۱٬۶۶۴
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
(اصلاح ارقام، اصلاح سجاوندی، اصلاح املا، ابرابزار، اصلاح نویسه، اصلاح فاصلهٔ مجازی، اصلاح نویسههای عربی) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''جامعه بی طبقه توحیدی'''، نام جامعه ای است که مجاهدین خلق رسیدن به آن جامعه را جزء آرمان و هدف غائی خود در نظر دارند. جامعه بی طبقه توحیدی نوعی | '''جامعه بی طبقه توحیدی'''، نام جامعه ای است که مجاهدین خلق رسیدن به آن جامعه را جزء آرمان و هدف غائی خود در نظر دارند. جامعه بی طبقه توحیدی نوعی جامعهٔ آرمانی و خالی از هرگونه استثمار و بهرهکشی است که در ایدئولوژی سازمان مجاهدین خلق ایران مفصلاً تبیین شدهاست. آنها معتقدند برآیند حرکت جهان در مسیر تکاملی خود به سمت تحقق چنین جامعهای در حرکت است. تفاوت آنها با آنچه مارکسیستها به آن معتقدند در واژهٔ «توحیدی» است. از نظر سازمان مجاهدین خلق برابری و عدالت تنها در سایهٔ ایدئولوژی توحید متجلی خواهد شد. ازین منظر، آنها جامعهٔ آرمانی را جامعهای میدانند که در آن علاوهٔ بر نفی استثمار طبقاتی، ارزشهای توحیدی که ناظر بر یگانگی انسان با خویش، پیرامون خویش و پروردگارخویش میباشد نیز محقق شود. | ||
جامعه بی طبقه توحیدی از خطبهای از نهجالبلاغه گرفته | جامعه بی طبقه توحیدی از خطبهای از نهجالبلاغه گرفته شدهاست که مورد توجه مجاهدین به عنوان یک آرمانشهر برای انسان بودهاست و از این جامعه به عنوان معیاری برای رسیدن به هدف آرمانی خود نام میبرند و هدف خود را رسیدن به این جامعه میدانند. جامعه بی طبقه توحیدی از نظر امام علی در زمان ظهور امام زمان دارای این مشخصههاست: حداکثر رشد تکنولوژی تا هیچ نقطهای از زمین، ناخرم و ناآباد باقی نمانده باشد، ظلم و ستم و بهرهکشی ریشهکن شده، اثری از طبقات استثمارگر در میان نباشد، تفکر پولی و اقتصاد کالایی منقضی شده باشد، هیچ زمینهای برای جنگ و برادرکشی باقی نمانده باشد، مرزهای قومی، ملی، نژادی و طبقاتی، بیمعنی شده و فروریخته باشد، طبیعتاً در چنین شرایطی، همه مفاسد، فحشا، خیانت و دزدی، ریشهکن شدهاست.<ref>[https://library.besoyepirozi.com/religious-articles/43133-2019-04-21-01-17-17 نیمه شعبان، سالروز ولادت حضرت مهدی عجلالله تعالی فرجه-سایت بسوی پیروزی]</ref> | ||
== تکامل == | == تکامل == | ||
عمر هستی ۱۴ میلیارد سال | عمر هستی ۱۴ میلیارد سال تخمین زده میشود. از لحظهٔ انفجار اولیه تا امروز تغییراتی در هستی رخ دادهاست. مسیر آن لحظه از هیچ تا به امروز یک مسیر تکاملی بودهاست. | ||
متخصصان | متخصصان کلمهٔ تکامل را در دنیای زنده اینطور تعریف کردهاند: | ||
«یک روند توسعه، که در آن یک عضو یا ارگانیزم به واسطه تفصیل اجزایش بیش از پیش پیچیدهتر میشود»<ref>تبیین جهان، قواعد و مفهوم تکامل- سخنرانی مسعود رجوی در دانشگاه صنعتی شریف زمستان ۱۳۵۸</ref> | «یک روند توسعه، که در آن یک عضو یا ارگانیزم به واسطه تفصیل اجزایش بیش از پیش پیچیدهتر میشود».<ref>تبیین جهان، قواعد و مفهوم تکامل- سخنرانی مسعود رجوی در دانشگاه صنعتی شریف زمستان ۱۳۵۸</ref> | ||
تعریف دیگر از تکامل چنین است: | تعریف دیگر از تکامل چنین است: | ||
«یک تغییر مداوم و پیش رونده به | «یک تغییر مداوم و پیش رونده به وسیلهٔ نیروهای ذاتی درونی، برحسب قوانین».<ref>ترجمه از فرهنگ فلسفی: A dictionary of philosophy</ref> | ||
یک شیوه برای درک بهتر تکامل، در نظر گرفتن کارکردهای اشیاء و پدیدهها است، هر پدیدهای که کارکردهایش دقیقتر، سریعتر، سهلتر و ظریفتر باشد، متکاملتر است، به عنوان نمونه هواپیمای جت از یک بالن متکاملتر است. در سیستمهای زنده هم، ارگان و عضوی که کارآمدتر و مؤثرتر باشد، متکاملتر است، در دنیای بیولوژیک حیوانی و یا جانداری متکاملتر است که در نبرد تنازغ بقا پیروز میشود. این همان مضمون انتخاب طبیعی است، که برای زیست شناسان اهمیت بسیاری دارد<ref>تبیین جهان، قواعد و مفهوم تکامل- سخنرانی مسعود رجوی در دانشگاه صنعتی شریف زمستان ۱۳۵۸</ref> | یک شیوه برای درک بهتر تکامل، در نظر گرفتن کارکردهای اشیاء و پدیدهها است، هر پدیدهای که کارکردهایش دقیقتر، سریعتر، سهلتر و ظریفتر باشد، متکاملتر است، به عنوان نمونه هواپیمای جت از یک بالن متکاملتر است. در سیستمهای زنده هم، ارگان و عضوی که کارآمدتر و مؤثرتر باشد، متکاملتر است، در دنیای بیولوژیک حیوانی و یا جانداری متکاملتر است که در نبرد تنازغ بقا پیروز میشود. این همان مضمون انتخاب طبیعی است، که برای زیست شناسان اهمیت بسیاری دارد.<ref>تبیین جهان، قواعد و مفهوم تکامل- سخنرانی مسعود رجوی در دانشگاه صنعتی شریف زمستان ۱۳۵۸</ref> | ||
