کاربر:دانا/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
'''عماد رام''' زادهٔ یازدهم اسفندماه ۱۳۰۹ در شهر ساری می‌باشد. لیسانش دانش سرای کشاورزی. او نوازنده فلوت، آهنگساز و خواننده پاپ بود. سال ۱۳۵۷ از ایران به آلمان مهاجرت کرد. سال ۱۳۷۳ به شورای ملی مقاومت ایران پیوست و سرانجام پس از یک عمر فعالیت هنری در سوم خرداد ۱۳۸۲ در آلمان جاودانه شد.
== تولد و دوران نوجوانی ==
شهلا صافی ضمیر در سال ۱۳۲۷ در تهران متولد شد. او پس از اتمام تحصیلات متوسطه با مهدی علی محمدی (گوینده رادیو و دوبلور) ازدواج کرد. وی در سن ۲۱ سالگی برای نخستین بار در فیلم دنیای پر امید به کارگردانی احمد شیرازی بر پرده سینما ظاهر شد. او پس از جدایی از همسر خود با فریدون ژورک ازدواج کرد. در آن زمان چون شهلا صافی ضمیر با نام شهلا معروف شده بود، نام هنری مرجان را برای خود برگزید.


== تولد و آغاز فعالیتهای هنری از زبان خودش ==
مرجان از هنرمندانی است که در آغاز بازیگر سینما بوده و در فیلم‌های بسیاری بازی کرده‌است. در آن زمان خواننده‌هایی چون عهدیه در فیلم‌ها با وی ترانه می‌خواندند. مرجان متوجه صدای خوب خود می‌شود و با خواندن ترانه «کویر دل» که پیش‌تر خواننده ترکیه ای آژدا پکان آن را به زبان ترکی اجرا کرده بود، بسیار معروف شد. وی با شرکت در شوهای تلویزیونی محبوبیت و معروفیت وی صد چندان شد و پس از خواننده شدن سینما را رها کرد و در فیلمی بازی نکرد. پس از انقلاب تا سال ۱۳۶۹ در زندان اوین در ایران ماند و در نهایت با گذشت چند سال از ایران خارج شد.
هنوز کودکی بیش نبود که خارخار عشق در دلش جان گرفت. از زبان خود او بشنویم :


«من [در یازدهم اسفندماه ۱۳۰۹] در شهر ساری در استان مازندران متولّد شدم. از شش سالگی در حالی که از نی‌های خودرو در شمال، که آن را به صورت فلوت طرّاحی می‌کردم، بدون مربّی یادگیری این ساز را شروع کردم. انجام این مقصود با شرایط آن روز چندان کار ساده یی نبود، زیرا که هنر و هنرمند در جامعه زمان ما کمترین اعتباری نداشته و از دید مردم شهر باعث ننگ خانواده بود. در چنین موقعیتی به خوبی می‌توان احساس کرد توفیق در این راه با چه ناامیدی‌ها و دردسرهایی همراه بوده که تنها راه برای موفقیت، ذوق سرشار و استقامت بی حدّ و حَصری لازم داشت تا انسان را به سرمنزل مقصود برساند»
بیوگرافی مرجان از زبان خودش


== فعالیتهای هنری و حرفه‌ای ==
به دنيا كه اومدم اسم شهلا رو برام انتخاب كردند.مادرم م‍یگفت
او از دوران جوانی علاقه زیادی به نی داشت و نی‌های خود را سوراخ می‌کرد و در آنها می‌دمید. او در سال ۱۳۲۲ خورشیدی به تئاتر روی‌آورد و علاوه بر نقش کمدین‌ها در پشت پرده می‌خواند و فلوت می‌زد.


