کاربر:Mehran/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخهها
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
بعضی از گزارش هائی که آنها از دیدار از روستاها نوشتهاند در مجموعه مقالههای صمد بهرنگی به نام مشترک صمد و بهروز به چاپ رسیدهاست. گزارشی که بهروز دهقانی در باره روستاهای قره باغ نوشتهاست از جمله این تحقیقات است. | بعضی از گزارش هائی که آنها از دیدار از روستاها نوشتهاند در مجموعه مقالههای صمد بهرنگی به نام مشترک صمد و بهروز به چاپ رسیدهاست. گزارشی که بهروز دهقانی در باره روستاهای قره باغ نوشتهاست از جمله این تحقیقات است. | ||
بهروز دهقانی به زبان انگلیسی تسلط داشت، تا حدی که یک مترجم خوب بشمار میآمد. از او ترجمههای بسیاری بجا مانده که بعد از شهادتش با نام مستعار «بهروز تبریزی» منتشر میشود. کتابهای افسانههای ایتالیائی اثر ماکسیم گورکی و زندگی و آثار «شون اوکیسی» نویسندهٔ ایرلندی از ترجمههای بهروز دهقانی است. با فعالیتهای او و صمد بهرنگی در تبریز روزنامهای به نام «مهد آزادی آدینه» منتشر میشد که بسیاری از ترجمههای بهروز در آن بچاپ میرسید. قسمتی از فعالیتهای ادبی آنها صرف یاد گرفتن فنی زبان ترکی، دستور زبان آن، ادبیات کتبی و شفاهی آن میگردید. بهروز دهقانی و [[صمد بهرنگی]] برای جمع آوری ادبیات شفاهی آذربایجانی (فولکلور آذربایجان) به دور افتاده ترین روستاها سفر میکردند و ساعتها پای صحبت پیر مردهای ده نشسته قصه و ترانه و بایاتی (دو بیتی) جمع میکردند و نتیجه تحقیقات خود را در روزنامه مهد آزادی یا روزنامههای نیمه مترقی علنی به چاپ میرساندند. رفقا با بعضی از روشنفکران که نفوذ و اعتبار در این روزنامهها کسب کرده بودند دوستی داشتند و این دوستان صاحب نفوذ چاپ آثار آنها را به سادگی پذیرا میشدند. یکی از تألیفات ارزنده صمد بهرنگی و بهروز دهقانی در این زمینه افسانههای آذربایجان است که در دو جلد تنظیم شد.<ref name=":2">[https://honari.wordpress.com/2010/05/21/behrooz-dehghaani/ به یاد رفیق بهروز دهقانی] [https://honari.wordpress.com/2010/05/21/behrooz-dehghaani/]</ref> | |||
== پیوستن به [[سازمان چریکهای فدایی خلق ایران|سازمان چریکهای فدایی خلق]] == | == پیوستن به [[سازمان چریکهای فدایی خلق ایران|سازمان چریکهای فدایی خلق]] == | ||
[[پرونده: | [[پرونده:بهروز دهقانی وصمد بهرنگی وکاظم سعادتی .jpg|جایگزین=بهروز دهقانی وصمد بهرنگی وکاظم سعادتی .jpg|بندانگشتی|250x250پیکسل|بهروز دهقانی وصمد بهرنگی وکاظم سعادتی .]] | ||
