کاربر:Mohsen/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

پرش به ناوبری پرش به جستجو
خط ۷۳: خط ۷۳:
سازمان مجاهدین از رویارویی قهر‌آمیز بشدت پرهیز می‌کرد، تلاش کرد با به میدان آوردن مردم از بسته شدن فضای باز سیاسی جلوگیری کند،۳۰ خرداد ۱۳۶۰ آخرین فرصت برای به میدان آوردن نیروی مردمی بود.   
سازمان مجاهدین از رویارویی قهر‌آمیز بشدت پرهیز می‌کرد، تلاش کرد با به میدان آوردن مردم از بسته شدن فضای باز سیاسی جلوگیری کند،۳۰ خرداد ۱۳۶۰ آخرین فرصت برای به میدان آوردن نیروی مردمی بود.   


در کتاب ارتش آزادیبخش آمده است: <blockquote>«در هفنه‌ها، روزها و لحظه‌های قبل از ۳۰ خرداد، مسیر حوادث نشان می‌داد كه تا آن‌جا كه به خمینی و رژیم ارتجاعیش مربوط می شود، همه چیز تعیین تكلیف شده است. خمینی شمشیر آخته را تا به آخر از غلاف بیرون كشیده و می‌خواست در لحظه‌ی مناسب فرود  آورد. تمامی گفت و شنودهای سیاسی و مسالمت آمیز با خمینی به پایان رسیده بود. از این‌رو مجاهدین به آخرین تیر تركش سیاسی خود می اندیشیدند. باید آخرین اتمام حجت را با خمینی انجام می‌دادند. هیچ چیز جز یك تظاهرات عظیم مردمی نمی‌توانست چنین نقش برجسته یی ایفا كند. اما این تظاهرات بمثابه سلاح بُرنده‌ی سیاسی بایستی هرچه زودتر وارد میدان می‌شد. زمان بسیار تعیین‌كننده بود،حتی یك روز زودتر و یا یك روز دیرتر همه چیز را  تغییر  می‌داد». <ref>کتاب ارتش آزادیبخش ملی - چاپ ۱۳۷۴</ref></blockquote>
در کتاب ارتش آزادیبخش آمده است: <blockquote>«در هفنه‌ها، روزها و لحظه‌های قبل از ۳۰ خرداد، مسیر حوادث نشان می‌داد كه تا آن‌جا كه به خمینی و رژیم ارتجاعیش مربوط می شود، همه چیز تعیین تكلیف شده است. خمینی شمشیر آخته را تا به آخر از غلاف بیرون كشیده و می‌خواست در لحظه‌ی مناسب فرود  آورد. تمامی گفت و شنودهای سیاسی و مسالمت آمیز با خمینی به پایان رسیده بود. از این‌رو مجاهدین به آخرین تیر تركش سیاسی خود می اندیشیدند. باید آخرین اتمام حجت را با خمینی انجام می‌دادند. هیچ چیز جز یك تظاهرات عظیم مردمی نمی‌توانست چنین نقش برجسته یی ایفا كند. اما این تظاهرات بمثابه سلاح بُرنده‌ی سیاسی بایستی هرچه زودتر وارد میدان می‌شد. زمان بسیار تعیین‌كننده بود،حتی یك روز زودتر و یا یك روز دیرتر همه چیز را  تغییر  می‌داد». <ref>کتاب ارتش آزادیبخش ملی - چاپ ۱۳۷۴</ref></blockquote>۳۰ خرداد روز اتمام حجت مجاهدین با حاکمیت فرا می‌رسد، بیش از نیم میلیون تن از مردم تهران به تظاهراتی مسالمت آمیز دست می‌زنند اما با سرکوب خونین، حاکمیت روبرو شد، پیام خمینی مبنی بر سرکوب هر چه تمامتر و شلیک به تظاهر‌کنندگان از رادیو برای نیروهای دولتی و بخصوص پاسداران پخش شد، این پیام دستوری بی شکاف برای سرکوب تظاهر کنندگان بود.


