۹٬۸۶۰
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۷۷: | خط ۷۷: | ||
آبراهام لینکلن به انگلیسی Abraham Lincoln زادهی ۱۲ فوریه سال ۱۸۰۹ میلادی در ایالت کنتاکی، در۱۴ آوریل ۱۸۶۵ در تئاتر فورد ایالت واشنگتن آمریکا بر اثر سوءقصد جان باخت. لینکلن در یک خانواده ساده و فقیر به لحاظ اقتصادی متولد شد اما به دلیل توان سخنوری، پشتکار و هوش بالایی که داشت، سرنوشت سیاسی و اقتصادی خویش را تغییر داد. آبراهام لینکلن در سال ۱۸۴۶ م به عضویت مجلس نمایندگان، در سال ۱۸۵۵ به عضویت مجلس سنا و نهایتا در سال ۱۸۶۰ به عنوان شانزدهمین رئیس جمهور آمریکا و اولین رئیس جمهور از حزب جمهوریخواه به ریاست جمهوری ایالات متحده آمریکا دست یافت. در این دوران ایالات شمالی آمریکا غالبا جمهوریخواه، صنعتی، روشنفکر و مخالف بردهداری بودند اما ایالات جنوبی اغلب از حزب دموکرات، کشاورزی (فئودالی)، طرفدار بردهداری و خلاف ارزشها و هنجارهای سیاسی بدست آمده از انقلاب آمریکا (۱۷۷۶ م) حتی خواهان تجزیه ایالات بودند، تا جایی که هفت ایالت جنوبی با تشکیل کنفدراسیون، پیش از مراسم تحلیف ریاست جهوری آبراهام لینکلن اعلام استقلال کرده بودند. دوراندیشی و مهارت سیاسی لینکلن در سازماندهی ایالات شمالی بر علیه ایالات جنوبی طرفدار بردهداری در راستای حفاظت از ارزشهای اساسی اعلامیه استقلال آمریکا (۱۷۷۶ م) بود. ارزش هایی چون آزادی، برابری، حاکمیت قانون و دموکراسی به معنای مشارکت تمام مردم در سرنوشت سیاسی خود، این ارزشها امروزه در سازمانها و نهادهای مختلف ایالات متحده آمریکا تبدیل به اصولی اساسی شدهاند و حتی به عنوان الگو برای سایر نظامهای دنیا تجویز میشوند،این ارزشها پایایی و اعتلای خود را مدیون مبارزه آبراهام لینکلن با بردهداری هستند؛ زیرا چیزی نمانده بود که انحصارطلبی و استثمارگری اشراف منجر به بی اعتباری حاکمیت قانون و به تبع آن، آزادی، برابری و دموکراسی شود. لینکلن به قیمت به راه انداختن یک جنگ داخلی میان ایالات شمالی و جنوبی آمریکا از میراث انقلاب روشنگرانه آمریکا دفاع کرد و ضمن اعمال قانون الغای بردگی به ایالات جنوبی، گامی مهم در جهت تمرکزگرایی و افزایش قدرت دولت فدرال در تاریخ آمریکا برداشت. اقدامات لینکلن علاوه بر کاپرهدز (دموکراتهای طرفدار صلح)، منجر به نارضایتی جمهوریخواهان تندروی هم حزب وی گردید اما او با بی اعتنایی به مصلحت اندیشیهای سیاسی و حزبی، در به سرانجام رساندن رسالت خود ثابت قدم بود. اعلامیه آزادی بردگان طی دو مرحله در سپتامبر ۱۸۶۲ و ژانویه ۱۸۶۳ صادر و قانون آن در متمم سیزدهم قانون اساسی در دسامبر ۱۸۶۵ به تصویب رسید. به دنبال اعلامیه آزادی بردگان لینکلن در سال ۱۸۶۳، جنگ بهتدریج کاهش یافت. | آبراهام لینکلن به انگلیسی Abraham Lincoln زادهی ۱۲ فوریه سال ۱۸۰۹ میلادی در ایالت کنتاکی، در۱۴ آوریل ۱۸۶۵ در تئاتر فورد ایالت واشنگتن آمریکا بر اثر سوءقصد جان باخت. لینکلن در یک خانواده ساده و فقیر به لحاظ اقتصادی متولد شد اما به دلیل توان سخنوری، پشتکار و هوش بالایی که داشت، سرنوشت سیاسی و اقتصادی خویش را تغییر داد. آبراهام لینکلن در سال ۱۸۴۶ م به عضویت مجلس نمایندگان، در سال ۱۸۵۵ به عضویت مجلس سنا و نهایتا در سال ۱۸۶۰ به عنوان شانزدهمین رئیس جمهور آمریکا و اولین رئیس جمهور از حزب جمهوریخواه به ریاست جمهوری ایالات متحده آمریکا دست یافت. در