۲۴۴
ویرایش
خط ۱۱۲: | خط ۱۱۲: | ||
صحبتهای سولمازعباسی : به طول مثال وقتی از المپیک برگشتم جلسهای را با خانم اکبرآبادی به عنوان مسوول اول ورزش بانوان گذاشتند؛ ما هم خوشحال شدیم که خواستهاند تا مشکلاتمان را بگوییم. اما وقتی به جلسه رفتیم متوجه شدیم که ورزشکاران را تک به تک فرا میخوانند. زمانی که داخل اتاق رفتم، خانم اکبرآبادی به همراه دو خانم دیگر در اتاق حضور داشتند و ابتدا معاون امور بانوان وزارت ورزش، من را محکوم کرد که چرا مربیام فلانی است؟ چرا مربی و سرپرست تیم در زمان اعزام به المپیک زن و شوهر بودند؟ و در تمام مدت برایم سوال بود که زن و شوهر بودن مربی و سرپرست تیم ملی چه ارتباطی به من ورزشکار دارد؟! خانم اکبرآبادی به من گفت که چرا کاورت در قایق داخل شلوارت بود؟ | صحبتهای سولمازعباسی : به طول مثال وقتی از المپیک برگشتم جلسهای را با خانم اکبرآبادی به عنوان مسوول اول ورزش بانوان گذاشتند؛ ما هم خوشحال شدیم که خواستهاند تا مشکلاتمان را بگوییم. اما وقتی به جلسه رفتیم متوجه شدیم که ورزشکاران را تک به تک فرا میخوانند. زمانی که داخل اتاق رفتم، خانم اکبرآبادی به همراه دو خانم دیگر در اتاق حضور داشتند و ابتدا معاون امور بانوان وزارت ورزش، من را محکوم کرد که چرا مربیام فلانی است؟ چرا مربی و سرپرست تیم در زمان اعزام به المپیک زن و شوهر بودند؟ و در تمام مدت برایم سوال بود که زن و شوهر بودن مربی و سرپرست تیم ملی چه ارتباطی به من ورزشکار دارد؟! خانم اکبرآبادی به من گفت که چرا کاورت در قایق داخل شلوارت بود؟ | ||
[[پرونده:سولماز عباسی.jpg|جایگزین=حین مسابقه|بندانگشتی|سولماز عباسی قایقران]] | |||
من مقابل بسیاری از حرفهای خانم اکبرآبادی سکوت کردم چون حرفهایشان فنی نبود و اصلا نپرسید که ما در المپیک چه کار کردهایم ، تمریناتمان چگونه بود؟ مشکلی داشتیم یا نه ... وزارت ورزش تنها یک کارشناس را در زمان المپیک همراه ما فرستاده بودند که این خانم کاملاً شخصی راجع به برخی مسائل که دیده بود در این جلسه به خانم اکبرآبادی گزارش میداد و خانم اکبرآبادی در اولین و آخرین جلسهای که با من به عنوان یک ورزشکار المپیکی داشت، از من پرسید که چرا مربیات با سرپرست تیم زن و شوهر هستند! واقعاً این موضوع چه ربطی به من ورزشکار داشت؟ وقتی خانم اکبرآبادی عنوان کرد که چرا کاورت را در قایق داخل شلوارت بود، عنوان کردم "خانم اکبرآبادی کاش میآمدید و قایق ما را میدید؛ صندلی ما درقایق، روی ریل حرکت میکند و اگر من کاورم را داخل شلوار نگذارم سر 500 متر کاورم زیر صندلی میرود و باید بایستم و دوباره کاور را از زیر صندلی بیرون بکشم و هر 500 متر همین اتفاق میافتد." اما خانم اکبرآبادی عنوان کرد که شما نباید این موضوع را تشخیص دهید! که پاسخ دادم " کاش میآمدید و لباس ما را میدید. خودتان میگفتید ما چه لباسی بپوشیم." | من مقابل بسیاری از حرفهای خانم اکبرآبادی سکوت کردم چون حرفهایشان فنی نبود و اصلا نپرسید که ما در المپیک چه کار کردهایم ، تمریناتمان چگونه بود؟ مشکلی داشتیم یا نه ... وزارت ورزش تنها یک کارشناس را در زمان المپیک همراه ما فرستاده بودند که این خانم کاملاً شخصی راجع به برخی مسائل که دیده بود در این جلسه به خانم اکبرآبادی گزارش میداد و خانم اکبرآبادی در اولین و آخرین جلسهای که با من به عنوان یک ورزشکار المپیکی داشت، از من پرسید که چرا مربیات با سرپرست تیم زن و شوهر هستند! واقعاً این موضوع چه ربطی به من ورزشکار داشت؟ وقتی خانم اکبرآبادی عنوان کرد که چرا کاورت را در قایق داخل شلوارت بود، عنوان کردم "خانم اکبرآبادی کاش میآمدید و قایق ما را میدید؛ صندلی ما درقایق، روی ریل حرکت میکند و اگر من کاورم را داخل شلوار نگذارم سر 500 متر کاورم زیر صندلی میرود و باید بایستم و دوباره کاور را از زیر صندلی بیرون بکشم و هر 500 متر همین اتفاق میافتد." اما خانم اکبرآبادی عنوان کرد که شما نباید این موضوع را تشخیص دهید! که پاسخ دادم " کاش میآمدید و لباس ما را میدید. خودتان میگفتید ما چه لباسی بپوشیم." | ||
ویرایش