انشعابات سازمان چریکهای فدایی خلق ایران
سازمان چریکهای فدایی خلق ایران در طول حیات سیاسی خود بعد از انقلاب بهمن 1357، دچار انشعابات متعددی گردید. این انشعابات هر کدام در مقطعی از عمر سچفخا رخ داد که هرکدام از آنها خود نیز دچار اختلاف و انشعاب و کناره گیری تعداد زیادی از اعضا و فعالان این گروه ها و دستجات و سازمانها گردید. در زیر به اسامی تعدادی از این سازمانها و گروه ها و وضعیت فعلی آنها اشاره می شود:
شرح مختصری از تاریخچه سازمان بعد از انقلاب بهمن 1357
سازمان چريكهاي فدايي خلق ايران در آستانه انقلاب بهمن 1357، به بزرگترين و گسترده ترين سازمان سياسي كشور تبديل شده بود. من قبلاً در مقاله "انقلاب بهمن و جريان پيشتاز فدايي" 3 موقعيت اين سازمان و نقاط قوت و ضعف آن در آستانه انقلاب بهمن 57 را تحليل كرده ام. سازمان با قدرت و محبوبيت گسترده اي كه داشت در 19 بهمن 1357 اقدام به برگزاري يك گردهمايي در دانشگاه تهران نمود. در اين گردهمايي كه جمعيت بزرگي گرد آمده بودند، برنامه عمل خود را اعلام نمود. دو روز بعد اقدام به برگزاري يك راهپيمايي بزرگ كه از دانشگاه تهران شروع شد، نمود. شب قبل از راهپيمايي، مسأله درگيري در نيروي هوايي و برخورد با متحصنين آن به وجود آمده بود. مسير راهپيمايي به سمت نيروي هوايي انتخاب شده بود. جمعيت كثيري كه در راهپيمايي شركت كرده بودند، با شور و هيجان خواستار ادامه انقلاب بودند. تقريباً در ظهر آن روز تصميم گرفته شد كه به تظاهرات پايان داده شود و مردم را براي شركت در قيام بسيج كرد. مسئول صحنه گردهمايي 19 بهمن در دانشگاه و اين راهپيمايي من بودم و مسئول پشت صحنه آن مهدي فتاپور بود. در ميدان فردوسي تظاهرات پايان داده شد و از مردم خواسته شد كه در قيام مسلحانه شركت كنند. بدين ترتيب نيروهاي سازمان نقش فعال در قيام مسلحانه و شكستن حكومت نظامي كه خميني در چهار بعد از ظهر آن روز عدم توجه به آن را اعلام كرد، ايفاء نمودند. عصر همين روز "ستاد سياسي - نظامي" سازمان در دانشكده فني دانشگاه تهران تاسيس شد كه چندي بعد با ايجاد ستاد سازمان در خيابان ميكده تهران، ستاد سازمان در دانشكده فني به اين محل منتقل شد و از اين ستاد اقدامات سازمان رهبري مي شد. از همان ابتدا، ارتجاع حاكم تبليغات عليه سازمان را شروع كرد. به پيشنهاد فرخ نگهدار سازمان تصميم گرفت كه روز 4 اسفند 1357، يك راهپيمايي به سمت محل استقرار خميني انجام دهد و در آن جا خواستها و ديدگاههاي خود را بيان كند. خميني اعلام كرد كه حاضر به پذيرش "فدائيان خلق" نيست. راهپيمايي به يك گردهمايي در دانشگاه تهران تبديل شد كه حزب الله سعي بسيار كرد آن را بر هم زند كه نتوانست. نوروز سال 1358 و يا آن طور كه آن موقع گفته مي شد "بهار آزادي" همراه با درگيري در سنندج و در كل كردستان بود. در 6 فروردين 1358، جريان جنگ گنبد پيش آمد. و در 12 فروردين همان سال رفراندوم جمهوري اسلامي برگزار شد كه سازمان چريكهاي فدايي خلق ايران همراه با جبهه دموكراتيك ملي ايران، حزب دموكرات كردستان ايران، سازمان انقلابي زحمتكشان كردستان (كومله) و بسياري از گروههاي ديگر آن را تحريم كردند و خميني