۱٬۰۴۸
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
حمله نیروهای ارتش عراق به قرارگاه اشرف ۶ و ۷ مرداد ۱۳۹۰(فروغ ایران) | |||
'''انتقال حفاظت بهدولت عراق ـ دی 87 ''' | '''انتقال حفاظت بهدولت عراق ـ دی 87 ''' | ||
خط ۷۱: | خط ۷۱: | ||
'''(شاهد صحنه) :''' | '''(شاهد صحنه) :''' | ||
”وقتی عراقیها به سمت درآمدند، ما فکر میکردیم مثل دو ماه پیش که نیرو میآوردند تا فیلم تبلیغاتی بگیرند و به رژیم بگویند ما روی اشرف فشار میآوریم، باز هم نیتشان همین است“ . | ”وقتی عراقیها به سمت درآمدند، ما فکر میکردیم مثل دو ماه پیش که نیرو میآوردند تا فیلم تبلیغاتی بگیرند و به رژیم بگویند ما روی اشرف فشار میآوریم، باز هم نیتشان همین است“ . | ||
'''(شاهد صحنه) :''' | |||
”در ذهنم بیشترین حد خوشخدمتی به رژیم توسط نیروهای عراقی، همین کارهایی بود که یکی دو ماه قبلش میکردند. اما وقتی لودر جلو میآمد و موانع را برمیداشت، احساس کردم تصور اشتباهی دارم. آنجا برگشتم به یکی از بچهها گفتم که «انگار امروز با روزهای قبل فرق میکند“ | ”در ذهنم بیشترین حد خوشخدمتی به رژیم توسط نیروهای عراقی، همین کارهایی بود که یکی دو ماه قبلش میکردند. اما وقتی لودر جلو میآمد و موانع را برمیداشت، احساس کردم تصور اشتباهی دارم. آنجا برگشتم به یکی از بچهها گفتم که «انگار امروز با روزهای قبل فرق میکند“ | ||
'''(شاهد صحنه) :''' | |||
”برای ما خیلی روشن بود که مالکی برای انتخاباتی که در پیش دارد، حمایت رژیم را میخواهد. قیمتش را هم قصد دارد از جیب مجاهدین بپردازد. من احساس میکردم که آن روز با روزهای قبل فرق میکند. اما در ذهنم این بود که ما یک قرارداد حفاظت با نیروهای آمریکایی داریم که همان بغل هم ایستاده بودند. بر اساس آن قرارداد که سلاحهای ما را جمعآوری کرده بودند، می گفتم اگر عراقیها کاری کنند، آنها دخالت میکنند“ . | ”برای ما خیلی روشن بود که مالکی برای انتخاباتی که در پیش دارد، حمایت رژیم را میخواهد. قیمتش را هم قصد دارد از جیب مجاهدین بپردازد. من احساس میکردم که آن روز با روزهای قبل فرق میکند. اما در ذهنم این بود که ما یک قرارداد حفاظت با نیروهای آمریکایی داریم که همان بغل هم ایستاده بودند. بر اساس آن قرارداد که سلاحهای ما را جمعآوری کرده بودند، می گفتم اگر عراقیها کاری کنند، آنها دخالت میکنند“ . | ||
'''(شاهد صحنه) :''' | |||
”مزدوری مالکی موضوع جدیدی برای ما نبود. چیزی که برای ما تازگی داشت، میزان مزدوری و خوی پاسداریش بود. تا آن حد که به چنان وحشیگری ای دست زد که تا آن لحظه اصلاً به ذهن من خطور نمیکرد“ . | ”مزدوری مالکی موضوع جدیدی برای ما نبود. چیزی که برای ما تازگی داشت، میزان مزدوری و خوی پاسداریش بود. تا آن حد که به چنان وحشیگری ای دست زد که تا آن لحظه اصلاً به ذهن من خطور نمیکرد“ . | ||
'''(شاهد صحنه که در شرق اشرف حضور داشت) میگوید:''' | |||
