۱٬۱۷۰
ویرایش
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
اوين سال ۵۰ محدود به محوطهای بود شامل دو بند قديمی و دو ساختمان در امتداد هم متشکل از سلولهای انفرادی. بندهای چهارگانه و سلولهای معروف به ۲۰۹ يک- دو سال بعد ساخته شدند.<ref name=":14">منیره برادران - [https://www.radiozamaneh.com/228833/ رادیو زمانه - اوین، حافظه جمعی ما، نابود نمیشود]</ref> | اوين سال ۵۰ محدود به محوطهای بود شامل دو بند قديمی و دو ساختمان در امتداد هم متشکل از سلولهای انفرادی. بندهای چهارگانه و سلولهای معروف به ۲۰۹ يک- دو سال بعد ساخته شدند.<ref name=":14">منیره برادران - [https://www.radiozamaneh.com/228833/ رادیو زمانه - اوین، حافظه جمعی ما، نابود نمیشود]</ref> | ||
== مدیریت زندان اوین == | == مدیریت زندان اوین == | ||
خط ۳۴: | خط ۲۷: | ||
=== مواد مخدر در زندان اوین === | === مواد مخدر در زندان اوین === | ||
در مورد استعمال مواد مخدر در اوین همه نوع جنسی در دسترس زندانیان است. در حال حاضر قرص ترک اعتیاد و نشئه کنندهB2 است که به وفور یافت میشود. در اندرزگاه ۸ شیشه و مواد مخدر وجود دارد. کلونازپام ۲ و دیازپام را مثل نقل و نبات در اختیار زندانیان قرار میدهند. تهیه این قرصها ساده است. کافی است زندانی بگوید ناراحتی اعصاب و نیاز به دکتر دارم، در این صورت این قرصها به سرعت در اختیار وی قرار می گیرد و تا آخر حبس به او گفته می شود هر چقدر دلت می خواهد بخور! روزانه بین ۴ تا ۵ لیتر متادون بین معتادین در هر اندرزگاه پخش میشود. هفته ای یک یا دو مورد اوردز یا خودکشی، وجود دارد.<ref name=":7" /> | در مورد استعمال مواد مخدر در اوین همه نوع جنسی در دسترس زندانیان است. در حال حاضر قرص ترک اعتیاد و نشئه کنندهB2 است که به وفور یافت میشود. در اندرزگاه ۸ شیشه و مواد مخدر وجود دارد. کلونازپام ۲ و دیازپام را مثل نقل و نبات در اختیار زندانیان قرار میدهند. تهیه این قرصها ساده است. کافی است زندانی بگوید ناراحتی اعصاب و نیاز به دکتر دارم، در این صورت این قرصها به سرعت در اختیار وی قرار می گیرد و تا آخر حبس به او گفته می شود هر چقدر دلت می خواهد بخور! روزانه بین ۴ تا ۵ لیتر متادون بین معتادین در هر اندرزگاه پخش میشود. هفته ای یک یا دو مورد اوردز یا خودکشی، وجود دارد.<ref name=":7" /> | ||
=== آمارگیری زندانیان در زندان اوین === | === آمارگیری زندانیان در زندان اوین === | ||
در اوین در هر ۲۴ ساعت، دو بار آمارگیری انجام می شود. یکبار قبل از ساعت ۸ صبح و یک بار قبل از ساعت هفت و نیم شب. از ساعت ۱۰ شب هیچ رفت و آمدی بین سالنها انجام نمی شود و همه زندانیان باید در سالنهای خودشان باشند. هواخوری راس ساعت ۷ بسته می شود و زنگ تخلیه را ۳ بار به صدا در میآورند. این بدان معنی است که زندانیان باید جهت آمارگیری به سالنهای خود بروند.<ref name=":7" /> | در اوین در هر ۲۴ ساعت، دو بار آمارگیری انجام می شود. یکبار قبل از ساعت ۸ صبح و یک بار قبل از ساعت هفت و نیم شب. از ساعت ۱۰ شب هیچ رفت و آمدی بین سالنها انجام نمی شود و همه زندانیان باید در سالنهای خودشان باشند. هواخوری راس ساعت ۷ بسته می شود و زنگ تخلیه را ۳ بار به صدا در میآورند. این بدان معنی است که زندانیان باید جهت آمارگیری به سالنهای خود بروند.<ref name=":7" /> | ||
