۱٬۱۶۰
ویرایش
خط ۱: | خط ۱: | ||
زندان قصر در حدود خیابان معلم و میدان پلیس و در انتهای خیابان سرباز که از میدان عشرتآباد شروع گشته بود قرار داشت. | |||
در مکانی که بعدا زندان قصر نام گرفت یکی از قدیمیترین کاخ های پادشاهان قاجار بود که در ۱۱۷۷خورشیدی و در ابتدای سلطنت فتحعلی شاه ساخته شد. وجه تسمیه نامگذاری '''زندان قصر''' نیز برگرفته از بنای پیشین، قصر قجری، است. این بنا فاقد پنجرههای بیرونی بود و از این جهت بیشتر از آن که به یک کاخ پادشاهی شبیه باشد به یک قلعه نظامی شباهت داشت. در زمان مظفرالدین شاه این بنا از بین رفت و در زمان رضاشاه زندان جدید در آن ساخته شد. طراح زندان یک افسر قزاق روستبار بود. بعد از کودتای ۱۳۳۲ قسمتهای الحاقی ساخته شد و ساختمان زندان سیاسی نیز در همین سالها ساخته شد. زندان قصر برای دههها در زمان قاجار و پهلوی مورد استفاده قرار گرفت. این زندان در سال ۱۳۸۳ تعطیل شد و در فهرست آثار ملی سازمان میراث فرهنگی جای گرفت. در سال ۱۳۹۱ این زندان توسط شهرداری تهران به باغ موزه تبدیل شد و در آبان همان سال افتتاح شد. | در مکانی که بعدا زندان قصر نام گرفت یکی از قدیمیترین کاخ های پادشاهان قاجار بود که در ۱۱۷۷خورشیدی و در ابتدای سلطنت فتحعلی شاه ساخته شد. وجه تسمیه نامگذاری '''زندان قصر''' نیز برگرفته از بنای پیشین، قصر قجری، است. این بنا فاقد پنجرههای بیرونی بود و از این جهت بیشتر از آن که به یک کاخ پادشاهی شبیه باشد به یک قلعه نظامی شباهت داشت. در زمان مظفرالدین شاه این بنا از بین رفت و در زمان رضاشاه زندان جدید در آن ساخته شد. طراح زندان یک افسر قزاق روستبار بود. بعد از کودتای ۱۳۳۲ قسمتهای الحاقی ساخته شد و ساختمان زندان سیاسی نیز در همین سالها ساخته شد. زندان قصر برای دههها در زمان قاجار و پهلوی مورد استفاده قرار گرفت. این زندان در سال ۱۳۸۳ تعطیل شد و در فهرست آثار ملی سازمان میراث فرهنگی جای گرفت. در سال ۱۳۹۱ این زندان توسط شهرداری تهران به باغ موزه تبدیل شد و در آبان همان سال افتتاح شد. | ||
ولی از میان افرادی که سر و کارشان به این زندان افتاده است میتوان به اسامی مهم زیر اشاره کرد طاهره قره العین دکتر ارانی افراد گروه 53 نفر دکتر خلیل ملکی، عبدالحسین نوشین نورالدین کیانوری محمد علی عمویی موسی خیابانی، مسعود رجوی سرلشکر ،قرنی مهندس بازرگان دکترسحابی آیت الله طالقانی اخوان ثالث، احمد شاملو، نیما یوشیج و صدها نام دیگر<ref name=":12">[https://www.iranstar.com/fa/posts/%D8%A7%D8%AF%D8%A8%DB%8C%D8%A7%D8%AA-%DA%AF%D9%84%E2%80%8C%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF%DB%8C-%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE%DA%86%D9%87-%D8%B2%D9%86%D8%AF%D8%A7%D9%86-%D9%82%D8%B5%D8%B1-%D9%88-%DB%8C%D8%A7%D8%AF%D9%87%D8%A7-%D9%88-%D8%AE%D8%A7%D8%B7%D8%B1%E2%80%8C%D9%87%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D8%A2%D9%86 تاریخچه زندان قصر و یادها و خاطرههایی از آن]</ref> | |||