بن بست سیاسی که همه نیروهای مبارز در اواخر دهه ۴۰ به آن رسیده بودند، روی محفل مترقی و فعال این رفقا نیز اثر گذارد، منتها این بن بست اثر منفعل کننده روی آنها باقی نگذاشت، بلکه راه خروج از بن بست بوسیله [[صمد بهرنگی]] در کتاب «ماهی سیاه کوچولو» مطرح گشت. کتاب «ماهی سیاه کوچولو» ضرورت مبارزه مسلحانه پیشاهنگ، ضرورت از جان گذشتن و فدائی بودن را عنوان کرد«:… مهم اینست که زندگی یا مرگ من چه اثری در زندگی دیگران داشته باشد» (نقل از کتاب ماهی سیاه کوچولو). کتاب ۲۴ ساعت در خواب و بیداری نیز از آرزوی بدست گرفتن مسلسل سخن میگوید: «… دلم میخواست مسلسل پشت شیشه مال من باشد» (نقل از کتاب ۲۴ ساعت در خواب و بیداری) و درست بعلت همین آمادگیهای ذهنی، بهروز دهقانی از اولین نفراتی بود که به سازمان چریکهای فدائی خلق پیوست و نفراتی چون علیرضا نابدل، اشرف دهقانی، [[کاظم سعادتی]]، محمد تقی زاده و اصغر عرب هریسی اعضای دیگر شاخهٔ تبریز چریکهای فدایی خلق ایران بودند<ref name=":2" /> | بن بست سیاسی که همه نیروهای مبارز در اواخر دهه ۴۰ به آن رسیده بودند، روی محفل مترقی و فعال این رفقا نیز اثر گذارد، منتها این بن بست اثر منفعل کننده روی آنها باقی نگذاشت، بلکه راه خروج از بن بست بوسیله [[صمد بهرنگی]] در کتاب «ماهی سیاه کوچولو» مطرح گشت. کتاب «ماهی سیاه کوچولو» ضرورت مبارزه مسلحانه پیشاهنگ، ضرورت از جان گذشتن و فدائی بودن را عنوان کرد«:… مهم اینست که زندگی یا مرگ من چه اثری در زندگی دیگران داشته باشد» (نقل از کتاب ماهی سیاه کوچولو). کتاب ۲۴ ساعت در خواب و بیداری نیز از آرزوی بدست گرفتن مسلسل سخن میگوید: «… دلم میخواست مسلسل پشت شیشه مال من باشد» (نقل از کتاب ۲۴ ساعت در خواب و بیداری) و درست بعلت همین آمادگیهای ذهنی، بهروز دهقانی از اولین نفراتی بود که به سازمان چریکهای فدائی خلق پیوست و نفراتی چون علیرضا نابدل، اشرف دهقانی، [[کاظم سعادتی]]، محمد تقی زاده و اصغر عرب هریسی اعضای دیگر شاخهٔ تبریز چریکهای فدایی خلق ایران بودند<ref name=":2" /> | ||
== دستگیری و مرگ == | == دستگیری و مرگ == | ||
بهروزدهقانی سازمانده اصلی گروهی ازکمونیست ها در آذربایجان بود که همراه با رفقای مشهد و مازندران و تهران، چریکهای فدائی خلق را به وجود آوردند. بهروز دهقانی در مقام یک چریک فدائی خلق در روزهای آخر اردیبهشت 1350 ، در شرایطی که محل قرارش لو رفته بود و نیروهای مسلح رژیم شاه از قبل برای دستگیری وی در آنجا مستقر شده بودند، در محاصره نیروهای ساواک قرار گرفت. با اینحال وی اسلحه کشید به درگیری مسلحانه با مأموران مسلح ساواک پرداخت. در جریان این درگیری اگر چه او توانست یکی از نیروهای ساواک را زخمی سازد ، اما در همان محل دستگیرشد. <ref>[https://eshtrak.wordpress.com/2018/06/06/%D8%A8%D9%87-%DB%8C%D8%A7%D8%AF-%DA%AF%D8%B1%D8%A7%D9%85%DB%8C-%D8%A8%D9%87%D8%B1%D9%88%D8%B2-%D8%AF%D9%87%D9%82%D8%A7%D9%86%DB%8C-%DA%A9%D9%87-%D8%AF%D8%B1-%D9%BE%DB%8C%D9%88%D9%86%D8%AF-%D8%A7 به یاد گرامی بهروز دهقانی که در پیوند اندیشه و عمل صمیمی بود اشرف دهقانی]</ref>[[پرونده:صمد بهرنگی.png|جایگزین=صمد بهرنگی |بندانگشتی|صمد بهرنگی |250x250پیکسل]]بهروزدهقانی پس ازیازده روز دستگیری درزندان اوین درزیرشکنجه جانباخت. <ref>کتاب حماسه مقاومت . نوشته اشرف دهقانی . (شکنجه وشهادت رفیق بهروز دهقانی )</ref> | |||