این دوران ایالات شمالی آمریکا غالبا جمهوریخواه، صنعتی، روشنفکر و مخالف بردهداری بودند اما ایالات جنوبی اغلب از حزب دموکرات، کشاورزی (فئودالی)، طرفدار بردهداری و خلاف ارزشها و هنجارهای سیاسی بدست آمده از انقلاب آمریکا (۱۷۷۶ م) حتی خواهان تجزیه ایالات بودند، تا جایی که هفت ایالت جنوبی با تشکیل کنفدراسیون، پیش از مراسم تحلیف ریاست جهوری آبراهام لینکلن اعلام استقلال کرده بودند. دوراندیشی و مهارت سیاسی لینکلن در سازماندهی ایالات شمالی بر علیه ایالات جنوبی طرفدار بردهداری در راستای حفاظت از ارزشهای اساسی اعلامیه استقلال آمریکا (۱۷۷۶ م) بود. ارزش هایی چون آزادی، برابری، حاکمیت قانون و دموکراسی به معنای مشارکت تمام مردم در سرنوشت سیاسی خود، این ارزشها امروزه در سازمانها و نهادهای مختلف ایالات متحده آمریکا تبدیل به اصولی اساسی شدهاند و حتی به عنوان الگو برای سایر نظامهای دنیا تجویز میشوند،این ارزشها پایایی و اعتلای خود را مدیون مبارزه آبراهام لینکلن با بردهداری هستند؛ زیرا چیزی نمانده بود که انحصارطلبی و استثمارگری اشراف منجر به بی اعتباری حاکمیت قانون و به تبع آن، آزادی، برابری و دموکراسی شود. لینکلن به قیمت به راه انداختن یک جنگ داخلی میان ایالات شمالی و جنوبی آمریکا از میراث انقلاب روشنگرانه آمریکا دفاع کرد و ضمن اعمال قانون الغای بردگی به ایالات جنوبی، گامی مهم در جهت تمرکزگرایی و افزایش قدرت دولت فدرال در تاریخ آمریکا برداشت. اقدامات لینکلن علاوه بر کاپرهدز (دموکراتهای طرفدار صلح)، منجر به نارضایتی جمهوریخواهان تندروی هم حزب وی گردید اما او با بی اعتنایی به مصلحت اندیشیهای سیاسی و حزبی، در به سرانجام رساندن رسالت خود ثابت قدم بود. اعلامیه آزادی بردگان طی دو مرحله در سپتامبر ۱۸۶۲ و ژانویه ۱۸۶۳ صادر و قانون آن در متمم سیزدهم قانون اساسی در دسامبر ۱۸۶۵ به تصویب رسید. به دنبال اعلامیه آزادی بردگان لینکلن در سال ۱۸۶۳، جنگ بهتدریج کاهش یافت. | ||
اما تا سال ۱۸۶۴، ارتشهای کنفدراسیون شکست | اما تا سال ۱۸۶۴، ارتشهای کنفدراسیون شکست بزرگی خوردند و لینکلن متقاعد شد که وی رئیسجمهور یک دورهای خواهد بود. رقیب وی، جورج بی مك كلان، فرمانده سابق ارتش پوتوماك، لینکلن را برای ریاست جمهوری به چالش كشید؛ اما لینکلن ۵۵ درصد آرا عمومی و ۲۱۲ از ۲۴۳ رأی الکترال را به دست آورده و دوباره رئیسجمهور شد. در ۹ آوریل ۱۸۶۵، ژنرال رابرت اچ لی فرمانده ارتش ویرجینیا، نیروهای خود را به ژنرال یولیس اس. گرانت تسلیم کرد؛ جنگ داخلی با رسیدن به تمام اهداف و مقاصدش به پایان رسید. | ||
بازسازی مناطق جنگی از اوایل سال ۱۸۶۳ در مناطقی که تحت کنترل نظامی اتحادیه قرار داشتند، | بازسازی مناطق جنگی از اوایل سال ۱۸۶۳ در مناطقی که تحت کنترل نظامی اتحادیه قرار داشتند، آغازشد و لینکلن طرفدار سیاست اتحاد سریع با حداقل مجازات بود. | ||