بی آینده كردن رژیم
ارواند آبراهامیان در خصوص تظاهرات ۳۰ خرداد می‌نویسد:<blockquote>«جمعیت زیادی در بسیاری شهرها ظاهر شدند… در تظاهرات تهران بیش از ۵۰۰هزار نفر شرکت کرده بودند… اخطار علیه تظاهرات به‌طور مستمر از شبکهٔ رادیو تلویزیون پخش می‌شد… اعلام کردند تظاهر کنندگان محارب با خدا محسوب می‌شوند. حزب‌اللهی‌ها مسلح شده و با کامیون‌ها آورده شده بودند… به پاسداران دستور شلیک داده شده بود. تنها در محدودهٔ دانشگاه تهران ۵۰ کشته، ۲۰۰ زخمی و ۱۰۰۰نفر دستگیر شدند. مسئول زندان اوین با خوشحالی اعلام کرد جوخه‌های اعدام ۲۳ تظاهر کننده، از جمله چند دختر نوجوان را اعدام کرده‌اند. دوران ترور آغاز شده بود».<ref>ارواند آبراهامیان کتاب «مجاهدین ایران» صفحات ۲۱۸–۲۱۹</ref></blockquote>۳۰ خرداد پایان مبارزه مسالمت‌آمیز سیاسی و شروع یک مقاومت مسلحانه‌ی قهرآمیز بود، دیگر هیچ زبانی برای صحبت با حاکمیت باقی نمانده‌ بود. اما اجرای این تظاهرات کار سختی بود، چون فضای سیاسی تقریباً‌ بسته شده‌بود.


