کاربر:Hossein/2صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۸: خط ۳۸:
«اردشیر هوشی» از دوستان قطب‌زاده در مورد زندگی خصوصی او می‌گوید: <blockquote>«قطب‌زاده وقتی از هواپیما پیاده شد، حتی یک چمدان هم همراه نداشت. خودش بود و لباس تنش. با ما به بهشت‌زهرا نیامد. اولین کارش این بود که همه را رها کرد و به دیدن مادرش در تهران رفت. بعد هم به منزل ما آمد. منزل ما در خیابان ایران بود. مدرسه علوی هم در همین خیابان قرار داشت. صادق قطب‌زاده شب‌ها برای خوابیدن به منزل ما می‌آمد. صبح‌ها با هم به مدرسه‌های رفاه و علوی می‌رفتیم. واقعا لباس نداشت. هیچی. با همان یک دست کت و ‌شلواری که سوار هواپیما شد، آمده بود. لباس دیگری نداشت. من رفتم از برادرش، فریدون (اسماعیل) که هم‌اندازه قطب‌زاده بود، برایش لباس گرفتم. به‌خاطر دارم در یک نطق تلویزیونی گفت: «من شلوار برادرم را می‌پوشم» [خنده]. من گفتم: «چرا این حرف را زدی؟» گفت: «مگر دروغ گفتم». گفتم: «بابا مرد حسابی برایت جوک درست می‌کنند».</blockquote>
«اردشیر هوشی» از دوستان قطب‌زاده در مورد زندگی خصوصی او می‌گوید: <blockquote>«قطب‌زاده وقتی از هواپیما پیاده شد، حتی یک چمدان هم همراه نداشت. خودش بود و لباس تنش. با ما به بهشت‌زهرا نیامد. اولین کارش این بود که همه را رها کرد و به دیدن مادرش در تهران رفت. بعد هم به منزل ما آمد. منزل ما در خیابان ایران بود. مدرسه علوی هم در همین خیابان قرار داشت. صادق قطب‌زاده شب‌ها برای خوابیدن به منزل ما می‌آمد. صبح‌ها با هم به مدرسه‌های رفاه و علوی می‌رفتیم. واقعا لباس نداشت. هیچی. با همان یک دست کت و ‌شلواری که سوار هواپیما شد، آمده بود. لباس دیگری نداشت. من رفتم از برادرش، فریدون (اسماعیل) که هم‌اندازه قطب‌زاده بود، برایش لباس گرفتم. به‌خاطر دارم در یک نطق تلویزیونی گفت: «من شلوار برادرم را می‌پوشم» [خنده]. من گفتم: «چرا این حرف را زدی؟» گفت: «مگر دروغ گفتم». گفتم: «بابا مرد حسابی برایت جوک درست می‌کنند».</blockquote>


== قطب‌زاده رئیس صدا و سیما ==
== صادق قطب‌زاده؛رئیس صدا و سیما ==
گفته می‌شود که پس از پیروزی انقلاب، صادق قطب‌زاده در مدرسه علوی در دیداری با خمینی به او می‌گوید: «آقا اجازه بدهید من به فرانسه برگردم و به کارهایم برسم.» اما خمینی به قطب‌زاده جواب می‌دهد: «به تو حکم شرعی می‌کنم، بروی تلویزیون. ماهی دو هزار تومان هم به‌عنوان حقوق طلبگی خودم به تو پرداخت می‌کنم.» به این ترتیب قطب‌زاده با حکم خمینی به صدا و سیما رفت.  
گفته می‌شود که پس از پیروزی انقلاب، صادق قطب‌زاده در مدرسه علوی در دیداری با خمینی به او می‌گوید: «آقا اجازه بدهید من به فرانسه برگردم و به کارهایم برسم.» اما خمینی به قطب‌زاده جواب می‌دهد: «به تو حکم شرعی می‌کنم، بروی تلویزیون. ماهی دو هزار تومان هم به‌عنوان حقوق طلبگی خودم به تو پرداخت می‌کنم.» به این ترتیب قطب‌زاده با حکم خمینی به صدا و سیما رفت.  


