منوچهر سخایی: تفاوت میان نسخه‌ها

از ایران پدیا
پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{در دست ساخت}}
{{جعبه زندگینامه
{{جعبه زندگینامه
| اندازه جعبه      =
| اندازه جعبه      =

نسخهٔ ‏۴ مارس ۲۰۱۸، ساعت ۲۳:۵۴

منوچهر سخایی
منوچهر سخایی.jpg
زادروز۹ مهر ۱۳۱۴

تهران
درگذشت۸ اردیبهشت ۱۳۹۰
لس‌آنجلس، کالیفرنیا
پیشهخواننده پاپ و روزنامه‌نگار
شناخته‌شده برایموسیقی پاپ ایران
سبکپاپ ایرانی
جنبشعضو شورای ملی مقاومت ایران

سید منوچهر سخایی کاشانی (زاده ۹ مهر ۱۳۱۴،‌ تهران - درگذشته ۸ اردیبهشت ۱۳۹۰) معروف به منوچهر سخایی خواننده پاپ و روزنامه‌نگار در تهران و در خانواده‌ای فرهنگی و متمایل به سیاست دیده به جهان گشود. برادر بزرگ ترش سرگرد سید محمود سخایی رئیس شهربانی برگزیدهٔ دکتر مصدق در کرمان بود که در جریان وقایع ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ در این شهر به شهادت رسید و جسدش را مثله کردند. منوچهر به یاد برادرش ترانهٔ «پرستو» را خواند.

منوچهر سخایی تحصیلات ابتدایی و متوسطهٔ خود را در تهران ادامه داد و از همان دوران تحصیل به مقولات هنری بویژه موسیقی علاقه و اشتیاق نشان داد. با این وجود وی قبل از آن که وارد دنیای موسیقی شود برای مدتی در روزنامهٔ کیهان مشغول به کار شد و به عنوان خبرنگار پارلمانی در این روزنامه فعالیت کرد.

منوچهر سخایی از قدیمی‌ترین چهره‌های موسیقی پاپ و از بازماندگان نسلی است که با اجرای ترانه‌های عاشقانه بر بستر ملودی‌های ایرانی، با ارکستراسیون غربی و کلام فارسی، در اواخر دههٔ ۳۰ خورشیدی، محبوبیت خیره کننده ای برای این سبک موسیقی به ارمغان آوردند.

زندگی‌نامه

منوچهر سخایی در سال ۱۳۱۴ خورشیدی در تهران دیده به جهان گشود. خانوادهٔ او خانواده‌ای فرهنگی بودند هر چند گرایشات سیاسی نیز در خانوادهٔ سخایی وجود داشت. منوچهر تحصیلات ابتدایی و متوسطهٔ خود را در تهران سپری کرد و در همین دوران تحصیل علاقهٔ بسیاری به موسیقی از خود نشان داد.[۱]

برادرش سرگرد محمود سخایی، رئیس شهربانی در دورهٔ دکتر مصدق در کرمان بود که در حوادث اتفاقات ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ به قتل رسید. گفته شده‌است که سرهنگ سخایی به دستور خود دکتر محمد مصدق به این سمت برگزیده شده بود. سرگرد محمود سخایی هم‌چنین محافظ دکتر مصدق، نویسنده کتاب «مصدق و رستاخیز ملت»، یار خسرو روزبه، نفر اول مسابقات تیراندازی در کل کشور، رئیس شهربانی کرمان و فرمانده گارد محافظین مجلس شورای ملی بود.

جوانی منوچهر سخایی

منوچهر در مقاله ای با قلم خود به شرح واقعه کشته شدن برادرش پرداخته‌است. او بعدها ترانه پرستو را - که بر اساس یک ترانه ای محلی است - به درخواست مادر داغدارشان در رثای برادرش خواند و او را ستود. افسری که تا پای جان در مقابل حکومت کودتا ایستادگی کرد. همانها که بدستور تیمسار فضل اله امانپور فرمانده لشکر کرمان او را با دشنه مجروح کرده و سپس از بالای عمارت شهربانی کرمان به خیابان پرتاب کرده و با چوب و چماق و قمه پیکر نیمه جانش را زیر ضربات خود گرفتند و به آن هم اکتفا نکردند و با جیپ نظامی جناب تیمسار از روی او عبور کردند. قاتلان پای او را با طنابی به ته خودروی جیپ نظامی بستند و پیکر سرگرد سخایی را تا میدان شهر کرمان (مشتاقیه فعلی) بر زمین کشیدند و بر تیرکی چوبی آویختند و «جاوید شاه و مرگ بر مصدق» گویان، و در حالیکه چوب و چماق‌هایشان را در هوا می‌چرخاندند، بدنبال جیپ ویلیس نظامی راه افتادند. آنجا جسد را کاملاً برهنه کردند و با توهین و اعمال ناشایست آنرا در میدان مشتاق که یک‌صد سال پیش، «مشتاقعلیشاه اصفهانی» سنگسار شده بود به دار آویختند.[۲]

