کاربر:Khosro/صفحه تمرین کمیل ابوالحسنی

از ایران پدیا
نسخهٔ تاریخ ‏۱۵ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۹:۳۸ توسط Khosro (بحث | مشارکت‌ها) (اصلاح املا، اصلاح سجاوندی، اصلاح ارقام)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
کمیل ابوالحسنی
کمیل ابوالحسنی؛2.jpg
کمیل ابوالحسنی
زادروز۱۳۶۷
تنکابن
درگذشت۸ شهریور۱۴۰۳
بازداشتگاه تنکابن
محل زندگیتنکابن
پیشهحلب‌کوب
دیناسلام

کمیل ابوالحسنی، (متولد سال ۱۳۶۷، تنکابن – درگذشته ۸ شهریور ۱۴۰۳، بازداشتگاه تنکابن) یک کارگر حلب‌کوب بود و در عرصه نماکاری ساختمان‌های مسکونی کار می‌کرد. کمیل ابوالحسنی در روز ۳۰ شهریورماه در جریان قیام سراسری ۱۴۰۱، به اتهام مشارکت در آتش‌زدن کیوسک نیروی انتظامی دستگیر و روانه زندان شد. او پس از ۲ ماه زندان با پادرمیانی پدرش که عضو بازنشسته‌ی سپاه پاسداران است، با قید وثیقه آزاد گردید، اما بازداشت‌های موقت و احضارهای پی‌درپی او هم‌چنان تا زمان جان باختنش ادامه داشت تا بتوانند از وی اعتراف اجباری بگیرند. مأموران وزارت اطلاعات و نیروی انتظامی شهرستان شهسوار چندین بار به کمیل ابوالحسنی پسشنهاد داده بودند تا با نهادهای امنیتی هم‌کاری و مخبری و خبرچینی کند، اما کمیل هربار پشینهاد آن‌ها را رد کرده بود. مأموران سرکوبگر حکومتی شهسوار در روز ۷ شهریورماه ۱۴۰۳، به منزل شخصی کمیل ابوالحسنی حمله‌ور شدند و او را به‌شکل خشونت‌آمیزی در حضور همسر و فرزند هفت‌ساله‌اش بازداشت کردند و روز بعد خبر جان باختن او را به خانواده‌اش اطلاع دادند. کمیل ابوالحسنی در روز پنجشنبه ۸ شهریورماه ۱۴۰۳، بر اثر شکنجه و ضرب‌وشتم شدید مأموران حکومتی در بازداشتگاه نیروی انتظامی شهرستان شهسوار به‌قتل رسید. رژیم ایران اعلام کرد که حکم بازداشت کمیل ابوالحسنی به اتهام نگهداری مواد مخدر صنعتی صادر شده است و مدعی شدند که او به‌دلیل مصرف بیش از حد مواد مخدر سکته کرده است. این درحالی است که کمیل ابوالحسنی ورزشکار و دارای بدنی ورزیده بود و هیچ بیماری زمینه‌ای نیز نداشته است. پیکر کمیل ابوالحسنی در روز شنبه ۱۰ شهریورماه ۱۴۰۳، در روستای توساکوتی در امامزاده یحیی گیل‌محله (واقع در محله عبدالله‌آباد شهرستان تنکابن) خاکسپاری شد. براساس گزارش شاهدان عینی، نهادهای امنیتی اجازه رویت پیکر کمیل ابوالحسنی را به خانواده‌اش ندادند و آن‌ها را تحت‌فشار گذاشته‌اند تا سکوت کنند.

دستگیری در قیام سراسری ۱۴۰۱

کمیل ابوالحسنی در روز ۳۰ شهریورماه در جریان قیام سراسری ۱۴۰۱، به اتهام مشارکت در آتش‌زدن کیوسک نیروی انتظامی دستگیر و روانه زندان شد. او پس از ۲ ماه زندان با پادرمیانی پدرش که عضو بازنشسته‌ی سپاه پاسداران است، با قید وثیقه آزاد گردید، اما بازداشت‌های موقت و احضارهای پی‌درپی او هم‌چنان تا زمان جان باختنش ادامه داشت.

این احضارها و بازداشت‌ها به‌خاطر این بوده است که مأموران حکومتی نتوانسته بودند عاملان آتش‌زدن کیوسک نیروی انتظامی و هم‌چنین سوزاندن بنرهای قاسم سلیمانی و خامنه‌ای را در شهسوار شناسایی کنند و به همین خاطر هر بار با بازداشت و بازجویی کمیل و چند تن دیگر از معترضان، سعی می‌کردند تا از آن‌ها اعتراف اجباری بگیرند.

لازم به یادآوری‌است که مأموران وزارت اطلاعات و نیروی انتظامی شهرستان شهسوار چندین بار به کمیل ابوالحسنی پسشنهاد داده بودند تا با نهادهای امنیتی هم‌کاری و مخبری و خبرچینی کند، اما کمیل هربار پشینهاد آن‌ها را رد کرده بود.

