۱۰٬۲۹۷
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۵: | خط ۵: | ||
محمد حنیف نژاد ۴ هفته بعد در۲۸ مهر ۱۳۵۰ در خانه عطاالله حاج محمودیان به اسارت ساواک درآمد.<ref>[https://www.hambastegimeli.com/%D8%AF%D9%8A%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D9%87%D8%A7/64831-%D9%86%D8%B5%D8%B1%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87-%D8%A7%D8%B3%D9%85%D8%A7%D8%B9%DB%8C%D9%84-%D8%B2%D8%A7%D8%AF%D9%87-%D8%A8%DB%8C%D8%A7%D9%86-%D8%AD%D9%82%DB%8C%D9%82%D8%AA-% نصرالله اسماعیل زاده: بیان حقیقت برای مردم ایران و ثبت در تاریخ]</ref> | محمد حنیف نژاد ۴ هفته بعد در۲۸ مهر ۱۳۵۰ در خانه عطاالله حاج محمودیان به اسارت ساواک درآمد.<ref>[https://www.hambastegimeli.com/%D8%AF%D9%8A%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D9%87%D8%A7/64831-%D9%86%D8%B5%D8%B1%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87-%D8%A7%D8%B3%D9%85%D8%A7%D8%B9%DB%8C%D9%84-%D8%B2%D8%A7%D8%AF%D9%87-%D8%A8%DB%8C%D8%A7%D9%86-%D8%AD%D9%82%DB%8C%D9%82%D8%AA-% نصرالله اسماعیل زاده: بیان حقیقت برای مردم ایران و ثبت در تاریخ]</ref> | ||
== تاریخچه ضربه == | |||
پس از تشکیل سازمان مجاهدین خلق ایران و پیشرفت عضوگیری اعضای جدید در سال | |||
=== دوره عضوگیری === | |||
دوره عضوگيري مجاهدين در آن روزگار جز در موارد استثنايي يك الي دو سال بطول مي انجاميد تا از سلامت امنيتي فرد اطمينان حاصل شود و دوران مطالعات اوليه راهم براي عضويت در سازمان به انجام برساند. جلسات اعضاء و مسئولين شان كه ۲ و يا ۳ و يا حداكثر ۴ نفر در برميگرفت در كوهستان يا در خانه هاي آنها برگزار ميشد. اعضاي سازمان مي بايد در هفته يك روز به كوهنوردي و يك روز هم به جامعه گردي بپردازند و در زندگي شخصي نيز حداكثر ساده زيستي را مراعات كنند. | |||
سازمان مجاهدین درمسیر تدارک عمل نظامی به امکانات زیادی نیاز داشت. بنا به این نیاز، ناصرصادق از اعضای بالای سازمان با فردی بنام شاه مراد دلفانی، از اعضای حزب توده -که پیش از این به خدمت ساواک درآمده بود- دیدار کرد. هدف ازاین دیدار، تهیه احتمالی امکانات مرزی بود برای رفتن به عراق و نجات ۹ تن از اعضای سازمان که درآن جا زندانی بودند،ناصر صادق چندبار با این فرد ملاقات کرد، برخوردهای شاه مراد دلفانی چنان محتاطانه و پیچیده بودکه اعتمادناصر را، با وجود هوشیاری و تیزبینی زیادش، به خود جلب کرد. ناصر مسئله خرید سلاح را نیز با او درمیان گذاشت. ساواک که فهمیده بود ناصر با گروهی کار می کند که ممکن است درجریان جشنهای دوهزار و پانصد ساله به اقدام های نظامی دست بزنند، به طور جدی فعالیتها ورفت وآمدهای روزانه او را زیرنظرگرفت تا یارانش را بشناسد. | === دوره تدوین استراتژی === | ||
پس از عضو گیریهای اولیه در سال ۱۳۴۸ برای تدوین مشی و استرتژی سازمان ۱۶ نفر تعیین گردیدند. پس از پایان بحث های مربوط به تدوین استراتژی درسازمان مجاهدین خلق ایران مرحله مربوط به تدارک برای عمل نظامی آغاز شد. درگام اول می بایست دراعضای سازمان آمادگی های لازم نظامی، تاکتیکی وتکنیکی بوجود بیاید انجام این کار با توجه به کمبود امکانات ووجود جو پلیسی بسیار دشوار بود، پس از بررسیهای لازم، رفتن به اردن وگذراندن دوره های نظامی درقرارگاههای فلسطینی ها بهترین راه حل تشخیص داده شد. این مساله صرف نظر از پیوندهای مشترک مردم ایران و فلسطین بهانه به رژیم نمی داد که سازمان را وابسته به کشورهای خارجی اعلام کند. | |||
