۲٬۹۴۷
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۶۰: | خط ۶۰: | ||
== تأسیس کمیتهی دمکراتیک == | == تأسیس کمیتهی دمکراتیک == | ||
بعد از انقلاب فوریه ۱۹۱۷ (اسفند ۱۲۹۵) در روسیه و سقوط خاندان رومانُف سیاست روسیهی تزاری در مورد ایران تغییر کرد. مردم ایران به خاطر فروپاشی حکومت تزاری غرق شادی بودند. خیابانی در این زمان دوستان آزادیخواه و مبارز خود را گرد هم آورده و کمیتهای تشکیل داد. شالودهی این کمیته از دوران مشروطه در تبریز پیریزی شده بود که توسط مجاهدان | بعد از انقلاب فوریه ۱۹۱۷ (اسفند ۱۲۹۵) در روسیه و سقوط خاندان رومانُف سیاست روسیهی تزاری در مورد ایران تغییر کرد. مردم ایران به خاطر فروپاشی حکومت تزاری غرق شادی بودند. خیابانی در این زمان دوستان آزادیخواه و مبارز خود را گرد هم آورده و کمیتهای تشکیل داد. شالودهی این کمیته از دوران مشروطه در تبریز پیریزی شده بود که توسط مجاهدان مشروطه خواه تبریز انجام گرفته بود ولی اکنون پنج سال بود که به حالت تعلیق درآمده بود. احمد کسروی مینویسد: بسیاری از سران دموکرات برنمیتافتند که خیابانی بکار بزرگی برخیزد و بنام گردد و از روی رشک خرده گیری مینمودند. کسانی هم با وثوق الدوله پیوستگی داشتند و به هواداری از او، از بد گویی باز نمیایستادند. همیچنین در بارهی زیرکی شیخ محمد خیابانی مینویسد که بعد از فروپاشی تزار دست به تأسیس کمیتهی دموکرات تبریز زد. « در سال ۱۲۸۸ که جنگها با محمد علی میرزا و سپاه او به پایان رسید کسانی دستهی دموکرات را در ایران بنیاد نهادند و چون زمانی بود که مردم بر سر پا میبودند و یک چیز تازهای که از اروپا میرسید بیآنکه در بند فهم معنای درست آن و شناختن نیک از بد باشند رو میآورند و در اندک زمانی در بیشتر شهرها کمیتهها و حوزهها بنام دموکرات برپا گردید... در تبریز هم چون روسیان چیره شدند سران دموکرات یا کشته شدند و یا گریختند و یا به یکبار خود را نهفته داشتند.» <ref>تاریخ هیجده سالهی آذربایجان ـ احمد کسروی ـ صفحهی ۶۷۷</ref> اما بعد از انقلاب روسیه بود که سالداتها در شهرهای ایران به هواداری از آزادیخواهان برخاستند و کمیتهها برپا کردند. در این هنگام خیابانی با چند تنی بنام دسته دموکرات بمیان آمدند و چنین وانمودند که کمیتهای که در سال ۱۲۹۰ بوده برپاست و ینام آن بگرد آوردن آزادیخواهان برخاستند.<ref>تاریخ هیجده سالهی آذربایجان ـ احمد کسروی ـ صفحهی۶۷۷</ref>[[پرونده:نشریه تجدد.jpg|جایگزین=نشریه تجدد|بندانگشتی|نشریه تجدد]]خیابانی بعد از تشکیل کمیتهی دموکرات در فروردین ۱۲۹۶ نشریهی تجدد را منتشر کرد. از بیستم فروردین روزنامه تجدد شروع به کار میکند. دارندهی آن شادروان خیابانی ولی نوشتنش با دیگران بود. | ||