”لودر جلو آمد و با بیلش به در کوبید. بچهها پشت در بودند. خاک را پر کرد و روی سرشان ریخت. یکی از بچهها، بین بیل لودر و خودرو گیر کرد. صحنه طوری بود که من فکر کردم شهید شد. اما مجروح شده بود. بعد هم مزدوران با چوب و گرز و میله به جان بچهها افتادند“ . | ”لودر جلو آمد و با بیلش به در کوبید. بچهها پشت در بودند. خاک را پر کرد و روی سرشان ریخت. یکی از بچهها، بین بیل لودر و خودرو گیر کرد. صحنه طوری بود که من فکر کردم شهید شد. اما مجروح شده بود. بعد هم مزدوران با چوب و گرز و میله به جان بچهها افتادند“ . | ||
'''(شاهد صحنه) :''' | |||
”ایستادن با دست خالی در برابر بیل لودر و چوب و گرز که در دست تعدادی وحشی مزدور هست، ساده نیست. اما آنجا بچهها برای اینکه در صف جلو باشند، تلاش میکردند و از هم سبقت میگرفتند“ . | ”ایستادن با دست خالی در برابر بیل لودر و چوب و گرز که در دست تعدادی وحشی مزدور هست، ساده نیست. اما آنجا بچهها برای اینکه در صف جلو باشند، تلاش میکردند و از هم سبقت میگرفتند“ . | ||
''' | '''(شاهد صحنه که در ضلع شمال اشرف بود)''' میگوید: | ||
”با آبپاش حمله را شروع کردند، بچهها پرتاب میشدند. آنجا برای خودم دیگر شکی باقی نماند که این تازه شروع یک حمله است، اما هرچقدر با آبپاش و بعد هم باتون و چوب بچهها را میزدند و بچهها میافتادند، جلو در خالی نمیشد“ . | ”با آبپاش حمله را شروع کردند، بچهها پرتاب میشدند. آنجا برای خودم دیگر شکی باقی نماند که این تازه شروع یک حمله است، اما هرچقدر با آبپاش و بعد هم باتون و چوب بچهها را میزدند و بچهها میافتادند، جلو در خالی نمیشد“ . | ||
خط ۱۱۳: | خط ۱۱۳: | ||
نتیجه تحقیقاتی که در این زمینه صورت گرفت این بود که نیروهای آمریکایی نه تنها در روزهای ششم و هفتم مرداد، به تعهدات و وظایف خودشان در مورد حفاظت از اشرفیان عمل نکردند، بلکه تا امروز هم حتی یکی از فیلمهای بیشماری را که توسط سربازانشان در صحنه گرفتند منتشر نکردند. فیلمهایی که بدون شک اگر روزی منتشر بشود، ناگفتههای بسیاری را از جنایات مزدوران خامنهای در آن صحنه افشا میکند. | نتیجه تحقیقاتی که در این زمینه صورت گرفت این بود که نیروهای آمریکایی نه تنها در روزهای ششم و هفتم مرداد، به تعهدات و وظایف خودشان در مورد حفاظت از اشرفیان عمل نکردند، بلکه تا امروز هم حتی یکی از فیلمهای بیشماری را که توسط سربازانشان در صحنه گرفتند منتشر نکردند. فیلمهایی که بدون شک اگر روزی منتشر بشود، ناگفتههای بسیاری را از جنایات مزدوران خامنهای در آن صحنه افشا میکند. | ||
'''خشونت و ایستادگی''' | |||
بعد از اینکه مهاجمان، تهاجم خودشان را شروع کردند، درگیریهای سختی بهوقوع پیوست. | بعد از اینکه مهاجمان، تهاجم خودشان را شروع کردند، درگیریهای سختی بهوقوع پیوست. | ||
خط ۱۲۱: | خط ۱۲۱: | ||