اين نيروها را دو درصديها اعلام كرد. در روز اول ماه مه 1358، به ابتكار سازمان و شركت جريانهاي ديگر چپ به جز حزب توده تظاهرات اول ماه مه در تهران برگزار شد. قطعنامه اين تظاهرات ديدگاههاي آن موقع سازمان و مجموعه چپ غير از حزب توده را منعكس مي كند. برخورد با شوراي انقلاب اسلامي و دولت بازرگان، مسأله مبارزه براي دموكراسي، برخورد با مشي گذشته سازمان مسائل متعددي بود كه در سازمان بر سر آن اختلاف نظر وجود داشت. كليه كساني كه سازمان را در آن شرايط رهبري و يا بهتر است بگويم اداره مي كردند قبلاً براي مدتي در زندان شاه بودند. بسياري در آستانه انقلاب آزاد شده بودند. جريانها و اختلافهاي داخل زندان اكنون به طور كامل در سازمان شكل مي گرفت. طرفداران نظرات رفيق مسعود احمدزاده، طرفداران نظرات رفيق بيژن جزني و كساني كه مشي مسلحانه را كاملاً رد مي كردند. در آستانه انقلاب بهمن 57 و تا چند هفته پس از آن تمام افراد در خدمت اهداف سازمان بودند بسياري از جريانهاي چپ از جنبش فدايي دنباله روي مي كردند و اين در شرايط قيام كاملا طبيعي بود. راه كارگر هنوز اعلام موجوديت نكرده بود و نيروهايي كه بعداً راه كارگر را تشكيل دادند، مي خواستند تحت شرايطي با سازمان همكاري كنند.
جريانهاي موسوم به خط 3 (مهمترين آنها سازمان پيكار)، جريان پروچيني (حزب رنجبران)، جريان پروآلباني از همكاري و نفوذ در سازمان قطع اميد كرده بودند. اما حزب توده به طور مشخص روي سازمان نظر داشت. فرخ نگهدار در يك موقعيت استثنايي و قبل از آن كه تمام نيروهاي سازمان از زندان آزاد شوند، وارد سازمان شده بود و به علت توانائيها و خصلتهاي فرصت طلبانه كه داشت، نقش مهمي در سازمان پيدا كرده بود و مي كوشيد تا دسته بندي خود را تكميل نمايد.فرخ نگهدار سعي مي كرد مخالفين خود را يكي يكي و هر يك را در يك موقعيت مناسب كنار بگذارد.
چریکهای فدایی خلق ایران
اولين جدايي، انشعاب رفيق اشرف دهقاني و فدايي شهيد رفيق محمد حرمتي بود. اشرف دهقاني طي يك مصاحبه به اخراج خود از سازمان اعتراض و دلايل مخالفت خود را با رهيري وقت سازمان اعلام داشت. آنها در خرداد 1358 تحت عنوان "چريكهاي فدايي خلق ايران" اعلام موجوديت كردند. پس از اين انشعاب سازمان منسجم تر نشد و اختلاف نظرها شدت بيشتري گرفت. فرخ نگهدار اهرمهاي تشكيلاتي هرچه بيشتري را در اختيار مي گرفت و با اتخاذ شيوه هاي ضد دموكراتيك و با يند و بست اقدام به تصفيه افراد مخالف و يا تطميع و جذب آنان مي نمود. مخالفين فرخ نگهدار نيز داراي نقطه نظر منسجمي نبوده و براي دفاع از خط انقلابي از قاطعيت لازم برخوردار نبودند.
اولین پلنوم سچفخا
در تابستان سال 1358 اولين پلنوم سازمان تشكيل و در اين پلنوم اقليت و اكثريت از نظر عملي شكل گرفتند. در جريان رويدادهاي سال 1358 و پس از اشغال سفارت آمريكا به وسيله دانشجويان خط امام، جناح فرخ نگهدار، از فرصت استفاده نموده و نظرات خود مبني بر تائيد "خط ضد امپرياليستي امام خميني" را به كرسي نشاند و بدين ترتيب جريان اقليت در درون سازمان در مخالفت با مشي سياسي فرخ نگهدار شكل گرفت و سرانجام در خرداد 1359 انشعاب اكثريت و اقليت به وقوع پيوست.
