کاربر:Safa/5صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
(اصلاح املا، اصلاح نویسه‌های عربی)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۲: خط ۱۲:
| تاریخ ناپدیدشدن  =
| تاریخ ناپدیدشدن  =
| وضعیت            =
| وضعیت            =
| تاریخ مرگ        =۲۳ خرداد ۱۳۹۱
| تاریخ مرگ        =۱۵ تیر ۱۴۰۲
| مکان مرگ          =آلبانی
| مکان مرگ          =آلبانی
|عرض جغرافیایی محل دفن=
|عرض جغرافیایی محل دفن=
خط ۲۲: خط ۲۲:
| آرامگاه          =
| آرامگاه          =
| بناهای یادبود    =
| بناهای یادبود    =
| محل زندگی        = ایران و عراق
| محل زندگی        = ایران و عراق و آلبانی
| ملیت              =ایرانی
| ملیت              =ایرانی
| نام‌های دیگر      =
| نام‌های دیگر      =
خط ۶۱: خط ۶۱:
| مکتب              =ضد ولایت فقیه
| مکتب              =ضد ولایت فقیه
| آثار              =
| آثار              =
| همسر              =مهدی ابویی
| همسر              =ابراهیم ذاکری
| شریک زندگی        =  
| شریک زندگی        =  
| فرزندان          =  
| فرزندان          =  
خط ۷۶: خط ۷۶:
}}
}}


'''عذرا علوی طالقانی،''' متولد ۱۳۳۳ در تهران بود. از زمان دانشجویی در رشته مهندسی شیمی در دانشگاه صنعتی شریف هوادار مجاهدین شد و در ۱۳۵۵ به عضویت سازمان در آمد. بی وقفه و به مدت ۴۷ سال درگیر مبارزة تمام‌عیار حرفه ای و تشکیلاتی با دیکتاتوری‌های شاه و شیخ بود.               
'''عذرا علوی طالقانی،''' متولد ۱۳۳۳ در تهران بود. پدر وی آقای نورالدین علوی طالقانی، یک روحانی ترقیخواه بود که به خاطر کمک به سازمان مجاهدین و تبلیغ آنها چند بار در زمان شاه به زندان افتاد. وی از خویشاوندان پدر طالقانی روح راستین انقلاب ضدسلطنتی بود. از زمان دانشجویی در رشته مهندسی شیمی در دانشگاه صنعتی شریف هوادار مجاهدین شد و در ۱۳۵۵ به عضویت سازمان مجاهدین درآمد. به مدت ۴۷ سال درگیر مبارزه‌ی تمام‌عیار حرفه‌ای و تشکیلاتی با دیکتاتوری‌های شاه و ولایت فقیه بود.               


در انتخابات دوره اول مجلس شورای ملی در سال ۱۳۵۸ در تهران، وزارت کشور خمینی خودش خواهر مجاهد عذرا علوی طالقانی را نفر پنجاه و سوم تهران با بیش از ۳۰۸ هزار رأی اعلام کرد. هر چند که این انتخابات آکنده از تقلب و از بین بردن آرای مجاهدین به طرق گوناگون توسط آخوندها و کمیته ها و پاسداران و «اتاق تجمیع» آرای آن روزگار در وزارت کشور خمینی بود.»
عذرا علوی طالقانی، عضو مرکزیت سازمان مجاهدین خلق ایران از سال ۱۳۶۴، عضو شورای ملی مقاومت از سال ۱۳۷۱، عضو ارشد شورای رهبری و شورای مرکزی مجاهدین از سال ۱۳۷۲ و جانشین فرمانده ارتش آزادیبخش ملی ایران از سال ۱۳۷۲ تا ۱۳۷۶ بود. در سال ۱۳۶۶ یکی از فرماندهان تیپ‌های رزمی زنان در ارتش آزادیبخش ملی را به‌عهده داشت و این تیپ‌ها را در سلسله عملیات آفتاب، چلچراغ و فروغ جاویدان فرماندهی کرد.            


او عضو مرکزیت سازمان مجاهدین خلق ایران از سال ۱۳۶۴، عضو شورای ملی مقاومت از سال ۱۳۷۱، عضو ارشد شورای رهبری و شورای مرکزی مجاهدین از سال ۱۳۷۲ و جانشین فرمانده ارتش آزادیبخش ملی ایران از سال ۱۳۷۲ تا ۱۳۷۶ بود.  
در دوران پس از جنگ و اشغال عراق توسط آمریکا و ائتلاف بین‌المللی، ۱۴ سال در ستاد فرماندهی ارتش آزادیبخش قرار داشت. سرانجام روز پنجشنبه ۱۵ تیر ۱۴۰۲ در اشرف ۳ در آلبانی در اثر بیماری درگذشت.


