هوشنگ اعظمی لرستانی: تفاوت میان نسخه‌ها

پرش به ناوبری پرش به جستجو
هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ۲۷ اوت
بدون خلاصۀ ویرایش
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{جعبه زندگینامه | اندازه جعبه = | عنوان = | عنوان ۲ = | نام =هوشنگ اعظمی لرستانی | تصویر =دکتر هوشنگ اعظمی؛01.JPG | اندازه تصویر = | عنوان تصویر =دکتر هوشنگ اعظمی لرستانی | زادروز = | زادگاه =مشهد | تاریخ...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۶۸: خط ۶۸:
  | پانویس            =
  | پانویس            =
}}
}}
'''هوشنگ اعضمی لرستانی'''، (زاده سال ۱۳۱۵، مشهد – درگذشته «احتمالاً» اردیبهشت ۱۳۵۵، کوه‌های لرستان) از ایل بزرگ بیرانوند و طایفه‌ی شمس‌الدین یا شمسین بود؛ طایفه‌ای که بزرگانی مانند علی‌مردان خان بیرانوند را در خود پرورش داده است. پدر دکتر هوشنگ اعظمی، مرتضی خان اعظمی توسط حکومت '''[[رضاشاه پهلوی|رضا شاه]]''' دستگیر و همراه تمامی خانواده به خراسان تبعید شدند و در کلات نادری زیرنظر قرار داشتند. پس از تبعید رضا شاه از ایران در سال ۱۳۲۰، مرتضی خان از زندان آزاد شد و با خانواده به زادگاه خود، لرستان بازگشتند. دکتر هوشنگ اعظمی در همان دوران نوجوانی وارد مبارزه و فعالیت‌های سیاسی شد. مبارزات سیاسی دکتر هوشنگ اعضمی لرستانی در سال ۱۳۳۷، پس از ورود به دانشکده پزشکی اصفهان، با فعالیت‌های دانشجویی در هم آمیخت و در همین دوران ۲ بار توسط مأموران '''[[ساواک]]''' دستگیر شد. پس از وقایع خونین ۱۵ خرداد ۱۳۴۲، ساواک دوباره او را دستگیر و زندانی کرد. او در زندان جزوه‌ای به‌نام «علل فاجعه ۱۵ خرداد» به رشته‌ی تحریر درآورد. دکتر هوشنگ اعظمی پس از آزادی از زندان با افرادی که بعدها به گروه جزنی معروف شدند، آشنا شد. او تحصیلات عالیه خود را با رتبه‌ی ممتاز از دانشکده پزشکی اصفهان به‌پایان رساند و برای خدمت به هم‌ولایتی‌هایش راهی خرم‌آباد شد. در آن‌جا مطبی برای طبابت راه انداخت و هم‌زمان فعالیت‌های سیاسی خود را هم پیش می‌برد. گروه دکتر هوشنگ اعظمی شاخه‌ای از گروه '''[[بیژن جزنی]]''' و [[حسن ضیاظریفی|'''حسن ضیا ظریفی''']] بود. دکتر هوشنگ اعظمی در سال ۱۳۴۸، بار دیگر توسط ساواک دستگیر و زندانی شد، اما توانست با فریب دادن ساواک پس از ۶ یا ۷ ماه از زندان شود. او پس از آزادی از زندان اقدام به تهیه و تدارک مقدماتی برای آغاز مبارزه مسلحانه علیه رژیم شاه کرد. دکتر هوشنگ اعظمی چهره‌ای بسیار محبوب در میان مردم لرستان بود و چنان در دل مردم منطقه جا پیدا کرده بود که حتی در روستاهای بسیار دور نیز کمتر خانه‌ای پیدا می‌شد که عکس او بر دیوار نصب نشده باشد. علت این محبوبیت و جایگاه ویژه‌ی او در میان مردم، کمک‌های فراوان، دلسوزی‌ها و زحمات وی برای توده‌های مردم بود. تازه این همه محبوبیت دکتر هوشنگ پیش از اقدام مبارزه مسلحانه‌ی او بود و پس از قیام مسلحانه‌اش، به اسطوره‌ای در میان مردم لرستان تبدیل گردید و به چگوارای ایران معروف شد. تا سال ۱۳۵۸، هیچ‌گونه اطلاع و خبری از دکتر هوشنگ اعظمی در دست نبود، تا این‌که در آن سال در یکی از روزنامه‌ها اسامی تعدادی از کشته‌شدگان در درگیری با ساواک اعلام شد که نام دکتر هوشنگ اعظمی نیز در میان آن‌ها بود. برخی‌ها گفته‌اند که به‌احتمال زیاد دکتر هوشنگ اعظمی و محمود خرم‌آبادی در اردیبهشت‌ماه سال ۱۳۵۵، در جریان یک درگیری با ساواک شاه جان باخته‌اند. از دکتر هوشنگ اعظمی لرستانی چندین اثر ادبی، تاریخی و پژوهشی به‌جا مانده است.
