۶٬۵۸۵
ویرایش
(اصلاح املا، اصلاح سجاوندی، اصلاح ارقام) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۵۰: | خط ۵۰: | ||
| پانویس = | | پانویس = | ||
}} | }} | ||
'''سید جواد موسوی'''، (متولد بهمنماه سال ۱۳۶۱، خوراسگان اصفهان – درگذشته ۲۶ آبان ۱۴۰۱، اصفهان) یکی از معترضانی بود که در جریان اعتراضات سراسری ۱۴۰۱، بر اثر شلیک مستقیم نیروهای حکومتی به چشمهای او جان باخت. سید جواد موسوی فعالیتهای خود را علیه نظام جمهوری اسلامی در جریان '''اعتراضات سراسری سال ۱۳۸۸'''، آغاز کرد و یکبار نیز دستگیر شد، اما با میانجیگری آشنایان آزاد شد. سید جواد موسوی در همان سالها اعتقادات مذهبی هم که داشت، در ذهنش فرو ریخته بود. او مسئول بهداشت کارخانه «پروفیل سپاهان» اصفهان بود. سید جواد موسوی با وجود اینکه یک زندگی نسبتاً با رفاه داشت، اما همیشه نگران رفاه و معیشت مردم و بیکاری جوانان بود و مردم ایران را شایستهی این نوع زندگی خفتبار نمیدانست. در روز ۲۶ آبانماه ۱۴۰۱، همزمان با برگزاری مراسم چهلم احمد شکراللهی که در جریان اعتراضات جان باخته بود، مأموران حکومتی جواد موسوی را تعقیب میکردند. جواد نیز همراه با چند تن دیگر از معترضان در حیاط خانهای پناه گرفته بود و مأموران با بالا رفتن از در حیاط، چشمهای جواد را هدف شلیک مستقیم قرار دادند که منجر به جان باختن او شد. نیروهای امنیتی چشمهای او را با تکه پارچهای بسته و پیکر بیجانش را با خود بردند و تا ۳ روز به خانوادهی جواد دروغ گفتند. نیروهای امنیتی پیکر جواد موسوی را گروگان گرفته و خانوادهی او را تحت فشار قرار داده بودند تا آنها اعلام کنند که فرزندشان بسیجی بوده، اما پدر جواد حاضر به انجام چنین کاری نشده بود. مأموران از پدر جواد تعهد گرفته بودند که در صورت شناختهشدن قاتل فرزندش، از او شکایت نکنند. پیکر سید جواد موسوی در روز ۲۹ آبانماه ۱۴۰۱، تحت تدابیر شدید امنیتی و با حضور '''[[لباس شخصی]]ها''' و نیروهای امنیتی در آرامستان امامزاده امکلثوم خوراسگان به خاک سپرده شد. جواد موسوی پدر دو فرزند، یک پسر ۹ ساله و یک دختر ۵ ساله بود. خانم مهری صابری، مادر سید جواد موسوی بعدها در حساب اینستاگرام هویت قاتل فرزندش را افشاء کرد. بر اساس آخرین [[گزارش جاوید رحمان درباره | '''سید جواد موسوی'''، (متولد بهمنماه سال ۱۳۶۱، خوراسگان اصفهان – درگذشته ۲۶ آبان ۱۴۰۱، اصفهان) یکی از معترضانی بود که در جریان اعتراضات سراسری ۱۴۰۱، بر اثر شلیک مستقیم نیروهای حکومتی به چشمهای او جان باخت. سید جواد موسوی فعالیتهای خود را علیه نظام جمهوری اسلامی در جریان '''اعتراضات سراسری سال ۱۳۸۸'''، آغاز کرد و یکبار نیز دستگیر شد، اما با میانجیگری آشنایان آزاد شد. سید جواد موسوی در همان سالها اعتقادات مذهبی هم که داشت، در ذهنش فرو ریخته بود. او مسئول بهداشت کارخانه «پروفیل سپاهان» اصفهان بود. سید جواد موسوی با وجود اینکه یک زندگی نسبتاً با رفاه داشت، اما همیشه نگران رفاه و معیشت مردم و بیکاری جوانان بود و مردم ایران را شایستهی این نوع زندگی خفتبار نمیدانست. در روز ۲۶ آبانماه ۱۴۰۱، همزمان با برگزاری مراسم چهلم احمد شکراللهی که در جریان اعتراضات جان باخته بود، مأموران حکومتی جواد موسوی را تعقیب میکردند. جواد نیز همراه با چند تن دیگر از معترضان در حیاط خانهای پناه گرفته بود و مأموران با بالا رفتن از در