از سویی هرچه درجه انطباق موجود زنده با شرایط محیط زیادتر باشد، متکاملتر است، مفهوم روشنتر «انطباق» این است که به چه میزان از اسارت و بندگی محیط آزاد شده باشد. | از سویی هرچه درجه انطباق موجود زنده با شرایط محیط زیادتر باشد، متکاملتر است، مفهوم روشنتر «انطباق» این است که به چه میزان از اسارت و بندگی محیط آزاد شده باشد. | ||
خط ۲۴: | خط ۲۴: | ||
تمایل اساسی تکامل را چنین توصیف میکنند: | تمایل اساسی تکامل را چنین توصیف میکنند: | ||
گرایش به | گرایش به گسترش، خروج از محدودیت و بندگی گرایش بر سلطهٔ بیشتر بر جبرهای پیرامون! | ||
هر موجودی که از نردبان هستی بالاتر رفته باشد - مانند کوهنورد - و بر بخش بزرگتری از وجود تسلط داشته باشد، یعنی، رهاتر و آزادتر از قید و اجبارات بنده ساز محیط باشد، تکامل یافته تر است. | هر موجودی که از نردبان هستی بالاتر رفته باشد - مانند کوهنورد - و بر بخش بزرگتری از وجود تسلط داشته باشد، یعنی، رهاتر و آزادتر از قید و اجبارات بنده ساز محیط باشد، تکامل یافته تر است. | ||
هستی از یک انفجاز آغاز شد، جایی که هیچ چیز نبود، بعد به تدریج یک ابر اولیه ایجاد شد، سپس در برخورد و تصادم ذرات با یکدیگر، عناصر اولیه ساخته شد، سپس عناصر | هستی از یک انفجاز آغاز شد، جایی که هیچ چیز نبود، بعد به تدریج یک ابر اولیه ایجاد شد، سپس در برخورد و تصادم ذرات با یکدیگر، عناصر اولیه ساخته شد، سپس عناصر پیچیدهتر ایجاد شد، و جهان تبدیل به مجموعهای از عناصر معدنی شد، تکامل بیولوژیک در میسر خودش، عناصر آلی را بوجود آورد، کواسرواتها که از نظر پروفسور اُپارین نقش مهمی در ایجاد حیات داشتند در این مرحله بوجود آمدند، در مرحلهٔ بعد حیات در تک سلولیها شکل گرفت، گام بعد موجودات پرسلولی ایجاد شد، در این مسیر گیاهان مجهز به سبزینه ایجاد شدند، و در گامهای بعد موجودات متنوع و در نهایت انسان بوجود آمد.<ref>اپارین- حیات، طبیعت، منشأ و تکامل آن</ref> | ||
به عباریت در | به عباریت در مطالعهٔ هر مرحله از تکامل میبینیم که، هر مرحله، از مرحلهٔ ماقبل خودش رهاتر و آزاد تر است، و این روح حاکم بر جریان تکامل است. | ||
در نتیجه تکامل | در نتیجه تکامل اساسیترین و مسلطترین نظم و قاعدهٔ حاکم بر جهان است. | ||
'''تکامل، ضد آنتروپی''' | '''تکامل، ضد آنتروپی''' | ||
یکی از ویژگیهای تکامل ضد آنتروپی بودن آن است، قانون آنتروپی یکی از قوانینی است که از قانون دوم ترمودینامیک – که برهمه سیستمها حاکم است- مشتق میشود. به طور ساده بر طبق این قانون همه سیستمها به تدریج فرسوده میشوند، و روز به روز بی نظمی، کهولت و فرسودگی در آنها زیاد میشود. | یکی از ویژگیهای تکامل ضد آنتروپی بودن آن است، قانون آنتروپی یکی از قوانینی است که از قانون دوم ترمودینامیک – که برهمه سیستمها حاکم است- مشتق میشود. به طور ساده بر طبق این قانون همه سیستمها به تدریج فرسوده میشوند، و روز به روز بی نظمی، کهولت و فرسودگی در آنها زیاد میشود. | ||
اما تکامل ضد آنتروپی است، ضد کهولت و ضد مرگ. تکامل در مسیر خودش نه تنها خستهتر و فرسودهتر نمیشود، بلکه آب | اما تکامل ضد آنتروپی است، ضد کهولت و ضد مرگ. تکامل در مسیر خودش نه تنها خستهتر و فرسودهتر نمیشود، بلکه آب دیدهتر، بشاشتر، فروزانتر، شعلهورتر، با ارادهٔ صیقل زدهتر به پیش میرود. | ||
حرکت تکاملی، عامترین، اساسیترین و کلیترین حرکت جهان است. | حرکت تکاملی، عامترین، اساسیترین و کلیترین حرکت جهان است. | ||
'''فازها و مراحل تکاملی''' | '''فازها و مراحل تکاملی''' | ||
ساختمان هستی و روند تکامل را میتوان به بخشها، مراحل و فازهای مشخصی تقسیم کرد: | ساختمان هستی و روند تکامل را میتوان به بخشها، مراحل و فازهای مشخصی تقسیم کرد: | ||
* | * مرحلهٔ تکامل معدنی | ||
* | * مرحلهٔ تکامل آلی | ||
* | * مرحلهٔ تکامل زیستی یا بیولوژیک | ||
* | * مرحلهٔ تکامل اجتماعی | ||