کمیل ابوالحسنی در اعتراضات مردمی شهسوار بی‌هراس و بدون ماسک حضور داشت و مکرراً به دوستان و اطرافیانش گفته بود که من حاضرم جانم را برای دفاع از همشهری‌هایم فدا کنم.[۱]

بازداشت و درگذشت

مأموران سرکوبگر حکومتی شهسوار در روز ۷ شهریورماه ۱۴۰۳، به منزل شخصی کمیل ابوالحسنی حمله‌ور شدند و او را به‌شکل خشونت‌آمیزی در حضور همسر و فرزند هفت‌ساله‌اش بازداشت کردند و روز بعد خبر جان باختن او را به خانواده‌اش اطلاع دادند.[۱]

اتهام

رژیم ایران اعلام کرد که حکم بازداشت کمیل ابوالحسنی به اتهام نگهداری مواد مخدر صنعتی صادر شده و نیروی انتظامی نیز اقدام به بازداشت وی نموده‌اند و مدعی شدند که او به‌دلیل مصرف بیش از حد مواد مخدر سکته کرده است.[۲] این درحالی است که کمیل ابوالحسنی ورزشکار و دارای بدنی ورزیده بود و هیچ بیماری زمینه‌ای نیز نداشته است.

قتل در بازداشتگاه

به گفته‌ی یکی از اعضای درجه یک خانواده‌ی کمیل ابوالحسنی، کمیل در روز پنجشنبه ۸ شهریورماه ۱۴۰۳، بر اثر شکنجه و ضرب‌وشتم شدید مأموران حکومتی در بازداشتگاه نیروی انتظامی شهرستان شهسوار به‌قتل رسیده است. این عضو خانواده‌ی کمیل ابوالحسنی گفته است:

«حتی پدر او که جزو فرمانده‌هان سابق سپاه در شهسوار بود هم قویاً می‌گوید مأموران کمیل را کشتند. برای این‌که نتوانیم از بدن کمیل عکس و فیلم بگیریم و آثار شکنجه مشخص نشود، به اعضای خانواده اجازه خداحافظی آخر با او را نیز ندادند و تعداد زیادی از مأموران امنیتی پیکر کمیل را از بیمارستان رجایی به غسالخانه بردند و سپس ظهر امروز در آرامگاه روستای سه‌هزار تنکابن دفن کردند. در واقع برای جلوگیری از تجمع و اعتراض مردم به این قتل، اجازه دفن کمیل در آرامگاه مرکزی شهسوار صادر نشد. چند نفر از کارکنان بیمارستان رجایی شهسوار به ما گفتند مأموران جسم بی‌جان و زخمی عزیز ما را به این بیمارستان برده بودند و پیش از آن‌که بستری شود جان باخته بود.»

هم‌چنین یک منبع از نزدیکان خانواده کمیل ابوالحسنی درباره اتهامات او و شرایط زندگی‌اش گفته است:

«پدر و مادر کمیل گفته‌اند مأموران به او اتهام زده بودند که در خانه‌اش اسلحه گرم دارد، درحالی که دروغ محض بود و هربار که خانه‌اش را به هم ریختند چیزی پیدا نکردند. او یک کارگر ساختمانی و پدری مهربان بود که نمی‌خواست نسبت به شرایط جامعه و مشکلات همشهری‌هایش بی‌تفاوت باشد. وضعیت مالی پدر و مادرش نیز مناسب نبود و کمیل با پول کارگری کمک زیادی برای پرداخت هزینه‌های درمان بیماری سرطان مادرش می‌کرد. کمیل ورزشکار بود و بدنی ورزیده داشت و هیچ بیماری زمینه‌ای هم نداشت. مأموران او را کشتند و ما دادخواه خون کمیل عزیز هستیم. فقط کاش صدای اعتراضمان به جایی برسد.»

کمیل ابوالحسنی ۳۶ ساله، یک کارگر حلب‌کوب بود و در عرصه نماکاری ساختمان‌های مسکونی کار می‌کرد. مطالب و تصاویر منتشرشده در پیج شخصی اینستاگرامی‌اش، علاقه‌ی بسیار او به همسر و دختر ۷ ساله‌اش را نشان می داد.[۱]

خاکسپاری

پیکر کمیل ابوالحسنی در روز شنبه ۱۰ شهریورماه ۱۴۰۳، در روستای توساکوتی در امامزاده یحیی گیل‌محله (واقع در محله عبدالله‌آباد شهرستان تنکابن) خاکسپاری شد. براساس گزارش شاهدان عینی، نهادهای امنیتی اجازه رویت پیکر کمیل ابوالحسنی را به خانواده‌اش ندادند.[۲]

تهدید و فشار به خانواده

نهادهای امنیتی و مأموران سرکوبگر در مازندران تلاش کردند که با تهدید و تحت‌فشار دادن اعضای خانواده کمیل ابولاحسنی، آن‌ها را مجبور به سکوت کنند و درباره چگونگی جان‌باختن کمیل با خبرنگاران محلی و رسانه‌ها مصاحبه و اطلاع‌رسانی نکنند.[۱]

واکنش‌های اجتماعی

قتل کمیل ابوالحسنی به‌خاطر عدم پاسخگویی و شفافیت در اطلاع‌رسانی مقامات رژیم ایران، به‌شدت باعث خشم عمومی مردم شده است و شهروندان و فعالان حقوق بشری خواهان تحقیقات فوری و شفاف‌سازی در رابطه با علت جان باخن کمیل ابوالحسنی شده‌اند و تأکید کرده‌اند که این اتفاق نباید به‌هیچ وجه نادیده گرفته شود.[۳]

منابع