در سال ۱۳۳۵ به تهران آمد و و به اداره هنرهای زیبا رفت و نت و سازشناسی را نزد استادان خود فراگرفت. او دارای مدرک لیسانس از دانشسرای کشاورزی بود. از سال ۱۳۵۰ به سرپرستی یکی از ارکسترهای مهم منصوب شد.
 محيط گرم خانواده گذراندم و نوجوانيم ضمن تحصيل تا مراحل


عماد در هفتم مهر ۱۳۴۳ خانمی به نام فلور ازدواج کرد و صاحب سه فرزند به نامهای گویا، آهنگ و ملودی شد.
مجری برنامه های كودك در تلويزيون ملی ايران(ثابت پاسال) بسر


او به ضبط و پخش نوارهای «وطن با شبانه» پرداخت که از شعر، کلام و آهنگهای ملی و وطنی سرشار بود.
دنيای پر اميد اولين فيلمى بود كه بازىكردم.نقشى خاطره انگيز


عماد در بزرگترین کنسرتها در نقاط مختلف اروپا و آمریکا با ارکسترهای بزرگ جهانی شرکت داشت و تحسین همگان را برانگیخت.
در اين فيلم بود كه اسم مرجان برايم انتخاب شد. چرا كه خانم


در شهریور ۱۳۲۲ به تئاتر روی آورد و علاوه بر نقش کمدین‌ها، پیش پرده می‌خواند و فلوت می‌زد.<ref>نت آهنگ - زندگینامه عماد رام _ استاد بزرگ فلوت ایران [http://www.noteahang.com/forum/showthread.php?17328-زندگینامه-عماد-رام-_-استاد-بزرگ-فلوت-ایرØ]</ref> در تهران مجید محسنی، حمید قنبری و جمشید شیبانی از سال‌های ۱۳۲۰ پیش پرده خوانی را شروع کرده بودند و پرویز خطیبی و ابوالقاسم حالت، اشعار فکاهی آن را می‌سرودند. پیش پرده خوانی چندین سال مد بود. به هر حال به قول عماد رام، نخستین مربی غیررسمی اش سن تئاتر بود.
 اوج بود.اوايل شور خاصى براى ايفاى نقش داشتم.از بازيگرى و


در سال ۱۳۳۵ به تهران آمد و به اداره هنرهای زیبا رفت. نت، سازشناسی و ارکستراسیون نزد محمد علی خادم میثاق، و ردیف‌ها را نزد حسن راد مرد فرا گرفت. مدتی نزد نورعلی برومند و حاج آقا محمد ایرانی مجرد آموزش دید.
اما بعد از چند سال حس كردم خسته شدم.نه از كاراز اينكه


در سال ۱۳۳۹ برای اولین بار در ارکستر حسن رادمرد کنسرت داد. در تلویزیون، ارکستر سه نفره ای متشکل از حسین تهرانی، فرامرز پایور و عماد رام پا گرفت… از سال ۱۳۵۰ به سرپرستی یکی از ارکسترهای فرهنگ و هنر منصوب شد.
 كه بيشتر اوقات با ذات وخميره من در تضاد بودند.بازيگر بودم و


عماد می‌گفت:
مقصدى آشنا شدم دو هنرمند آهنگساز نامى موسيقى ايران.


من عقیده دارم هنرمند باید راه آزادگی پیشه کند و بازگو کننده رنجها خوشیها و هر آنچه که بر مردم جامعه‌اش می‌گذرد باشد.
شد و به همت اين سه استاد آنچه را كه رمز و راز خوانندگى بود


عماد رام می‌گفت:
مقصدى با تنظيم زيباى روان شاد واروژان.


منحنی هنر نسبت به پیشینیان سقوط کرده بود، کار اساتیدی همچون درویش خان، رکن الدین خان و صبا و … چون مکتبی بود پس از سال‌ها همچنان پابرجا مانده‌است و کار بعضی از شبه هنرمندان چون سرابی بود، اثری از آثارشان باقی نمانده. مکتبیها به دنبال هنر بودند، دود چراغ می‌خوردند و دو زانو دستِ ادب بر سینه در برابر استادان می‌نشستند، لذا آثارشان نیز پایدار ماند و شبه هنر مندان از لوح دلها زدوده شدند. من گاهی برای اینکه آموزش فرهنگی و اخلاقی بگیرم نزد شادروان اسماعیل مهرتاش می‌رفتم، روزی نقل کرد در هنگام جوانی که من و علی اکبر شهنازی برای مشق تار خدمت درویش خان می‌رفتیم، روزی از قسمت روابط فرهنگی ایران و فرانسه پاکتی آوردند که محتوی یکصد تومان بود. در آن زمان یکصد تومان فوق‌العاده ارزش داشت و اگر کسی در کوچه ای صد تومان پول داشت آن کوچه به کوچه صد تومانیها معروف می‌شد.
 ايران قدم نهادم.حال ديگه خودم بودم.من انتخاب ميكردم كه چه


