|
|
(۱۵۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) |
خط ۱: |
خط ۱: |
| {{جعبه اطلاعات شاعر و نویسنده|نام=نیما یوشیج|تصویر=نیما ـ یوشیج.JPG|توضیح تصویر=|نام اصلی=علی اسفندیاری|زمینه فعالیت=|ملیت=ایرانی|تاریخ تولد=۲۱ آبان ۱۲۷۶|محل تولد=روستای یوش از توابع نور مازندران|والدین=ابراهیم اعظامالسلطنه و طوبی مفتاح|خواهر و برادران=|تاریخ مرگ=۱۳ دی ۱۳۳۸|محل مرگ=تهران|علت مرگ=ذاتالریه|محل زندگی=|مختصات محل زندگی=شمیرانات|مدفن=|در زمان حکومت=|اتفاقات مهم=شاعر پدر شعر نو|نام دیگر=|لقب=|بنیانگذار=مکتب شعر نو در زبان فارسی|پیشه=شاعر|سالهای نویسندگی=|سبک نوشتاری=|کتابها=کتاب دو نامه، منظومهی افسانه، کیست چیست، ارزش احساسات|مقالهها=|نمایشنامهها=|فیلمنامهها=|دیوان اشعار=|تخلص=|فیلم (های) ساخته بر اساس اثر(ها)=|همسر=عالیه جهانگیری|شریک زندگی=|وب گاه=|فرزندان=شراگیم|تحصیلات=|دانشگاه=|حوزه=|شاگرد=|استاد=|علت شهرت=|تأثیرگذاشته بر=فرهنگ صد سال اخیر ایران|تأثیرپذیرفته از=|وبگاه=|imdb_id=|جوایز=|گفتاورد=|امضا=}} | | {{جعبه اطلاعات شاعر و نویسنده|نام=جو لیبرمن|تصویر=جو لیبرمن.JPG|توضیح تصویر=|نام اصلی=جوزف ایسادور، معروف به جو لیبرمن|زمینه فعالیت=نماینده سنا|ملیت=آمریکایی|تاریخ تولد=زادهی ۲۴ فوریه ۱۹۴۲|محل تولد=|والدین=|خواهر و برادران=|تاریخ مرگ=۲۷ مارس ۲۰۲۴|محل مرگ=|علت مرگ=عوارض ناشی از شکستگی لگن|محل زندگی=|مختصات محل زندگی=|مدفن=|در زمان حکومت=|اتفاقات مهم=|نام دیگر=|لقب=|بنیانگذار=|پیشه=سیاستمدار، نماینده مجلس سنا|سالهای نویسندگی=|سبک نوشتاری=|کتابها=|مقالهها=|نمایشنامهها=|فیلمنامهها=|دیوان اشعار=|تخلص=|فیلم (های) ساخته بر اساس اثر(ها)=|همسر=|شریک زندگی=|وب گاه=|فرزندان=|تحصیلات=|دانشگاه=|حوزه=|شاگرد=|استاد=|علت شهرت=مخالفت با جمهوری اسلامی و حمایت از اپوزیسیون ایران|تأثیرگذاشته بر=مردم ایران و مخالفان جمهوری اسلامی|تأثیرپذیرفته از=|وبگاه=|imdb_id=|جوایز=|گفتاورد=|امضا=}} |
|
| |
|
| '''نیما یوشیج، (علی اسفندیاری)،''' (زادهی ۲۱ آبان ۱۲۷۴ درگذشت ۱۳ دی ۱۳۳۸) معلم، شاعر، نویسنده، منتقد و نظریهپرداز ادبی '''ملقب به''' '''پدر شعر نو فارسی،''' در روستای یوش از توابع نور مازندران، دیده به جهان گشود. اجداد او از گرجیهای مهاجر و پناهنده به ایران بودند. در همانجا خواندن و نوشتن را آموخت. در یازده سالگی به همراه خانواده به تهران کوچ کردند و در همسایگی مدرسهی دارالشفاء روبروی مسجد شاه که مرکز فعالیت مشروطهخواهان بود خانهای اجاره کردند. | | '''جوزف ایسادور، معروف به جو لیبرمن،''' (<bdi>'''Joseph Isadore „Joe“ Lieberman'''</bdi>) (زادهی ۲۴ فوریه ۱۹۴۲ – درگذشت ۲۷ مارس ۲۰۲۴) سیاستمدار آمریکایی، نمایندهی سنا و نامزد حزب دموکرات برای معاونت ریاست جمهوری در انتخابات سال ۲۰۰۰ بود. |
|
| |
|
| نیما یوشیج دوران ابتدایی را در دبستان حیات جاوید و مدرسه کاتولیک سنلویی گذراند.
| | جوزف لیبرمن در سال ۱۹۴۲ در ایالت کانتیکت (شمال شرق آمریکا) در یک خانواده متوسط بدنیا آمد. لیبرمن در سال ۱۹۶۴ از دانشگاه ییل فارغالتحصیل شد. سه سال بعد او امتحان حقوق خود را در دانشکده حقوق محلی گذراند. اولین ازدواج او از سال ۱۹۶۵ با بتی هاس بود. حاصل این ازدواج سه فرزند بود که در سال ۱۹۸۱ منجر به طلاق شد. او برای دومین بار در سال ۱۹۸۲ با (Hadassah Freilich) ازدواج کرد. زوج لیبرمن یهودیان متدین و نمایندگان مشهور جنبش ارتدکس مدرن در یهودیت بودند. |
|
| |
|
| شعر قصه رنگ پریده را در سال ۱۲۹۷ در سن ۲۳ سالگی سرود. این منظومه مخالفت بسیاری از شاعران سنتی و پیرو سبک قدیم مانند [[ملکالشعرای بهار]] و مهدی حمیدی شیرازی را برانگیخت. شاعران سنتی به مسخره و آزار وی دست زدند.
| | در سال ۱۹۷۰ در انتخابات سنای ایالت کانتیکت پیروز شد. یکی از داوطلبینی که آن زمان در کارزار انتخاباتی لیبرمن شرکت کرد، بیل کلینتون بود که آنموقع دانشجوی حقوق دانشگاه بیل بود. |
|
| |
|
| در سال ۱۳۰۱ شعر افسانه را میسراید و در مجلهی قرن بیستم با سردبیری [[میرزاده عشقی]] منتشر میکند.<ref name=":1">[http://www.nimayooshij.com/fullcontent/Persian/293/%d8%a7%d9%81%d8%b3%d8%a7%d9%86%d9%87/ سایت نیما یوشیج]</ref>
| | لیبرمن از سال ۱۹۷۰ به مدت ۱۰ سال در سنای کانکتیکات خدمت کرد.<ref>[https://dietrejim.ir/%D8%AC%D9%88%D8%B2%D9%81-%D9%84%DB%8C%D8%A8%D8%B1%D9%85%D9%86%D8%8C-%D8%B3%D9%86%D8%A7%D8%AA%D9%88%D8%B1-%D9%85%DB%8C%D8%A7%D9%86%D9%87%D8%B1%D9%88-%D9%88-%D8%A7%D9%88%D9%84%DB%8C%D9%86/ سایت dietrejim]</ref> |
|
| |
|
| دوران نوجوانی و جوانی نیما مصادف با وقایع بزرگ سیاسی ـ اجتماعی در ایران نظیر انقلاب مشروطه و [[نهضت جنگل|جنبش جنگل]] بود. نیما تفکر انقلابی و ترقیخواه داشت و با نشریه ایران سرخ، یکی از نشریات حزب کمونیست ایران که برادرش لادبن سردبیر آن بود و در رشت چاپ و منتشر میشد، همکاری داشت.
| | در سال ۱۹۸۲ برای دادستان کل کانکتیکات کاندید شد و در رقابت لیبرمن پیروز شد و شش سال در این سمت بود.<ref>[https://www.yale64.org/remembrances/lieberman.htm سایت دانشگاه ییل]</ref> |
|
| |
|
| نیما یوشیج در سال ۱۲۹۸ کارمند وزارت دارایی میشود و در مخالفت با حکومت قاجاریه اقدام به خرید سلاح میکند. او تصمیم داشت به [[میرزا کوچکخان جنگلی]] بپیوندد و همراه با او بجنگد تا کشته شود.
| | در سال ۱۹۸۸، لیبرمن در انتخابات به عنوان سناتور ایالات متحده در برابر لوول پی ویکر پیروز شد و پس از آن در ۳ ژانویه ۱۹۸۹ وارد کنگره شد. او به عنوان سناتور ایالات متحده در کمیته نیروهای مسلح خدمت کرد. <ref>[https://whdh.com/news/former-sen-joe-lieberman-dies-at-82/ سایت whdh به نقل از cnn]</ref> |
|
| |
|
| نیما در سال ۱۳۰۵ با خواهرزاده میرزا جهانگیرخان صوراسرافیل بنام عالیه جهانگیری ازدواج میکند که حاصل این ازدواج پسری بنام شراگیم است که در سال ۱۳۲۱ بدنیا میآید.<ref>[https://tavaana.org/fa/Nima_Yooshij سایت توانا مقاله نیما یوشیج شاعر افسانه]</ref>
| | در سال ۱۹۸۹ از همین ایالت برای عضویت در سنای آمریکا انتخاب شد و تا سال ۲۰۱۳ در ۴ دوره به مدت ۲۴ سال سناتور ایالات متحده بود. خانواده همسرش هادسا لیبرمن از بازماندگان هولوکاست بودند. |
|
| |
|
| نیما پس از مدتی به تدریس در مدرسههای مختلف از جمله مدرسه عالی صنعتی تهران و همکاری با روزنامه هایی چون مجله موسیقی و مجله کویر پرداخت. انقلاب نیما با دو شعر «ققنوس» (بهمن ۱۳۱۶ش) و «غراب» (مهر ۱۳۱۷ش) آغاز میشود و او این دو شعر را در مجلهٔ «موسیقی» که یک مجلهٔ دولتی بود، منتشر کرد.
