کاربر:Ehsan/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۶۰: خط ۶۰:
| پانویس =
| پانویس =
}}
}}
'''دکتر عبدالرحمان بیگ وثوق قاسملو''' پسر آقا محمد خان وثوق قاسملو مالک محال دره‌ی قاسملو مابین اشنویه و ارومیه، معروف به '''قاسملو''' {{به کردی|عه‌بدولڕه‌حمان قاسملوو}} (زادهٔ ۱ دی ۱۳۰۹ در [[ارومیه]]، [[ایران]] – درگذشتهٔ ۲۲ تیر ۱۳۶۸ در [[وین]]، [[اتریش]]) فعال سیاسی [[چپ (گرایش سیاسی)|چپ]] و دبیرکل [[حزب دموکرات کردستان ایران]] و نمایندهٔ مردم [[استان آذربایجان غربی]] در [[مجلس خبرگان قانون اساسی]] بود.
'''دکتر عبدالرحمان قاسملو''' (زادهٔ ۱ دی ۱۳۰۹ در [[ارومیه]]، [[ایران]] – ترور در۲۲ تیر ۱۳۶۸) دبیرکل حزب دموکرات کردستان ایران بود. پس ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ و تشکیل شورای ملی مقاومت ایران این حزب به آن پیوست و از هم‌پیمانان مجاهدین خلق بود.  


== زندگی ==
عبدالرحمان قاسلمو پس از مدتی به دلیل تمایل برای مذاکره با رژیم ایران از شورای ملی مقاومت جدا شد.
 
عبدالرحمان قاسلمو در جریان این مذاکرات در جلسه‌ای در وین توسط  افراد اعزام شده از سوی جمهوری اسلامی ترور شد.
 
== زندگی عبدالرحمان قاسلمو ==
=== کودکی ===
=== کودکی ===
قاسملو ۲۲ دسامبر سال ۱۹۳۰ م برابر با ۱ دیماه ۱۳۰۹ خورشیدی در شهر [[ارومیه]] مرکز [[استان آذربایجان غربی]] متولد شد. پدر او، محمد خان قاسملو، از [[ارباب‌رعیتی|فئودال‌های]] [[ملی‌گرایی|ناسیونالیست]] [[ایل شکاک]] بود. در انتهای سده ۱۹ میلادی، شاه به او لقب وثوق‌الدیوان داد. مادر او زن سوم پدرش بود و یک [[مسیحی]] [[آشوری‌ها|آشوری]] بود که به [[اسلام]] تغییر دین داده بود. تحصیلات ابتدایی و متوسطه را ابتدا در [[ارومیه]] و سپس در [[تهران]] به پایان رسانید<ref name="قاسملو در ایرانیکا">{{یادکرد وب|عنوان=QĀSEMLU, ʿABD-AL-RAḤMĀN – Encyclopaedia Iranica|نشانی=http://www.iranicaonline.org/articles/qasemlu|وبگاه=www.iranicaonline.org|بازبینی=2019-07-17}}</ref> و به [[دبیرستان البرز|کالج آمریکایی‌ها]] در تهران رفت.<ref>{{یادکرد وب|عنوان=دیار و نادیار|نشانی=https://diarunadiar.org/|وبگاه=دیار و نادیار|بازبینی=2019-07-17|کد زبان=fa-IR|archiveurl=https://web.archive.org/web/20190717022920/https://diarunadiar.org/|archivedate=۱۷ ژوئیه ۲۰۱۹|dead-url=yes}}</ref>
عبدالرحمان قاسلمو در ۲۲ دسامبر سال ۱۹۳۰ م برابر با ۱ دیماه ۱۳۰۹ خورشیدی در ارومیه به دنیا آمد. پدر او، محمد خان قاسملو، از فئودال‌های ناسیونالیست ایل شکاک بود. در انتهای سده ۱۹ میلادی، شاه به او لقب وثوق‌الدیوان داد. مادر او یک مسیحی آشوری بود که به [[اسلام]] گرویده بود. عبدالرحمان قاسلمو تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در ارومیه و سپس در تهران به پایان رسانید<ref name="قاسملو در ایرانیکا">{{یادکرد وب|عنوان=QĀSEMLU, ʿABD-AL-RAḤMĀN – Encyclopaedia Iranica|نشانی=http://www.iranicaonline.org/articles/qasemlu|وبگاه=www.iranicaonline.org|بازبینی=2019-07-17}}</ref> او برای ادامه تحصیل به کالج آمریکایی‌ها در تهران رفت.<ref>{{یادکرد وب|عنوان=دیار و نادیار|نشانی=https://diarunadiar.org/|وبگاه=دیار و نادیار|بازبینی=2019-07-17|کد زبان=fa-IR|archiveurl=https://web.archive.org/web/20190717022920/https://diarunadiar.org/|archivedate=۱۷ ژوئیه ۲۰۱۹|dead-url=yes}}</ref>
 