درویش خان گفت: گمان نمی‌کنم که فرهنک و کار فرهنگی پاداش داشته باشد و از
 صدايم در هياهوى انقلاب گم شد و بيست و سه سال در


پول امتناع ورزید. پس از ساعتی در همان جلسه رو کرد به حاجی علی اکبر خان که نسبتآ ثروتمند بود و ماهانه سه تومان بابت حق‌التدریس می‌پرداخت و گفت: پول‌داری حق‌التدریس ماه آینده خود را بپردازی؟ و پس از اینکه سه تومان را که مبلغ نسبتآ قابل توجهی بود گرفت، نوکرش را صدا زد و گفت: این سه تومان را بده این همسایه ارمنی که امروز زنش مرده و پول کفن و دفنش را ندارد. حالا شما این را مقایسه کنید با کسانی که اسم خود را هنرمند گذارده بودند و شبها به کاباره‌ها و … هجوم می‌آوردند برای انباشتن جیب خود؛ و این تفاوت بود که هنر امثال درویش خان را ماندنی کرد.
مرجان از خواننده‌های ایرانی دوره پیش از انقلاب ۱۳۵۷ است که پس از ۲۶ سال بعد از انقلاب برای نخستین بار با اجرای برنامه هنری در اجتماع بزرگ کنگره ایرانیان در واشنگتن حضور پیدا کرد.<sup>[''نیازمند منبع'']</sup> مرجان آهنگی به نام «رهایی» درباره خیزش‌های مردمی در ایران خوانده است. ملودی این آهنگ توسط مرجان، ترانه توسط همسرش فریدون ژورک و تنظیم توسط پرویز رحمان پناه انجام شده است.
 
== همکاری هنری مرجان ==
مرجان در طی این دوره با شاعران وآهنگسازان خبره و بنامی همچون: پرویز مقصدی – فریبرز لاچینی -اردلان سرفراز – منوچهر چشم آذر – آرش سزاوار – تورج شعبان خانی -اریک ارکانت و… همکاری داشته است.
 