انسان نمیتواند مراحل تکاملی که هنوز پدیدار نشده را، فهم کرده، آنها را بشناسد. چرا که روند تکامل از ابر اولیه، تا به امروز نشاند داده که هر | انسان نمیتواند مراحل تکاملی که هنوز پدیدار نشده را، فهم کرده، آنها را بشناسد. چرا که روند تکامل از ابر اولیه، تا به امروز نشاند داده که هر مرحلهٔ جدید تکامل، دارای قانونمندیها و پارامترهایی است که هیچکدام در مرحلهٔ پیشین وجود نداشتهاند. برای نمونه، اگر در یک فرض ذهنی ما در مرحلهٔ تکامل معدنی بودیم، نمیتوانستیم مرحلهٔ بعدی را فهم کرده و بشناسیم. چرا که در مرحلهٔ تکامل معدنی قوانین فیزیک و شیمی حاکم هستند، اما در مرحلهٔ بعد، مرحلهٔ تکامل زیستی، قوانین زیستشناسی حاکم هستند. قوانینی که سراپا با قانونمندیهای فیزیک و شیمی متفاوت است. | ||
عبور هر مرحله به | عبور هر مرحله به مرحلهٔ دیگر با یک جهش رخ دادهاست، یعنی تغییرات کمی در هر مرحله انباشته شده و به تغییرات کیفی یا جهش منجر شدهاست. به عبارت دیگر عمر هر مرحله از فازهای تکامل محدودیتی دارد و سرانجام پس از انباشته شدن تغییرات کوچک، با یک جهش، یا انقلاب به پایان میرسد و مرحلهٔ بعد آغاز میشود، محدود بودن مراحل تکامل اثبات این است که تکامل هم محدود است به این معنی که تکامل سرانجامی دارد. | ||
=== قواعد تکامل === | === قواعد تکامل === | ||
==== قاعدهٔ اول تکامل: پیچیدگی یا گذار مداوم از کهنه به نو ==== | |||
==== | |||
در مسیر تکامل اشکال ساده مستمر به اشکال پیچیده، پیچیدهتر و باز هم پیچیدهتر تبدیل میشوند. | در مسیر تکامل اشکال ساده مستمر به اشکال پیچیده، پیچیدهتر و باز هم پیچیدهتر تبدیل میشوند. | ||
«واقعیت اساسی | «واقعیت اساسی دربارهٔ آن فرایند و جریان خلاقی که در ظلمت ابر نخستین ریشه زد، آن است که پیوسته، تازگی و نوی از آن میزاید؛ چیزهایی پدیدار میشود که با آنچه در پیش میبود، از بن متفاوت است. از اثر آن، نه تنها طرحها و نقشهها بهوجود میآید بلکه «بغرنجی» و «تودرتویی» نقشها نیز تحقق میپذیرد. یا به دیگر سخن، ماده هردم خود را در قالبی پیچیدهتر جلوهگر میسازد؛ آن ابر نخستین تطور یافتهاست و جهان، دیگر به صورتی که داشت باز نخواهد گشت».<ref>کتاب از کهکشان تا انسان- جان ففر صفحهٔ ۱۳</ref> | ||
''' | '''قاعدهٔ دوم تکامل: شتاب یا سرعت روزافزون جریان تکامل''' | ||
همزمان با گذار از مراحل مختلف و پیچیدهتر شدن تدریجی اشکالات سرعت تحولات هم به نحو بارزی افزایش پیدا میکند. | همزمان با گذار از مراحل مختلف و پیچیدهتر شدن تدریجی اشکالات سرعت تحولات هم به نحو بارزی افزایش پیدا میکند. | ||
خط ۶۶: | خط ۶۵: | ||
پرفسور اُپارین در این مورد میگوید: | پرفسور اُپارین در این مورد میگوید: | ||
«هنگامی که شکل جدیدی از سازمانبندی و حرکت ماده در جریان تکامل پدید میآید، آهنگ سرعت تکامل به تندی افزونتر میشود، گویی فشاری تازه ونیرومند بدان وارد میشود»<ref>کتاب حیات: | «هنگامی که شکل جدیدی از سازمانبندی و حرکت ماده در جریان تکامل پدید میآید، آهنگ سرعت تکامل به تندی افزونتر میشود، گویی فشاری تازه ونیرومند بدان وارد میشود».<ref>کتاب حیات: طبیعت و منشأ و تکامل آن – اُپارین، صفحهٔ ۱۰۷</ref> | ||
در نتیجه در هر مرحله، سرعت جریان تکامل زیادتر میشود، وقتی به دنیای انسانی و جامعه میرسیم شتاب دیگر سرسام آور و بعضی وقتها و در | در نتیجه در هر مرحله، سرعت جریان تکامل زیادتر میشود، وقتی به دنیای انسانی و جامعه میرسیم شتاب دیگر سرسام آور و بعضی وقتها و در معیارهای گاهشناسی تکامل حتی دمافزون است. | ||
'''زمان مراحل تکاملی''' | '''زمان مراحل تکاملی''' | ||
با نگاهی به مراحل تکاملی میتوان مشاهده کرد که هر مرحله سرعتی بسیار بیشتر از | با نگاهی به مراحل تکاملی میتوان مشاهده کرد که هر مرحله سرعتی بسیار بیشتر از مرحلهٔ قبل خود دارد، و با شتاب بیشتری که هر آن افزایش پیدا میکند، به پیش میرود. | ||
* آغاز | * آغاز مرحلهٔ تکامل معدن: ۱۳ میلیارد و ۷۰۰ میلیون سال پیش | ||
* آغار مرحلهٔ تکامل زیستی: ۵۰۰ میلیون سال پیش | |||
* آغاز مرحلهٔ تکاملی اجتماعی: حدود ۱۰ هزار سال پیش | |||
'''سرعت تکامل در مرحلهٔ تکامل اجتماعی''' | |||
* | تکامل در مرحلهٔ اجتماعی خود با شتاب بسیار شگفتانگیز به پیش میتازد: | ||
* آغاز زندگی اشتراکی نخستین: حدود ۱۰ هزار سال پیش | |||
* آغاز دوران بردهداری: حدود ۴ هزار سال پیش | |||
* آغاز دوران فئودالیسم: حدود ۱۵۰۰ سال پیش | |||
** آغاز دوران سرمایه داری ۳۰۰ سال پیش | |||
به این ترتیب مشاهده میشود که تکامل به تعبیر پروفسور اُپارین مانند موشکی که هر لحظه به سرعت آن افزوده میشود، در حال پیشروی است.<ref>کتاب حیات: طبیعت و منشأ و تکامل آن – اُپارین، صفحهٔ ۱۰۷</ref> | |||
'''قاعدهٔ سوم تکامل: «جهتداری» یا «برگشتناپذیری»''' | |||
''' | |||