خط ۵۹: خط ۵۹:
در سالگرد شهدای سی تیر به ابن‌بابویه رفته بودیم، یکدفعه دیدیم پیرزنی به سمت قطب‌زاده خیز برداشت که او را ببوسد. قطب‌زاده اجازه نداد. آن زن شروع کرد به تعریف از قطب‌زاده که «تو جوان رشید اسلامی و... ما حتی اسمش را هم نمی‌دانستیم. چه می‌دانستیم کیست. بعد دیدیم عکسش را در جلد تهران مصور منتشر کردند با این توضیح که زهرا خانم از قطب‌زاده دستور می‌گیرد. قطب‌زاده به من گفت زهرا خانم کیست؟ من را فرستاد بروم ته و توی ماجرا را دربیاورم. من هم پرسان‌پرسان به سراغ زهرا خانم رفتم. گفتند صبح‌ها می‌آید جلوی دانشگاه. وقتی رفتم جلوی دانشگاه تازه متوجه شدم که زهرا خانم به اندازه رئیس‌جمهور آمریکا در آنجا معروف است. همه می‌شناختندش الا ما. دیدم زنی حدود 60-50 ساله چادرش را دور گردنش پیچیده و چوبی هم دستش بود. از پشت موتور پیاده شد و هجوم برد به سمت دختران دانشجو و... پرسیدم این کیست؟ گفتند: جزو گروه هادی غفاری است...» سال‌ها بعد در اروپا بهنود را دیدم. گفتم «آقا چرا این عکس را در تهران مصور انداختی؟ چرا چیزی را که نمی‌دانستی نوشتی؟ چرا آن‌قدر با قطب‌زاده مخالفت می‌کردید؟» گفت: «ما قهرمانان شنای استخر بودیم، در دریا شنا نکرده بودیم برای همین وقتی به دریا افتادیم غرق شدیم.
در سالگرد شهدای سی تیر به ابن‌بابویه رفته بودیم، یکدفعه دیدیم پیرزنی به سمت قطب‌زاده خیز برداشت که او را ببوسد. قطب‌زاده اجازه نداد. آن زن شروع کرد به تعریف از قطب‌زاده که «تو جوان رشید اسلامی و... ما حتی اسمش را هم نمی‌دانستیم. چه می‌دانستیم کیست. بعد دیدیم عکسش را در جلد تهران مصور منتشر کردند با این توضیح که زهرا خانم از قطب‌زاده دستور می‌گیرد. قطب‌زاده به من گفت زهرا خانم کیست؟ من را فرستاد بروم ته و توی ماجرا را دربیاورم. من هم پرسان‌پرسان به سراغ زهرا خانم رفتم. گفتند صبح‌ها می‌آید جلوی دانشگاه. وقتی رفتم جلوی دانشگاه تازه متوجه شدم که زهرا خانم به اندازه رئیس‌جمهور آمریکا در آنجا معروف است. همه می‌شناختندش الا ما. دیدم زنی حدود 60-50 ساله چادرش را دور گردنش پیچیده و چوبی هم دستش بود. از پشت موتور پیاده شد و هجوم برد به سمت دختران دانشجو و... پرسیدم این کیست؟ گفتند: جزو گروه هادی غفاری است...» سال‌ها بعد در اروپا بهنود را دیدم. گفتم «آقا چرا این عکس را در تهران مصور انداختی؟ چرا چیزی را که نمی‌دانستی نوشتی؟ چرا آن‌قدر با قطب‌زاده مخالفت می‌کردید؟» گفت: «ما قهرمانان شنای استخر بودیم، در دریا شنا نکرده بودیم برای همین وقتی به دریا افتادیم غرق شدیم.


== کاندیداتوری قطب‌زاده ==
== کاندیداتوری صادق قطب‌زاده ==
صادق قطب‌زاده در سال ۱۳۵۸ به پشتوانه شهرتش کاندیدای ریاست جمهوری شد، اما در این انتخابات از ابوالحسن بنی صدر، سید احمد مدنی، حسن حبیبی،‌ داریوش فروهر، صادق طباطبایی و کاظم سامی شکست خورد و هفتمین نفر شد.  
صادق قطب‌زاده در سال ۱۳۵۸ به پشتوانه شهرتش کاندیدای ریاست جمهوری شد، اما در این انتخابات از ابوالحسن بنی صدر، سید احمد مدنی، حسن حبیبی،‌ داریوش فروهر، صادق طباطبایی و کاظم سامی شکست خورد و هفتمین نفر شد.  


خط ۸۱: خط ۸۱:
آیت‌الله بهاءالدین محلاتی نیز طی تلگرامی که برای خمینی ارسال کرد، توقیف قطب زاده را عملی ناروا دانست و ۳۶ نماینده مجلس نیز بر اساس اصل ۳۲ قانون اساسی خواستار آزادی وی شدند. بر اثر این فشار‌ها صادق قطب‌زاده بعد از دو روز از زندان آزاد شد.
آیت‌الله بهاءالدین محلاتی نیز طی تلگرامی که برای خمینی ارسال کرد، توقیف قطب زاده را عملی ناروا دانست و ۳۶ نماینده مجلس نیز بر اساس اصل ۳۲ قانون اساسی خواستار آزادی وی شدند. بر اثر این فشار‌ها صادق قطب‌زاده بعد از دو روز از زندان آزاد شد.


== دستگیری مجدد قطب‌زاده و اعدام او ==
== دستگیری مجدد ==
در فروردین ۱۳۶۱ صادق قطب‌زاده به جرم تلاش برای کودتا و براندازی نظام جمهوری اسلامی و ترور روح‌الله خميني دستگیر شد. دادستان اعلام کرد كودتاگران با دفن مقدار زيادی مواد منفجره در اطراف منزل خميني در جماران، قصد توطئه به جان ايشان را داشته اند. این موضوع توسط نورالدين كيانوري دبير كل [[حزب توده ایران|حزب توده‌ ايران]]  به خامنه‌ای و رفسنجانی اطلاع داده شده بود. کیانوری در اين رابطه مي‌گويد:  
در فروردین ۱۳۶۱ صادق قطب‌زاده به جرم تلاش برای کودتا و براندازی نظام جمهوری اسلامی و ترور روح‌الله خميني دستگیر شد. دادستان اعلام کرد كودتاگران با دفن مقدار زيادی مواد منفجره در اطراف منزل خميني در جماران، قصد توطئه به جان ايشان را داشته اند. این موضوع توسط نورالدين كيانوري دبير كل [[حزب توده ایران|حزب توده‌ ايران]]  به خامنه‌ای و رفسنجانی اطلاع داده شده بود. کیانوری در اين رابطه مي‌گويد: <blockquote>«ما از قصد توطئه‌‌ی قطب زاده آگاه شديم. لذا دو نفر از افسران حزب (سرهنگ عطاريان و سرهنگ كبيری)<ref>این دو بعدا به جرم ارتباط با حزب توده و کودتا برای براندازی جمهوری اسلامی اعدام شدند.</ref> را در ستاد كودتا نفوذ داديم. ما اخبار را به صورت منظم به خامنه‌اى و رفسنجانى مي‌رسانديم. تا درست در حالي كه تنها چند ساعت به شروع كودتا مانده بود، قطب زاده را دستگير كرديم.»</blockquote>مدتی بعد از دستگیری صادق قطب‌زاده، فیلم اعترافات او در صدا و سیمای جمهوری اسلامی، یعنی سازمانی که خودش رئیس آن بود پخش شد. صادق قطب‌زاده در دادگاه اعترافاتش گفت:  