عبدالرحمان قاسلمو  علاوه بر زبان مادریش، به زبان‌های فارسی، عربی، ترکی، استانبولی، آشوری، فرانسوی، انگلیسی و چک و اسلواکی نیز صحبت می‌کرد. <ref>{{cite web|url=http://www.kurdistanukurd.com/en/wtar.php?id=12|title=I wrote the book to denounce the assassination by the Iranian regime and the complicity of the Austrian authorities|author=Carol Prunhuber|date=26 May 2010|work=London, House of Lords|publisher=London, House of Lords|accessdate=1 February 2013|archiveurl=https://web.archive.org/web/20131212151847/http://www.kurdistanukurd.com/en/wtar.php?id=12|archivedate=۱۲ دسامبر ۲۰۱۳|dead-url=yes}}</ref><ref>{{cite book|last=Prunhuber|first=Carol|title=The Passion and Death of Rahman the Kurd: Dreaming Kurdistan|url=http://www.carolprunhuber.com/thebook.html|accessdate=1 February 2013|year=2010|publisher=iUniverse|isbn=978-1-4401-7816-0|archiveurl=https://web.archive.org/web/20130825185956/http://carolprunhuber.com/thebook.html|archivedate=۲۵ اوت ۲۰۱۳|dead-url=yes}}</ref>
 
== فعالیت‌های سیاسی ==
عبدالرحمان قاسلمو در سال ۱۳۲۴ فعالیت سیاسی خود را با تشکیل اتحادیهٔ جوانان دمکرات کردستان در شهر ارومیه آغاز کرد.پس از سقوط  [[جمهوری مهاباد]]  در سال ۱۳۲۵ وی جهت تحصیل به تهران رفت و در سال ۱۳۲۷ به پاریس سفر کرد. عبدالرحمان قاسلمو در سال ۱۳۲۵ در فرانسه با همکاری چند تن دیگر از دانشجویان کرد انجمن دانشجویان کرد در اروپا را تأسیس کرد.
 
وی سپس به عنوان اولین بورسیه ایرانی «اتحادیه بین‌المللی دانشجویان» به پراگ پایتخت [[چکسلواکی]] رفت.
 
او در پراگ در فعالیت‌های اتحادیهٔ بین‌المللی دانشجویان نیز شرکت داشت. او در این دوران در بیشتر گردهمایی‌ها و کنفرانسهای فدراسیون جهانی جوانان در شهر بوداپست، پایتخت مجارستان به عنوان نمایندهٔ ایران مشارکت می‌نمود.


قاسملو علاوه بر زبان مادریش که کردی بود، زبانهای فارسی، عربی، ترکی آذری، ترکی استانبولی، آشوری، فرانسوی، انگلیسی، چکی و اسلواکی را نیز به روانی صحبت می‌کرد و به آلمانی نیز آشنایی داشت.<ref>{{cite web|url=http://www.saradistribution.com/abdurahmanqasimlo.htm |title=Dr Abdul Rahman Ghassemlou|work= Sara Distribution|accessdate=1 February 2013}}</ref><ref>{{cite web|url=http://www.kurdistanukurd.com/en/wtar.php?id=12|title=I wrote the book to denounce the assassination by the Iranian regime and the complicity of the Austrian authorities|author=Carol Prunhuber|date=26 May 2010|work=London, House of Lords|publisher=London, House of Lords|accessdate=1 February 2013|archiveurl=https://web.archive.org/web/20131212151847/http://www.kurdistanukurd.com/en/wtar.php?id=12|archivedate=۱۲ دسامبر ۲۰۱۳|dead-url=yes}}</ref><ref>{{cite book|last=Prunhuber|first=Carol|title=The Passion and Death of Rahman the Kurd: Dreaming Kurdistan|url=http://www.carolprunhuber.com/thebook.html|accessdate=1 February 2013|year=2010|publisher=iUniverse|isbn=978-1-4401-7816-0|archiveurl=https://web.archive.org/web/20130825185956/http://carolprunhuber.com/thebook.html|archivedate=۲۵ اوت ۲۰۱۳|dead-url=yes}}</ref>
عبدالرحمان قاسلمو پس از فارغ التحصیل شدن از دانشگاه پراگ با مدرک لیسانس علوم اجتماعی در سال ۱۳۳۱ و در زمان حکومت مصدق به ایران بازگشت.