== فعالیتهای هنری ==
 
== سکوت مرجان ==


== خروج از ایران ==
== خروج از ایران ==
علت خروج از ایران از زبان عماد رام


«به خاطر دارم یکی دو هفته پیش از پیروزی انقلاب ۵۷، خمینی پس از سالها دوری با هواپیما عازم ایران بود. خبرنگاری از او پرسید که در آن لحظه چه احساسی دارد. او در جوابش گفت: "هیچ". من از همان لحظه فهمیدم که وطن من درگیر مشتی عمّامه به سر شده که سالیان دراز برای دست یافتن به چنین فرصتی خوابهای طلایی می‌دیده‌اند. از این‌رو، باید بدون هیچ درنگی دست به کار شد و تا آخرین لحظه حیات برای ریشه‌کن‌کردن این زالوهای تشنه به خون از هیچ مبارزه یی روی گردان نبود. ابتدا، دست به تهیه و تکثیر نوارهایی زدم به نام "شبانه" یا "شب‌زنده‌داران" که محتوایی جز وطن‌خواهی و مردم سالاری نداشت و ترانه‌هایی به نام "هموطن، ایران ـ ایران» که با سخنانی نیشدار به آخوندها همراه بود و خوشایند ذائقهٌ عوامل حکومت نبود؛ لذا در سال۱۳۶۰ دستگیر و روانهٌ زندانم کردم که روزنامهٌ مردم ارگان رسمی حزب توده، که در آن زمان در نماز جمعه هم پخش می‌شد اولین روزنامه یی بود که نوشت «عماد رام»، «جُرثومهٌ فساد دستگیر و زندانی شد». بعد از دو ماه اسارت با پادرمیانی دوستی به نام کاشانی، ـ که خود را به ظاهر طرفدار رژیم نشان داده بود ـ با… تحمل هشتاد ضربه شلاق، از زندان آزاد شدم. پس از آزادی از زندان به این فکر افتادم که در برابر چنین حکومتی نباید لب فروبست و آرام نشست، لذا به تهیه و پخش نوارهایی دست زدم به نامهای حافظ، همتای آف این کارم شتاب (دربارهٌ مولوی) و قصه‌های کودکان… امّا، متأسّفانه باز هم حکومت مانع انجامد. ضمناً در این گیرودار از مزاحمتهای مأموران رژیم در امان نبودم. آنها هر وقت دلشان می‌خواست بدون اطلاع قبلی در ساعات مختلف آرامش زندگی من و خانواده ام را درهم می‌ریختند. در این روزهای سیاه می‌شنیدم که جوانان رشید ما را به جرم آزادیخواهی گروه گروه تیرباران می‌کردند یا به چوبه دار می‌سپردند. به ناچار تصمیم گرفتم تا دیرنشده و اقدام به دستگیریم نکردند، برخلاف تمایلم، ایران را ترک کنم و با همسر و فرزندانم در آلمان رَحلِ اقامت افکنم… با ورودم به آلمان سعی کردم تاحدّ ممکن در اغلب اجتماع هموطنانم برای تظاهرات ضد رژیم شرکت کنم. کما این که در اغلب تظاهرات حضور داشتم. اما دیری نپایید که همین اجتماعات از هم پاشیده شد و دیگر این‌گونه تظاهرات به ندرت برپا می‌شد و من مجبور شدم دوسالی از مباره دست برداشته کنج عُزلت اختیار کنم. در این فاصلهٌ دوسال همیشه به دنبال گمشده یی می‌گشتم که عاشق ملت و وطن باشد که من در شعاع حمایت او بتوانم به مبارزهٌ خود ادامه دهم و همین‌طور هم شد. دوستی داشتم که عضو شورای ملی مقاومت بود. او ضمن بحث و گفتگو با من، کتابها و فیلمهایی از مجاهدین خلق و شورای ملی مقاومت را در اختیارم قرار می‌داد. رفته رفته پی بردم که گمشدهٌ خود را باز خواهم یافت لذا، به مبارزهٌ سی سالهٌ سازمان مجاهدین خلق و اعضای شورای ملی مقاومت پی بردم. به خصوص، در فیلمهای اوایل انقلاب ـ که حاوی سخنان آقای رجوی در امجدیه، تبریز و شمال ایران بودـ آتش حقیقت مردم خواهی و ایران دوستی را در وجود ایشان شعله‌ور دیدم و یقینم شد ایشان رهبر جنبشی است که منشاٌ مبارزه اش همان صداقت، فداکاری به خاطر مردم ایران می‌باشد.
== پیوستن به شورای ملی مقاومت ==
 
== آلبومها ==
 
== فیلمها ==
 
== جستارهای وابسته ==
 
== منابع ==
سایت تاپ ناز
 
عکس قدیمیها
 
بیوگرافی مرجان از زبان خودش
 
به دنيا كه اومدم اسم شهلا رو برام انتخاب كردند.مادرم م‍یگفت
 
 محيط گرم خانواده گذراندم و نوجوانيم ضمن تحصيل تا مراحل
 
مجری برنامه های كودك در تلويزيون ملی ايران(ثابت پاسال) بسر
 
دنيای پر اميد اولين فيلمى بود كه بازىكردم.نقشى خاطره انگيز
 
در اين فيلم بود كه اسم مرجان برايم انتخاب شد. چرا كه خانم
 
 اوج بود.اوايل شور خاصى براى ايفاى نقش داشتم.از بازيگرى و
 
اما بعد از چند سال حس كردم خسته شدم.نه از كاراز اينكه
 
 كه بيشتر اوقات با ذات وخميره من در تضاد بودند.بازيگر بودم و
 
مقصدى آشنا شدم دو هنرمند آهنگساز نامى موسيقى ايران.
 
شد و به همت اين سه استاد آنچه را كه رمز و راز خوانندگى بود
 
مقصدى با تنظيم زيباى روان شاد واروژان.
 
