۱٬۶۵۱
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳: | خط ۳: | ||
== کودکی و جوانی == | == کودکی و جوانی == | ||
ستار در یک خانواده متوسط نیمه روستایی - نیمه شهری، به دنیا آمد. پدرش حاج حسن از مردم قرهداغ (ارسباران) بود. وی بزاز دورهگردی بود که از تبریز پارچه میخرید و در دهات ارسباران میفروخت. ستار چند بار به همراه پدر راه بین این دو شهر را پیموده بود. در این دوران نه به مکتب رفت و نه پیش کسی درس خواند. | ستار در یک خانواده متوسط نیمه روستایی - نیمه شهری، به دنیا آمد. پدرش حاج حسن از مردم قرهداغ (ارسباران) بود. وی بزاز دورهگردی بود که از تبریز پارچه میخرید و در دهات ارسباران میفروخت. ستار چند بار به همراه پدر راه بین این دو شهر را پیموده بود. در این دوران نه به مکتب رفت و نه پیش کسی درس خواند. | ||
حاج حسن ۴ پسر داشت. اسماعیل (از زن اولش)، ستار و غفار و عظیم (از زن دومش). غفار دکان کفشدوزی داشت و در سال ۱۳۳۰، موقع استیلای روسها، در تبریز، به دستور شجاعالدوله به دار آویخته شد. | |||
اسماعیل برادر بزرگتر ستار، یکبار که در دوران جوانی با پدرش از زیارت کربلا بازمیگشت، شنید که از سوی یکی از ایلها به آبدارخانه مظفرالدین میرزا که او نیز از سفر کربلا برمیگشت دستبرد زدهاند. اسماعیل به یاری ولیعهد شتافت. در میان راهزنان مردی بود به نام نبی که اسماعیل او را میشناخت. اسماعیل، به خاطر همین آشنایی، بر اثر سخنچینی اطرافیان ولیعهد، گناهکار شناخته شد. به همین دلیل دستور داده شد که وی را تنبیه کنند. ماموران دولتی اسماعیل را دستگیر کرده و در آذربایجان او را سر بریدند. <ref>ستارخان سردار ملی، ص ۱۱</ref> |
ویرایش