سازمان چریکهای فدایی خلق ایران (اقلیت)
اقليت با نام "سازمان چريكهاي فدايي خلق ايران" بدون پسوند اقليت شروع به فعاليت نمود. حاكميت را ارتجاعي و ضد انقلابي اعلام كرد. اما در مقابل از يك سياست و شعار ايجابي و به طور كلي از استراتژي و تاكتيك برخوردار نبود. به مبارزه عليه ارتجاع و براي دموكراسي بهاي لازم را نمي داد. اكثريت در مقابل با شتاب به سمت تائيد رژيم ارتجاعي حاكم پيش مي رفت و هم چنين درصدد وحدت با حزب توده بود. نزديكي اكثريت به حزب توده با ابتكار فرخ نگهدار صورت مي گرفت. فرخ نگهدار به سازمان قبولانده بود كه با حزب توده كه در سازمان نسبت به آن نفرت زيادي وجود داشت، رابطه برقرار شود. و اين رابطه پس از انشعاب از جانب "اكثريت" ادامه پيدا كرد.
در سال 1360 هم در اكثريت، هم در اقليت و هم در چريكها، انشعاب به وقوع پيوست.
"سازمان چريكهاي فدايي خلق ايران (اكثريت - جناح چپ)
با شروع جنگ ايران و عراق در اكثريت يك انشعاب ديگر اتفاق افتاد و جرياني به نام "سازمان چريكهاي فدايي خلق ايران (اكثريت - جناح چپ) از اكثريت جدا شدند و به فعاليت مستقل ادامه دادند. اين افراد خواستار وحدت با اقليت بودند و اقليت وحدت با آنان را نپذيرفت. اما اعلام كرد كه در صورت قبول برنامه اقليت (كه خود اقليت هم چنين برنامه اي را نداشت) مي توانند به سازمان اقليت بپيوندند. سرانجام اين جريان در ديماه 1360 پس از كنگره اول اقليت، به اين سازمان پيوست. افرادي از اكثريت - جناح چپ به اين ادغام تن نداده و اما بعداً به فعاليت مستقل تشكيلاتي نيز ادامه ندادند.
انشعاب در چریکهای فدایی خلق ایران
در "چريكهاي فدايي خلق ايران" بر سر چگونگي مبارزه مسلحانه با رژيم خميني اختلاف نظرهايي كه وجود داشت شدت گرفت. فدايي شهيد رفيق محمد حرمتي پور و تعدادي ديگر منجمله فدايي شهيد رفيق رحيم صبوري معتقد بودند كه نظرات رفيق اشرف دهقاني راست روانه است و پس از چندي به علت اين كه نمي توانند به توافق دست يابند در اين جريان انشعاب مي شود.
چریکهای فدایی خلق ایران – ارتش رهاییبخش خلقهای ایران
محمد حرمتي پور و رفقاي هم نظر او فعاليت مستقلي با نام "چريكهاي فدايي خلق ايران - ارتش رهائيبخش خلقهاي ايران" را آغاز كردند. اينان معتقد به مبارزه مسلحانه در روستا و توجه به مسأله دهقاني بودند. رفيق محمد حرمتي پور همراه با تعدادي ديگر از رفقايش در جنگلهاي مازندران مستقر شدند و پس از چند عمل نظامي طي يك درگيري با مزدوران رژيم خميني به شهادت رسيدند. رفيق اشرف دهقاني و طرفداران او به همان صورت قبلي و به نام "چريكهاي فدايي خلق ايران" به فعاليت ادامه دادند. در سال 60 با وجود ضرباتي كه به هر دوي اين جريان مي خورد، اما فعاليت آنان ادامه پيدا مي كند. اين دو جريان پس از ضربه خوردن در سال 60 عمده فعاليت خود را به كردستان ايران (كه در آن شرايط مناطق آزاد شده بسيار داشت) منتقل مي كنند و به فعاليت ادامه مي دهند.
