سازمان چریک‌های فدایی خلق ایران: تفاوت میان نسخه‌ها

پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۰: خط ۴۰:
}}
}}


سازمان چریکهای فدایی خلق ایران از وحدت و ادغام دو گروه معتقد به مبارزة مسلّحانه در اواخر فروردین ۱۳۵۰, پدید آمد: گروهی که بیژن جزنی از موٌسسان آن بود (گروه یک) و گروه دیگری که مسعود احمدزاده از پایه گذارانش بود (گروه دو). این دو گروه، پس از «[[حماسة سیاهکل]]» و اعدام ۱۳نفر از پیشتازان «جنبش فدایی» در ۲۶ اسفند ۱۳۴۹, به طورکامل به هم پیوستند.
سازمان چریکهای فدایی خلق ایران از وحدت و ادغام دو گروه معتقد به مبارزة مسلّحانه در اواخر فروردین ۱۳۵۰، پدید آمد: گروهی که بیژن جزنی از مؤسسان آن بود (گروه یک) و گروه دیگری که مسعود احمدزاده از پایه گذارانش بود (گروه دو). این دو گروه، پس از «[[قیام سیاهکل|حماسه سیاهکل]]» و اعدام ۱۳نفر از پیشتازان «جنبش فدایی» در ۲۶ اسفند ۱۳۴۹, به طورکامل به هم پیوستند.


== سابقه ==
== سابقه ==
سازمان چریکهای فدایی خلق ایران پس از حمله گروهی از چریکها به «پاسگاه سیاهکل» و دستگیری و اعدام ۱۳نفر از آنها توسط رژیم شاه، در تاریخ ۲۶ اسفند ۱۳۴۹شمسی، از ادغام دو گروه مارکسیست-لنینیست و معتقد به مشی چریکی، در اواخر فروردین ۱۳۵۰ شمسی، بنیان گذاشته شد. بنیان گذاران گروه اول عبارت بودند از بیژن جزنی و حسن ضیاظریفی، علی اکبر صفایی فراهانی، محمد صفاری آشتیانی، غفور حسن‌پور، رحمت‌الله پیرونذیری، اسکندر صادقی‌نژاد و حمید اشرف که به (گروه یک)، و گروه دوم که مسعود احمدزاده و امیر پرویز پویان آن را تشکیل داده بودند به (گروه دو) معروفند. این دو گروه ابتدا تحت عنوان «چریکهای فدایی خلق ایران» شروع، و بعد از مدتی خود را با عنوان «سازمان چریکهای فدایی خلق ایران» معرفی کردند. سازمان چریک‌های فدایی خلق ایران در جریان انقلاب ۱۳۵۷ در ایران نشان داد که از مهم‌ترین و تأثیرگذارترین گروه‌های چپ در این انقلاب بود، این سازمان تأثیر زیادی در جذب روشنفکران ایرانی و جوانان انقلابی هم نسل خود گذاشت و بسیاری از آنها را به مبارزه مسلحانه علیه رژیم شاه کشاند. اگر چه در جریان مبارزات قبل از انقلاب بهمن، تعداد زیادی از این فداییان کشته شدند، اما با آزاد شدن زندانیان سیاسی، و پیوستن کادرها و هواداران به آن، در جریان انقلاب به شکل مؤثر شرکت داشت و اندکی بعد به گسترده‌ترین و بزرگترین سازمان چپ مستقل ایران تبدیل شد.
سازمان چریکهای فدایی خلق ایران پس از حمله گروهی از چریکها به «پاسگاه [[قیام سیاهکل|سیاهکل]]» و دستگیری و اعدام ۱۳نفر از آنها توسط رژیم شاه، در تاریخ ۲۶ اسفند ۱۳۴۹شمسی، از ادغام دو گروه مارکسیست-لنینیست و معتقد به مشی چریکی، در اواخر فروردین ۱۳۵۰ شمسی، بنیان گذاشته شد. بنیان گذاران گروه اول عبارت بودند از بیژن جزنی و حسن ضیاظریفی، علی اکبر صفایی فراهانی، محمد صفاری آشتیانی، غفور حسن‌پور، رحمت‌الله پیرونذیری، اسکندر صادقی‌نژاد و حمید اشرف که به (گروه یک)، و گروه دوم که مسعود احمدزاده و امیرپرویز پویان آن را تشکیل داده بودند به (گروه دو) معروفند. این دو گروه ابتدا تحت عنوان «چریکهای فدایی خلق ایران» شروع، و بعد از مدتی خود را با عنوان «سازمان چریکهای فدایی خلق ایران» معرفی کردند. سازمان چریک‌های فدایی خلق ایران در جریان انقلاب ۱۳۵۷ در ایران نشان داد که از مهم‌ترین و تأثیرگذارترین گروه‌های چپ در این انقلاب بود، این سازمان تأثیر زیادی در جذب روشنفکران ایرانی و جوانان انقلابی هم نسل خود گذاشت و بسیاری از آنها را به مبارزه مسلحانه علیه رژیم شاه کشاند. اگر چه در جریان مبارزات قبل از انقلاب بهمن، تعداد زیادی از این فداییان کشته شدند، اما با آزاد شدن زندانیان سیاسی، و پیوستن کادرها و هواداران به آن، در جریان انقلاب به شکل مؤثر شرکت داشت و اندکی بعد به گسترده‌ترین و بزرگترین سازمان چپ مستقل ایران تبدیل شد.