=== بزرگسالی ===
او بعد از مدت کوتاهی از تهران به مهاباد رفته و وارد فعالیت‌های حزبی حزب دموکرات کردستان شد.  
قاسملو در سال ۱۳۲۴ فعالیت سیاسی خود را با تشکیل اتحادیهٔ جوانان دمکرات کردستان در شهر ارومیه آغاز کرد. سال ۱۳۲۵ [[جمهوری مهاباد]] سقوط کرد. متعاقب آن وی نیز جهت تحصیل راهی تهران گشت و در سال ۱۳۲۷ برای ادامه تحصیل به پاریس، پایتخت فرانسه رفت. رسیدن به پاریس مصادف با تیراندازی به سوی شاه در دانشگاه تهران (۱۵ بهمن ۱۳۲۷) بود. در همان مدت اقامت خود در فرانسه با همکاری چند تن دیگر از دانشجویان کرد انجمن دانشجویان کرد در اروپا را تأسیس کرد.


قاسملو به عنوان اولین بورسیه ایرانی «[[اتحادیه بین‌المللی دانشجویان]]» به [[پراگ]] پایتخت [[چکسلواکی]] رفت.
عبدالرحمان قاسلمو  بعد از [[کودتای ۲۸ مرداد]] مجبور به مخفی شدن گشت. او در این دوران سرپرستی روزنامه «کردستان» ارگان مرکزی حزب را به عهده داشت و سپس یک کمیته مرکزی برای فعالیت‌های حزب دموکرات کردستان تشکیل داد.


طی مدتی که در پراگ مشغول تحصیل بود در فعالیت‌های اتحادیهٔ بین‌المللی دانشجویان نیز شرکت داشت. سال ۱۳۳۰ به نمایندگی از سوی دانشجویان ایرانی در دومین کنگرهٔ آن سازمان که در شهر پراگ برگزار گردید شرکت کرد. در همان مدت به عنوان نمایندهٔ ایران در بیشتر گردهمایی‌ها و کنفرانسهای فدراسیون جهانی جوانان در شهر بوداپست، پایتخت مجارستان شرکت می‌کرد.
عبدالرحمن قاسملو پس از پنج سال فعالیت سیاسی مجددا در سال ۱۳۳۶ به چکسلواکی رفت. او در سال ۱۳۴۱ در دانشگاه پراگ مدرک دکترای اقتصاد گرفت و تا سال ۱۳۴۹ در دانشگاهی در آن‌جا تدریس می‌کرد.


در سال ۱۳۳۱ در زمان حکومت [[مصدق]]، قاسملو بعد از اینکه در [[دانشگاه پراگ]] موفق به اخذ لیسانس علوم اجتماعی و سیاسی شد، به ایران بازگشت. در آن موقع میان حزب دمکرات کردستان و [[حزب توده]] ایران وحدت تشکیلاتی وجود داشت. قاسملو پس از شش ماه فعالیت در تهران به مهاباد برگشت و در آنجا مسۆلیت کار حزبی را به عهده گرفت. بعد از [[کودتای ۲۸ مرداد]] سال ۱۳۳۲ ناچار شد به فعالیت مخفی روی آورده و مخفیانه در تهران و کردستان مشغول فعالیت حزبی شود.
عبدالرحمان قاسلمو در این دوران چند کتاب در رابطه با مسائل اقتصادی و اجتماعی نوشت که از معروف‌ترین آن‌ها کتاب کرد و کردستان است.
در این فاصله سرپرستی روزنامه «[[کردستان]]»، ارگان مرکزی حزب را بر عهده داشت که تنها پنج شماره آن مخفیانه به چاپ رسید و نیز در همین مدت بود که یک کمیته سراسری جهت فعالیت‌های حزب دمکرات کردستان به سرپرستی وی تشکیل گردید.