بهروزدهقانی سازمانده اصلی گروهی ازکمونیست ها در آذربایجان بود که همراه با رفقای مشهد و مازندران و تهران، چریکهای فدائی خلق را به وجود آوردند. بهروز دهقانی در مقام یک چریک فدائی خلق در روزهای آخر اردیبهشت 1350 ، در شرایطی که محل قرارش لو رفته بود و نیروهای مسلح رژیم شاه از قبل برای دستگیری وی در آنجا مستقر شده بودند، در محاصره نیروهای ساواک قرار گرفت. با اینحال وی اسلحه کشید به درگیری مسلحانه با مأموران مسلح ساواک پرداخت. در جریان این درگیری اگر چه او توانست یکی از نیروهای ساواک را زخمی سازد ، اما در همان محل دستگیرشد. <ref>[https://eshtrak.wordpress.com/2018/06/06/%D8%A8%D9%87-%DB%8C%D8%A7%D8%AF-%DA%AF%D8%B1%D8%A7%D9%85%DB%8C-%D8%A8%D9%87%D8%B1%D9%88%D8%B2-%D8%AF%D9%87%D9%82%D8%A7%D9%86%DB%8C-%DA%A9%D9%87-%D8%AF%D8%B1-%D9%BE%DB%8C%D9%88%D9%86%D8%AF-%D8%A7 به یاد گرامی بهروز دهقانی که در پیوند اندیشه و عمل صمیمی بود اشرف دهقانی]</ref> | |||
بهروزدهقانی پس ازیازده روز دستگیری درزندان اوین درزیرشکنجه جانباخت. <ref>کتاب حماسه مقاومت . نوشته اشرف دهقانی . (شکنجه وشهادت رفیق بهروز دهقانی )</ref> | |||
== مختصری درباره آثارادبی بهروز دهقانی == | == مختصری درباره آثارادبی بهروز دهقانی == | ||
خط ۵۴: | خط ۵۲: | ||
١ – گزارشهائی دربارهی روستاهای آذربایجان، با رفیق صمد بهرنگی | ١ – گزارشهائی دربارهی روستاهای آذربایجان، با رفیق صمد بهرنگی | ||
٢ – گزارشهائی در بارهی روستاهای قره باغ. | ٢ – گزارشهائی در بارهی روستاهای قره باغ.[[پرونده:کتاب حماسه مقاومت نوشته اشرف دهقانی .png|جایگزین=کتاب حماسه مقاومت نوشته اشرف دهقانی|بندانگشتی|183x183پیکسل|کتاب حماسه مقاومت نوشته اشرف دهقانی ]]٣ – افسانههای ایتالیا، مجموعهی داستان از ماکسیم گورکی (ترجمه) | ||
٣ – افسانههای ایتالیا، مجموعهی داستان از ماکسیم گورکی (ترجمه) | |||
٤ – زندگی و آثار شون اوکیسی (ترجمه و تالیف) | ٤ – زندگی و آثار شون اوکیسی (ترجمه و تالیف) | ||
خط ۶۹: | خط ۶۵: | ||
پس از مرگ بهروز دهقانی آثارش با نام مستعار «بهروز تبریزی» به چاپ میرسید اما در این مختصر، مبنای کار را بیشتر کتاب «در شناخت ادبیات و اجتماع» قرار دادهایم زیرا در بر گیرندهی اغلب نقطه نظرهای ادبی و اجتماعی اوست. | پس از مرگ بهروز دهقانی آثارش با نام مستعار «بهروز تبریزی» به چاپ میرسید اما در این مختصر، مبنای کار را بیشتر کتاب «در شناخت ادبیات و اجتماع» قرار دادهایم زیرا در بر گیرندهی اغلب نقطه نظرهای ادبی و اجتماعی اوست. | ||
