۲٬۳۸۲
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۱۰: | خط ۱۱۰: | ||
== آغاز زندگی و جوانی مصدق == | == آغاز زندگی و جوانی مصدق == | ||
در۲۹اردیبهشت ۱۲۶۱هجری شمسی،مصادف با ۲۹رجب ۱۲۹۹هجری قمری (۲۰می ۱۸۸۲میلادی) درتهران متولد شد. تحصیلات مقدماتی را در تهران گذراند. در۹ سالگی پدرش که از ناصرالدین شاه درخواست کرد که پسرش محمد در ردیف مستوفیان زیر دست قرار بگیرد که ناصرالدین شاه پذیرفت. بعد از فوت پدرش، که محمد بیش از ۱۲سال نداشت ناصرالدین شاه لقب «مصدق السلطنه» به او داد. مدتی پس از ترور ناصرالدین شاه مستوفی خراسان شد. پس از تشکیل مدرسه علوم سیاسی در تهران به خاطر علاقهای که به کسب علوم جدید داشت از کار مستوفیگری کناره گیری کرد تا در آن مدرسه تحصیل کند، اما چون تحصیل برای کسانیکه قبلا در استخدام دولت بودند ممنوع بود الزامات آنرا در منزل محیا کرد و با کمک استادانی به تحصیل علوم سیاسی پرداخت. مصدق در ۱۹ سالگی با خانم ضیاءالسلطنه (دختر حاج سید زینالعابدین امام جمعه تهران) ازدواج کرد که حاصل آن ۴ پسر و ۳ دختر بودند که ۲ پسر او به نامهای محمود و یحیی در کودکی فوت کردند. دیگر فرزندان او احمد، غلامحسین، منصوره، ضیاءاشرف و خدیجه نام داشتند. | |||
==مصدق در دوران انقلاب مشروطه== | |||
مصدق در دوران انقلاب مشروطه به جرگه آزادیخواهان پیوست. بعد از به توپ بستن مجلس توسط محمدعلی شاه مصدق نیز مدتی مخفی بود. در انتخابات مجلس اول به نمایندگی مردم اصفهان برگزیده شد، اما چون سن او به سی سال که حد نصاب برای انتخاب شدن بود نرسیده بود، اعتبار نامهاش در شعبه رسیدگی مورد اعتراض قرار گرفت، که او نیز از تمایندگی صرفنظر کرد. مدتی عضو انجمن مترقی «جامع آدمیت» بود، چون گفته میشد این انجمن با فراماسونری ارتباطهایی دارد، از آن کناره گرفت. و به «جامع انسانیت» که علی اکبر دهخدا عضو فعال آن بود پیوست مدتی بعد از آن جمعیت نیز کناره گیری کرد. | |||
==تحصیل در خارج و بازگشت به ایران== | |||
مصدق در اوایل سال ۱۹۰۹میلادی ( ۱۲۸۸هجری خورشیدی) برای ادامه تحصیلات عازم اروپا شد و در مدرسه علوم سیاسی پاریس ثبت نام کرد، ولی پس از چند ماه تحصیل به علت بیماری، به توصیه پزشکان از ادامه تحصیل دست کشید و به ایران بازگشت. در اوایل ۱۲۹۰ پس از بهبود کامل بار دیگر به همراه خانواده به اروپا بازگشت. مصدق فرزندانش را در نوشاتل سوییس به مدرسه گذاشت و خود در صدد برآمد امتحانات دور قبلی را به پایان ببرد. او پس از موفقیت به نوشاتل بازگشت و تا اواخر ژوییه ۱۹۱۳ دوره لیسانی و دکترای خود را در رشته حقوق به پایان رسانید. مدتی در دفتر حقوقی یکی از وکلای همان شهر به کارآموزی پرداخت و همزمان رساله دکترای خود را با عنوان « وصیت در فقه اسلام» تدوین نمود. رسالهاش پس از طی مراحل مربوطه در شورای دانشکده به تصویب رسید و چاپ شد. مصدق بعد از اخذ درجه دکترا فرزندانش را برای ادامه تحصیل در سوییس گذاشت و خود درست یک روز قبل از آغاز جنگ جهانی اولی به ایران بازگشت. دکتر مصدق اولین ایرانی دارای دکترای حقوق بود. | |||