بعد از شکست [[جمهوری مهاباد]]، سطح رشد و تنزل جنبش کردها، به سطح اختلاف میان [[روابط ایران و عراق]] بستگی پیدا کرد. در آن زمان مرکز حزب دمکرات کردستان ایران به عراق انتقال یافت. در زمان عبدالرحمان قاسملو روابط بین حزب دمکرات کردستان با [[حزب بعث عراق]] به سطح همکاری رسید.
در سال ۱۳۴۹ عبدالرحمان قاسلمو به ایران بازگشت و در تلاش برای احیای فعالیت‌های حزب دموکرات کردستان برآمد.  


عبدالرحمن قاسملو پس از پنج سال فعالیت سیاسی در ایران و به ویژه در کردستان، سال ۱۳۳۶ بار دیگر به چکسلواکی رفت. در سال ۱۳۳۷(۱۹۵۸) پس از پیروزی انقلاب [[عراق]] همراه با تنی چند از اعضای مسئول حزبی کوشش نمودند با اقامت در خاک عراق، سازمانهای حزبی را در داخل کشور احیا نمایند.
در [[کنگره سوم]] حزب که در خردادماه سال ۱۳۵۰ برگزار شد، قاسملو به عضویت کمیتهٔ مرکزی و سپس در سال ۱۳۵۲ به دبیرکلی حزب دمکرات کردستان انتخاب شد.


سال ۱۳۴۱(۱۹۶۲) قاسملو در دانشگاه پراگ به اخذ درجه دکترا در [[رشته علوم اقتصادی]] نایل آمد و تا سال ۱۳۴۹ در آن دانشگاه درس «اقتصاد سرمایه‌داری و اقتصاد سوسیالیستی و تئوری رشد اقتصادی» را تدریس می‌کرد.
عبدالرحمن قاسملو در سال ۱۳۶۰ (۱۹۸۱ میلادی) به [[شورای ملی مقاومت ایران]] پیوست و با مجاهدین خلق هم‌پیمان شد اما پس از چند سال به جهت مذاکره با سران جمهوری اسلامی از آن‌ها جدا شد. به گفته‌ی ناظران، اصرار و تلاش مجاهدین خلق برای منصرف کردن وی از مذاکره نتیجه‌ای نداد و او در سال ۱۳۶۳ از شورای ملی مقاومت خارج شد. عبدالرحمن قاسملو در در سال ۱۳۶۵ پیغامی مبنی بر ترک مخاصمه به رهبران ایران داد اما در جریان همین مذاکرات توسط جمهوری اسلامی در جلسه ملاقات در وین به قتل رسید.<ref>{{یادکرد وب |url=http://hashemirafsanjani.ir/content/پیغام-عبدالرحمن-قاسملو-به-هاشمی-چه-بود؟-گزارش-محمد-جواد-لاریجانی-از-سفر-پاکستان |title=پیغام عبدالرحمن قاسملو به هاشمی چه بود؟/ گزارش محمد جواد لاریجانی از سفر پاکستان |accessdate=۲۴ اکتبر ۲۰۱۹ |archiveurl=https://web.archive.org/web/20160704221325/http://hashemirafsanjani.ir/content/پیغام-عبدالرحمن-قاسملو-به-هاشمی-چه-بود؟-گزارش-محمد-جواد-لاریجانی-از-سفر-پاکستان |archivedate=۴ ژوئیه ۲۰۱۶ |dead-url=yes}}</ref>