| | در سال ۲۰۰۰ گور و لیبرمن با رای مستقیم مردم در انتخابات با اختلاف ۵۰۰٬۰۰۰ رأی پیروز شدند ولی در آراء الکترال یا مجمع گزینندگان با اختلاف ۲۷۱–۲۶۶ به جرج دبلیو بوش و دیکچنی از حزب جمهوریخواه باختند. در سال ۲۰۰۴ لیبرمن در نامزدی حزب دموکرات برای انتخابات ریاست جمهوری ناکام شد و در انتخابات سال ۲۰۰۶ هم برای انتخاب مجدد در سنا ناکام ماند. او در سال ۲۰۲۳ در مصاحبهیی با نیویورک تایمز که بعد از فوتش منتشر شد به رأی دیوانعالی که پنج به چهار بهنفع جمهوریخواهان رأی داد انتقاد کرد و گفت این نقض عدالت و یک تصمیم فراقانونی سیاسی بود. او با اینکه به اردوگاه دموکراتها تعلق داشت، در اینکه سیاستها و عملکردهای رؤسای جمهور دموکرات را مورد انتقاد قرار دهد تردید نمیکرد. |
|
| |
|
| در سال ۱۳۱۷ در کنار صادق هدایت و عبدالحسین نوشین و محمد ضیاء هشترودی عضو هیات تحریریه مجله موسیقی میشود. در همین دوران اشعار غراب و ققنوس و مقالهی ارزش احساسات در زندگی هنرپیشگان را منتشر میکند. | | لیبرمن در سال ۲۰۰۶ در آخرین دوره حضورش در سنا، بهعنوان کاندیدای مستقل در انتخابات شرکت کرد و برخلاف سنت معمول و شناخته شده آمریکا پیروز شد. او خود گفته بود «من هیچگاه بهراحتی در کادرهای شناخته شده سیاسی قرار نگرفتهام». وی در سال ۲۰۰۸ از سناتور جان مککین که کاندید جمهوریخواهان در انتخابات ریاستجمهوری بود حمایت کرد. لیبرمن از همان زمانی که عضو سنای آمریکا بود مواضع قاطعی علیه جمهوری اسلامی داشت و بیانیهها و نامههایی را در رد سیاست مماشات امضا کرد. او در اوت ۲۰۰۱ همراه با ۳۲ سناتور دیگر نامهیی را امضا کرد که قتلعام ۳۰ هزار زندانی سیاسی سرموضع را که اغلب آنها از مجاهدین بودند محکوم کرده و از شورای ملی مقاومت و رئیسجمهور برگزیده آن خانم مریم رجوی حمایت میکند. |
|
| |
|
| در دهه بیست خورشیدی در نخستین کنگره نویسندگان ایران عضو هیات مدیره کنگره بود و اشعار وی در نشریات چپگرای این دوران منتشر میگردید. | | لیبرمن و همسرش خانم هادسا لیبرمن دو بار از اشرف۳ دیدار کردند. لیبرمن در سخنرانی خود در اشرف گفت: |
|
| |
|
| نیما یوشیج انقلابی در شعر فارسی و ادبیات ایران ایجاد کرد و آگاهانه ساختارهای شعر کهن و سنتی را شکست؛ در آغاز حرکت و فعالیت ادبی، مخالفان زیادی داشت و در بیشتر جلسات ادبی مورد سرزنش قرار میگرفت، اما او سبکی را در شعر فارسی بنا نهاد که شاعران پس از او این راه را غنا بخشیدند و نیما پدر شعر نو لقب گرفت.
| | در نگاه بهتاریخچه این جنبش، نکته قابل توجه این است که شما، هم با دیکتاتوری شاه جنگیدید و هم در برابر دیکتاتوری آخوندها ایستادید. زیرا هدفی که بهآن چشم دوختهاید آزادی و حقوقبشر است. اشرف۳، بهترین گواه این حقیقت است که این جنبش، آلترناتیو معتبر علیه رژیم را نمایندگی میکند. |
|
| |
|
| نیما یوشیج در آخر به علت سرماخوردگی شدید در یوش به ذاتالریه مبتلا شده و برای درمان به تهران میآید اما معالجات موثر واقع نمیشود و پدر شعر نو در تاریخ ۱۳ دی ماه ۱۳۳۸ دارفانی را وداع میکند و در امامزاده عبدالله شمیران دفن میشود اما بعدها جسد او را طبق وصیتش به یوش، زادگاهش منتقل و در حیاط خانهاش دفن میکنند.
| | پس اجازه بدهید در خاتمه یکبار دیگر به دیگرانی در جهان که استمالت را توصیه میکنند، آنها که خود را گول میزنند، آنها که اجازه میدهند به دام گفتگوهای احمقانه و بیهوده با آخوندها بیفتند، بگویم که زمان قاطعیت علیه این رژیم فرا رسیده است. زمان ایستادن در کنار مردم ایران فرا رسیده است. زمان ایستادن برای آزادی مردم، زمان روی کار آوردن حکومتی در ایران فرا رسیده که نافی ادعاهای رهبری موروثی یا مذهبی باشد.<ref>[https://news.mojahedin.org/i/%D9%85%D8%B1%D9%88%D8%B1%DB%8C-%D8%A8%D8%B1-%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C-%D8%B3%D8%AE%D9%86%D8%A7%D9%86-%D8%B3%D9%86%D8%A7%D8%AA%D9%88%D8%B1-%D9%84%DB%8C%D8%A8%D8%B1%D9%85%D9%86-%D8%AF%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D9%85%D8%AC%D8%A7%D9%87%D8%AF%DB%8C%D9%86-%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%88%D9%85%D8%AA-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86 سایت سازمان مجاهدین خلق ایران]</ref> |
|
| |
|
| == نیما به قلم خودش ==
| | از ۴ ژانویه ۲۰۰۷، لیبرمن رئیس کمیته امنیت داخلی سنا بود. او دیگر در انتخابات ۲۰۱۲ شرکت نکرد. |
| <blockquote>«ابراهیم نوری، مرد شجاع و عصبانی از افراد یکی از دودمانهای قدیمی شمال ایران محسوب میشد. من پسر بزرگ او هستم. پدرم در این ناحیه به زندگانی کشاورزی و گلهداری خود مشغول بود. در پاییز همین سال زمانی که او در مسقطالرأس ییلاقی خود، یوش، منزل داشت من به دنیا آمدم. پیوستگی من از طرف جّده به گرجیهای متواری از دیرزمانی در این سرزمین میرسد. زندگی بدوی من در بین شبانان و ایلخیبانان گذشت که به هوای چراگاه به نقاط دور ییلاق قشلاق میکنند و شب بالای کوهها ساعات طولانی با هم به دور آتش جمع میشوند.</blockquote><blockquote>از تمام دورۀ بچگی خود من بهجز زد و خوردهای وحشیانه و چیزهای مربوط به زندگی کوچنشینی و تفریحات سادۀ آنها در آرامش یکنواخت و کور بیخبر از همهجا چیزی به خاطر ندارم.</blockquote><blockquote>در همان دهکده که من متولد شدم خواندن و نوشتن را نزد آخوند ده یاد گرفتم. او مرا در کوچهباغها دنبال میکرد و به باد شکنجه میگرفت، پاهای نازک مرا به درختهای ریشه و گزنهدار میبست، با ترکههای بلند میزد و مرا مجبور میکرد به از برکردن نامههایی که معمولاً اهل خانوادۀ دهاتی به هم مینویسند و خودش آنها را به هم چسبانیده و برای من طومار درست کرده بود.</blockquote>
| |
| [[پرونده:کودکی نیما.JPG|بندانگشتی|'''تصویری از کودکی نیما''']]
| |
| <blockquote>اما یک سال که به شهر آمده بودم اقوام نزدیک من مرا به همپای برادر از خود کوچکترم (لادبن) به یک مدرسه کاتولیک واداشتند. آنوقت این مدرسه در تهران به مدرسه عالی سنلوئی شهرت داشت. دورۀ تحصیل من از اینجا شروع میشود. سالهای اول زندگی مدرسۀ من به زد و خورد با بچهها گذشت. وضع رفتار و سکنات من، کنارهگیری و حُجبی که مخصوص بچههای تربیتشده در بیرون شهر است موضوعی بود که در مدرسه مسخره برمیداشت. </blockquote><blockquote>هنر من خوب پریدن و با رفیقم حسین پژمان فرار از محوطۀ مدرسه بود. من در مدرسه خوب کار نمیکردم. فقط نمرات نقاشی به داد من میرسید؛ اما بعدها در مدرسه مراقبت و تشویق یک معلم خوشرفتار که نظام وفا، شاعر بنام امروز، باشد مرا به خطِ شعر گفتن انداخت.