۹٬۸۹۹
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۷۵: | خط ۷۵: | ||
در همان دوران در جمع بچههای زندان و در مراسمهای مختلفی که به مناسبتهای خاص سیاسی یا اجتماعی برگزار میکردیم هر کس با هر هنری که داشت یارانش را میهمان میکرد و البته فضیلت نیز معمولا ترانه دل انگیز "نوایی" را با صدای زیبایش ترنم میکرد و چقدر دلنشین میخواند، خوب به خاطر دارم که در آخرین عید زندان و مراسم جشن نوروزی که سال ۱۳۶۷ به هنگام تحویل سال نو در بندمان یعنی سالن سه اوین در طبقه سوم ساختمان موسوم به آموزشگاه داشتیم فریبا عمومی با صدای زیبایش ترانه به یاد ماندنی '''"رقص شکوفهها"''' از زنده یاد '''ویگن''' را برایمان زمزمه کرد و فضیلت علامه با ترانه خاطرهانگیز '''"کوهستان"''' ما را به کوه و دشت و صحرا برد. | در همان دوران در جمع بچههای زندان و در مراسمهای مختلفی که به مناسبتهای خاص سیاسی یا اجتماعی برگزار میکردیم هر کس با هر هنری که داشت یارانش را میهمان میکرد و البته فضیلت نیز معمولا ترانه دل انگیز "نوایی" را با صدای زیبایش ترنم میکرد و چقدر دلنشین میخواند، خوب به خاطر دارم که در آخرین عید زندان و مراسم جشن نوروزی که سال ۱۳۶۷ به هنگام تحویل سال نو در بندمان یعنی سالن سه اوین در طبقه سوم ساختمان موسوم به آموزشگاه داشتیم فریبا عمومی با صدای زیبایش ترانه به یاد ماندنی '''"رقص شکوفهها"''' از زنده یاد '''ویگن''' را برایمان زمزمه کرد و فضیلت علامه با ترانه خاطرهانگیز '''"کوهستان"''' ما را به کوه و دشت و صحرا برد. | ||
[[پرونده:سنگ مزار فضیلت علامه.JPG|بندانگشتی|'''سنگ مزار فضیلت علامه''']] | |||
روز بعد برای ساعتی اجازه رفتن به هواخوری داده شد، به محض رسیدن به محوطه باز هواخوری با بچههای سالن یک که در اتاقهای دربسته طبقه اول ساختمان محصور بودند به سبک معمول و شیوه خاص آن محیط تماس و ارتباط گرفتیم و شادباش نوروزی و تبریک فرا رسیدن بهار طبیعت را با مهر و دوستی نثارشان کردیم، فضیلت نیز به بهانه نشستن کنار دیوار در نزدیکترین فاصله به پنجره اتاقهای آنها با صدای زیبایش از نغمههای بهاری برایشان میخواند در حالی که تعدادی از ما با کشیک دادن مواظب آمدن پاسداران بند بودیم، با بچههای سالن دو نیز که در طبقه دوم مستقر بودند از طریق پنجرهها و با حرکات دست و صورت و البته با خرمنی از بوسه خوش و بش کردیم و تبریک سال نو را تقدیمشان کردیم. | روز بعد برای ساعتی اجازه رفتن به هواخوری داده شد، به محض رسیدن به محوطه باز هواخوری با بچههای سالن یک که در اتاقهای دربسته طبقه اول ساختمان محصور بودند به سبک معمول و شیوه خاص آن محیط تماس و ارتباط گرفتیم و شادباش نوروزی و تبریک فرا رسیدن بهار طبیعت را با مهر و دوستی نثارشان کردیم، فضیلت نیز به بهانه نشستن کنار دیوار در نزدیکترین فاصله به پنجره اتاقهای آنها با صدای زیبایش از نغمههای بهاری برایشان میخواند در حالی که تعدادی از ما با کشیک دادن مواظب آمدن پاسداران بند بودیم، با بچههای سالن دو نیز که در طبقه دوم مستقر بودند از طریق پنجرهها و با حرکات دست و صورت و البته با خرمنی از بوسه خوش و بش کردیم و تبریک سال نو را تقدیمشان کردیم. | ||
ویرایش