۷٬۳۴۸
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۶۷: | خط ۶۷: | ||
شعر این ترانه چنین است | شعر این ترانه چنین است | ||
می بینم صورتمو تو آینه | |||
با لبی خسته می پرسم از خودم | |||
این غریبه کیه از من چی می خواد | |||
اون به من یا من به اون خیره شدم | |||
باورم نمی شه هر چی می بینم | |||
چشمامو یه لحظه رو هم می ذارم | |||
بخودم می گم که این صورتکه | |||
می تونم از صورتم ورش دارم | |||
می کشم دستمو روی صورتم | |||
هر چی باید بدونم دستم می گه | |||
منو توی آیینه نشون می ده | |||
می گه این تویی نه هیچ کس دیگه | |||
جای پاهای تموم قصه ها | |||
رنگ غربت تو تموم لحظه ها | |||
مونده روی صورتت تا بدونی | |||
حالا امروز چی ازت مونده به جا | |||
آینه می گه تو همونی که یه روز | |||
می خواستی خورشید و با دست بگیری | |||
ولی امروز شهر شب خونت شده | |||
داری بی صدا تو قلبت می میری | |||
می شکنم آینه رو تا دوباره | |||
نخواد از گذشته ها حرف بزنه | |||
آینه می شکنه هزار تیکه می شه | |||
اما باز تو هر تیکش عکس منه | |||
عکس ها با دهن کجی بهم می گن | |||
چشم امیدو ببر از آسمون | |||
روزا با هم دیگه فرقی ندارن | |||
بوی کهنگی میدن تمومشون | |||
== سالهای انزوا == | == سالهای انزوا == |