۹۷۳
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۲۵۶: | خط ۲۵۶: | ||
* ۹۴۲تن تیرباران، ۴تن حلقآویز و ۳۳تن در زیر شکنجه و ۹۲نفر در خیابان تمامکش شده و ۴۲نفر دیگر به اشکال مختلف بهشهادت رسیدند. | * ۹۴۲تن تیرباران، ۴تن حلقآویز و ۳۳تن در زیر شکنجه و ۹۲نفر در خیابان تمامکش شده و ۴۲نفر دیگر به اشکال مختلف بهشهادت رسیدند. | ||
سودابه پازاج یکی از جوانانی که در آن روز جان خودش را برای آزادی داد، در وصیت نامه خودش مینویسد: <blockquote>«رسم و ره آزادی یا پیشه نباید کرد،</blockquote><blockquote>یا آنکه ز جان و تن اندیشه نباید کرد</blockquote><blockquote>برای استمرار حرکت خود و برای روشن کردن راه خلق احتیاج به فداکاریها و از خودگذشتگیهای زیادی است و کسی را توان این کار است که در قید خود نباشد».</blockquote>مسعود شکیبانژاد هم جوان دیگری است که در وصیت نامه خودش خطاب به مادرش مینویسد: | بخش عمده اسامی این فهرست را جوانان و نوجوانان تشکیل میدهند. | ||
مژگان جمشیدی (۱۴ساله ) مهدی زابلی (۱۵ساله ) مهران شجاعی (۱۵ساله)حوری درودی(۱۵ساله )فاطمه درودی(۱۶ساله )صدیقه قائمی(۱۶ساله )کورش درویشی(۱۶ساله ) | |||
حمید آقا علی سیچانی(۱۷ساله )مجید طیاری(۱۷ساله )زهرا احمدی زاده(۱۷ساله ) | |||
علی جبار زارع(۱۷ساله )اکبر دادخواه(۱۷ساله )امیر هوشنگ صمدی(۱۸ساله )زهرا رضایی(۱۸ساله )مجید مداح(۱۷ساله )محمود غلامی(۱۷ساله )بهجت حیدری(۱۸ساله ) | |||
ناصر اکبر زاده یوسفی (۱۸ساله )اکبر قدیری اصل نوبری(۱۸ساله )افسانه شمس آبادی(۱۸ساله )مجید خلوتی زاده(۱۸ساله )سوخته زار شجاعی (۱۸ساله )سودابه پازاج(۱۸ساله )احمد دادخواه(۱۸ساله ) | |||
رسانههای دولتی نیز این اعدامها را منتشر کردند: | |||
* ۵۷ نفر از عوامل تظاهرات مسلحانة اخیر در تهران اعدام شدند.<ref>روزنامهی اطلاعات سه شنبه ۷مهرماه ۱۳۶۰</ref> | |||
* به حکم دادگاه انقلاب اسلامی مرکز ۵۴ تن از عاملین تظاهرات خونین پنجم مهر تهران تیرباران شدند.<ref>کیهان سه شنبه ۷مهرماه۱۳۶۰</ref> | |||
* ۵۳ محارب و باغی در تهران و شهرستانها اعدام شدند.<ref> اطلاعات چهارشنبه ۸مهرماه ۱۳۶۰ شماره ۱۶۵۳۹ </ref> | |||
توجیه شرعی شقاوت, کشتارهای خیابانی و اعدام جوانان ایرانی از زبان سران رژیم | |||
سودابه پازاج یکی از جوانانی که در آن روز جان خودش را برای آزادی داد، در وصیت نامه خودش مینویسد:<blockquote>«رسم و ره آزادی یا پیشه نباید کرد،</blockquote><blockquote>یا آنکه ز جان و تن اندیشه نباید کرد</blockquote><blockquote>برای استمرار حرکت خود و برای روشن کردن راه خلق احتیاج به فداکاریها و از خودگذشتگیهای زیادی است و کسی را توان این کار است که در قید خود نباشد».</blockquote>مسعود شکیبانژاد هم جوان دیگری است که در وصیت نامه خودش خطاب به مادرش مینویسد: | |||
«مادر! من باید بروم باید بروم؛ وگرنه میمیرم. | «مادر! من باید بروم باید بروم؛ وگرنه میمیرم. | ||
خط ۲۶۷: | خط ۲۸۵: | ||
«مرگ بر خمینی!»<ref>وبسایت [https://article.mojahedin.org/i/%D8%AD%D9%85%D8%A7%D8%B3%D9%87-%DB%B5%D9%85%D9%87%D8%B1-%D9%BE%D8%A7%DB%8C%D8%A7%D9%86-%D8%B4%D8%A7%D9%87-%D8%B3%D8%B7%D8%A7%D9%86-%D9%88%D9%84%D8%A7%DB%8C%D8%AA سازمان مجاهدین خلق ایران] </ref> | «مرگ بر خمینی!»<ref>وبسایت [https://article.mojahedin.org/i/%D8%AD%D9%85%D8%A7%D8%B3%D9%87-%DB%B5%D9%85%D9%87%D8%B1-%D9%BE%D8%A7%DB%8C%D8%A7%D9%86-%D8%B4%D8%A7%D9%87-%D8%B3%D8%B7%D8%A7%D9%86-%D9%88%D9%84%D8%A7%DB%8C%D8%AA سازمان مجاهدین خلق ایران] </ref> | ||
=== وصیتنامهی یکی از جان باختگان روز ۵ مهر ۱۳۶۰ === | |||