چريكهاي فدايي خلق ايران – هرمزگان
در سال 1361 شاخه هرمزگان "چريكهاي فدايي خلق ايران" از آنها جدا شده و مدتي به نام "چريكهاي فدايي خلق ايران - هرمزگان" فعاليت مي كردند و بعد كاملاً فعاليت آنان خاتمه يافت.
انشعابات دیگر چریکهای فدایی خلق ایران
از "چريكهاي فدايي خلق ايران - ارتش آزاديبخش خلقهاي ايران" هم يك گروه نسبتاً بزرگ جدا شده و به حزب كمونيست ايران پيوستند. با پيش آمدن ماجراي اشغال كويت و پس از آن، جنگ خليج فارس، هر دوي اين جريان كه از سال 1362 در خاك كردستان عراق مستقر بودند، آن جا را ترك كردند و براي مدتي فعاليت بيروني نداشتند. "چريكهاي فدايي خلق ايران" طي دو سال اخير انتشار نشريه "پيام فدايي" را از سر گرفته اند ولي "چريكهاي فدايي خلق ايران - ارتش رهائي بخش خلقهاي ايران" از آن تاريخ تاكنون در حالي كه رسماً خود را منحل نكرده اند، اما فعاليت بيروني هم نداشته اند.
بيانيه "16 آذر" جناح علي كشتگر
در سال 1360 در جريان اكثريت نيز يك انشعاب اتفاق مي افتد. در آذرماه 1360 عده اي از اكثريت به علت مخالفت با وحدت اكثريت با حزب توده از اكثريت جدا شدند. بعد از 30 خرداد 1360، جريان اكثريت به طور كامل از جمهوري اسلامي حمايت و حتي اقدامات سركوبگرانه جمهوري اسلامي عليه نيروهاي انقلابي را تائيد مي كرد. فرخ نگهدار مصمم بود كه آخرين گام را در جهت ادغام در حزب توده بردارد ولي با موانع بسيار روبرو مي شد. در اين رابطه در آذر 1360 عده اي از اكثريت جدا شدند ولي نام خود را تغيير نداده و خود را مدافعان بيانيه 16 آذر مي ناميدند. علي كشتگر شناخته شده ترين فرد از جداشدگان بود. جناح فرخ نگهدار و حزب توده به شدت به جداشدگان حمله نمودند و آنها را عمال امپرياليسم كه مي خواهند مانع شكوفايي جمهوري اسلامي شوند اعلام كردند. پس از اعلام بيانيه "16 آذر" جناح علي كشتگر فعاليت مستقل خود را آغاز كرد و پس از ضربات رژيم به حزب توده، عمده افراد اين جريان به اروپا آمدند. جناح علي كشتگر اكثريت پس از آمدن به اروپا، ابتدا پسوند (اكثريت) را از نام خود برداشتند و در ابتدا سياست راديكالي در پيش گرفتند، اما به تدريج به اين در و آن در زدند. مشخصه فكري علي كشتگر، ناپايداري نظري و نوسان فكري است. او مي تواند طي مدت زمان بسيار محدود فقط صدوهشتاد درجه چرخش فكري پيدا كند. دفاع از "استحاله" رژيم، "انتخابات آزاد" و "تحول مسالمت آميز" اصلي ترين مشخصه هاي سياسي اين جريان است. اين جريان در خرداد 1368 با "سازمان آزادي كار ايران (فدايي)" وحدت كرد و "سازمان فدايي" را به وجود آوردند. اما اين وحدت ديري نپاييد و در اسفند 1368 دوباره انشعاب كردند. علي كشتگر و بعضي از دوستان قديمش دوباره "سازمان فدائيان خلق ايران" را اعلام كردند و در تير ماه 1371 در نشريه شماره 80 خودشان به نام "فدايي" مقاله اي تحت عنوان "توضيح در مورد نشريه فدايي و سازمان" منتشر كردند كه رسماً خود را منحل اعلام كردند.
