۹٬۸۹۴
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''شیطان سازی''' اپوزیسیون در جمهوری اسلامی، یکی از اهرمهای اصلی جنگ سیاسی برای نامشروع کردن هر گونه مخالفت با حاکمیت مطلق و سرکوبگرانه ولایت فقیه و مشروع کردن سرکوب هر نوعی از اعتراض و | '''شیطان سازی''' اپوزیسیون در جمهوری اسلامی، یکی از اهرمهای اصلی جنگ سیاسی برای نامشروع کردن هر گونه مخالفت با حاکمیت مطلق و سرکوبگرانه ولایت فقیه و مشروع کردن سرکوب هر نوعی از اعتراض و مطالبهی مشروع است. | ||
جمهوریاسلامی ایران برای حذف و سرکوب هر خواستهای از طرف مخالفان آنها را با القاب مذهبی مختلفی مانند یاغی، باغی ، کافر، مرتد، ملحد و منافق نامیده و با حذف فیزیکی از دور خارج میکند. | |||
از فردای پیروزی انقلاب | خمینی از فردای پیروزی انقلاب خود را به هیچ قرارداد و یا تعهدی پایبند نمیدانست و به الزامات قراردادهای اجتماعی گردن نمیگذاشت، ولایت فقیه این اصل بدیهی را رد میکرد که مشروعیت حکومت ناشی از تعهداتی است که در برابر مردم قبول کرده و نمی تواند یکسویه آنها را نادیده بگیرد. | ||
قرارداد اجتماعی - برخلاف احکام فقهی که نیازی به موافقت مقلد ندارد- دو سویه است در قرارداد اجتماعی، مردم از فقیه تقلید نکردهاند. خمینی قرار خود با مردم را مانند فتوایش میدانست که هر لحظه میتواند تغییر دهد و فردا نیز چیز دیگری بگوید. هسته مرکزی استبداد در ایده ولایتفقیه همینجا است، مردم و اراده آنان محلی از اعراب ندارند و هر نظر مخالفی تکفیر خواهد شد. | قرارداد اجتماعی - برخلاف احکام فقهی که نیازی به موافقت مقلد ندارد- دو سویه است در قرارداد اجتماعی، مردم از فقیه تقلید نکردهاند. خمینی قرار خود با مردم را مانند فتوایش میدانست که هر لحظه میتواند تغییر دهد و فردا نیز چیز دیگری بگوید. هسته مرکزی استبداد در ایده ولایتفقیه همینجا است، مردم و اراده آنان محلی از اعراب ندارند و هر نظر مخالفی تکفیر خواهد شد. | ||
خط ۲۰: | خط ۲۰: | ||
مخالفت این امر با قرآن، به دلیل مغایرت کامل آن با دو اصلی است که قرآن مطرح کرده است: | مخالفت این امر با قرآن، به دلیل مغایرت کامل آن با دو اصلی است که قرآن مطرح کرده است: | ||
اصل اول: عدم اجبار در دین. «لا إِکْراهَ فِی الدِّینِ؛ در کار دین هیچ | اصل اول: عدم اجبار در دین. «لا إِکْراهَ فِی الدِّینِ؛ در کار دین هیچ اکراهی نیست.» <ref>قران کریم سوره بقره آیه ۲۵۶</ref> | ||
اصل دوم: | اصل دوم: ضرورت گوش دادن به سخنان «دیگران» برای پیروی از بهترین آنها. «فبشر عبادی الذین یستمعون القول فیتبعون احسنه.»<ref>سوره زمر آیات ۱۷ و ۱۸</ref> | ||
«فَذَکِّرْ إِنَّما أَنْتَ مُذَکِّرٌ * لَسْتَ عَلَیْهِمْ بِمُصَیْطِرٍ؛ پس پند بده که تنها تو پند دهندهای * تو بر آنان چیره نیستی».<ref>قران کریم سوره غاشیه آیه ۲۲</ref> | «فَذَکِّرْ إِنَّما أَنْتَ مُذَکِّرٌ * لَسْتَ عَلَیْهِمْ بِمُصَیْطِرٍ؛ پس پند بده که تنها تو پند دهندهای * تو بر آنان چیره نیستی».<ref>قران کریم سوره غاشیه آیه ۲۲</ref> | ||
خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
=== پیشینهی تکفیر در مسیحیت === | === پیشینهی تکفیر در مسیحیت === | ||