هنگامیکه کارخانهها لودر را میسازند، در کاتالوگ آن کارآییش را برای خاکبرداری ساختمانی و سازندگی عنوان میکنند. اما روز ششم مرداد، نیروهای عراقی یک کارآیی دیگر برای لودر ثبت کردند. | هنگامیکه کارخانهها لودر را میسازند، در کاتالوگ آن کارآییش را برای خاکبرداری ساختمانی و سازندگی عنوان میکنند. اما روز ششم مرداد، نیروهای عراقی یک کارآیی دیگر برای لودر ثبت کردند. | ||
'''(شاهد صحنه)''' : | |||
”لودر، بیل دومش را زد زیر پای بچهها و آنها را بالا برد و پرت کرد، بعد هم خاک را ریخت روی آنها“ . | ”لودر، بیل دومش را زد زیر پای بچهها و آنها را بالا برد و پرت کرد، بعد هم خاک را ریخت روی آنها“ . | ||
'''(شاهد صحنه)''' : | |||
”لودر میآمد تا جایی که موانع به آن اجازه میداد، می خواست بچههای ما را دفن بکند“ . | ”لودر میآمد تا جایی که موانع به آن اجازه میداد، می خواست بچههای ما را دفن بکند“ . | ||
خط ۱۳۵: | خط ۱۳۵: | ||
طرح مهاجمان برای حمله، مراحل و اجزای مختلفی داشت. تیتر حمله که قرار بود به خبرگزاریها داده شود، ورود به قرارگاه اشرف برای راهاندازی ایستگاه پلیس بود، اما در طرح عملیاتی، انواع جنایتها از جمله دستگیریهای کور برای سرکوب ساکنان اشرف برنامهریزی شده بود. در این رابطه توجه شما را به صحبتهای تنی چند از ۳۶ گروگان اشرفی جلب میکنیم: | طرح مهاجمان برای حمله، مراحل و اجزای مختلفی داشت. تیتر حمله که قرار بود به خبرگزاریها داده شود، ورود به قرارگاه اشرف برای راهاندازی ایستگاه پلیس بود، اما در طرح عملیاتی، انواع جنایتها از جمله دستگیریهای کور برای سرکوب ساکنان اشرف برنامهریزی شده بود. در این رابطه توجه شما را به صحبتهای تنی چند از ۳۶ گروگان اشرفی جلب میکنیم: | ||
'''(شاهد صحنه) :''' آنها وحشی شده و یک خواهری را شروع کردند به کشیدن. داشتند او را میبردند که بچهها کمک کردند و او را از چنگشان درآوردند. در این نقطه، برادرها ما را بهزور کشاندند عقب، چون دیدند که خواهرها را هم دارند گروگان میگیرند، ما را بهزور عقب کشاندند. | |||
در یک بررسی دقیق روشن شد که مهاجمان قصد داشتند تعداد هر چه بیشتری را به گروگان بگیرند. احتمالاً برای اینکه از آنها بهعنوان اهرم فشار برای تحمیل خواستههای شومشان استفاده کنند. خیلی از شاهدان صحنه میگفتند «بدون شک اگر رشادتها و فداکاریهای مجاهدین نبود، تعداد گروگانها خیلی بیشتر از ۳۶نفر میشد». | در یک بررسی دقیق روشن شد که مهاجمان قصد داشتند تعداد هر چه بیشتری را به گروگان بگیرند. احتمالاً برای اینکه از آنها بهعنوان اهرم فشار برای تحمیل خواستههای شومشان استفاده کنند. خیلی از شاهدان صحنه میگفتند «بدون شک اگر رشادتها و فداکاریهای مجاهدین نبود، تعداد گروگانها خیلی بیشتر از ۳۶نفر میشد». | ||
'''(شاهد صحنه) :''' | |||
”یکی از مزدوران که چوب خیلی کلفتی دستش بود محکم کوبید سر شهید امیر خیری که افتاد روی زمین“ . | ”یکی از مزدوران که چوب خیلی کلفتی دستش بود محکم کوبید سر شهید امیر خیری که افتاد روی زمین“ . | ||
خط ۱۶۵: | خط ۱۴۷: | ||