</blockquote><blockquote>این تاریخ مقارن بود با سالهایی که جنگهای بینالمللی ادامه داشت. من در آنوقت اخبار جنگ را به زبان فرانسه میتوانستم بخوانم. شعرهای من در آنوقت به سبک خراسانی بود که همهچیز در آن یک جورو بهطور کلی دوراز طبیعت واقع و کمتر مربوط با خصایص زندگی شخص گوینده وصف میشود. آشنایی با زبان خارجی راه تازه را در پیش چشم من گذاشت. ثمرۀ کاوش من در این راه بعد از جدایی از مدرسه و گذرانیدن دوران دلدادگی، بدانجا میانجامد که ممکن است در منظومه «افسانۀ» من دیده شود. قسمتی از این منظومه در روزنامۀ دوست شهید من، [[میرزاده عشقی|میرزاده عشقی]]، چاپ شد؛ ولی قبلاً در سال ۱۳۰۰ منظومه به نام «قصۀ رنگِ پریده» را انتشار داده بودم. </blockquote><blockquote>من پیش از آن شعری در دست ندارم. در پاییز سال ۱۳۰۱ نمونۀ دیگر از شیوۀ کار خود (ای شب) را که پیش از این تاریخ سروده بودم و دست به دست خوانده و رانده شده بود در روزنامۀ هفتگی «نوبهار» دیدم. شیوۀ کار من در هرکدام از این قطعات تیر زهرآگینی مخصوصاً در آن زمان بهطرف طرفداران سبک قدیم بود. طرفداران سبک قدیم آنها را قابل درج و انتشار نمیدانستند. با وجود آن سال ۱۳۴۲ هجری بود که اشعار من صفحات زیاد منتخبات آثار شعرای معاصر را پر کرد. عجب آنکه نخستین منظومۀ من (قصۀ رنگ پریده) هم که از آثار بچگی من به شمار میآید، در جزو مندرجات این کتاب و در بین نام آنهمه ادبای ریش و سبیلدار خوانده میشد و بهطوری قرارگرفته بود که شعرا و ادبا را نسبت به من و مؤلف دانشمند کتاب (هشترودیزاده) خشمناک میساخت؛ مثل اینکه طبیعت آزاد پرورشیافتۀ من در هر دوره از زندگی من باید با زد و خورد رو در رو باشد؛ اما انقلابات حوالی سالهای ۱۲۹۹ و ۱۳۰۰ در حدود شمال ایران مرا از هنر خود پیش از انتشار این کتاب دور کرده بود و من دوباره بهطرف هنر خود میآمدم.</blockquote><blockquote>این تاریخ مقارن بود با آغاز دورۀ سختی و فشار برای کشور من. ثمرهای که این مدت برای من داشت این بود که من روش کار خود را منظمتر پیدا کنم. روشی که در ادبیات زبان کشور من نبود و من بهزحمت عمری در زیر بار خودم و کلمات و شیوۀ کار کلاسیک راه را صاف کرده و آماده کرده و اکنون در پیش نسل تازهنفس میاندازم.</blockquote><blockquote>در اشعار آزاد من وزن و قافیه بهحساب دیگر گرفته میشوند. کوتاه و بلند شدن مصرعها در آنها بنا بر هوس و فانتزی نیست. من برای بینظمی هم به نظمی اعتقاد دارم. هر کلمۀ من از روی قاعدۀ دقیق به کلمۀ دیگر میچسبد و شعر آزاد سرودن برای من دشوارتر از غیر آن است.</blockquote><blockquote>مایۀ اصلی اشعار من رنج من است. به عقیدۀ من گویندۀ واقعی باید آن مایه را داشته باشد. من برای رنج خود و دیگران شعر میگویم. فرم و کلمات و وزن و قافیه در همهوقت برای من ابزارهایی بودهاند که مجبور بهعوض کردن آنها بودهام تا با رنج من و دیگران بهتر سازگار باشد.</blockquote><blockquote>در دورۀ زندگی خود من هم از جنس رنجهای دیگران سهمهایی هست بهطوری که من بانوی خانه و بچهدار و ایلخیبان و چوپان ناقابلی نیستم؛ به این جهت وقت پاکنویس برای من کم است. اشعار من متفرق به دست مردم افتاده یا در خارج کشور بهتوسط زبانشناسها خوانده میشود.</blockquote>
| |
| [[پرونده:خانه نیما دریوش.JPG|بندانگشتی|'''خانه نیما در یوش''']]
| |
| <blockquote>فقط از سال ۱۳۱۷ به بعد در جزو هیئت تحریریۀ مجلۀ «موسیقی» بودهام و به حمایت دوستان خود در این مجله اشعار خود را مرتباً انتشار دادهام.</blockquote><blockquote>من مخالف بسیار دارم، میدانم؛ چون خود من بهطور روزمره دریافتهام، مردم هم باید روزمره دریابند. این کیفیت تدریجی و نتیجۀ کار است؛ مخصوصاً بعضی از اشعار مخصوصتر به خود من، برای کسانی که حواس جمع در عالم شاعری ندارند مبهم ست؛ اما انواع شعرهای من زیادند؛ چنانکه دیوانی به زبان مادری خود به اسم «روجا» دارم. </blockquote><blockquote>میتوانم بگویم من به رودخانه شبیه هستم که از هر کجای آن لازم باشد بدون سر و صدا میتوان آب برداشت. خوشایند نیست اسم بردن از داستانهای منظوم خود به سبکهای مختلف که هنوز به دست مردم نیفتاده است. </blockquote><blockquote>باقی شرح حال من همین میشود: در تهران میگذرانم. زیادی مینویسم، کم انتشار میدهم و این موضوع مرا از دور تنبل جلوه میدهد».</blockquote>
| |
|
| |
|
| == خاطره شراگیم از نیما ==
| | چو لیبرمن، عضو کاکس (فراکسیون) دمکرات بود. در دوره ۱۱۰ و ۱۱۱ مجلس به عنوان نماینده مستقل عمل میکرد. |
| شراگیم فرزند نیما در مصاحبهای خاطرات خود از نیما را بازگو میکند که بیانگر روحیهی جوانمردی و آزادمنشی اوست.<blockquote>«نیما در جوانی از زندگی اشرافی خود در تهران میگریزد و به یوش پناه میبرد، در حالی که مادر و خواهرانش در زندگی اشرافی خود در تهران به سر میبردند. نیما سه خواهر داشت: مهراقدس، ناکیتا و ثریا (بهجت). مهراقدس دو سال از نیما بزرگتر بود. بعد از نیما یک برادر به نام رضا (که بعدها توسط نیما به لادبن تغییر کرد) بود که دو سال از نیما کوچکتر بود. او یکی از اعضای مهم حزب عدالت ایران بود که در سال ۱۲۹۹ به شوروی رفت و بعد از به قدرت رسیدن رضاخان بار دیگر به ایران بازگشت اما دوباره به روسیه گریخت و از آن پس از او خبری در دست نیست. نیما شعر «تو را چشم در راهم» را برای او سرود. خیلیها گمان میکنند این یک شعر عاشقانه است، عاشقانه است اما از عشق یک برادر به برادر دیگر خبر میدهد. مادرم عالیهخانم تعریف میکرد یک شب سروکلة لادبن پیدا شد با یک لباس دهاتی، از یوش آمده بود. چند روزی در خانة ما در آستارا مخفی بود و بالأخره یک شب بعد از خوردن شام من و نیما و لادبن به نزدیک رودخانة مرز ایران و شوروی رفتیم. نیما و لادبن یکدیگر را بغل کردند و بوسیدند و این آخرین وداع دو برادر بود و دیگر هرگز یکدیگر را ندیدند. لادبن کفشهایش را درآورد و از رودخانه گذشت.</blockquote><blockquote>نیما در میان چنین اندیشههایی زندگی میکرد و به شکل خاص خود سیاسی بود. آزادهخواه بود و دلش همراه با محرومان، اما به هیچ حزب سیاسی وابسته نبود و از هیچ سیاستمداری حمایت نکرد. هنگام شکار در صحرای یوش سر سفرة برزگران مینشست و گپ میزد و چای جوشیدة پررنگ آنها را مینوشید. یادم میآید یک روز غروب آفتاب وقتی که از شکار برمیگشتیم بر سر درِ حمام عدهای برزگر را دیدیم که از خرمن گندم بازگشته بودند. با دیدن نیما سلام دادند و گله کردند که یکی از خوانین در حمام است و حمام را قرق کرده تا کسی وارد نشود. نیما کولهبار شکارش را به من داد و با تفنگ وارد حمام شد. من صدای او را میشنیدم که فریاد میزد: همین الآن میآیی بیرون یا... لحظهای نگذشت خان که نیما را میشناخت سراسیمه بیرون دوید و برزگران نیما را بوسیدند و وارد حمام شدند».<ref>مصاحبه شراگیم با اندیشه پویا ۷۶</ref></blockquote>
| |
|
| |
|
| == نامه نیما به همسرش ==
| | در سال ۲۰۰۸ پس از حمایت از جان مککین برای ریاست جمهوری، لیبرمن دیگر در جلسات رهبری کاکس دمکرات شرکت نکرد. لیبرمن در انتخابات سال ۲۰۱۶ از هیلاری کلینتون حمایت کرد. |
| در این نامهی بدون تاریخ ما با بخشی از روحیهی عصیانگر نیما آشنا میشویم: <blockquote>«مکرر پیغام میدهید و کاغذ مینویسید که من چرا جواب نمیدهم. من این ادعا را دارم که چرا باعث تولد وجود من شدهاید تا من دراین دنیا اینقدر رنج بکشم و با انواع مختلف فکرهای عجیب خودم را متصل فریب بدهم. هرچه کردهام و گفتهام غلط است. تو از مشقتهایی که من درعمر خود میکشم خبر نداری؛ ولی حالا ببین که به پیشگاه تو اقرار میکنم. به هرحال زندگی من باید با زندگی هر حیوان و انسانی متفاوت باشد. به این معنی که بیشتر رنجور باشم. اگر جرئت و قوت پهلوانینژاد من نبود گمان نمیبردم که تاکنون باقی میماندم و فقط در بهای اینهمه مشقتها موهای سرم را سفید میکردم. من که با یک دست لباس کهنه در کوچهها راه میروم اگر یک فکل میبستم و مقیّد بودم چه میکردم؟ با همه لیاقت و علوّ طبع نتوانستهام شخصا امور معاش خود را تنظیم کنم. اگر من هزار تومان داشته باشم و پنج هزار تومان دیگرهم قرض کنم که با آن قلعهای بسازم که بعد از دویست سال آن قلعه پس از وضع قروض و منافع آن برای من باقی بماند و ماهی مبلغی منفعت داشته باشم» این یک مآلاندیشیست؛ اما آیا من دویست سال عمر خواهم کرد و وقتی آن منافع میخواهد به من برسد آیا من زندهام؟ </blockquote><blockquote>افسوس! امسال سه سال است که «سیاهکلا» را، که پدر بدبختم آنقدردوست داشت، فروختهام. چه از آن عاید من شده است؟ این حسابها برای اطفال خوب است .من ده تومان از پولی را که برای خریدن اتوموبیل قرض گرفته بودم شخصا به وکیل دعاوی خود داده بودم. خاندایی که از این خبر داشت میبایست گفته باشد که این مبلغ جزو صورت نیاید. به علاوه صورت تخمینی به چه کار من میخورد؟ هروقت بخواهم به تاریخ انبیاء مراجعه میکنم که تمام تخمینیست. اصلاً خانهای که ثبت نشده، خانهای که من از آن هیچ خیر ندیدهام، خیال میکنم اصلن همچو خانهای وجود ندارد (دنیا خانهی من است). </blockquote><blockquote>خوبی مرغی بود پرشکسته. یک شب توفانی او را گرفتم به خانه آوردم. چندی که گذشت پر زد و روی بام خانۀ من پرید، باید حالا آن را از دور تماشا کنم. اگر به او نزدیک شدی پیغام مرا زیر گوش او بگو.</blockquote><blockquote>آنچه نتیجه میگیرم این است که حقگویی یک نوع مرض است، مثل خوب بودن؛ چون جمعیت بشری نمیتواند این مرض را معالجه کند این است که این مریض مردود واقع شده است. </blockquote><blockquote>حال اگر بخواهم خوب باشم، لازم است چشمهایم را ببندم، هرچه بگویند اطاعت کنم؛ دیگر ابداً کاغذ ننویسم؛ خیال کنند مردهام؛ میراث مرا ببرند. من اگر عقل معاش ندارم درعوض، عقلی علمی کاملاً در من موجود است. به تمام اسرار اخلاق بشری، از هر صنف که باشد، آشنا هستم. امروز من مربیِ قوم و واضع قوانینِ تازهام؛ محتاج به این نیستم که مرا نصیحت کنند.»</blockquote> | |
|
| |
|
| == تاثیر نیما بر ادبیات معاصر ==
| | در دورهای از نمایندگی، لیبرمن نقش تعیین کنندهای در سنا داشت، زیرا دموکراتها ۵۰ رای از ۱۰۰ و جمهوریخواهان ۴۹ از ۱۰۰ رای داشتند.) یک رای او به جمهوریخواهان تعیینکننده بود (در شرایطی که ۵۰ رای در مقابل ۵۰ رای بود، در صورت تساوی، معاون رئیسجمهور، دیک چنی، رای را تعیین میکرد). این «حق وتو» لقب محبوب «شاه جو» را برای او به ارمغان آورد. با انتخابات سنا در نوامبر ۲۰۰۸، رای به نفع دموکراتها تغییر کرد، به طوری که رای لیبرمن دیگر تعیینکننده نبود. در اواسط دسامبر ۲۰۰۹، در نبرد رایگیری بر سر اصلاحات مراقبتهای بهداشتی، لیبرمن دوباره موفق شد به عنوان "شاهین ترازو" در مرکز صحنه قرار گیرد و دموکراتها را مجبور به حذف نکات کلیدی لایحهشان کند. |
| پروفسور «روژه لسكو» استاد ایران شناسی و زبان كردی در مدرسه زبانهای زنده شرقی فرانسه، که شعر افسانه نیما را به فرانسه ترجمه کرد در مقدمه آن به منظور ستایش از نیما و اهمیت او در شعر معاصر فارسی، به تحلیل زندگی و آثار او پرداخت و نیما را بنیانگذار نهضتی نو در شعر معاصر فارسی معرفی كرد.
| |
|
| |
|
| دكتر روژه می نویسد:<blockquote>«شعر آزاد» یكی از دستاوردهای اساسی مكتب سمبولیسم بود كه توسط ورلن، رمبو و … در «عصر روشنگری» بنا نهاده شد و شاعران و نویسندگان بسیاری را با خود همراه كرد كه نیمایوشیج نیز با الهام از ادبیات فرانسه یكی از همراهان این مكتب ادبی شد.</blockquote><blockquote>هدف در شعر آزاد آن است كه شاعر به همان نسبت كه اصول خارجی نظم سازی كهن را به دور می افكند هرچه بیشتر میدان را به موسیقی وكلام واگذارد. در واقع در این سبك ارزش موسیقیایی و آهنگ شعر در درجه اول اهمیت قرارمی گیرد.</blockquote><blockquote>شعر آزاد به دست شاعران سمبولیست فرانسه چهره ای تازه گرفت و به شعری اطلاق می شد كه از همه قواعد شعری كهن بركنار ماند و مجموعه ای از قطعات آهنگدار نابرابر باشد.</blockquote><blockquote>در چنین شعری، قافیه نه در فواصل معین، بلكه به دلخواه شاعر و طبق نیاز موسیقیایی قطعه در جاهای مختلف شعر دیده می شود و «شعر سپید» در زبان فرانسه شعری است كه از قید قافیه به كلی آزاد باشد و آهنگ دار بودن به معنای موسیقی درونی كلام از اجزا جدایی ناپذیر این نوع شعر است. كه این تعاریف كاملاً با ماهیت و سبك اشعار نیما هماهنگی دارد.</blockquote><blockquote>در مجموع می توان گفت كه:</blockquote><blockquote>۱. نیما كوشید تجربه چندنسل از شاعران برجسته فرانسوی را در شعر فارسی بارور سازد.</blockquote><blockquote>۲ . نیما توانست شعر كهن فارسی را كه در شمار پیشروترین شعرهای جهان بود ولی در چند قرن اخیر كارش به دنباله روی و تكرار رسیده بود را با شعر جهان پیوند زند و باردیگر جای والای شعر فارسی را در خانواده شعر جهان به آن بازگرداند.</blockquote><blockquote>۳. نیما توانست عقاید متفاوت و گاه متضاد برخی از بزرگان شعر فرانسه را یكجا در خود جمع كند و از آنها به سود شعر فارسی بهره گیرد. او عقاید و اصول شعری «مالارمه» كه طرفدار عروض و قافیه بود را در كنار نظر انقلابی «رمبو» كه خواستار آزادی كامل شعر بود، قرارداد و با پیوند و هماهنگی بین آنها «شعر سپید» خود را به ادبیات ایران عرضه كرد.</blockquote><blockquote>۴ . نیما از نظر زبانشناسی ذوق شعری ایرانیان را تصحیح كرد و با كاربرد كلمات محلی دایره پسند ایرانیان را در بهره برداری از زبان رایج و جاری سرزمینش گسترش داد. او یكی از بزرگان شعر فولكلور ایران شمرده می شود.</blockquote><blockquote>۵. نیما جملات و اصطلاحات متداول فارسی و صنایع ادبی بدیهی و تكراری را كنار نهاد تا از فرسودگی بیشتر زبان پیشگیری كند و اینچنین زبان شعری كهن فارسی كه تنها استعداد بیان حالات ملایم و شناخته شده عرفانی و احساساتی را داشت، توانایی بیان هیجانات، دغدغه ها، اضطرابات و بی تابی های انسان مدرن امروزی را به دست آورد. بدین ترتیب زبان شعری «ایستا و فرسوده» گذشته را به زبان شعری «پویا و زنده» بدل كرد.</blockquote><blockquote>۶. نیما همچون مالارمه ناب ترین معنی را به كلمات بدوی بخشید. او كلمات جاری را از مفهوم مرسوم و روزمره آن دور كرد و مانند مالارمه شعر را سخنی كامل و ستایشی نسبت به نیروی اعجاب انگیز كلمات تعریف كرد.</blockquote><blockquote>۷. نیما همچون ورلن تخیل و خیال پردازی را در شعر به اوج خود رساند و شعر را در خدمت تخیل و توهم گرفت نه تفكر و تعقل.</blockquote><blockquote>۸. نیما بر «وزن» شعر بسیار تأكید داشت. او وزن را پوششی مناسب برای مفهومات و احساسات شاعر می دانست».<ref name=":0">[https://www.bartarinha.ir/fa/news/282971/%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%D9%8A-%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D9%86%D9%8A%D9%85%D8%A7-%D9%8A%D9%88%D8%B4%D9%8A%D8%AC-%D9%BE%D8%AF%D8%B1-%D8%B4%D8%B9%D8%B1-%D9%86%D9%88 سایت برترینها زندگینامه نیما]</ref></blockquote>
| | در ماه مه ۲۰۱۲، علیرغم طرح صلحی که توسط کوفی عنان، دبیرکل سابق سازمان ملل متحد حمایت شد، او به نفع مسلح کردن شورشیان سوری صحبت کرد و خواستار بمباران سوریه توسط ایالات متحده و شرکای آن در منطقه شد. از اوایل سال ۲۰۱۳، لیبرمن مدیر اجرایی ابتکار سیاست خارجی بود. در نوامبر ۲۰۱۴، لیبرمن به عنوان رئیس مشترک افتخاری ملی گروه مرکزگرا (No Labels) منصوب شد و تا پایان عمر در این سمت خدمت کرد. |
|
| |
|
| == شعر نیمایی ==
| | سناتور لیبرمن، با وجود همراهی با دموکراتها به صراحت در افشای نیات توسعهطلبانه جمهوری اسلامی شهرت دارد. |
| شعر نیمایی، سبکی از شعر معاصر فارسی است که نخستین نمونه شعر نو در ادبیات فارسی بوده و برآمده از نظریه ادبی نیما یوشیج شاعر معاصر ایرانی است. تحولی که نیما انجام داد در دو زمینهی شکل و محتوا در شعر کلاسیک فارسی بود. با انتشار شعر افسانه نیما اساس شعر نو را مطرح کرد که تفاوت بزرگ محتوایی با شعر سنتی ایران داشت.
