۷٬۳۴۸
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۷۰: | خط ۷۰: | ||
هنگامی که ضرورت مبارزه مسلحانه مشخص میشود هر گروه پیشاهنگی میتواند این مبارزه را آغاز کند. در شرایطی که یک سازمان مرکزی و هدایت کننده وجود داشته باشد، وظیفه این گروه یا تیم پیشاهنگ متصل شدن به سازمان مرکزی و عمل کردن در هماهنگی با آن است. مسعود احمد زاده از اعضای سازمان چریکهای فدایی خلق ایران با رد تئوری بقا معتقد است که شکست یا پیروزی یک گروه پیشاهنگ در نتیجهی به دست آمده تأثیر چندانی ندارد. او در این رابطه مینویسد:<blockquote>«چنین است که شکست یک گروه مبارزه مسلح، تاثیری تعیین کننده بر سرنوشت مبارزه نـدارد. اگـر قبـول داریـم کـه مبارزه طولانی است، اگر قبول داریم که مبارزه با تشکل گروهی آغاز میشود، چه اهمیتی دارد که گروهی در این میان از بین بروند. مهم این است که اسلحهای که از دست رزمندهاش میافتد، رزمنـدهای دیگـر باشـد کـه آنـرا بـردارد، اگـر گروهی شکست مـیخـورد، گروهـی دیگـر باشـد کـه راه او را دنبـال کنـد.»</blockquote>به این ترتیب وظیفهی یک گروه پیشرو این است که «نقبی به قدرت تاریخی تودهها» بزند و آنچه را تعیینکننده است به میدان مبارزه بکشاند. | هنگامی که ضرورت مبارزه مسلحانه مشخص میشود هر گروه پیشاهنگی میتواند این مبارزه را آغاز کند. در شرایطی که یک سازمان مرکزی و هدایت کننده وجود داشته باشد، وظیفه این گروه یا تیم پیشاهنگ متصل شدن به سازمان مرکزی و عمل کردن در هماهنگی با آن است. مسعود احمد زاده از اعضای سازمان چریکهای فدایی خلق ایران با رد تئوری بقا معتقد است که شکست یا پیروزی یک گروه پیشاهنگ در نتیجهی به دست آمده تأثیر چندانی ندارد. او در این رابطه مینویسد:<blockquote>«چنین است که شکست یک گروه مبارزه مسلح، تاثیری تعیین کننده بر سرنوشت مبارزه نـدارد. اگـر قبـول داریـم کـه مبارزه طولانی است، اگر قبول داریم که مبارزه با تشکل گروهی آغاز میشود، چه اهمیتی دارد که گروهی در این میان از بین بروند. مهم این است که اسلحهای که از دست رزمندهاش میافتد، رزمنـدهای دیگـر باشـد کـه آنـرا بـردارد، اگـر گروهی شکست مـیخـورد، گروهـی دیگـر باشـد کـه راه او را دنبـال کنـد.»</blockquote>به این ترتیب وظیفهی یک گروه پیشرو این است که «نقبی به قدرت تاریخی تودهها» بزند و آنچه را تعیینکننده است به میدان مبارزه بکشاند. | ||
=== | === مانیکائیسم حزبی و مانیکائیسم ضدحزبی === | ||
یک آموزهی مبارزاتی که اغلب توسط مارکسیستها تدوین و ترویج شده است، در نظر گرفتن اهمیت حزب یا سازمان (مارکسیستی یا...) و تشکیلات آن، به عنوان تنها نیروی هدایت کنندهی مبارزه است. این تئوری میتوانست در صورت برداشت غلط، به این معنی باشد که تا شکل نگرفتن چنین سازمانی هر گونه عمل انقلابی اشتباه است. این تئوری همچنین میتوانست به معنی نادیده گرفتن توانایی و استقلال عمل پیشاهنگ انقلابی باشد و او را تا فراهم آمدن «شرایط مناسب» در انتظار نگاه دارد. این همان چیزی است که فیدل کاسترو آن را «مانیکائیسم حزبی» مینامد. مانیکائیسم یا مکتب مانی، بر اصل تقسیم دوگانه جهان به سیاهی و سپیدی استوار است. این عبارت در مباحث سیاسی به معنی «یا این یا آن» بکار برده میشود. به عبارتی این که هر عمل انقلابی باید در چارچوب حزب و تشکیلات باشد یک اصل است اما در صورتی که درست تفسیر نشود تبدیل به مانیکائیسم حزبی و نفی هر گونه دینامیسم و پویایی خواهد شد. | |||