سازمان اکثریت (جناح فرخ نگهدار)
پس از اين انشعاب جناح فرخ نگهدار خط وحدت با حزب توده را پيگيري نمود كه با ضربه به حزب توده، اين مسأله موقتاً متوقف شد و تمامي مسئولين اصلي اكثريت به اتحاد شوروي سابق رفتند. اكثريت جناح فرخ نگهدار پس از خروج از كشور و استقرار در اتحاد شوروي سابق سياست ادغام با حزب توده و پيروي از سياست خارجي اتحاد شوروي سابق را پيش گرفتند. با روي كارآمدن گورباچف و تحولات مربوط به فروپاشي ديوار برلين و ... اكثريت خط مشي اپورتونيستي خود را در شكل جديدي به نمايش گذاشت. تا قبل از اين تحولات و به خصوص قبل از قبول قطعنامه 598 از جانب رژيم خميني، اكثريت و حزب توده شعار سرنگوني رژيم خميني را مي دادند، اما پس از آن اكثريت جناح فرخ نگهدار به سمت مخالفت با سرنگوني رژيم سمت گيري نمود. در جريان كنگره اول فرخ نگهدار خود را ظاهراً كنار كشيد، اما همان خط مشي گذشته در شكل جديدي توسط گردانندگان اكثريت پيش گرفته شد.
انشعابات در جناح (اقلیت)
در سال 1360 تضادهاي دروني اقليت شدت گرفت. اين جريان قبل از 30 خرداد 1360 مواضع سياسي نسبتاً درستي داشت و در رابطه با مسائل داخلي سازمان هم اعلام نموده بود كه براي دست يابي به برنامه، يك سلسله مباحث در دستور كار سازمان قرار دارد. با شدت گرفتن تضادها و جريان 30 خرداد 1360 و پس از ايجاد شوراي ملي مقاومت، تضادهاي درون اين جريان شدت گرفت و نظرات مختلف در اين رابطه به وجود آمد. عده اي كه در ابتدا موافق عمليات مسلحانه بودند، دست بالا را داشتند . در مجموع در تابستان و پاييز سال 1360، چهارده عمليات به جز عمليات نظامي شاخه كردستان به وسيله سازمان انجام شد. در كميته مركزي و هيأت سياسي سازمان مشي انقلابي دست بالا را داشت. اما اين مواضع پايدار و استوار نبود. مخالفين مشي غالب سازمان دو دسته بودند. عده اي از موضع به اصطلاح “چپ” و گروهي از موضع "راست". جناح اخير مسأله شكست" انقلاب و "عقب نشيني" را مطرح مي كردند. اما مواضع خصومت آميز در مقابل شوراي ملي مقاومت نداشتند. اين جناح در آستانه تشكيل اولين كنگره سازمان چريكهاي فدايي خلق ايران استعفا دادند. وقتي كنگره اول در آذرماه 1360 برگزار شد، از اين رفقا نيز دعوت شد كه در كنگره شركت كنند. افراد اين جناح در كنگره شركت كردند و براي پروسه كار كنگره، يك طرح ارائه دادند كه با راي گيري از شركت كنندگان مورد قبول واقع نشد و بنابراين كنگره را ترك كردند و از اين زمان به نام مستعفيون ناميده مي شدند.
جریان مستعفیون
افراد اين جريان در اواخر سال 1361 از ايران خارج شدند و در مرداد 62 يك نشريه تئوريك به نام "كار تئوريك" را منتشر كردند. در شهريور 64 با اعلام برنامه سازماني تحت عنوان "سازمان آزادي كار (فدايي)" را اعلام كردند. در خرداد 68 با جريان علي كشتگر كه قبلاً در مورد آنان نوشته شد وحدت نموده و خود را "سازمان فدايي" ناميدند. پس از مدتي در اسفند 68 دوباره در اين جريان انشعاب به وجود آمد. علي كشتگر با نام قبلي اعلام موجوديت كرد و همان طور كه قبلاً گفته شد پس از مدتي اعلام انحلال نمود.
