۹٬۸۹۹
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۰۱: | خط ۱۰۱: | ||
نخستین تجربه جنگی ناصر در سال ۱۹۴۸ در تقابل اعراب و اسرائیل رقم خورد. وی تحریر کتاب فلسفه انقلاب را در دوران حضورش در این جنگ آغاز کرد.<ref name=":0" /> | نخستین تجربه جنگی ناصر در سال ۱۹۴۸ در تقابل اعراب و اسرائیل رقم خورد. وی تحریر کتاب فلسفه انقلاب را در دوران حضورش در این جنگ آغاز کرد.<ref name=":0" /> | ||
در ۱۳۱۵ ش، وارد دانشكده افسری شد. پس از مرگ ملک فواد پسر شانزده ساله و بی کفایت او بنام فاروق جانشینش شد. جمال عبدالناصر، با چند تن از دوستانش، گروه نظامی الضُبّاط الاحرار (افسران آزاد) را بصورت مخفی سازمان داد. هدف گروه براندازی نظام پادشاهی بود. ناصر ابتدا از اعضای شورای مركزی این تشكیلات بود و در سال ۱۳۲۹ش به ریاست آن انتخاب شد. او در دانشكده افسری با عبدالحكیم عامر، زكریا محییالدین و محمد انورسادات آشنا گردید و در همین سالها، از طریق خالد محییالدین، با اندیشههای ماركسیستی و بهواسطه انورسادات با جنبش اخوانالمسلمین آشنایی یافت. | |||
در ۲۲ اردیبهشت ۱۳۲۷ش دانشگاه جنگ را با موفقیت به پایان رساند و به درجه سرگردی ارتقا یافت. پس از اعلام موجودیت اسرائیل، ارتش مصر در اقدامی هماهنگ با چند كشور عربی دیگر، با اسرائیل وارد جنگ شد. جمال عبدالناصر در این جنگ مجروح شد. نتیجه این جنگ شکست مصر بود، | |||
همزمان محمدمصدق، نخست وزیر ایران، با ملی کردن صنعت نفت توجه مردم مصر را به خود جلب كرده بود. در سفر مصدق به قاهره در ۲۹ آبان ۱۳۳۰، در راه بازگشت از نیویورك، مردم مصر به گرمی از او استقبال كردند و به وی لقب زعیمالشرق دادند. بعدها جمال عبدالناصر فرمان داد در تجلیل از نخستوزیر ایران، خیابانی را محمد مصدق بنامند كه اینك نیز به همین نام است. | |||
ناصر، در ۱۳۳۰ش از محمد نجیب خواست ریاست افسران آزاد را برعهده بگیرد. محمد نجیب دانش نظامی بالایی داشت. پس از سفر تاریخی مصدق به مصر و فقط دو روز پس از قیام ۳۰ تیر ۱۳۳۱، افسران آزاد در اول مرداد ۱۳۳۱ش فاروق را از سلطنت بر كنار كردند و به جای او فرزند خردسالش، فؤاد دوم، به سلطنت رسید. در ۶ بهمن ۱۳۳۱ش، افسران آزاد فؤاد دوم را نیز بر كنار كردند و نظام سلطنتي را به جمهوری تغییر دادند. | |||
شورای افسران آزاد پس از پیروزی، با حفظ تركیب اولیه خود، به شورای فرماندهی انقلاب تغییر نام داد و ژنرال نجیب به ریاست شورا برگزیده شد. در عمل جمال عبدالناصر قدرت را در اختیار داشت. در ۲۸ خرداد ۱۳۳۲ش، نظام جمهوری مصر رسماً اعلام گردید و ژنرال نجیب رئیسجمهوری و جمال عبدالناصر قائممقام او شد. در دوره ریاست جمهوری ژنرال نجیب، اختلافات ناصر با او بهتدریج افزایش یافت. در شهریور 1332ش، بهدستور ناصر یكی از دوستان نزدیك ژنرال نجیب به نام سرهنگ احمد شوقی، به دلیل انتقاد از شورای فرماندهی، از ارتش اخراج شد و در دی 1332ش، ناصر، بدون مشورت با نجیب، فعالیت گروه اخوانالمسلمین را غیرقانونی اعلام نمود و مراكز آنها را تعطیل كرد. در ۲۳ دی ۱۳۳۲، دانشجویان طرفدار اخوانالمسلمین در دانشگاه قاهره با هواداران دولت درگیر شدند. در حالی كه نواب صفوی از ایران، مهمان ویژه اخوانالمسلمین در این مراسم بود. همان شب شورای انقلاب، جماعت اخوانالمسلمین را غیرقانونی اعلام كرد. به نظر ناصر، اخوانالمسلمین عوامل استعمار و ارتجاع و كشورهای عضو پیمان بغداد و عربستان سعودی بودند كه، برای فریب دادن ملت مصر، از دین بهعنوان پوشش استفاده میكردند و خواستهای آنان برای ایجاد تغییرات افراطگرایانه بود. ناصر همه نهادها و مؤسسات دینی را زیرسلطه دولت قرار داد و به موازات پیروی از مرام سوسیالیستی پانعربیسم، توانست بخش زیادی از خواستهای اخوان را در مورد وحدت، دوری از غرب و استقرار عدالت اجتماعی و اقتصادی محقق سازد. ژنرال نجیب، در مخالفت با این وضعیت در ۴ اسفند ۱۳۳۲ استعفانامه خود را به شورای فرماندهی انقلاب تسلیم کرد. شورای انقلاب، با این درخواست موافقت كرد؛ اما، حمایت مردم از نجیب سبب شد تا در مقام ریاست جمهوری بماند. در پی سوءقصد نافرجام به جان عبدالناصر در ۴ آبان ۱۳۳۳ اخوانالمسلمین غیر قانونی شد و هزاران تن از اعضای آن بازداشت و ۶ تن از رهبران در دادگاه خلق با شرکت افسران شورای فرماندهی انقلاب مانند: جمال سالمالمشهور و انور سادات محاکمه و به اعدام محکوم شدند. | |||
==== '''جریان ناصری''' ==== | ==== '''جریان ناصری''' ==== |
ویرایش