همان مزدور که امیر خیری را زده بود از بالای خودرو یک چوب چهارتراش را با تمام قوا بالا برد و کوبید توی سر سیاوش نظام که سیاوش در لحظه روی زمین افتاد. | همان مزدور که امیر خیری را زده بود از بالای خودرو یک چوب چهارتراش را با تمام قوا بالا برد و کوبید توی سر سیاوش نظام که سیاوش در لحظه روی زمین افتاد. | ||
موارد زیادی بود که نیروهای مهاجم به صراحت بیان میکردند که از تیپ ۹ بدر هستند. حتی در گزارشی نوشته شده بود که آنها در مقابل شعار «مرگ بر خامنهای» مجاهدین، می گفتند «خامنهای روی سر ما جا دارد». | موارد زیادی بود که نیروهای مهاجم به صراحت بیان میکردند که از تیپ ۹ بدر هستند. حتی در گزارشی نوشته شده بود که آنها در مقابل شعار «مرگ بر خامنهای» مجاهدین، می گفتند «خامنهای روی سر ما جا دارد». | ||
'''(شاهد صحنه) :''' | |||
”می گفتند ما هم معاویه هستیم، آن پشت میرقصیدند“ . | ”می گفتند ما هم معاویه هستیم، آن پشت میرقصیدند“ . | ||
خط ۱۷۳: | خط ۱۵۵: | ||
در تاریخ گفته میشود که چینیها با ساختن دیوار بزرگ چین، قصد متوقف کردن حملههای وحشیانه مغولها را داشتند. دیواری ساخته شده از بزرگترین سنگها. در اشرف هم دیواری در برابر مهاجمان وحشی، ساخته شد. اما نه دیواری از سنگ، بلکه دیواری از گوشت و استخوان و پوست و عصب. نه، درستتر این است که بگوییم دیواری از اراده و ایمان. در اشرف، تنهای بیسپر، سدی در برابر نیروهای مهاجم ساختند. شاید باورش سخت باشد، اما همه برای رسیدن به صف اول، از هم سبقت میگرفتند. | در تاریخ گفته میشود که چینیها با ساختن دیوار بزرگ چین، قصد متوقف کردن حملههای وحشیانه مغولها را داشتند. دیواری ساخته شده از بزرگترین سنگها. در اشرف هم دیواری در برابر مهاجمان وحشی، ساخته شد. اما نه دیواری از سنگ، بلکه دیواری از گوشت و استخوان و پوست و عصب. نه، درستتر این است که بگوییم دیواری از اراده و ایمان. در اشرف، تنهای بیسپر، سدی در برابر نیروهای مهاجم ساختند. شاید باورش سخت باشد، اما همه برای رسیدن به صف اول، از هم سبقت میگرفتند. | ||
'''(شاهد صحنه) :''' | |||
”دیدم همه خواهران و برادران از هم سبقت میگیرند تا در صف اول باشند، همه نگران سایرین بودند. دغدغه همه این بود که اگر بلایی هست، سر خودشان بیاید، نه کناری. واقعاً دعوا بود، دعوای فداکاری!“ | ”دیدم همه خواهران و برادران از هم سبقت میگیرند تا در صف اول باشند، همه نگران سایرین بودند. دغدغه همه این بود که اگر بلایی هست، سر خودشان بیاید، نه کناری. واقعاً دعوا بود، دعوای فداکاری!“ | ||
خط ۱۸۳: | خط ۱۶۵: | ||
در این میان، یک نبرد دیگر با شدت و حدت در جریان بود. فیلمبرداران و عکاسان جسوری که بهرغم حساسیت بیش از حد مزدوران و برخورد هیستریک آنها، با شجاعت به کارشان ادامه دادند و صحنههایی را در انظار جهانیان به ثبت رساندند که تمام دنیا را تکان داد. فیلمبردارانی که خودشان هم آماج ضربههای وحشیانه سنگ و چوب و باتون قرار گرفتند. اما بدنهایشان را سپری برای حفاظت از دوربینها کردند. دوربینهایی که در ششم و هفتم مرداد، دریچه یک حماسه، به سمت آسمان