جهتداری به این معنی است که در تکامل یک مسیر اصلی وجود دارد، مسیر اصلی، مسیری است که بستر اصلی رشد و کمال است، مسیرهای فرعی نافرجام و سرانجام به بنبست میرسند. | |||
به این | |||
وقتی تکامل از مرحلهای عبور کرد دیگر به آن مرحله باز نخواهد گشت، به قول جان ففر: | |||
وقتی تکامل از مرحلهای عبور کرد دیگر به آن مرحله باز نخواهد | |||
جهان دیگر به صورتی که داشت، باز نخواهد گشت. | جهان دیگر به صورتی که داشت، باز نخواهد گشت. | ||
خط ۹۷: | خط ۹۴: | ||
پروفسور اُپارین در این خصوص میگوید: | پروفسور اُپارین در این خصوص میگوید: | ||
«ما در جهانی زندگی میکنیم که پیوسته و بلاانقطاع تحول پیدا میکند، تکامل، | «ما در جهانی زندگی میکنیم که پیوسته و بلاانقطاع تحول پیدا میکند، تکامل، دروسهٔ برگشتناپذیری است. ار این رو غالباً به تیر زمان تشبیه میشود که فقط در یک جهت سیر میکند؛ ولی ما باید در پرتو دانش کنونی خود این تصویر را کهنه تلقی کنیم، سرعت تیر، همیشه کاهش مییابد، برعکس، همانطور که در فصل پیش دیدیم سرعت تکامل همیشه افزایش مییابد. از این رو بهتر است با یک موشک مقایسه شود که سرعت خود را در طی مراحلی افزایش میدهد».<ref>کتاب حیات: طبیعت و منشأ و تکامل آن – اُپارین، صفحهٔ ۱۰۷</ref> | ||
پروفسور اُپارین در جای دیگر تأکید میکند که محصولاتی که یکی بعد از دیگری برای ایجاد حیات | پروفسور اُپارین در جای دیگر تأکید میکند که محصولاتی که یکی بعد از دیگری برای ایجاد حیات میآمدند، همه «در یک جهت جداً معین تغییر میکنند» یعنی جهت یافته.<ref>کتاب حیات: طبیعت و منشأ و تکامل آن – اُپارین، صفحهٔ ۱۰۷</ref> | ||
''' | '''قاعدهٔ اساسی تکامل - قاعدهٔ تطبیق یا وحدت''' | ||
در جریان تکامل با افزایش مناسبات و ارتباطات بین | در جریان تکامل با افزایش مناسبات و ارتباطات بین پدیدهٔ نوتر با محیط، روز به روز سیستمهای کارآتر، منطبقترو فعالتر، با روابطی هر چه مستحکمتر با محیط، عرضه میشوند، که سلطهٔ بیشتری بر محیط دارند. | ||
بنابر این انطباق به معنی وحدتی هر چه گستردهتر و پیوندی هر چه محکمتر با محیط پیرامون است، که | بنابر این انطباق به معنی وحدتی هر چه گستردهتر و پیوندی هر چه محکمتر با محیط پیرامون است، که کارایی، صحت، دقت عمل، بقا و سلطهٔ هرچه بیشتری را برای پدیدهٔ نوتر تأمین میکند. | ||
'''تکامل اجتماعی و سمت و سوی آن''' | '''تکامل اجتماعی و سمت و سوی آن''' | ||
بعد از به پایان رسیدن تکامل زیستشناسی و بیولوژیک، تکامل اجتماعی بشر شروع شد. | بعد از به پایان رسیدن تکامل زیستشناسی و بیولوژیک، تکامل اجتماعی بشر شروع شد. | ||
تا امروز تکامل اجتماعی بشر ۴ مرحله را طی | تا امروز تکامل اجتماعی بشر ۴ مرحله را طی کردهاست: | ||
* زندگی اشتراکی نخستین: | * زندگی اشتراکی نخستین: که حدوداً ۶ هزار سال طول کشیدهاست | ||
* دوران برده داری: حدود ۲۵۰۰ سال به طول انجامید | * دوران برده داری: حدود ۲۵۰۰ سال به طول انجامید | ||
* دوران فئودالیسم: نزدیک به ۱۳۰۰ سال طول کشید | * دوران فئودالیسم: نزدیک به ۱۳۰۰ سال طول کشید | ||
* دوران سرمایهداری: از ۳۰۰ سال پیش تاکنون بر جهان بهطور کلی مسلط | * دوران سرمایهداری: از ۳۰۰ سال پیش تاکنون بر جهان بهطور کلی مسلط بودهاست. | ||
با توجه به قانون تکامل که توقف ناپذیر است، و | با توجه به قانون تکامل که توقف ناپذیر است، و مطالعهٔ تکامل اجتماعی بشر نشان میدهد که همواره رو به پیشرفت بودهاست، آنچه که در مسیر تکامل اجتماعی باید ریشه کن شود، استثمار و بهرهکشی انسان از انسان است. در نهایت جامعهای که در آن اثری از استثمار نباشد، جامعهای است که سرشار از ارزشهای انسانی است. | ||
مارکسیستها مراحل بعدی تکامل را چنین میدانند: | مارکسیستها مراحل بعدی تکامل را چنین میدانند: | ||
* سوسیالیزم | * سوسیالیزم | ||
* کمونیزم | * کمونیزم | ||
در دیدگاه و تفکر مارکسیسم نیزجامعه و بشر به سمت جامعهای میرود که در آن استثمار نباشد، مارکسیسم این جامعه را | در دیدگاه و تفکر مارکسیسم نیزجامعه و بشر به سمت جامعهای میرود که در آن استثمار نباشد، مارکسیسم این جامعه را «جامعهٔ بیطبقه» مینامد، در نظرگاه مارکسیسم بعد از طی مرحلهٔ سرمایهداری، نوبت به سوسیالیسم میرسد که در آن استثمار تا اندازهٔ زیادی ریشهکن شدهاست، در ادامهٔ این مسیر جامعهٔ کمونیستی ظهور میکند که آرمان و آمال این تفکر است. | ||
== وجه تسمیه جامعه بی طبقه توحیدی == | == وجه تسمیه جامعه بی طبقه توحیدی == | ||
