۶٬۴۱۷
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۱۵: | خط ۲۱۵: | ||
شهرت مولانا بیشتر به خاطر کتاب مثنوی معنوی است که تعالیم در زمینهی عرفان و اصول تصوف و اخلاق و معارف است. مثنوی از همان آغاز در مجالس رقص سماع خوانده میشد. افرادی به نام مثنویخوانان، این کتاب را با صوتی دلکش میخواندند. ۱۸ بیت نخست مثنوی را ”نینامه” میگویند و تمامی شش دفتر مثنوی شرحی است بر این ۱۸ بیت:<ref name=":2" /> | شهرت مولانا بیشتر به خاطر کتاب مثنوی معنوی است که تعالیم در زمینهی عرفان و اصول تصوف و اخلاق و معارف است. مثنوی از همان آغاز در مجالس رقص سماع خوانده میشد. افرادی به نام مثنویخوانان، این کتاب را با صوتی دلکش میخواندند. ۱۸ بیت نخست مثنوی را ”نینامه” میگویند و تمامی شش دفتر مثنوی شرحی است بر این ۱۸ بیت:<ref name=":2" /> | ||
بشنو این نی چون شکایت میکند | {{شعر}}{{ب|بشنو این نی چون شکایت میکند|از جداییها حکایت میکند}} | ||
{{ب|کز نیستان تا مرا ببریدهاند|در نفیرم مرد و زن نالیدهاند}} | |||
{{ب|سینه خواهم شرحه شرحه از فراق|تا بگویم شرح درد اشتیاق}} | |||
{{ب|هر کسی کو دور ماند از اصل خویش|باز جوید روزگار وصل خویش}} | |||
{{ب|من به هر جمعیتی نالان شدم|جفت بدحالان و خوشحالان شدم}} | |||
{{ب|هر کسی از ظن خود شد یار من|از درون من نجست اسرار من}} | |||
{{ب|سر من از نالهٔ من دور نیست|لیک چشم و گوش را آن نور نیست}} | |||
{{ب|تن ز جان و جان ز تن مستور نیست|لیک کس را دید جان دستور نیست}} | |||
{{ب|آتش است این بانگ نای و نیست باد|هر که این آتش ندارد نیست باد}} | |||
{{ب|آتش عشق است کاندر نی فتاد|جوشش عشق است کاندر می فتاد}} | |||
هر | {{ب|نی حریف هر که از یاری برید|پردههایش پردههای ما درید}} | ||
{{ب|همچو نی زهری و تریاقی که دید|همچو نی دمساز و مشتاقی که دید}} | |||
{{ب|نی حدیث راه پر خون میکند|قصههای عشق مجنون میکند}} | |||
{{ب|محرم این هوش جز بیهوش نیست|مر زبان را مشتری جز گوش نیست}} | |||
{{ب|در غم ما روزها بیگاه شد|روزها با سوزها همراه شد}} | |||
{{ب|روزها گر رفت گو رو باک نیست|تو بمان ای آن که چون تو پاک نیست}} | |||
{{ب|هر که جز ماهی ز آبش سیر شد|هرکه بی روزیست روزش دیر شد}} | |||
{{ب|در نیابد حال پخته هیچ خام|پس سخن کوتاه باید و السلام}}{{پایان شعر}} | |||
در نیابد حال پخته هیچ خام | |||
پس سخن کوتاه باید و السلام | |||
مولانا جلاالدین کتاب مثنوی معنوی رابا بیت ”بشنو این نی چون حکایت می کند - از جداییها شکایت میکند” آغاز میکند. مولانا در مقدمهی عربی مثنوی معنوی نیز که نوشته خود او است، این کتاب به تأکید ”اصول دین” نامیده شده است. به عربی: <blockquote>«هذا کتابالمثنوی'''،''' وهّو اصولُ اصولِ اصولِالدین.»</blockquote>مولانا بیش از ۵۰ سال داشت که کتاب مثنوی را آغاز کرد. از این رو این کتاب حاصل پربارترین دوران عمر او است. اهمیت مثنوی معنوی فقط به خاطر این نیست که از آثار قدیم ادبیات پارسی است؛ بلکه از آنجهت است که برای بشر سرگشته امروز پیام رهایی و وارستگی دارد. در واقع مثنوی معنوی تنها عرفان نظری نیست، بلکه این گنجینه جامع عرفان نظری و عملی است. مولانا خود گفته است:<blockquote>«مثنوی را جهت آن نگفتم که آن را حمایل کنند، بل تا زیر پا نهند و بالای آسمان روند که مثنوی معراج حقایق است، نه آنکه نردبان را بر دوش بگیرند و شهر به شهر بگردند.»</blockquote>از اینرو باید گفت که عرفان مولانا صرفاً عرفان تفسیر نیست، بلکه عرفان تغییر است. | مولانا جلاالدین کتاب مثنوی معنوی رابا بیت ”بشنو این نی چون حکایت می کند - از جداییها شکایت میکند” آغاز میکند. مولانا در مقدمهی عربی مثنوی معنوی نیز که نوشته خود او است، این کتاب به تأکید ”اصول دین” نامیده شده است. به عربی: <blockquote>«هذا کتابالمثنوی'''،''' وهّو اصولُ اصولِ اصولِالدین.»</blockquote>مولانا بیش از ۵۰ سال داشت که کتاب مثنوی را آغاز کرد. از این رو این کتاب حاصل پربارترین دوران عمر او است. اهمیت مثنوی معنوی فقط به خاطر این نیست که از آثار قدیم ادبیات پارسی است؛ بلکه از آنجهت است که برای بشر سرگشته امروز پیام رهایی و وارستگی دارد. در واقع مثنوی معنوی تنها عرفان نظری نیست، بلکه این گنجینه جامع عرفان نظری و عملی است. مولانا خود گفته است:<blockquote>«مثنوی را جهت آن نگفتم که آن را حمایل کنند، بل تا زیر پا نهند و بالای آسمان روند که مثنوی معراج حقایق است، نه آنکه نردبان را بر دوش بگیرند و شهر به شهر بگردند.»</blockquote>از اینرو باید گفت که عرفان مولانا صرفاً عرفان تفسیر نیست، بلکه عرفان تغییر است. |
ویرایش