[[پرونده:بهروز دهقانی ....png|جایگزین=بهروز دهقانی |بندانگشتی|186x186پیکسل|بهروز دهقانی ]] | |||
بهروز همانند صمد و رفقای دیگرش، به سوی ادبیات شفاهی تودههاکشاند و او را راهی روستاهای دور میکرد، او ساعتها پای صحبت پیرمردان روستائی می نشست تا افسانهها، تجربهها و خاطرههاشان را بشنود و ثبت کند، بهروز برای میراثهای فرهنگی خلق خود ارزش فراوان قائل بود و در حفظ و ترویج آن میکوشید، او ضمن مقالهای در باره کتاب «کوراوغلو» مینویسد: «در میان داستانها داستانهای حماسی فولکلوريک آذربايجان، کوراوغلو از همه انسانیتر است. در اين داستانها از نیرویهای فوق طبیعی، اژدها، دیو و پریان گوناگون اثری نیست. گرهگشای کارها، هوش و زحمت انسانی است. کوراوغلو مظهر مبارزهی انسان است با همهی نیروهای پلید جامعه که میکوشند مردمان دیگر را تا حد حیوان باربری پائین بکشند.» (در شناخت ادبیات و اجتماع ص ٢٦) | بهروز همانند صمد و رفقای دیگرش، به سوی ادبیات شفاهی تودههاکشاند و او را راهی روستاهای دور میکرد، او ساعتها پای صحبت پیرمردان روستائی می نشست تا افسانهها، تجربهها و خاطرههاشان را بشنود و ثبت کند، بهروز برای میراثهای فرهنگی خلق خود ارزش فراوان قائل بود و در حفظ و ترویج آن میکوشید، او ضمن مقالهای در باره کتاب «کوراوغلو» مینویسد: «در میان داستانها داستانهای حماسی فولکلوريک آذربايجان، کوراوغلو از همه انسانیتر است. در اين داستانها از نیرویهای فوق طبیعی، اژدها، دیو و پریان گوناگون اثری نیست. گرهگشای کارها، هوش و زحمت انسانی است. کوراوغلو مظهر مبارزهی انسان است با همهی نیروهای پلید جامعه که میکوشند مردمان دیگر را تا حد حیوان باربری پائین بکشند.» (در شناخت ادبیات و اجتماع ص ٢٦) | ||
نسخهٔ ۱۶ فوریهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۱۹:۳۵
بهروز عبّاسزاده دهقانی (۱۳۱۸ تبریز_۹ خرداد ۱۳۵۰ تهران)، معلّم، نویسنده، مترجم و چریک ایرانی بود. وی برادر اشرف دهقانی و روح انگیز دهقانی از اعضای مشهور سازمان چریکهای فدایی خلق ایران بود.[۱]
دوران کودکی و نوجوانی و شرایط خانواده
بهروز دهقانی ، در اول خرداد ۱۳۱۸ در تبریز در محله حتم بیگ واقع در منطقه لیل آوا، یکی از محل هائی که در دوران مشروطیت فعالانه نقش انقلابی ایفاء می کرد، متولد شد. در دوره شاه، دولت، خیابان واقع در لیل آوا را خیابان شهناز نامید ولی مردم همچنان از آن به عنوان لیل آوا یاد می کردند. کودکی که در این محله چشم به جهان گشود، فرزند یک خانواده کارگری بود. پدرش که پیشتر کارگر یک کارخانه طناب سازی (قَزو کَرخانه سی) در تبریز بود (و به زبان ترکی گفته می شد «میتوچولیق» الی ییر) در زمان تولد او به شغل چاه کنی روی آورده بود. مادر نیز در دوره های مختلف برای کمک به خرج خانواده پا به پای پدر کار می کرد. در واقع مادر او کارگر خانگی بود که از جمله به کار توربافی (منظور تورهائی است که برای حمل سیب زمینی و پیاز و هندوانه های دیمی آذربایجان به کار می رفت) و نخ ریسی در خانه مشغول بود.[۱]