وجه تسمیه جامعه بی طبقه توحیدی از آرمانشهر یا مدینه فاضلهای | وجه تسمیه جامعه بی طبقه توحیدی از آرمانشهر یا مدینه فاضلهای برآمده است که سازمان مجاهدین خلق در ایدئولوژی خود، از آن به عنوان آرمانی که باید تحقق پذیرد یاد کردهاست. این آرمان برگرفته از خطبههای نهجالبلاغه علی (ع) است که در قسمتی از آن اشاره به چنین جامعهای کردهاست. در خطبه ۱۳۸ نهجالبلاغه آمدهاست: | ||
«آگاه باشید که فردا خواهد آمد، فردا خواهد آمد با آنچه که | «آگاه باشید که فردا خواهد آمد، فردا خواهد آمد با آنچه که آن را نمیشناسید. فرمانروایی خواهد آمد، غیر از تبار شاهان و فرمانروایان، او حاکمان را بهسبب بدیها و ستمهایشان مورد بازخواست قرار خواهد داد. زمین، ارزشمندترین ذخایر خود را برای او آشکار خواهد ساخت و کلید همه گنجینههایش را تسلیم او خواهد نمود؛ و او قسط و عدل را آنچنان که شایسته آن است بهشما خواهد نمود و آنچه را که از کتاب (قرآن) و سنت پیامبر بهفراموشی سپرده شده، احیا خواهد کرد».<ref>خطبه ۱۳۸ نهجالبلاغه</ref> | ||
در جای دیگر حضرت علی (ع) از قول حضرت محمد | در جای دیگر حضرت علی (ع) از قول حضرت محمد دربارهٔ جامعه ای که در آن عدالت برپاست، فرمود: | ||
«چنانچه یکروز هم از عمر جهان مانده باشد، بهتأکید، خداوند، مردی از خاندان مرا | «چنانچه یکروز هم از عمر جهان مانده باشد، بهتأکید، خداوند، مردی از خاندان مرا برمیانگیزد تا زمین را مشحون از عدل و داد کند چنانچه از جور و ستم انباشته شدهاست. چنانکه قلب امت محمد را از بینیازی سرشار کند و عدالت او برامت فراگیر باشد. او از ما خواهد بود و خداوند بهدست او دین اسلام را بهنهایت کمال میرساند چنانکه بهدست ما پایهگذاری فرمود».<ref>ابوداود کتاب سنن</ref><ref>[https://event.mojahedin.org/i/events/5377 نیمه شعبان، سالروز ولادت حضرت مهدی-سایت مجاهد]</ref> | ||
مفاهیمی را که میتوان از روایات بالا برداشت کرد این است که جامعه بی طبقه توحیدی جامعه ای است که در آن زمین، پر از عدل و داد میشود. در مرحله بعدی عدل را تعریف میکند که شامل توزیع مناسب و بینیاز کننده ثروت و عدالت اجتماعی است که در چنین جامعه ای افراد به سطحی از شرف انسانی و درک مفهوم آن میرسند که زیادهخواهی و حرص مال و طمعورزی را قبیح دانسته و از آن دوری میکنند. در مرحله نهایی مفهون جامعه در روایت بالا اشاره به کمال دین میکند که در دوران مهدی موعود در جامعه، دین به کمال میرسد و مفهوم واقعی خود را که عدالت اجتماعی است گسترش میدهد و مردم بینیاز از مادیات مازاد بر نیاز خود میشوند. | مفاهیمی را که میتوان از روایات بالا برداشت کرد این است که جامعه بی طبقه توحیدی جامعه ای است که در آن زمین، پر از عدل و داد میشود. در مرحله بعدی عدل را تعریف میکند که شامل توزیع مناسب و بینیاز کننده ثروت و عدالت اجتماعی است که در چنین جامعه ای افراد به سطحی از شرف انسانی و درک مفهوم آن میرسند که زیادهخواهی و حرص مال و طمعورزی را قبیح دانسته و از آن دوری میکنند. در مرحله نهایی مفهون جامعه در روایت بالا اشاره به کمال دین میکند که در دوران مهدی موعود در جامعه، دین به کمال میرسد و مفهوم واقعی خود را که عدالت اجتماعی است گسترش میدهد و مردم بینیاز از مادیات مازاد بر نیاز خود میشوند. | ||
== مراحل تکامل جوامع بشری | == مراحل تکامل جوامع بشری == | ||
با توجه به قانون تکامل که توقف ناپذیر است، و | با توجه به قانون تکامل که توقف ناپذیر است، و مطالعهٔ تکامل اجتماعی بشر نشان میدهد که همواره رو به پیشرفت بودهاست، آنچه که در مسیر تکامل اجتماعی باید ریشه کن شود، استثمار و بهرهکشی انسان از انسان است. در نهایت جامعهای که در آن اثری از استثمار نباشد، جامعهای است که سرشار از ارزشهای انسانی است. | ||
=== جامعه بی طبقه === | === جامعه بی طبقه === | ||
مارکسیستها سیر تکامل جامعه بشری را در مراحل ۱- سوسیالیزم ۲- کومونیزم میدانند. | مارکسیستها سیر تکامل جامعه بشری را در مراحل ۱- سوسیالیزم ۲- کومونیزم میدانند. | ||
در دیدگاه و تفکر مارکسیسم جامعه و بشر به سمت جامعهای میرود که در آن استثمار نباشد، مارکسیسم این جامعه را | در دیدگاه و تفکر مارکسیسم جامعه و بشر به سمت جامعهای میرود که در آن استثمار نباشد، مارکسیسم این جامعه را «جامعهٔ بیطبقه» مینامد، در نظرگاه مارکسیسم بعد از طی مرحلهٔ سرمایهداری، نوبت به سوسیالیسم میرسد که در آن استثمار تا اندازهٔ زیادی ریشهکن شدهاست، در ادامهٔ این مسیر جامعهٔ کمونیستی ظهور میکند که آرمان و آمال این تفکر است. | ||