مورخان بر این باورند که لینکلن بر نهادهای سیاسی و اجتماعی آمریکا تأثیری ماندگار بر جای نهاد به ویژه اینکه این روال را در پیش گرفت که تمرکز قدرت را در دولت فدرال افزایش دهد و از قدرت دولتهای ایالتی بکاهد. اعتبار او مدیون نقش در تعریف مسائل بزرگ و مهم، سازمان دهی جنگ داخلی و پیروزی در آن، از بین بردن بردهداری، تجدید نظر در ارزشهای ملی، تشکیل حزب سیاسی نوین بنام حزب جمهوریخواه و حفظ آمریکا است. ترور او در نگاه میلیونها تن از مردم آمریکا شهادت محسوب شد. | مورخان بر این باورند که لینکلن بر نهادهای سیاسی و اجتماعی آمریکا تأثیری ماندگار بر جای نهاد به ویژه اینکه این روال را در پیش گرفت که تمرکز قدرت را در دولت فدرال افزایش دهد و از قدرت دولتهای ایالتی بکاهد. اعتبار او مدیون نقش در تعریف مسائل بزرگ و مهم، سازمان دهی جنگ داخلی و پیروزی در آن، از بین بردن بردهداری، تجدید نظر در ارزشهای ملی، تشکیل حزب سیاسی نوین بنام حزب جمهوریخواه و حفظ آمریکا است. ترور او در نگاه میلیونها تن از مردم آمریکا شهادت محسوب شد. | ||
خط ۸۶: | خط ۸۶: | ||
== تاریخچه زندگی آبراهام لینکلن == | == تاریخچه زندگی آبراهام لینکلن == | ||
آبراهام لینکلن در تاریخ دوازدهم فوریه سال ۱۸۰۹ میلادی در یک خانواده فقیر، در کلبهای چوبی از مزرعه ی «سینکینگ اسپرینگ» واقع در هاردین کانتری، ایالت کنتاکی آمریکا دیده به جهان گشود. «توماس | آبراهام لینکلن در تاریخ دوازدهم فوریه سال ۱۸۰۹ میلادی در یک خانواده فقیر، در کلبهای چوبی از مزرعه ی «سینکینگ اسپرینگ» واقع در هاردین کانتری، ایالت کنتاکی آمریکا دیده به جهان گشود. «توماس لینکلن» و «نانسی هانکز» پدر و مادر آبراهام بودند. پس از دنیا آمدن وی، خانواده لینکلن تصمیم گرفتند به سمت شهر «بری ایندیانا» مهاجرت کنند. آبراهام بعدها متوجه شد این نقل مکان به خاطر بردهداری و مشکلات اقتصادی و معیشتی موجود در ایالت کنتاکی صورت گرفته است. فقری که خانوادهی لینکلن با آن دست و پنجه نرم می کرد، به اندازهای بود که تنها سرمایهی آنها یک تبر بود که پدر آبراهام از آن برای گذراندن زندگی استفاده میکرد. پس از رسیدن به شهر ایندیانا، پدر آبراهام یک کلبه چوبی بدون در و پنجره ساخت. به خاطر تنگدستی زیاد نتوانسته بود آن طور که باید خانه را مجهز کند به گونهای که حتی کف خانه نیز پر از علفهای وحشی بود. پدر خانواده برای آنها رختخواب هایی فراهم کرده بود که تشک آن با برگهای خشک درختان پر شده بود. یک چهارپایه به همراه یک میز و یک کتاب مقدس تمام دارایی خانواده لینکلن محسوب میشد. | ||
این زوج دو فرزند دیگری نیز داشتند: خواهر بزرگتر لینکلن، سارا و برادر کوچکترش توماس که در دوران نوزادی درگذشت. هنگامی که لینکلن نهساله بود، مادرش در ۳۴ سالگی در ۵ اکتبر ۱۸۱۸ بر اثر بیماری درگذشت. این اتفاق برای او ویرانکننده بود و موجب قطع ارتباط لینکلن با پدرش شد. در دسامبر سال ۱۸۱۹، درست یک سال پس از مرگ مادرش، پدر لینکلن با سارا بوش جانستون، یک بیوه کنتاکی با سه فرزند ازدواج کرد. او زنی قوی و مهربان بود که لینکلن بهسرعت با او پیوند برقرار کرد. اگرچه والدین او بیسواد بودند اما مادر جدیدش، او و خواهرش را به خواندن و نوشتن تشویق میکرد. آبراهام لینکلن در همان کودکی آموزش تخمین زدهشده در ۱۸ ماه را تنها در چند هفته فراگرفت. | |||
کتاب در ایندیانا بهسختی یافت میشد. همسایگان بازگو میکنند که چگونه آبراهام لینکلن برای قرض گرفتن یک کتاب مایلها پیاده راه میرفت. او بدون شک کتابهای مقدس خانواده و احتمالاً کتابهای محبوب دیگری در آن زمان مانند رابینسون کروزو، سیر و سلوک زائر و Aesop’s Fables را خواند. | |||
این خانواده در مارس ۱۸۳۰ دوباره به ایلینوی مهاجرت کردند. پدرش دوباره خانواده را به شهر کولز منتقل کرد، لینکلن ۲۲ ساله بهتنهایی وارد عمل شده و برای خود درآمدی کسب کرد. | |||
