۲٬۳۸۲
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۵۲: | خط ۵۲: | ||
مطب غلامحسین ساعدی در خیایان دلگشا در تهران قرار داشت و او بیشتر اوقات بدون گرفتن حق ویزیت بیماران را معاینه میکرد.<ref>کتاب ضحاک-غلامحسین ساعدی-موسسه انتشارات نگاه</ref> | مطب غلامحسین ساعدی در خیایان دلگشا در تهران قرار داشت و او بیشتر اوقات بدون گرفتن حق ویزیت بیماران را معاینه میکرد.<ref>کتاب ضحاک-غلامحسین ساعدی-موسسه انتشارات نگاه</ref> | ||
او در | او خود در مورد زندگیاش در مصاحبهای با دانشگاه هاروارد چنین میگوید:<blockquote>«من ۱۳۱۴ توی تبریز دنیا آمدم. توی یک خانواده کارمند اندکی بدحال، فقیر مثلاً. تحصیلاتم در تبریز بود. حتی طب را در تبریز خواندم. … حدود ۱۳۳۹ – ۱۳۴۰ فارغالتحصیل شدم. عرض کنم که برای دیدن تخصص به تهران آمدم و رفتم قسمت روانپزشکی. مدتی در بیمارستان روزبه کار کردم. از آنجا هم ساواک و اینها یک کاری کردند که من دیگر توی دانشگاه نباشم. … دلیلش هم روشن بود. من ده تا بیست تا مریض را میبردم سر کلاس و نشان میدادم و… معلوم میشد که (علت بیماری مردم) عوامل بیرونی بوده… تا سال ۵۳ که مرا گرفتند.»<ref>گفتگو با غلامحسین ساعدی-ضیا صدقی-پروژه تاریخ شفاهی معاصر ایران</ref></blockquote> | ||
=== آغاز فعالیتهای ادبی و سیاسی === | === آغاز فعالیتهای ادبی و سیاسی === |
ویرایش