۱٬۶۵۱
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۵: | خط ۵: | ||
| image = قائم مقام فراهانی.jpg | | image = قائم مقام فراهانی.jpg | ||
| caption = | | caption = | ||
| office1 = | | office1 = صدراعظم ایران | ||
| monarch1 = | | monarch1 = محمد شاه قاجار | ||
| term_start1 = رمضان ۱۲۵۰ | | term_start1 = رمضان ۱۲۵۰ | ||
| term_end1 = ۲۹ صفر ۱۲۵۱ | | term_end1 = ۲۹ صفر ۱۲۵۱ | ||
| predecessor1 = | | predecessor1 = عبدالله خان امینالدوله | ||
| successor1 = | | successor1 = حاج میرزا آقاسی | ||
| office2 = پیشکار | | office2 = پیشکار عباس میرزا و محمد شاه | ||
| primeminister2 = | | primeminister2 = | ||
| term_start2 = | | term_start2 = | ||
خط ۲۳: | خط ۲۳: | ||
| predecessor3 = | | predecessor3 = | ||
| successor3 = | | successor3 = | ||
| birth_date = ۱۱۵۸ | | birth_date = ۱۱۵۸ خورشیدی | ||
| birth_place = | | birth_place = مهرآباد، اراک | ||
| death_date = ۱۲۱۴ | | death_date = ۱۲۱۴ خورشیدی | ||
| death_place = | | death_place = تهران | ||
| nationality = | | nationality = ایران | ||
| residence = | | residence = | ||
| alma_mater = | | alma_mater = | ||
خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
| otherparty = | | otherparty = | ||
| spouse = | | spouse = | ||
| children = | | children = میرزا علی قائممقام | ||
| occupation = سیاستمدار | | occupation = سیاستمدار | ||
| profession = | | profession = | ||
| cabinet = | | cabinet = | ||
| religion = | | religion = اسلام | ||
| signature = | | signature = | ||
| awards = | | awards = | ||
خط ۴۵: | خط ۴۵: | ||
== کودکی و نوجوانی == | == کودکی و نوجوانی == | ||
میرزا ابوالقاسم قائم مقام فراهانی معروف به «سید الوزرا» در سال | میرزا ابوالقاسم قائم مقام فراهانی معروف به «سید الوزرا» در سال ۱۱۹۳ هجری قمری برابر با ۱۱۵۸ خورشیدی در هزاوه فراهان از توابع اراک به دنیا آمد. پدرش میرزا عیسی «قائم مقام اول» فرزند میرزا حسن و مادرش دختر میرزا محمدحسین فراهانی بود. او دوران کودکی را نزد پدر و مادر سپری کرد و خواندن و نوشتن را فراگرفت. اصل و نسب قائم مقام به حاج میرزا محمدحسین فراهانی مرتبط است. حاج میرزا محمدحسین فراهانی پس از ورود [[کریمخان زند]] به شیراز و تصرف شهر و انتخاب آن برای پایتخت حکومت زندیه به عنوان وزیر در دستگاه پادشاهی کریمخان مشغول کار شد و به زودی با کارهای دیوانی و روال کار زندیان آشنا شد و از تبحر و استادی خوبی برخوردار گردید.<ref>قائم مقام فراهانی، پناهی سمنانی، ص ۶۲ و ۶۳</ref> | ||
== زندگی سیاسی == | == زندگی سیاسی == | ||
