کاربر:Hossein/140362صفحه تمرین

از ایران پدیا
پرش به ناوبری پرش به جستجو

زندان قزل‌فلعه یا قزل قلاع (قلعه سرخ) از جمله بناهای دوران قاجار است که در خارج از دروازه یوسف آباد و در زمین‌های جلالیه در ده امیر آباد قرار داشته است. در دوران قاجار مورد استفاده مسافرین و کاروان‌هایی بوده است که از زنجان و گیلان و همدان و گلپایگان عازم پایتخت بودند. در زمان رضا شاه نیز به عنوان انبار مهمات و وسایل اسقاطی مورد استفاده قرار می‌گرفت. پس از کودتای ۲۸ مرداد این کاروانسرا با دیوارهای بلند کاه‌گلی‌اش به زندان تغییر کاربری داد و محلی که به نگهداری اسب و قاطر مسافران کاروانسرا اختصاص داشت بدل به سلول انفرادی شد. این زندان تا سال ۱۳۵۰ دائر بود و دوسال پس از انقلاب تبدیل به میدان میوه و تره‌بار شد.[۱]

زندان قزل قلعه یا «قزل قلاع» (قلعه سرخ)، از جمله یادمان‌های دوران قاجار و پهلوي اول و دوم است . اين يادمان سال هاست که به «میدان میوه و تره بار» تبدیل شده است. زندان قزل قلعه خارج از «دروازه یوسف آباد» و در زمین های جلالیه در ده امیر آباد، قرار داشت.[۲]

پیشینه زندان قزل‌قلعه

در اوایل سلطنت قاجاریه قزل قلعه که در حاشیه ده امیرآباد بنا شده بود، محل بیتوته و اقامت شبانه کاروانیان بود. معمولاً مسافران و تاجران با کالاها و اجناس مختلفی که بار شترها و چهارپایان دیگر کرده بودند، به صورت یک کاروان از خراسان به راه می افتادند تا به پایتخت یا شهرهای مختلف برسند. این کاروان ها وقتی هنگام شب به نزدیکی تهران می رسیدند، ناگزیر بودند شبی را در کاروانسرای قزل قلعه بگذرانند. چون غروب که می شد، نگهبانان از ترس دزدان و چپاولگران دروازه های پایتخت را می بستند و کاروانیان ناگزیر بودند، وارد این قلعه شوند و هنگام صبح با بازشدن دروازه ها وارد شهر شوند. دورتادور داخل قزل قلعه حجره هایی برای اقامت مسافران بیابانی ساخته شده بود و طویله هایی را هم برای نگهداری چهارپایان در نظر گرفته بودند.از بیم هجوم راهزنان دور تا دور قلعه دیوارهای بلند کاهگلی ساخته بودند و یک دروازه راه ورود به این قلعه بود که شب ها بسته می شد. پس از سال ها با متروک ماندن جاده کاروان روی بیابانی، این قلعه در زمان قاجاریه به انبار مهمات تبدیل شد که تا زمان پهلوی اول به همین صورت باقی بود تا اینکه پس از کودتای 28 مرداد سال 1332 بخاطر دستگیریهای گروهی افراد سیاسی مخالف رژیم، زندان قصر (نخستین زندان پایتخت) بیش از ظرفیت خود با انبوه فشرده ای از زندانیان روبرو شد.[۳]

محل زندان قزل‌قلعه

این زندان در زمین های جلالیه در ده امیر آباد، قرار داشت. ده امیرآباد بعد‌ها با آباد شدن شهر تهران، به محله امیرآباد تبدیل شد و امروزه به کارگر شمالی تغییر نام داده است. در خیابان کارگر شمالی، یک فرعی وجود داشت که به زندان قزل قلعه منتهی می‌شد. اتوبانی هم از وسط زمین‌های این زندان می‌گذرد که یکی از شاهراه‌های مهم تهران به شمار می‌آید و به اتوبان پارک وی، گیشا، خیابان نواب، خیابان آزادی، انقلاب و اتوبان کردستان و... راه دارد. زندان قزل قلعه در واقع بین پارک لاله (پارک فرح) و کوی دانشگاه قرار داشت.کوی دانشگاه و چند مرکز تحقیقاتی روی تپه های امیرآباد ساخته شده بود و قزل قلعه در شیب شرقی آن تپه ها قرار داشت.[۳]

موسس زندان قزل‌قلعه

سپهبد تیمور بختیار ژنرال بی رحم رژیم و نخستین رئیس ساواک جدیدالتاسیس، تصمیم گرفت قزل قلعه را با تغییرات اندک تبدیل به زندان کند. با این دستور بختیار، زندانیان سیاسی که محکومیت شان قطعی شده بود و می بایست همچنان تحت نظر سازمان قرار بگیرند به این قلعه انتقال یافتند و از طویله ها به عنوان سلول انفرادی زندانیان استفاده کردند.