«ما از قصد توطئه‌‌ی قطب زاده آگاه شديم. لذا دو نفر از افسران حزب (سرهنگ عطاريان و سرهنگ كبيری)<ref>این دو بعدا به جرم ارتباط با حزب توده و کودتا برای براندازی جمهوری اسلامی اعدام شدند.</ref> را در ستاد كودتا نفوذ داديم. ما اخبار را به صورت منظم به خامنه‌اى و رفسنجانى مي‌رسانديم. تا درست در حالي كه تنها چند ساعت به شروع كودتا مانده بود، قطب زاده را دستگير كرديم.»
«از حدود یک سال و نیم قبل، آقای کامبیزی که به منزل من رفت و آمد می‌کرد مطالب خیلی کلی بدون این که هیچ ربطی به سازمان و تشکیلاتی داشته باشد را مطرح می‌کرد. وی بعد از دو بار صحبت‌های کلی، رفت و مجدداً حدود سه الی چهار ماه قبل از دستگیری من مجدداً آمد و همان صحبت‌ها را تکرار کرد. وی در یکی از جلسات اظهار داشت که دارای تشکیلاتی می‌باشد و از من تقاضای همکاری کرد که من قبول کردم و قرار شد وی نیز با دوستانش صحبت کند که کرد. در جلسه بعدی نام برده به اتفاق آقای حبیب‌زاده به منزل من آمد و همان صحبت‌های قبلی در این جلسه تکرار شد. حدود یک ماه قبل از دستگیری که آقایان آمدند و صحبت از این مسأله کردند که اگر بخواهیم عملی انجام دهیم این عمل ناظر است بر محاصره بیت امام برای اینکه ورود و خروج انجام نگیرد و گرفتن دیگر نقاط حساس و به خاطر همین مسأله بود که آقای کامبیزی قرار شد برود و آن منزل را از نزدیک ببیند.» <ref name=":0">ایران گلوبال ، صادق قطب‌زاده: این انقلاب کابوسی بود که من برای این ملت رقم زدم اسفند ۱۳۹۸[https://iranglobal.info/node/15410]</ref>
 
مدتی بعد از دستگیری صادق قطب‌زاده، فیلم اعترافات او در صدا و سیمای جمهوری اسلامی، یعنی سازمانی که خودش رئیس آن بود پخش شد. صادق قطب‌زاده در دادگاه اعترافاتش گفت: «از حدود یک سال و نیم قبل، آقای کامبیزی که به منزل من رفت و آمد می‌کرد مطالب خیلی کلی بدون این که هیچ ربطی به سازمان و تشکیلاتی داشته باشد را مطرح می‌کرد. وی بعد از دو بار صحبت‌های کلی، رفت و مجدداً حدود سه الی چهار ماه قبل از دستگیری من مجدداً آمد و همان صحبت‌ها را تکرار کرد. وی در یکی از جلسات اظهار داشت که دارای تشکیلاتی می‌باشد و از من تقاضای همکاری کرد که من قبول کردم و قرار شد وی نیز با دوستانش صحبت کند که کرد. در جلسه بعدی نامبرده به اتفاق آقای حبیب‌زاده به منزل من آمد و همان صحبت‌های قبلی در این جلسه تکرار شد. حدود یک ماه قبل از دستگیری که آقایان آمدند و صحبت از این مسأله کردند که اگر بخواهیم عملی انجام دهیم این عمل ناظر است بر محاصره بیت امام برای اینکه ورود و خروج انجام نگیرد و گرفتن دیگر نقاط حساس و به خاطر همین مسأله بود که آقای کامبیزی قرار شد برود و آن منزل را از نزدیک ببیند.» <ref name=":0" />


در بخشی از فیلم اعترافات پخش‌شده صادق قطب‌زاده می‌گوید:
در بخشی از فیلم اعترافات پخش‌شده صادق قطب‌زاده می‌گوید:


«ابتدا صحبت از محاصره بود و آنها درباره محاصره نقشه می خواستند... نقشه‌ای که از دوستان تهیه شده بود به ایشان دادم، یک نقشه خام بود. آنها گفتند این نقشه به نظر ما درست نمی‌آید و بنابراین لازم است که ما از نزدیک برویم و آنجا را هم ببینیم.من یکی از دوستانی را که آن جا منزلی بغل منزل امام داشت، معرفی کردم که بروند ببینند. در مراجعت وقتی نشستیم و صحبت کردیم، گفتند که منزل محل بسیار مناسبی است برای انفجار. گفتیم خیلی خب و بحث راجع به انفجار و محل صورت گرفت، چگونه و چه نوع. بعد، هفته بعدش که دو هفته قبل از دستگیری من بود، آمدند و گفتند که سازمان تصمیم گرفته که آن‌جا را از دو طریق بکوبد، یکی با توپخانه، یکی هم با انفجار از داخل منزل.»
«ابتدا صحبت از محاصره بود و آنها درباره محاصره نقشه می خواستند... نقشه‌ای که از دوستان تهیه شده بود به ایشان دادم، یک نقشه خام بود. آنها گفتند این نقشه به نظر ما درست نمی‌آید و بنابراین لازم است که ما از نزدیک برویم و آنجا را هم ببینیم. من یکی از دوستانی را که آن جا منزلی بغل منزل امام داشت، معرفی کردم که بروند ببینند. در مراجعت وقتی نشستیم و صحبت کردیم، گفتند که منزل محل بسیار مناسبی است برای انفجار. گفتیم خیلی خب و بحث راجع به انفجار و محل صورت گرفت، چگونه و چه نوع. بعد، هفته بعدش که دو هفته قبل از دستگیری من بود، آمدند و گفتند که سازمان تصمیم گرفته که آن‌جا را از دو طریق بکوبد، یکی با توپخانه، یکی هم با انفجار از داخل منزل.»