== تاریخچه == | == تاریخچه == | ||
کمکم قصر قاجار از رونق افتاد و به صورت یک مرکز نظامی درآمد. تا آنکه در سال ۱۳۱۳ خورشیدی این محل به زندان مخوفی تبدیل شد که به آن «زندان قصر» نام نهادند و تا سال ۱۳۸۲ یعنی حدود ۷۰ سال از آن به عنوان زندان استفاده شد.<ref name=":12" /> | |||
«زندان قصر جای مخوفی است. دیوارهای عظیم و متعّدد و کریدورهایی که زندان را احاطه کرده در تازه وارد چنین تاثیر میگذارد که انگار کسی که به دام این زندان افتادهاست هیچ وقت رها نمیشود». بزرگ علوی، کتاب «پنجاهوسه نفر»<ref name=":1">[https://asre-nou.net/php/view.php?objnr=58930 زندان قصر نخستین زندان متمرکز تهران]</ref> | «زندان قصر جای مخوفی است. دیوارهای عظیم و متعّدد و کریدورهایی که زندان را احاطه کرده در تازه وارد چنین تاثیر میگذارد که انگار کسی که به دام این زندان افتادهاست هیچ وقت رها نمیشود». بزرگ علوی، کتاب «پنجاهوسه نفر»<ref name=":1">[https://asre-nou.net/php/view.php?objnr=58930 زندان قصر نخستین زندان متمرکز تهران]</ref> | ||
خط ۳۶: | خط ۴۲: | ||
=== زندانیان مشهور زندان قصر در عهد رضاشاه === | === زندانیان مشهور زندان قصر در عهد رضاشاه === | ||
افراد مشهوری زیادی در زندان قصر روزگار گذرانده اند. در این میان میتوان به قوام السلطنه صولت الدوله صارم الدوله عبدالحسین تیمورتاش بزرگ | افراد مشهوری زیادی در زندان قصر روزگار گذرانده اند. در این میان میتوان به قوام السلطنه صولت الدوله صارم الدوله عبدالحسین تیمورتاش بزرگ علوی محمد فرخی دکتر تقی ارانی و علیمردان خان بختیاری اشاره نمود بزرگ علوی نیز در کتابی به نام 53 نفر سرگذشت اسارت خود و زندانیان دیگر را به رشته تحریر درآورده است. | ||
یکی دیگر از بازداشت شدگان این زندان لورنس عربستان جاسوس زبردست انگلیسی بود که طرح خاورمیانه را پس از فروپاشی امپراتوری عثمانی پیاده کرد که در این منطقه کشورهای کوچک و بزرگی عربی ایجاد شد. او در زمان شورش اسماعیل آقا سیمیتقو در کردستان به آن منطقه برای کمک به تجزیه بخشی از ایران رفته بود. هنگامی که شورشیان سرکوب شدند لورنس نیز دستگیر شد و به زندان قصر افتاد ولی بعد از چندی از این زندان فراری داده شد.<ref name=":12" /> | |||
=== پزشک احمدی قاتل معروف === | === پزشک احمدی قاتل معروف === | ||
خط ۵۱: | خط ۵۹: | ||
اکبر صالحی برادر مرتضی صالحی (رئیس زندان گوهردشت و معروف به صبحی) از مسئولان زندان قصر شد.<ref>[https://www.radiozamaneh.com/430749/ یکی دیگر از شخصیتهای نظام شکنجه: "صبحی"، رئیس زندان گوهردشت]</ref> | اکبر صالحی برادر مرتضی صالحی (رئیس زندان گوهردشت و معروف به صبحی) از مسئولان زندان قصر شد.<ref>[https://www.radiozamaneh.com/430749/ یکی دیگر از شخصیتهای نظام شکنجه: "صبحی"، رئیس زندان گوهردشت]</ref> | ||
=== رابطه ساواک با زندان قصر === | |||