| |
|
| |
|
| === دیدگاه نیما در بارهی شعر ===
| | جو لیبرمن ۲۷ مارس ۲۰۲۴، در سن ۸۲ سالگی درگذشت.<ref>[https://www.nbcnews.com/politics/politics-news/former-sen-joe-lieberman-died-rcna145377 سایت nbc نیوز]</ref> |
| دیدگاه نیما در بارهی شعر، نگاهی نو است که شیوههای قدیم را به چالش کشیده و شعر را در قالبی نو تعریف میکند. او میگوید: <blockquote>« ادبیات ما باید از هر حیث عوض شود. موضوع تازه کافی نیست و نه این کافی است که مضمونی را بسط داده و به طرز تازه بیان کنیم. نه این کافی است که با پس و پیش کردن قافیه و افزایش و کاهش مصراعها یا وسایل دیگر، دست به فرم تازه زده باشیم. عمده کار این است که طرز کار عوض شود و مدل وصفی و روائی، که در دنیای با شعور آدم هاست، به شعر بدهیم.»</blockquote><blockquote>او در ادامه می گوید: « شعر وزن و قافیه نیست، بلکه وزن و قافیه هم از ابزار کار یک نفر شاعر هستند. همچنین شعر ردیف ساختن مصطلحات و فهرست کلی دادن از مطالب معلوم که در سر زبانها افتاده است نیست. این جور کار به درد دفتر حساببندی یک تجارتخانه میخورد. شعر واسطه تشریح و تاثیر دادن و کوچک کردن معنویات و شکافتن و نمودن درونیهای دقیق و نهفته آنهاست. و تمام کوشش و کاوش شاعر برای آن است که «مخصوصاً شعر را از حیث بیان آن به طبیعت نزدیک کرده و به آن اثردلپذیر نثر را دهد.»<ref>[https://amirye.ir/%D9%86%D9%88%DB%8C%D8%B3%D9%86%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%86-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86%DB%8C/%D9%86%DB%8C%D9%85%D8%A7+%DB%8C%D9%88%D8%B4%DB%8C%D8%AC سایت امیریه مقاله نیما]</ref></blockquote>
| |
|
| |
|
| === شعر مهتاب === | | == بازدید جو لیبرمن از اشرف ۳ == |
| <blockquote></blockquote>'''می تراود مهتاب'''
| | لیبرمن و همسرش خانم هادسا لیبرمن چند بار از اشرف ۳ مقر مجاهدین در آلبانی دیدار کردند. |
|
| |
|
| '''می درخشد شبتاب'''
| | سناتور لیبرمن در سخنرانی خود در اشرف گفت: در نگاه به تاریخچه این جنبش، نکته قابل توجه این است که شما، هم با دیکتاتوری شاه جنگیدید و هم در برابر دیکتاتوری آخوندها ایستادید. |
|
| |
|
| '''نیست یك دم شكندخواب به چشم كس ولیك'''
| | آنها که در جهان استمالت را توصیه میکنند، خود را گول میزنند، آنها اجازه میدهند به دام گفتگوهای احمقانه و بیهوده با آخوندها بیفتند. زمان قاطعیت و ایستادن در کنار مردم ایران فرا رسیده است... |
|
| |
|
| '''غم این خفته چند'''
| | در ارتباط با فعالیتهای جو لیبرمن در حمایت از مقاومت مردم ایران جوئیش ژورنال چنین نوشت: |
|
| |
|
| '''خواب در چشم ترم می شكند'''
| | جوئیش ژورنال ۱۶فروردین: ...فعالیتهای لیبرمن از سیاست داخلی فراتر رفت و منعکسکننده یک دیدگاه گستردهتر در سیاست خارجی بود. |
|
| |
|
| '''نگران با من ایستاده سحر'''
| | دیدگاه او نسبت به رژیم ایران، لیبرمن را از بسیاری از همعصرانش متمایز کرد. طرفداری او از شورای ملی مقاومت ایران (NCRI) و سازمان مجاهدین خلق ایران (ام.یی.کی) فراتر از لفاظیهای صرف بود و نشاندهنده تعهد گستردهتر او به آرمانهای دموکراتیک جهانی و حقوقبشر بود. |
|
| |
|
| '''صبح می خواهد از من'''
| | حمایت لیبرمن ریشه در اعتقاد عمیق به مأموریت آنها برای ایجاد تغییر در ایران داشت، موضعی که باعث احترام و شناخت او در میان همتایان و همکارانش شد. علاوه بر این، تعامل لیبرمن با جنبش مقاومت ایران بر درک او از اهمیت استراتژیک ایران در سیاست خاورمیانه و مبارزه جهانی علیه دیکتاتوری مذهبی و افراطگرایی تأکید کرد... یکی از شخصیتهای محوری در حمایت لیبرمن از مقاومت ایران، تأیید او از طرح ۱۰مادهای مریم رجوی، رئیسجمهور منتخب شورای ملی مقاومت، برای آینده ایران بود که جمهوری سکولار، دموکراتیک و غیرهستهیی ایران را متصور است.. |
|
| |
|
| '''كز مبارك دم او آورم این قوم به جان باخته را بلكه خبر'''
| | سناتور جوزف لیبرمن دربارهی خانم مریم رجوی چنین گفت: |
|
| |
|
| '''در جگر لیكن خاری'''
| | خانم مریم رجوی یک رهبر بزرگ است. او یک طراح فوقالعاده و رهبر یک جنبش است. او الهامبخش است. |
|
| |
|
| '''از ره این سفرم می شكند'''
| | === لیبرمن رئیس گروه اتحاد علیه ایران هستهای === |
| | جوزف لیبرمن در سال ۲۰۲۳ گروه اتحاد علیه ایران هستهای را بنیان گذاشت. |
|
| |
|
| '''نازك آرای تن ساق گلی'''
| | جوزف لیبرمن، رئیس گروه "اتحاد علیه ایران هستهای" و مارک والاس، مدیر این گروه، در پی انتشار اخبار مربوط به توافق برای آزادی شماری از زنان و کودکانی که حماس به گروگان گرفته است، از احتمال آنکه به گفته آنها، آمریکا تسلیم سیاست گروگانگیری جمهوری اسلامی و گروههای نیابتی آن شده باشد، ابراز نگرانی کردند. |
|
| |
|
| '''كه به جانش كشتم'''
| | بر اساس گزارش صدای آمریکا، آنها همچنین از رهایی چندین گروگان از اسارت گروه شبهنظامی حماس استقبال کردند و گفتند که آنها در دست تروریستهای حماس که توسط سپاه پاسداران و قطر تأمین مالی میشوند، وحشت غیرقابل تصوری متحمل شدهاند. |
|
| |
|
| '''و به جان دادمش آب'''
| | در این بیانیه آمده است که حماس باید کاملا پاسخگوی وحشیگری خود در قتل عام هفتم اکتبر باشد. |
|
| |
|
| '''ای دریغا به برم می شكند'''
| | جوزف لیبرمن و مارک والاس گفتند، باج شش میلیارد دلاری که آزادی گروگانهای آمریکایی در ایران را در ماه سپتامبر تضمین کرد، این باور را میان شرکای سپاه پاسداران در حماس و حوثیها ایجاد کرد که این امر میتواند به آنها پول زیادی برساند. |
|
| |
|
| '''دستهای سایم'''
| | آنها به اظهارات علی برکه، از مقامات حماس، اشاره کردند که ضمن تأکید بر توافق آمریکا با جمهوری اسلامی گفته بود: چرا آمریکا با ما مبادله زندانیان را انجام نمیدهد؟ |
|
| |
|
| '''تا دری بگشایم'''
| | کاخ سفید در واکنش به انتقادهای جمهوریخواهان که آزاد کردن شش میلیارد دلار از پولهای بلوکه شده تهران در ازای آزادی پنج آمریکایی بازداشتشده در ایران را با حمله روز پانزدهم مهر حماس به اسرائیل مرتبط میدانند، گفته است که این پول هنوز توسط جمهوری اسلامی هزینه نشده است و در عین حال، فقط میتواند برای نیازهای بشردوستانه استفاده شود. |
|
| |
|
| '''بر عبث می پایم'''
| | در بیانیه رئیس و مدیر گروه "اتحاد علیه ایران هستهای" همچنین اشاره شده است که حوثیها یک کشتی باری مرتبط با اسرائیل را در دریای سرخ ربودند و بیستوپنج خدمه آن را به گروگان گرفتند. |
|
| |
|
| '''كه به در كس آید'''
| | این گروه خواستار بازگرداندن حوثیها به فهرست سازمانهای تروریستی خارجی آمریکا شد و حذف آن توسط دولت جو بایدن در سال ۱۳۹۹ را «اشتباه» دانست. دونالد ترامپ، رئیس جمهوری سابق آمریکا، این گروه را در فهرست سازمانهای تروریستی قرار داده بود. |
|
| |
|
| '''در ودیوار به هم ریخته شان'''
| | حوثیها یک گروه شبهنظامی شیعه هستند که از سال ۱۳۹۳ کنترل صنعا، پایتخت یمن، را در دست دارند. این گروه از حمایت جمهوری اسلامی برخوردار است و درگیریهای متعددی را با دولت یمن و متحدانش، از جمله عربستان سعودی و امارات متحده عربی، انجام داده است. |