 ايران قدم نهادم.حال ديگه خودم بودم.من انتخاب ميكردم كه چه
 
 صدايم در هياهوى انقلاب گم شد و بيست و سه سال در
 
مرجان.
 
مهدی علیمحمدی و مرجان
 
در سال 1345 با مهدی علیمحمدی ازدواج کرد و صاحب دختری به نام پوپک شد.
 
در سال 1348 توسط شوهرش، به محمد علی فردین معرفی شد و در فیلم دنیای پر امید بازیگری در سینما را با نام مرجان شروع کرد.
 
خود او در این باره چنین گفته:  در اين فيلم بود كه اسم مرجان برايم انتخاب شد. چرا كه خانم شهلا (ریاحی) هنرمند  محبوب سينما وتآ تر ايران با اسم حقيقى من در اوج بود.
 
1353 – مجله ستاره سینما
 
مرجان تا سال 1352، در حدود 15 فیلم بازی کرد. اما در این سال بود که مهدی علیمحمدی محدودیت هایی را برای مرجان جهت بازی در فیلم قرار داد و همین امر باعث شد تا پس از دوسال کشمکش، در سال 1354 از مرجان جدا شود.
 
مرجان در سال 1354 ، توسط فریدون ژورک (تهیه کننده فیلم هایش) با پرویز مقصدی و بابک بیات آشنا شد و پس از ازدواجش با او در سال 1355، شروع به تمرین برای آوازخوانی کرد تا اینکه اولین ترانه خود به دو دونه را اجرا کرد.
 
وی تا پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1357، یعنی در مدتی کمتر از دو سال، بیش از 15 ترانه اجرا کرد که برای او بسیار موفقیت آمیز بودند.
 
مرجان در سال 1359، ترانه ای وطن را اجرا کرد. سپس در دهه ۷۰، همراه با شوهرش -  فریدون ژورک - ایران را ترک کرد.
 
او در خارج از ایران، آلبوم شب های خط خطی را در سال 1384 آفرید و چندین کنسرت نیز بر پا داشته است.
 
مرجان پس از ۲۶ سال بعد از انقلاب برای نخستین بار با اجرای برنامه هنری در اجتماع بزرگ کنگره ایرانیان در واشنگتن حضور پیدا کرد
 
مرجان و شوهرش فریدون ژورک  
 
فیلمهای که مرجان در انها بازی کرده است
 
۱ - تكيه بر باد (۱۳۵۷) 
 
۲ - تنها حامي (۱۳۵۵) 
 
۳ - مادر جونم عاشق شده (۱۳۵۵) 
 
۴ - چشم انتظار (۱۳۵۴) 
 
۵ - زيباي پررو (۱۳۵۴) 
 
۶ - هم قسم (۱۳۵۴) 
 
۷ - همت (۱۳۵۴) 
 
۸ - آقا مهدي وارد مي شود (۱۳۵۳) 
 
۹ - جوانمرد (۱۳۵۳) 
 
۱۰ - سلام بر عشق (۱۳۵۳) 
 
۱۱ - هرجايي (۱۳۵۳) 
 
۱۲ - سالومه (۱۳۵۲) 
 
۱۳ - سراب (۱۳۵۲) 
 
۱۴ - قربون هرچي خوشگله (۱۳۵۲) 
 
۱۵ - كيفر (۱۳۵۲) 


== پیوستن به شورای ملی مقاومت ایران ==
۱۶ - خانواده سركار غضنفر (۱۳۵۱) 
عماد رام می‌گوید: منحنی هنر نسبت به پیشینیان سقوط کرده بود، کار اساتیدی همچون درویش خان، رکن الدین خان و صبا و … چون مکتبی بود پس از سال‌ها همچنان پابرجا مانده‌است و کار بعضی از شبه هنرمندان چون سرابی بود، اثری از آثارشان باقی نمانده. مکتبی‌ها به دنبال هنر بودند، دود چراغ می‌خوردند و دو زانو دستِ ادب بر سینه در برابر استادان می‌نشستند، لذا آثارشان نیز پایدار ماند و شبه هنر مندان از لوح دلها زدوده شدند.


