۲۰۸
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
= هژمونی زنان در سازمان مجاهدین خلق ایران = | = هژمونی زنان در سازمان مجاهدین خلق ایران = | ||
== هژمونی زنان در سازمان مجاهدین خلق ایران: == | |||
مجاهدین پس از جمعبندی مبارزات خود در دهه شست به این نتیجه رسیدند که: | |||
از آنجایی که رژیم حاکم بر ایران یک رژیم ضد بشر است که ویژگی برجسته آن زن ستیزی است و بیشترین آمار سرکوب شامل زنان میشود؛ و با توجه به نقش فعال زنان مجاهد در مبارزه سازمان (از ایستادگی در زندانها و زیر شکنجههای شدید تا پذیرش مسولیتهای سیاسی _ نظامی و تشکیلاتی جنبش) نقش بسزایی داشتهاند و از آنجایی که بیشترین سرکوب در حاکمیت ملاها به دلیل تبعیض جنسیتی که در ساختار فکری ولایت فقیه و قانون اساسی رژیم ایران نهادینه شدهاست، متوجه زنان است، در طرف مقابل یعنی جبهه مقاومت باید آنتیتز این سرکوب و تبعیض جنسیتی، ایجاد بشود. | |||
این نتیجهگیری به تغییرات بنیادینی در ساختار سازمان مجاهدین و کلیت جنبش مقاومت راه برد که به انقلاب درونی مجاهدین منجر شد. | |||
اصلیترین و محوریترین تغییر منتقل شدن هژمونی در سطح رهبری به زنان مجاهد بود. | |||
=== '''تعریف هژمونی:''' === | |||
کلمه هژونی در [https://dictionary.abadis.ir/fatofa/هژمونی/ فرهنگ لغات]<ref>[https://dictionary.abadis.ir/fatofa/%D9%87%DA%98%D9%85%D9%88%D9%86%DB%8C/ دیکشنری آنلاین آبادیس]</ref> با معانی فرادستی، سلطه گری، سلطه، (به فرانسوی: hégémonie) مفهومی است برای توصیف و توضیحِ نفوذ و تسلط یک گروهِ اجتماعی بر گروهی دیگر. چنانکه گروهِ مسلط (فرادست) درجه ای از رضایت گروهِ تحتِ سلطه (فرودست) را به دست میآورد و با «تسلط داشتن به دلیلِ زورِ صِرف»، فرق دارد. | کلمه هژونی در [https://dictionary.abadis.ir/fatofa/هژمونی/ فرهنگ لغات]<ref>[https://dictionary.abadis.ir/fatofa/%D9%87%DA%98%D9%85%D9%88%D9%86%DB%8C/ دیکشنری آنلاین آبادیس]</ref> با معانی فرادستی، سلطه گری، سلطه، (به فرانسوی: hégémonie) مفهومی است برای توصیف و توضیحِ نفوذ و تسلط یک گروهِ اجتماعی بر گروهی دیگر. چنانکه گروهِ مسلط (فرادست) درجه ای از رضایت گروهِ تحتِ سلطه (فرودست) را به دست میآورد و با «تسلط داشتن به دلیلِ زورِ صِرف»، فرق دارد. | ||
خط ۳۳: | خط ۴۲: | ||
=== هژمونی زنان محصول عنصر شکوفا شده انسانی === | === هژمونی زنان محصول عنصر شکوفا شده انسانی === | ||
<blockquote>'''بخشهای از تئوری مریم رجوی در رابطه با هژمونی زنان:'''</blockquote><blockquote>برگرفته شده از کتاب «زنان، نیروی تغییر»: «ما از یک رهبری صحبت میکنیم که محصول عنصر شکوفا شدة انسانی است و خودش نیز بر روابط انسانی متمرکز است. این شورش بزرگی است علیه مردسالاری و فرهنگ عقبماندهای که باید نفی شود. به همین دلیل وقتی در جنبش مقاومت، زنان مواضع رهبریکننده را برعهده گرفتند، این تغییر برای ما فقط یک جابه جایی مدیریتی نبود، بلکه فراتر از آن هدف، نفی سازوکار مبتنی بر تبعیض جنسی بود. چنین نبود که مردان پستهایشان را ترک کنند تا زنان در همان پستها جایگزین شوند و همان مناسبات را با همان شیوهها اداره کنند. چنین نبود که زنان پا در جای پای مردان بگذارند یا در کلوپ مردان پذیرفته شوند. خیر، اصل موضوع این بوده و هست که روابط کهنه مبتنی بر بینش مردسالاری کنار زده شود و جای خود را به روابط انسانی بدهد. حضور زنان در رهبری، مردان را حذف نکرد و سبب انفعال یا افت آنها نشد. به عکس، آنها را از بندهای فرهنگ مردسالار که بر