خیابانی در شماره ۱۰ اردیبهشت «تجدّد» نخستین مقالهی خود را با عنوان «چه باید کرد؟ تکیه گاه خونخواران ازپا درافتاده، نور حقیقت خواهد تابید» منتشر کرد. او در شماره ۱۰خرداد «تجدّد» در مقاله یی با عنوان «ایران و روسیه آزاد» از «انقلاب جدید انسانیّت پسند» فوریه و نور امیدی که این رویداد در قلب ایرانیان تابانیده است، یاد کرد.<ref name=":0">نشریه مجاهدشماره۳۱تاریخ۱۴فروردین۱۳۵۹ - شیخ [[شیخ محمدخیابانی فریاد رسای جنبش ”آزادی ستان“|محمدخیابانی]]</ref> | خیابانی در شماره ۱۰ اردیبهشت «تجدّد» نخستین مقالهی خود را با عنوان «چه باید کرد؟ تکیه گاه خونخواران ازپا درافتاده، نور حقیقت خواهد تابید» منتشر کرد. او در شماره ۱۰خرداد «تجدّد» در مقاله یی با عنوان «ایران و روسیه آزاد» از «انقلاب جدید انسانیّت پسند» فوریه و نور امیدی که این رویداد در قلب ایرانیان تابانیده است، یاد کرد.<ref name=":0">نشریه مجاهدشماره۳۱تاریخ۱۴فروردین۱۳۵۹ - شیخ [[شیخ محمدخیابانی فریاد رسای جنبش ”آزادی ستان“|محمدخیابانی]]</ref> | ||
خط ۱۱۵: | خط ۱۱۵: | ||
خیابانی از همان آغاز پیروزی قیام پی برده بود که برای حفظ دستاوردهای جنبش در کنار کار آگاهی بخش برای تربیت نفوس، خشونت هم لازم است: و «ترحّم بر غاصبین حقوق جماعت، خیانت بر جماعت است». او در روز ۱۸ اردیبهشت گفت: «ما اصلاحات جذریّه (رادیکال) را در داخل مملکت خواهیم نمود، ایران را آزاد خواهیم کرد؛ ما نمیترسیم، ما را همیشه در صف اوّل جنگ دیده اند. وقتی که به نام خود و رفقای خود اعلام میکنم که ما حاضر برای مردن در راه آزادی و استقلال هستیم، هممعنی "حاضربودن", هممعنی "مردن" و هممعنی "آزادی و استقلال" را خوب میدانیم. ما دموکراتها مصمّم هستیم که دیگر نگذاریم شارلاتانهای دولتی و ملّتی بر جان دموکراسی مسلّط شوند. برای وصول بر این مقصود بزرگ شدّت به خرج خواهیم داد». | خیابانی از همان آغاز پیروزی قیام پی برده بود که برای حفظ دستاوردهای جنبش در کنار کار آگاهی بخش برای تربیت نفوس، خشونت هم لازم است: و «ترحّم بر غاصبین حقوق جماعت، خیانت بر جماعت است». او در روز ۱۸ اردیبهشت گفت: «ما اصلاحات جذریّه (رادیکال) را در داخل مملکت خواهیم نمود، ایران را آزاد خواهیم کرد؛ ما نمیترسیم، ما را همیشه در صف اوّل جنگ دیده اند. وقتی که به نام خود و رفقای خود اعلام میکنم که ما حاضر برای مردن در راه آزادی و استقلال هستیم، هممعنی "حاضربودن", هممعنی "مردن" و هممعنی "آزادی و استقلال" را خوب میدانیم. ما دموکراتها مصمّم هستیم که دیگر نگذاریم شارلاتانهای دولتی و ملّتی بر جان دموکراسی مسلّط شوند. برای وصول بر این مقصود بزرگ شدّت به خرج خواهیم داد». | ||
در روز ۱۲خرداد، باز، بر این نکته پای فشرد: «در | در روز ۱۲خرداد، باز، بر این نکته پای فشرد: «در جایی که آتیه هیئت اجتماع در گرو باشد، دست ما نخواهد لرزید و خونین ترین عملیّات جرّاحی را با متانت قلب انجام خواهیم داد». | ||