آن‌گونه که اکبر هاشمی رفسنجانی در کتاب خاطراتش نوشته است، فیلم اعترافات صادق قطب‌زاده برای ترور آیت‌الله خمینی را علی خامنه‌ای و احمد خمینی تهیه کرده بودند.
آن‌گونه که اکبر هاشمی رفسنجانی در کتاب خاطراتش نوشته است، فیلم اعترافات صادق قطب‌زاده برای ترور آیت‌الله خمینی را علی خامنه‌ای و احمد خمینی تهیه کرده بودند.


حسن شریعتمداری، فعال سیاسی ساکن آلمان که خیلی زود نام پدرش در این پرونده مطرح شد، برنامه‌ریزی این سناریو را بر عهده عوامل شوروی سابق می‌داند:
حسن شریعتمداری، فعال سیاسی ساکن آلمان که خیلی زود نام پدرش در این پرونده مطرح شد، برنامه‌ریزی این سناریو را بر عهده عوامل شوروی سابق می‌داند و می‌گوید: آن موقع هدف شوروی این بود که سیاست نه غربی و نه شرقی را با حذف آمریکا، تبدیل به سیاست گرایش به سمت شرق کند. شوروی آن‌طور که میتروخین، آرشیویست کا.گ.ب در کتابی در آمریکا چاپ کرده، می‌خواستد در حکومت ایران، لیبرال‌ها را حذف کند. لیبرال‌ها از نظر آن‌ها چهار نفر بودند: آیت‌الله شریعتمداری، مهدی بازرگان، صادق قطب‌زاده، و ابوالحسن بنی‌صدر.  
 
«آن موقع هدف شوروی این بود که سیاست نه غربی و نه شرقی را با حذف آمریکا، تبدیل کند به سیاست گرایش به سمت شرق و در دستور کار خودش این طور که میتروخین، آرشیویست کا گ ب در کتابی که در آمریکا چاپ کرده نوشته، می‌خواست لیبرال‌ها را که به نظر او چهار نفر بودند حذف کند: آیت‌الله شریعتمداری، مهدی بازرگان، صادق قطب زاده، و ابوالحسن بنی‌صدر. به این دلیل نقشه کشیده بودند که افرادی از حزب توده را، یعنی سرهنگ کبیری و عطاری از حزب توده را بغل دست آقای قطب‌زاده بنشانند و او را تحریک کنند، چون می‌دانستند ناراضی است. آنها گفتند که در ایران همه نیروی زمینی و نیروی مسلح در کنار توست و ما می‌توانیم این‌ها را بسیج کنیم و شما آنها را برعلیه آقای خمینی می‌توانی [بسیجشان کنی] که آقای قطب‌زاده گفت من به هیچ وجه نمی‌خواستم آقای خمینی را کنار بگذارم، می‌خواستم ایشان در مقام خودش باشد ولی بقیه را کنار بگذارم. به هر صورت می‌خواست حکومت را عوض کند.»
 
عباس میلانی، مورخ ساکن آمریکا در پاسخ به این سؤال که آیا سندی وجود دارد که دست داشتن عوامل شووری را تأیید کند؟ می‌گوید:
 
«تردید ندارم که در تحولات ایران بعد از انقلاب، شوروی آن زمان و روسیه این زمان، نقش بسیار مهم و البته کمتر مطالعه شده‌ای دارند. بدون شک شوروی در سرکوب مثلاً کودتای نوژه نقش داشته، و قطب‌زاده به هرحال به گمان من آدمی بود که بلندپروازی‌هایی داشت و فکر می‌کرد که می‌تواند چنین حرکتی جمع و جور بکند، و ظاهراً در اسنادی که من از جاهای دیگر دیدم، از طرف کسانی که با او تماس داشتند به او وعده‌هایی داده شده بود که اگر اعتراف کند، شاید جان سالم به در ببرد. این جزئیاتی است که من هنوز در مورد آن اطلاع ندارم ولی تردیدی ندارم که در آن سال‌ها، شوروی، و در آن سال‌های بعد از سقوط شوروی، روسیه،‌ به خصوص بعد از یکی دو سال و با روی کار آمدن آقای خامنه‌ای، که آشکارا طرفدار تقویت دست روسیه در ایران است، روس‌ها می‌توانستند نقش فعالی داشته باشند و کمک کننده مهمی برای برآمدن گروهی باشند که فعلاً بر سر کار هستند.»<ref name=":1">رادیو فردا مح‍ذوفان پرواز پاریس - تهران ابوالحسن بنی‌صدر صادق [https://www.radiofarda.com/a/losers-of-Paris-Tehran-flight-1979/29750873.html قطب‌زاده]</ref>
 
البته قطب‌زاده در همان جلسه اعلام می‌کند بعد از مخالفت او، «مسئله تسخیر بیت خمینی منتفی شد و گروه تصمیم بر این گرفت که با گرفتن و کوبیدن مناطق حساس کار یکسره شود و بعد از آن با تایید آیت‌الله شریعتمداری این حرکت استقرار پیدا کند.»
 
محمد محمدى رى شهرى (اولين وزير اطلاعات جمهورى اسلامى) در این باره می‌نویسد: «آقای قطب‌زاده در تاریخ ۱۳۶۱/۱/۱۷ به اتهام توطئه نظامی برای براندازی جمهوری اسلامی بازداشت شد. قطب‌زاده البته مدعی بود که اینجانب هرگز نخواستم که نظام جمهوری اسلامی را براندازم. اصلاً مساله براندازی نظام جمهوری اسلامی مطرح نبوده بلکه به نظر من به عکس بوده. قطب‌زاده برای کودتا یک سال و نیم فعالیت کرده بود و پس از دستگیری اعلام کرد که آماده‌ام حرف‌هایم را در مصاحبه تلویزیونی بگویم، اما به شرط اینکه مرا فوراً یا اعدام کنید یا عفوم کنید.»
 