به دوران قرون وسطی و دادگاههای انگیزیسیون برمیگردد که هر نوع انکار مطالب عنوان شده توسط کلیسا و کشیشان تحت عنوان تحقیق علمی یا فلسفی با تکفیر کلیسا مواجه میشد و نتیجه آن سوزانده شدن در آتش تحت عنوان جادوگر و یا شکنجههای وحشتناک برای انکار مطالب عنوان شده بود. | به دوران قرون وسطی و دادگاههای انگیزیسیون برمیگردد که هر نوع انکار مطالب عنوان شده توسط کلیسا و کشیشان تحت عنوان تحقیق علمی یا فلسفی یا انکار خرافات مذهبی، با تکفیر کلیسا مواجه میشد و نتیجه آن سوزانده شدن در آتش تحت عنوان جادوگر و یا شکنجههای وحشتناک برای انکار مطالب عنوان شده بود. | ||
وحشتناکترین حادثه تاریخی در دنیای مسیحیت کشتار سنبارتلمی در پاریس میباشد. بدنبال انشعاب بزرگ در دین مسیحیت به دو شاخه کاتولیک و پروتستان این کشتار توسط شارل نهم و همسرش کاترین دومدیسی علیه پروتستانها سازماندهی و اجرا شد. | وحشتناکترین حادثه تاریخی در دنیای مسیحیت کشتار سنبارتلمی در پاریس میباشد. بدنبال انشعاب بزرگ در دین مسیحیت به دو شاخه کاتولیک و پروتستان و تکفیر رهبر پروتستانها و پیروانش بوسیله کلیسای کاتولیک، این کشتار توسط شارل نهم و همسرش کاترین دومدیسی علیه پروتستانها سازماندهی و اجرا شد. | ||
درفاجعه معروف سن بارتلمی درفرانسه دریک شبانهروز یعنی روز ۲۳ اوت ۱۵۷۲ ، ۶۰۰۰۰ مرد و زن و کودک حتی آنهایی که هنوز جنین مادر بودند توسط مردمی که میخواستند بهشت را با تضمینی بیشتر برای خود بخرند در کوچهها و میادین پاریس | درفاجعه معروف سن بارتلمی درفرانسه دریک شبانهروز یعنی روز ۲۳ اوت ۱۵۷۲ ، ۶۰۰۰۰ مرد و زن و کودک حتی آنهایی که هنوز جنین مادر بودند توسط مردمی که میخواستند بهشت را با تضمینی بیشتر برای خود بخرند در کوچهها و میادین پاریس | ||
خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
=== پیشینهی تکفیردر تاریخ اسلام === | === پیشینهی تکفیردر تاریخ اسلام === | ||
نمونههای فراوانی در تاریخ صدر اسلام دیده میشود که مسلمین بی گناهی، بهراحتی و با کوچکترین بهانه مورد تکفیر واقع شدهاند. بهطور مثال سعد بن | نمونههای فراوانی در تاریخ صدر اسلام دیده میشود که مسلمین بی گناهی، بهراحتی و با کوچکترین بهانه مورد تکفیر واقع شدهاند. بهطور مثال سعد بن ابیوقاص، عمار را صرفا به خاطر مخالفت با سیاستهای نادرست عثمان، کافر میخواند و میگفت: «اخرجت رقبة الاسلام من عنقک.<ref>ابن قتیبه الدینوری، المعارف صفحه ۵۵۰ الهیئه المصریه العامه للکتاب: القاهره</ref> عهد اسلام از گردنت برداشته شده (و کافر گشتهای).» | ||
در تاریخ اسلام، اولین موارد تکفیر سازمان یافته توسط خوارج اجرایی شد، خوارج | در تاریخ اسلام، اولین موارد تکفیر سازمان یافته توسط خوارج اجرایی شد، خوارج کسانی را که به زعم آنها مرتکب گناه کبیره بود ند ولو امت پیامبر بودند کافر میخواندند. | ||
در جنگ صفین که عمروعاص با دسیسه در سر نیزه کردن قرآن و درهم آمیختن حق و باطل، منطقه شام را از حکومت مرکزی جدا کرد؛ خوارج با بهانه کردن این موضوع و صلح بین معاویه و امام علی (ع) امام خود را تکفیر کردند. | در جنگ صفین که عمروعاص با دسیسه در سر نیزه کردن قرآن و درهم آمیختن حق و باطل، منطقه شام را از حکومت مرکزی جدا کرد؛ خوارج با بهانه کردن این موضوع و صلح بین معاویه و امام علی (ع) امام خود را تکفیر کردند. | ||