گرايشات ديگر درون "سازمان چريكهاي فدايي خلق ايران" (اقليت)
گرايشات ديگر درون "سازمان چريكهاي فدايي خلق ايران" (منظور اقليت است) به جز مستعفيون، در مجموع 5 گرايش بودند. يكي از اين 5 گرايش از طرف "الف - رحيم" نمايندگي تئوريك و ايدئولوژيك مي شد كه اندكي كمتر از يك سوم شركت كنندگان در كنگره طرفدار آن بودند و خود را "سوسياليسم انقلابي" مي ناميدند. چهار گرايش ديگر به يك سازش تن داده و در مجموع مصوبات كنگره كه بايد با دو سوم آراء تصويب مي شد، محصول سازش اين 4 جريان بود. پس از كنگره تا اسفند 1360 ضربات متعددي به اقليت وارد شد و در اين فضا در تيرماه 1361 جريان به اصطلاح "چپ" تحت نام "سوسياليسم انقلابي" از اقليت جدا شدند. اين جريان پس از آن كه از ايران خارج شدند، فعاليت مستقلي خارج از چارچوب و نام جريان فدايي آغاز كردند. جدايي جريان "سوسياليسم انقلابي" سازمان اقليت را منسجم تر ننمود. اكبر كاميابي (توكل) به شيوه هاي ضد دموكراتيك خود ادامه مي داد و درصدد قبضه كامل اقليت بود. وي به توطئه چيني عليه خط اصولي درون اقليت كه مدافع مبارزه مسلحانه و پيوستن به شوراي ملي مقاومت بود پرداخت و سرانجام در خرداد 1362 جريان اصولي را طي يك شبه كودتا تصفيه كرد
سازمان چريكهاي فدايي خلق ايران - پيرو برنامه (هويت)
در تيرماه 1362، من برنامه (هويت) سازمان چريكهاي فدايي خلق ايران را اعلام و پس از مدتي تحت نام سازمان چريكهاي فدايي خلق ايران - پيرو برنامه (هويت) به شوراي ملي مقاومت پيوستيم. در بهمن 1368 پسوند پيرو برنامه (هويت) را از نام خود حذف و با نام "سازمان چريكهاي فدايي خلق ايران" به فعاليت ادامه داديم. در بهار سال 1370، پس از پايان جنگ خليج فارس و در جريان حوادث شمال عراق رفقاي كرد ما از سازمان چريكهاي فدايي خلق ايران جدا شده و جرياني به نام "اتحاد انقلابيون خلق كردستان" كه معتقد به وحدت تمام قسمتهاي كردستان و ايجاد كشور مستقل كردستان بود را تشكيل دادند. پس از سال 1362، آنچه كه از سازمان اقليت كه خود را "سازمان چريكهاي فدايي خلق ايران" مي ناميد باقي مانده بود تحت سلطه كامل اكبر كاميابي و حسين زهري قرار داشت. اكبر كاميابي فكر مي كرد با تصفيه جريان اصولي ما كه او آن را "مشاطه گران بورژوازي" مي ناميد، جريان اقليت منسجم تر مي شود. در سال 1363، فدايي شهيد محمود محمودي (بابك) كه در تهران فعاليت مي كرد چند شماره نشريه كار تحت عنوان "سازمان چريكهاي فدايي خلق ايران - كميته محلات" چاپ كرد. اين در حالي بود كه رفيق محمود محمودي و افرادي كه با او بودند، اعلام جدايي كامل از اقليت نكرده بودند. پس از مدتي كوتاه، محمود محمودي دستگير و سپس اعدام شد و فعاليت كساني كه با او بودند ادامه نيافت. در بهمن 1364، فاجعه بارترين رويداد در سازمان اقليت اتفاق افتاد. جناح اكبر كاميابي - حسين زهري كه هيچگونه نارضايتي و اعتراضي را تحمل نمي كردند، مخالفين خود را در روستاي گاپيلون (كردستان عراق) به گلوله بستند. جمعاً 5 نفر از طرفين در اين ماجراجويي اكبر كاميابي (توكل) قرباني شدند. مخالفين بلافاصله سازمان جديدي اعلام كردند و نام خود را "سازمان چريكهاي فدايي خلق" گذاشتند ولي به نام "شوراي عالي" معروف شدند. چون اعلاميه هاي مهم خود را به نام "شوراي عالي سازمان چريكهاي فدايي خلق ايران" منتشر مي كردند.
