۱٬۱۸۸
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
دوباره به دادگاه برده شدم. همه اعضای هیئت حضور داشتند. نیری گفت:این چیست که نوشتهای؟ و برگه را با عصبانیت پاره کرد...ناصریان برگهای دیگر به دستم داد....متن را دقیقا به یاد نمیآورم، زیرا هیچ تمایلی به حفظ آن نداشتم. به هر حال همان را نوشتم و تاریخ را به اشتباه نوشتم ۱۵ مرداد. | دوباره به دادگاه برده شدم. همه اعضای هیئت حضور داشتند. نیری گفت:این چیست که نوشتهای؟ و برگه را با عصبانیت پاره کرد...ناصریان برگهای دیگر به دستم داد....متن را دقیقا به یاد نمیآورم، زیرا هیچ تمایلی به حفظ آن نداشتم. به هر حال همان را نوشتم و تاریخ را به اشتباه نوشتم ۱۵ مرداد. | ||
در صفحه ۱۸۴همین کتاب میگوید: | |||
افراد فرعی ۱۷ همه با گزارش سه کرمانشاهی تواب اعدام شدند اما من و م-پ معجزهآسا از مرگ رهیده بودیم. | |||
در صفحه ۱۹۰ میگوید: | |||
از اتاق آمدم بیرون ودوباره یک انزجارنامهی دیگر نوشتم. . اﻳﻦ ﺑﺎر ﺑﺎ ﺁراﻣﺶ ﺑﻴﺸﺘﺮ و ﻓﺸﺎر ﮐﻤﺘﺮﯼ ﺑﻪ اﻳﻦ ﮐﺎر دﺳﺖ زدم به لحاظ محتوا با قبلیها فرق چندانی نمیکرد، فقط چند خطی شرح و بسطش داده بودم. اضافه کردم در طول زندان همیشه سعی کردهام که قوانین را به رسمیت بشناسم و در هیچ حرکت جمعی نیز شرکت نداشتهام و بیشتر آدمی گوشهگیر و منزوی بودهام. | |||
به د-ص که احساس کردم شاید همدیگر را نبینیم گفتم: چیزی به عنوان یادگاری به من میدهی؟ او گفت یعنی من را اعدام میکنند وتو زنده میمانی؟ او حلقه ازوداجش را داد ... یا شاید میخواست که آن را به دست همسرش برسانم. | |||
مسعود ابویی که خودش نیز از شاهدان قتلعام بوده است در این رابطه میگوید: این نحوه برخورد زندانبان با زندانی اگر همانی باشد که مصداقی بیان کرده است نشانگر آن است که نوعی لطف و مرحمت خاص نسبت به این زندانی برقرار بوده است که علیرغم ایستادن روی حرفش در حالیکه به قول خودش در همان صفحه کتاب بقیه را با کمترین بهانهای برای اعدام بردهاند برای او اختیار انتخاب نوع نوشتن قائل شدهاند. من خودم هم همین دادگاه را از سر گذراندهام و میدانم در صورت هر ظنی مبنی بر مقاومت زندانی و محکوم نکردن سازمان امکان خروج از آن دادگاه وجود نداشته است و خودم هم در این رابطه و همانطور که در جمع مجاهدین بیان کردهام و با هر استدلالی از هویت سازمانی دفاع نکردم و کلمه دلخواه آنان را در مورد اتهام بکار بردم تا از مهلکه رستم. | مسعود ابویی که خودش نیز از شاهدان قتلعام بوده است در این رابطه میگوید: این نحوه برخورد زندانبان با زندانی اگر همانی باشد که مصداقی بیان کرده است نشانگر آن است که نوعی لطف و مرحمت خاص نسبت به این زندانی برقرار بوده است که علیرغم ایستادن روی حرفش در حالیکه به قول خودش در همان صفحه کتاب بقیه را با کمترین بهانهای برای اعدام بردهاند برای او اختیار انتخاب نوع نوشتن قائل شدهاند. من خودم هم همین دادگاه را از سر گذراندهام و میدانم در صورت هر ظنی مبنی بر مقاومت زندانی و محکوم نکردن سازمان امکان خروج از آن دادگاه وجود نداشته است و خودم هم در این رابطه و همانطور که در جمع مجاهدین بیان کردهام و با هر استدلالی از هویت سازمانی دفاع نکردم و کلمه دلخواه آنان را در مورد اتهام بکار بردم تا از مهلکه رستم. |
ویرایش