محسن سازگارا، در مورد این دوره از زندگی صادق قطب‌زاده می‌گوید:


«در این فاصله صادق قطب زاده با دوستان نهضت آزادی و شخص مهندس بازرگان اختلاف پیدا کرد و می گفت شما به قدر کافی انقلابی نیستید. از نهضت آزادی هم انشعاب کرد و بیرون رفت. یک دوره‌ هم به حزب جمهوری اسلامی رفت و خوب معلوم بود که نمی‌تواند با آقای بهشتی و بقیه کار بکند. در نتیجه از آن جا هم کنار آمد و بعد از دوره‌ای که وزیر خارجه شد، شورای انقلاب دیگر جایش را به دولت دائم داد و مجلس تشکیل شد. صادق قطب‌زاده بسیار تنها شده بود، من در دولت آقای رجایی، به آقای رجایی پیشنهاد کردم که صادق را دعوت کنند و کار اجرایی مردافکنی را به او پیشنهاد بدهیم که او از عهده‌اش هم بر می‌آمد. رجایی هم مخالفتی نداشت. گفت فکر خوبی است ولی قطب‌زاده خیلی هم مخالف داشت. دوستان دیگری داشت و کسانی که بودند به هرحال این ایده را نپسندیدند، هرچند شاید اگر به قطب‌زاده هم می‌گفتند، او نمی‌پذیرفت. اما قطب‌زاده در واقع تنها شده بود، شدیداً هم انتقاد می‌کرد، زبان خیلی تند و تیزی هم داشت، ولی به این سناریوی مسخره ای که درست کردند، اعتقاد ندارم. او شاید از اولین موارد اعتراف تحت شکنجه است، به شدت در زندان شکنجه‌اش کردند، به قدری که بعداً خود من را دستگیر کرده بودند، بازجو برای این که مرا بترساند می گفت من بازجوی قطب‌زاده هم بودم و آن‌قدر اینجا او را زدیم که در سلول چهار دست و پا راه می‌رفت.»<ref name=":1" />
به این دلیل نقشه کشیده بودند که افرادی از حزب توده را، یعنی سرهنگ کبیری و عطاری از حزب توده را برای تحریک صادق قطب‌زاده بفرستند، زیرا می‌دانستند ناراضی است. آن‌ها گفتند که در ایران همه نیروی زمینی و نیروی مسلح در کنار توست و ما می‌توانیم این‌ها را بسیج کنیم و شما آن‌ها را علیه آقای خمینی به کار بگیر. صادق قطب‌زاده پس از دستگیری گفت من به هیچ وجه نمی‌خواستم خمینی را کنار بگذارم، می‌خواستم ایشان در مقام خودش باشد ولی بقیه را کنار بگذارم. به هر صورت می‌خواست حکومت را عوض کند.


او پنج ماه در زندان اوين (به زندانباني اسداللّه لاجوردي) سپري كرد. دادگاه او در مرداد همان سال تشكيل شد و بعد از 20 روز محاكمه، سرانجام در سحرگاه روز بيست و چهارم شهريور ماه سال 1361 به جوخهء اعدام سپرده شد
عباس میلانی، مورخ ساکن آمریکا در پاسخ به این سؤال که آیا سندی وجود دارد که دست داشتن عوامل شووری را تأیید کند؟ می‌گوید:<blockquote>«تردید ندارم که در تحولات ایران بعد از انقلاب، شوروی آن زمان و روسیه این زمان، نقش بسیار مهم و البته کمتر مطالعه شده‌ای دارند. بدون شک شوروی در سرکوب مثلاً کودتای نوژه نقش داشته، و قطب‌زاده به هرحال به گمان من آدمی بود که بلندپروازی‌هایی داشت و فکر می‌کرد که می‌تواند چنین حرکتی رو جمع و جور بکند، و ظاهراً در اسنادی که من از جاهای دیگر دیدم، از طرف کسانی که با او تماس داشتند به او وعده‌هایی داده شده بود که اگر اعتراف کند، شاید جان سالم به در ببرد. این جزئیاتی است که من هنوز در مورد آن اطلاع ندارم ولی تردیدی ندارم که در آن سال‌ها، شوروی، و در آن سال‌های بعد از سقوط شوروی، روسیه،‌ به خصوص بعد از یکی دو سال و با روی کار آمدن آقای خامنه‌ای، که آشکارا طرفدار تقویت دست روسیه در ایران است، روس‌ها می‌توانستند نقش فعالی داشته باشند و کمک کننده مهمی برای برآمدن گروهی باشند که فعلاً بر سر کار هستند.»<ref name=":1">رادیو فردا مح‍ذوفان پرواز پاریس - تهران ابوالحسن بنی‌صدر صادق [https://www.radiofarda.com/a/losers-of-Paris-Tehran-flight-1979/29750873.html قطب‌زاده]</ref></blockquote>البته صادق قطب‌زاده می‌گوید بعد از مخالفت او، «مسئله تسخیر بیت خمینی منتفی شد و گروه تصمیم بر این گرفت که با گرفتن و کوبیدن مناطق حساس کار یکسره شود و بعد از آن با تأیید آیت‌الله شریعتمداری این حرکت استقرار پیدا کند.»