=== ارتباط با الفتح === | |||
در سال ۱۳۴۸ ارتباط مجاهدين با سازمان الفتح برقرار گرديد و تدريجاً شمار قابل توجهي از اعضاء با اختفاي كامل به پايگاههاي فلسطين در لبنان و اردن و سوريه رفتند و پس از ديدن دوره هاي آموزش نظامي به ايران بازگشتند . | |||
در تابستان سال ۱۳۴۹ تعدادي از اعضاي سازمان در جريان اعزام به پايگاههاي فلسطين در دوبي دستگير شدند و اميرنشين دوبي متعاقباً در صدد بود آنها را به ساواك شاه مْستَرُد نمايد. سازمان مجاهدین با کمک سازمان آزادیبخش فلسطین و یک قاضی فلسطینی در مرحله اول توانست عكسها و مدارك هويت افراد دستگير شده را در دوبي جايگزين نمايد و در مرحله بعد هواپيمايي كه براي تحويل دادن مجاهدين از دوبي به بندرعباس ميرفت ربوده شده و به سوي بغداد تغيير مسير داد. موسی خياباني، رسول مشكين فام و محمد سادات دربندي ازسرنشينان اين هواپيما بودند. به اين ترتيب ساواك شاه متوجه هویت افراد سازمان مجاهدین خلق ایران نشد و نتوانست به موجوديت سازمان مجاهدين در آن زمان پي ببرد . | |||
=== دوره تدارک عمل نظامی === | |||
سازمان مجاهدین درمسیر تدارک عمل نظامی به امکانات زیادی نیاز داشت. بنا به این نیاز، ناصرصادق از اعضای بالای سازمان با فردی بنام شاه مراد دلفانی، از اعضای حزب توده -که پیش از این به خدمت ساواک درآمده بود- دیدار کرد. هدف ازاین دیدار، تهیه احتمالی امکانات مرزی بود برای رفتن به عراق و نجات ۹ تن از اعضای سازمان که درآن جا زندانی بودند،ناصر صادق چندبار با این فرد ملاقات کرد، برخوردهای شاه مراد دلفانی چنان محتاطانه و پیچیده بودکه اعتمادناصر را، با وجود هوشیاری و تیزبینی زیادش، به خود جلب کرد. ناصر مسئله خرید سلاح را نیز با او درمیان گذاشت. ساواک که فهمیده بود ناصر با گروهی کار می کند که ممکن است درجریان جشنهای دوهزار و پانصد ساله به اقدام های نظامی دست بزنند، به طور جدی فعالیتها ورفت وآمدهای روزانه او را زیرنظرگرفت تا یارانش را بشناسد. | |||
یک مقام امنیتی ساواک در زمستان ۱۳۵۰ در تلویزیون رژیم شاه فاش کرد، که ماموران ساواک بعضاً با ۲۵ موتورسیکلت، ناصر صادق را تعقیب میکردند و به علت شگردهای جدید و ویژه ای که به کار میبرد، ناصر تا به آخر متوجه این پیگردها نشد. و از این طریق طی چند ماه، به شماری ازپایگاههای مجاهدین و ارتباطات آنها با یکدیگر در تهران، پی بردند. در جریان دستگیریها و تهاجمات پیاپی ساواک که تا ۲ماه هر روز ادامه داشت، کلیه امکانات و تسلیحات مجاهدین نیز به چنگ ماموران شاه افتاد. | یک مقام امنیتی ساواک در زمستان ۱۳۵۰ در تلویزیون رژیم شاه فاش کرد، که ماموران ساواک بعضاً با ۲۵ موتورسیکلت، ناصر صادق را تعقیب میکردند و به علت شگردهای جدید و ویژه ای که به کار میبرد، ناصر تا به آخر متوجه این پیگردها نشد. و از این طریق طی چند ماه، به شماری ازپایگاههای مجاهدین و ارتباطات آنها با یکدیگر در تهران، پی بردند. در جریان دستگیریها و تهاجمات پیاپی ساواک که تا ۲ماه هر روز ادامه داشت، کلیه امکانات و تسلیحات مجاهدین نیز به چنگ ماموران شاه افتاد. |
ویرایش