'''هوشنگ اعظمی لرستانی'''، (زاده سال ۱۳۱۵، مشهد – درگذشته «احتمالاً» اردیبهشت ۱۳۵۵، کوه‌های لرستان) از ایل بزرگ بیرانوند و طایفه‌ی شمس‌الدین یا شمسین بود؛ طایفه‌ای که بزرگانی مانند علی‌مردان خان بیرانوند را در خود پرورش داده است. پدر دکتر هوشنگ اعظمی، مرتضی خان اعظمی توسط حکومت '''[[رضاشاه پهلوی|رضا شاه]]''' دستگیر و همراه تمامی خانواده به خراسان تبعید شدند و در کلات نادری زیرنظر قرار داشتند. پس از تبعید رضا شاه از ایران در سال ۱۳۲۰، مرتضی خان از زندان آزاد شد و با خانواده به زادگاه خود، لرستان بازگشتند. دکتر هوشنگ اعظمی در همان دوران نوجوانی وارد مبارزه و فعالیت‌های سیاسی شد. مبارزات سیاسی دکتر هوشنگ اعظمی لرستانی در سال ۱۳۳۷، پس از ورود به دانشکده پزشکی اصفهان، با فعالیت‌های دانشجویی در هم آمیخت و در همین دوران ۲ بار توسط مأموران '''[[ساواک]]''' دستگیر شد. پس از وقایع خونین ۱۵ خرداد ۱۳۴۲، ساواک دوباره او را دستگیر و زندانی کرد. او در زندان جزوه‌ای به‌نام «علل فاجعه ۱۵ خرداد» به رشته‌ی تحریر درآورد. دکتر هوشنگ اعظمی پس از آزادی از زندان با افرادی که بعدها به گروه جزنی معروف شدند، آشنا شد. او تحصیلات عالیه خود را با رتبه‌ی ممتاز از دانشکده پزشکی اصفهان به‌پایان رساند و برای خدمت به هم‌ولایتی‌هایش راهی خرم‌آباد شد. در آن‌جا مطبی برای طبابت راه انداخت و هم‌زمان فعالیت‌های سیاسی خود را هم پیش می‌برد. گروه دکتر هوشنگ اعظمی شاخه‌ای از گروه '''[[بیژن جزنی]]''' و [[حسن ضیاظریفی|'''حسن ضیا ظریفی''']] بود. دکتر هوشنگ اعظمی در سال ۱۳۴۸، بار دیگر توسط ساواک دستگیر و زندانی شد، اما توانست با فریب دادن ساواک پس از ۶ یا ۷ ماه از زندان شود. او پس از آزادی از زندان اقدام به تهیه و تدارک مقدماتی برای آغاز مبارزه مسلحانه علیه رژیم شاه کرد. دکتر هوشنگ اعظمی چهره‌ای بسیار محبوب در میان مردم لرستان بود و چنان در دل مردم منطقه جا پیدا کرده بود که حتی در روستاهای بسیار دور نیز کمتر خانه‌ای پیدا می‌شد که عکس او بر دیوار نصب نشده باشد. علت این محبوبیت و جایگاه ویژه‌ی او در میان مردم، کمک‌های فراوان، دلسوزی‌ها و زحمات وی برای توده‌های مردم بود. تازه این همه محبوبیت دکتر هوشنگ پیش از اقدام مبارزه مسلحانه‌ی او بود و پس از قیام مسلحانه‌اش، به اسطوره‌ای در میان مردم لرستان تبدیل گردید و به چگوارای ایران معروف شد. تا سال ۱۳۵۸، هیچ‌گونه اطلاع و خبری از دکتر هوشنگ اعظمی در دست نبود، تا این‌که در آن سال در یکی از روزنامه‌ها اسامی تعدادی از کشته‌شدگان در درگیری با ساواک اعلام شد که نام دکتر هوشنگ اعظمی نیز در میان آن‌ها بود. برخی‌ها گفته‌اند که به‌احتمال زیاد دکتر هوشنگ اعظمی و محمود خرم‌آبادی در اردیبهشت‌ماه سال ۱۳۵۵، در جریان یک درگیری با ساواک شاه جان باخته‌اند. از دکتر هوشنگ اعظمی لرستانی چندین اثر ادبی، تاریخی و پژوهشی به‌جا مانده است.