در سال ۱۳۶۶ یکی از فرماندهان تیپ‌های رزمی زنان در ارتش آزادیبخش ملی را به‌عهده داشت و این تیپ‌ها را در سلسله عملیات آفتاب، چلچراغ و فروغ جاویدان فرماندهی کرد.  
== زندگی‌نامه عذرا علوی طالقانی ==
'''عذرا علوی طالقانی،''' متولد ۱۳۳۳ در تهران بود. پدر وی آقای نورالدین علوی طالقانی، یک روحانی ترقیخواه بود که به خاطر کمک به سازمان مجاهدین و تبلیغ آنها چند بار در زمان شاه به زندان افتاد. وی از خویشاوندان پدر طالقانی روح راستین انقلاب ضدسلطنتی بود. از زمان دانشجویی در رشته مهندسی شیمی در دانشگاه صنعتی شریف هوادار مجاهدین شد و در ۱۳۵۵ به عضویت سازمان مجاهدین درآمد. در همین سال با یکی از کادرهای قدیمی مجاهدین به نام ابراهیم ذاکری ازدواج کرد که حاصل این ازدواج پسری بنام زهیر بود که در سال ۲۰۰۱ در عراق در درگیری با ماموران و وابستگان به جمهوری اسلامی در عراق در قرارگاه اشرف جان‌باخت.


در دوران پایداری پرشکوه پس از جنگ و اشغال عراق، ۱۴ سال در ستاد فرماندهی ارتش آزادیبخش آزمایش ایستادگی، سرفرازی، جنگاوری و «می‌توان و باید» از سر گذراند.
در انتخابات دوره اول مجلس شورای ملی در سال ۱۳۵۸ در تهران، وزارت کشور جمهوری اسلامی عذرا علوی طالقانی را نفر پنجاه و سوم تهران با بیش از ۳۰۸ هزار رأی اعلام کرد. این در شرایطی بود که از تقلب و از بین بردن آرای مجاهدین به طرق گوناگون توسط وابستگان جمهوری اسلامی و کمیته‌ها و پاسداران و «اتاق تجمیع» آرای آن روزگار در وزارت کشور گزارشات متعددی در نشریات و رسانه‌های آن روزگار منتشر شد.


مسعود رجوی بهترین حسن ختام است؛ و به‌راستی حق مطلب را ادا کرده است:
=== پیام مسعود رجوی ===
مسعود رجوی پس از درگذشت عذرا علوی طالقانی طی پیامی چنین گفت:<blockquote>«سردار والای دیگری از ارتش فدا و آزادی، جاودانه و رستگار شد. یکی از برجسته‌ترین زنان انقلابی معاصر ایران، فدیة مجاهدین در شب عید غدیر در آستان امیر مؤمنان و ملت ایران.


«سردار والای دیگری از ارتش فدا و آزادی، جاودانه و رستگار شد. یکی از برجسته‌ترین زنان انقلابی معاصر ایران، فدیة مجاهدین در شب عید غدیر در آستان امیر مؤمنان و ملت ایران.
با پدرش آقای نورالدین علوی طالقانی روحانی برجسته که بارها در روزگار ستم‌شاهی به زندان افتاده بود و جرمش کمک و تبلیغ برای مجاهدین بود، در زندان قصرهم‌بند بودم. یاد پدرطالقانی به خیر تا چون «ابر بگرید». خواهر سوسن از خویشاوندان نزدیک پدر طالقانی روح راستین انقلاب ضدسلطنتی بود.»</blockquote>


با پدرش آقای نورالدین علوی طالقانی روحانی برجسته که بارها در روزگار ستم‌شاهی به زندان افتاده بود و جرمش کمک و تبلیغ برای مجاهدین بود، در زندان قصرهم‌بند بودم. یاد پدرطالقانی به خیر تا چون «ابر بگرید». خواهر سوسن از خویشاوندان نزدیک پدر طالقانی روح راستین انقلاب ضدسلطنتی بود
=== پیام مریم رجوی ===
خانم مریم رجوی طی پیامی درگذشت «یکی از درخشان‌ترین الگوهای مبارزه تاریخی و رهائیبخش زنان ایران» را به مجاهدین و ارتش آزادی و شورای ملی مقاومت ایران تسلیت گفت.