ری شهری همچنین درباره نحوه بازجویی از آیت‌الله شریعتمداری می‌نویسد: «ایشان حاضر نمی‌شد که در ارتباط با اتهامات خود به بازجویان رسمی پاسخ گویند البته شاید هم کمتر کسی جرات بازپرسی از او را داشت... احترام به شخصیت وی اقتضا می‌کرد که اینجانب برای تحقیق از وی به قم بروم، از این رو به منزل ایشان رفتم و در قسمت بیرونی منزل ایشان نشستم و پیغام دادم که به این قسمت بیاید، آمد و نشست. به ایشان گفتم آقای قطب‌زاده تصمیم داشت حرکتی را علیه جمهوری اسلامی انجام دهد شما را هم در جریان گذاشت، آیا شما این مطلب را قبول دارید؟ آقای شریعتمداری پاسخ داد: این نسبت دروغ است من هیچ اطلاعی از این ماجرا ندارم. گفتم بسیار خوب شما همین مطلب را بنویسد که آنچه به من نسبت داده‌اند دروغ است، در این هنگام من ورقه بازجویی را به ایشان دادم سوال‌هایی را به تدریج به صورت کتبی مطرح کردم و ایشان پاسخ داد.» در پی این ماجرا احمد عباسی (داماد آیت‌الله شریعتمداری)، دکتر جواد مناقبی و مهدی مهدوی نیز بازداشت شدند. اندکی بعد آیت‌الله شریعتمداری از سوی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم که طرفدار خمینی بودند از مرجعیت خلع شد. بسياري بر اين باور هستند كه آقاي خميني با اين عمل مرجع بالاتر زمان خود را از دور خارج ساخت تا خود به تنهايي در قدرت بماند. آيت اللّه شريعتمداري در سال ۱۳۴۲ درجهء مرجعيّت را به آقاي خميني اعطاء كرد تا جان او را در برابر حكومت وقت نجات دهد.<ref>روزنامه اعتماد صادق قطب‌زاده که بود و چرا دستگیر شد؟[https://etemadonline.com/content/243605/%D8%B5%D8%A7%D8%AF%D9%82-%D9%82%D8%B7%D8%A8-%D8%B2%D8%A7%D8%AF%D9%87-%DA%A9%D9%87-%D8%A8%D9%88%D8%AF-%D9%88-%DA%86%D8%B1%D8%A7-%D8%AF%D8%B3%D8%AA%DA%AF%DB%8C%D8%B1-%D8%B4%D8%AF]</ref>
محمد محمدى رى شهرى (اولين وزير اطلاعات جمهورى اسلامى) در این باره می‌نویسد: <blockquote>«آقای قطب‌زاده در تاریخ ۱۳۶۱/۱/۱۷ به اتهام توطئه نظامی برای براندازی جمهوری اسلامی بازداشت شد. قطب‌زاده البته مدعی بود که اینجانب هرگز نخواستم که نظام جمهوری اسلامی را براندازم. اصلاً مساله براندازی نظام جمهوری اسلامی مطرح نبوده بلکه به نظر من به عکس بوده. قطب‌زاده برای کودتا یک سال و نیم فعالیت کرده بود و پس از دستگیری اعلام کرد که آماده‌ام حرف‌هایم را در مصاحبه تلویزیونی بگویم، اما به شرط اینکه مرا فوراً یا اعدام کنید یا عفوم کنید.»</blockquote>محسن سازگارا، در مورد این دوره از زندگی صادق قطب‌زاده می‌گوید: <blockquote>«در این فاصله صادق قطب‌زاده با دوستان نهضت آزادی و شخص مهندس بازرگان اختلاف پیدا کرد و می‌گفت شما به قدر کافی انقلابی نیستید. از نهضت آزادی هم انشعاب کرد و بیرون رفت. یک دوره‌ هم به حزب جمهوری اسلامی رفت و خوب معلوم بود که نمی‌تواند با آقای بهشتی و بقیه کار بکند. در نتیجه از آن جا هم کنار آمد و بعد از دوره‌ای که وزیر خارجه شد، شورای انقلاب دیگر جایش را به دولت دائم داد و مجلس تشکیل شد. صادق قطب‌زاده بسیار تنها شده بود، من در دولت آقای رجایی، به آقای رجایی پیشنهاد کردم که صادق را دعوت کنند و کار اجرایی مردافکنی را به او پیشنهاد بدهیم که او از عهده‌اش هم بر می‌آمد. رجایی هم مخالفتی نداشت. گفت فکر خوبی است ولی قطب‌زاده خیلی هم مخالف داشت. دوستان دیگری داشت و کسانی که بودند به هرحال این ایده را نپسندیدند، هرچند شاید اگر به صادق قطب‌زاده هم می‌گفتند، او نمی‌پذیرفت. اما قطب‌زاده در واقع تنها شده بود، شدیداً هم انتقاد می‌کرد، زبان خیلی تند و تیزی هم داشت، ولی به این سناریوی مسخره‌ای که درست کردند، اعتقاد ندارم. او شاید از اولین موارد اعتراف تحت شکنجه است، به شدت در زندان شکنجه‌اش کردند، به قدری که بعداً خود من را دستگیر کرده بودند، بازجو برای این که مرا بترساند می گفت من بازجوی قطب‌زاده هم بودم و آن‌قدر اینجا او را زدیم که در سلول چهار دست و پا راه می‌رفت.»<ref name=":1" /></blockquote>سيد احمد خميني در زندان به ملاقات صادق قطب‌زاده مي‌رود و از او مي‌خواهد كه استغفار نامه‌اي كه از قبل تنظيم شده را امضاء كرده و از آقاي خميني طلب مغفرت كند. قطب زاده بر مي‌آشوبد و مي‌گويد : كسي كه بايد عذر خواهي كند، خود خميني است نه من.<ref name=":0" />  