== گروه جزنی ==
== گروه جزنی ==
بیژن جزنی در دی ماه ۱۳۱۶ در تهران به دنیا آمد. پدر، داییها و عموهای بیژن عضو حزب توده بودند. مادر بیژن نیز، از فعالان حزب توده بود. پس از شکست حزب دموکرات در آذربایجان در آذر۱۳۲۶, پدرش به علّت همکاری با حزب دموکرات آذربایجان به شوروی پناهنده شد.
بیژن جزنی در دی ماه ۱۳۱۶ در تهران به دنیا آمد. پدر، دایی‌ها و عموهای بیژن عضو حزب توده بودند. مادر بیژن نیز، از فعالان حزب توده بود. پس از شکست حزب دموکرات در آذربایجان در آذر۱۳۲۶, پدرش به علت همکاری با حزب دموکرات آذربایجان به شوروی پناهنده شد.


بیژن «در ده سالگی به صفوف سازمان جوانان حزب توده پیوسته (سال۱۳۲۶) و تا آخرین روزهای زندگی این سازمان، جزء اعضای ازخودگذشتة آن بوده. با کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲, در هسته‌های مقاومتِ «حزب» نام نوشته و تا روزی که مساٌلة مقاومت مسلّحانه دربرابر کودتا منتفی نشده، در خانة حزبی و در حالت آماده باش زیسته. در یکی دو سال اول کودتا هم چند بار بازداشت شده و بار اول چند روز و بار دوم چند هفته و بار سوم شش ماه حبس کشیده، با این که هجده سالش تمام نشده بود. در سالهای ۳۸–۱۳۳۴, به همراه شماری از جوانان همسن و سالش ـ که همدیگر را در زندان شناخته بودند و همدست و همداستان شده بودندـ به بازبینی و جمع‌بندی مشی و عملکرد حزب توده پرداخته، از موضعی انقلابی از این جریان بریده و همراه با رفقایش در جنبشهای مردمی این دوره و مهمتر از همه، اعتصاب کارگران کوره‌پزخانه‌های تهران و رانندگان اتوبوس شرکت داشته. در تنفّس کوتاه سالهای ۴۲–۱۳۳۸, و تحرّک سیاسی این دوره، یکی از رهبران مورد احترام جنبش دانشجویی شده و از سرآمدان جناح چپ غیرتودهای و گردانندگان «جبهة ملّی دانشگاه»؛ و هم از این رو زیر ذرّهبین پلیس سیاسی و در معرض آزار و بازداشتهایی قرارگرفته، که گاه چندین ماه به درازا می‌کشید. با این که از برجستهترین سازماندهندگان جنبشهای اجتماعی و بسیج کنندة اعتراضهای توده ای به‌شمار رفته. نمونة آخرش برگزاری آیین هفتم و چهلم جهان پهلوان تختی بود که بیژن جزنی و گروهش نقش به سزایی در آن داشتند…» (جُنگی دربارة زندگی و آثار بیژن جزنی، انتشارات خاوران، پاریس ۱۳۷۸, مقالة ناصر مهاجر، ص۳۹۶).