تکفیر امام علی (ع) توسط خوارج و معاویه از مشهورترین وقایع | تکفیر امام علی (ع) توسط خوارج و معاویه از مشهورترین وقایع سیاسی تاریخ اسلام است. | ||
معاویه تکفیر را چنان به اوج | معاویه تکفیر را چنان به اوج رساند که وقتی سفیان غامدی را به عراق میفرستد، به او چنین دستور میدهد: «اقتل کلّ من لقیت ممن لیس هو علی رأیک.<ref>ابراهیم بن محمد ثقفی،الغارت: جلد ۲ ص ۴۶۷ انجمن آثار ملی: تهران</ref> به هرکس برخورد نمودی که با نظر تو مخالف بود، او را به قتل برسان.» تکفیر ابزاری برای حذف مخالفین و توجیه قتل و غارت آنها بوده است! | ||
در تاریخ اسلام همچنین علات شیعه (کسانی که درباره شخصیت امامان علیهم السلام غلو و زیاده روی کنند) نیز تکفیر شدهاند. | در تاریخ اسلام همچنین علات شیعه (کسانی که درباره شخصیت امامان علیهم السلام غلو و زیاده روی کنند) نیز تکفیر شدهاند. | ||
خط ۵۵: | خط ۵۵: | ||
=== پیشینه تکفیر در ایران پس از انقلاب === | === پیشینه تکفیر در ایران پس از انقلاب === | ||
<blockquote>روحالله خمینی حکومتش را، حکومت اسلام می دانست و به همین دلیل هرگونه مخالفت با آن را نیز مخالفت با اسلام تلقی میکرد. در شهریور سال ۱۳۵۸ گفت: «آنهایی که در مقابل حکومت طاغوت که جمهوری اسلام به همت مسلمین برپا شد، و [اینها] رأی ندادند بر جمهوری اسلام و همان طاغوت را خواستند، رأی به جمهوری اسلامی ندادند یعنی ما طاغوت میخواهیم، اینها منافق هستند، اینها مسْلم نیستند، مسْلم باید به جمهوری اسلام رأی بدهد؛ مسْلم باید حکومت عدل اسلامی را بپذیرد. آنهایی که تحریم کردند رأی دادن بر جمهوری اسلامی را، منافق هستند؛ مسْلم نیستند.»</blockquote><blockquote>در آذرماه همان سال نیز گفت: «قیام بر ضد حکومت اسلام، خلاف ضروری اسلام است. خلاف اسلام است بالضروره. حکومت الآن حکومت اسلامی است. قیام کردن برخلاف حکومت اسلامی، جزایش جزای بزرگی است. این را نمیشود بگوییم که یک ملا عقیدهاش این است که باید برخلاف حکومت اسلامی قیام کرد. همچو چیزی محال است، که یک ملایی بگوید؛ یک ملایی عقیده داشته باشد به این معنا که برخلاف اسلام باید عمل کرد؛ باید شکست اسلام را. اینها نسبت میدهند به بعضی از مراجع این مسائل را. دروغ است این حرفها. هرگز نخواهند گفت. قیام بر ضد حکومت اسلامی در حکم کفر است. بالاتر از همه معاصی است. همان بود که معاویه قیام میکرد، حضرت امیر قتلش را واجب میدانست. قیام بر ضد حکومت اسلامی یک چیز آسانی نیست.»</blockquote><blockquote>او تنها چند ماه بعد از پیروزی انقلاب ۱۳۵۷ گفت: «و اما اشتباهی که ما کردیم این بود که به طور انقلابی عمل نکردیم [...] اگر ما از اول که رژیم فاسد را شکستیم و این سد بسیار فاسد را خراب کردیم، به طور انقلابی عمل کرده بودیم، قلم تمام مطبوعات را شکسته بودیم و تمام مجلات فاسد و مطبوعات فاسد را تعطیل کرده بودیم، و رؤسای آنها را به محاکمه کشیده بودیم و حزبهای فاسد را ممنوع اعلام کرده بودیم، و رؤسای آنها را به سزای خودشان رسانده بودیم، و چوبههای دار را در میدانهای بزرگ برپا کرده بودیم و مفسدین و فاسدین را درو کرده بودیم، این زحمتها پیش نمیآمد.»