=== جامعه بی طبقه توحیدی === | === جامعه بی طبقه توحیدی === | ||
جامعه بی طبقه توحیدی جامعهای است که الزاماً تضادهای طبقاتی آن حل شدهاست، پس طبقات از بین رفته و بی طبقات است، چرا که طبقات بالا و پایین، غنی و فقیر بودن، محصول استثمار است. چنین جامعهای محصول تکامل اجتماعی است. به عبارتی در چنین جامعهای برابری حاکم است اما تفاومت آن با آنچه مارکسیزم به آن معتقد است اعتقاد به ارزش برتر یعنی خدا و یگانگی با ارزشهای توحیدی است. | |||
مسعود رجوی در این باره میگوید: | مسعود رجوی در این باره میگوید: | ||
توحید واقعی و توحید اصیل، سرود تکامل و اساسیترین | توحید واقعی و توحید اصیل، سرود تکامل و اساسیترین نغمهٔ هستی است. | ||
درجامه بیطبقه توحیدی طبقات وجود ندارد به این دلیل بیطبقه نامیده میشود. همچنین توحیدی است چون از نظر سازمان مجاهدین، تکامل اجتماعی هم مانند تکامل | درجامه بیطبقه توحیدی طبقات وجود ندارد به این دلیل بیطبقه نامیده میشود. همچنین توحیدی است چون از نظر سازمان مجاهدین، تکامل اجتماعی هم مانند تکامل زیستشناسی، جهت دار و در مسیر مشخصی است. به عبارتی سمت و سوی یگانه و واحدی دارد. در نظریه جامعه بی طبقه توحیدی در نهایت تمامی تضادها در این جامعه به وحدت خواهند رسید. | ||
== مدینه فاضله == | == مدینه فاضله == | ||
[[پرونده:برای محمد جواد.jpg|جایگزین=جامعه بی طبقه توحیدی و نفی طبقات |بندانگشتی|طبقات در جوامع امروزی]] | [[پرونده:برای محمد جواد.jpg|جایگزین=جامعه بی طبقه توحیدی و نفی طبقات |بندانگشتی|طبقات در جوامع امروزی]] | ||
مدینهٔ فاضلهٔ افلاطونی که توسط فلاسفهٔ اسلامی و غیر اسلامی پی گرفته شدهاست، با جامعهٔ بیطبقهٔ توحیدی تفاوت چشمگیر دارد. به نوعی میتوان مدینهٔ فاضله مد نظر افلاطون را نوعی خیالپردازی تلقی کرد، چرا که نه توصیف دقیقی از آن ارائه شده و نه دلایل حتیمت تحقق آن بیان شدهاست. حتی فلاسفهٔ بعدی نیز که از مروجین این آرمانشهر بودند، تصویر درستی از آن ارائه نمیدهند. سازمان مجاهدین خلق ایران معتقد است که در مسیر تکامل اجتماعی جامعهٔ بشری به جایی خواهد رسید که در آن اثری از طبقات و استثمار طبقاتی نباشد. به این ترتیب آنها معتقدند که روند تکامل اجتماعی جهت دار است. | |||
توحید از نبرد بین طبقات محروم و استثمار شده با | توحید از نبرد بین طبقات محروم و استثمار شده با دیکتاتورها و صاحبان قدرت و استثمار کنندگان در جامعه عبور میکند، در دوران فعلی مذهب، خاص طبقات محروم است؛ و دیکتاتورها و استثمار کنندگان خودشان را با این دین تطبیق میدهند، و با دووریی و منافقانه از آن دم میزنند. برپایی جامعهٔ بیطبقهٔ توحیدی در این دوران و با وجود حکومتها و طبقات ثروتمند که طبقات پایین جامعه را استثمار میکنند، از مسیر نبرد با گردنگشان و دیکتاتورها و غاصبان حق حاکمیت مردم، میگذرد. نبردی که تمام پیامبران الهی درگیر آن بودند، از نوح گرفته تا حضرت محمد. هم چنانکه آن تأکید روی اسلام علوی ضروری است این تأکید بی طبقات هم اینجا ضروری است خوشبختانه، اسلامی که سمبلهای آن حضرت علی و حضرت حسین است، اسلام علوی حسینی و اسلام جعفری است، جایی برای تردید باقی نگذاشتهاست حتی در همان زمان آنها خصوصیات آن جامعهٔ آرمانی و ایدهال را که بین توحید اجتماعی است بیان کردهاند. | ||
فهم کامل و درست از مراحل بعدی تکامل حتی در تکامل زیستشناسی بسیار سخت و | فهم کامل و درست از مراحل بعدی تکامل حتی در تکامل زیستشناسی بسیار سخت و غیرممکن بودهاست، در تکامل اجتماعی هم همین قانون عمل میکند، اما بطور کلی معیارهایی برای جامعهٔ بیطبقه توحیدی گفتهشدهاست. | ||
مرور ملاکهایی را که بایستی در مسیر یگانگی اجتماعی، سرانجام به آن برسیم؛ به ما امکان خواهد داد که خیلی از دعاوی و داعیهها را از آغاز ارزیابی کرده و برایش ملاک داشته باشیم. | مرور ملاکهایی را که بایستی در مسیر یگانگی اجتماعی، سرانجام به آن برسیم؛ به ما امکان خواهد داد که خیلی از دعاوی و داعیهها را از آغاز ارزیابی کرده و برایش ملاک داشته باشیم. | ||
خصوصیات جامعه آرمانی، همان که از صدر اسلام وعده داده شده بود، همان است که در اسلام از آن به عنوان جامعه امام زمان یاد میشود. یعنی در آینده منجی بشریت که امام دوازدهم است برای برپایی آن جامعه بی طبقه توحیدی ظهور خواهد کرد و زمین را پر از عدل و داد خواهد کرد. | خصوصیات جامعه آرمانی، همان که از صدر اسلام وعده داده شده بود، همان است که در اسلام از آن به عنوان جامعه امام زمان یاد میشود. یعنی در آینده منجی بشریت که امام دوازدهم است برای برپایی آن جامعه بی طبقه توحیدی ظهور خواهد کرد و زمین را پر از عدل و داد خواهد کرد. | ||