|
| |
|
| '''بر سرم می شكند'''
| | جوزف لیبرمن، رئیس گروه "اتحاد علیه ایران هستهای" و مارک والاس، مدیر این گروه میگویند آمریکا با اقدام نظامی کافی علیه شبکه تروریستی سپاه پاسداران پاسخ نداده است و این موضوع، آنها را برای ادامه گروگانگیری جسورتر میکند. |
|
| |
|
| '''می تراود مهتاب'''
| | آنها همچنین خواستار آزادی ۱۹۰ غیرنظامی ربودهشده توسط حماس شدند و تأکید کردند که نباید به تروریستهای مورد حمایت جمهوری اسلامی برای گروگانگیری بیشتر انگیزه داد. |
|
| |
|
| '''می درخشد شبتاب'''
| | ==== بیانیه اتحاد علیه ایران هستهای UANI ==== |
| | (نیویورک) - سناتور جوزف لیبرمن، رئیس و سفیر مارک والاس، مدیرعامل اتحاد علیه ایران هستهای (UANI) بیانیه مشترک زیر را در پی گزارشهایی مبنی بر اینکه مجوز امنیتی رابرت مالی، فرستاده ویژه وزارت خارجه آمریکا در امور ایران، تعلیق شده و از سمت خود به مرخصی اجباری و بدون حقوق فرستاده شده است، منتشر کردند. |
|
| |
|
| '''مانده پای ابله از راه دور'''
| | «گزارشهایی مبنی بر اینکه مقامات ایالات متحده به اندازه کافی از رفتار رابرت مالی، فرستاده ویژه ایران در امور ایران نگران بودند تا مجوز امنیتی وی را تعلیق کنند و اینکه وی به مرخصی بدون حقوق از سمت خود فرستاده شده، مایه نگرانی شدید است. ضروری است که دولت بایدن فاش کند که چه مدت به کنگره اطلاع نداده است که تعاملات دیپلماتیک با عواقب توسط شخصی غیر از آقای مالی انجام شده است و چه زمانی سوء استفاده از اطلاعات طبقه بندی شده صورت گرفته است. توضیح کامل به ویژه در حال حاضر با توجه به تحولات اخیر در مورد گفتگوهای «غیررسمی» که دولت با ایران در رابطه با برنامه هستهای این کشور انجام داده، بسیار حیاتی است. سایت یوآنی |
|
| |
|
| '''بر دم دهكده مردی تنها'''
| | == مصاحبه با فاکسنیوز == |
| | سناتور جوزف لیبرمن روز ۳ اسفند در مصاحبه با تلویزیون فاکس نیوز گفت: زمان آن است که ما علیه مقرات مقرات فرماندهی جنگی که متعلق به رژیم ایران و سپاه پاسداران است تهاجم کنیم. |
|
| |
|
| '''كوله بارش بر دوش'''
| | مجری فاکس نیوز: میخواهم از سناتور سابق ایالت کانتیکات و رئیس بنیاد اتحاد علیه ایران اتمی و کاندید پیشین معاونت ریاستجمهوری و نویسنده کتاب سنتریست سالوشن سؤال میکنم. اخیراً کیتی مک فارلن (مشاور پیشین امنیت ملی زمان ترامپ. م) در برنامه ما بود و گفت قرار است یکی از کشتیهای ما را غرق کنند و این زمانی است که خواهیم دید که پرزیدنت بایدن و آمریکا و جامعه دفاعی ما نهایتاً به حوثیها بگویند دیگر بس است. پاسخ شما چیست؟ |
|
| |
|
| '''دست او بر در می گوید با خود'''
| | سناتور جو لیبرمن: امیدوارم تا آنزمان منتظر نمانیم. برای من کاملاً روشن است که چه خبر است (رژیم). ایران در خاورمیانه علیه ما و متحدان ما و اسراییل و جهان عرب اعلام جنگ کرده است و آنها این جنگ را توسط نیروهای تروریستی خود اعم از حماس، حزبالله، حوثیها و دیگر شبهنظامیان پیش میبرد که ماههاست موشکها را علیه سربازان آمریکایی در عراق و سوریه شلیک میکنند. |
|
| |
|
| '''غم این خفته چند''' | | اکنون زمان آن است که پاسخ دهیم و مقابله کنیم، آمریکا آنرا دفاع از خود میخواند ولی واقعیت این است که این دفاع از خود نیازمند بیش از این است. |
| | [[پرونده:جو لیبرمن ۱.JPG|بندانگشتی|'''جوزف لیبرمن''']] |
| | زمان آن است که ما دست به تهاجم بزنیم از اینکه دیروز به حوثیها ضربه زدیم خوشحالم ولی فکر میکنم برایمان دیگر زمان آن گذشته است و باید شروع به زدن مقرات فرماندهی و جنگی که متعلق به رژیم ایران و سپاه پاسداران است اقدام کنیم. زیرا تا زمانیکه آنها را مجبور به پرداخت هزینه نکنیم آنها بهدنبال سربازان ما خواهند آمد و آنها را در خاورمیانه خواهند کشت و یکی از کشتیهای ما را در آبهای آن منطقه خواهند زد و ما نمیتوانیم اجازه دهیم چنین چیزی اتفاق بیفتد. |
|
| |
|
| '''خواب در چشم ترم میشكند'''<blockquote></blockquote>
| | == انعکاسات درگذشت لیبرمن == |
| == روزشمار زندگی نیما == | |
| تولد: نیما یوشیج (علی اسفندیاری) یوش ۱۵ جمادیالثانی ۱۳۱۵ قمری (۱۱ نوامبر ۱۸۹۷ میلادی) برابر با ۲۱ آبان ۱۲۷۴
| |
|
| |
|
| ۱۲۹۶- دریافت گواهینامه (تصدیق) دورۀ ابتدایی از مدرسۀ عالی سنلوئی در تهران.
| | === مریم رجوی === |
| | فقدان سناتور لیبرمن را به همسرش هادسا،خانواده و دوستان او و مردم آمریکا تسلیت میگویم و برای همسرش هادسا شکیبایی آرزو میکنم. لیبرمن مرد بزرگی که در چند دهه گذشته در میان سیاستمداران آمریکایی قاطعترین سیاست را علیه فاشیسم دینی حاکم بر ایران پیش میبرد و در ۳دهه گذشته از مقاومت ایران حمایت میکرد. او در سختترین شرایط به یاری مجاهدین در اشرف و لیبرتی شتافت و هرکاری توانست برای حفظ امنیت و انتقال امن و سالم آنها به خارج از عراق به عمل آورد. با قدردانی از حمایتهای بیدریغ، مستمر و ارزشمند سناتور لیبرمن فقید از مقاومت ایران، در این لحظات من و اعضای مقاومت بهویژه مجاهدین در اشرف۳ در غم هادسای عزیز شریک هستیم.<ref>[https://m.mojahedin.org/id/366ccdc5-9878-4a9f-a2bd-b3cf83e29877 سایت سازمان مجاهدین خلق ایران به نقل از توییتر خانم مریم رجوی]</ref> |
|
| |
|
| ۱۲۹۸- استخدام و اشتغال در وزارت مالیه. (ادارۀ دارایی)
| | === جو بایدن === |
| | سایت کاخسفید ۹فروردین ۱۴۰۳ |
|
| |
|
| ۱۳۰۰- انتشار «قصۀ رنگ پریده» تهران، مطبعۀ سعادت.
| | جو بایدن شخصاً دربارهٔ درگذشت سناتور لیبرمن نوشت: «جو لیبرمن و من بهمدت ۲۰ سال در سنای آمریکا (بودیم). سناتور لیبرمن در اعتقاداتش پایبند و استوار بود...». |
|
| |
|
| ۱۳۰۱- چاپ و انتشار قسمتی از «افسانه» در روزنامۀ «قرن بیستم» میرزاده عشقی.
| | سخنگوی کاخسفید اعلام کرد: رئیسجمهور آمریکا در تماس با هاداسا لیبرمن فقدان جو لیبرمن را به او و خانواده لیبرمن تسلیت گفته است. وی افزود: «رئیسجمهور و سناتور لیبرمن بهمدت ۲۰ سال با هم در سنای ایالات متحده خدمت کردند. سناتور لیبرمن با پایبندی به اصول، ثباتقدم و نترس از آنچه که اعتقاد داشت درست است دفاع میکرد». |
|
| |
|
| ۱۳۰۲- چاپ و انتشار شعر «ای شب» در مجلۀ بهار.
| | === بیل کلینتون === |
| | بیل کلینتون رئیسجمهور سابق آمریکا از سوی خودش و هیلاری کلینتون نوشت: «بعد از آنکه من بهمدت هشت سال بهعنوان رئیسجمهور با (جو لیبرمن) کار کردم، هیلاری مفتخر بود همراه با او در سنا خدمت کند. وی بهمدت ۲۴سال بهخوبی مردم کانتیکت را نمایندگی کرد و همواره بر اعتقاداتش پایبند بود». |
|
| |
|
| ۱۳۰۳- چاپ و انتشار کتاب «منتخبات آثار» توسط محمدضیاء هشترودی، تهران، کتابخانۀ بروخیم.
| | === جرج بوش === |
| | جرج بوش رئیسجمهور سابق آمریکا اعلام کرد «جو (لیبرمن) یک آمریکایی خوب و یکی از شایستهترین افرادی بود که در زمان اقامتم در واشنگتن ملاقات کردم... چه در شکست و چه در پیروزی، جو لیبرمن همیشه یک شخص محترم بود». |
|
| |
|
| ۱۳۰۵- عقدکنان رسمی نیما یوشیج با عالیه جهانگیری، فرزند میرزا اسماعیل شیرازی و دخترعمۀ میرزا جهانگیرخان صوراسرافیل، تهران ششم اردیبهشت.