فعالیتهای فرهنگی
بهروز دهقانی در یک خانواده فقیر کارگری بدنیا آمد، در ١٦ سالگی، علیرغم علاقه فراوانش به ادامهی تحصیل، به علت فقر کشندهی خانواده، درس را رها کرد و شغل معلمی را برگزید. درورهی دو سالهای در دانشسرای مقدماتی تبریز گذراند و سپس راهی روستاهای آذربایجان شد. در این هنگام تنها ١٨ سال داشت.صمد بهرنگیوکاظم سعادتی، دوستان صمیمی او نیز در این دانشسرا دورهی معلمی دیده بودند، این سه یار دانشسرائی، در کنار تدریس در روستاهای آذربایجان، روستا گردی نیز میکردند و از نزدیک با دردها و رنجهای مردم میهنشان آشنا میشدند، آنان دریافته بودند که شیوهی تدریس در ایران که به تقلید از آثار تربیتی و روانشناسی آمریکائی تنظیم شده بود، نمیتواند برای بچههای روستایی، یعنی ٧٥ در صد کودکان این مرز و بوم فایدهای در بر داشته باشد. از این رو به بررسی و تحقیق دربارهی شیوههای نوین تدریس بر اساس تجربیات خود پرداختند و در این زمینه، آثار ارزندهای فراهم آوردند.[۲]
بعضی از گزارش هائی که آنها از دیدار از روستاها نوشتهاند در مجموعه مقالههای صمد بهرنگی به نام مشترک صمد و بهروز به چاپ رسیدهاست. گزارشی که بهروز دهقانی در باره روستاهای قره باغ نوشتهاست از جمله این تحقیقات است.
بهروز دهقانی به زبان انگلیسی تسلط داشت، تا حدی که یک مترجم خوب بشمار میآمد. از او ترجمههای بسیاری بجا مانده که بعد از شهادتش با نام مستعار «بهروز تبریزی» منتشر میشود. کتابهای افسانههای ایتالیائی اثر ماکسیم گورکی و زندگی و آثار «شون اوکیسی» نویسندهٔ ایرلندی از ترجمههای بهروز دهقانی است. با فعالیتهای او و صمد بهرنگی در تبریز روزنامهای به نام «مهد آزادی آدینه» منتشر میشد که بسیاری از ترجمههای بهروز در آن بچاپ میرسید. قسمتی از فعالیتهای ادبی آنها صرف یاد گرفتن فنی زبان ترکی، دستور زبان آن، ادبیات کتبی و شفاهی آن میگردید. بهروز دهقانی و صمد بهرنگی برای جمع آوری ادبیات شفاهی آذربایجانی (فولکلور آذربایجان) به دور افتاده ترین روستاها سفر میکردند و ساعتها پای صحبت پیر مردهای ده نشسته قصه و ترانه و بایاتی (دو بیتی) جمع میکردند و نتیجه تحقیقات خود را در روزنامه مهد آزادی یا روزنامههای نیمه مترقی علنی به چاپ میرساندند. رفقا با بعضی از روشنفکران که نفوذ و اعتبار در این روزنامهها کسب کرده بودند دوستی داشتند و این دوستان صاحب نفوذ چاپ آثار آنها را به سادگی پذیرا میشدند. یکی از تألیفات ارزنده صمد بهرنگی و بهروز دهقانی در این زمینه افسانههای آذربایجان است که در دو جلد تنظیم شد.[۳]