تاریخ گردیدند. | در این میان، یک نبرد دیگر با شدت و حدت در جریان بود. فیلمبرداران و عکاسان جسوری که بهرغم حساسیت بیش از حد مزدوران و برخورد هیستریک آنها، با شجاعت به کارشان ادامه دادند و صحنههایی را در انظار جهانیان به ثبت رساندند که تمام دنیا را تکان داد. فیلمبردارانی که خودشان هم آماج ضربههای وحشیانه سنگ و چوب و باتون قرار گرفتند. اما بدنهایشان را سپری برای حفاظت از دوربینها کردند. دوربینهایی که در ششم و هفتم مرداد، دریچه یک حماسه، به سمت آسمان تاریخ گردیدند. | ||
'''(یکی از فیلمبرداران) :''' | |||
”من بالای یک آیفا در حال فیلمبرداری بودم. آنها به من میگفتند بیا پایین و سنگ و چوب و… به طرفم پرت میکردند، من توجهی نمیکردم“ . | ”من بالای یک آیفا در حال فیلمبرداری بودم. آنها به من میگفتند بیا پایین و سنگ و چوب و… به طرفم پرت میکردند، من توجهی نمیکردم“ . | ||
گاه شدت وحشیگری مزدوران و ایستادگی مجاهدین به حدی میرسید، که قطرات خون بر لنز دوربینها نیز نقش میبست. با این وجود به گواهی خود فیلمبرداران، این تصاویر هیچ گاه نمیتوانند بازتاب دهنده عمق جنایات مزدوران و اوج ایستادگی حماسی مجاهدین باشند. | گاه شدت وحشیگری مزدوران و ایستادگی مجاهدین به حدی میرسید، که قطرات خون بر لنز دوربینها نیز نقش میبست. با این وجود به گواهی خود فیلمبرداران، این تصاویر هیچ گاه نمیتوانند بازتاب دهنده عمق جنایات مزدوران و اوج ایستادگی حماسی مجاهدین باشند. | ||
”من خودم فیلمبردار صحنه بودم. اما هیچ دوربینی نمیتوانست شقاوت مزدوران و شجاعت مجاهدین را به تصویر بکشد“ . | ”من خودم فیلمبردار صحنه بودم. اما هیچ دوربینی نمیتوانست شقاوت مزدوران و شجاعت مجاهدین را به تصویر بکشد“ . | ||
'''پریسا ممقانی:''' | |||
”این تصاویر که بیرون آمد مشتی از خروار است، چرا که صحنه آنقدر سخت بود که بسیاری از فیلمها بیرون نیامد، خیلی از دوربینها دزدیده شد یا فیلمبرداران را زدند“ . | ”این تصاویر که بیرون آمد مشتی از خروار است، چرا که صحنه آنقدر سخت بود که بسیاری از فیلمها بیرون نیامد، خیلی از دوربینها دزدیده شد یا فیلمبرداران را زدند“ . | ||
خط ۱۹۹: | خط ۱۷۹: | ||
از صد سال پیش، زمان مقاومت قهرمانانه مردم تبریز در برابر استبداد، تصاویر خیلی کمی وجود دارد. اما همان تصاویر، امروز مایه افتخار هر ایرانی است. شاید صد سال بعد هم، تصاویر فروغ ایران، مایه افتخار ایران باشند. | از صد سال پیش، زمان مقاومت قهرمانانه مردم تبریز در برابر استبداد، تصاویر خیلی کمی وجود دارد. اما همان تصاویر، امروز مایه افتخار هر ایرانی است. شاید صد سال بعد هم، تصاویر فروغ ایران، مایه افتخار ایران باشند. | ||
'''میدان لاله''' | |||