در این فاصله قاسملو چند کتاب و جزوه را در رابطه با مشکلات اقتصادی، اجتماعی و سیاسی به رشته تحریر درآورد که معروفترین آن‌ها کتاب «[[کرد و کردستان]]» است
== ترور عبدالرحمان قاسملو  ==
. این کتاب که در اصل به زبان چکی به رشته تحریر درآمده‌است تاکنون به زبانهای انگلیسی، اسلواکی، لهستانی، عربی، کردی، فارسی و بخش‌هایی از آن نیز به فرانسه ترجمه و منتشر شده‌است. یکی از کارهای به یاد ماندنی وی نوشتن دیباچه دیوان هیمن است.<ref>[http://www.enghelabe-eslami.com/صفحه-ای-از-تاریخ/17624-2011-11-06-23-02-21.html ویکی‌لیکس: قاسملو، صدام، طالبانی، رجوی، و آمریکا «Peshmergekan]</ref>
عبدالرحمن قاسملو در روز ۲۲ تیر ۱۳۶۸ در حالی که برای رسیدن به راه‌حل مسالمت آمیز با تنی چند از نمایندگان رژیم ایران در وین بر سر میز گفتگو برای مذاکرات صلح نشسته بود کشته شد.<ref>{{یادکرد خبر|عنوان=صداهای ناشنیده از آخرین لحظات ترور رهبران کرد در وین|نشانی=http://www.bbc.com/persian/iran-features-49007137|تاریخ=2019-07-16|تاریخ بازبینی=2019-07-17|زبان=fa|نام=ژیار|نام خانوادگی=گل|ناشر=BBC Farsi|doi=|تاریخ بازدید=}}</ref>  


سال ۱۳۴۹ بعد از صدور بیانیهٔ ۱۱ مارس و توافق میان رهبری جنبش کردستان عراق با دولت آن کشور امکان فعالیت سیاسی در کردستان ایران بیشتر شد. در این فرصت قاسملو از اروپا بازگشت و به یاری چند نفر از یاران نزدیک خود مسئولیت احیای سازمانهای حزب دمکرات کردستان را به عهده گرفت.
در کتاب تاریخ مدرن کردها آمده‌است خمینی فتوای خود را در رابطه با او صادر کرده بود. برای او قاسملو یک فرد «طاغی» وحزب او «حزب شیطان» بود.<ref group="پاورقی">قاسملو به خود مختاری در چهارچوب ایران اعتقاد داشت. روزنامه لوموند در 6 مارس 1979 [به نقل از او] نوشت: «آنانی که شعار جدایی طلبی را طرح میکنند واپسگرا میباشند. کردهای چپگرا خواستار خودمختاری سازنده هستند». اما برای خمینی بین خودمختاری و جداییطلبی هیچ تفاوتی وجود نداشت. او فتوای خود را صادر کرده بود. برای او قاسملو یک فرد «طاغی» وحزب او «حزب شیطان» بود. (پ David McDowell: A Modern History of the Kurds. 1, S. 272..)</ref> حکم مرگ عبدالرحمان قاسملو یکی از آخرین فرمان‌هایی است که [[روح‌الله خمینی|خمینی]] شخصأ آن را امضاء نموده‌است.


در [[کنگره سوم]] حزب که در خردادماه سال ۱۳۵۰ برگزار شد، قاسملو به عضویت کمیتهٔ مرکزی و سپس در سال ۱۳۵۲ به دبیرکلی حزب دمکرات کردستان انتخاب شد و از آن به بعد در همهٔ کنگره‌های حزبی به عنوان دبیرکل برگزیده شد.
در روز ۳ ژوئن ۱۹۸۹ خمینی مرد. کمیته عملیات ویژه اجرای فرامین وی را در دستور کار قرار داد.<ref group="پاورقی">اولین هدف عملیات «کمیته ویژه» ترور رهبری حزب دمکرات کردستان ایران بود. دادگاه برلین در رأی صادره در خاتمۀ پروندۀ میکونوس، فرمان ترور دولتی را چنین توضیح می‌دهد: «به منظور خفه کردن صدای قاسملو، رهبری سیاسی ایران تصمیم می‌گیرد که با رهبری حزب دمکرات کردستان ایران نه فقط با تکیه بر ابزار سیاسی مبارزه کند، بلکه او را از بین ببرد. ترور دبیر کل اسبق حزب دمکرات، دکتر عبدالرحمان قاسملو، و دو نفر از دستیارانش در 13 ژوییه 1989 در شهر وین نتیجه بلافصل این تصمیم بوده‌است. سرنخ قرمزی که وقایع وین و برلین را به یکدیگر گره می‌زند به وضوح قابل رؤیت می‌باشد». دفتر دادگاه برلین: حکم دادگاه در پروندۀ میکونوس. گزارش شماره 97/38 به خبرگزاریها به مورخۀ 10 آپریل 1.</ref> تصمیم‌گیری برای ترور او توسط کمیته‌یی اتخاذ شد که اعضای آن عبارت بودند از :
* رئیس جمهور علی اکبر هاشمی رفسنجانی
* رهبر مذهبی علی خامنهای
* وزیر اطلاعات علی فلاحیان
* وزیر سپاه شمخانی
* وزیر امور خارجه علی اکبر ولایتی<ref group="پاورقی">«شاهد C» در دادگاه میکونوس چنین اظهار داشت: «سلول اطلاعاتی پاسداران خبر داد که قاسملو بعنوان سخنگوی حزب دمکرات کردستان ایران میخواهد مذاکراتی را به منظور آرامکردن جو سیاسی انجام دهد. این مذاکرات میتوانند به عنوان یک فاکتور جدی سیاسی مطرح گردند. به همین دلیل او میبایست در فاز اولیه چنین فعالیتهایی از سر راه برداشته شود». نامه وزیر دادگستری، نیکلاس میشا لک، به خانم مادلینا پترو ویچ در 8 جولای1. [مترجم: اظهارات «شاهد سین» منعکس در پرودندۀ «دادگاه میکونوس».</ref>
اجرای عملیات به تیم ضربتی «هیت» (Hit-Team) واگذار شد که از ایران برای اجرای عملیات به وین اعزام گشت. این تیم در شمار زبده‌ترین و پیچیده‌ترین تیم‌های ترور محسوب می‌شد که تا کنون برای انجام عملیات برون‌مرزی مأموریت یافته بود. از طرف کمیته امنیت سه نفر برای این منظور انتخاب گشتند.  