حیاط، چشمهای جواد را هدف شلیک مستقیم قرار دادند که منجر به جان باختن او شد. نیروهای امنیتی چشمهای او را با تکه پارچهای بسته و پیکر بیجانش را با خود بردند و تا ۳ روز به خانوادهی جواد دروغ گفتند. نیروهای امنیتی پیکر جواد موسوی را گروگان گرفته و خانوادهی او را تحت فشار قرار داده بودند تا آنها اعلام کنند که فرزندشان بسیجی بوده، اما پدر جواد حاضر به انجام چنین کاری نشده بود. مأموران از پدر جواد تعهد گرفته بودند که در صورت شناختهشدن قاتل فرزندش، از او شکایت نکنند. پیکر سید جواد موسوی در روز ۲۹ آبانماه ۱۴۰۱، تحت تدابیر شدید امنیتی و با حضور '''[[لباس شخصی]]ها''' و نیروهای امنیتی در آرامستان امامزاده امکلثوم خوراسگان به خاک سپرده شد. جواد موسوی پدر دو فرزند، یک پسر ۹ ساله و یک دختر ۵ ساله بود. خانم مهری صابری، مادر سید جواد موسوی بعدها در حساب اینستاگرام هویت قاتل فرزندش را افشاء کرد. بر اساس آخرین '''[[گزارش جاوید رحمان درباره قتل عام۱۳۶۰ و ۱۳۶۷|گزارش جاوید رحمان]]''' (گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل متحد)، شلیک هدفمند به چشمهای معترضان ایرانی «جنایت علیه بشریت» محسوب میشود. | ||
== اعتراضات سراسری ۱۴۰۱ == | == اعتراضات سراسری ۱۴۰۱ == | ||
[[پرونده:جواد موسوی؛3.jpg|جایگزین=جواد موسوی|بندانگشتی|236x236پیکسل|جواد موسوی]] | |||
در جریان اعتراضات سراسری ۱۴۰۱، نیروهای سرکوبگر حکومتی چشمهای معترضان را هدف قرار دادند که منجر به نابینایی یک یا دو چشم آنها شد و برخی نیز جان باختند. یکی از معترضانی که که بر اثر شلیک مستقیم به چشمانش جان باخت، سید جواد موسوی بود. بر اساس آخرین گزارش جاوید رحمان (گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل متحد)، شلیک هدفمند به چشمهای معترضان ایرانی «جنایت علیه بشریت» محسوب میشود.<ref name=":0">[https://iranwire.com/fa/special-features/114752-%DA%86%D8%B4%D9%85%D9%87%D8%A7%DB%8C%D8%B4-%D8%B3%DB%8C%D8%AF-%D8%AC%D9%88%D8%A7%D8%AF-%D9%85%D9%88%D8%B3%D9%88%DB%8C-%D8%B1%D8%A7-%D8%A8%D8%A7-%D8%B4%D9%84%DB%8C%DA%A9-%D8%A8%D9%87-%DA%86%D8%B4%D9%85%D9%87%D8%A7%DB%8C%D8%B4-%DA%A9%D8%B4%D8%AA%D9%86%D8%AF/ چشمهایش؛ سید جواد موسوی را با شلیک به چشمهایش کشتند - سایت ایران وایر]</ref> | در جریان اعتراضات سراسری ۱۴۰۱، نیروهای سرکوبگر حکومتی چشمهای معترضان را هدف قرار دادند که منجر به نابینایی یک یا دو چشم آنها شد و برخی نیز جان باختند. یکی از معترضانی که که بر اثر شلیک مستقیم به چشمانش جان باخت، سید جواد موسوی بود. بر اساس آخرین گزارش جاوید رحمان (گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل متحد)، شلیک هدفمند به چشمهای معترضان ایرانی «جنایت علیه بشریت» محسوب میشود.<ref name=":0">[https://iranwire.com/fa/special-features/114752-%DA%86%D8%B4%D9%85%D9%87%D8%A7%DB%8C%D8%B4-%D8%B3%DB%8C%D8%AF-%D8%AC%D9%88%D8%A7%D8%AF-%D9%85%D9%88%D8%B3%D9%88%DB%8C-%D8%B1%D8%A7-%D8%A8%D8%A7-%D8%B4%D9%84%DB%8C%DA%A9-%D8%A8%D9%87-%DA%86%D8%B4%D9%85%D9%87%D8%A7%DB%8C%D8%B4-%DA%A9%D8%B4%D8%AA%D9%86%D8%AF/ چشمهایش؛ سید جواد موسوی را با شلیک به چشمهایش کشتند - سایت ایران وایر]</ref> | ||
خط ۶۳: | خط ۶۴: | ||
=== تعقیب و گریز === | === تعقیب و گریز === | ||