ظرفیت زندان

زندان قزل قلعه در دوران رژیم شاه محل نگاهداری 700 زندانی بود.[۳]

ساختار زندان

زندان قزل‌قلعه، بصورت یک مستطیلی بود که در دو ضلع طرفین آن بندهای انفرادی واقع شده بود. در ضلع شمالی آن سه بند با سه گنبد مُدوّر بود که حکم بند‌های عمومی را داشت و درشان به طرف حیاط باز بود. در ضلع جنوبی اطاقی کوچک در سمت چپ بود و توالت و دوش (در سمت راست) واقع شده بود. در وسط حیاط، حوضی بود با بید مجنونی که خاطره ها با خود داشت و زندانیان وقت غروب همنشین و همدمش بودند. می‌گفتند یادگار «وارطان» است. او کاشته است.

زندان قزل قلعه از طرف دیوارها به بیرون راه نداشت و تنها امکان ورود به آن درب خروجی زندان بود. در هر دو ضلع بند عمومی سلول های انفرادی بود که یک ردیف آن پنجره همیشه بسته ای داشت. اما ردیف مقابل دریچه هائی به سمت بیرون ساختمان قلعه داشتند. فاصله بین پشت این سلول ها تا دیوار قلعه، زمینی خالی بود که سربازان و محافظین گاهی در آن جا رفت و آمد داشتند.[۳]

شکنجه و جنایت در زندان قزل‌قلعه

در قزل قلعه بویژه بعد از کودتای ۲۸ مرداد جنایت بسیاری رخ داد. آن کاروانسرا با دیوارهای بلند کاهگلی اش زندان شد و محلی که به نگه داری اسب و قاطر مسافران کاروانسرا اختصاص داشت را سلول انفرادی کردند و در مرکز محوطه ساختمان‌های بزرگی ایجاد شد و بعنوان بندهای عمومی مورد استفاده قرار گرفت. از سالهای 47 - 1346 به بعد، به جز موارد استثنایی در زندان قزل قلعه بازجویی صورت نمی‌گرفت. آنجا زندانیانی که محکومیتشان مشخص شده بود و قرار بود همچنان زیر نظر ساواک باشند نگهداری می‌شدند.

استوار ساقی زندانبان معروف قزل‌قلعه

یکی از زندانبانان معروف قزل قلعه، بازجویی معروف به «ساقی» بود که بسیاری از چهره های معروف تاریخ سیاسی گذشته در این زندان تحت نظر این مرد بودند، مخصوصاً رجال سیاسی و دولتمردان دستگیر شده پس از کودتای 28 مرداد سال 32 که در این زندان به سر برده اند.به گفته این زندانیان؛ «ساقی» مردی با شخصیت عجیب بود که در برخورد با زندانیان سیاسی از خود دو چهره متضاد نشان می داد.

می گویند در جریان بازجویی های توام با شکنجه اگر یک زندانی سیاسی، از خود ضعف نشان می داد ساقی کینه عجیبی نسبت به این زندانی نشان می داد و ضمن بدرفتاری با او سعی داشت از نظر غذایی و رفاهی این زندانی را با محرومیت هایی روبرو کند یا مدت ها از ملاقات با خانواده اش جلوگیری کند. اما وقتی یک زندانی در بازجویی های توام با آزار و شکنجه دوام می آورد، برخوردی ملایم با او در پیش می گرفت و امکانات رفاهی را در اختیارش می گذاشت. ساقی سال ها بازجو و زندانبان بازداشتگاه های نظامی بود.[۳]

تعطیلی و تبدیل زندان قزل‌قلعه به پارک و میدان بار

روز اول اردیبهشت 1358 دولت اعلام کرد زندان قزل قلعه که در دوران رژیم شاه محل نگاهداری 700 زندانی بود به فضای سبز و گذرگاه خودروها تبدیل شده است.