کاربر:Safa/6صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

پرش به ناوبری پرش به جستجو
خط ۲۶: خط ۲۶:
وضع خطوط قرمز همیشه منفی نیست، بطور مثال: در همه‌گیری کرونا اگر هر کشوری خطوط قرمزی برای مهار این بیماری وضع نکرد به همان میزان دچار آسیب و زیان‌های اجتماعی و اقتصادی از گسترش این بیماری شد. پس همیشه خطوط قرمز را باید با منافع وضع‌کننده آن و مصالح اجتماعی در نظر گرفت، بسیاری از حکومت‌های دیکتاتوری به بهانه مصالح اجتماعی انواع خطوط قرمز را برای محدودیت‌های اجتماعی و سیاسی وضع می‌کنند و وظیفه مردم و روشنفکران در این‌گونه موارد افشای منافع مستبدین و زیان مردم از وضع این قوانین است.
وضع خطوط قرمز همیشه منفی نیست، بطور مثال: در همه‌گیری کرونا اگر هر کشوری خطوط قرمزی برای مهار این بیماری وضع نکرد به همان میزان دچار آسیب و زیان‌های اجتماعی و اقتصادی از گسترش این بیماری شد. پس همیشه خطوط قرمز را باید با منافع وضع‌کننده آن و مصالح اجتماعی در نظر گرفت، بسیاری از حکومت‌های دیکتاتوری به بهانه مصالح اجتماعی انواع خطوط قرمز را برای محدودیت‌های اجتماعی و سیاسی وضع می‌کنند و وظیفه مردم و روشنفکران در این‌گونه موارد افشای منافع مستبدین و زیان مردم از وضع این قوانین است.


گمان کنیم هیچ خط قرمز اجتماعی، فرهنگی و سیاسی در جامعه وجود نداشت، هرج و مرجی که به دلیل عدم وجود این خطوط در جامعه ایجاد می شد، ضرر و زیان های بسیاری را شامل خواهد شد. اگر خطوط قرمز سیاسی بین سیاستمداران وجود نداشت، قطعاً دست درازی های دشمنان اتفاق می افتاد و شاید تبعات بسیار سختی را در برداشت. خط قرمزهای اجتماعی نیز در مواقعی مانع از رواج فسادهای جامعه و عبور از چارچوبی مشخص را ترویج می کند که همین امر هماهنگی در اجرای قانون های وضع شده و رهایی از مشکلات عدیده را به دنبال خواهد داشت.
در زندگی فردی و اجتماعی هر کسی دارای حریم و خط قرمز‌هایی است.
 
رعایت خط قرمز ریشه در کودکی دارد
 
همه ما در زندگی فردی و اجتماعی دارای حریم و خط قرمزهستیم ولی کمتر کسی دیده می شود به این خط قرمزها در روابط با دیگران توجه کند درست مانند خط قرمز لبه سکوی مترو و بسیاری دیگر از این خط ها که قانون برای ما تعیین کرده است. خط قرمز یعنی مرز، یعنی لبه پرتگاه و هرگاه از این خط عبور کنیم بی شک پیامدی ناگوار در انتظار ما خواهد بود.


روانشناسان در طبقه بندی نیازها پنج نیاز اساسی را برای انسان ها در نظر گرفته اند، تا وقتی نیازهای انسان در طبقه اول ارضا نشود در طبقه دوم باز نمی شود. طبقه اول نیازها، نیازهای جسمی- زیستی و بیولوژیکی است. طبقه دوم نیازها، نیاز به امنیت خاطر یعنی نگران آینده نبودن (تهدیدی را متوجه خود ندیدن) است. فردی که وجودش ناامن است، آرامش ندارد و ناامنی را هم دامن می زند. ناامنی جامعه به وسیله افرادی است که خودشان امنیت درون ندارند. این گونه افراد نقاب بر خود گذاشته و خود نیستند و با گذاشتن نقاب از خود فرار می کنند. نقاب زدن یعنی منع خود بودن و در واقع خلع مسئولیت از فرد است. نقابها متفاوت است مثلاً شخصی با نقاب فرد بسیار قدرتمند ظاهر می شود در حالی که از درون بسیار ضعیف است. این افراد چون خود واقعی شان امن نیست با نقاب زدن از خود واقعی شان فاصله می گیرند و وقتی فرد خودش نباشد مضطرب می شود در نتیجه چنین فردی دچار چندگانگی شخصیت شده و برای به دست آوردن امنیت خاطر نسبت به خط قرمزهای خود اجتماع و دیگران بی تفاوت است و به راحتی از آنها عبور می کند.
روانشناسان در طبقه بندی نیازها پنج نیاز اساسی را برای انسان ها در نظر گرفته اند، تا وقتی نیازهای انسان در طبقه اول ارضا نشود در طبقه دوم باز نمی شود. طبقه اول نیازها، نیازهای جسمی- زیستی و بیولوژیکی است. طبقه دوم نیازها، نیاز به امنیت خاطر یعنی نگران آینده نبودن (تهدیدی را متوجه خود ندیدن) است. فردی که وجودش ناامن است، آرامش ندارد و ناامنی را هم دامن می زند. ناامنی جامعه به وسیله افرادی است که خودشان امنیت درون ندارند. این گونه افراد نقاب بر خود گذاشته و خود نیستند و با گذاشتن نقاب از خود فرار می کنند. نقاب زدن یعنی منع خود بودن و در واقع خلع مسئولیت از فرد است. نقابها متفاوت است مثلاً شخصی با نقاب فرد بسیار قدرتمند ظاهر می شود در حالی که از درون بسیار ضعیف است. این افراد چون خود واقعی شان امن نیست با نقاب زدن از خود واقعی شان فاصله می گیرند و وقتی فرد خودش نباشد مضطرب می شود در نتیجه چنین فردی دچار چندگانگی شخصیت شده و برای به دست آوردن امنیت خاطر نسبت به خط قرمزهای خود اجتماع و دیگران بی تفاوت است و به راحتی از آنها عبور می کند.
۱۰٬۳۱۷

ویرایش

منوی ناوبری