آبراهام لینکلن در دوران کودکی، نوجوانی و جوانی به دلیل شرایط بد اقتصادی خانواده، دوران سختی را پشت سر گذاشت ولی پس از ورود به دانشگاه به مرور توانست شرایط اقتصادی خانواده را تغییر دهد. او | === سنین جوانی و تحصیل آبراهام لینکلن === | ||
آبراهام لینکلن در دوران کودکی، نوجوانی و جوانی به دلیل شرایط بد اقتصادی خانواده، دوران سختی را پشت سر گذاشت ولی پس از ورود به دانشگاه به مرور توانست شرایط اقتصادی خانواده را تغییر دهد. او فقط ۱۸ ماه تحصیلات رسمی داشت، که اغلب استادانش نیز غیررسمی بودند. آبراهام در حقیقت دانش خود را به صورت خودآموز کسب کرد. او کتاب هایی را امانت میگرفت و با دقت تمام به مطالعهی آن ها میپرداخت. او به خوبی روی کتابهایی از قبیل انجیل، تاریخ انگلستان، تاریخ آمریکا و کتابهای ویلیام شکسپیر تسلط داشت. برای صحبت کردن شیوهای بسیار ساده در پیش گرفت به همین دلیل توجه تمام حضار را به سمت خود جلب میکرد چون شیوهی سخن گفتن بی تکلف او به دلها مینشست. | |||
آبراهام لینکلن پس از آشنا شدن با «ماری تاد لینکلن» در چهارم نوامبر ۱۸۴۲ با وی رسما ازدواج کرد. حاصل این ازدواج چهار فرزند به نام های روبرت تاد، ادوارد بیکر، ویلیام والاس و توماس تاد بود. | آبراهام لینکلن پس از آشنا شدن با «ماری تاد لینکلن» در چهارم نوامبر ۱۸۴۲ با وی رسما ازدواج کرد. حاصل این ازدواج چهار فرزند به نام های روبرت تاد، ادوارد بیکر، ویلیام والاس و توماس تاد بود. | ||
=== '''آغاز فعالیت حرفه ای''' === | === '''آغاز فعالیت حرفه ای''' === | ||
خط ۱۵۰: | خط ۱۴۰: | ||
روزنامهها بهطورجدی و غال با با تفسیر حزبی این مباحث را پوشش می دادند. در پایان، قوه مقننه ایالتی داگلاس را انتخاب کرد اما این امر حضور آبراهام لینکلن در سیاست ملی را پررنگ تر کرد. | روزنامهها بهطورجدی و غال با با تفسیر حزبی این مباحث را پوشش می دادند. در پایان، قوه مقننه ایالتی داگلاس را انتخاب کرد اما این امر حضور آبراهام لینکلن در سیاست ملی را پررنگ تر کرد. | ||
== | == آبراهام لینکلن حقوقدان و سیاستمدار == | ||
آبراهام لینکلن در سال 1834 فعالیت سیاسی خود را آغاز کرد و بهعنوان عضو حزب ویگ در مجلس مقننه ایالتی ایلینوی انتخاب شد. | آبراهام لینکلن در سال 1834 فعالیت سیاسی خود را آغاز کرد و بهعنوان عضو حزب ویگ در مجلس مقننه ایالتی ایلینوی انتخاب شد. | ||
خط ۲۱۰: | خط ۲۰۰: | ||
== سخنان آبراهام لینکلن == | == سخنان آبراهام لینکلن == | ||
<blockquote>اگر من برای قطع کردن درختی ۸ ساعت زمان داشته باشم ۶ ساعت آن را صرف تیز کردن تبر خواهم کرد.</blockquote><blockquote>آزادی یعنی این که نمیخواهم نه برده باشم نه برده دار.</blockquote><blockquote>مردم حق دارند در هرکجای دنیا که باشند در برابر حکومتی که نمیخواهند، بپا خیزند و آنرا به زیر کشند تا حاکمیتی که خود را لایق آن میدانند برپا کنند. این «حق» تنها نیرویی است که میتواند همه جهان را آزاد کند.</blockquote><blockquote>ممکن است بتوانید برخی افراد را برای همیشه فریب دهید، یا همه را برای مدتی، ولی همه را نمیتوانید برای همیشه فریب دهید.</blockquote><blockquote>باور کردن هر شخصی خطرناک است؛ باور نکردنش خطرناکتر.</blockquote><blockquote>در میان مردم ما کسانی که به کشورمان افتخار میکنند کم نیستند، ولی ما در تلاشیم نسلی را بسازیم که کشورمان به آنها افتخار کند.