چهگوارا معتقد بود: | |||
«رسالت انسان برای رسیدن به آزادی در صف ایستادن نیست، بلکه برهم زدن صف است.» | |||
در | |||
این تئوری برای اولین بار در کوبا که توسط چهگوارا و فیدل کاسترو مطرح شد و بر این اصل استوار بود که هر گروه کوچک انقلابی در صورتی که نیاز ببیند میتواند و باید دست به عمل انقلابی بزند و نباید تصور کند که بدون حزب پیشرو یا یک حزب قدرتمند و گسترده، قادر به حرکت نیست. فیدل کاسترو معتقد است که عمل تک به تک گروههای پیشتاز و کانونهای انقلابی در پیشبرد امر انقلاب مؤثر است. این تئوری که سالها توسط برخی از مارکسیستها در ایران مورد انکار قرار میگرفت منجر بیعملی آنها با این توجیه میشد که هنوز حزب و سازمان گسترده انقلابی تشکیل نشده و شرایط عینی فراهم نیامده است. سازمان چریکهای فدایی خلق ایران زمانی از بهم پیوستن گروههای کوچک پیشاهنگ پدید آمد که افرادی چون مسعود احمدزاده و امیرپرویز پویان، با اتکا به تجارب انقلاب کوبا بر این بیعملی شوریدند. مسعود احمدزاده در کتاب «مبارزه مسلحانه، هم استراتژی و هم تاکتیک» شرح میدهد که هر گروه کوچک انقلابی باید بدون آنکه در انتظار باقی بماند، دست به عمل انقلابی بزند. او مارکسیستهای پیشین خود را ببه یعملی و انکار عامدانهی تجارب انقلابی کوبا متهم میکند. | |||
احمدزاده در کتاب خود به نقل از فیدل کاسترو مینویسد، آنهائی که می خواهند انقلاب کنند، این حق را دارند که خود وارد عمل شوند. زمان آن گذشته است که فکر کنیم «در حزب بودن» برای انقلابی بودن کافی است! البته این به معنی حزبگریزی نیست. | |||
به عبارتی او این دو تفکر را نفی میکند و هر دو را انحراف میداند. از نظر او مانیکائیسم حزبی یعنی این تفکر که بودن در حزب برای انقلابی بودن کافی است، مردود است. همچنین مانیکائیسم ضدحزبی که از هر گونه تمرکز و تشکیلات گریزان است خود یک انحراف است. اساسا این دو اندیشه، دو روی یک سکه هستند و ضد مبارزه و انقلاب عمل میکنند. این تئوری در یک کلام به این معناست که هر گروه پیشاهنگ، هر تیم، هر کانون و گروه، اگر چه باید پیوستگی تشکیلاتی خود را به حزب و سازمان هدایت کننده دنبال کند اما نباید عمل انقلابی خود را در پس موانع، تحت عنوان تبعیت از حزب متوقف نماید. | |||
امیرپرویز پویان و مسعود احمدزاده با تدوین این تئوری بود که توانستند گامهای بلندی در کلید خوردن جنبش مسلحانه انقلابی در ایران بردارند. | |||
البته در همان زمان انقلابیونی چون محمد حنیفنژاد که به اسلام انقلابی معتقد بودند با مطالعهی مبارزات پیشین و جمعبندی آنها و بکارگیری آموزههای اسلامی و تفاسیر قرآن و نهج البلاغه، بدون مواجهه با موانع تئوریک دست به تشکیل گروه انقلابی خود با مشی مسلحانه زدند. سازمان مجاهدین خلق نیم قرن پس از تأسیس خود با عبارت «هر مجاهد یک سازمان» یا «هر مجاهد یک مسئول اول» مفهوم مشابهی را هدف قرار میدهد. این عبارت به معنی تأکید بر پویایی تک تک افراد و تیمها و گروهها و کانونهای شورشی برای عمل انقلابی و حل مشکلات مسیر و از میان برداشتن موانع است. این اصل تأکید در عین حال که «مانیکائیزم حزبی» را رد میکند، بر پیوستگی تشکیلاتی و پرهیز از لیبرالیزم تأکید دارد. | |||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == |