۹۷۳
ویرایش
خط ۱۰۷: | خط ۱۰۷: | ||
«واقعیات تاریخ را اگر انسان نگوید به تاریخ و در حقیقت به نسل آینده خیانت کرده است، وقتی که انقلاب پیروز شد یک غرور مخصوصی هم بیت امام و هم ما و هم دیگران را فرار گرفت. ما می گفتیم مسئله، مسئله اسلام است و ایران و عربستان و سایر کشورها ندارد، انقلاب اسلامی است و امام هم رهبر جهان اسلام است ... در بُعد سیاست خارجی، شعارها همه بر اساس صدور انقلاب و اینکه انقلاب مرز نمی شناسد و این قبیل مسایل متمرکز بود. این شعارها کشورهای همجوار را به وحشت انداخت. و این فکر برای آن ها ایجاد شد که این ها به این شکل پیش می روند فردا نوبت ماست ... عربستان سعودی و امارات هم تقریباً یک چنین موضعی داشتند و رادیو و تلویزیون شان علیه ایران تبلیغات را شروع کرده بودند، من احساس می کردم که ما مورد تهاجم قرا می گیریم. البته شاید دیگران هم این احساس را داشتند ولی من به سهم خودم یک روز رفتم منزل آقا شیخ محمد یزدی در قم، آن وقت هنوز امام در قم بود و در منزل آقای یزدی سکونت داشتند. به امام عرض کردم: هر انقلابی که در دنیا به پیروزی می رسد، معمولاً هیأت های حسن نیت را برای کشورهای مجاور می فرستند و خط مشی خود را برای آن ها توضیح می دهند و با آن ها تفاهم می کنند، و این گونه که امروز عراق و دیگران تحریک شده اند و دائماً علیه ما تبلیغ می کنند خطرناک است. بجاست هیأت های حسن نیت به کشورهای مجاور فرستاده شود تا یک مقدار این تشنج ها کاهش پیدا کند. ایشان فرمودند: وِل کن، ما کاری به دولت ها نداریم. من عرض کردم: نمی توانیم دور کشورمان را دیوار بکشیم، بالاخره این ها دولت هایی هستند در مجاورت ما و وحشت این ها را گرفت. ایشان فرمودند: نخیر، ما می خواهیم دور کشورمان را دیوار بکشیم. اصلاً ایشان حاضر نبودند که اسم دولت ها به میان بیاید، همان که در نظر ما بود که ملت ها ملاک هستند، در نظر امام همین مسئله بود و می فرمودند، ملت ها با هم هستند. به نظر من اگر یک مقدار تفاهم می کردند، شاید بهانه به دست آن ها نمی آمد، بالاخره این زمینه برای آن ها فراهم شد. دولت های استعماری هم با توجه به همین احساس و وحشت به آن ها نزدیک تر شدند و آن ها را تحریک و تطمیع کردند تا بالاخره عراق به ما حمله کرد» 6خاطرات حسینعلی منتظری، ص ص 2-271، انتشارات انقلاب اسلامی، آلمان، 2001 میلادی | «واقعیات تاریخ را اگر انسان نگوید به تاریخ و در حقیقت به نسل آینده خیانت کرده است، وقتی که انقلاب پیروز شد یک غرور مخصوصی هم بیت امام و هم ما و هم دیگران را فرار گرفت. ما می گفتیم مسئله، مسئله اسلام است و ایران و عربستان و سایر کشورها ندارد، انقلاب اسلامی است و امام هم رهبر جهان اسلام است ... در بُعد سیاست خارجی، شعارها همه بر اساس صدور انقلاب و اینکه انقلاب مرز نمی شناسد و این قبیل مسایل متمرکز بود. این شعارها کشورهای همجوار را به وحشت انداخت. و این فکر برای آن