| | === ال گور === |
| | ال گور معاون پیشین رئیسجمهور و کاندیدای ریاستجمهوری بههمراه جو لیبرمن بهعنوان معاونش در سال ۲۰۰۰، نوشت: «او یک رهبر بهواقع با استعداد بود که شخصیت مهربان و ارادهٔ قویاش، او را به نیرویی قابل اتکا تبدیل میکرد... باعث افتخار بود که در مسیر مبارزات انتخاباتی در کنار او بودم. من برای همیشه قدردان تلاشهای خستگیناپذیرش برای ساختن آیندهیی بهتر خواهم بود». |
|
| |
|
| ۱۳۰۵- درگذشت میرزا ابراهیمخان اعظام السلطنۀ نوری، پدر نیما.
| | === سناتور میچ مککانل === |
| | بیانیهٔ سناتور میچ مککانل رهبر جمهوریخواهان در سنای آمریکا: «امروز، من به کل سنا میپیوندم تا به همسر سناتور لیبرمن، هاداسا، فرزندان و نوههای او و تمام خانواده لیبرمن در سوگ یک دولتمرد برجسته و پرافتخار تسلیت بگویم». |
|
| |
|
| ۱۳۰۵- چاپ و انتشار کتاب «فریادها» شامل منظومۀ «خانوادۀ سرباز و سه شعر دیگر».
| | === سناتور چاک شومر === |
| | سناتور چاک شومر رهبر دموکراتها در سنای آمریکا اعلام کرد: «از شنیدن خبر درگذشت همکار سابقمان، سناتور جو لیبرمن، شوکه شدم. قلب من با همسر او هاداسا و خانواده لیبرمن است و برای همه کسانی که او را میشناختند و دوستش داشتند دعا میکنم». |
|
| |
|
| ۱۳۰۷- انتقال (نیما و عالیه) به بابل و تدریس در مدارس بارفروش (بابل).
| | === آلخو ویدال کوادراس === |
| | دکتر آلخو ویدال کوادراس معاون اول پیشین پارلمان اروپا و رئیس کمیتهٔ بینالمللی در جستجوی عدالت با ابراز تسلیتهای صمیمانه به خانواده سناتور جو لیبرمن نوشت: او مردی با جایگاه بالای سیاسی، بسیار خوشقلب و حامی بزرگ مقاومت ایران در برابر دیکتاتوری مذهبی حاکم بر ایران بود». |
|
| |
|
| ۱۳۰۹- انتقال و تدریس در لاهیجان و رشت.
| | === خبرگزاری رویتر === |
| | خبرگزاری رویترز در گزارشی زیر عنوان «سناتور پیشین جو لیبرمن در سن ۸۲سالگی درگذشت»، تصاویری را از سناتور لیبرمن منتشر کرد و نوشت: |
|
| |
|
| ۱۳۰۹- نگارش داستان «مرقد آقا» چاپ شده در چاپخانۀ کلالۀ خاور.
| | «سناتور پیشین ایالات متحده طی مراسمی در کمپ اشرف۳ مقر سازمان مجاهدین خلق ایران در مانز در آلبانی در ۱۳ژوئیه۲۰۱۹ سخنرانی کرد. |
|
| |
|
| ۱۳۱۰- انتقال به آستارا و تدریس در دبیرستان (حکیم نظامی) پسران و عالیه جهانگیر به سمت مدیر تنها مدرسۀ دخترانه در آستارا.
| | در ۱۹سپتامبر۲۰۲۳ این سناتور پیشین ایالات متحده خود را آمادهٔ سخنرانی میکند در حالی که ایرانیان مقیم آمریکا و دیگران در تظاهراتی در نزدیکی مقر ملل متحد در اعتراض به دیدار ابراهیم رئیسی رئیسجمهور (رژیم) ایران در شهر نیویورک آماده میکنند. |
|
| |
|
| ۱۳۱۲- انتقال از آستارا به تهران و تدریس در مدارس تهران.
| | === فاکس نیوز === |
| | فاکس نیوز زیر عنوان: «جو لیبرمن در سن ۸۲ سالگی یک میراث سیاسی از خود بر جای میگذارد»، همراه با تصویری از سخنرانی جو لیبرمن در کنفرانس ۱۷اوت۲۰۲۲ دفتر شورای ملی مقاومت در واشنگتن، نوشت: «سناتور پیشین جو لیبرمن در پنلی بهمیزبانی دفتر نمایندگی شورای ملی مقاومت ایران در واشنگتن دیسی سخنرانی کرد. دفتر نمایندگی این شورا در آمریکا این کنفرانس را بهمناسبت ۲۰مین سالگرد اولین کنفرانس مطبوعاتی خود در سال۲۰۰۲ دربارهٔ تهدید برنامهٔ تسلیحات اتمی (رژیم) ایران برگزار کرد». |
|
| |
|
| ۱۳۱۶- تدریس در مدرسۀ صنعتی تهران.
| | === پولیتیکو === |
| | پولیتیکو در گزارشی تحت عنوان «جو لیبرمن، کاندیدای معاون ریاستجمهوری سال۲۰۰۰ در سن ۸۲سالگی درگذشت» با انتشار عکسی از سخنرانی سناتور لیبرمن در تظاهرات نیویورک، نوشت: «جو لیبرمن در این تظاهرات در سال۲۰۱۹ خواهان تغییر رژیم در ایران شد». |
|
| |
|
| ۱۳۱۷- عضویت در هیئت تحریریۀ مجلۀ «موسیقی» به مدیریت غلامحسین مینباشیان به همراهی صادق هدایت، عبدالحسین نوشین و محمدضیاء هشترودی.
| | === واشنگتن پست === |
| | واشنگتنپست نوشت: جوزف لیبرمن، سناتور استوار و مستقلی بود که پس از چهار دوره سناتور بودن برای بهعهده گرفتن پست معاونت رئیسجمهور در سال ۲۰۰۰ کاندیدا شد. او به موضعگیریهای عمومی در مورد مسائل سیاسی ادامه داد. . |
|
| |
|
| ۱۳۱۷- انتشار شعر و رسالۀ «ارزش احساسات در زندگی هنرپیشگان» در این مجله.
| | سایت آلگماینرنوشت: لیبرمن نامزد معاونت ریاستجمهوری حزب دموکرات در انتخابات سال ۲۰۰۰ و طرفدار مخالفان رژیم ایران بود که بهدنبال سرنگونی رژیم حاکم در تهران هستند. |
| | |
| ۱۳ اسفندماه سال ۱۳۲۱ ساعت هفت صبح تولد شراگیم یوشیج در بیمارستان نجمیۀ تهران چهارراه یوسفآباد.
| |
| | |
| ۱۳۲۵- شرکت در نخستین کنگرۀ نویسندگان ایران، خانۀ «وکس» شوروی، خواندن شعر «آی آدمها» و زندگینامۀ خودنوشت، توسط نیما. درآن شب با تبانیِ پرویز ناتل خانلری پسرخالۀ نیما و مهدی حمیدی شیرازی و همدستانش برق را قطع کردند؛ اما نیما توانست در نور یک شمع شعر «آی آدمها» را بخواند.
| |
| | |
| ۱۳۲۶- همکاری با مجلۀ ماهانۀ «مردم» و انتشار شعر «پادشاه فتح» در این مجله.
| |
| | |
| ۱۳۲۷- کوچ از تهران، چهارراه یوسفآباد، کوچۀ پاریس به شمیران، تجریش، خیابان دزاشیب، کوچۀ حقیقت، در منزلی که نیما ساخته بود و نیمهکاره مانده بود.
| |
| | |
| ۱۳۲۷- همکاری با مجلههای «خروس جنگی» و «کویر» به دعوت زندهیاد غلامحسین قریب.
| |
| | |
| ۱۳۲۹- چاپ و انتشار منظومۀ «افسانه» توسط انتشارات خیام با مقدمۀ احمد شاملو.
| |
| | |
| ۱۳۲۹- چاپ و انتشار کتاب «دو نامه»، نامه از نیما یوشیج به شین پرتو و از شین پرتو به نیما یوشیج.
| |
| | |
| ۱۳۳۲- دستگیری نیما از طرف سازمان امنیت و شهربانی به دستور تیمسار بختیار در تهران (زندان شهربانی خیابان سوم اسفند).
| |
| | |
| ۱۳۳۳- انتشار مجموعۀ کوچکی به نام «کیست؟ چیست؟» در ۹۶ صفحه، در قطع جیبی، بهکوشش ابوالقاسم جنتی عطایی، انتشارات احمد ناصحی.
| |
| | |
| ۱۳۳۴- چاپ و انتشار کتاب «ارزش احساسات» نثر دربارۀ شعر فارسی، بهکوشش ابوالقاسم جنتی عطایی، تهران، انتشارات صفیعلیشاه.
| |
| | |
| ۱۳۳۵- نوشتن وصيت نامه
| |
| | |
| ۱۳۳۶- چاپ و انتشار منظومۀ «مانلی» بهکوشش ابوالقاسم جنتی عطایی، تهران، انتشارات صفیعلیشاه.
| |
| | |
| ۱۳۳۸- نیما یوشیج در نیمهشب ۱۳ دیماه به پیشنهاد شراگیم یوشیج بهصورت امانت در امامزاده عبدالله شهرری تهران به خاک سپرده شد.