خط ۵۱: | خط ۳۹: | ||
در هر سالن دستگاه شارژ کارت تلفن موجود است و هزینه آن توسط خود زندانی تامین میشود. حداکثر کارت شارژ ۲۰۰ هزار تومان است و بیشتر از این اجازه شارژ داده نمیشود. | در هر سالن دستگاه شارژ کارت تلفن موجود است و هزینه آن توسط خود زندانی تامین میشود. حداکثر کارت شارژ ۲۰۰ هزار تومان است و بیشتر از این اجازه شارژ داده نمیشود. | ||
== زندانیان در زندان اوین == | === ترکیب زندانیان در زندان اوین === | ||
در گذشته بخش اعظم زندانیان را زندانیان سیاسی و عقیدتی تشکیل میدادند، ولی در سالهای اخیر مجرمان عادی از جمله قاتلان، سارقان و افراد مرتکب به جرایم جنسی و مواد مخدر نیز در این زندان نگهداری میشوند.<ref name=":8" /> | در گذشته بخش اعظم زندانیان را زندانیان سیاسی و عقیدتی تشکیل میدادند، ولی در سالهای اخیر مجرمان عادی از جمله قاتلان، سارقان و افراد مرتکب به جرایم جنسی و مواد مخدر نیز در این زندان نگهداری میشوند.<ref name=":8" /> | ||
خط ۳۵۳: | خط ۳۴۱: | ||
==== ملیکشها - زمان خمینی ==== | ==== ملیکشها - زمان خمینی ==== | ||
در جمهوری اسلامی طبقهبندی زندانیان بر اساس میزان محکومیت هم وجود داشته است. از جمله این تقسیمبندی عدهای بودند که مدت محکومیتشان تمام شده بود ولی به دلایل مختلف که عمدتا به عدم پذیرش شرط آزادی که معمولا مصاحبه تلویزیونی و اظهار ندامت بود آزاد نشده بودند. به این افراد ملیکش میگفتند. مسعود ابویی در خاطراتش نقل میکند که لاجوردی در انفرادی گوهردشت در سال ۱۳۶۱ گفته بود شرط خروج شما از سلول انفرادی پذیرش مصاحبه تلویزیونی است و اضافه کرد حتی اگر مدت محکومیتت تمام هم شود در زندان میمانی و به شما میگویند فرجیکش، یعنی تا فرج امام زمان در زندان باقی میمانید. | در جمهوری اسلامی طبقهبندی زندانیان بر اساس میزان محکومیت هم وجود داشته است. از جمله این تقسیمبندی عدهای بودند که مدت محکومیتشان تمام شده بود ولی به دلایل مختلف که عمدتا به عدم پذیرش شرط آزادی که معمولا مصاحبه تلویزیونی و اظهار ندامت بود آزاد نشده بودند. به این افراد ملیکش میگفتند. مسعود ابویی در خاطراتش نقل میکند که لاجوردی در انفرادی گوهردشت در سال ۱۳۶۱ گفته بود شرط خروج شما از سلول انفرادی پذیرش مصاحبه تلویزیونی است و اضافه کرد حتی اگر مدت محکومیتت تمام هم شود در زندان میمانی و به شما میگویند فرجیکش، یعنی تا فرج امام زمان در زندان باقی میمانید. | ||
== وضعیت بهداشت در زندان اوین == | |||
تمام اتاقهای سالنها پر از ساس است که زندانیان بشدت از آن رنج می برند. این مشکل، بارها به مسئولین و حفاظت و رئیس زندان، بازرسان و حتی رئیس زندانهای ایران یعنی حاجی محمدی اطلاع داده شده و زندانیان اعتراض کرده اند ولی هیچکس اهمیتی نداده و رسیدگی نمیکند. سالن ها هر روز در سه شیفت صبح و ظهر و عصر نظافت می شود و از ساعت ۱۰ تا ۱۰ و نیم شب تمام سرویسها، حمام و چراغخانه شسته میشود و تا اذان صبح هیچ کس حق استحمام ندارد. | |||
