غزاله چلابی
غزاله چلاوی | |
---|---|
غزاله چلاوی | |
زادروز | ۱۴ مرداد ۱۳۶۸ |
درگذشت | ۳۰ شهریور ۱۴۰۱ آمل |
ملیت | ایرانی |
تحصیلات | دانشآموختهی مدیریت |
پیشه | حسابدار |
نقشهای برجسته | کوهنورد |
تأثیرپذیرفتگان | مردم ایران |
غزاله چلاوی، (زادهی ۱۴ مرداد ۱۳۶۸ آمل – جانباخته ۳۰ شهریور ۱۴۰۱، آمل) اهل آمل، در حال فیلمگرفتن از یک مأمور سپاه پاسداران که به مردم شلیک میکرد مورد اصابت گلوله قرار گرفت. فیلم ثبت شده از غزاله چلاوی از دریچهی دوربین اوست. تصاویر نشان میدهد که فیلمبردار به زمین افتاده و مردم اطراف او جمع میشوند.[۱][۲]غزاله چلاوی کوهنورد و ورزشکار بود. او تحصیلکرده در رشتهی مدیریت امور بانکی بوده و در یک شرکت خصوصی به عنوان حسابدار کار میکرد.غزاله چلاوی پس از اصابت گلوله به سرش، بهمدت ۵ شبانهروز در کما بود. یک گلوله به وسط پیشانیاش شلیک کرده بودند.پس از جان باختن غزاله چلاوی، مأموران امنیتی خانوادهی او را تهدید کرده بودند که اگر سر و صدا کنید، جنازهی فرزندتان را به شما نمیدهیم و یکجایی سر به نیستش میکنیم؛ و همچنین از این خانواده تعهد گرفتند که سکوت کنند. خانوادهی غزاله چلاوی بهخاطر حفظ جان فرزند دیگرشان که توسط مأموران امنیتی تهدید شده بود، مجبور به سکوت شدند. غزاله چلاوی پیش از شهادت دوبار کارت اهدای اعضای بدن را پر کرده و خواهان این بود که پس از مرگش اعضای پیکر او به نیازمندان اهدا شود. پس از جان باختن غزاله چلاوی، مأموران امنیتی از خانوادهی او خواستند که خیلی فوری او را خاکسپاری کنند؛ و هیچفرصتی برای تدارکات عزاداری و خاکسپاری به آنها ندادند. هنگام دفن غزاله نیز بسیاری از مأموران لباس شخصی حضور داشتند؛ و برای ایجاد رعب و وحشت بین مردم، از آنها فیلمبرداری میکردند.
گاهشمار زندگی غزاله چلاوی
مادر غزاله چلاوی در یک انجمن خیریه برای بیماران سرطانی شاغل است. غزاله دارای یک خواهر و برادر دیگر و پدرشان نیز کارمند شهرداری است.
از زندگی غزاله چلاوی، اطلاعاتی بهجز چند سطری که از بستگانش در شبکههای اجتماعی نوشته و منتشر شده است، در دست نیست. همچنین آخرین لحظات زندگی و چند دقیقه فیلمی که از قیام سراسری ضبط کرده است، از او بهجا مانده است.
به نقل از دوستان و بستگان این جانباخته، غزاله چلاوی علاقهی زیادی به طبیعتگردی داشت؛ و هر جمعه صبح زود به کوههای اطراف شهر آمل میرفت. غزاله هر روز با دویدن آمادگی خود را برای کوهنوردی حفظ میکرد؛ و کوه دماوند و علمکوه و خیلی از قلههای معروف وطن را فتح کرده بود. او به حرفهای دیگران توجه و گوش میکرد و مهربان بود.
غزاله چلاوی پس از پایان دانشگاه ازدواج کرد؛ و عازم تهران شد، اما پس از چند سال از همسرش جدا شد. یکی از دوستان نزدیک غزاله در این رابطه گفته است:
«غزاله خیلی در آن زندگی سختی کشید، شوهر سابقش میخواست محدودش کند و او برای داشتن هر حق کوچکی باید میجنگید. طلاقش هم آسان نبود؛ و با دشواری توانست جدا شود. اما بعد از طلاق، برادرش خیلی از او حمایت کرد و کمکش کرد که کار کند و بتواند مستقل باشد و روی پاهای خودش بایستد. در سه سال اخیر، بعد از جداییاش، غزاله تازه داشت زندگیاش را آنطور که خودش دوست داشت میساخت. قبلش برای خیلی چیزهای معمولی مجبور بود که سخت بجنگد. همیشه برای داشتن آزادیهای بیشتر و کنار گذاشتن محدودیتهایی که به خاطر زن بودنش به او تحمیل میشد، میجنگید. بلد بود که چهطور برای زندگی کردن مبارزه کند و از سختیهایش نترسد.»