فعالیت‌های هنری

سخایی پیش از این‌که وارد دنیای هنر بشود در روزنامهٔ کیهان به عنوان خبرنگار پارلمانی فعالیت می‌کرد اما به واسطهٔ دوستی‌ای که بین او و پرویز ایران‌فر برقرار بود به موسیقی روی آورد. سخایی در اواخر دههٔ سی با ترانه‌ای به نام «کالسکه زرین» که بسیار غیرحرفه‌ای اجرا شده بود و آهنگ‌سازی آن را کامبیز مژدهی عهده‌دار بود و ترانهٔ آن را پرویز توکلی سروده بود وارد عالم موسیقی شد.

منوچهر سخایی در فیلم در انتهای ظلمت

سخایی با همین ترانهٔ غیرحرفه‌ای از سد شورای سختگیر موسیقی عبور کرد. منوچهر سخایی عبور خود از این سد را این‌گونه توضیح می‌دهد:

«آن موقع مثل این روزها (در لس‌آنجلس) نبود که شرکت‌های موسیقی برای خودشان نوار و صفحه پر می‌کنند و پخش می‌کنند. در آن زمان مرکز تولید موسیقی فقط و فقط رادیو ایران بود و تنها آن‌ها امکاناتش را داشتند. بعد از آنکه قانون حق مؤلف در ایران تصویب شد، شرکت‌های خصوصی وارد ماجرا شدند. تا پیش از آن شورای موسیقی خیلی سختگیری می‌کرد و چون موسیقیدانان سنتی در آن شورا حضور داشتند، نمی‌خواستند آهنگ‌هایی غیر از موسیقی سنتی و ملی از رادیو پخش شود، بنابراین خیلی به ندرت این آهنگ‌ها (پاپ) از رادیو پخش می‌شد. مثلاً آقای محمد نوری که خواننده بسیار خوبی هم بودند، در برنامه ارتش برنامه‌هایش را اجرا می‌کرد و در خود رادیو میدان نمی‌دادند.» پس از ورود محمد نوری و بعد از او ویگن به رادیو پای منوچهر سخایی و بعد از اوعباس مهرپویا نیز به رادیو باز شد و این‌گونه شد که منوچهر سخایی از سال ۱۳۳۷ به بعد وارد رادیو شد و کار خود را به عنوان خواننده آغاز کرد. در همین سال‌ها بود که سخایی وارد عرصهٔ سینما نیز شد. او در ابتدا در فیلم‌ها به عنوان خواننده وارد شد اما پس از مدتی به ایفای نقش نیز پرداخت.

منوچهر سخایی، ویگن و عارف

اولین بار به عنوان کار سینمایی صدای او در فیلم «زندگی شیرین است» به کارگردانی مجید محسنی پخش شد. پس از این او به عنوان خواننده در فیلم‌هایی مانند «دخترها این‌طور دوست دارند» و «خروس جنگی» از ساخته‌های اسماعیل پورسعید، هنرنمایی کرد. منوچهر سخایی در سال ۱۳۴۰ در فیلم «پستچی»، ساختهٔ رفیع حالتی، «در انتهای ظلمت» ساختهٔ ابوالقاسم ملکوتی و «ببر کوهستان» ساختهٔ خسرو پرویزی به عنوان هنرپیشه هنرنمایی کرد. منوچهر سخایی در آن دوره به سرعت به خواننده‌ای صاحب سبک تبدیل شد. محمدرضا شجریان در کارآگاه آواز خود خاطره‌ای از آن روزها نقل می‌کند. ایشان می‌گوید: «من در دانشسرا بودم که منوچهر سخایی یک ابوعطا خواند که من خیلی خوشم آمد و آن را یادگرفتم و بعدها چند بار آن را خواندم و همیشه هم گفته‌ام که این را از سخایی یادگرفته‌ام.» منوچهر سخایی پیش از انقلاب شوی تلویزیونی «زنگوله‌ها» را برای تلویزیون ملی ایران تهیه کرد که در آن به معرفی چهره‌های جدید موسیقی پاپ می‌پرداخت.[۱]

