۶۹
ویرایش
خط ۱۴۵: | خط ۱۴۵: | ||
این اتفاق یک بار دیگر هم تکرار شد و رستم هر بار عصبانی تر شد. بار سوم که اژدها خود را نشان داد، رخش رستم را سر بزنگاه بیدار کرد و رستم اژدها را دید. رخش و رستم به کمک هم اژدها را از پای در آوردند و بعد هم به راه افتادند و دوباره تازان به سمت مازندران رفتند. | این اتفاق یک بار دیگر هم تکرار شد و رستم هر بار عصبانی تر شد. بار سوم که اژدها خود را نشان داد، رخش رستم را سر بزنگاه بیدار کرد و رستم اژدها را دید. رخش و رستم به کمک هم اژدها را از پای در آوردند و بعد هم به راه افتادند و دوباره تازان به سمت مازندران رفتند. | ||
بزد تيغ و بنداخت از بر سرش | |||
فرو ريخت چون رود خون از برش | |||
زمين شد بزير تنش ناپديد | |||
يكى چشمه خون از برش بر دميد | |||
== خان چهارم: زن جادو == | == خان چهارم: زن جادو == |
ویرایش