مسعود شکیبانژاد از جمله جوانان مجاهدی است که در روز ۵ مهر در تظاهرات شرکت میکند، وی وصیتنامهاش را روز ۴ مهر مینویسد و در فردای آن روز به میدان تظاهرات میرود؛ گوشهای از وصیتنامهی وی نشان دهندهی عزم آنها برای رسیدن به آزادی است:<blockquote>«سلام، سلامی گرم و آتشین، سلامی غمبار و دردآگین، سلام آخرین، </blockquote><blockquote>غرضم از نوشتن این نامه در واپسین ساعات عمرم تشریح انگیزههای حرکتم بود، </blockquote><blockquote>وقتی خلق همهٌ درها را بهروی خویش بسته میبیند و هرفریاد اعتراض و مخالفتی با اسلحه سرکوب میشود، پس زندهباد مبارزهٌ مسلحانهٌ رهاییبخش خلق، زندهباد برابری و عدالت. با این تحلیل، دیگر کمترین جایی برای درنگ و تعلل نمیماند.</blockquote><blockquote>من نیز مانند هزاران رزمندهٌ دلاور دیگر این میهن، بهجنبش انقلابی مسلحانه و پیشتاز خلق، بهعنوان آخرین راهنجات و آخرین شیوهٌ اصولی برخورد با خمینی آدمخوار و بهعنوان نبردی کاملاً عادلانه، رودرروی خمینی مسلحانه ایستادهام </blockquote><blockquote>این را همه شاهدند که سازمان چقدر سعی کرد بهقولی حتی از آخرین قطرههای دموکراسی در این میهن استفاده کند تا این خونریزی و کشتارها نشود. همه دیدیم که باوجود بیشاز 50شهید چماقداری و تروریسم کور(رژیم خمینی است که بیشرمانه ما را بهتروریسم متهم میکند) باز هم سازمان دست بهاسلحه نزد تا اینکه انحصارطلبی وارد مرحلهٌ نوینی گشت و ارتجاع از حاکمیت سیاسی جز خویشتن هیچکس را نخواست. این بود که خمینی و دارودستهاش در مجلس و اینور و آنور مجبور به یککودتای بهخیال خودشان بیسروصدا شدند. فالانژها و چماقکشان حرفهیی را بهخیابانها فرستادند تا با عربده و بگیروببند و تفنگکشی و اعدام، محیط رعب و وحشتی ایجاد کنند که هیچکس فکر اعتراض هم بهسرش نزند</blockquote><blockquote>اما راهپیمایی شکوهمند و انقلابی 30خرداد چنان ضربهیی بر پیکر پوسیدهاش وارد آورد که مثل تفنگ بادی شروع کرد به هیاهو و گندهگویی. بله ببرکاغذی زخمخورده بههرسو چنگال انداخت، بدون هدف یکی از این چنگالها به زندان اوین افتاد، بیچاره ببرکاغذی نمیدانست گناه را گردن چهکسی بیندازد، ولی ساکت که نمیشد نشست، همهٌ دیکتاتورها وقتی به اینجا میرسند، به همین شیوه متوسل میشوند. حدود 60ـ50نفر را به جوخه سپرد، ازجمله سعادتی را که محکومیتش ازپیش دهسال تعیین شده بود و ازجمله دختران 12ساله و ازجمله افرادی که حتی نامشان را نمیدانست و نیز زنان باردار را. این عمل شنیع ضدخلقی کار زشتی بود که حتی شاه خونخوار هم از انجام آن در پیشگاه خلق ابا داشت. </blockquote><blockquote>.....</blockquote><blockquote>آری اینها همه برای آزادی است، آزادی، آزادی، این خون رگهای هستی، این آوای خونین همیشهٌ تاریخ و چهباک، چهباک. بهخدا اگر صدجان میداشتم راضی بودم که هرکدام را زیر شدیدترین شکنجهها و زنده پوستکندهشدنها بدهم، برای خدا، برای رهایی خلق، برای اینکه نباشند دیگر دعواهای زنها با مردهایشان برای نبودن خرجی خانه و مرگ بچهها روی دست پدران و مادران از گرسنگی و فقر و بیماری.......</blockquote><blockquote>.....بسیاری از انقلابیون باید جان پاک خویش را درطبق اخلاص نهند. ..... وضعیت کنونی اینچنین است و تنها آدمهای بزدل و بیشرف میتوانند ساکت بنشینند. من خیلی وقت است که ماهیت این رژیم خونخوار پلید برایم روشن گشته و بنابراین با همهٌ وجودم، معتقدم که باید با این حکومت فقط با سلاح درآویخت، چرا که دیگر هیچ جایی و طریق برخورد دیگری را نگذاشتهاند و بازهم بر این تأکید دارم که نبرد ما عادلانه است و بهحکم قرآن این حق ماست و خدا بهما اجازه داده تا با آنها که بهما ظلم روا داشتند، بجنگیم. اذن للذین یقاتلون بانهم ظلموا</blockquote><blockquote>… الان ساعت ده و دهدقیقه روز شنبه 4مهرماه سال1360 است. من بهخوبی میدانم که آخرین لحظات عمرم را دارم سپری میکنم. زیرا فردا برنامهٌ بسیار گسترده و بسیار مهمی داریم که حالت نقطهٌ عطف را در جنبش دارد و این حالت پیش نمیآید و قوام نمییابد مگر با خون، و این خون از بدنهای ما باید ریخته شود تا بهخلق انگیزهٌ حرکت و ایثار بدهد و تا رهایی به جامعه باز آید». <ref>سیمای آزادی تلویزیون ملی ایران- اخبار روز ۵ مهر ۱۳۹۷</ref></blockquote> | |||
==پانویس == | ==پانویس == | ||
{{پانویس|۳|اندازه=ریز}} | {{پانویس|۳|اندازه=ریز}} |
ویرایش