او با ترانه «پرستو» که به یاد برادرش، سرگرد محمود سخایی که جان خود را در وقایع ۲۸ مرداد از دست داد خوانده بود به عالم هنر راه یافت. سخایی در اواخر دهه ۳۰ خورشیدی با اجرای سبک تازه ای از موسیقی پاپ، هم‌زمان با «ویگن» خواننده معروف دیگری که موسیقی پاپ مدرن را رواج داد باعث رواج این سبک از موسیقی شدند. منوچهر سخائی ترانه‌های بسیاری را خوانده‌است که یکی از معروف‌ترین آن‌ها «کلاغا» ساخته پرویز مقصدی با شعری از نوذر پرنگ بود. ترانه ای که نام این هنرمند را بر سر زبان‌ها انداخت و او را تبدیل به یکی از محبوب‌ترین خوانندگان زمان خود کرد.[۳]

مهاجرت به خارج کشور

منوچهر سخایی در سال ۱۳۵۷ خورشیدی به آمریکا مهاجرت کرد. او پس از اقامت در آمریکا تا مدتی به خوانندگی ادامه داد. آلبوم «همکلاس‌ها» نخستین اثر او پس از خروج از ایران بود.[۴]

او در اوائل دهه هشتاد میلادی به همراه «ویگن» و «عارف» کنسرت‌هایی برای هم وطنان عضو سازمان مجاهدین خلق ایران اجرا کرد اما اجرای این برنامه‌ها برای هر سه خواننده انتقاداتی به همراه داشت. او چندی بعد رسماً به شورای ملی مقاومت ایران پیوست و در ماه‌های گذشته به رغم بیماری نگران ایرانیانی بود که در اردوگاه اشرف مورد تهاجم نیروهای عراقی قرار گرفته بودند.

فرهنگ فرهی، روزنامه‌نگار، نویسنده و پژوهشگر ساکن لس‌آنجلس و یکی از قدیمی‌ترین همکاران منوچهر سخایی به صدای آمریکا گفت: «منوچهر یک روزنامه‌نگار به معنای اخص کلمه بود چرا که او واجد همه ارزش‌هایی بود که یک روزنامه‌نگار حرفه ای باید واجد آن باشد. در زمانی که در روزنامه کیهان به کار اشتغال داشت همه او را دوست داشتند چون انسانی رئوف و مهربان بود و به دور از سیاست‌های نکوهیده آن دوران. در مهاجرت طی سی سال کوشید تا برای آزادی ایران نبرد کند، بجنگد و ستیز کند و هیچوقت درطول این مدت در دایره ابتذال نیفتاد. منوچهر یک انسان آزاده و شریف بود وانسانی مورد احترام همه. حتی کسانی که به هر دلیل با افکار و عقاید سیاسی او مخالف بودند»[۳]

محمود خوشنام، کارشناس موسیقی، به بی‌بی‌سی فارسی گفت: «منوچهر سخایی زمانی روی عرصه آمد که ترانه سازی در ایران در حال تکوین بود، و او نقش مهمی در این جریان تکوینی ایفا کرد. منوچهر سخایی به من می‌گفت که او و ویگن برای پیشبرد موسیقی پاپ در دو جریان موازی حرکت می‌کردند. ویگن بیشتر با بهره‌گیری از ریتم‌ها غربی عمل می‌کرد و خودش بیشتر متکی به منابع داخلی و موسیقی سنتی و بومی بود.»

«صدای منوچهر سخایی مثل صدای ویگن رسا نبود ولی صدایی نرم و رمانتیک و عاشق پسند داشت و همین هم سبب معروفیت و شهرتش شد.»

منوچهر سخایی در گفت و گویی با رادیو فردا در سال ۸۶ گفته بود: «آن آلبوم هم راضی‌ام نکرد و بعد از آن اوضاع اینجا به شکلی شد که من دیدم یا باید از این جماعت بزن بکوب پیروی کنم یا دوباره سکوت کنم و من در آن زمان تصمیم گرفتم با موسیقی لس آنجلس همراهی نکنم.»

او پس از آن تا چند سال اثر تازه ای منتشر نکرد و به گفته خود، «مقداری مصاحبه از شخصیت‌های مختلفی که در موسیقی پاپ ایران مطرح بودند» تهیه کرد.