در راستای این خواست، او در روز ۲۰مرداد تشکیل «گارد تجدّد» را برای «نگهبانی و مدافعه منافع قیام» اعلام کرد و از روز ۲۸ مرداد اسمنویسی آغاز شد. خیابانی در نطق روز ۲۸ مرداد خود گفت: «فرماندهی آن گارد برعهده من خواهد بود و در صف اوّل آن من خواهم جنگید. ما با صدای رسا می گوییم… یک جماعت فدایی را هیچ قوّه یی نمیتواند مغلوب کند».<ref name=":0" /> | در راستای این خواست، او در روز ۲۰مرداد تشکیل «گارد تجدّد» را برای «نگهبانی و مدافعه منافع قیام» اعلام کرد و از روز ۲۸ مرداد اسمنویسی آغاز شد. خیابانی در نطق روز ۲۸ مرداد خود گفت: «فرماندهی آن گارد برعهده من خواهد بود و در صف اوّل آن من خواهم جنگید. ما با صدای رسا می گوییم… یک جماعت فدایی را هیچ قوّه یی نمیتواند مغلوب کند».<ref name=":0" /> | ||
خط ۱۴۸: | خط ۱۴۸: | ||
== آخرین سخنرانی خیابانی == | == آخرین سخنرانی خیابانی == | ||
در ماههای اول قیام پشتیبانی مردم از آن بسیار زیاد بود و در میتینگهایی که دموکراتها برگزار میکردند، تا ۲۰هزار نفر و حتّی، بیشتر جمع میشدند. خیابانی با تکیه بر این پشتیبانی عظیم مردمی، فریاد برمیداشت: «داخله یا خارجه، در صورت تعرّض به ما… گرفتار حملات ما خواهند شد. درمقابل ۵۰ هزار یا صد هزار نفر قشون متزلزل نخواهند شد. با آن قوایی که در خود سراغ داریم مقابله خواهیم نمود و بالاخره، ایران نایل به یک رژیمی خواهد شد که مطابق با مقتضیّات قرن حاضر باشد» (نطق ۲۰خرداد). امّا، کمکم، یکنواختیِ سخنرانیها و فراتربودن آن از حوزه فهم توده مردم، باعث شد که از رونق اینگونه | در ماههای اول قیام پشتیبانی مردم از آن بسیار زیاد بود و در میتینگهایی که دموکراتها برگزار میکردند، تا ۲۰هزار نفر و حتّی، بیشتر جمع میشدند. خیابانی با تکیه بر این پشتیبانی عظیم مردمی، فریاد برمیداشت: «داخله یا خارجه، در صورت تعرّض به ما… گرفتار حملات ما خواهند شد. درمقابل ۵۰ هزار یا صد هزار نفر قشون متزلزل نخواهند شد. با آن قوایی که در خود سراغ داریم مقابله خواهیم نمود و بالاخره، ایران نایل به یک رژیمی خواهد شد که مطابق با مقتضیّات قرن حاضر باشد» (نطق ۲۰خرداد). امّا، کمکم، یکنواختیِ سخنرانیها و فراتربودن آن از حوزه فهم توده مردم، باعث شد که از رونق اینگونه تجمّعها کاسته شود. | ||
روز ۲۳مرداد، خیابانی از این بی اعتنایی اکثریّت مردم تبریز، اینگونه شکوه میکند: «در اوایل قیام انتظار میرفت که اکثریّت اهالی این شهر با یک عشق و ذوق سرشار در نهضت دموکراتیک شرکت خواهند جست، این انتظار، چنانکه میبایست از قوّه به فعل درنیامد. اعتماد ما، همیشه، به جماعتی بودهاست که در اوّلین روز اقدام به این قیام نمودند، جماعت خیلی محدودی بعدها به آن ملحق شد، یک عدّه معتنابهی هنوز در حالت لاقیدی و بی علاقگی است». | روز ۲۳مرداد، خیابانی از این بی اعتنایی اکثریّت مردم تبریز، اینگونه شکوه میکند: «در اوایل قیام انتظار میرفت که اکثریّت اهالی این شهر با یک عشق و ذوق سرشار در نهضت دموکراتیک شرکت خواهند جست، این انتظار، چنانکه میبایست از قوّه به فعل درنیامد. اعتماد ما، همیشه، به جماعتی بودهاست که در اوّلین روز اقدام به این قیام نمودند، جماعت خیلی محدودی بعدها به آن ملحق شد، یک عدّه معتنابهی هنوز در حالت لاقیدی و بی علاقگی است». | ||