سازمان "اتحاد فدائيان خلق ايران"
در جريان جنگ خليج فارس افراد اين جريان از كردستان عراق به اروپا آمده و پس از چندي با "سازمان فدايي - ايران" وحدت كرده و نام خود را "اتحاد فدائيان خلق ايران" گذاشته و "اتحاد كار" يك نشريه ماهانه است كه ارگان مركزي اين جريان است.
"سازمان فدائيان (اقليت)"
پس از "فاجعه گاپيلون" و جدايي شورايعالي مدتي طول نكشيد كه بين سه نفري كه از مدتي قبل بر جريان اقليت حاكم بودند، اختلاف شديد به وجود آمد و در نتيجه اين جريان به صورت كامل متلاشي و به سه قسمت تقسيم شد. اين انشعاب در اسفند 65 ،اتفاق افتاد. اما در بهار 1366 اعلام شد. اكبر كاميابي از كردستان عراق به خارج از كشور آمد و پس از مدتي به نام "سازمان چريكهاي فدايي خلق ايران (اقليت)" اعلام موجوديت نمود و نشريه كار را به عنوان ارگان جريان خود انتشار داد. جريان اكبر كاميابي (توكل) پس از مدتي با توجه به اين كه كاملاً ايزوله شده بود، بعضي رفتار سكتاريستي خود را ظاهراً كنار گذاشت. اين جريان در دي ماه 1375، كلمات "چريكها"، "خلق" و "ايران" را از نام خود حذف نمود و با نام "سازمان فدائيان (اقليت)" كار خود را ادامه داد. اكبر كاميابي (توكل) همچنين اعلام نموده كه از استفاده از آرم سازمان منصرف شده و به دنبال آن است كه براي سازمانش آرم جديدي انتخاب كند.
"سازمان چريكهاي فدايي خلق ايران" حسين زهري
حسين زهري كه در واقع چهره مافيايي اين باند بود، با سوء استفاده از نام "سازمان چريكهاي فدايي خلق ايران" از اسفند 65 تاكنون با دست باز به حركات توطئه گرانه خود ادامه مي دهد. وي مجله "جهان" را هراز چندگاهي انتشار داد و مدتي فعاليت محسوسي نداشت. وي يك صرافي در پاريس به نام "صرافي صديقي" و چند شركت تجارتي ايجاد كرده است. حسين زهري، با بعضي سرويسهاي اطلاعاتي در خاورميانه و اروپا همكاري نزديك داشته است.
جرياني به نام "هسته اقليت"
مستوره احمد زاده پس از جدايي از اكبر كاميابي و حسين زهري به ايجاد جرياني به نام "هسته اقليت" و انتشار نشريه اي به نام "سوسياليسم" مبادرت ورزيد.
امکانات رادیویی
استفاده از راديو در بين جريانهايي كه تحت يكي از عنوانهاي "فدايي" فعاليت داشته اند، چهار جريان راديو داشته اند. اكثريت با همكاري حزب توده در افغانستان راديويي به نام "زحمتكشان" داشتند كه مدتي قبل از سرنگوني دولت نجيب الله تعطيل شد. جريان اقليت از سال 1363، راديويي به نام "صداي فدايي" ايجاد كرد. پس از ماجراي گاپيلون شورايعالي نيز يك راديو به نام "صداي فدايي" ايجاد كرد. و "چريكهاي فدايي خلق ايران" هم راديويي به نام "صداي چريكهاي فدايي خلق" داشتند كه اين راديوها تماماً در كردستان عراق بود كه با جريانات مربوط به جنگ خليج فارس تعطيل شد.