== آلبوم‌ها ==
۱۷ - ضعيفه (۱۳۵۱) 
عشق و آزادی، فرنگیس، بهار من، خدایا، همتای آفتاب، لیلا رو بردن، پیام حافظ، شبانه با وطن، تنهای تنها، در به دری


== آهنگسازی ==
۱۸ - قدير (۱۳۵۱) 
عماد رام برای خوانندگان ایرانی همچون فریدون فروغی، داریوش، مهستی، مرجان، نادر گلچین و… آهنگسازی کرده‌است.


== بدرود با عماد رام ==
۱۹ - كاكل زري (۱۳۵۱) 
قلب بی قرار و آرام «عماد رام»، پس از هفتاد و دو سال شور و تپشی دریاوار، سرانجام در سوم خرداد۱۳۸۲، از تپش بازماند و به آرامشی ابدی فروخفت و یاران و همرزمان و دوستدارانش را به ماتمی پایان ناپذیر فروبرد.


مراسم تشییع و خاکسپاری، جاودانه یاد، عماد رام، هنرمند و استاد نامدار موسیقی ایران و عضو شورای ملی مقاومت، صبح روز ۹ خرداد ۱۳۸۲با حضور خانوادهٌ رام و صدها تن از یاران و همرزمان و دوستداران این هنرمند بزرگ در گورستان بریف هوف شهر دوسِلدُرف آلمان برگزار شد.
۲۰ - مردان خليج (۱۳۵۱) 


پیام تسلیت مسئول شورای ملی مقاومت
۲۱ - مردي در طوفان (۱۳۵۱) 


در فقدان استاد نامدار موسیقی و هنر ایران عماد رام
۲۲ - مرغ تخم طلا (۱۳۵۱) 


«لبم چو گل خندان ـ دو دیده‌ام دریاست
۲۳ - هميشه قهرمان (۱۳۵۱) 


لب از برون خندد ـ دل از درون گرید
۲۴ - دلقك ها (۱۳۵۰) 


ز برق چشمانم ـ نشانه‌ای پیداست
۲۵ - شكار انسان (۱۳۵۰) 


ز برق چشمانم ـ نشانه یی پیداست
۲۶ - غلام ژاندارم (۱۳۵۰) 


پیام خانم مریم رجوی، رئیس جمهور برگزیده مقاومت،
۲۷ - قلاب (۱۳۵۰) 


«به مناسبت درگذشت هنرمند بزرگ مقاومت و ملت، شادروان عماد رام»:
۲۸ - از ياد رفته (۱۳۴۹) 


«درگذشت عماد رام، استاد نامدار موسیقی، هنرمند محبوب مردم و عضو شورای ملی مقاومت ایران را به هموطنان، به جامعه هنری کشور و به خانوادهٌ محترم رام به ویژه همسر ارجمندش خانم فلور صدودی عضو شورای ملی مقاومت و همچنین به همهٌ یاران شورایی و اعضای خانوادهٌ بزرگ مقاومت تسلیت می‌گویم.
۲۹ - سكه شانس (۱۳۴۹) 


قدر و منزلت هنری عماد رام برای جامعهٌ هنری کشور و برای همهٌ ایرانیانی که عواطف و احساساتشان با ساز و صدای او آشناست، نیاز به وصف ندارد. بااین همه، تردیدی نیست که خصال انسانی این رادمرد هنر ملی در صدر ارزشهایش قرار می‌گیرد؛ ارزشهایی همچون وفا و بزرگمنشی و فروتنی که او را در قلب هموطنان و دوستدارانش جای داده‌است. همان ارزشهای والایی که او را با مقاومت پیوند داد و به یار و غمخوار صمیمی رزم آوران آزادی تبدیل کرد. آن‌قدر که برخی آثار ارزندهٌ هنری خود را به تجلیل از مجاهدان و رزم‌آوران آزادی اختصاص داد و به آنها هدیه نمود.
۳۰ - دنياي پر اميد (۱۳۴۸)