خط ۱۵۶: | خط ۱۵۶: | ||
خیابانی در آخرین سخنرانیش در اوّل شهریور ۱۲۹۹, از بیتفاوتی مردم، به خصوص، از تجّار انتقاد کرد: «یک حِصّه ملّت، و به خصوص تجّار، طالب امنیّت و آسایش هستند و هرگز فکر نمیکنند که خود ملّت، اکثریّت اصناف و طبقات آن، در تحت چگونه فشارها گرفتار آمده اند. باید از آنان پرسید… چرا از نهضتهای ملّت … اظهار دلتنگی و ناخشنودی مینمایند، آیا میخواهند … بیشرفی را پیشه خود قراردهند، لاقید بمانند و آثار هیچ نوع علاقه یی را نسبت به آزادی و استقلال خود بروز نرسانند؟». | خیابانی در آخرین سخنرانیش در اوّل شهریور ۱۲۹۹, از بیتفاوتی مردم، به خصوص، از تجّار انتقاد کرد: «یک حِصّه ملّت، و به خصوص تجّار، طالب امنیّت و آسایش هستند و هرگز فکر نمیکنند که خود ملّت، اکثریّت اصناف و طبقات آن، در تحت چگونه فشارها گرفتار آمده اند. باید از آنان پرسید… چرا از نهضتهای ملّت … اظهار دلتنگی و ناخشنودی مینمایند، آیا میخواهند … بیشرفی را پیشه خود قراردهند، لاقید بمانند و آثار هیچ نوع علاقه یی را نسبت به آزادی و استقلال خود بروز نرسانند؟». | ||
در همین سخنرانی، خطاب به مردم گفت: «... امروز وحشیان سیاهپوست آفریقا معنی آزادی و استقلال را بهتر از ما فهمیده اند و بهتر از ما این دو نعمت بشری را نگهداری مینمایند. شما همیشه طالب یک شبان ستم پیشه هستید که شما را از چنگال گرگان نجات دهد و بالاخره، کارد بر حلقتان نهد… بیشرفها را به حاکمیّت قبول کرده اید. یک ملّت شرافتمند | در همین سخنرانی، خطاب به مردم گفت: «... امروز وحشیان سیاهپوست آفریقا معنی آزادی و استقلال را بهتر از ما فهمیده اند و بهتر از ما این دو نعمت بشری را نگهداری مینمایند. شما همیشه طالب یک شبان ستم پیشه هستید که شما را از چنگال گرگان نجات دهد و بالاخره، کارد بر حلقتان نهد… بیشرفها را به حاکمیّت قبول کرده اید. یک ملّت شرافتمند نمیگذارد اولّین شخصی که از در درآمد خود را حاکم قرار دهد، وزیر بشود و از پیش خود قانون نوشته بر گردن او تحمیل نماید. از شما نمیتوان منتظر یک حرکتی شد که باعث فیروزی شما و انهدام دشمنان شما گردد. قبلاً باید یک عدّه فداکار دیوانه، ژنیهای مجنون، پیش افتاده با یک امید و یک اطمینان بیدلیل به زور و اجبار ملّت را به طرف آزادی سوق دهند و عنان حاکمیّت را به دست او سپرده، در کف او استوار سازند و او را وادارند بر این که نگذارد حقوق او را غصب کنند و به تاراج ببرند».<ref name=":0" /> | ||