آقای سخایی می‌گفت که کتابی در دست تهیه دارد دربارهٔ موسیقی مدرن و موسیقی پاپ ایران، که در آن تقریباً با همه کسانی که در دسترس او بوده‌اند - مثل محمد نوری، حمید قنبری و نعمت مین باشیان - گفت‌وگو کرده‌است.[۴]

فعالیت‌های سیاسی

منوچهر پس از پیروزی انقلاب اسلامی مانند بسیاری از خوانندگان آن زمان از ایران خارج شد. او به آمریکا رفت و در آن‌جا فعالیت هنری خود را پی گرفت اما نتوانست موفقیت قبل خود را تکرار کند. خودش نیز از فعالیت‌های هنری‌اش در آمریکا و در شهر لس‌آنجلس راضی نبود. او در مصاحبه‌ای می‌گوید: «من از چند آهنگ اولین آلبومم که در آمریکا تهیه کردم راضی نیستم. چون این آلبوم را در بدو ورودم به آمریکا ارایه دادم، هنوز به اوضاع و احوال اینجا آشنا نبودم و از نظر مالی هم بسیار محدود بودم، نمی‌توانستم به راحتی تصمیم بگیرم و این آلبوم را در شرایط کوچ اجباری و آن حالت گیج و ویجی تولید کردم. اما بلافاصله وقتی مقداری به خودم مسلط شدم، اولین کاری که کردم سکوت بود و بعد آلبوم همکلاس‌ها را عرضه کردم که در آن آهنگ‌های خوبی بود؛ ولی آن آلبوم هم راضی‌ام نکرد و بعد از آن اوضاع اینجا به شکلی شد که من دیدم یا باید از این جماعت بزن بکوب پیروی کنم یا دوباره سکوت کنم و من در آن زمان تصمیم گرفتم با موسیقی لس آنجلس همراهی نکنم.» منوچهر سخایی مانند برخی از هنرمندان دیگر مانند مرضیه، عماد رام و مرجان به سازمان مجاهدین خلق پیوست و برنامه‌هایی نیز به نفع این سازمان سیاسی مخالف جمهوری اسلامی اجرا کرد.[۱]

منوچهر سخایی و مرضیه

سخایی به هر مناسبتی خشم خود را نسبت به نظام جمهوری اسلامی ابراز می‌داشت. در بهار سال ۱۳۷۲ به فراخوان خانم مریم رجوی برای پیوستین به مقاومت پاسخ مثبت داد و در «کنسرت بزرگ همبستگی» در کنار سایر هنرمندان ملی دیگر که مثل او به این حرکت ملی پیوسته بودند، شرکت کرد.

او هم‌چنین برای دیدار با رزمندگان مجاهد به اشرف رفت. در اجلاس رسمی شورای ملی مقاومت بعنوان یک ناظر در کنار خانواده‌های شهیدان، در کنار پدر رضایی‌های شهید و سایر هنرمندان از جمله زنده‌یاد عماد رام حضور یافت. آقای مسعود رجوی مسئول شورا با احترام بسیار با او برخورد کرد. از او دعوت کرد که در کنارش در مسند مسئول اجلاس بنشیند و شاهد اداره جلسه باشد. این رفتار مسعود، منوچهر را دگرگون کرد. بعدها دراین‌باره گفت: «هرگز انتظار چنین استقبال و بزرگواری از ایشان را نداشتم و بکلی شیفته مسعود شده‌ام».

منوچهر سخایی در جلسه شورای ملی مقاومت ایران

او پس از چندی بدرخواست خویش به عضویت شورا درآمد و تا آخرین لحظه زندگی بر اتحاد با این شورا و مجاهدان و بویژه اشرفیان پای فشرد. منوچهر به کرّات مواضع سیاسی خود را در سلسه مقالاتی که در نشریات مقاومت ایران به چاپ می‌رسید به اطلاع مردم ایران می‌رساند. دفاع او از زنان و مردان شهر اشرف و علاقه‌اش به مسئول شورا را حتی در برخی ترانه‌هایش متجلی است.