</blockquote><blockquote>خمینی در جای دیگر و در مرداد ماه سال ۱۳۵۸ اعلام کرد: «اگر ما الآن ديگر انقلابى رفتار كنيم، نمى توانند بگويند كه شما آزادى نداديد. ما آزادى داديم، سوء استفاده شد و ديگر آزادى نخواهيم داد.» در آن ایام او بارها تکرار کرد که «ما آزادى دادیم و شما نگذاشتید این آزادى باقى بماند، حالا که این طور شد، ما انقلابى با شما رفتار مىکنیم.»</blockquote><blockquote>او گفت، «ما آزادی دادیم» در حالی که چند ماه قبل شاه را به دلیل گفتن همین کلمات محکوم کرده بود. خمینی در پاسخ به شاه گفته بود: «اين چه آزادى است كه اعطا فرمودهاند آزادى را؟! مگر آزادى اعطا شدنى است؟! خود اين كلمه جرم است. كلمه اينكه «اعطا كرديم آزادى را» اين جرم است. آزادى مال مردم هست، قانون آزادى داده، خدا آزادى داده به مردم، اسلام آزادى داده، قانون اساسى آزادى داده به مردم. «اعطا كرديم» چه غلطى است؟ به تو چه كه اعطا بكنى؟ تو چه كاره هستى اصلن؟»</blockquote> | <blockquote>روحالله خمینی حکومتش را، حکومت اسلام می دانست و به همین دلیل هرگونه مخالفت با آن را نیز مخالفت با اسلام تلقی میکرد. در شهریور سال ۱۳۵۸ گفت: «آنهایی که در مقابل حکومت طاغوت که جمهوری اسلام به همت مسلمین برپا شد، و [اینها] رأی ندادند بر جمهوری اسلام و همان طاغوت را خواستند، رأی به جمهوری اسلامی ندادند یعنی ما طاغوت میخواهیم، اینها منافق هستند، اینها مسْلم نیستند، مسْلم باید به جمهوری اسلام رأی بدهد؛ مسْلم باید حکومت عدل اسلامی را بپذیرد. آنهایی که تحریم کردند رأی دادن بر جمهوری اسلامی را، منافق هستند؛ مسْلم نیستند.»</blockquote><blockquote>در آذرماه همان سال نیز گفت: «قیام بر ضد حکومت اسلام، خلاف ضروری اسلام است. خلاف اسلام است بالضروره. حکومت الآن حکومت اسلامی است. قیام کردن برخلاف حکومت اسلامی، جزایش جزای بزرگی است. این را نمیشود بگوییم که یک ملا عقیدهاش این است که باید برخلاف حکومت اسلامی قیام کرد. همچو چیزی محال است، که یک ملایی بگوید؛ یک ملایی عقیده داشته باشد به این معنا که برخلاف اسلام باید عمل کرد؛ باید شکست اسلام را. اینها نسبت میدهند به بعضی از مراجع این مسائل را. دروغ است این حرفها. هرگز نخواهند گفت. قیام بر ضد حکومت اسلامی در حکم کفر است. بالاتر از همه معاصی است. همان بود که معاویه قیام میکرد، حضرت امیر قتلش را واجب میدانست. قیام بر ضد حکومت اسلامی یک چیز آسانی نیست.»</blockquote><blockquote>او تنها چند ماه بعد از پیروزی انقلاب ۱۳۵۷ گفت: «و اما اشتباهی که ما کردیم این بود که به طور انقلابی عمل نکردیم [...] اگر ما از اول که رژیم فاسد را شکستیم و این سد بسیار فاسد را خراب کردیم، به طور انقلابی عمل کرده بودیم، قلم تمام مطبوعات را شکسته بودیم و تمام مجلات فاسد و مطبوعات فاسد را تعطیل کرده بودیم، و رؤسای آنها را به محاکمه کشیده بودیم و حزبهای فاسد را ممنوع اعلام کرده بودیم، و رؤسای آنها را به سزای خودشان رسانده بودیم، و چوبههای دار را در میدانهای بزرگ برپا کرده بودیم و مفسدین و فاسدین را درو کرده بودیم، این زحمتها پیش نمیآمد.»