== ویژگیهای | == ویژگیهای جامعهٔ بیطبقهٔ توحیدی == | ||
ویژگیهای جامعه طبقاتی را در ۶ محور میتوان نام برد از جمله: | ویژگیهای جامعه طبقاتی را در ۶ محور میتوان نام برد از جمله: | ||
# حداکثر رشد تکنولوژیک، یعنی جامعه عقب افتاده نیست روایات و احادیث بسیاری هست که وصف میکنند، این جامعه بایستی جامعهای باشد که در آن هیچ نقطه از زمین ناخرم و غیر آبادان باقی نمانده باشد. پس رکن تکنولوژیک فرضیِ آن جامعه که امکان رفع نیازهای همه جوامع بشر را میدهد؛ بسیار پیشرفته است. قوانین سلطه بر طبیعت و توانایی تولید آن قدر زیاد میشود که کفاف نیاز همگان را میدهد و این جامعه، جامعهٔ نعمت و فراوانی است پس تا اینجا تأکید روی عنصر عینی و تکنولوژیک پیشرفت است. | |||
# هر گونه ظلم و ستم و بهرهکشی در آن جا ریشه کن شدهاست پس اثری از طبقات نیست. | |||
# تفکر پولی و به قول امروز ما اقتصاد کالایی نیست و ریشه کن شدهاست، تا پول هست استثمار هست؛ پس در آن جا بشریت به چنان بلوغی رسیده که دیگر انگیزهاش برای تولید محرکات مادی نیست بایستی به معیارهای متعالیتری رسیده باشد. البته برای ما سخت نامأنوس است چون ما در اقتصاد پولی و در جامعه کالایی غوطه میخوریم. | |||
# هیچ زمینه و محلی برای جنگ، کشتار، خونریزی، برادرکشی و تجاوز باقی نیست و در سراسر عالم صلح و صفا برقرار است. تاوقتی ستم هست ظالمی هست و مظلومی، در نتیجه جنگ نیز وجود دارد. صلح پایدار یعنی این که ظالمی و مظلومی وجود نداشته باشد. | |||
# فروریختن مرزهای قومی، ملی، نژادی و طبقاتی. | |||
۶. با این تغییرات در بنیادهای جامعه خیلی طبیعی است که همه مفاسد از قبیل فحشا، سرقت، خیانت، دزدی و… باید ریشه کن شده باشد و بنابراین در روانشناسی بشری اثری از عقدهها و کینهجوییها نیست، همچنین از حسادتها و سودپرستیها و منفعت طلبیها خبری نیست.<ref>تبیین جهان، قواعد و مفهوم تکامل- سخنرانی مسعود رجوی در دانشگاه صنعتی شریف زمستان ۱۳۵۸</ref> | |||
تصویر جامعهای بر مبنای قسط اینگونه است. توحید اجتماعی در فرهنگ انبیاء در قسط خلاصه میشود، جایی که به تمام نیازهای راستین و نه کاذب انسان پاسخ داده میشود. | تصویر جامعهای بر مبنای قسط اینگونه است. توحید اجتماعی در فرهنگ انبیاء در قسط خلاصه میشود، جایی که به تمام نیازهای راستین و نه کاذب انسان پاسخ داده میشود. | ||
در اینجا میتوانیم با تأکید بر ویژگیهای توحیدی بودن و بیطبقه بودن جامعه | در اینجا میتوانیم با تأکید بر ویژگیهای توحیدی بودن و بیطبقه بودن جامعه بیطبقهٔ توحیدی، به معیارهای جدیدی در رابطه با توحید اجتماعی برسیم. معیارهایی که برحسب آنها، در نهایت خوشبختی و مسرت انقلابی، سرانجام آرمان انبیا به تحقق خواهد پیوست؛ همان جامعهای که شش ویژگی بالا را دارد. جامعهای که حتی ما فکرش را نمیتوانیم بکنیم. برای اینکه ما با استثمار دست و پنجه نرم میکنیم و در این زمینه در ماقبل تاریخ انسان، به سر میبریم. همچنان که در ادوار ماقبل تکامل، فاز یا مرحله بعدی را نمیتوانستیم تصور کنیم؛ چه بسا برای امروز ما هم، جامعه غیرکالایی، قابل بحث و قابل تصور نباشد. برای اینکه ما امروز در جامعه یی به سر میبریم که همه چیزش روی یک حسابها و انگیزههای سودپرستانه و منفعت طلبانه است؛ در خیلی از موارد، حتی سلام کردن، حتی لبخندزدن! مگر اینکه بتوانیم خودمان را با استقلال و اختیاری که فرد انسانی دارد، از چنین جامعهای بیرون بکشیم، از آن خارج شویم و در مسیری قرار گیریم که بتوانیم در راه تحقق جامعه بی طبقه توحیدی حرکت کنیم. | ||
== بنیانگذاری جامعه بی طبقه توحیدی == | == بنیانگذاری جامعه بی طبقه توحیدی == | ||