بیژن «در ده سالگی به صفوف سازمان جوانان حزب توده پیوسته (سال۱۳۲۶) و تا آخرین روزهای زندگی این سازمان، جزء اعضای ازخودگذشتة آن بوده. با کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲, در هسته‌های مقاومتِ «حزب» نام نوشته و تا روزی که مسأله‌ی مقاومت مسلّحانه دربرابر کودتا منتفی نشده، در خانة حزبی و در حالت آماده باش زیسته. در یکی دو سال اول کودتا هم چند بار بازداشت شده و بار اول چند روز و بار دوم چند هفته و بار سوم شش ماه حبس کشیده، با این که هجده سالش تمام نشده بود. در سالهای ۳۸–۱۳۳۴, به همراه شماری از جوانان همسن و سالش ـ که همدیگر را در زندان شناخته بودند و همدست و همداستان شده بودندـ به بازبینی و جمع‌بندی مشی و عملکرد حزب توده پرداخته، از موضعی انقلابی از این جریان بریده و همراه با رفقایش در جنبشهای مردمی این دوره و مهمتر از همه، اعتصاب کارگران کوره‌پزخانه‌های تهران و رانندگان اتوبوس شرکت داشته. در تنفّس کوتاه سالهای ۴۲–۱۳۳۸, و تحرّک سیاسی این دوره، یکی از رهبران مورد احترام جنبش دانشجویی شده و از سرآمدان جناح چپ غیرتودهای و گردانندگان «جبهة ملّی دانشگاه»؛ و هم از این رو زیر ذرّهبین پلیس سیاسی و در معرض آزار و بازداشتهایی قرارگرفته، که گاه چندین ماه به درازا می‌کشید. با این که از برجستهترین سازماندهندگان جنبشهای اجتماعی و بسیج کنندة اعتراضهای توده ای به‌شمار رفته. نمونة آخرش برگزاری آیین هفتم و چهلم جهان پهلوان تختی بود که بیژن جزنی و گروهش نقش به سزایی در آن داشتند…».<ref>جُنگی دربارة زندگی و آثار بیژن جزنی، انتشارات خاوران، پاریس ۱۳۷۸, مقالة ناصر مهاجر، ص۳۹۶)</ref>


در سالهای ۱۳۳۹ تا۱۳۴۱, که فضای سیاسی اندکی باز شده بود، مبارزات دانشجویی اوج گرفت. در آغاز دوران اوجگیری جنبش دانشجویی در سال ۳۹, «سازمان دانشجویان دانشگاه تهران» وابسته به «جبهة ملی» پدید آمد و «پیام دانشجو» را منتشر کرد. بیژن که در «سازمان دانشجویان دانشگاه تهران» فعالیت داشت، در سال ۴۲ مسئولیت چاپ «پیام دانشجو» را بهعهده گرفت.
در سالهای ۱۳۳۹ تا۱۳۴۱, که فضای سیاسی اندکی باز شده بود، مبارزات دانشجویی اوج گرفت. در آغاز دوران اوجگیری جنبش دانشجویی در سال ۳۹, «سازمان دانشجویان دانشگاه تهران» وابسته به «جبهة ملی» پدید آمد و «پیام دانشجو» را منتشر کرد. بیژن که در «سازمان دانشجویان دانشگاه تهران» فعالیت داشت، در سال ۴۲ مسئولیت چاپ «پیام دانشجو» را بهعهده گرفت.
۹۷۳

ویرایش

منوی ناوبری