هر سالن ۵ کابین برای استحمام دارد. یک سرویس دستشویی ۶ کابینه با ۳ روشویی وجود دارد. کیفیت مواد شوینده بهداشتی برای شستن دستها بسیار پایین است. جیره ماهیانه مواد بهداشتی برای هر زندانی یک شامپو خمره ای داروگر و یک بسته تاید با نام عاج است که اصلا عمومیت مصرف ندارد و یک تیغ برای نظافت و اصلاح هم به زندانی میدهند. مصرف اضافه تر مواد بهداشتی باید با هزینه خود زندانی تهیه و خریداری شود.<ref name=":7" /> | |||
== وضعیت غذا در زندان اوین == | |||
حسن ظریف در کتابش در رابطه با غذا در سال ۶۰ در اوین نوشته است: وضع غذای اوین به نسبت قزلحصار خیلی خرابتر بود. ناهار به هر چهار نفرمان یک کاسه ماستخوری، مربای هویج میدادند. به اندازه یک قاشق هویج رندهشده بود و بقیهاش آب قند. ما هم این شربت هویج را به آب میبستیم و ان لواش کوچکی را که به هر نفر یکی میرسید، در آن تریت میکردیم. شام هم معمولا یک خیار بود و یک تکه پنیر و یا یک تکه سیبزمینی، بعضی شبها سوپ میدادند که اگر به جای خوردنش راه دیگری داشتیم، باید مستقیم میریختیم در فاضلاب.<ref name=":15" /> | |||
== حوادث برجسته زندان اوین == | == حوادث برجسته زندان اوین == | ||
خط ۴۵۱: | خط ۴۴۷: | ||
سودابه اردوان: «از پنجره کوچکی که نزدیک سقف بود یک ذره نور میآمد. این نور هم با تاریک شدن هوا به تدریج قطع میشد و ما تقریبا در تاریکی فرو میرفتیم. ما مجبور میشدیم زود بگیریم بخوابیم، چون کار دیگری در تاریکی نمیتوانستیم بکنیم و سرمان را که میگذاشتیم روی زمین تا با همان یک عدد پتویی که داشتیم خودمان را بپوشانیم و بخوابیم، صداهای فریاد از زیر زمین ۲۰۹ به گوش میرسید.» «زیر زمینهای ۲۰۹ محله شکنجه زندانیها بود. شب هم که دیروقت میشد و کمی اوضاع و احوال آرامتر میشد، میآمدند و اعدامیها را میبردند.» زندانی در گوشهای از سلول خیره به دیوار شده، دریچه کوچک سلول باز میشود. زندانبان در حالی که تنها چشمهایش دیده میشود میگوید: «چشمبندت را بزن و بیا بیرون.»<ref name=":1" /> | سودابه اردوان: «از پنجره کوچکی که نزدیک سقف بود یک ذره نور میآمد. این نور هم با تاریک شدن هوا به تدریج قطع میشد و ما تقریبا در تاریکی فرو میرفتیم. ما مجبور میشدیم زود بگیریم بخوابیم، چون کار دیگری در تاریکی نمیتوانستیم بکنیم و سرمان را که میگذاشتیم روی زمین تا با همان یک عدد پتویی که داشتیم خودمان را بپوشانیم و بخوابیم، صداهای فریاد از زیر زمین ۲۰۹ به گوش میرسید.» «زیر زمینهای ۲۰۹ محله شکنجه زندانیها بود. شب هم که دیروقت میشد و کمی اوضاع و احوال آرامتر میشد، میآمدند و اعدامیها را میبردند.» زندانی در گوشهای از سلول خیره به دیوار شده، دریچه کوچک سلول باز میشود. زندانبان در حالی که تنها چشمهایش دیده میشود میگوید: «چشمبندت را بزن و بیا بیرون.»<ref name=":1" /> | ||
==== اتاق مسجد ==== | |||
<blockquote>حسن ظریف این اتاق را اینگونه توضیح میدهد: اتاق مسجد اسم یکی از اتاقهای زیر هشت بندهای ۳۲۵ بود. در اصل محل نگهبانان بند بود. این اتاق را برای نگهداری افرادی گذاشته بودند که هنوز زیر بازجویی بودند و یا سخت شکنجه شده بودند. علاوه بر این افرادی را که احتمال اعدامشان میرفت به اتاق مسجد میفرستادند. چه بسیار مجاهدان و مبارزانی که هرگز پایشان از اتاق مسجد به سلولهای عمومی نرسید و نامشان را هم کسی نفهمید. هر بار از نفرات مختلف سراغ افرادی را میگرفتم به این می رسیدم که مدتی در اتاق مسجد فلان بند دیده شدهاند.<ref name=":15" /></blockquote> | |||