پیوستن به سازمان چریکهای فدایی خلق
بن بست سیاسی که همه نیروهای مبارز در اواخر دهه ۴۰ به آن رسیده بودند، روی محفل مترقی و فعال این رفقا نیز اثر گذارد، منتها این بن بست اثر منفعل کننده روی آنها باقی نگذاشت، بلکه راه خروج از بن بست بوسیله صمد بهرنگی در کتاب «ماهی سیاه کوچولو» مطرح گشت. کتاب «ماهی سیاه کوچولو» ضرورت مبارزه مسلحانه پیشاهنگ، ضرورت از جان گذشتن و فدائی بودن را عنوان کرد«:… مهم اینست که زندگی یا مرگ من چه اثری در زندگی دیگران داشته باشد» (نقل از کتاب ماهی سیاه کوچولو). کتاب ۲۴ ساعت در خواب و بیداری نیز از آرزوی بدست گرفتن مسلسل سخن میگوید: «… دلم میخواست مسلسل پشت شیشه مال من باشد» (نقل از کتاب ۲۴ ساعت در خواب و بیداری) و درست بعلت همین آمادگیهای ذهنی، بهروز دهقانی از اولین نفراتی بود که به سازمان چریکهای فدائی خلق پیوست و نفراتی چون علیرضا نابدل، اشرف دهقانی، کاظم سعادتی، محمد تقی زاده و اصغر عرب هریسی اعضای دیگر شاخهٔ تبریز چریکهای فدایی خلق ایران بودند[۳]
دستگیری و مرگ
بهروزدهقانی سازمانده اصلی گروهی ازکمونیست ها در آذربایجان بود که همراه با رفقای مشهد و مازندران و تهران، چریکهای فدائی خلق را به وجود آوردند. بهروز دهقانی در مقام یک چریک فدائی خلق در روزهای آخر اردیبهشت 1350 ، در شرایطی که محل قرارش لو رفته بود و نیروهای مسلح رژیم شاه از قبل برای دستگیری وی در آنجا مستقر شده بودند، در محاصره نیروهای ساواک قرار گرفت. با اینحال وی اسلحه کشید به درگیری مسلحانه با مأموران مسلح ساواک پرداخت. در جریان این درگیری اگر چه او توانست یکی از نیروهای ساواک را زخمی سازد ، اما در همان محل دستگیرشد. [۴]
بهروزدهقانی پس ازیازده روز دستگیری درزندان اوین درزیرشکنجه جانباخت. [۵]
مختصری درباره آثارادبی بهروز دهقانی
از بهروزدهقانی نوشتهها، نقدها، بررسیها و ترجمههائی چند در دست است که اغلب پیش از مرگ او با نام مستعار، عمدتاً در روزنامه «مهد آزادی» تبریز و یا بطور پراکنده در جُنگها و مجموعههای ادبی منتشر شده و پس از مرگش ، بصورت کتابها یا جزوههائی به چاپ رسیده است، از جمله آنها میتوان آثار زیر را نام برد:[۶]
١ – گزارشهائی دربارهی روستاهای آذربایجان، با رفیق صمد بهرنگی
٢ – گزارشهائی در بارهی روستاهای قره باغ.
٣ – افسانههای ایتالیا، مجموعهی داستان از ماکسیم گورکی (ترجمه)
٤ – زندگی و آثار شون اوکیسی (ترجمه و تالیف)
٥ – افسانههای آذربایجان (گرد آوری) با رفیق صمد بهرنگی
٦ – در شناخت ادبیات و اجتماع (مجموعهی مقاله، نقد و بررسی).
٧ – ملخها (مجموعه داستان).
٨ – ماه در کایلنامو میدرخشد و خزانی در بهار، ترجمه یک داستان و یک نمایشنامه تک پردهای از شون اوکیسی.