تهاجم مزدوران از در مصلحی، یک اشتباه محاسبه فاحش بود، علاوه بر ویژگیهای ساختمانی این ورودی که مسیر آن را بسیار محدود کرده، تهاجم مزدوران از این ناحیه با لایههای بیشماری از دیوارهای انسانی ساکنان اشرف برخورد کرد که آنها را مفتضحانه به مواضع اولیه خود برگرداند. | تهاجم مزدوران از در مصلحی، یک اشتباه محاسبه فاحش بود، علاوه بر ویژگیهای ساختمانی این ورودی که مسیر آن را بسیار محدود کرده، تهاجم مزدوران از این ناحیه با لایههای بیشماری از دیوارهای انسانی ساکنان اشرف برخورد کرد که آنها را مفتضحانه به مواضع اولیه خود برگرداند. | ||
خط ۲۱۴: | خط ۱۹۴: | ||
باز هم مهاجمان، برای اینکه راه خودشان را باز کنند، به وحشیگری تمام رو آوردند. | باز هم مهاجمان، برای اینکه راه خودشان را باز کنند، به وحشیگری تمام رو آوردند. | ||
'''مجاهد صدیق مرضیه رضایی (شاهد صحنه) :''' | '''مجاهد صدیق مرضیه رضایی (شاهد صحنه) :''' | ||
”شاهد بودم که با یک بلوک بهسر یکی از برادران کوبیدند و خون فواره زد، اما برادران و خواهرانمان با دست و پای شکسته مقاومت میکردند“ . | ”شاهد بودم که با یک بلوک بهسر یکی از برادران کوبیدند و خون فواره زد، اما برادران و خواهرانمان با دست و پای شکسته مقاومت میکردند“ . | ||
'''درگیریهای شب ششم مرداد - آغاز شلیک''' | |||
نیروهای مهاجم به میدان لاله رسیدند. اما طبق طرح باید هنوز خون بیشتری در اشرف میریختند. یک توافقنامه امنیتی با خامنهای وجود داشت! بنابراین نیروهای ویژه سیاهپوش ملقب به | نیروهای مهاجم به میدان لاله رسیدند. اما طبق طرح باید هنوز خون بیشتری در اشرف میریختند. یک توافقنامه امنیتی با خامنهای وجود داشت! بنابراین نیروهای ویژه سیاهپوش ملقب به | ||
خط ۲۶۳: | خط ۲۰۵: | ||
swat (سوات) را از ورودی شمال، وارد اشرف کردند. تابلوی جنایت در حال تکمیل شدن بود! | swat (سوات) را از ورودی شمال، وارد اشرف کردند. تابلوی جنایت در حال تکمیل شدن بود! | ||
'''رحمان منانی''' (شاهد صحنه) : این وحشیها بهراحتی خواهران را میزدند که این خودش یک داستان جداگانه دارد، اینها کاملاً فارسی هم صحبت میکردند، من چون عربی بلد نبودم به آنها میگفتم شما مزدور خامنهای هستید، که آنها میگفتند خامنهای کیه! رهبر ما خمینی است. | '''مجاهد قهرمان شهید رحمان منانی''' (شاهد صحنه) : این وحشیها بهراحتی خواهران را میزدند که این خودش یک داستان جداگانه دارد، اینها کاملاً فارسی هم صحبت میکردند، من چون عربی بلد نبودم به آنها میگفتم شما مزدور خامنهای هستید، که آنها میگفتند خامنهای کیه! رهبر ما خمینی است. | ||
گواه اصلی جنایات عصر سهشنبه 6مرداد در شمال اشرف، پیکر شهدا و بعد، گواهی شاهدان صحنه است. آن شب به جز نفراتی که در قسمت در شمالی اشرف بودند، کسی آن جنایات را ندید. اما تقریباً از تمامی اشرف میشد صدای شلیک گلولهها را شنید و نور آن را که از طرف نیروهای عراقی شلیک میشد، دید. | گواه اصلی جنایات عصر سهشنبه 6مرداد در شمال اشرف، پیکر شهدا و بعد، گواهی شاهدان صحنه است. آن شب به جز نفراتی که در قسمت در شمالی اشرف بودند، کسی آن جنایات را ندید. اما تقریباً از تمامی اشرف میشد صدای شلیک گلولهها را شنید و نور آن را که از طرف نیروهای عراقی شلیک میشد، دید. | ||