در آخرین نطق خیابانی چنین آمدهاست:<blockquote>«تبریز میخواهد حاکمیت بدست ملت باشد فعلاً با زبان حال خود این تقاضا را مینماید. هرگاه تهران از قبول این نظریه سرپیچی کند، ما با اصول رادیکالیسم ایران را تجدید بنا خواهیم نمود، ما میگوئیم حاکمیت دموکراسی باید جاری باشد. اهالی ایالات و ولایات باید رأی خود را آزادانه اظهار دارند برای مدافعه این حق، آخرین مرحله مردن است و مردن در این راه را ما بر زندگی بیشرمانه ترجیح میدهیم.»<ref>[https://psri.ir/?id=6rvqhjqc قیام شیخ محمد خیابانی]</ref></blockquote> | در آخرین نطق خیابانی چنین آمدهاست:<blockquote>«تبریز میخواهد حاکمیت بدست ملت باشد فعلاً با زبان حال خود این تقاضا را مینماید. هرگاه تهران از قبول این نظریه سرپیچی کند، ما با اصول رادیکالیسم ایران را تجدید بنا خواهیم نمود، ما میگوئیم حاکمیت دموکراسی باید جاری باشد. اهالی ایالات و ولایات باید رأی خود را آزادانه اظهار دارند برای مدافعه این حق، آخرین مرحله مردن است و مردن در این راه را ما بر زندگی بیشرمانه ترجیح میدهیم.»<ref>[https://psri.ir/?id=6rvqhjqc قیام شیخ محمد خیابانی]</ref></blockquote> | ||
خط ۱۶۳: | خط ۱۶۳: | ||
' مشیرالدّوله، نخست وزیر وقت، مُخبرالسّلطنه را، که برای مردم تبریز چهره یی ناآشنا نبود، به عنوان والی آذربایجان به تبریز فرستاد. وی در اوایل شهریور، حدود دو هفته پیش از شهادت خیابانی، وارد تبریز شد و برای کاستنِ فعالیت دموکراتها با خیابانی به مذاکره پرداخت. چون مذاکره سودی نداد، روز ۲۱ شهریور به قزّاقخانه رفت و با رئیس قزّاقخانه برای سرکوبی جنبش تبریز تَبانی کرد. فردای آن روز، قوای قزّاق، که بیش از ۲۰۰نفر نبودند، به عمارت «عالیقاپو»، «تجدّد» و خانههای سران جنبش، یورش بردند و پس از چند رویارویی، بر تمام مواضعی که در دست دموکراتها بود، چیره شدند و قیام خیابانی به زانو نشست. پس از سقوط حکومت ملّی، سه روز خانههای آزادیخواهان غارت شد. | ' مشیرالدّوله، نخست وزیر وقت، مُخبرالسّلطنه را، که برای مردم تبریز چهره یی ناآشنا نبود، به عنوان والی آذربایجان به تبریز فرستاد. وی در اوایل شهریور، حدود دو هفته پیش از شهادت خیابانی، وارد تبریز شد و برای کاستنِ فعالیت دموکراتها با خیابانی به مذاکره پرداخت. چون مذاکره سودی نداد، روز ۲۱ شهریور به قزّاقخانه رفت و با رئیس قزّاقخانه برای سرکوبی جنبش تبریز تَبانی کرد. فردای آن روز، قوای قزّاق، که بیش از ۲۰۰نفر نبودند، به عمارت «عالیقاپو»، «تجدّد» و خانههای سران جنبش، یورش بردند و پس از چند رویارویی، بر تمام مواضعی که در دست دموکراتها بود، چیره شدند و قیام خیابانی به زانو نشست. پس از سقوط حکومت ملّی، سه روز خانههای آزادیخواهان غارت شد. | ||