| |
| | |
| ۱۳۷۲- انتقال کالبد نیما به «یوش» توسط شراگیم یوشیج و همکاری اقوام و بستگان و اهالی یوش از امامزاده عبدالله تهران به زادگاهش یوش و خاکسپاری در حیاط خانۀ یوش
| |
| | |
| (روز ۲۵ نبش قبر و روز ۲۶ شهریورماه سال ۱۳۷۲ انتقال کالبد نیما به دهکدۀ یوش)
| |
| | |
| ۱۳۷۵- ثبت نام نیما در فهرست مشاهیر جهان توسط سازمان علمی، فرهنگی یونسکو<ref>[http://www.nimayooshij.com/fullcontent/Persian/74/%d8%b1%d9%88%d8%b2-%d8%b4%d9%85%d8%a7%d8%b1-%d8%b2%d9%86%d8%af%da%af%d9%8a-%d9%86%db%8c%d9%85%d8%a7/ سایت نیما یوشیج روز شمار]</ref>
| |
| | |
| == گاهشمار آثار نیما ==
| |
| ۱۳۳۹- چاپ و انتشار کتاب «افسانه و رباعیات» با نظارت دکتر محمد معین و بازنویسی رباعیات توسط عالیه جهانگیری و شراگیم یوشیج، مؤسسۀ روزنامۀ «کیهان» در تهران
| |
| | |
| (اولین کتاب بعد از خاموشی نیما به همت و کوشش عالیه جهانگیر).
| |
| | |
| ۱۳۴۲- چاپ و انتشار «برگزیدۀ اشعار نیما یوشیج»، بهکوشش سیروس طاهباز، تهران، انتشارات کتابهای جیبی مؤسسۀ فرانکلین.
| |
| | |
| ۱۳۴۴- چاپ و انتشار مجموعۀ «ماخ اولا»، گردآوری، نسخهبرداری و تدوین سیروس طاهباز، تهران، انتشارات شمس.
| |
| | |
| ۱۳۴۵- چاپ و انتشار مجموعۀ «شعر من»، گردآوری، نسخهبرداری و تدوین سیروس طاهباز، تهران، انتشارات مروارید.
| |
| | |
| ۱۳۴۶- چاپ و انتشار کتاب «شهر شب، شهر صبح»، گردآوری، نسخهبرداری و تدوین سیروس طاهباز، تهران، انتشارات مروارید.
| |
| | |
| ۱۳۴۶- چاپ و انتشار مجموعۀ «ناقوس»، گردآوری، نسخهبرداری و تدوین سیروس طاهباز، تهران انتشارات مروارید.
| |
| | |
| ۱۳۴۸- چاپ و انتشار کتاب «تعریف و تبصره و یادداشتهای دیگر»، گردآوری، نسخهبرداری و تدوین سیروس طاهباز، تهران، انتشارات امیرکبیر.
| |
| | |
| ۱۳۴۹- چاپ و انتشار مجموعه «قلمانداز»، گردآوری، نسخهبرداری و تدوین سیروس طاهباز، تهران، انتشارات دنیا.
| |
| | |
| ۱۳۴۹- چاپ و انتشار کتاب «آهو و پرندهها» قصه برای کودکان، ویرایش سیروس طاهباز و نقاشیهای بهمن دادخواه، تهران، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان.
| |
| | |
| ۱۳۵۰- چاپ و انتشار کتاب «توکایی در قفس»، ویرایش سیروس طاهباز و نقاشیهای بهمن دادخواه، تهران، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان.
| |
| | |
| ۱۳۵۰- چاپ و انتشار کتاب «دنیا خانۀ من است» (پنجاه نامه از نیما یوشیج)، گردآوری، نسخهبرداری و تدوین سیروس طاهباز، تهران، انتشارات زمان.
| |
| | |
| ۱۳۵0- چاپ و انتشار کتاب «نامههای نیما به همسرش عالیه» نسخهبرداری و تدوین شراگیم یوشیج و مینا میرهادی (یوشیج)، تهران، انتشارات آگاه.
| |
| | |
| ۱۳۵۰- چاپ و انتشار کتاب «کندوهای شکسته» (مجموعه داستان)، گردآوری، نسخهبرداری و تدوین سیروس طاهباز، تهران، انتشارات نیل.
| |
| | |
| ۱۳۵۱- انتشار «کشتی طوفان» (مجموعه نامههای نیما یوشیج)، گردآوری، نسخهبرداری و تدوین سیروس طاهباز، تهران، انتشارات دنیا.
| |
| | |
| ۱۳۵۰- چاپ و انتشار کتاب «ارزش احساسات و پنج مقاله در شعر و نمایش»، گردآوری، نسخهبرداری و تدوین سیروس طاهباز، تهران، انتشارات گوتنبرگ.
| |
| | |
| ۱۳۵۰- چاپ و انتشار کتاب «آب در خوابگه مورچگان» (۵۴۰ رباعی)، نسخهبرداری عالیه جهانگیری، تهران، انتشارات امیرکبیر.
| |
| | |
| ۱۳۵۰- چاپ و انتشار کتاب «حرفهای همسایه» (دربارۀ شعر و شاعری) ، گردآوری، نسخهبرداری و تدوین سیروس طاهباز، تهران، انتشارات دنیا.
| |
| | |
| ۱۳۵۲- چاپ و انتشار کتاب «مانلی و خانۀ سریویلی»، گردآوری، نسخهبرداری و تدوین سیروس طاهباز، تهران، انتشارات امیرکبیر.
| |
| | |
| ۱۳۵۴- چاپ و انتشار کتاب «ستارهای در زمین» (مجموعۀ نامه)، گردآوری، نسخهبرداری و تدوین سیروس طاهباز، تهران، انتشارات توس.
| |
| | |
| ۱۳64- چاپ و انتشار کتاب مجموعه «فریادهای دیگر و عنکبوت رنگ»، گردآوری، نسخهبرداری و تدوین سیروس طاهباز، تهران، انتشارت دنیا.
| |
| | |
| ۱۳۶۹- چاپ و انتشار کتاب «برگزیدۀ اشعار و یادداشتهای روزانه»، بهکوشش سیروس طاهباز، تهران، انتشارات بزرگمهر.
| |
| | |
| ۱۳۷۶- چاپ اول و انتشار کتاب «مجموعۀ نامههای نیما یوشیج» نسخهبرداری و تدوین شراگیم یوشیج و مینا میرهادی (یوشیج) تهران، انتشارات نگاه.
| |
| | |
| ۱۳۷۶- کنگرۀ بزرگداشت صدمین سال تولد نیمای بزرگ از طرف سازمان جهانی یونسکو در ایران و سراسر جهان بهعنوان یکی از بزرگترین مشاهیر و مفاخر جهان در تهران برگزار شد.
| |
| | |
| ۱۳۷۹- چاپ و انتشار کتاب «غول و نقاش» (دو طرح برای کودکان)، بهکوشش سیروس طاهباز و نقاشی بهرام دبیری، تهران، نشر ماهریز.
| |
| | |
| چاپ و انتشار کتاب «دو سفرنامه از نیما یوشیج» (بارفروش و رشت)، بهکوشش علی میرانصاری، تهران، سازمان اسناد ملی ایران.
| |
| | |
| ۱۳۸۵- چاپ و انتشار کتاب «دربارۀ هنر و شعر و شاعری»، بهکوشش سیروس طاهباز، تهران، انتشارات نگاه.
| |
| | |
| ۱۳۸۷- چاپ و انتشار کتاب «دیوان رباعیات نیما یوشیج»، نسخهبرداری و تدوین شراگیم یوشیج و مینا میرهادی (یوشیج) تهران، انتشارات مروارید.
| |
| | |
| ۱۳۸۷- چاپ و انتشار کتاب «یادداشتهای روزانۀ نیما یوشیج، بهکوشش و نسخهبرداری و تنظیم و تدوین شراگیم یوشیج، تهران، انتشارات مروارید.
| |
| | |
| ۱۳۹۶ - چاپ و انتشار کتاب «دفترهای نیما» (مجموعۀ آثار منثور نیما یوشیج)، به مراقبت شراگیم یوشیج، تهران، انتشارات رشدیه.<ref name=":1" />
| |
| | |
| == وصیّتنامه نیما یوشیج ==
| |
| شب دوشنبه ۲۸ خرداد ۱۳۳۵
| |
| [[پرونده:مزار نیما.JPG|بندانگشتی|'''سنگ مزار نیما''']]
| |
| امشب فکر میکردم با این گذران کثیف که من داشتهام بزرگی که فقیر و ذلیل میشود حقیقةً جای تحسّر است. فکر میکردم برای دکتر حسین مفتاح چیزی بنویسم که وصیتنامهی من باشد ؛ به این نحو که بعد از من هیچکس حق دست زدن به آثار مرا ندارد. بهجز دکتر محمّد معین، اگر چه او مخالف ذوق من باشد.
| |
| | |
| دکتر محمّد معین حق دارد در آثار من کنجکاوی کند. ضمناً دکتر ابوالقاسم جنّتی عطائی و آل احمد با او باشند؛ به شرطی که هر دو با هم باشند.
| |
| | |
| ولی هیچیک از کسانی که به پیروی از من شعر صادر فرمودهاند در کار نباشند. دکتر محمّد معین که مَثَل صحیح علم و دانش است، کاغذ پارههای مرا بازدید کند. دکتر محمّد معین که هنوز او را ندیدهام مثل کسی است که او را دیدهام. اگر شرعاً میتوانم قیّم برای ولد خود داشته باشم، دکتر محمّد معین قیّم است؛ ولو اینکه او شعر مرا دوست نداشته باشد. امّا ما در زمانی هستیم که ممکن است همهی این اشخاص نامبرده از هم بدشان بیاید، و چقدر بیچاره است انسان ... !<ref name=":0" /><blockquote></blockquote>
| |
|
| |
|
| == منابع == | | == منابع == |
| <references /><references />
| |