''' | نزدیک نیم ساعت بعد از شروع شلیکها، دو تا از ماشینهای آمریکاییها که یکی هاموی بود و دیگری ماشین فرماندهیی بود که من قبلاً او را دیده بودم آمدند. موقع برگشت که میخواست از در خارج بشود، ما حتی خون را هم به او نشان دادیم، یعنی رفتیم جلوش، چون اصلاً اعتنایی نمیکرد، رفتیم زدیم به شیشه، گفتیم این خون، خون یکی از اشرفیها بود که آنجا شهید شده بود، گفتیم بیا خون را نگاه کن، دیگر حتی در را هم باز نمیکرد، بوق میزد که بروید کنار و از در خارج شد. | ||
'''(شاهد صحنه) :''' اولش با شلیک هوایی شروع شد با سلاحهای مختلف، سلاحهای نیمه سنگین، مثل بیکی سی، ب.کا.ت، و بعد هم با سلاحهای انفرادی مثل کلاشینکف. نفراتی که شلیک میکردند، عمدتاً کنار خودروها بودند، که با سلاحهای انفرادیشان به سمت نفرات شلیک میکردند | |||
حمید زمانی بهطور مشخص کنار دست من بود، که چند بار رفت به سمت این نیروها و برگشت، به سمتش شلیک کردند و گلوله به قلبش خورد. مجاهد شهید اصغر یعقوبپور سه تا تیر به او اصابت کرد، روحیهاش خیلی خوب بود. | حمید زمانی بهطور مشخص کنار دست من بود، که چند بار رفت به سمت این نیروها و برگشت، به سمتش شلیک کردند و گلوله به قلبش خورد. مجاهد شهید اصغر یعقوبپور سه تا تیر به او اصابت کرد، روحیهاش خیلی خوب بود. | ||
''' | '''(شاهد صحنه) :''' صحنه این طوری بود که لودر داشت کار میکرد که راه ما را ببندد. ما میخواستیم جلوش را بگیریم، شلیک کرد، مهرداد افتاد، من رفتم سراغش که یک گلوله هم به پای من خورد. | ||
'''(یک شاهد صحنه) :''' دیدیم از پشت سر مهرداد دارد خون میآید، همین که فهمیدیم علائم حیاتی دارد سوار جمس کردیم، ولی چون مسیر را بسته بودند یک مسیر سه دقیقهیی، سی دقیقه شد، بعد شب در اخبار شنیدیم که تا اتاق عمل هنوز زنده بود، ولی بعد شهید شد، روحش شاد. | |||
'''(شاهد صحنه) :''' درگیری ادامه پیدا کرد، دیدم محمدرضا بختیاری جلو یک لودر ایستاده. لودر هی عقب و جلو میکرد که بچهها بروند کنار، ولی آنها میگفتند اینجا خانه پاک خواهر مریم است و نمیگذاریم شما بیایید تو و مجاهدین را تار و مار کنید. من لای سنگها بودم که گلوله خورد به سنگها و دستم مجروح شد. | |||
'''(شاهد صحنه) :''' من خودم دو گلوله خوردم، یکی خورد به دستم و یکی هم به پهلویم که الآن دستم یکسری از کارآییهایش را از دست داده و پهلویم هم بیحسی دارد. | |||
سؤال اینجاست که آنهایی که بعداً گفتند ما از قصد دولت عراق برای راهاندازی یک ایستگاه پلیس به شیوه غیرمرگبار مطلع بودیم، آن روز این شلیکها را هم ندیدند و نشنیدند؟ | سؤال اینجاست که آنهایی که بعداً گفتند ما از قصد دولت عراق برای راهاندازی یک ایستگاه پلیس به شیوه غیرمرگبار مطلع بودیم، آن روز این شلیکها را هم ندیدند و نشنیدند؟ | ||
''' | '''(شاهد صحنه) :''' با یکی از اشرفیها رفتیم سراغشان، گفتیم اینها به ما شلیک کردند و بچههای ما را شهید کردند، در را بستند رفتند عقبتر. | ||