</blockquote><blockquote>خمینی در جای دیگر و در مرداد ماه سال ۱۳۵۸ اعلام کرد: «اگر ما الآن ديگر انقلابى رفتار كنيم، نمى توانند بگويند كه شما آزادى نداديد. ما آزادى داديم، سوء استفاده شد و ديگر آزادى نخواهيم داد.» در آن ایام او بارها تکرار کرد که «ما آزادى دادیم و شما نگذاشتید این آزادى باقى بماند، حالا که این طور شد، ما انقلابى با شما رفتار مىکنیم.»</blockquote><blockquote>او گفت، «ما آزادی دادیم» در حالی که چند ماه قبل شاه را به دلیل گفتن همین کلمات محکوم کرده بود. خمینی در پاسخ به شاه گفته بود: «اين چه آزادى است كه اعطا فرمودهاند آزادى را؟! مگر آزادى اعطا شدنى است؟! خود اين كلمه جرم است. كلمه اينكه «اعطا كرديم آزادى را» اين جرم است. آزادى مال مردم هست، قانون آزادى داده، خدا آزادى داده به مردم، اسلام آزادى داده، قانون اساسى آزادى داده به مردم. «اعطا كرديم» چه غلطى است؟ به تو چه كه اعطا بكنى؟ تو چه كاره هستى اصلن؟»</blockquote> | ||
کمپین | کمپین شیطانسازی اپوزیسیون و بطور خاص سازمان مجاهدین خلق ایران توسط جمهوریاسلامی به اندازه عمر جریان شکنجه و اعدام آنها طول دارد. شیطانسازی مکمل سرکوبی است که بهطور مستمر توسط جمهوریاسلامی علیه مخالفان خود اعمال کرده است و نتیجه آن حذف هزاران هزار مخالف سیاسی بوسیله ترور، شکنجه و اعدام بوده است. | ||
در اولین سالهای حکومت خمینی، مجاهدین مدارک و شواهد مهمی درباره رواج شکنجه در زندانها را فاش کردند. برای مقابله با آن، خمینی گفت شکنجه صورت گرفته. اما آنها (مجاهدین) خودشان خودشان را شکنجه کردهاند.<ref>سخنرانی خمینی در جمع دادگاههای انقلاب اسلامی ۱۹ فروردین ۱۳۶۰ صحیفه نور جلد ۱۴ ص ۱۷۱</ref> | در اولین سالهای حکومت روحالله خمینی، مجاهدین مدارک و شواهد مهمی درباره رواج شکنجه در زندانها را فاش کردند. برای مقابله با آن، خمینی گفت شکنجه صورت گرفته. اما آنها (مجاهدین) خودشان خودشان را شکنجه کردهاند.<ref>سخنرانی خمینی در جمع دادگاههای انقلاب اسلامی ۱۹ فروردین ۱۳۶۰ صحیفه نور جلد ۱۴ ص ۱۷۱</ref> | ||
موضوع اصلی شیطانسازی این است که اپوزیسیون به صورت یک سکت جنایتپیشه و تروریست معرفی شود که اعضای خود، مخالفان خود، مسلمانان، مسیحیها، کردها، و ... را ترور میکند. با شیطان سازی حکومت ایران تلاش میکند توجه جهان را از تمرکز بر نسل کشی و جنایت علیه بشریت که خود مرتکب میشوند برداشته و آن را روی اپوزیسیون برگردانند. | موضوع اصلی شیطانسازی این است که اپوزیسیون به صورت یک سکت جنایتپیشه و تروریست معرفی شود که اعضای خود، مخالفان خود، مسلمانان، مسیحیها، کردها، و ... را ترور میکند. با شیطان سازی حکومت ایران تلاش میکند توجه جهان را از تمرکز بر نسل کشی و جنایت علیه بشریت که خود مرتکب میشوند برداشته و آن را روی اپوزیسیون برگردانند. | ||
خط ۸۸: | خط ۸۸: | ||