اگر فقدان عماد رام ضایعه یی بزرگ و پراندوه برای مقاومت و برای جامعهٌ هنری ایران به‌شمار می‌رود، اما ره آوردها و نوآوریهایش در هنر ملی و همراهی صمیمانه و پرصفایش با ارتش آزادی، گنجینه و میراثی فناناپذیر و الگویی برای هنرمندان مردمی است.
آلبوم کویر دل: آهنگ‌ها:
* کوير دل
* گمشده
* قصه
* کی صدا کرد منو
* من همينم
* سکه ماه
* خونه خالی
* پرنده تنها
* شوخ
* قمری
* تکيه بر باد
آلبوم خاطره‌ها بازخوانی آهنگ‌های قدیمی


برای روح پرفتوحش شادی و رحمت ایزدی و برای همسر و فرزندان و همهٌ عزیزانش صبر و سلامتی آرزو می‌کنم. مریم رجوی ـ ۵ خرداد۱۳۸۲»
== اريخ تولد، محل تولد، هنگام تولد: ==
در سال 1327 در تهران به دنیا آمد.


مراسم تشییع و خاکسپاری پیکر هنرمند برجستهٌ مقاومت، موسیقیدان بزرگ ایرانی، استاد عمادرام با گلباران مزار او پایان یافت.
'''پدر:'''- 


«عماد جان» که در سراسر زندگی بی قرار و آرامش، همواره آرزومند و جان ـ شیفته آزادی ایران زمین و سامان گرفتن زندگی مردم این زیباترین وطن بود، اینک، به ظاهر، در میان ما نیست، اما یادها و یادگارها و خاطرات و جای پای او، برای همیشه در دل و جان تک تک مشتاقان آزادی ایران، جاودانه، باقی خواهد ماند. عمادجان، همیشه با ماست، ایران و ایرانی که او یه عمر براشون ترانه خوند و به عشق ایران رو صحنه موند، هرگز او را تنها نخواهدگذاشت.
'''مادر:'''- 


این هم دو بیت از ترانه خاطره انگیز «گذشته‌های شیرین» «عمادجان»، که خواننده و نوازنده اش خود او بود:
'''برادر:''' - 


«نکنه، خدا نکرده، من رو تنها بگذارید
'''خواهر:'''- 


وقتی برمی‌گردید ایران، من رو اینجا بگذارید
'''همسر:''' مهدی علی محمدی، فریدون ژورک 


یک عمریه، من، براتون ترانه خوندم
'''فرزندان:''' پوپک


به عشق ایرانه، هنوز رو صحنه موندم».
== شهرت ، كنيه و لقب: ==
شهرت:مرجان


== منابع ==
== مشخصات فردی: ==
نت آهنگ
مادرش م‍یگفت بخاطر حالت چشمانش نام شهلا را برایش برگزیدند.
 
== دوران زندگي: ==
دوران كودكی را در محيط گرم خانواده گذراند،دوران نوجوانی اش ضمن تحصيل تا مراحل دانشگاهی به خبرنگاری در مجل‍ۀ اطلاعات كودكان و گويندگی و مجری برنامه های كودك در تلويزيون ملی ايران طی شد .
 
=== سینما ===
در آغاز جوانی پا به عرصۀ سينما گذاشت.
 
=== فیلم دنيای پر اميد ===
 اولین فیلم خود با نام دنیای پرامید، با کارگردانی احمد شیرازی در مقابل بزرگ مرد تاریخ سینمای ایران زنده یاد، محمدعلی فردین، آغاز کرد.
 
=== نام هنری ===
در همین فيلم بود كه نام مرجان برايش انتخاب شد. چرا كه خانم شهلا بازیگر سينما و تئاتر ايران با اسم حقيقى او در اوج بود.
 
=== خسته از بازیگری ===
اوايل شور خاصى براى ايفاى نقش داشت.از بازيگرى و در قالب شخصيت هاى مختلف رفتن شاد بود. اما بعد از گذشت چند سال از اینکه خودش نیست خسته شد. او از اینکه هر زمان كسى ميشد كه برايش بيگانه بود ،كسانى كه بيشتر اوقات با ذات و خميره اش در تضاد بودند.
 