</blockquote><blockquote>همه مردم از تعارف خوششان می آید.</blockquote><blockquote>هرکس برای دفاع از حقش برخواست ،تو هم برخیز. اگر بنشینی ،حق را تنها رهاکردهای نه بپاخواسته را</blockquote><blockquote>به اين نكته پی بردهام كه بيشتر مردم آنقدر شاد هستند كه ذهنشان را نيز وادار میسازند اين گونه باشد.</blockquote><blockquote>من ديدهام كه درجه سعادت اشخاص بستگی به اراده و ميل خود آنها دارد.</blockquote><blockquote>مرد بی شهامت كسی است كه در جايی كه بايد اعتراف كند، خاموش بنشيند.</blockquote><blockquote>اگر نمیخواهی در حق تو داوری شود، درباره ديگران داوری نكن.</blockquote><blockquote>زمين خوردن، شكست خوردن نيست؛ از زمين بلند نشدن، شكست خوردن است.</blockquote><blockquote>همانطور كه مايل نيستم بنده كسی باشم، حاضر نيستم آقای كسی باشم. كسانی كه مخالف آزادی ديگرانند، خود لياقت آزادی را ندارند.</blockquote><blockquote>كشتن گنجشكها، كركسها را ادب نمیكند.</blockquote><blockquote>لبخند، بيش از چند لحظه دوام ندارد، اما خاطرهی آن جاودانی است.</blockquote><blockquote>هرگاه بتوانيم بعد از شكست لبخند بزنيم شجاع هستيم.</blockquote><blockquote>رنج و غصه را برای خودت بپذير و رفاه و آسايش را برای همه .</blockquote><blockquote>پدرم به من كار كردن را آموخت، نه عشق و علاقه به كار را.</blockquote><blockquote>من مايلم امور دولت را به نحوی اداره كنم كه اگر در پايان فرمانروايی خود همه دوستانم را از دست دادم، دست كم يكی از دوستانم باقی بماند و آن، وجدان و قلب من است.</blockquote><blockquote>به همه اعتماد داشتن خطرناك است، به هيچ كس اعتماد نداشتن خطرناكترين است.</blockquote><blockquote>گامهای من رو به جلو همواره آرام بوده اند. اين را خودم میدانم، اما هرگز هيچ گامی را رو به عقب برنداشته ام.</blockquote><blockquote>كسی كه “امروز” از “ديروز” آگاهتر نباشد، انسان خردمندی نيست.</blockquote> | |||
همه مردم از تعارف خوششان می آید. | |||
هرکس برای دفاع از حقش برخواست ،تو هم برخیز. اگر بنشینی ،حق را تنها | |||
به اين نكته پی | |||
من | |||
مرد بی شهامت | |||
اگر | |||
زمين خوردن، شكست خوردن نيست؛ از زمين بلند نشدن، شكست خوردن است. | |||
همانطور كه مايل نيستم بنده كسی باشم، حاضر نيستم آقای كسی باشم. كسانی كه مخالف آزادی ديگرانند، خود لياقت آزادی را ندارند. | |||
كشتن | |||
لبخند، بيش از چند لحظه دوام ندارد، اما خاطرهی آن جاودانی است. | |||
هرگاه بتوانيم بعد از شكست لبخند بزنيم شجاع هستيم. | |||
رنج و غصه را برای خودت بپذير و رفاه و آسايش را برای همه . | |||
پدرم به من كار كردن را آموخت، نه عشق و علاقه به كار را. | |||
من مايلم امور دولت را به نحوی اداره كنم كه اگر در پايان فرمانروايی خود همه دوستانم را از دست دادم، دست كم يكی از دوستانم باقی بماند و آن، وجدان و قلب من است. | |||
به همه اعتماد داشتن خطرناك است، به هيچ كس اعتماد نداشتن خطرناكترين است. | |||
گامهای من رو به جلو همواره آرام بوده اند. اين را خودم | |||
كسی كه “امروز” از “ديروز” آگاهتر نباشد، انسان خردمندی نيست. | |||
=== نامه آبراهام لینكلن به آموزگار فرزندش: === | === نامه آبراهام لینكلن به آموزگار فرزندش: === |
ویرایش