۱۰٬۴۰۲
ویرایش
خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
=== دوران بردهداری === | === دوران بردهداری === | ||
هنگامی که انسان میتوانست به اندازه بخور و نمیر تولید کند، بهرهکشی انسان از انسان امکانپذیر نبود. از همینرو بود که معمولا اسرا را میکشتند. گهگاه، برخی از طایفهها برای افزایش قدرت خود، یک اسیر جنگی را به صورت عضو کامل جماعت خود میپذیرفت. اما با افزایش بازدهی کار شرایطی پدید آمد که به موجب آن اسیر جنگی میتوانست بیش از آنچه مورد نیاز حیاتی او بود، تولید کند. با به کار گماشتن اسیران برای تامین مایحتاج و همچنین به علت محروم بودن آنان از حق برداشت مساوی از محصول اضافی اجتماعی، بخشی از جامعه توانست ثمرات کار آنها را به خود اختصاص دهد و بدین گونه او را استثمار کند. از این پس دیگر اسیران کشته نمیشدند، بلکه به صورت برده درآمده و به کارکنانی بدل میگشتند که فاقد هرگونه حقی بودند. | |||
بردگان جزو اموال خصوصی رؤسا و سایر بزرگان و اشراف طایفه محسوب شده و کار آنها ثروت بیشتری برای این اقلیت فراهم آورد و سرانجام بر قدرت آنها بیش از پیش افزود. | |||
==== طبقات در دوران بردهداری ==== | |||
در این دوران در جامعه، سه گروه اساسی به وجود آمده بود که هرکدام به طرز خاصی با وسایل و ابزارهای تولید بستگی داشتند. | |||
نخست بردگان بودند با محرومیت کامل از همه حقوق مالکیت که خود نیز جزیی از اموال اربابان خود محسوب میشدند. گروه دوم بردهداران بودند که ابزارها و وسایل تولید و نیز بردگان را در تملک خود داشتند. گروه سوم، آزادگانی بودند که از خود دارایی کوچکی داشتند. این دارایی ناشی از کار خود و مالکیت آنها بر وسایل و ابزارهای کوچک بود. برمبنای این رابطه، برای نخستین بار در تاریخ بشری، جامعه به طبقات تقسیم شد. پیدایش مالکیت خصوصی و نابرابری در استفاده از ثروت اجتماعی موجد تحولاتی در حقوق و وظایف اعضای جامعه گشت. گروه ثروتمند حاکم، تمامی امور جامعه و رهبری نیروهای نظامی طایفه را به دست آورد. | |||
=== دوران فئودالیسم === | === دوران فئودالیسم === | ||
بردگان و کولونها از قبایل ژرمن و اسلاو که امپراتوری روم غربی و شرقی (بیزانس) را مورد هجوم قرار دادند، پشتیبانی نمودند. زیرا شیوههایی که فاتحان برقرار میکردند به بهبود وضع زحمتکشان بومی که از همه حقوق مدنی محروم بودند، میانجامید. | |||
اشکال جدید و رسوم ناشی از نظام جماعتی اشتراکی ژرمنهای باستان با عناصر فئودالیسم که از میان نظام رو به زوال بردهداری سر برآورده بود، ترکیب شد. این دو جریان در هم ادغام گردیدند. این امر موجب استقرار سریعتر روابط فئودالی جدید گشت. | |||
=== دوران سرمایهداری === | === دوران سرمایهداری === | ||
سطح بالنسبه عالی تولید کالایی، تراکم مبالغ عظیم پول را در دستهای تجار، رباخواران و جز آن امکانپذیر ساخت. این یکی از شرایط مقدماتی تاریخی ظهور سرمایه بود. شرط دوم وجود انبوهی از افراد آزاد بود که بر اثر اجبار و سلب مالکیت به دست طبقه فئودال و بورژوازی نوخاسته از وسایل تولید و بنابراین از وسایل معاش محروم مانده بودند. | |||
روابط تولیدی سرمایهداری بالندهتر از روابط تولیدی فئودالی است. سرمایهدار صاحب کارگر نیست. اصولا، کارگر آزاد است. کارگر میتواند بنابه ارادهی خودش کارفرما را ترک کند و کار دیگری را جستجو نماید. ولی او نمیتواند از سرمایهداران دوری جوید. زیرا همه موسسات اقتصادی در تملک بورژوازی است. بنابراین، آزادی کارگر یعنی آزادی انتخاب استثمارکننده خود. | |||
در جامعه بورژوا طبقات اصلی عبارتند از سرمایهداران، یعنی صاحبان وسایل تولید، و پرولتاریا. در سیستم سرمایهداری شکل غالب فشار، فشار اقتصادی است. سرمایهدار کارگر را مجبور نمیکند که برایش کار کند، بلکه خود زندگی او را مجبور میکند که بین مردن از گرسنگی و فروش نیروی کارش به صاحب موسسه یکی را انتخاب نماید. | |||
=== دوران سوسیالیسم === | === دوران سوسیالیسم === |
ویرایش