== خانواده و طایفه ==
== خانواده و طایفه ==
خط ۸۹: خط ۸۹:
== دستگیری و زندان ==
== دستگیری و زندان ==
[[پرونده:دوفرزندش شیرین و بهرام.jpg|جایگزین=دکتر هوشنگ اعظمی و دو فرزندش|بندانگشتی|دکتر هوشنگ اعظمی و دو فرزندش]]
[[پرونده:دوفرزندش شیرین و بهرام.jpg|جایگزین=دکتر هوشنگ اعظمی و دو فرزندش|بندانگشتی|دکتر هوشنگ اعظمی و دو فرزندش]]
مبارزات سیاسی دکتر هوشنگ اعضمی لرستانی در سال ۱۳۳۷، پس از ورود به دانشکده پزشکی اصفهان، با فعالیت‌های دانشجویی در هم آمیخت و در همین دوران ۲ بار توسط مأموران ساواک دستگیر شد. در فاصله‌ی سال‌های ۱۳۳۹ تا ۱۳۴۱، که به‌خاطر مسائل بین‌المللی و رشد و گسترش تضادهای درونی رژیم شاه، فضای نسبتاً باز سیاسی در کشور به وجود آمده بود و مبارزات و اعتراضات مردم شدت و شتاب بیشتری گرفته بود، فرصت مناسبی برای دکتر هوشنگ اعظمی بود تا مبارزه و فعالیت‌های خود را در کنار [[جبهه ملی ایران|'''جبهه ملی''']] در اصفهان بیشتر و علنی‌تر دنبال کند، اما پس از وقایع خونین ۱۵ خرداد ۱۳۴۲، ساواک دوباره او را دستگیر و زندانی کرد. او در زندان جزوه‌ای به‌نام «علل فاجعه ۱۵ خرداد» به رشته‌ی تحریر درآورد.  
مبارزات سیاسی دکتر هوشنگ اعظمی لرستانی در سال ۱۳۳۷، پس از ورود به دانشکده پزشکی اصفهان، با فعالیت‌های دانشجویی در هم آمیخت و در همین دوران ۲ بار توسط مأموران ساواک دستگیر شد. در فاصله‌ی سال‌های ۱۳۳۹ تا ۱۳۴۱، که به‌خاطر مسائل بین‌المللی و رشد و گسترش تضادهای درونی رژیم شاه، فضای نسبتاً باز سیاسی در کشور به وجود آمده بود و مبارزات و اعتراضات مردم شدت و شتاب بیشتری گرفته بود، فرصت مناسبی برای دکتر هوشنگ اعظمی بود تا مبارزه و فعالیت‌های خود را در کنار [[جبهه ملی ایران|'''جبهه ملی''']] در اصفهان بیشتر و علنی‌تر دنبال کند، اما پس از وقایع خونین ۱۵ خرداد ۱۳۴۲، ساواک دوباره او را دستگیر و زندانی کرد. او در زندان جزوه‌ای به‌نام «علل فاجعه ۱۵ خرداد» به رشته‌ی تحریر درآورد.  