یکی از مبانی استراتژی جمهوری اسلامی برای تکفیر سیاسی مجاهدین متهم کردن آنان به بدرفتاری یا شکنجه و اعدام اعضای خود از ابتدا پیروزی انقلاب ضد سلطنتی بود. هرگاه مجاهدین به دستگیری و شکنجه اعضای خود اشاره و شکایت میکردند مقامات نظام اسلامی خود مجاهدین را به شکنجه اعضایش متهم میکرد. تا جاییکه خود روحالله خمینی طی سخنرانی گفت: | یکی از مبانی استراتژی جمهوری اسلامی برای تکفیر سیاسی مجاهدین متهم کردن آنان به بدرفتاری یا شکنجه و اعدام اعضای خود از ابتدا پیروزی انقلاب ضد سلطنتی بود. هرگاه مجاهدین به دستگیری و شکنجه اعضای خود اشاره و شکایت میکردند مقامات نظام اسلامی خود مجاهدین را به شکنجه اعضایش متهم میکرد. تا جاییکه خود روحالله خمینی طی سخنرانی گفت: | ||
جمشید تفریشی در فصل ۲ کتاب خاطراتش مینویسد: خواجهنوری (مامور لابی جمهوریاسلامی در امریکا) گفت: «شما باید به کاپیتورن (گزارشگر ویژه وقت سازمان ملل متحد در مورد وضعیت حقوق بشر در ایران) بگویید که مخالف رژیم هستید و در زندانهای رژیم بوده اید ولی مخالف سازمان هم هستید و زمانی که نخواستید با سازمان همکاری کنید شما را زندان کردند و شکنجه روحی و روانی کردند.» وقتی به او گفتم حداقل خود ما که | جمشید تفریشی در فصل ۲ کتاب خاطراتش مینویسد: خواجهنوری (مامور لابی جمهوریاسلامی در امریکا) گفت: «شما باید به کاپیتورن (گزارشگر ویژه وقت سازمان ملل متحد در مورد وضعیت حقوق بشر در ایران) بگویید که مخالف رژیم هستید و در زندانهای رژیم بوده اید ولی مخالف سازمان هم هستید و زمانی که نخواستید با سازمان همکاری کنید شما را زندان کردند و شکنجه روحی و روانی کردند.» وقتی به او گفتم حداقل خود ما که میدانیم سازمان نه زندانی دارد و نه کسی را شکنجه روحی و جسمی کرده، چطور میتوانیم قبول کنیم که کاپیتورن هم این را باور کند؟ | ||
تفریشی ادامه میدهد:«خواجه نوری جواب داد: «وقتی همه » یکصدا بگویید که سازمان زندان دارد و شما را آزار و اذیت کرده، کاپیتورن | تفریشی ادامه میدهد:«خواجه نوری جواب داد: «وقتی همه » یکصدا بگویید که سازمان زندان دارد و شما را آزار و اذیت کرده، کاپیتورن چارهای جز باور کردن ندارد. | ||
با این | با این شهادتها ما به سه هدف نزدیک میشویم: اول این که به کاپیتورن میقبولانید که مخالفان رژیم هستید، | ||
دوم این که با بدنام کردن سازمان برای خودتان | دوم این که با بدنام کردن سازمان برای خودتان وجههای به دست میآورید، | ||
سوم این که در مجامع | سوم این که در مجامع بینالمللی به عنوان نیروهای دمکرات که هم مخالف رژیم هستید و هم سازمان، شناسایی می | ||
شوید و روی شما حساب باز | شوید و روی شما حساب باز میکنند.» | ||
=== کردکشی === | === کردکشی === | ||
خط ۱۰۶: | خط ۱۰۶: | ||
ترور شخصيت يك تاكتيك شناخته شده در دنيای سياست است كه شديدًا مورد انزجار افكار عمومی میباشد. اما در طول تاريخ، اين حربه بارها مورد استفاده قرار گرفته است . نوع افراطی آن در تاريخ معاصر آمريكا، مككارتيسم میباشد كه در زمان خود مورد نكوهش افكار عمومی و همهٌ جناحهای سياسی اعم از دموكرات و جمهوريخواه قرار گرفت. در آن دوران، اتهامهايی بدون مدرک و دليل عليه هنرمندان و نویسندگان مختلف مطرح میشد تا با ايجاد فضای تبليغاتی منفی، آنان را بیاعتبار سازند. اين موج، حتی شخصيتهای اجتماعی را نيز دربر میگرفت. افترا، تحريف، جعل و سفسطه، جزء لاينفك ترور شخصيت