شلیکهایی که اشرفیان بیدفاع و غیرمسلح را هدف قرار داد، در آن شب پاسخی نشنید، اما در روزها و ماههای بعد وقتی به سندی برای اثبات جنایت علیه بشریت تبدیل شد، آمران آن جنایت را به این واداشت که با هزار توجیه به کتمان آن بپردازند تا اهداف واقعی آن شلیکها را بپوشانند. | شلیکهایی که اشرفیان بیدفاع و غیرمسلح را هدف قرار داد، در آن شب پاسخی نشنید، اما در روزها و ماههای بعد وقتی به سندی برای اثبات جنایت علیه بشریت تبدیل شد، آمران آن جنایت را به این واداشت که با هزار توجیه به کتمان آن بپردازند تا اهداف واقعی آن شلیکها را بپوشانند. | ||
خط ۲۸۹: | خط ۲۳۱: | ||
یکی از توجیهات مسخره دولت عراق درباره این شلیکها این بود که این یک اقدام خودبهخودی از طرف چند پلیس بوده، اما شواهد صحنه، تصویر کاملاً معکوسی ارائه میکنند. | یکی از توجیهات مسخره دولت عراق درباره این شلیکها این بود که این یک اقدام خودبهخودی از طرف چند پلیس بوده، اما شواهد صحنه، تصویر کاملاً معکوسی ارائه میکنند. | ||
'''(شاهد صحنه) :''' یک نیروی نظامی نمیتواند خودبهخود سلاح را مورد استفاده قرار دهد، چون هیچ کس این جرأت را ندارد که سلاح را علیه افراد غیرنظامی استفاده کند، ولی در یک هدف نظامی، وقتی افرادی را مستقیم مورد هدف قرار میدهند، از طرف فرماندهی مشخصی این دستور صادر شده. افرادی بودند در داخل همین نفرات که لباسهای سیاه تنشان بود، از همان اول که وارد صحنه شدند، خیلی تیز و مشخص میگفتند ما همه شما را میکشیم، ما همه شما را از اینجا بیرون میکنیم، ما از نخستوزیر عراق نوری مالکی فرمان داریم که همه شما را بزنیم و همه شما را بکشیم و هیچ کس نمیتواند مانع ما بشود. | '''(شاهد صحنه) :''' یک نیروی نظامی نمیتواند خودبهخود سلاح را مورد استفاده قرار دهد، چون هیچ کس این جرأت را ندارد که سلاح را علیه افراد غیرنظامی استفاده کند، ولی در یک هدف نظامی، وقتی افرادی را مستقیم مورد هدف قرار میدهند، از طرف فرماندهی مشخصی این دستور صادر شده. افرادی بودند در داخل همین نفرات که لباسهای سیاه تنشان بود، از همان اول که وارد صحنه شدند، خیلی تیز و مشخص میگفتند ما همه شما را میکشیم، ما همه شما را از اینجا بیرون میکنیم، ما از نخستوزیر عراق نوری مالکی فرمان داریم که همه شما را بزنیم و همه شما را بکشیم و هیچ کس نمیتواند مانع ما بشود. | ||
در ساعتهای آخر شب سهشنبه 6مرداد، اشرف بعد از یک روز پرتلاطم و توفانی، به ناگهان در آرامش فرو رفت. به جز تکان آرام شاخه درختان که با یک نسیم جنوبی تکان میخوردند، صدایی در آسمان اشرف شنیده نمیشد. اما یک نقطه بود که گویا تازه پذیرای تلاطم و توفان شده بود! | در ساعتهای آخر شب سهشنبه 6مرداد، اشرف بعد از یک روز پرتلاطم و توفانی، به ناگهان در آرامش فرو رفت. به جز تکان آرام شاخه درختان که با یک نسیم جنوبی تکان میخوردند، صدایی در آسمان اشرف شنیده نمیشد. اما یک نقطه بود که گویا تازه پذیرای تلاطم و توفان شده بود! |