۱٬۶۵۱
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳: | خط ۳: | ||
== تشکیل جامعه بشری == | == تشکیل جامعه بشری == | ||
=== | === منشاء انسان === | ||
==== میمونهای | ==== میمونهای آدمنما ==== | ||
تقریبا ۳۰ میلیون سال پیش، گلههای میمونهای تکامل یافتهای به نام پاراپتیکوس (Parapithecus)، اورانگوتان و نیز دریوپتیکوس (Dryopithecus) در جنگلهای مناطق گرمسیری میزیستهاند. دریوپتیکوسها اجداد مشترک انسان و میمونهای آدمنمای امروزی بودهاند. بعدها باستانشناسان، بقایای بسیاری از میمونهای آدمنمای منقرض شدهای را یافتند که در تکامل خود حد واسط میان دریوپتیکوس و انسان بودند.<ref>زمینه تکامل اجتماعی، متروپولسکی، ص ۱۰</ref> میمونهای آدمنمای بزرگ، در بالا رفتن از درختان، غالبا وضع قائم به خود میگرفتند و استخوانبندی مچ دستشان به تدریج با حرکاتی مانند به چنگگرفتن اشیا عادت داشت. بعدها در مناطقی که جنگلها رو به تحلیل رفتند، این گلهها مجبور شدند از درختان فرود آمده و زندگی نوینی را روی زمین آغاز کنند. عادت به حرکت قائم و راست ایستادن، به آنان امکان داد از دستها برای برداشتن و جمعآوری خوراک، دفاع از خود و ضربه زدن به دشمن، استفاده کنند. بنابر اثبات علوم جدید، اجداد انسان، از میمونهای کهنی پدید آمدهاند که به احتمال زیاد، در سرزمینهای وسیعی که شامل آفریقا، اروپای جنوبی، جنوب و جنوبشرقی آسیاست، میزیستهاند. | |||
=== نقش کار در پیدایش انسان === | ==== نقش کار در پیدایش انسان ==== | ||
فردریک انگلس، تغییر کیفیای را که در طی پیدایش انسان در فرایند تحول تدریجی جهان حیوانی روی داد، کشف کرده است. وی برای نخستین بار به این حقیقت پی برد که آنچه انسان را از دنیای حیوانی متمایز نمود، کار اجتماعی اوست که با کمک ابزار کار مصنوع خود انجام میدهد. این خصوصیت انسان که در تکامل او نقش تعیین کننده داشته، نه به طور خودبهخودی بلکه در نتیجه یک فراگرد طولانی، در طی قرون متمادی پدید آمد. ساختن حتی سادهترین ابزار، انسان را از جهان حیوانی متمایز میسازد، زیرا هیچ حیوانی قادر به فعالیت آگاهانه نیست. هیچ حیوانی توانایی ساختن حتی سادهترین ابزار را ندارد. گذار از کاربرد ابزارهای طبیعی (چماق و سنگ) به ساختن آگاهانه ابزار، بزرگترین جهش در تکامل طبیعی و نشانه گذار میمون آدمنما به انسان است. | |||
=== اندیشهورزی و سخنگویی === | اجداد انسان در نتیجه تکامل طبیعی، توانایی کارکردن یافتند. کار به نوبهی خود در تکامل انسان و نیز تکامل زیستشناسانه او تاثیر گذاشت. در نتیجهی کار مفید انسان، کارکرد اعضای پیشین از اعضای پسین متمایز گشت. اعضای پیشین به انجام وظایف کاری اختصاص یافت و در آنها مهارت، زبردستی و هماهنگی پدید آمد. | ||
==== اندیشهورزی و سخنگویی ==== | |||
استفاده از ابزارهای طبیعی به میمونهای آدمنمای کهن امکان داد تا گوشت جانوران کوچک و بزرگ را شکار کنند. این رژیم غذایی گوشتی برای بدن و به ویژه مغز، مقادیر زیادی پروتئین و سایر مواد مغذی لازم فراهم آورد و بدین گونه به تکمیل سریع سازمان بدن انسان به طور کلی کمک کرد.کار اولیه انسانها به تدریج از یک کنش غریزی به کنش آگاهانه تغییر یافت. توسعه بیشتر کار نه تنها بر ظرافت دستها افزود، بلکه ذهن انسان را نیز بهبود بخشید و به او توانایی داد تا آگاهانه و هدفگیرانه کار کند. | |||
سخنگویی شمرده و مقطع در جریان کار پدید آمد. تفکر و شعور انسان از کیفیت اندیشه مجرد برخوردار است. این توانایی انسان برای تفکر مجرد به او امکان داد تا ایده منظومهای از احساسهای خود را به صورت واژهها بیان کند و به کمک واژهها توانست احساس خود را به افراد دیگر منتقل کند. | |||
== تولید مادی == | == تولید مادی == |
ویرایش