با مرگ میرزاحسن، پیشکاری یا وزارت ولیعهد و دیگر وظایف میرزاحسن به ابوالقاسم محول گردید. بنابراین وی با دستور پدر از تهران به تبریز فراخوانده شد و با فرمان دولتی به شغل برادر منصوب گشت. نظم و نظامی را که پدرش میرزا بزرگ آغاز کرده بود، تعقیب و با کمک مستشاران فرانسوی و انگلیسی سپاهیان ایران را منظم کرد و در بسیاری از جنگهای ایران و روس شرکت داشت. | |||
در سال ۱۲۰۰ | در سال ۱۲۰۰ خورشیدی پدرش میرزا بزرگ قائم مقام درگذشت و بین دو پسرش، میرزا ابوالقاسم و میرزا موسی، بر سر جانشینی پدر نزاع افتاد و حاجی میرزا آقاسی به حمایت میرزا موسی برخاست، ولی اقدامات او به نتیجه نرسید و سرانجام میرزا ابوالقاسم به امر فتحعلی شاه به جانشینی پدر با تمام امتیازات او نائل آمد و لقب «سیدالوزراء» و «قائممقام» یافت و به وزارت نایبالسلطنه ولیعهد ایران رسید و از همین تاریخ بود که اختلاف حاجی میرزا آقاسی و قائم مقام و همچنین اختلاف «بزیمکی (خودی)» و «اوزگه (بیگانه)» به وجود آمد. قائم مقام که ذاتاً مردی بینا و مغرور بود با بعضی از کارهای ولیعهد مخالفت میکرد، پس از یک سال وزارت در اثر تلقین بدخواهان به اتهام دوستی با روسها از کار برکنار شد و سه سال در تبریز به بیکاری گذراند. | ||
اما پس از سه سال معزولی و خانه نشینی، در سال ۱۲۰۴ | اما پس از سه سال معزولی و خانه نشینی، در سال ۱۲۰۴ خورشیدی دوباره به پیشکاری آذربایجان و وزارت نایبالسلطنه منصوب شد. در سال ۱۲۰۵ خورشیدی فتحعلی شاه به آذربایجان رفت و مجلسی از رجال و اعیان و روحانیون و سرداران و سران ایلات و عشایر ترتیب داد تا درباره صلح یا ادامه جنگ با روسها، به مشورت پردازند. در این مجلس تقریباً عقیده عموم به ادامه جنگ بود. اما قائم مقام بر خلاف عقیده همه با مقایسه نیروی مالی و نظامی طرفین، اظهار داشت که ناچار باید با روسها از در صلح درآمد. این نظر، که صحت آن بعدها بر همه ثابت شد، در آن روز همهمهای در مجلس انداخت و جمعی بر وی تاختند و او را به داشتن روابط نهانی با روسها متهم کردند. | ||
پس دوباره از کار برکنار و به خراسان اعزام شد. جنگ با روسها ادامه یافت و به شکست ایران انجامید؛ تا در ماه آبان سال ۱۲۰۶ | پس دوباره از کار برکنار و به خراسان اعزام شد. جنگ با روسها ادامه یافت و به شکست ایران انجامید؛ تا در ماه آبان سال ۱۲۰۶ خورشیدی برابر با نوامبر ۱۸۲۷ میلادی قوای روس به فرماندهی گراف پاسکوویچ تا تبریز راند. شاه قائم مقام را از خراسان خواست و دلجویی کرد و با دستورهای لازم و اختیار نامه عقد صلح به نام ولیعهد، به تبریز روانه نمود. | ||
میرزا ابوالقاسم در کار صلح و بستن پیمان با روس، | میرزا ابوالقاسم در کار صلح و بستن پیمان با روس، تلاش فراوان کرد و در ضمن معاهده، تزار را حامی خانواده عباس میرزا ساخت و پادشاهی را با وجود برادران بزرگ و مقتدر دیگر در فرزندان او مستقر کرد. | ||