[[پرونده:مزار شیخ محمد خیابانی.jpg|جایگزین=مزار شیخ محمد خیابانی|بندانگشتی|مزار شیخ محمد خیابانی]] | [[پرونده:مزار شیخ محمد خیابانی.jpg|جایگزین=مزار شیخ محمد خیابانی|بندانگشتی|مزار شیخ محمد خیابانی]] | ||
خیابانی در روز یورش | خیابانی در روز یورش قزّاقها، از پشت بام، درحالی که یک تفنگ و قطار فشنگ به همراه داشت، به خانه همسایه گریخت. وقتی میزبانش ـ حاج شیخ حسینعلی میانجی ـ که فرد مشهور و محترمی بود، از او خواست اجازه بدهد پیش مخبرالسّلطنه رفته برای او تأمین بخواهد، خیابانی در پاسخش گفت: | ||
«ما هیچگاه نمی توانستیم تصوّر کنیم که رفیق و هممسلک قدیمی ما اینطور از آب درآید و برخلاف مصالح آزادی پا را در یک کفش کرده، بگوید آنچه من میگویم درست است… شما مستحضر هستید که دموکراتهای تبریز همیشه از او مدافعه کردهاند و در مواقع بسیار مشکل فریاد میزدیم اگر حکومت قانونی میخواهید بفرستید مُخبرالسّلطنه را انتخاب و اعزام دارید». وقتی میزبان اصرار کرد. خیابانی برافروخته شد و با لحن تندی به وی خطاب کرد: «پدر بزرگوار! من کشته شدن را به تسلیم ترجیح میدهم. من از اَعقاب بابک خرّمدین هستم که … آن چنان رشادت و عظمت از خود بروز داد»<ref>قیام شیخ محمّد خیابانی، ص۴۹۱ - شیخ [[قیام شیخ محمّد خیابانی، ص۴۹۱|محمدخیابانی]]</ref>در فردای سقوط حکومت ملّی، یکی از سران قزّاق به نام اسماعیل قزّاق، خیابانی را در زیرزمین خانه شیخ حسینعلی میانجی با چند تیر به شهادت رساند و دفتر قیام دلاورانه او، که شوقی تازه برای رهایی در مردم آذربایجان برانگیخته بود، با شهادت وی بسته شد.<ref name=":0" /> | |||
احمد کسروی مینویسد: مخبرالسطنه به شهر در آمده در عالیقاپو نشست. اما خیابانی، قزاقان به نهانگاه او پی برده چند تن بسرش رفتند و او را با چند تیر کشته جنازهاش را بر روی نردبانی انداخته بیرون آوردند. در اینباره سخن دوگونه است: مخبرالسلطنه میگفت قزاقان چون نزدیک شدهاند خیابانی خودش خود را کشته میگفت: نوشتهای در این باره از جیب او درآمده ولی دیگران میگفتند: خیابانی در زیر زمینی میبوده و تفنگی به دست میداشته. قزاقان آنرا دیده از بیرون شلیک کرده خیابانی را از پا انداختهاند و همانا این راستتر است.<ref>تاریخ هیجده سالهی آذربایجان ـ احمد کسروی ـ صفحهی ۸۹۲</ref> | احمد کسروی مینویسد: مخبرالسطنه به شهر در آمده در عالیقاپو نشست. اما خیابانی، قزاقان به نهانگاه او پی برده چند تن بسرش رفتند و او را با چند تیر کشته جنازهاش را بر روی نردبانی انداخته بیرون آوردند. در اینباره سخن دوگونه است: مخبرالسلطنه میگفت قزاقان چون نزدیک شدهاند خیابانی خودش خود را کشته میگفت: نوشتهای در این باره از جیب او درآمده ولی دیگران میگفتند: خیابانی در زیر زمینی میبوده و تفنگی به دست میداشته. قزاقان آنرا دیده از بیرون شلیک کرده خیابانی را از پا انداختهاند و همانا این راستتر است.<ref>تاریخ هیجده سالهی آذربایجان ـ احمد کسروی ـ صفحهی ۸۹۲</ref> |