[[پرونده:جواد موسوی؛2.jpg|جایگزین=جواد موسوی|بندانگشتی|240x240پیکسل|جواد موسوی]] | |||
جواد موسوی در روز ۲۶ آبانماه پیش از اینکه به سر کار برود، در حساب اینستاگرام خود پستی دربارهی مراسم چهلم احمد شکراللهی منتشر کرده و به سایر معترضان فراخوان داده بود که با شرکت در این مراسم، خانوادهی همشهریشان را همراهی کنند. بعدازظهر مراسم آغاز شد و جمعیت انبوهی با سر دادن شعارهای ضدحکومتی در مراسم شرکت کردند و انبوهی از مأموران سرکوبگر نیز حضور داشتند و گازهای اشکآور در میان جمعیت شلیک کردند. معترضان نیز پراکنده شدند و مأموران موتورسوار هم در خیابانها و کوچه پسکوچهها در تعقیب آنها بودند. جواد موسوی همراه با شماری از معترضان و دوستانش در خانهی زن کهنسالی که درهای حیاط را برای پناهدادن به معترضان باز گذاشته بود، جمع شده بودند. یکی از شاهدان صحنه گفته است که جواد موسوی مأمور ضارب را میشناخت و تلاش هم کرد که با معرفی خودش جلوی شلیک او را بگیرد، اما آن مأمور قصد جان او را کرده بود و در شلیک تردیدی نداشت. این شاهد صحنه تأکید کرد که جواد موسوی حتی با ما گفت که نترسید، نام این مأمور «فلانی» است و میشناسمش. نیروهای امنیتی سویچ ماشین و همهی مدارک جواد موسوی را ضبط کرده بودند و دربهدر دنبال ماشین میگشتند تا مدرکی علیه او پیدا کنند، اما رفقای جواد پیش از مأموران خودرو را پیدا کردند و نگذاشتند که به دست نیروهای حکومتی بیفتد. لپتاپ جواد که در خودرو بود، پر از ویدئوهای اعتراضات بود و آن فیلمها را برای رسانهها ارسال میکرد.<ref name=":0" /> | جواد موسوی در روز ۲۶ آبانماه پیش از اینکه به سر کار برود، در حساب اینستاگرام خود پستی دربارهی مراسم چهلم احمد شکراللهی منتشر کرده و به سایر معترضان فراخوان داده بود که با شرکت در این مراسم، خانوادهی همشهریشان را همراهی کنند. بعدازظهر مراسم آغاز شد و جمعیت انبوهی با سر دادن شعارهای ضدحکومتی در مراسم شرکت کردند و انبوهی از مأموران سرکوبگر نیز حضور داشتند و گازهای اشکآور در میان جمعیت شلیک کردند. معترضان نیز پراکنده شدند و مأموران موتورسوار هم در خیابانها و کوچه پسکوچهها در تعقیب آنها بودند. جواد موسوی همراه با شماری از معترضان و دوستانش در خانهی زن کهنسالی که درهای حیاط را برای پناهدادن به معترضان باز گذاشته بود، جمع شده بودند. یکی از شاهدان صحنه گفته است که جواد موسوی مأمور ضارب را میشناخت و تلاش هم کرد که با معرفی خودش جلوی شلیک او را بگیرد، اما آن مأمور قصد جان او را کرده بود و در شلیک تردیدی نداشت. این شاهد صحنه تأکید کرد که جواد موسوی حتی با ما گفت که نترسید، نام این مأمور «فلانی» است و میشناسمش. نیروهای امنیتی سویچ ماشین و همهی مدارک جواد موسوی را ضبط کرده بودند و دربهدر دنبال ماشین میگشتند تا مدرکی علیه او پیدا کنند، اما رفقای جواد پیش از مأموران خودرو را پیدا کردند و نگذاشتند که به دست نیروهای حکومتی بیفتد. لپتاپ جواد که در خودرو بود، پر از ویدئوهای اعتراضات بود و آن فیلمها را برای رسانهها ارسال میکرد.<ref name=":0" /> | ||
== نحوهی جان باختن == | == نحوهی جان باختن == | ||
[[پرونده:جسد جواد موسوی.jpg|جایگزین=جسد جواد موسوی|بندانگشتی|260x260پیکسل|جسد جواد موسوی]] | |||