ها ایجاد شد که این ها به این شکل پیش می روند فردا نوبت ماست ... عربستان سعودی و امارات هم تقریباً یک چنین موضعی داشتند و رادیو و تلویزیون شان علیه ایران تبلیغات را شروع کرده بودند، من احساس می کردم که ما مورد تهاجم قرا می گیریم. البته شاید دیگران هم این احساس را داشتند ولی من به سهم خودم یک روز رفتم منزل آقا شیخ محمد یزدی در قم، آن وقت هنوز امام در قم بود و در منزل آقای یزدی سکونت داشتند. به امام عرض کردم: هر انقلابی که در دنیا به پیروزی می رسد، معمولاً هیأت های حسن نیت را برای کشورهای مجاور می فرستند و خط مشی خود را برای آن ها توضیح می دهند و با آن ها تفاهم می کنند، و این گونه که امروز عراق و دیگران تحریک شده اند و دائماً علیه ما تبلیغ می کنند خطرناک است. بجاست هیأت های حسن نیت به کشورهای مجاور فرستاده شود تا یک مقدار این تشنج ها کاهش پیدا کند. ایشان فرمودند: وِل کن، ما کاری به دولت ها نداریم. من عرض کردم: نمی توانیم دور کشورمان را دیوار بکشیم، بالاخره این ها دولت هایی هستند در مجاورت ما و وحشت این ها را گرفت. ایشان فرمودند: نخیر، ما می خواهیم دور کشورمان را دیوار بکشیم. اصلاً ایشان حاضر نبودند که اسم دولت ها به میان بیاید، همان که در نظر ما بود که ملت ها ملاک هستند، در نظر امام همین مسئله بود و می فرمودند، ملت ها با هم هستند. به نظر من اگر یک مقدار تفاهم می کردند، شاید بهانه به دست آن ها نمی آمد، بالاخره این زمینه برای آن ها فراهم شد. دولت های استعماری هم با توجه به همین احساس و وحشت به آن ها نزدیک تر شدند و آن ها را تحریک و تطمیع کردند تا بالاخره عراق به ما حمله کرد» 6خاطرات حسینعلی منتظری، ص ص 2-271، انتشارات انقلاب اسلامی، آلمان، 2001 میلادی | ||
=== نخوت خمینی و جنگ ایران و عراق === | |||
آقای منتظری، جانشین وقت خمینی، در خاطرات و نوشتههایش، تصویر جالبی از خمینی پس از نشستن به کرسی قدرت به دست میدهد و میگوید:<blockquote>«غرور آنچنان خمینی را فراگرفته بود که اصلاً نمیشد با او حرفی خلاف نظرش زد!»</blockquote><blockquote>«وقتی که انقلاب پیروز شد یک غرور مخصوصی امام را فراگرفت. اصلاً در ذهن همهی ما این بود که گویا عالم را مسخر کردهایم، میگفتیم... امام... رهبر جهان اسلام است،... و لذا در بعد سیاست خارجی، شعارها همه بر اساس صدور انقلاب و اینکه انقلاب مرز نمیشناسد (بود)... این شعارها، کشورهای همجوار را به وحشت انداخت»....</blockquote><blockquote>«واقعیت مسأله جنگ این است که آن اول که انقلاب شد، ما شعارهای تند هم دادیم… من گفتم ما که نمیتوانیم دور کشور مان دیوار بکشیم؛ بالاخره میخواهیم با کشورهای همسایه روابط داشته باشیم. ایشان (خمینی) فرمودند نخیر، ما میخواهیم دور کشور مان دیوار بکشیم».<ref>خاطرات حسینعلی منتظری، انتشارات انقلاب اسلامی، ۲۰۰۱، آلمان، صفحات ۲۷۱-۲۷۲</ref></blockquote> | |||