پس از مرگ بهروز دهقانی آثارش با نام مستعار «بهروز تبریزی» به چاپ میرسید اما در این مختصر، مبنای کار را بیشتر کتاب «در شناخت ادبیات و اجتماع» قرار دادهایم زیرا در بر گیرندهی اغلب نقطه نظرهای ادبی و اجتماعی اوست.
بهروز همانند صمد و رفقای دیگرش، به سوی ادبیات شفاهی تودههاکشاند و او را راهی روستاهای دور میکرد، او ساعتها پای صحبت پیرمردان روستائی می نشست تا افسانهها، تجربهها و خاطرههاشان را بشنود و ثبت کند، بهروز برای میراثهای فرهنگی خلق خود ارزش فراوان قائل بود و در حفظ و ترویج آن میکوشید، او ضمن مقالهای در باره کتاب «کوراوغلو» مینویسد: «در میان داستانها داستانهای حماسی فولکلوريک آذربايجان، کوراوغلو از همه انسانیتر است. در اين داستانها از نیرویهای فوق طبیعی، اژدها، دیو و پریان گوناگون اثری نیست. گرهگشای کارها، هوش و زحمت انسانی است. کوراوغلو مظهر مبارزهی انسان است با همهی نیروهای پلید جامعه که میکوشند مردمان دیگر را تا حد حیوان باربری پائین بکشند.» (در شناخت ادبیات و اجتماع ص ٢٦)
در آثار او نبردی بی امان و بی وقفه علیه محیطهای روشنفکری منفعل و پُرگو و نشخوارهای فریبندهی آنها به چشم میخورد و از اینهمه قصدش این است که روشنفکران صادقی را که هنوز در این منجلابها غرق نشده اند نجات دهد و به راه مقدس مردم بکشاند.
در مقالهای راجع به کتاب «شیطان و خدا» اثر ژان پل سارتر، که در آن آزادی انسان در انتخاب نیکی و بدی مطرح است مینویسد: «در بارهی آن خلبان آمریکائی که در کمال صمیمیت و صداقت بمب خود را روی دهکدهای میریزد، چه میتوان گفت ؟»
در بارهی قهرمان داستان «بچه های کوچک این قرن» اثر کریستیان روشفور به ترجمهی ابوالحسن نجفی مینویسد: «دم زدن در هوای آلوده فراموشی میآورد و خاموشی …. هیچ برایتان پیش آمده که در اتاق در بستهای ناگهان احساس کنید که دارید خفه میشوید ولی دیگران فارغ و بی خیال سرگرم بگو بخندند و ککشان هم نمیگزد؟ کسانی هستند که دنیا را چنانکه هست نمیپذیرند و میخواهند بدانند که چرا این چنین است و آنچنان، عقشان مینشیند، بیمار میشوند، دیوانه میشوند و عصیان می کنند» بهروز، این فضای بسته را درهم شکست و به میان هوای پاکیزه، به میان خلقهای میهنش رفت، سرچشمه ی دردهای مردم خود را شناخت و علیه آن به مبارزهای بی امان برخاست.
در آثار قلمی بهروز، شون اوکیسی نویسنده مبارز ایرلندی، جای ویژهای دارد و این علاقه بیهوده نیست، زیرا شون اوکیسی نیز خود از میان طبقه کارگر ایرلند برخاسته و رفیق خوب طبقه کارگر میهن خود است، این نویسندهی مبارز معتقد بود که: «هنرمند باید همانجائی باشد که زندگی هست نه در برج عاج و نه در پناهگاهی استوار».
بهروز دهقانی در کتابی به نام » زندگی و آثار شون اوکیسی» معرفی کاملی از این نویسنده مبارز به دست داده است. از نویسندگان دیگر مورد علاقه او ماکسیم گورکی است که نیازی به معرفی ندارد و رفیق بهروز «افسانه های ایتالیائی» او را به فارسی برگردانده است.