در روز ۲۶ آبانماه، همزمان با برگزاری مراسم چهلم احمد شکراللهی که در جریان اعتراضات جان باخته بود، مأموران حکومتی جواد موسوی را تعقیب میکردند. جواد نیز همراه با چند تن دیگر از معترضان در حیاط خانهای پناه گرفته بود و مأموران با بالا رفتن از در حیاط، چشمهای جواد را هدف شلیک مستقیم قرار دادند که منجر به جان باختن او شد. پس از شلیک به چشمهای سید جواد موسوی و جان باختنش، مأموران موتورسوار حکومتی، پیکرش را در کنار کانال آب انداختند و دور پیکرش خنده سر دادند و سپس چشمهای او را با تکه پارچهای بسته و پیکر بیجانش را با خود بردند و تا ۳ روز به خانوادهی جواد دروغ گفتند. | در روز ۲۶ آبانماه، همزمان با برگزاری مراسم چهلم احمد شکراللهی که در جریان اعتراضات جان باخته بود، مأموران حکومتی جواد موسوی را تعقیب میکردند. جواد نیز همراه با چند تن دیگر از معترضان در حیاط خانهای پناه گرفته بود و مأموران با بالا رفتن از در حیاط، چشمهای جواد را هدف شلیک مستقیم قرار دادند که منجر به جان باختن او شد. پس از شلیک به چشمهای سید جواد موسوی و جان باختنش، مأموران موتورسوار حکومتی، پیکرش را در کنار کانال آب انداختند و دور پیکرش خنده سر دادند و سپس چشمهای او را با تکه پارچهای بسته و پیکر بیجانش را با خود بردند و تا ۳ روز به خانوادهی جواد دروغ گفتند. | ||
خط ۷۹: | خط ۸۲: | ||
=== مراسم خاکسپاری === | === مراسم خاکسپاری === | ||
[[پرونده:مزار جواد موسوی.jpg|جایگزین=مزار جواد موسوی|بندانگشتی|340x340پیکسل|مزار جواد موسوی]] | |||
پیکر سید جواد موسوی در روز ۲۹ آبانماه ۱۴۰۱، تحت تدابیر شدید امنیتی و با حضور لباسشخصیها و نیروهای امنیتی به خاک سپرده شد. نهادهای امنیتی نمیگذاشتند که خانوادهی جواد موسوی صورت فرزندشان را ببینند، اما مادر جواد خیلی اصرار داشت که باید صورت او را ببیند تا مطمئن شود پیکر کسی دیگری نباشد. سرانجام پس از فریاد و شیونهای مادر جواد، مأموران گذاشتند که خانوادهاش پیش از خاکسپاری برای لحظهای گوشهای از صورت او را ببینند. نهادهای امنیتی به خانوادهی جواد موسوی این اجازه را ندادند که پیکر فرزندشان را در آرامگاهی که میخواستند خاکسپاری کنند، بلکه آنها را مجبور کردند که پیکر او را در آرامستان امامزاده امکلثوم خوراسگان که بهتازگی در چند سال اخیر راه افتاده بود، به خاک بسپارند. مأموران امنیتی حتی در مراسم هفتم جواد موسوی نیز حضور داشتند و دوربینهایی هم نصب کرده بودند که همه چیز تحت کنترل باشد.<ref name=":0" /> | پیکر سید جواد موسوی در روز ۲۹ آبانماه ۱۴۰۱، تحت تدابیر شدید امنیتی و با حضور لباسشخصیها و نیروهای امنیتی به خاک سپرده شد. نهادهای امنیتی نمیگذاشتند که خانوادهی جواد موسوی صورت فرزندشان را ببینند، اما مادر جواد خیلی اصرار داشت که باید صورت او را ببیند تا مطمئن شود پیکر کسی دیگری نباشد. سرانجام پس از فریاد و شیونهای مادر جواد، مأموران گذاشتند که خانوادهاش پیش از خاکسپاری برای لحظهای گوشهای از صورت او را ببینند. نهادهای امنیتی به خانوادهی جواد موسوی این اجازه را ندادند که پیکر فرزندشان را در آرامگاهی که میخواستند خاکسپاری کنند، بلکه آنها را مجبور کردند که پیکر او را در آرامستان امامزاده امکلثوم خوراسگان که بهتازگی در چند سال اخیر راه افتاده بود، به خاک بسپارند. مأموران امنیتی حتی در مراسم هفتم جواد موسوی نیز حضور داشتند و دوربینهایی هم نصب کرده بودند که همه چیز تحت کنترل باشد.<ref name=":0" /> | ||
ویرایش