مسئولین اداره کل سوّم ، از تنظیم رابطه مدیران زندان قصر با زندانیان سیاسی ناراضی بودند و آنها را به مماشات و کوتاهی متهّم میکردند. دوبهم زنی های ساواک شدت گرفت و افسران میانه رو مثل سرهنگ کوهرنگی، سرگرد تیموری، سرگرد اسدی، سرگرد کمیلیان و سروان تعزیه چی (تجزیه چی)، جای خود را به امثال محررّی و یحیایی و زمانی و شعله ور و قاسم ژیان پناه دادند.<ref name=":11" /> | |||
=== ساختار زندان قصر === | === ساختار زندان قصر === | ||
خط ۹۴: | خط ۱۰۵: | ||
=== شکنجه در زندان قصر === | === شکنجه در زندان قصر === | ||
انور خامهای از گروه ۵۳ نفر میگوید: اگرکسی تخلفی میکرد» پرونده برایش درست میشد و به حبس تاریک موقت در همان زندان قصر منتقل میشد.<ref>[https://oral-history.ir/print.php?id=3478 تاریخ شفاهی ایران- خاطرات انورخامهای از زندان قصر]</ref> | |||
در بعضی از بندها مأموران زندان از انجام فرایض دینی و خواندن نماز به صورت دسته جمعی و حتی فرادی جلوگیری میکردند. مثلاً در دورهای در زندان قصر دستور داده بودند، کسانی که چهل یا پنجاه سال به بالا دارند میتوانند نماز بخوانند، ولی بقیه حق نماز خواندن ندارند.<ref name=":7" /> | در بعضی از بندها مأموران زندان از انجام فرایض دینی و خواندن نماز به صورت دسته جمعی و حتی فرادی جلوگیری میکردند. مثلاً در دورهای در زندان قصر دستور داده بودند، کسانی که چهل یا پنجاه سال به بالا دارند میتوانند نماز بخوانند، ولی بقیه حق نماز خواندن ندارند.<ref name=":7" /> | ||
مسعود حقگو توضیح داد: در زندان قصر درگیریهای زیادی با پلیس بر سر مسائل مختلف داشتیم به عنوان مثال ما نوشتههای خود را در جاهای مختلف زندان جاسازی می کردیم، ۵ تیر سال ۱۳۵۲ نیروهای ساواک در زندان ریختند، کمدهای ما را شکستند و نوشتهها لو رفت، از یک بامداد تا صبح ما را شکنجه دادند. آن زمان من ۱۸ یا ۱۹ ساله بودم مرا کتک می زدند و میگفتند «باید بگویی غلط کردم» اما من امتناع می کردم.<ref>[https://www.khabaronline.ir/news/1869519/%D9%85%D9%88%D9%87%D8%A7%DB%8C%D9%85-%D8%B1%D8%A7-%D8%AA%D8%B1%D8%A7%D8%B4%DB%8C%D8%AF%D9%86%D8%AF-%D9%88-%D9%81%D9%84%DA%A9%D9%85-%DA%A9%D8%B1%D8%AF%D9%86%D8%AF-%D8%B4%DA%A9%D9%86%D8%AC%D9%87-%D9%85%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D8%B2%D8%A7%D9%86-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D9%84%D9%88-%D8%AF%D8%A7%D8%AF%D9%86-%D8%A7%D9%86%D9%82%D9%84%D8%A7%D8%A8%DB%8C%D9%88%D9%86 موهایم را تراشیدند و فلکم کردند]</ref> | |||
- گماشتگان زمانی و ژیان پناه، روزنامه حاوی خبر ترور بیژن جزنی و ذوالانوار و… را با دبدبه و کبکبه به طرف زندانیان پرتاب میکردند و نیشخند می زدند و سکوت پر از اندوه آنان را هم برنمیتافتند و سر هیچ و پوچ اذیت میکردند و کرم میریختند. | |||