آخرين وضعيت
آخرين وضعيت جريانهايي كه تحت يكي از عنوانهاي "فدايي" فعاليت مي كنند. كساني كه به نظرات فدايي شهيد رفيق مسعود احمدزاده اعتقاد دارند. اينان به فعاليتشان در كردستان عراق پس از جنگ خليج فارس پايان دادند و مدتي فعاليت بيروني نداشتند، حدود 2 سال است كه نشريه "پيام فدايي" را منتشر مي كنند. جريان اكثريت كه تحت عنوان "سازمان فدائيان خلق ايران - اكثريت" فعاليت مي كند. نشريه كار ارگان مركزي اين جريان است كه هر ماه دو شماره به طور مرتب انتشار مي يابد. "سازمان اتحاد فدائيان خلق ايران" كه نشريه "اتحاد كار" ارگان مركزي آن است و هر ماه به طور مرتب انتشار مي يابد. باند مافيايي و تبهكار حسين زهري (بهرام) كه تحت عنوان "سازمان چريكهاي فدايي خلق ايران" اعلاميه صادر مي كند. اين جريان مافيايي چند سالي پس از جنگ خليج فارس فعاليت نداشت. به دنبال اختلاس در بانگ سپه - شعبه پاريس فعال شده و با دادن پول به بعضي رسانه ها، خود را مطرح مي كند. نشريه "كار" نيز از طرف اين جريان هراز چندگاهي منتشر مي شود. جريان اكبر كاميابي (توكل) كه با نام "سازمان فدائيان - اقليت" ناميده مي شود و نشريه "كار" را انتشار مي دهد. سازمان چريكهاي فدايي خلق ايران، كه نبرد خلق ارگان آن است و ماهانه به طور مرتب منتشر مي شود. به جز جريانهاي بالا، بعضي از افراد كه به طور انفرادي از يكي از گروهبنديهاي جريان فدايي جدا شده بودند، در مواردي و براي مدتي با استفاده از واژه فدايي بعضي فعاليتهايي داشته اند. غالباً اين فعاليتها موقتي بوده و پس از مدتي تعطيل شده است. تازه ترين اعلام موجوديت مربوط به "اتحاد فدائيان كمونيست" است كه توسط چند نفر از افرادي كه در گذشته در يكي از گروهبنديهاي فدايي فعال بوده اند، در اروپا ايجاد شده است
منبع: کتاب تداوم از «مهدی سامع»
حزب چپ ایران (فداییان خلق)
«در کنگرهای که در شهر کلن (آلمان) برگزار شد و پس از سه روز در روز یکشنبه ۱۲ فروردین (یکم آوریل) به کار خود پایان داد، دو “سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)” و “اتحاد فدائیان خلق ایران- طرفدار وحدت” و جمعی از کنشگران چپ متحد شدند. حزب واحد را “حزب چپ ایران (فداییان خلق)” نام نهادهاند.» در کنگره وحدت در کلن همچنین منشوری به مثابه کارپایه حزب جدید به تصویب رسیده است. حزب جدید مخالف نظام جمهوری اسلامی است و خواهان عبور از آن است. آن گونه که از بحثهای کنگره، که به صورت زنده از اینترنت پخش شد، برمیآید، این جریان به صورت مستقیم از براندازی صحبت نمیکند و از در تقابل با خط مشی اصلاحطلبی در نیامده است. حزب چپ بر عدالت اجتماعی تأکید میکند. تأکید بر سوسیالیسم در بحثهای کنگره کمرنگ بوده است. کنگره وحدت، در پایان کار خود این افراد را برای عضویت در شورای مرکزی حزب جدید برگزید: مریم پورتنگستانی، مهدی پرویز، نادر عصاره، محمد اعظمی، علی پورنقوی، منوچهر گلشن، بهروز خلیق، مسعود فتحی، صادق کار، فرزانه عظیمی، پرویز نویدی، فرید اشکان، وهاب انصاری، رضا درخشان، حسن زهتاب، مهدی فتاپور، یدی بلدی، توران همتی، سیامک سلطانی، راحله طارانی، مرضیه دانش، پروین همتی، مهدی ابراهیم زاده، منوچهر مقصودنیا و حجت نارنجی.
منابع
منبع: رادیو زمانه 12 فروردین 1397