میباشد. گوبلز، وزير تبليغات هيتلر، معتقد بود دروغ هرچه بزرگتر باشد باوركردنیتر است. ماكياول نيز معتقد است برای رسيدن به هدف، هر وسيلهيی مشروع میباشد. استفاده از اين دو شيوه برای ترورشخصيت، امر رايجی است. گزارش وزارت خارجه در مورد مجاهدين، يك نمونهٌ روشن از ترورشخصيت در مورد آقای مسعود رجوی، مسئول شورای ملی مقاومت ايران است. | ترور شخصيت يك تاكتيك شناخته شده در دنيای سياست است كه شديدًا مورد انزجار افكار عمومی میباشد. اما در طول تاريخ، اين حربه بارها مورد استفاده قرار گرفته است . نوع افراطی آن در تاريخ معاصر آمريكا، مككارتيسم میباشد كه در زمان خود مورد نكوهش افكار عمومی و همهٌ جناحهای سياسی اعم از دموكرات و جمهوريخواه قرار گرفت. در آن دوران، اتهامهايی بدون مدرک و دليل عليه هنرمندان و نویسندگان مختلف مطرح میشد تا با ايجاد فضای تبليغاتی منفی، آنان را بیاعتبار سازند. اين موج، حتی شخصيتهای اجتماعی را نيز دربر میگرفت. افترا، تحريف، جعل و سفسطه، جزء لاينفك ترور شخصيت میباشد. گوبلز، وزير تبليغات هيتلر، معتقد بود دروغ هرچه بزرگتر باشد باوركردنیتر است. ماكياول نيز معتقد است برای رسيدن به هدف، هر وسيلهيی مشروع میباشد. استفاده از اين دو شيوه برای ترورشخصيت، امر رايجی است. گزارش وزارت خارجه در مورد مجاهدين، يك نمونهٌ روشن از ترورشخصيت در مورد آقای مسعود رجوی، مسئول شورای ملی مقاومت ايران است. | ||
کمتر اتهامی است که در این گزارش به وی زده نشده باشد: «کیش شخصیت»، «رهبر مورد پرستش»، «متد دیکتاتور مآبانه»، خواستار «کنترل کامل»، «شیوه اتو کراتیک»، «کنترل کامل بر مجاهدین از سال ۱۳۵۴»، «بعد از آزادی از زندان وی یک رهبری جدید را از میان هم زندانیانش برگزید». «به طور یکجانبه شورای مرکزی مجاهدین را منحل نمود و شخصاٌ یک شورای ۵۰۰ نفره انتخاب کرد»، «تصمیم یک جانبه به اتحاد با عراق» گرفت. «مجاهدین را در هستههای جداگانه سازماندهی کرد که تنها پاسخگوی فرامین وی یا منصوبینش باشند» «امروزه نیز فرامین خودکامه وی، بدون حسابرسی به نظر میرسد»، تحت رهبری وی مجاهدین «کنترل کامل» روی شورای ملی مقاومت داشته و «تصمیم میگیرند که چه کسی میتواند بپیوندد و به چه کسی حق رای داده شود»، «زوجها مجبور به جدایی میشدند چون مردم باید فقط به مسعود و مریم رجوی | کمتر اتهامی است که در این گزارش به وی زده نشده باشد: «کیش شخصیت»، «رهبر مورد پرستش»، «متد دیکتاتور مآبانه»، خواستار «کنترل کامل»، «شیوه اتو کراتیک»، «کنترل کامل بر مجاهدین از سال ۱۳۵۴»، «بعد از آزادی از زندان وی یک رهبری جدید را از میان هم زندانیانش برگزید». «به طور یکجانبه شورای مرکزی مجاهدین را منحل نمود و شخصاٌ یک شورای ۵۰۰ نفره انتخاب کرد»، «تصمیم یک جانبه به اتحاد با عراق» گرفت. «مجاهدین را در هستههای جداگانه سازماندهی کرد که تنها پاسخگوی فرامین وی یا منصوبینش باشند» «امروزه نیز فرامین خودکامه وی، بدون حسابرسی به نظر میرسد»، تحت رهبری وی مجاهدین «کنترل کامل» روی شورای ملی مقاومت داشته و «تصمیم میگیرند که چه کسی میتواند بپیوندد و به چه کسی حق رای داده شود»، «زوجها مجبور به جدایی میشدند چون مردم باید فقط به مسعود و مریم رجوی عشق بورزند»، و... | ||