بازجویی و اعدام
خسرو روزبه را پس از دستگیری ابتدا جهت مداوا به بیمارستان و سپس به زندان قزلقلعه منتقل نمودند. یرواند آبراهامیان در کتاب خود «اعترافات شکنجهشدگان» نقل میکند:[۷] روزبه - تحت شرایطی که اکنون بر ما آشکار نیست - مورد بازجویی قرار گرفت، از محاکمه او فیلمبرداری شده و بهطور مخفیانه در قزل قلعه به تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۳۳۷ تیرباران شد.
روز ۱۵ تیر ۱۳۳۶ نیز خسرو روزبه پس از یک زد و خورد یک ساعته به دام مأموران نظامی افتاد. خسرو روزبه در بیدادگاه نظامی شاه از آرمانهایش دفاع کرد. یأس و سرخوردگی و خیانت افراد دیگر پای مقاومتش را سست نکرد، ایستاد و جنگید و بالاخره در روز ۲۱ اردیبهشت ۱۳۳۷ به جوخهی تیرباران سپرده شد. در شامگاه اجرای حکم اعدام، خسرو روزبه وصیتنامهی هفتاد صفحهای خود را در تقبیح کاپیتالیسم و ستایش سوسیالیسم نوشت.
شعر احمد شاملو در رثای خسرو روزبه
احمد شاملو بزرگمرد شعر ایران در سال ۱۳۵۴ در کتاب دشنه در دیس شعر «خطابه تدفین» را به مناسبت اعدام خسرو روزبه سروده و او را ستوده است.[۸]
غافلان
همسازند،
تنها توفان
کودکان ناهمگون میزاید.
همساز
سایه سانانند،
محتاط
در مرزهای آفتاب
در هیأت زندگان
مردگانند.
وینان دل به دریا افکنانند،
به پای دارندهٴ آتشها
زندگانی
دوشادوش مرگ
پیشاپیش مرگ
هماره زنده از آن سپس که با مرگ
و همواره بدان نام
که زیسته بودند،
که تباهی
از درگاه بلند خاطرهشان
شرمسار و سرافکنده میگذرد.
کاشفان چشمه
کاشفان فروتن شوکران
جویندگان شادی
در مجری آتشفشانها
شعبده بازان لبخند
در شبکلاه درد
با جاپایی ژرفتر از شادی
در گذرگاه پرندگان.
در برابر تندر میایستند
خانه را روشن میکنند،
و میمیرند.
خسرو روزبه که درعینحال، شاعری توانمند هم بود، در بیدادگاه نظامی شاه گفت:
ای که پندم دهی از عشق و ملامت گویی
تو نبودی که من این جام محبت خوردم
تو برو مصلحت خویش بیندیش که من
ترک جان کردم از این پیش که دل بسپردم
آخرین کلام خسرو روزبه قبل از اعدام این بود:
مشغول عشق جانان گر عاشقی ست
صادق در روز تیرباران باید که سر نخارد
منابع
- ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ به یاد گرامی بهروز دهقانی که در پیوند اندیشه و عمل صمیمی بود اشرف دهقانی
- ↑ مختصری دربارهی آثار ادبی رفیق شهید بهروز دهقانی
- ↑ ۳٫۰ ۳٫۱ به یاد رفیق بهروز دهقانی [۱]
- ↑ به یاد گرامی بهروز دهقانی که در پیوند اندیشه و عمل صمیمی بود اشرف دهقانی
- ↑ کتاب حماسه مقاومت . نوشته اشرف دهقانی . (شکنجه وشهادت رفیق بهروز دهقانی )
- ↑ مختصری درباره آثار ادبی رفیق شهید بهروز دهقانی
- ↑ برگرفته از کتاب خاطرات شکنجه شدگان- یرواند آبراهامیان 141
- ↑ کتاب دشنه در دیس احمد شاملو