او اجرای ترانه‌هایی که توسط هنرمندان حامی مقاومت از جمله محمد شمس، آندرانیک و سایرین ساخته می‌شد در ده‌ها کنسرت هنری شرکت کرد. از نقطه نظر هنری این دوران سرفصل جدیدی برای منوچهر تلقی می‌شد. خودش بارها گفته بود من تا بحال استعداد و توانم را در همین حد تصور می‌کردم اما این آثار بزرگ و ماندگار که از نظر تکنیک و ظرایف موسیقی توانمندی بالایی را اقتضا می‌کنند من را به سمت قلل بالاتری از جهان موسیقی ارتقا می‌بخشند. او توانسته بود صدایش را در مجموعه ای از ترانه‌ها و سرودهایی با مضامین مبارزاتی و اجتماعی با بهره‌گیری از بزرگترین و ارزنده‌ترین ارکسترهای سمفونی اروپا که بهمت هنرمندان یادشده انجام می‌شد، از فرم باریتون رومانتیک به سمت تنور، اوج بدهد. این‌گونه تحول معمولاً در سنین بالا که روند طبیعی حنجره انسان بر خلاف مسیر فوق عمل می‌کند و بتدریج وسعت و قدرت صدا ضعیف تر و محدودتر می‌شود پدیده نادری است.

او در گرامیداشت مبارزات جوانان میهن ترانه ای بنام «ای جوانان وطن» سرود که بعداً با آهنگی که استاد شمس بر آن تلفیق کرد در مایه بیات ترک، اثری در زمینه موسیقی اجتماعی بود.

او به هر مناسبت خودش را به پاریس می‌رساند و در اجلاس شورا و سایر آکسیون‌های مقاومت حضور میافت. در گردهم آیی سالیانه مقاومت ایران در جمع یکصدهزارنفری هواداران مقاومت در تاورنی واقع در شمال پاریس با پیکری بیمار حضور یافت.[۲]

درگذشت

منوچهر سخایی، خواننده برجسته، یکی از قدیمی‌ترین چهره‌های موسیقی پاپ و از آخرین سواران نسل اجرای ترانه‌های عاشقانه پارسی بر بستری از ملودی‌های ایرانی با ارکستراسیون غربی بامداد روز هشتم اردیبهشت سال ۱۳۹۰ در لس‌آنجلس درگذشت.

منوچهر سخایی که هنگام مرگ ۷۶ سال داشت، در چند سال اخیر با بیماری سرطان دست به گریبان بود. او از سه دهه پیش در آمریکا و در لس آنجلس زندگی می‌کرد و در این دیار نیز چندین آلبوم موسیقی ارائه داد و در اغلب گردهم آیی‌های ایرانی شهر حضوری شاخص داشت. او با بیش از نیم قرن فعالیت هنری در رشته‌های مختلف از جمله بازی در چند فیلم فارسی پیش از انقلاب و روزنامه‌نگاری حرفه ای، یکی از چهره‌های دوستداشتنی در میان مردم و به ویژه جامعه ایرانی لس آنجلس محسوب می‌شد.[۳]

از منوچهر سخایی حدود ده آلبوم به یادگار مانده‌است و بیش‌تر این آثار به صورت سی‌دی به وسیلهٔ کمپانی‌های موسیقی ایرانی در کالیفرنیا منتشر شده‌است. منوچهر دو دختر به نام‌های پرستو و لیلا دارد.[۱]

مریم رجوی در رثای وی گفته‌است: «منوچهر سخایی، با بیش از نیم قرن فعالیت و شهرت هنری، پرستوی هنر ایران، از مفاخر مقاومت، روزنامه‌نگار حرفه یی و خوانندهٔ «پرستو» به یاد برادرش سرگرد محمود سخایی، شهید کودتای ۲۸ مرداد بود…

قدر و منزلت هنری منوچهر سخایی برای تمامی هموطنانی که عواطف و احساساتشان از دیرباز با طنین صدای او و ترانه‌هایش در کوچه باغ‌های خاطرات شهرهای وطن آشناست، نیازی به توصیف ندارد. با این همه، تردیدی نیست که خصال انسانی این رادمرد هنر ملی در صدر ارزش‌هایش قرار دارد. منوچهر سخایی از شیفتگان رزمندگان آزادی و اشرفیان بود. روزهای پایانی منوچهر سخایی مصادف بود با حملهٔ مزدوران رژیم آخوندی به اشرف در ۱۹ فروردین سال ۱۳۹۰. منوچهر که در بستر بیماری از این جنایت مطلع شد، بیش از حال خود و بیماری جانکاهش، دل مشغول مجاهدان اشرف بود و از بستر بیماری پیامی برای اشرفیان داد که در سینهٔ تاریخ مقاومت ایران به یادگار مانده‌است».[۵]

ترانه‌شناسی منوچهر سخایی

آلبوم‌ها

همکلاسا

  1. کولی
  2. همکلاسا
  3. خاطره‌ها
  4. دلم خوش نیست
  5. دلم پر می‌زنه
  6. با من صمیمی باش

جان جان

  1. مولا علی
  2. بلا دوسش دارم
  3. برگرد برگرد
  4. قدیما یادش بخیر
  5. هنوزم دوست دارم
  6. جان جان
  7. کلاغا
  8. پنجره

کلاغ‌ها

  1. کلاغ‌ها
  2. لب دریا
  3. بابارو ببوس
  4. می‌دونم
  5. دوستش دارم
  6. پشیمون
  7. دل من
  8. لالایی
  9. قدیما
  10. بزار امشب بخوابم
  11. جدایی
  12. چرا اومدی

خداحافظ

  1. اشک‌های من
  2. از تو دل کندن
  3. خداحافظ
  4. گردن‌بند الله
  5. جدا از تو
  6. زندگی

لاله

  1. نگاهم کن
  2. تو بودی
  3. امشب
  4. باور کن
  5. لاله
  6. غزال
  7. اشتباه

نمکی

  1. جوونی
  2. نمکی
  3. سیتی سماقی
  4. خانومی
  5. دخترو
  6. پاشنه صناری
  7. عروس و داماد

هفت ستاره

  1. پاشنه صناری
  2. جوونی
  3. دخترو
  4. سیتی سماقی
  5. فلونی
  6. عروس و داماد

برگرد

  1. برگرد
  2. بوسه ناز
  3. دل گرمی
  4. جان جان
  5. خاطره‌ها
  6. عشق دریایی
  7. مبارک بادا
  8. نامزدی
  9. نصیحت
  10. پاییز
  11. پرستو
  12. من تو را دوست دارم

لب دریا و بابا رو بوس کن (۱۳۵۰)

لالایی و کلاغها (۱۳۵۰)

داغ بوسه و عروسی (۱۳۵۱)

برگرد برگرد و با گریه به سویش می‌روم (۱۳۵۱)

وعده دور دور نمی‌خوام و دیدی از دستم رفت (۱۳۵۲)

گردن بند الله و شهر نور (۱۳۵۲)

گل و آروم آروم (۱۳۵۳)

سکوت

سایر آهنگ‌ها:

  • دزد دل
  • بوسه داغ
  • کالسکه زرین
  • بازآ (آهنگ)
  • شب میای
  • پائیزه
  • ای والله
  • به کنارم بنشین
  • شمع روشن
  • جزیره
  • نامزدی
  • جدایی
  • شهر نور
  • خط و نشون
  • ای جوانان وطن
  • بذار امشب بخوابم
  • دیدی از دستم رفت
  • تو را دوست دارم
  • بابا رو بوس کن
  • قدیما یادش به خیر
  • می دونم
  • گاهی وقتا که هوایی میشه دل
  • پاییز از راه رسید
  • برگرد پشیمون می‌شی آخر
  • فصل باور
  • افسوس
  • شب آخر
  • برف
  • نامه
  • لیلا
  • باران
  • رفتم
  • بختیاری
  • بدرود
  • غنچه‌های نارنج
  • آخرین نامه
  • موج نگاه
  • عاشق دیوانه
  • باور مکن
  • از دستم رفت
  • آهوی رمیده
  • شمع من
  • آروم آروم
  • صنوبر
  • چشم به راه
  • گلهای باغچه
  • خط و نشون
  • پشیمون
  • لالایی۱
  • لالایی۲
  • بوسه داغ
  • اشتباه من
  • غم امشب
  • دوستش دارم
  • دزد دل
  • بابا رو بوس کن
  • لب دریا
  • برگرد
  • گل به سر عروس
  • پنجره
  • جان جان
  • گل
  • دل من
  • شهر نور
  • اشکهای من
  • تو رو دوستت دارم
  • قُل قُل

جستارهای وابسته

منابع

  1. ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ ۱٫۳ توانا - منوچهر سخایی
  2. ۲٫۰ ۲٫۱ شورای ملی مقاومت ایران - نغمه خوان آزادی، منوچهر سخایی
  3. ۳٫۰ ۳٫۱ ۳٫۲ صدای آمریکا - منوچهرسخایی، پرستوی آواز ایران درگذشت
  4. ۴٫۰ ۴٫۱ بی‌بی‌سی - منوچهر سخایی، خواننده پاپ ایرانی درگذشت
  5. موزیک اشرف - منوچهر سخایی