فلسفه امام زمان به باور به تکامل اجتماعی انسان و عبور انسان از دنیای توحش و استثمار به تاریخ حقیقی خودش بر میگردد. تاریخی که انسان باید بر خصائص حیوانی و دنبالههای این خصائص در تاریخ انسان پیروز شود. جامعهای بسازد که انسانها همدیگر را ندرند. برابری مطلق بین انسانها حاکم باشد و هیچ استعداد انسانی به دلیل تبعیض پرپر نباشد. ما به این میگوییم جامعه بی طبقه توحیدی. توحیدی است زیرا سرانجام تضاد انسانها به وحدت | فلسفه امام زمان به باور به تکامل اجتماعی انسان و عبور انسان از دنیای توحش و استثمار به تاریخ حقیقی خودش بر میگردد. تاریخی که انسان باید بر خصائص حیوانی و دنبالههای این خصائص در تاریخ انسان پیروز شود. جامعهای بسازد که انسانها همدیگر را ندرند. برابری مطلق بین انسانها حاکم باشد و هیچ استعداد انسانی به دلیل تبعیض پرپر نباشد. ما به این میگوییم جامعه بی طبقه توحیدی. توحیدی است زیرا سرانجام تضاد انسانها به وحدت میانجامد و سرانجام خونریزیها به صلح پایدار و یگانگی انسانها میانجامد. این جامعه آرمانی، البته آرمان همه انسانهای انقلابی و مبارز در طول تاریخ بوده و حتی مردمان عادی و زیر ستم آرزوی یک ناجی دارند. ما معتقدیم این جامعه پرچمداری دارد و آن امام زمان است. اوست که حرف آخر و پایان بخش به تمامی این درد و رنج تاریخ انسان خواهد بود و ما هم به سوی همان جامعه در حرکتیم. از نظر ما میزان ترقیخواهی و تکاملی بودن هر انسانی میزان تراز بودن با چنین جامعه نافی استثمار میباشد. این همان شعار محمد حنیف نژاد است که مرز حق و باطل مرز بین باخدا و بی خدانیست مرز بین استثمار شده و استثمار کننده است. ما بدون اینکه وارد مکانیزمها شویم به فلسفه تکامل اجتماعی انسان نگاه میکنیم که چنین پرچمداری نیاز بشر برای رهایی و یگانگی است. بنا بر این معتقدیم که در چنین جامعه ای زمین همه گوهرهای خود را بارور میکند و پس از پایان فروریزی ظلم و ستم، عدالت اجتماعی در همه جا گسترش خواهد یافت. | ||
== جامعه بی طبقه توحیدی در چشمانداز == | == جامعه بی طبقه توحیدی در چشمانداز == | ||
جامعه بی طبقه توحیدی جامعه ای است که در زمان امام زمان تحقق میپذیرد و مجاهدین خلق معتقدند ظهور موعود منتظر به طور قطع اتفاق خواهد افتاد. مسعود رجوی رهبر مجاهدین خلق در سخنرانی نیمه شعبان سال ۱۳۵۹ | جامعه بی طبقه توحیدی جامعه ای است که در زمان امام زمان تحقق میپذیرد و مجاهدین خلق معتقدند ظهور موعود منتظر به طور قطع اتفاق خواهد افتاد. مسعود رجوی رهبر مجاهدین خلق در سخنرانی نیمه شعبان سال ۱۳۵۹ دربارهٔ حتمیت ظهور موعود منتظر گفت: | ||
«هرایدئولوژی و مرام و مکتبی، پساز پاسخ به مسئله وجود و مسئله انسان، باید به مسئله جامعه و تاریخ هم پاسخ بدهد. یعنی انسجام همه مکاتب بهاین است که مثلث فلسفی خود را در تبیین وجود، انسان و تاریخ، چگونه بر زمین میگذارند. در فلسفه یکتاپرستی، ایده توحید در رأس قرار دارد و دو گوشه دیگر را انسان و اجتماع انسانی که موضوع تاریخ است، فراگرفتهاند. اما در پاسخ به مسئله جامعه و تاریخ، انبیا و پیامآوران توحید، انقلابیون و مصلحان بزرگی که در اعصار جهل و بردگی ندای انقلاب و آزادی سرمیدادند، مشخصه بسیار تکاندهنده پیام و مرامشان، پیوسته این بوده که آینده را و نهایت تاریخ را از آن مظلومان و ستمدیدگان میدانستند. پیروزی نهایی شایستگان و محرمان را بر ستمگران و دجالان بشارت میدادند. فقط در منطق تکامل میتوان گفت که هرچند زمین پر از دد و دیو و مرتجعان باشد، ولی حرکت تاریخ درمجموع روبه پیش است. سمت واحد، یگانه و خدشهناپذیر حرکت جامعه و تاریخ، همانا فتح و پیروزی نهایی ستمکشان است. این همان گل بالابلند اسلام انقلابی، تشیع علوی و اسلام مجاهدین، دربرابر جاهلیت و ارتجاع است. در ایدئولوژی اسلام انقلابی، تکامل اجتماعی سمت و سو دارد و سمت واحد، یگانه و خدشهناپذیر آن تردید برنمیدارد. قائم منتظَر (ایستاده و قیامکنندهای که انتظارش را میکشند) بیان عینی و سمبل و نماد همین فلسفه است. چنین نیست که تا بهآخر، جهل و ارتجاع، استیلا و حاکمیت داشته باشد. چنین نیست که خونها هدربرود. چنین نیست که زمین و زمان را صاحبی نباشد. نه، حتماً که هست. آری کسی هست که میآید. امید و انتظار همه محرمان و ستمکشان است. آرمان همه سرکوبشدگان و زحمتکشان است. به فریب و ریا و دجالیت خاتمه میدهد. بر دوگانگیها و شکافهای تاریخی و طبقاتی مهر پایان میزند. تاریخ حقیقی انسان را بازمیگشاید. چنین نیست که وعدهها میانتهی و بیمعنی باشند. تغییرات و تطورات اجتماعی، سرانجام بهرفع هرگونه ستم و زنجیر و محو طبقات و بهرهکشی انسان از انسان منجر خواهد شد. بینالملل ستمکشان و رنجبران، بینالملل عدالت و آزادی، بینالملل آزادی و یگانگی ـیگانگی مبتنی برآزادیـ محقق میشود».<ref>[http://masoudma.blogspot.com/2015/06/blog-post.html چنین نیست که تا بهآخر، جهل و ارتجاع، استیلا و حاکمیت داشته باشد-وبلاگ مسعود]</ref><blockquote></blockquote> | |||
== منابع == | == منابع == | ||
{{پانویس|۲}} |
ویرایش