مریم رجوی در کتاب «زنان نیروی تغییر» در وصف‌شان می‌گوید: «در شرایطی سکان رهبری جنبش را محکم در دست گرفته و به پیش می‌برند که چشم‌انداز موفقیت برایشان دیده نمی‌شود. تعادل قوا در عراق و در سطح منطقه علیه این مقاومت بود. شانس و تصادفی به یاری آنها نیامد. آنها در شرایط متحولی این جنبش را رهبری کردند که الگوی تجربه‌شده‌ای برایشان وجود نداشت. و با هوشیاری تصمیم‌های صحیح، ریسک‌پذیری و از خودگذشتگی، تمام حلقات این پایداری را ساختند. رهبری زنان که در شهر اشرف به آزمایش کشیده شد، عبور شجاعانه با روحیه و پایدار از دل سختی‌ها و ضربه‌ها بود.»


باز به قول مریم رجوی او از زنان جبرشکن و رهاشده‌ای بود که «ترس از شکست و ضعف نشان دادن در مقابل هجوم سختی‌ها را از خود دور کردند و به جای فروریختن، آموختند که قدرت غلبه بر شکست را در خود پروراندند»
سرآمد و پیش‌رو زنانی که «وقتی تجربه کردند که نقش مستقل و مسئول آنان چقدر در پیشبرد مبارزه با استبداد مذهبی راهگشاست، از دنیای غیرمسئول و کنش‌پذیر و از دنیای زنی که تنها با اتکای دیگری اعتبار می‌یابد، به دنیای زن مسئول که هدایت یک مبارزه را با همة پیامدهای آن به‌دست می‌گیرد، قدم گذاشتند.»
او از زنان قهرمان و پیشتازی بود که در هدایت یک تشکیلات عظیم باید از قوانین برآمده از انقلاب ایدئولوژیک مجاهدین تبعیت می‌کرد و حتی به اندازة لمحه‌ای به منافع فردی میدان نمی‌داد. از آنانی که
«پیوسته باید تغییر کنند، پیوسته باید بیاموزند و آموزش دهند. پیوسته باید راه‌های نو را کشف کنند و شیوه‌های نو در پیش بگیرند. آنها با دنیایی با قوانینی جدید وارد شده بودند که ایستایی و سکون نمی‌پذیرفت و هر توقفی بازگشت به دنیای پیشین بود. به دنیایی قدم گذاشته بودند که اگر هر روز و هر لجظه با تضادها و مشکلاتش درنمی‌افتادند، به عقب باز می‌گشتند. از این رو از تزلزل به استواری رسیدند و مقابله با سختی‌ها را به روحیة دائمی خود تبدیل کردند.»
== زندگی‌نامه بتول رجایی ==
پدرش از بازاریان خوشنام شهر آمل و هوادار دکتر محمد مصدق بود. خانواده بتول رجایی به همین دلیل در شهر آمل معروف بود. بتول رجایی دوران تحصیلاتش تا دیپلم را در شهر آمل گذراند. او تحصیلات دانشگاهی‌اش را در رشته مهندسی کشاورزی و فوق لیسانس خاک‌شناسی از دانشکده کشاورزی کرج به پایان رساند. در زمان دانشجویی با سازمان مجاهدین خلق ایران آشنا شد و در سن ۲۴ سالگی در سال ۱۳۵۶ به تشکیلات آن پیوست. در جریان انقلاب ضد سلطنتی از فعالین اعتراضات بود و پس از پیروزی انقلاب در دوره‌ای که مجاهدین آن را فاز سیاسی می‌نامند در سال ۱۳۵۷ در جنبش ملی مجاهدین در آمل، به‌طور حرفه‌یی در بخش معلمین و دانش آموزی مجاهدین به فعالیت پرداخت و سپس به عنوان کاندیدای شورای شهر از طرف سازمان مجاهدین خلق ایران به شهروندان آمل معرفی شد و با رای بالا و متفاوت با دیگر کاندیداها به عنوان نفر اول شورای شهر آمل انتخاب شد. مسئولیت‌پذیری و فعالیت خدماتی او در جهت حل مشکلات مردم آمل و روستاهای آن او را با سابقه‌ای از صداقت و درستی و پاکی اخلاقی به شخصیتی محبوب تبدیل کرد. 
