مبارزه طبقاتی: تفاوت میان نسخه‌ها

پرش به ناوبری پرش به جستجو
خط ۲۱: خط ۲۱:


== تاریخچه طبقات اجتماعی ==
== تاریخچه طبقات اجتماعی ==
کتاب ماتریالیسم تاریخی با این جملات شروع می‌شود که: تمام تاریخ چیزی جز مبارزه‌ی طبقاتی نیست.


=== دوران اولیه ===
و آن به ۵ دوره تقسیم می‌شود.
 
۱ـ دوره‌ی کمون اولیه
 
۲ـ دوره‌ی برده‌داری
 
۳ـ دوره‌ی فئودالی
 
۴ـ دوره‌ی سرمایه‌داری
 
۵ـ دوران سوسیالیسم
 
پیش از ظهور انسان نئاندرتال، انسان‌ها به صورت گروه‌های بزرگ و گله‌وار می‌زیستند. در واقع رشد ناچیز نیروهای مولد سبب وجود این گروه‌های گله‌وار بود. انسان‌ها ابتدایی‌ترین ابزارها را در اختیار داشتند و تنها از راه همبستگی با گروه‌های بزرگ انسانی بود که می‌توانستند وسایل زندگی خویش را فراهم سازند. هنگامی که شکار به منزله یگانه منبع معاش انسان به شمار می‌رفت، تلاش‌های مشترک زنان و مردان موفقیت بیشتری را تضمین می‌کرد. تنها در زندگی گروهی امکان داشت مهارت و تجارب که پایه تکامل تولید است، حفظ گشته و به نسل‌های بعدی انتقال یابد.<ref>نقل از مقاله تکامل اجتماعی ایران‌پدیا</ref>
 
=== دوران کمون اولیه ===
در این دوران بدلیل ضرورت زندگی جمعی و مشارکت برابر در استفاده از امکانات جمعی، شرایط انباشت ثروت، مالکیت خصوصی و رشدِ هر گونه سلسه مراتب در میان گروه‌های اجتماعی فراهم نبود.
در این دوران بدلیل ضرورت زندگی جمعی و مشارکت برابر در استفاده از امکانات جمعی، شرایط انباشت ثروت، مالکیت خصوصی و رشدِ هر گونه سلسه مراتب در میان گروه‌های اجتماعی فراهم نبود.


حدود ۱۰,۰۰۰ سال پیش، انقلابی از این سبک زندگی ”بدوی کمونیستی” به همراهِ اهلی کردن حیوانات و آغاز کشاورزی رخ داد. این امر برای نخستین بار امکان تولید ارزش افزوده ی پایدار را ممکن ساخت، و از آن – در خلال صدها هزار سال – اختلاف طبقاتی به وجود آمد بین آن‌هایی که مالکیتِ آن ارزش افزوده بوده و به ثروتمندان بدل شدند، و آن‌هایی که از این حق برخوردار نبوده و به فقرا بدل شدند. جامعه طبقاتی پیچیده‌تر و از لحاظ تکنولوژیکی و فرهنگی پیشرفته‌ترشاملِ ویژگی‌های نوین دیگری بود: جنگ‌ها برای تصاحب زمین و منابع، برده داری برای استثمار، دولت با نهاد های مسلح اش برای محافظت از مالکیت، خانواده مشایخی برای انتقالِ امتیازهای خود به نسل بعد، شورش های همگانی طبقات فرودست تر و نیز گاهی جنبش های انقلابی
حدود ۱۰,۰۰۰ سال پیش، انقلابی از این سبک زندگی ”بدوی کمونیستی” به همراهِ اهلی کردن حیوانات و آغاز کشاورزی رخ داد.


جامعه تقسیم شده به طبقات، نابرابری و بی‌عدالتی را سامانمند/ سیستماتیک کرد، در حالی که پیش از آن رویدادهای نابهنجاری محسوب می شدند. بخش‌های دیگر جامعه که مؤسسه ها و توجیه های ایدئولوژیکی و مذهبی را برای حفظ جایگاه های قدرتمندشان بنا ساختند، بخش هایی از جامعه را حالا از ثمرات کار گروهی شان محروم ساختند. این اقلیتِ سرآمد طبقه های حاکم را در جوامع پیش-سرمایه داری ایجاد کردند: فرعون ها، امپراتورها، پادشاهان، سلاطین، پاپ ها، تزارها، روابط، و حامیانِ ”اشراف زاده”. در زیر این طبقه های مافوِ حاکم برجوامع و اقتصادها، نزاعی طبقاتی پیوسته در جنبش و پویایی بود. همان‌طور که مارکس و انگلس توصیف می‌کنند «مبارزه ای بی وقفه، اکنون پنهان، اکنون علنی بین انسان آزاد و برده، اشراف زاده و عامی، ارباب و رعیت، صاحب کار و کارگر روزمره، در یک کلام ستمگر و ستمدیده» وجود داشته است
افزایش بازدهی کار به انسان فرصت داد تا نوع تازه‌ای از تولید را که مستلزم صرف وقت بیشتری بود، به وجود آورد. رشته تولیدی تازه، کشاورزی و دام‌پروری بود. این رشته هنگامی آغاز شد که بازدهی کار تا آن اندازه بود که بشر می‌توانست برای زمان درازی با محصولات دیگر و ذخایری که انبار کرده بود، زندگی کند تا غلات، به عمل آمده و حیوانات تولید مثل کنند. بعدها کشاورزی منبع اصلی تامین زندگی اکثریت قبایلی شد که در بین‌النهرین، دره نیل، مصر، فلسطین و ایران می‌زیستند.
 
برای نخستین بار ارزش افزوده‌ی پایدار بوجود آمد و طی صدها هزار سال طبقات بوجود آمدند. مالکان ارزش افزوده به ثروتمندان تبدیل شدند و آنان که این حق را نداشتند فقرای جامعه را تشکیل دادند.
 
جامعه تقسیم شده به طبقات، نابرابری و بی‌عدالتی را سامانمند کرد، فرعون‌ها، امپراتورها، پادشاهان، سلاطین، پاپ‌ها، تزارها و حامیانِ ”اشراف زاده”. در زیر این طبقه‌های حاکم برجوامع و اقتصاد، نزاعی طبقاتی همان‌طور که مارکس و انگلس توصیف می‌کنند «مبارزه‌ای بی‌وقفه، پنهان و آشکار بین انسان آزاد و برده، اشراف‌زاده و عامی، ارباب و رعیت، صاحب کار و کارگر، در یک کلام ستمگر و ستمدیده» بوجود آورد.


مارکس نخستین فردی نبود که اختلاف طبقاتی و نزاع موجود در جوامع بشری را مشاهده کرد، اما آنچه که او کشف کرد رابطه بین نزاع طبقاتی و «مراحل خاص و تاریخی در رشد و گسترش تولید» بود، که کلیدِ درک چگونگی و چرایی وقوع انقلاب بود.
مارکس نخستین فردی نبود که اختلاف طبقاتی و نزاع موجود در جوامع بشری را مشاهده کرد، اما آنچه که او کشف کرد رابطه بین نزاع طبقاتی و «مراحل خاص و تاریخی در رشد و گسترش تولید» بود، که کلیدِ درک چگونگی و چرایی وقوع انقلاب بود.






== منابع ==
== منابع ==
۱۰٬۴۰۲

ویرایش

منوی ناوبری