در هوای سرد با لباس زیر به انفرادی (درتخته ای ها) میبردند و آنجا گاه، زندانی را وادار میکردند دستهایش را روی زمین بگذارد و سمت دیوار، معکوس بایستد، در مواردی زندانیان را آویزان میکردند.<ref name=":11" /> | |||
خاطره خلیل ملکی از شکنجه شدنش در زندان قصر، ۱۳۴۵: در حیاط کوریدور ۴ که فرخی [مدیر روزنامه طوفان] هم در آنجا بود، ما شاهد و دقیقتر بگویم شنونده صدای شلاقی بودیم که به یک زندانی زده میشد. فرخی سر و صدا و داد و بیداد راه میانداخت و به شلاق زدن اعتراض میکرد. دکتر بهرامی به او نصیحت میکرد که ساکت شود و میگفت این زندانی دزد عادیست و شلاق را به زندانی سیاسی نمیزند.من با فرخی موافق بودم و به دکتر بهرامی از قول جامعه شناس فرانسوی (لادوش فوکو) یادآوری کردم که در رژیمی که شلاق مجازات مجاز باشد، عاقبت به زندانی سیاسی نیز میزنند. سرنوشت چنین بود که درست چند روز پس از این گفتگو خود من در معرض تازیانههای زندانبانان قرار بگیرم و پس از یک ماه من و دکتر بهرامی با هم از نو روی تخته شلاق بخوابیم.<ref>[https://www.threads.net/@amirsoltanzadeh1/post/C5DUvRaqCxy خاطره خلیل ملکی از شکنجه شدنش در زندان قصر، ۱۳۴۵]</ref> | |||
==== روانیشدن زیر شکنجه ==== | |||
«جسن...» دکتر دندانپزشک نیز به علت شکنجه بیش از حّد تعادلش را از دست داده بود و بی آنکه بداند چکار میکند بلند بلند با خودش حرف میزد. او را از بند «یک و هفت و هشت» زندان قصر بردند و آنقدر وحشیانه زدند که دیوانه و «چِل وضع» شد و بعد از انقلاب هم در خیابانهای تهران دور و بر سطلهای آشغال میچرخید و داد میزد نزن...نزن...شلاق نزن...دستمو نپیچون...نزن... و بچه های کوچک که از رنج و درد او بی خبر بودند، دنبالش میدویدند.<ref name=":11" /> | «جسن...» دکتر دندانپزشک نیز به علت شکنجه بیش از حّد تعادلش را از دست داده بود و بی آنکه بداند چکار میکند بلند بلند با خودش حرف میزد. او را از بند «یک و هفت و هشت» زندان قصر بردند و آنقدر وحشیانه زدند که دیوانه و «چِل وضع» شد و بعد از انقلاب هم در خیابانهای تهران دور و بر سطلهای آشغال میچرخید و داد میزد نزن...نزن...شلاق نزن...دستمو نپیچون...نزن... و بچه های کوچک که از رنج و درد او بی خبر بودند، دنبالش میدویدند.<ref name=":11" /> | ||
==== مرگ زیر شکنجه ==== | |||
- «داود محبوب مجاز» که در کمیته مشترک شکنجه بسیار دید و اختلال حواس پیدا کرد، دائم اذیّت میشد و او را زیر هشت میبردند و عاقبت هم بر اثر بی توجهی همانجا افتاد و مُرد. داود وقتی نماز میخواند دور خودش میچرخید و به چهار طرف سجده میکرد و گماشتگان زمانی و ژیان پناه قاه قاه میخندیدند.<ref name=":11" /> | - «داود محبوب مجاز» که در کمیته مشترک شکنجه بسیار دید و اختلال حواس پیدا کرد، دائم اذیّت میشد و او را زیر هشت میبردند و عاقبت هم بر اثر بی توجهی همانجا افتاد و مُرد. داود وقتی نماز میخواند دور خودش میچرخید و به چهار طرف سجده میکرد و گماشتگان زمانی و ژیان پناه قاه قاه میخندیدند.<ref name=":11" /> | ||
==== فلک ==== | ==== فلک ==== |
ویرایش