== تصمیم انتقال زندان اوین == | |||
آذر ۱۳۸۰، لایحه تقدیمی دولت هشتم جمهوری اسلامی با عنوان «لایحه انتقال زندانها و مراکز اقدامات تامینی و تربیتی موجود به خارج از شهرها» در جلسه علنی مجلس به تصویب رسید و در همان ماه توسط شورای نگهبان تایید شد. | |||
اردیبهشت ۱۳۹۱، محمدباقر قالیباف؛ شهردار وقت تهران از تبدیل زندان اوین به بوستان و فضای سبز و انتقال بزرگترین زندان سیاسی کشور خبر داد. تا ۱۴۰۱ و با گذشت ۱۰ سال از این وعده و ۲۱ سال از تصویب این لایحه، بازداشتگاه اوین همچنان پابرجاست و در این سالها هم خبر جدیدی درباره اجرای این تصمیم شنیده و منتشر نشده است.<ref name=":6" /> تا ۱۴۰۲ هم زندان اوین همچنان در محل قبلی خود مشغول به کار است. | |||
یکی از زندانیان اوین در دو نظام در این رابطه میگوید: حال با فتوای حکومتی با همدستی شهرداری بر آن شده که اين مکان يادبود از بين برود و پارکی برای تفريح به جايش نهاده شود. آنها نه در تاراج و نابودسازی کشور مرزی میشناسند و نه در دروغ و تحريف حقيقت و پاک کردن آثار جنايتهاشان. مگر گورستان خاوران را تخريب نکردند؟ ولی آنها هر چقدر هم پرزور باشند، نمیتوانند با تخريب بنا و ساختمان، تاريخی را که آن مکان شهادت میدهد، نابود کنند. بناها به خودی خود چيزی را بازگو نمیکنند. اوين چيزی جز ساختمانهای بتونی نيست. تصور آن در هيبت سياهچالهای قرون وسطائی فريبدهنده میشود. مردمی که زمان انقلاب برای ديدن اوين به آنجا هجوم آورده بودند، دنبال سرداب و سياهچال بودند. آنها کانالی را يافتند که احتملا وسيلهای جز سيستم فاضلآب نبود و آن را زندان مخفی اوين انگاشتند. اين تصورات کليشهای از زندان و شکنجهگاه، که شکنجه را مثلاً در صندلی سراسر ميخدار برای اعترافگيری در مقابل قدرقدرت کليسا، که امروز در موزههای اروپا نمونههایی از آن وجود دارد، خلاصه میکند، میتواند گول زننده باشد. ابزار شکنجهای که من در سال ۶۰ در اوين ديدم، چيزی جز کابل، دستبند و طناب نبود و قدرت مطلق شکنجهگر بر تن قربانی خود. شکنجهگر جانشين خدا بود و زندانی بنده گناهکار. با همين ابزار "ساده" در خدمت قدرت بیمرز، خشنترين شکنجهها را بکار گرفتند. تا حد مرگ زندانی و اگر "شانس" آوردی و زنده ماندی، جراحت زخمی –جسمی و روانی- که هميشه میماند. اينهمه در ساختمانهای بتونی و مدرن اوين اتفاق افتاد، همان ساختمانهائی که امروز برای انجام کارهای اداری مردم به آنجا رجوع میکنند. در طبقه بالاتر همان ساختمانها بود که "دادگاه" اسلامی چند دقيقهای هزاران حکم مرگ صادر کرد. در همان باغ مزين به گل و درختهای کهنسال بود که انسانها را تيرباران کردند، به دار آويختند. پروانه عليزاده همراه زندانيان ديگر جسد آويخته شده را بر درختهای اوين ديده و شهادت داده است.<ref name=":14" /> | |||
== روایت جمهوری اسلامی از زندان اوین == | == روایت جمهوری اسلامی از زندان اوین == |
ویرایش