=== ورود به دنیای خوانندگی ===
سال 1354 با بابك بيات و پرويز مقصدى؛ دو هنرمند آهنگساز نامى موسيقى ايران آشنا شد. به تشويق اين دو هنرمند ارزنده افتخار شاگردى واروژان نصيبش شد و به همت اين سه استاد رمز و راز خوانندگى را آموخت.
 
=== ترانه دو دونه ===
ترانه دو دونه ساخته پرويز مقصدى با تنظيم زيباى روان شاد واروژان اولين ترانه اى بود كه اجرا كرد.
 
=== راضی از خوانندگی ===
در كمتر از دو سال بيش از بيست ترانه خواند و به عرصۀ موسيقى ايران قدم نهاد. در آن زمان خواننده‌هایی چون عهدیه در فیلم‌ها با وی ترانه می‌خواندند. ديگر خودش بود.او انتخاب ميكرد كه چه بخواند نه اينكه انتخاب شود چه كسی را بازى كند.
 
=== پس از انقلاب ===
بعد از دو سال صدايش در هياهوى انقلاب گم شد و بيست و سه سال در سكوتى سنگين به عزلت نشست.
 
=== ترانه کویر دل ===
او با خواندن ترانه «کویر دل» که پیشتر آژدا پکان آن را به ترکی اجرا کرده بود، بسیار معروف شد و با شرکت در شوهای تلویزیونی محبوبیت و معروفیت وی صد چندان شد.
 
=== بازخوانی یک کاست ===
وی در سال 1356 یک کاست بازخوانی ( آثار شیدا و عارف که قبلاً توسط خوانندگانی همچون مرضیه ، پوران ، الهه و....خوانده شده بود)از طرف کانون پرورش فکری کودکان با نام مستعار سیما مافی ها به بازار ارائه داد.
 
=== حضور در واشنگتن ===
مرجان ۲۶ سال بعد از انقلاب برای نخستین بار با اجرای برنامه هنری در اجتماع بزرگ کنگره ایرانیان در واشنگتن حضور پیدا کرد.
 
=== آهنگ رهایی ===
او آهنگی به نام «رهایی» درباره خیزش‌های مردمی در ایران خوانده است. ملودی این آهنگ توسط مرجان، ترانه توسط همسرش فریدون ژورک و تنظیم توسط پرویز رحمان پناه انجام شده است.
 
=== آلبوم شب های خط خطی ===
در خارج از ایران در سال 1384، آلبوم شب های خط خطی را آفریده و چندین کنسرت نیز بر پا داشته است.
 
=== زندگی شخصی ===
مرجان پس از اتمام تحصیلات متوسطه با مهدی علی محمدی؛گوینده رادیو و دوبلور، ازدواج کرد. این زوج صاحب دختری به نام پوپک شدند.مرجان تا سال 1352، در حدود 15 فیلم بازی کرد. اما در این سال بود که شوهرش محدودیت هایی را برایش جهت بازی در فیلمها ایجاد کرد ، همین امر باعث شد تا پس از دو سال کشمکش، در سال 1354 از هم جدا شوند. سپس با فریدون ژورک پیمان زناشوئی بست.


کتاب زندگینامه عماد رام نوشته عبدالعلی معصومی
== آثار : ==
<references />
'''آلبومها'''
* کویر دل
* قصه
* گمشده
* کی صدا کرد منو
* من همینم
* سکه ماه
* خونه خالی
* پرنده تنها
* شوخ
* قمری
* تکیه بر باد
* جفت سلیمان
* آلبوم خاطره‌ها (بازخوانی آهنگ‌های قدیمی)
* آلبوم شب های خط خطی
* '''فیلمشناسی'''
* تکیه بر باد (۱۳۵۷)
* چشم انتظار (۱۳۵۴)
* همت (۱۳۵۴
* سلام بر عشق (۱۳۵۳)
* سراب (۱۳۵۲)
* خانواده سرکار غضنفر (۱۳۵۱)
* کاکل زری (۱۳۵۱)
* مرغ تخم طلا (۱۳۵۱)
* شکار انسان (۱۳۵۰)
* از یاد رفته (۱۳۴۹)
۱٬۰۴۸

ویرایش

منوی ناوبری