در اين جا هدف، حمايت از شخص رجوی نيست، چرا كه پروندهٌ رجوی طی سه دهه مبارزه با ديكتاتوری شاه و ديكتاتوری مذهبی تروريستی ولایت فقیه، برای همه روشن است | در اين جا هدف، حمايت از شخص رجوی نيست، چرا كه پروندهٌ رجوی طی سه دهه مبارزه با ديكتاتوری شاه و ديكتاتوری مذهبی تروريستی ولایت فقیه، برای همه روشن است. هدف بازگو كردن يك حقيقت و افشای كسانی است كه براي رسيدن به مقاصد سياسیشان، از هيچ شيوهيی رويگردان نيستند. در حالی كه بخش قابل توجهی از اتهامها متوجه آقای رجوی، به عنوان مسئول شورای ملی مقاومت میباشد، نويسندگان گزارش لازم نديدهاند كه در مورد آنها حتی يك سؤال از نمايندگان و اعضای شورای ملی مقاومت بنمايند. | ||
=== مک کارتیزم === | === مک کارتیزم === | ||
در اواخر دههٌٌ ١٣٢٠ و اوايل ١٣٣٠ ، آمريكا با مك كارتيسم مواجه بود. بنا بر برخی گزارشها، در يك جلسهٌ كلوپ زنان جمهوريخواه، مك كارتی در حالی كه يك دسته كاغذ را در دستانش نشان می داد، فرياد زد: در اینجا من يك ليست ٢٠٥ نفره دارم، اسامی اعضای حزب كمونيست كه در اختيار وزير خارجه قرار گرفته است ولی كماكان در وزارت خارجه كار میكنند و سياست تعيين مینمايند. روز بعد وی ادعا كرد كه نام ٥٧ كمونيست را كه در وزارتخارجه كار مي كنند در اختيار دارد . چندی بعد وی در سنا حاضر شد درحالی كه نسخههايی از حدود صد پروندهی محرمانهی وزارت خارجه را در دست داشت . اين نسخهها مربوط به سه سال قبل بودند و اكثر آن افراد، ديگر با وزارتخارجه كار نمیكردند. ولی مككارتی در حالی كه از روی آنها میخواند، چيزهايی از | در اواخر دههٌٌ ١٣٢٠ و اوايل ١٣٣٠ ، آمريكا با مك كارتيسم مواجه بود. بنا بر برخی گزارشها، در يك جلسهٌ كلوپ زنان جمهوريخواه، مك كارتی در حالی كه يك دسته كاغذ را در دستانش نشان می داد، فرياد زد: در اینجا من يك ليست ٢٠٥ نفره دارم، اسامی اعضای حزب كمونيست كه در اختيار وزير خارجه قرار گرفته است ولی كماكان در وزارت خارجه كار میكنند و سياست تعيين مینمايند. روز بعد وی ادعا كرد كه نام ٥٧ كمونيست را كه در وزارتخارجه كار مي كنند در اختيار دارد . چندی بعد وی در سنا حاضر شد درحالی كه نسخههايی از حدود صد پروندهی محرمانهی وزارت خارجه را در دست داشت . اين نسخهها مربوط به سه سال قبل بودند و اكثر آن افراد، ديگر با وزارتخارجه كار نمیكردند. ولی مككارتی در حالی كه از روی آنها میخواند، چيزهايی از خودش اضافه می كرد يا در متن تغيير میداد. به عنوان مثال: در توصيف يك نفر كه در پرونده اش عبارت «كمونيست فعال» ذكر شده بود، را به «با تمايلات كمونيستی» تغيير داد. در يك مورد ديگر، «ليبرال» را به «همسفر فعال» تغيير داد. | ||
توماس جفرسون، نويسندهٌ بيانيهٌ استقلال آمريكا نيز | گفته میشود كه بر اثر تبليغات و جو سازیهاي ايجاد شده عليه وزارتخارجه، اين وزارتخانه با صدور بخشنامههايی به جمع آوری كتابهای كسانی كه اتهام «كمونيست بودن» را داشتند، از كتابخانهها پرداخت و اين، شامل بخشی از كتابهای توماس جفرسون، نويسندهٌ بيانيهٌ استقلال آمريكا نيز میشد. | ||
== منابع == | == منابع == | ||
<references /> | <references /> |
ویرایش