غزاله چلاوی فارغالتحصیل رشتهی امور بانکی و حسابدار یک شرکت خصوصی بود.[۳]
جانباختن غزاله چلاوی
غزاله چلابی در اعتراضات سراسری ۱۴۰۱ در حال فیلمگرفتن از یک مأمور از طرف او مورد اصابت گلوله قرار گرفت. فیلمی که در موبایل او ضبط شد بارها در شبکههای اجتماعی و همچنین در مجامع بینالمللی منتشر شد. [۴]
این فیلم نشان میدهد که فیلمبردار هنگام اصابت گلوله به زمین خورده و مردم دور او جمع میشوند.
صحنهی تیر خوردن
برخی از افردادی که شاهد صحنهی تیر خوردن غزاله چلاوی بودند، صحنه را اینطور توصیف کردهاند که آن شب بین ساعت ۸ الی تا ۸/۵، نزدیک خانهی غزاله تجمع بود که جلوی فرمانداری شهر آمل یک آتشسوزی اتفاق افتاد؛ و پس از چند دقیقه شلیکهای هوایی و سپس از پشتبام فرمانداری به سمت مردم تیراندازی کردند. در این میان یک گلوله به وسط پیشانی غزاله اصابت کرد؛ و او بلافاصله نقش بر زمین شد.
۵ روز کما
غزاله چلاوی پس از اصابت گلوله به سرش، بهمدت ۵ شبانهروز در کما بود. یک گلوله به وسط پیشانیاش شلیک کرده بودند؛ و بهصورت انفجار از پشت سرش که به اندازهی یک نارنگی سوراخ شده بود، بیرون رفته بود.[۳]
تهدید کردن خانوادهی غزاله چلاوی
پس از جان باختن غزال چلاوی، مأموران امنیتی خانوادهی او را تهدید کردند که اگر سر و صدا کنید، جنازهی فرزندتان را به شما نمیدهیم و یکجایی سر به نیستش میکنیم؛ و همچنین از این خانواده تعهد گرفتند که سکوت کنند. خانوادهی غزاله چلاوی بهخاطر حفظ جان فرزند دیگرشان که توسط مأموران امنیتی تهدید شده بود، مجبور به سکوت شدند.[۳]
تهدید خانوادهی جانباختگان، یک نمونه از تاکتیکهای ایجاد وحشت توسط نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی ایران است که هر بار از آن استفاده میکند.[۵]
اهدای اعضای بدن
غزاله چلاوی پیش از شهادت دوبار کارت اهدای اعضای بدن را پر کرده و خواهان این بود که پس از مرگش اعضای پیکر او به نیازمندان اهدا شود. خانواده او نیز اعلام کردند که چنین خواهند کرد اما مأموران امنیتی جمهوری اسلامی از این کار ممانعت کردند. خالهی غزاله چلاوی میگوید: آنها گفتند با این کار از غزاله اسطورهسازی میشود.[۳]
مراسم خاکسپاری غزاله چلاوی
پس از جانباختن غزاله چلاوی، مأموران امنیتی از خانوادهی او خواستند که خیلی فوری او را خاکسپاری کنند؛ و هیچفرصتی برای تدارکات عزاداری و خاکسپاری به آنها ندادند. هنگام دفن غزاله نیز بسیاری از مأموران لباس شخصی حضور داشتند؛ و برای ایجاد رعب و وحشت بین مردم، از آنها فیلمبرداری میکردند.[۳]
مراسم چهلم
مراسم چهلم غزاله چلاوی در شهر آمل برگزار شد. در این روز اعتراضات گستردهای در این شهر به وقوع پیوست. مردم در حین مراسم سوگواری شعارهای مرگ بر دیکتاتور و خامنهای قاتله، حکومتش باطله سرمیدادند.
مادر غزاله چلاوی طی سخنانی از دخترش چنین یاد کرد:
«... انگار همین چند روز قبل بود که در آغوشم بودی و قربانصدقهی صلابت زنانگیت میرفتم و از بودنت شاد بودم، از اینکه دختری دارم از جنس پاکی، صلابت کوه و به استواری درختی که هرچه بر تنش زخم زدند فرو نریخت و جوانه زد و شکفت… سحر از راه میرسد و روشنایی شب را تکهتکه و پارهپاره میکند؛ امید بر اندوه، و رهایی بر قفس پیروز میشود و جهان را روشنی دربرمیگیرد.»[۶]
منابع
- ↑ سایت ملیون- غزاله چلاوی
- ↑ غزاله چلاوی؛ معترضی که از داخل فرمانداری آمل به او شلیک شد
- ↑ ۳٫۰ ۳٫۱ ۳٫۲ ۳٫۳ ۳٫۴ غزاله چلابی، زنی که میخواست شجاعتش را تکثیر کند - سایت آسو
- ↑ گاردین: غزاله چلابی با شلیک مستقیم نیروهای امنیتی به پیشانی او کشته شد
- ↑ پدر و مادر غزاله چلابی از آزار و تهدید نیروهای امنیتی خبر میدهند - سایت صدای آمریکا
- ↑ چهلم غزاله چلابی - سایت ایران گلوبال