=== عهدنامهی ترکمانچای === | === عهدنامهی ترکمانچای === | ||
عهدنامه ترکمانچای در یکم اسفند ۱۲۰۶ برابر با ۲۱ فوریه ۱۸۲۸ میلادی به خط قائم مقام تنظیم و امضا شد و قائم مقام، که خود حامل نسخه عهدنامه بود، به تهران آمد، و | عهدنامه ترکمانچای در یکم اسفند ۱۲۰۶ برابر با ۲۱ فوریه ۱۸۲۸ میلادی به خط قائم مقام تنظیم و امضا شد و قائم مقام، که خود حامل نسخه عهدنامه بود، به تهران آمد، و دربارهی آن توضیحات لازم داد و شش کرور تومان غرامت را که مطابق عهدنامه بایستی به دولت روس پرداخت شود، گرفت و بار دیگر در اوایل سال ۱۲۱۲ خورشیدی نایبالسلطنه برای دفع فتنه یاغیان افغانی عازم هرات شد و قائم مقام را نیز همراه برد. عباس میرزا که بیماری سل داشت، در مشهد بستری شد و فرزند خود، محمد میرزا، را مأمور فتح هرات کرد. هرات در محاصره بود که عباس میرزا درگذشت و قائم مقام، که جنگ را صلاح نمیدانست، با یارمحمدخان افغانی عهدنامه صلح بست و به تهران بازگشت. محمد میرزا در خرداد ماه ۱۲۱۳ به تهران وارد شد و در همان ماه جشن ولیعهدی او به جای پدر برپا شد و ولیعهد ایران به فرمانروایی آذربایجان و قائممقام به وزارت او عازم تبریز شدند. | ||
=== به تخت نشانیدن و صدارت اعظمی محمدشاه === | === به تخت نشانیدن و صدارت اعظمی محمدشاه === | ||
زمانی که فتحعلی شاه در آبان ۱۲۱۳ در اصفهان | زمانی که فتحعلی شاه در آبان ۱۲۱۳ در اصفهان درگذشت، خبرش به آذربایجان رسید و محمد شاه قصد عزیمت به پایتخت را کرد. قائم مقام، جهانگیر میرزا و خسرو میرزا، دو برادر شاه، را که در قلعه اردبیل زندانی بودند را نابینا کرد تا وسایل جلوس او را فراهم آورد. در ماه رجب، در تبریز، خطبه به نام او خوانده شد و شاه به زودی به همراهی قائممقام به تهران حرکت کرد و روز ۲۵ آذر ۱۲۱۳ به تهران وارد شد و از نو تاجگذاری برگزار و قائم مقام را به منصب صدارت اعظم مشغول کشورداری شد و ظل السلطان، فرمانفرما، ملک آرا، رکن الدوله و سایر اعمام شاه و گردنکشان دیگر را به جای خود نشاند. | ||
=== توطئه و قتل === | === توطئه و قتل === | ||
با این همه خدمت، به صدارت محمد شاه دیر نپایید. سختگیریهای وی در رابطه با انگلستان که به دنبال ایجاد تجارتخانه و گرفتن امتیاز از دولت ایران بود، باعث دشمنی آنها با وی گردید. سِر جان کمبل، | با این همه خدمت، به صدارت محمد شاه دیر نپایید. سختگیریهای وی در رابطه با انگلستان که به دنبال ایجاد تجارتخانه و گرفتن امتیاز از دولت ایران بود، باعث دشمنی آنها با وی گردید. سِر جان کمبل، نماینده بریتانیا، با اخذ بودجه و خرج آن در جهت بدنام کردن میرزا، موفق شد موجب بدبینی مردم و حکومت به وی شود. از سوی دیگر میرزا ابوالحسن خان ایلچی که حقوقبگیر انگلیس بود و ماهانه ۱۰۰۰ روپیه از آنها دریافت میکرد، اقدام به بدبین کردن شاه و القای این که قائم مقام با روسها سر و سر دارد و به دنبال سرنگونی شاه است کرد و در حضرت عبدالعظیم بست نشست تا وقتی که شاه قایم مقام را خلع کند. | ||