بتول رجایی، در سال ۱۳۵۹ با مهدی ابویی از بابل ازدواج کرد. بتول رجایی در استان مازندران فعالیت‌های سازمانی خود را ادامه داد. او در شهرهای آمل، ساری، بابل و بابلسر مسئولیت بخش‌های معلمین، کارمندان، دانش آموزی، محلات و بازار را از طرف تشکیلات مجاهدین برعهده داشت. پس از ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ و (درگیری نظامی با رژیم جمهوری اسلامی) تحت تعقیب قرار گرفت. با تهیه امکان مناسب در شهر ساری به همراه همسرش مهدی ابویی به آنجا منتقل شد. پس از دستگیری مهدی در ۲ مرداد ۱۳۶۰ و اعدام او در ۱۸ مرداد ۱۳۶۰ در شهر ساری، بتول رجایی این شهر را با بخشی از وسایل منزل که قابل انتقال بود ترک کرد و به منزل پدری مهدی ابویی در شهر بابل رفت. با رسیدن پیکر مهدی به منزل پدریش در شهر بابل در مراسم بزرگداشت او که با حضور انبوه شهروندان برگزار شد شرکت کرد. به دلیل تهدید بالای تعقیب و دستگیری به فاصله کوتاهی آنجا را ترک کرد و برای مدتی به صورت مخفی در منزل بستگان مهدی برای مدتی  اقامت داشت. پاسداران حکومتی با ظن‌های امنیتی در چند نوبت به همین منزل‌ها برای دستگیری او هجوم می‌آورند اما با امکان اطلاعاتی که بتول رجایی از آن برخوردار بوده در فاصله بسیار کوتاهی قبل از حمله آن خانه را ترک کرده و بدین ترتیب از مهلکه‌ها می‌گریزد. بتول رجایی، در اسفند ۶۲ به تشکیلات مجاهدین و نیروهای رزمنده آن در منطقه مرزی ایران و عراق و بعد از آن در تشکیلات مجاهدین در شهرهای کویته و کراچی و اسلام‌آباد پاکستان و متعاقباً به امور اداری ارتش آزادیبخش وابسته به مجاهدین خلق منتقل گردید.
او در جریان عملیات فروغ جاویدان در مرداد ۱۳۶۷ شرکت داشت.  او در سال ۱۳۶۹ به عضویت هیئت اجرایی سازمان مجاهدین خلق ایران انتخاب شد. بتول رجایی در سال ۱۳۷۱ به عضویت شورای ملی مقاومت ایران در آمد. وی در سال ۱۳۷۲ به عنوان یکی از ۱۲ عضو شورای رهبری مجاهدین که پس از انقلاب درونی مجاهدین همگی آنها را زنان مجاهد تشکیل داده بودند انتخاب می‌شود. در سال ۱۳۷۴معاون ارشد ستاد ارتش آزادیبخش گردید و  در سال۱۳۷۶مسئولیت تشکیلات مجاهدین را برعهده گرفت.<ref>[https://martyrs.mojahedin.org/i/news/158584 گرامیداشت خاطره مجاهد کبیر بتول رجایی سایت سازمان مجاهدین خلق ایران]</ref>
بتول رجایی به همراه دیگر مجاهدین در ۱۸اسفند ماه ۱۳۹۰ از کمپ اشرف در استان دیالی عراق به کمپ لیبرتی رفت.
بتول رجایی بعد از ۳ماه در اثر وخامت شرایط و تشدید بیماری در روز ۱۸خرداد در بیمارستان بستری شد و متعاقباً بر اثر التهاب ریوی و ایست تنفسی در ۲۳ خرداد ۱۳۹۱ در کمپ لیبرتی جان باخت.<ref>[https://news.mojahedin.org/i/news/111844 دو تن از سرداران اشرف به جاودانه‌فروغ ها پیوستند.] </ref> و در حرم امام حسین در وادی السلام در جنب مزار کشته‌شدگان عملیات فروغ جاویدان در نزدیکی مزار دکتر کاظم رجوی به خاک سپرده شد.<ref>[https://news.mojahedin.org/i/news/114430 طواف و خاکسپاری پیکرهای شهیدان در کربلا]</ref>
==منابع==
<references />
<references />
۱۰٬۳۱۵

ویرایش

منوی ناوبری