ذهنها، ارادهها و عاطفههایشان پیچیده شده بود، رها کرد. آنها تجربههای خود را به زنان منتقل کردند و از آنان که افقهای تازهای را گشوده بودند، بسیاری چیزها را آموختند. پس ما به رهبری زنان اینگونه نگاه میکنیم: یک آرمان پیشرو انسانی. مجاهدین به این کشف مهم رسیدند که اگر بخواهند در مقابل استبداد مذهبی بایستند، باید با تمامی آثار ایدئولوژیک و فرهنگی بنیادگرایی مبارزه کنند. در یک کلام، ما دیدیم که زدودن اندیشة جنسیتگرایی انرژی عظیمی از درون این مقاومت آزاد میکند و دینامیسم شگفتی برای جهش به جلو فراهم میکند که سرچشمة تواناییهاست. این دگرگونی، اشاره میکنم: اولین تغییر، حضور فعال زنان در رهبری جنبش مقاومت و مواضع تصمیمگیری در سطوح مختلف بود. پروسة طولانی مبارزات زنان، زمینهساز این تحول بود. اما نقطة عزیمت آن ضرورت سرنگونی ملایان بود. جان باختن هزاران زن مجاهد خلق در مبارزه با این رژیم در دهة ۱۳۶۰ گواهی داد که همین زنان شایسته رهبری هستند و بدون نقش آنها، جنبش مقاومت راه به جلو باز نخواهد کرد».</blockquote> | <blockquote>'''بخشهای از تئوری مریم رجوی در رابطه با هژمونی زنان:'''</blockquote><blockquote>برگرفته شده از کتاب «زنان، نیروی تغییر»: «ما از یک رهبری صحبت میکنیم که محصول عنصر شکوفا شدة انسانی است و خودش نیز بر روابط انسانی متمرکز است. این شورش بزرگی است علیه مردسالاری و فرهنگ عقبماندهای که باید نفی شود. به همین دلیل وقتی در جنبش مقاومت، زنان مواضع رهبریکننده را برعهده گرفتند، این تغییر برای ما فقط یک جابه جایی مدیریتی نبود، بلکه فراتر از آن هدف، نفی سازوکار مبتنی بر تبعیض جنسی بود. چنین نبود که مردان پستهایشان را ترک کنند تا زنان در همان پستها جایگزین شوند و همان مناسبات را با همان شیوهها اداره کنند. چنین نبود که زنان پا در جای پای مردان بگذارند یا در کلوپ مردان پذیرفته شوند. خیر، اصل موضوع این بوده و هست که روابط کهنه مبتنی بر بینش مردسالاری کنار زده شود و جای خود را به روابط انسانی بدهد. حضور زنان در رهبری، مردان را حذف نکرد و سبب انفعال یا افت آنها نشد. به عکس، آنها را از بندهای فرهنگ مردسالار که بر ذهنها، ارادهها و عاطفههایشان پیچیده شده بود، رها کرد. آنها تجربههای خود را به زنان منتقل کردند و از آنان که افقهای تازهای را گشوده بودند، بسیاری چیزها را آموختند. پس ما به رهبری زنان اینگونه نگاه میکنیم: یک آرمان پیشرو انسانی. مجاهدین به این کشف مهم رسیدند که اگر بخواهند در مقابل استبداد مذهبی بایستند، باید با تمامی آثار ایدئولوژیک و فرهنگی بنیادگرایی مبارزه کنند. در یک کلام، ما دیدیم که زدودن اندیشة جنسیتگرایی انرژی عظیمی از درون این مقاومت آزاد میکند و دینامیسم شگفتی برای جهش به جلو فراهم میکند که سرچشمة تواناییهاست. این دگرگونی، اشاره میکنم: اولین تغییر، حضور فعال زنان در رهبری جنبش مقاومت و مواضع تصمیمگیری در سطوح مختلف بود. پروسة طولانی مبارزات زنان، زمینهساز این تحول بود. اما نقطة عزیمت آن ضرورت سرنگونی ملایان بود. جان باختن هزاران زن مجاهد خلق در مبارزه با این رژیم در دهة ۱۳۶۰ گواهی داد که همین زنان شایسته رهبری هستند و بدون نقش آنها، جنبش مقاومت راه به جلو باز نخواهد کرد».</blockquote> | ||
=== دیدگاه دیگران در رابطه با تئوری مریم رجوی: === | |||
فرانسواز اریتیه، مردم شناس و نویسنده برجسته فرانسوی و جانشین کلود لوی-استروس در کالج فرانسه فرانسه بود. | |||
او | |||
== تفاوت فمینیسم و هژمونی زنان == | == تفاوت فمینیسم و هژمونی زنان == |
ویرایش