شاه در سال دوم سلطنت خود (۱۸۳۵ میلادی) دستور داد | شاه در سال دوم سلطنت خود (۱۸۳۵ میلادی) دستور داد قائم مقام را در باغ نگارستان، محل ییلاقی خانواده سلطنتی، زندانی و پس از چند روز خفه کردند و بدین قرار به زندگانی مردی که از بزرگان ایران و ابلغ المترسلین آن زمان بود، در سال ۱۲۱۴ هجری خورشیدی پایان داده شد. | ||
ﺳﻔﯿر ﺍﻧﮕﻠﯿﺲ، ﻗﺘﻞ ﻗﺎﺋﻢ ﻣﻘﺎﻡ ﻓرﺍﻫﺎﻧﯽ رﺍ ﺩر ﮐﺘﺎﺏ "ﺣﻘﻮﻕ ﺑﮕﯿرﺍﻥ ﺍﻧﮕﻠﯿﺲ ﺩر ﺍﯾرﺍﻥ" ﭼﻨﯿﻦ ﺗﻌرﯾﻒ میکند:<blockquote>«ﻗﺎﺋﻢﻣﻘﺎﻡ ﻓرﺍﻫﺎﻧﯽ ﺗﻨﻬﺎ ﺍﯾرﺍﻧﯽ ﻭﻃﻦ ﭘرﺳﺘﯽ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻧﺘﻮﺍﻧﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩﯾﻢ ﺍﻭ رﺍ ﺑﺨرﯾﻢ. ﻫر رﺷﻮﻩ ﺍﯼ ﮐﻪ ﺑﺪﻭ ﻣﯿﺪﺍﺩﯾﻢ، میگرﻓﺖ، ﺍﻣﺎ ﺁنرا ﺑﻪ ﺷﺎﻩ ﻣﯿﺪﺍﺩ ...! ﺳرﺍﻧﺠﺎﻡ ﻧﺎﻣﻪ ﺍﯼ ﺑﻪ ﺩﻭﻟﺖ ﻋﺎﻟﯿﻪ ﺍﻧﮕﻠﯿﺲ ﻧﻮﺷﺘﻢ ﻭ ﺑرﺍﯼ ﮐﺸﺘﻦ ﺍﯾﺸﺎﻥ ﺩرﺧﻮﺍﺳﺖ ﭘﻮﻝ ﮐرﺩﻡ ...! ﭘﺲ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﭘﻮﻝ ﻓرﺳﺘﺎﺩﻩ ﺷﺪ، ﺷﺒﺎﻧﻪ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﺍﻣﺎﻡ ﺟﻤﻌﻪ ﺗﻬرﺍﻥ رﻓﺘﻢ ﻭ ﻣﻘﺪﺍرﯼ رﺍ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻭ ﻣﻘﺪﺍرﯼ رﺍ ﻫﻢ ﺟﻬﺖ ﻋﻮﺍﻣﻠﺶ ﺑﺪﻭ ﺩﺍﺩﻡ ﻭ ﮔﻔﺘﻢ: ﺑﺎﯾﺪ ﮐﻪ ﻭﯼ رﺍ ﺗﮑﻔﯿر ﮐﻨﻨﺪ ...!؟ ﻓرﺩﺍ ﺩر ﻫﻤﻪ ﻣﺴﺎﺟﺪ ﺗﻬرﺍﻥ رﻭﺣﺎﻧﯿﻮﻥ ﺑر ﻣﻨﺒر رﻓﺘﻪ ﻭ ﺑﺎﻧﮓ ﺑر ﺁﻭرﺩﻧﺪ: ﮐﻪ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﺎﻥ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺍﯾﻦ ﮐﺎﻓر ﻓرﯾﺎﺩ ﻓرﯾﺎﺩ ﺍﻭ ﺩﻭﻟﺖ ﺍﺳﻼﻡ رﺍ ﺑر ﺯﻣﯿﻦ ﺯﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ... ﺳر ﻭ ﺻﺪﺍ ﮐﻪ ﺑﺎﻻ ﮔرﻓﺖ ﺷﺎﻩ ﺍﺑﺘﺪﺍ ﺍﻭ رﺍ ﻋﺰﻝ ﮐرﺩﻩ ﻭ ﭘﺲ ﺍﺯ ﯾﮏ ﻫﻔﺘﻪ، ﻓرﻣﺎﻥ ﻗﺘﻞ ﺗﻨﻬﺎ ﺍﯾرﺍﻧﯽ ﻭﻃﻦ ﭘرﺳﺖ رﺍ ﺍﻣﻀﺎﺀ ﮐرﺩ. ﭘﺲ ﺍﺯ ﻗﺘﻞ ﺁﻥ ﺑﺰرگﻣرﺩ، ﺳﻮﺍر ﺑر ﺍﺳﺐ ﺷﺪﻡ ﺗﺎ ﻭﺍﮐﻨﺶ ﻣرﺩﻡ رﺍ ﺩر ﺷﻬر ﺑﺒﯿﻨﻢ. ﺩﯾﺪﻡ ﺍﯾﻦ ﻣرﺩﻡ ﺍﺑﻠﻪ ﻓرﻭﻣﺎﯾﻪ ﺑﺴﺎﻥ ﺷﺐ ﻋﯿﺪ ﯾﮑﺪﯾﮕر رﺍ ﺩر ﺁﻏﻮﺵ ﮐﺸﯿﺪﻩ ﻭ ﮐﺸﺘﻪ ﺷﺪﻥ ﺍﯾﻦ ﮐﺎﻓر ﻣﻠﺤﺪ رﺍ ﺑﻪ ﻫﻢ ﺗﺒرﯾﮏ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻨﺪ.»<ref>حقوقبگیران انگلیس در ایران، اسماعیل رائین، چاپ ۱۳۴۷</ref></blockquote> | |||
ﭘﺲ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﭘﻮﻝ | |||
ﺑﺎﯾﺪ ﮐﻪ ﻭﯼ | |||
ﮐﻪ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﺎﻥ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺍﯾﻦ | |||
ﭘﺲ ﺍﺯ ﻗﺘﻞ ﺁﻥ | |||
ﺩﯾﺪﻡ ﺍﯾﻦ | |||
ﻭ ﮐﺸﺘﻪ ﺷﺪﻥ ﺍﯾﻦ | |||
== ویژگیهای فردی == | == ویژگیهای فردی == |
ویرایش