در گزارش ایران گلوبال<ref name=":0">ایران گلوبال ، صادق قطب‌زاده: این انقلاب کابوسی بود که من برای این ملت رقم زدم اسفند ۱۳۹۸[https://iranglobal.info/node/15410]</ref> آورده شده است:
== بازجویی از آیت‌الله شریعتمداری ==


سيد احمد خميني در زندان به ملاقات قطب زاده مي رود و از او مي خواهد كه استغفار نامه اي كه از قبل تنظيم شده را امضاء كرده و از آقاي خميني طلب مغفرت كند. قطب زاده بر مي آشوبد و مي گويد : كسي كه بايد عذر خواهي كند، خود خميني ست نه من. در خاطرات آيت اللّه حسينعلى منتظري در همين رابطه آورده شده است : «وقتي كه آقاي قطب زاده را بازداشت كردند، ما شنيديم كه ايشان سوء قصدي راجع به مرحوم امام داشته و در چاهي نزديك محل سكونت ايشان موادي كار گذاشته اند كه كشف شده و آقاي شريعتمداري هم از اين موضوع اطلاع داشته اند. روزي آقاي احمد آقا در قم به منزل ما آمد و در حالي كه آقاي حاج سيد هادي نيز حضور داشت، با نحوه تهديد آميز گفت: امشب قطب زاده در تلويزيون مطالبي را راجع به آقاي شريعتمداري مي گويد. شما مواظب باشيد حرفي نزنيد و چيزي نگوييد! بعد شب، مصاحبهء آقاي قطب زاده از تلويزيون پخش شد و در اين راستا بود كه به سراغ آقاي شريعتمداري رفتند، و من از صحّت و سقم قضايا بي اطّلاع بوده و هستم. بعداً شنيدم آقاي حاج احمد آقا در زندان سراغ قطب زاده رفته و به او گفته است: شما مصلحتاً اين مطالب را بگوييد و اقرار كنيد و بعد امام شما را عفو مي كنند. اما بالاخره او را اعدام كردند. و باز بعدها از طريق موثقي شنيدم كه جريان ريختن مواد منفجره در چاه نزديك محل سكونت مرحوم امام، به كلّي جعلي ست و واقعيت نداشته است و منظور، فقط پرونده سازي براي مرحوم شريعتمداري بوده است.»
ری شهری همچنین درباره نحوه بازجویی از آیت‌الله شریعتمداری می‌نویسد: <blockquote>«ایشان حاضر نمی‌شد که در ارتباط با اتهامات خود به بازجویان رسمی پاسخ گویند البته شاید هم کمتر کسی جرات بازپرسی از او را داشت... احترام به شخصیت وی اقتضا می‌کرد که اینجانب برای تحقیق از وی به قم بروم، از این رو به منزل ایشان رفتم و در قسمت بیرونی منزل ایشان نشستم و پیغام دادم که به این قسمت بیاید، آمد و نشست. به ایشان گفتم آقای قطب‌زاده تصمیم داشت حرکتی را علیه جمهوری اسلامی انجام دهد شما را هم در جریان گذاشت، آیا شما این مطلب را قبول دارید؟ آقای شریعتمداری پاسخ داد: این نسبت دروغ است من هیچ اطلاعی از این ماجرا ندارم. گفتم بسیار خوب شما همین مطلب را بنویسد که آنچه به من نسبت داده‌اند دروغ است، در این هنگام من ورقه بازجویی را به ایشان دادم سوال‌هایی را به تدریج به صورت کتبی مطرح کردم و ایشان پاسخ داد.» </blockquote>در پی این ماجرا احمد عباسی (داماد آیت‌الله شریعتمداری)، دکتر جواد مناقبی و مهدی مهدوی نیز بازداشت شدند. اندکی بعد آیت‌الله شریعتمداری از سوی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم که طرفدار خمینی بودند از مرجعیت خلع شد. بسياري بر اين باور هستند كه آقاي خميني با اين عمل مرجع بالاتر زمان خود را از دور خارج ساخت تا خود به تنهايي در قدرت بماند. آيت اللّه شريعتمداري در سال ۱۳۴۲ درجهء مرجعيت را به خميني اعطاء كرد تا جان او را در برابر حكومت وقت نجات دهد.<ref>روزنامه اعتماد صادق قطب‌زاده که بود و چرا دستگیر شد؟[https://etemadonline.com/content/243605/%D8%B5%D8%A7%D8%AF%D9%82-%D9%82%D8%B7%D8%A8-%D8%B2%D8%A7%D8%AF%D9%87-%DA%A9%D9%87-%D8%A8%D9%88%D8%AF-%D9%88-%DA%86%D8%B1%D8%A7-%D8%AF%D8%B3%D8%AA%DA%AF%DB%8C%D8%B1-%D8%B4%D8%AF]</ref>