=== پزشکی که چریک شد ===
=== پزشکی که چریک شد ===
خط ۱۱۷: خط ۱۱۷:
== نوع‌دوستی، محبوبیت ==
== نوع‌دوستی، محبوبیت ==
[[پرونده:هوشنگ اعظمی 5.png|جایگزین=دکتر هوشنگ اعظمی لرستانی|بندانگشتی|290x290پیکسل|دکتر هوشنگ اعظمی]]
[[پرونده:هوشنگ اعظمی 5.png|جایگزین=دکتر هوشنگ اعظمی لرستانی|بندانگشتی|290x290پیکسل|دکتر هوشنگ اعظمی]]
منزل دکتر هوشنگ اعضمی واقع در خیابان کاشانی کنونی، نزدیک ایستگاه خط واحد بود؛ منزلی که هم مطب و هم‌خانه‌اش بود و همگان به آن‌جا مراجعه می‌کردند. همه او را به هم‌یاری، هم‌دردی، و مسیکن‌نوازی می‌شناختند. دکتر هوشنگ اعضمی علاوه بر این‌که حق ویزیت از مراجعین به‌ویژه تهی‌دستان نمی‌گرفت، بلکه هزینه‌هایی مانند تهیه دارو و آزمایشات و حتی هزینه‌ی سفر آن‌هایی که خارج از شهر بودند را هم از جیب خودش پرداخت می‌کرد. او بیشتر به خدمات بی‌چشم‌داشت و دست‌گیری و یاری رساندن به مردم معروف بود.<ref name=":0" />
منزل دکتر هوشنگ اعظمی واقع در خیابان کاشانی کنونی، نزدیک ایستگاه خط واحد بود؛ منزلی که هم مطب و هم‌خانه‌اش بود و همگان به آن‌جا مراجعه می‌کردند. همه او را به هم‌یاری، هم‌دردی، و مسیکن‌نوازی می‌شناختند. دکتر هوشنگ اعظمی علاوه بر این‌که حق ویزیت از مراجعین به‌ویژه تهی‌دستان نمی‌گرفت، بلکه هزینه‌هایی مانند تهیه دارو و آزمایشات و حتی هزینه‌ی سفر آن‌هایی که خارج از شهر بودند را هم از جیب خودش پرداخت می‌کرد. او بیشتر به خدمات بی‌چشم‌داشت و دست‌گیری و یاری رساندن به مردم معروف بود.<ref name=":0" />


دکتر هوشنگ اعظمی چهره‌ای بسیار محبوب در میان مردم لرستان بود و چنان در دل مردم منطقه جا پیدا کرده بود که حتی در روستاهای بسیار دور نیز کمتر خانه‌ای پیدا می‌شد که عکس او بر دیوار نصب نشده باشد. علت این محبوبیت و جایگاه ویژه‌ی او در میان مردم، کمک‌های فراوان، دلسوزی‌ها و زحمات وی برای توده‌های مردم بود و مردم لرستان به‌ویژه ایل و طایفه بیراوند او را دکتر خودشان خطاب می‌کردند. تازه این همه محبوبیت دکتر هوشنگ پیش از اقدام مبارزه مسلحانه‌ی او بود و پس از قیام مسلحانه‌اش، به اسطوره‌ای در میان مردم لرستان تبدیل گردید و مجموعه اشعار و سروده‌های انقلابی در وصف او و یارانش سروده شده که هنوز هم بر زبان مردم منطقه جاری است. شاعران و نوازندگان نیز برای وی اشعاری سرودند و سروده‌هایی را در وصف او به آهنگ حماسی و معروف «دایه دایه وقت جنگه» افزودند.<ref name=":2" />
دکتر هوشنگ اعظمی چهره‌ای بسیار محبوب در میان مردم لرستان بود و چنان در دل مردم منطقه جا پیدا کرده بود که حتی در روستاهای بسیار دور نیز کمتر خانه‌ای پیدا می‌شد که عکس او بر دیوار نصب نشده باشد. علت این محبوبیت و جایگاه ویژه‌ی او در میان مردم، کمک‌های فراوان، دلسوزی‌ها و زحمات وی برای توده‌های مردم بود و مردم لرستان به‌ویژه ایل و طایفه بیراوند او را دکتر خودشان خطاب می‌کردند. تازه این همه محبوبیت دکتر هوشنگ پیش از اقدام مبارزه مسلحانه‌ی او بود و پس از قیام مسلحانه‌اش، به اسطوره‌ای در میان مردم لرستان تبدیل گردید و مجموعه اشعار و سروده‌های انقلابی در وصف او و یارانش سروده شده که هنوز هم بر زبان مردم منطقه جاری است. شاعران و نوازندگان نیز برای وی اشعاری سرودند و سروده‌هایی را در وصف او به آهنگ حماسی و معروف «دایه دایه وقت جنگه» افزودند.<ref name=":2" />

منوی ناوبری