=== آیا جنگ ایران و عراق قابل پیشگیری بود؟ === | === آیا جنگ ایران و عراق قابل پیشگیری بود؟ === | ||
خط ۲۰۷: | خط ۲۱۰: | ||
«جنگ برای ما، ما را بیدار کرد. آن رخوت و سستی اگر پیدا می شد، دوباره برگشت به یک قرصی و محکمی».<ref>صحیفهی خمینی ( سخنرانی در جمع خطیبان مذهبی- ۱۴ آبان ۱۳۵۹ ) ج۱۳، ص ۳۲۹</ref> | «جنگ برای ما، ما را بیدار کرد. آن رخوت و سستی اگر پیدا می شد، دوباره برگشت به یک قرصی و محکمی».<ref>صحیفهی خمینی ( سخنرانی در جمع خطیبان مذهبی- ۱۴ آبان ۱۳۵۹ ) ج۱۳، ص ۳۲۹</ref> | ||
=== دیدگاه مجاهدین در خصوص جنگ === | |||
در عینحال مجاهدین در نخستین بیانیه سیاسی مفصل خود که پس از شروع جنگ | |||
گسترده صادر کردند )فوقالعادهی ”مجاهد“ ۱۰ آبان ۱۳۵۹ ( کماکان پرسیدند: این سؤال به | |||
جای خود باقی است که آیا اختلافات ایران و عراق نمیتوانست در مسیر برخوردهای | |||
دیگری از سوی طرفین با پرهیز از تحریکات متقابل و رعایت اصول مسلم عرف و قوانین | |||
بینالمللی به سرانجامی جز جنگ، منتهی شود؟ و بهخصوص باید جدا سؤال نمود که آیا | |||
ایران نمیتوانست از همان ابتدا با اتخاذ سیاستی انقلابی و هوشیارانه و با اعلام اینکه تحت | |||
هیچ عنوان )از جمله صدور مکانیکی انقلاب( قصد تحریک و دخالت در امور داخلی | |||
دیگران را ندارد – ضمن اینکه اجازهی دخالت در امور داخلی خود را به دیگران نخواهد | |||
داد – بهانه را بهدست عراق ندهد؟. | |||
== فتح خرمشهر نقطهی عطف جنگ ایران و عراق == | == فتح خرمشهر نقطهی عطف جنگ ایران و عراق == | ||
خط ۲۱۳: | خط ۲۳۵: | ||
در بهار ۱۳۶۱ خرمشهر آزاد شد و نیروهای عراقی از خاک ایران بیرون رفتند، این واقعه بهترین فرصت برای خاتمه دادن به جنگ بود شورای امنیت ملل متحد هم قطعنامه ۵۱۴ را در تاریخ ۲۱ تیر ۱۳۶۱ صادر کردو خواهان آتشبس و خاتمهی فوری کلیهی عملیاتهای نظامی شد؛ همچنین خواهان عقبنشینی نیروها به مرزهای شناختهشدهی بینالمللی شد. | در بهار ۱۳۶۱ خرمشهر آزاد شد و نیروهای عراقی از خاک ایران بیرون رفتند، این واقعه بهترین فرصت برای خاتمه دادن به جنگ بود شورای امنیت ملل متحد هم قطعنامه ۵۱۴ را در تاریخ ۲۱ تیر ۱۳۶۱ صادر کردو خواهان آتشبس و خاتمهی فوری کلیهی عملیاتهای نظامی شد؛ همچنین خواهان عقبنشینی نیروها به مرزهای شناختهشدهی بینالمللی شد. | ||
با این که طرف عراقی این قطعنامه را پذیرفت اما خمینی آن را مطلقاً رد کرد | با این که طرف عراقی این قطعنامه را پذیرفت اما خمینی آن را مطلقاً رد کرد. | ||
فتح خرمشهر به معنی خروج نیروهای متجاوز از خاک ایران نقطه عطف جنگ ایران و عراق میباشد. بدون تردید این واقعه میتوانست فرصت خوبی برای خمینی و برونرفت او از بحران جنگ باشد. به شرط آنکه او، جنگ را "یک بحران" میدانست و نه یک "نعمت"! | |||
== ادامه جنگ بعد از خرمشهر ملی یا ضد میهنی؟ == | == ادامه جنگ بعد از خرمشهر ملی یا ضد میهنی؟ == |
ویرایش