روزنامه‌های جمهوری اسلامی در آن روزگار به قطب‌زاده تهمت فساد اخلاقی زده‌اند که طبق گزارشها استنادشان به خانم کارول جروم اهل کانادا برمی‌گردد که نامزد قطب‌زاده بوده و در هنگام آمدن به ایران به همراه قطب‌زاده در همان هواپیمای حامل خمینی بوده است.. او خبرنگار شبكه سي بي اس نیوز بود. او بعدها كتابي در مورد قطب زاده نوشت به نام “مردي در آينه”. خودش چنين مي گويد: «صادق مي دانست كه به سراغش خواهند آمد. به او گفتم: من و دوستانم تو را از كشور خارج خواهيم كرد. اما او جواب داد: نه. اين انقلاب كابوسي بود كه من براي اين ملت رقم زدم. من مقصر هستم. مي مانم و با سرنوشتم روبرو مي شوم. وقتي كه سوار ماشين شد كه برود، هرگز نميدانستم كه ديگر او را نخواهم ديد. باور نمي كردم كه آقاي خميني پسر خود را خواهد كشت.»
در خاطرات آيت‌للّه حسينعلى منتظری در همين رابطه آورده شده است: <blockquote>«وقتي كه آقاي قطب زاده را بازداشت كردند، ما شنيديم كه ايشان سوء قصدي راجع به مرحوم امام داشته و در چاهي نزديك محل سكونت ايشان موادي كار گذاشته اند كه كشف شده و آقاي شريعتمداري هم از اين موضوع اطلاع داشته اند. روزي آقاي احمد آقا در قم به منزل ما آمد و در حالي كه آقاي حاج سيد هادي نيز حضور داشت، با نحوه تهديد آميز گفت: امشب قطب زاده در تلويزيون مطالبي را راجع به آقاي شريعتمداري مي‌گويد. شما مواظب باشيد حرفي نزنيد و چيزي نگوييد! بعد شب، مصاحبه‌ی آقاي قطب زاده از تلويزيون پخش شد و در اين راستا بود كه به سراغ آقاي شريعتمداري رفتند، و من از صحّت و سقم قضايا بي اطّلاع بوده و هستم. بعداً شنيدم آقاي حاج احمد آقا در زندان سراغ قطب زاده رفته و به او گفته است: شما مصلحتاً اين مطالب را بگوييد و اقرار كنيد و بعد امام شما را عفو مي‌كنند. اما بالاخره او را اعدام كردند. و باز بعدها از طريق موثقي شنيدم كه جريان ريختن مواد منفجره در چاه نزديك محل سكونت مرحوم امام، به كلّي جعلي‌ست و واقعيت نداشته است و منظور، فقط پرونده‌سازي براي مرحوم شريعتمداری بوده است.»</blockquote>روزنامه‌های جمهوری اسلامی در آن روزگار به صادق قطب‌زاده تهمت فساد اخلاقی نیز زده‌اند که طبق گزارش‌ها استنادشان به خانم کارول جروم اهل کانادا بود. کارول جروم که نامزد قطب‌زاده بوده و در هنگام آمدن به ایران به همراه قطب‌زاده در همان هواپیمای حامل خمینی بوده است.. او خبرنگار شبكه سي بي اس نیوز بود. او بعدها كتابي در مورد قطب زاده نوشت به نام “مردي در آينه”. خودش چنين مي گويد: «صادق مي دانست كه به سراغش خواهند آمد. به او گفتم: من و دوستانم تو را از كشور خارج خواهيم كرد. اما او جواب داد: نه. اين انقلاب كابوسي بود كه من براي اين ملت رقم زدم. من مقصر هستم. مي مانم و با سرنوشتم روبرو مي شوم. وقتي كه سوار ماشين شد كه برود، هرگز نميدانستم كه ديگر او را نخواهم ديد. باور نمي كردم كه آقاي خميني پسر خود را خواهد كشت.»


خانم جروم پرده از اختلاف نظر میان قطب زاده و آیت‌الله خمینی برمی‌دارد و درباره دیدگاه قطب‌زاده درباره حکومت می‌گوید: «قطب‌زاده انتظار داشت که خمینی … یک پیشوای اخلاقی فراگیر باشد، اما نه یک رهبر سیاسی.» تفسیر کارول جروم از قطب زاده در آن زمان این بود که قطب زاده در تلاش بوده از تاریخ استثمار ایران سخن بگوید و از لزوم هماهنگی بین سیاست و مذهب در یک فرهنگ اسلامی. جروم می‌گوید قطب زاده همواره می‌خواسته این را اثبات کند که اسلام یک نیروی پیشرو در حال تغییر است.
خانم جروم پرده از اختلاف نظر میان قطب زاده و آیت‌الله خمینی برمی‌دارد و درباره دیدگاه قطب‌زاده درباره حکومت می‌گوید: «قطب‌زاده انتظار داشت که خمینی … یک پیشوای اخلاقی فراگیر باشد، اما نه یک رهبر سیاسی.» تفسیر کارول جروم از قطب زاده در آن زمان این بود که قطب زاده در تلاش بوده از تاریخ استثمار ایران سخن بگوید و از لزوم هماهنگی بین سیاست و مذهب در یک فرهنگ اسلامی. جروم می‌گوید قطب زاده همواره می‌خواسته این را اثبات کند که اسلام یک نیروی پیشرو در حال تغییر است.
خط ۱۲۴: خط ۱۱۰:
جروم او را در لحظه خاکسپاری دیده بود: «وقتی به‌خاک‌اش می‌سپردند، دیدم که ریش‌اش سفید شده بود.» خلاصه زندگی قطب‌زاده را هم می‌توان در جمله‌ای از نامزد او پیدا کرد: «مبارزه در سراسر زندگی برای یک رویا و در غلتیدن به یک کابوس بود.» 
جروم او را در لحظه خاکسپاری دیده بود: «وقتی به‌خاک‌اش می‌سپردند، دیدم که ریش‌اش سفید شده بود.» خلاصه زندگی قطب‌زاده را هم می‌توان در جمله‌ای از نامزد او پیدا کرد: «مبارزه در سراسر زندگی برای یک رویا و در غلتیدن به یک کابوس بود.» 


== اعدام صادق قطب‌زاده ==
او پنج ماه در زندان اوين (به زندانباني اسداللّه لاجوردي) بود. دادگاه او در مرداد همان سال تشكيل شد و بعد از 20 روز محاكمه، سرانجام در سحرگاه روز بيست و چهارم شهريور ماه سال 1361 به جوخهء اعدام سپرده شد
== منابع ==
<span dir="RTL"></span>
<span dir="RTL"></span>
<references />
<references />

منوی ناوبری