۱۰٬۴۶۱
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۸۰: | خط ۸۰: | ||
شامگاه جمعه ۲۲ فروردین ۱۳۹۹ علی یونسی به همراه دوستش [[امیرحسین مرادی]] حین قدم زدن در خیابان مورد هجوم ماموران اطلاعاتی قرار گرفتند و با ضرب و شتم منجر به جراحت چشم در علی یونسی، بدون هیچ حکمی بازداشت شدند. پدر و مادر علی یونسی نیز بازداشت شده و پس از حدود ۵ ساعت آزاد شدند. <ref name=":0">به نقل از رضا یونسی، برادر علی یونسی در توییتر شخصی</ref> | شامگاه جمعه ۲۲ فروردین ۱۳۹۹ علی یونسی به همراه دوستش [[امیرحسین مرادی]] حین قدم زدن در خیابان مورد هجوم ماموران اطلاعاتی قرار گرفتند و با ضرب و شتم منجر به جراحت چشم در علی یونسی، بدون هیچ حکمی بازداشت شدند. پدر و مادر علی یونسی نیز بازداشت شده و پس از حدود ۵ ساعت آزاد شدند. <ref name=":0">به نقل از رضا یونسی، برادر علی یونسی در توییتر شخصی</ref> | ||
بعدها شورای صنفی دانشجویان ایران نیز حرفهای رضا یونسی را در رابطه با بازداشت علی یونسی و همچنین امیرحسین مرادی تایید و عنوان کرد مأموران لباس شخصی بدون هیچ حکمی و با ضرب و شتم این دو دانشجو را بازداشت کردهاند. سرانجام در روز پنجشنبه ۲۲ خرداد ۱۳۹۹ رضا یونسی خبر داد که علی یونسی پس از تحمل ۲ ماه انفرادی به بند عمومی منتقل شده و در زندان انفرادی به کرونا مبتلا شده است. علی یونسی ماهها بدون حکم بازداشت و تشکیل پرونده تحت باز داشت بود و براساس اعلام خواهرش، آیدا یونسی، تا ۵ ماه پس از بازداشت پرونده علی در دست وزارت اطلاعات قرار داشته است. ۳۱ شهریور ۹۹ مصطفی نیلی، وکیل علی یونسی، در توئیتر خود اعلام کرد که قرار بازداشت موقت در ۲۵ شهریور به پایان رسیده است و علی یونسی ۲ هفته است که بازجویی نشده است اما با این وجود خبری از آزادی نبوده است.<ref>[https://www.akhbar-rooz.com/148779/1401/01/18/ سایت اخبار روز]</ref> | بعدها شورای صنفی دانشجویان ایران نیز حرفهای رضا یونسی را در رابطه با بازداشت علی یونسی و همچنین امیرحسین مرادی تایید و عنوان کرد مأموران لباس شخصی بدون هیچ حکمی و با ضرب و شتم این دو دانشجو را بازداشت کردهاند. سرانجام در روز پنجشنبه ۲۲ خرداد ۱۳۹۹ رضا یونسی خبر داد که علی یونسی پس از تحمل ۲ ماه انفرادی به بند عمومی منتقل شده و در زندان انفرادی به کرونا مبتلا شده است. علی یونسی ماهها بدون حکم بازداشت و تشکیل پرونده تحت باز داشت بود و براساس اعلام خواهرش، آیدا یونسی، تا ۵ ماه پس از بازداشت پرونده علی در دست وزارت اطلاعات قرار داشته است. ۳۱ شهریور ۹۹ مصطفی نیلی، وکیل علی یونسی، در توئیتر خود اعلام کرد که قرار بازداشت موقت در ۲۵ شهریور به پایان رسیده است و علی یونسی ۲ هفته است که بازجویی نشده است اما با این وجود خبری از آزادی نبوده است.<ref>[https://www.akhbar-rooz.com/148779/1401/01/18/ سایت اخبار روز]</ref>علی یونسی و امیرحسین مرادی در فروردین ۱۴۰۳ طی نامهای سال نو را به هم میهنان خود تبریک گفته و پروسه زندان و بازداشت خود را تشریح کرده و گفتند: «...ما در چهارمین سالگرد دستگیریمان تکرار میکنیم انتخاب ما، مقاومت کردن است هر چقدر هم که این زندان ادامه پیدا کند. | ||
ایمان داریم آزادی ایران نزدیک است.» | |||
== بازداشت علی یونسی == | == بازداشت علی یونسی == | ||
شرح مجتبی حسینی از زندانیان همبند علی یونسی از شرایط بازداشت و شکنجه علی یونسی در مصاحبهای از این قرار است.<blockquote>«۱۸ تیر سال گذشته با ریختن ماموران وزارت اطلاعات به منزل شخصیام بازداشت شدم. دلیل این بازداشت، نوشتههای طنزآمیز من در توئیتر بود. در قرنطینه بند ۲۰۹ زندان اوین در اتاقی با بیست-سی نفر زندانی نگهداری میشدیم. ازدحام جمعیت در قرنطینه این بند طوری بود که برای خواب، بهاصطلاح حالت کتابی مجبور بودیم، بخوابیم. پیش از ورود به قرنطینه این بند، من سه روز در سلول انفرادی همین بند بودم که بسیار سخت گذشت. با ورود به قرنطینه، پسری بسیار جوان به استقبالم آمد. وقتی پریشانی حال روحی من را دید، گفت آرام باش و از من خواست چشمبندم را بردارم. برایم چای آورد و به خاطر آزاری که در سلول انفرادی دیده بودم، به من دلداری داد. اسمش را پرسیدم و گفت علی یونسی هستم. از من پرسید شطرنج بازی می کنم یا نه؛ من هم پذیرفتم و حین بازی داستان بازداشت خودش را برایم تعریف کرد. | شرح مجتبی حسینی از زندانیان همبند علی یونسی از شرایط بازداشت و شکنجه علی یونسی در مصاحبهای از این قرار است.<blockquote>«۱۸ تیر سال گذشته با ریختن ماموران وزارت اطلاعات به منزل شخصیام بازداشت شدم. دلیل این بازداشت، نوشتههای طنزآمیز من در توئیتر بود. در قرنطینه بند ۲۰۹ زندان اوین در اتاقی با بیست-سی نفر زندانی نگهداری میشدیم. ازدحام جمعیت در قرنطینه این بند طوری بود که برای خواب، بهاصطلاح حالت کتابی مجبور بودیم، بخوابیم. پیش از ورود به قرنطینه این بند، من سه روز در سلول انفرادی همین بند بودم که بسیار سخت گذشت. با ورود به قرنطینه، پسری بسیار جوان به استقبالم آمد. وقتی پریشانی حال روحی من را دید، گفت آرام باش و از من خواست چشمبندم را بردارم. برایم چای آورد و به خاطر آزاری که در سلول انفرادی دیده بودم، به من دلداری داد. اسمش را پرسیدم و گفت علی یونسی هستم. از من پرسید شطرنج بازی می کنم یا نه؛ من هم پذیرفتم و حین بازی داستان بازداشت خودش را برایم تعریف کرد. |
ویرایش