تاكتیك نظامی مجاهدین در آغاز مقاومت مسلحانه وارد آوردن ضربهٌ تعیین كنندهٌ اول بود. این تاكتیك انقلابی كه به شیوهٌ تهاجم مطلق صورت می گرفت، ضمن دسترسی به هدفهای  مشخص نظامی، هدف سیاسی عمده‌یی را نیز دنبال می‌كرد كه عبارت بود از بی‌آینده كردن رژیم خمینی. ویژگی مرحلهٌ  تهاجمی اول این بود كه در آن مبارزهٌ مسلحانه با عملیات بزرگ آغاز شد و همین عملیات بود كه رژیم را بی‌آینده كرد. چرا كه این رژیم ضدتاریخی كه همواره در ساختار خود نازا و ابتر بود  و قدرت بازسازی  ضربه‌هایی كه بر سازمان سیاسیش وارد می شد  نداشت، در نتیجهٌ  این تهاجمات صدماتی را متحمل شد كه هرگز نتوانست جبران كند و به همین دلیل بی آینده شد.
مجاهدین درباره‌ی ۳۰ خرداد گفتند:<blockquote>«واقعیت این بود كه طراحی ۳۰ خرداد، نه فقط به‌لحاظ سیاسی، استراتژیكی و ایدئولوژیك بیشتر به یك معجزه شبیه بود  بلكه به‌لحاظ تاكتیكی نیز یك اثر  بی نظیر به‌حساب می آمد. تاكتیكی كه  البته در اعماق، از ایمان مسعود  به كارآیی نسل محبوبش یعنی میلیشیای قهرمان نشأت می گرفت. قلب تاكتیك این بود كه بدنه‌ی سازمان و میلیشیا موتور محرك اولیه (موتور كوچك) را  به  هر قیمت و بدون اعلام علنی  به حركت درآورند و سپس تلاش كنند مردم را به صحنه‌ی تظاهرات بكشانند.</blockquote><blockquote>طبیعی بود كه یك فرماندهی متمركز و یك سازماندهی پیچیده می‌بایستی در صحنه حضور می‌داشت تا بلافاصله بعد از روشن شدن موتور كوچك، با ماكزیمم سرعت هواداران  دورتر و مردم را به میدان بكشد. هم چنین تیم‌های شناسایی برای انتخاب بهترین مسیر در صحنهٌ عمل، نیروهای جلودار متشكل از بدنه‌ی سازمان و میلیشیا به‌عنوان دماغه‌ی تیز كشتی تظاهرات و بسیاری تمهیدات دیگر برای موفقیت این تظاهرات بی‌نظیر باید سازمان داده می شد. برای این رستاخیز و قیام سیاسی، ۳۰ خرداد به‌عنوان روز«ر» انتخاب شد».<ref>کتاب ارتش آزادیبخش چاپ ۱۳۷۴</ref></blockquote>با شروع مقاومت قهر‌آمیز سازمان مجاهدین خلق تاکتیک خودش را بر بی‌آینده کردن رژیم بنا کرد، در این خصوص مجاهدین می‌گویند: <blockquote>«تاكتیك نظامی مجاهدین در آغاز مقاومت مسلحانه وارد آوردن ضربه‌ی تعیین كننده‌ی اول بود. این تاكتیك انقلابی كه به شیوه‌ی تهاجم مطلق صورت می گرفت، ضمن دسترسی به هدف‌های  مشخص نظامی، هدف سیاسی عمده‌یی را نیز دنبال می‌كرد كه عبارت بود از بی‌آینده كردن رژیم خمینی. ویژگی مرحله‌ی  تهاجمی اول این بود كه در آن مبارزه‌ی مسلحانه با عملیات بزرگ آغاز شد و همین عملیات بود كه رژیم را بی‌آینده كرد. چرا كه این رژیم ضدتاریخی كه همواره در ساختار خود نازا و ابتر بود  و قدرت بازسازی ضربه‌هایی كه بر سازمان سیاسیش وارد می شد نداشت، در نتیجه‌ی  این تهاجمات صدماتی را متحمل شد كه هرگز نتوانست جبران كند و به همین دلیل بی آینده شد».<ref>کتاب ارتش آزادیبخش ملی ایران چاپ ۱۳۷۴</ref></blockquote>اما این تاکتیک در درون سازمان مجاهدین هم اثرات خودش را داشت، خود مجاهدین بر این باورند که: <blockquote>«متقابلاً در همین دوران، سازمان مجاهدین از نظر نظامی تثبیت گردید. فراموش نكنیم كه مجاهدین در آستانه‌ی ۳۰ خرداد به‌طور عمده  یك سازمان سیاسی و نیمه علنی بود. اگر چنین تهاجمی صورت نمی گرفت و اگر مجاهدین رژیم را ناگزیر از تدافع نمی‌كردند، نه فقط تبدیل سازمان سیاسی به نظامی محال بود بلكه به دشمن فرصت داده می‌شد كه به لحاظ نظامی و تاكتیكی بر مقاومت پیشی بگیرد و این عقب‌افتادگی برای مقاومت  بسیار خطرناك بود. تا  آن‌جا كه می‌توانست حتی وجود فیزیكی مجاهدین و سایر نیروهای مبارز را به زیر علامت سؤال ببرد. اما در نتیجه‌ی این ضربات، اكنون این دشمن بود كه در لاك دفاعی مطلق فرو رفته بود و این وضعیت تا چندین ماه نیز ادامه پیدا كرد. فرصتی كه برای انطباق سازمان مجاهدین با شرایط جدید بسیار مغتنم بود».<ref>کتاب ارتش آزادیبخش ملی ایران چاپ ۱۳۷۴</ref></blockquote>
 
متقابلاً در همین دوران، سازمان مجاهدین از نظر نظامی تثبیت گردید. فراموش نكنیم كه مجاهدین در آستانه ٌ30خرداد به‌طور عمده  یك سازمان سیاسی و نیمه علنی بود. اگر چنین تهاجمی صورت نمی گرفت و اگر مجاهدین رژیم را ناگزیر از تدافع نمی‌كردند، نه فقط تبدیل سازمان سیاسی به نظامی محال بود بلكه به دشمن فرصت داده می‌شد كه به لحاظ نظامی و تاكتیكی بر مقاومت پیشی بگیرد و این عقب‌افتادگی برای مقاومت  بسیار خطرناك بود. تا  آن‌جا كه می‌توانست حتی وجود فیزیكی مجاهدین و سایر نیروهای مبارز را به زیر علامت سؤال ببرد. اما در نتیجهٌ این ضربات، اكنون این دشمن بود  كه  در  لاك دفاعی مطلق فرو رفته بود و این وضعیت تا چندین ماه نیز ادامه پیدا كرد. فرصتی كه برای انطباق سازمان مجاهدین با شرایط جدید بسیار مغتنم بود.


معرفی جایگزین سیاسی
معرفی جایگزین سیاسی
۹۷۳

ویرایش

منوی ناوبری