دکتر مصدق در اواسط سال۱۲۹۳ به دعوت دکتر ولیالله خان نصر ، رییس مدرسه علوم سیاسی تهران، با سمت استادی در آن مدرسه تدریس کرد و کتاب «دستور در محاکم حقوقی» را نوشت. | |||
== والیگری و وزارت == | == والیگری و وزارت == | ||
خط ۱۲۱: | خط ۱۲۲: | ||
== نمایندگی مجلس شورای ملی == | == نمایندگی مجلس شورای ملی == | ||
مصدق در اولین دوره مجلس از اصفهان به نمایندگی انتخاب شد ولی چون سنش یه سی سالگی نرسیده بود اعتبار نامهاش تصویب نشد و طی بررسی در کمیسیون او از نمایندگی انصراف داد. بعد از استعفای مشیرالدوله در سال ۱۳۰۲ احمد شاه حکم نخست وزیری رضا خان را در ۶آبان ۱۳۰۲ امضا کرد. در ۲۲ بهمن همان سال مجلس پنجم گشایش یافت. در این مجلس مصدق به نمایندگی مردم تهران انتخاب شد. کار انتخاباب ولایات برای اولین بار به دست فرماندهان لشگر و وزارت جنگ افتاد و نطفه خلع قاجاریه در همین مجلس بسته شد. | |||
در این اواخر همین مجلس ماده واحده تغییر سلطنت از قاجاریه و پادشاهی موقت رضاخان تا تشکیل مجلس مؤسسان، مطرح شد که مصدق و اقلیت مجلس با آن مخالفت کردند. در نهایت این ماده واحده در نهم آبان ۱۳۰۴ تصویب شد. | |||
درانتخابات دوره ششم که در تیر۱۳۰۵ به پایان رسید، مصدق بار دیگر به نمایندگی از تهران انتخاب شد. در این مجلس نیز مصدق جز اقلیت مجلس بودند که با محکم شدن پایههای حکومت دیکتاتوری مخالفت میکردند. مصدق هنگام معرفی کابینه مستوفیالممالک با عضویت وثوقالدوله، عاقد قراداد ۱۹۱۹ در آن کابینه مخالفت کرد و طی بیاناتی در مجلس او را خائن به ملت معرفی کرد. | |||
در دوره هفتم که پایههای حکومت رضاخان کاملا مستحکم شده بود و انتخابات کاملا در کنترل حکومت بود مصدق حتی یک رأی هم نیاورد. او در این دوره خانه نشین شد. در اواخر حکومت رضاخان به زندان افتاد و بعد از مدتی آزاد شد. بعد از سقوط رضاخان و ایجاد فضای باز سیاسی در مجلس چهاردهم نماینده اول تهران شد و از این فضا به نفع جنبش ملی مردم ایران استفاده کرد. انتخابات دوره پانزدهم مصادف بود با نخست وزیری قوام که حزب دولتی دموکرات را پایه گذاری کرده بود و با دخالت در انتخابات و کنترل آن به نفع خود اکثریت مجلس را به خود اختصاص دادند و حتی از انتخاب دکتر مصدق نماینده اول تهران در دوره پیشین جلوگیری کردند. در انتخابات مجلس شانزدهم مصدق بار دیگر به نمایندگی انتخاب شد و در این مجلس بود که رهبری نهضت ملی شدن نفت را به عهده گرفت و به پیش برد. | |||
== مصدق در دوران رضا شاه == | == مصدق در دوران رضا شاه == |
ویرایش