قاسملو در سال ۱۳۶۰ (۱۹۸۱ میلادی) به [[شورای ملی مقاومت ایران]] پیوست.<ref name=twquarterly>{{cite journal|last=Sreberny-Mohammadi|first=Annabelle|author2=Ali Mohammadi|title=Post-Revolutionary Iranian Exiles: A Study in Impotence|journal=Third World Quarterly|date=January 1987|volume=9|issue=1|pages=108–129|url=http://www.jstor.org/stable/3991849|doi=10.1080/01436598708419964}}</ref>
مرکز فرماندهی در قرارگاه رمضان پادگان پانزدهم سپاه پاسداران مستقر بود.<ref>این یکی از 16 پادگانی است که مستقیماً زیر نظر رفسنجانی اداره میشد و دارای سه وظیفۀ محوری است: انجام عملیات علیه عراق، سرکوب کردهای ایرانی و اجرای عملیات تروریستی در خارج از کشور. قرارگاه رمضان در شهر کرمانشاه و در حاشیه منطقه کردنشین مسقر است. محمود جعفری صحرارودی به عنوان فرد مورد اطمینان رئیس جمهور رفسنجانی فرماندهی این قراگاه را بهعهده داشت. این شخص در کردستان بسرعت مراحل ترقی را طی نمود: در سال (1365) 1986 او فرمانده طرح وعملیات پادگان شماره 15 پاسداران بود، سال (1366) 1987 فرمانده سپاه پاسداران وی را به فرماندهی قرارگاه فتح درمنطقه سقز منصوب گردانید، در سال (1367) 1988 به ستاد فرماندهی پادگان شماره 15 پاسداران در کرمانشاه منتقل گردید. قرارگاه «فتح» مسئول کنترل فعالیتهای کردها در خارج از مرزهای ایران میباشد. دفتر سازمان مجاهدین خلق ایران در آلمان. «توضیحات پیرامون قتل قاسملو» تاریخ 16 جولای 1 (25 تیر 1368)</ref>صحراردوی با نام مستعار«رحیمی» با گروه‌های کرد در ارتباط بود. صحراردوی در عملیات وین «رئیس هیاٌت اعزامی ایران» بود. او با پاسپورت دیپلماتیک، مستقیماً زیر نظر رفسنجانی انجام وظیفه می‌کرد.در این مأموریت امیر منصور بزرگیان اصل به عنوان مأمور رابط، پل ارتباطی بین وزارت امنیت در تهران و قرارگاه «رمضان» بود. او تحت عنوان محافظ شخصی به وین وارد شد. وظایف محوله به حاجی مصطفوی آجوادی، قائم مقام مدیر عامل سپاه پاسداران<ref group="پاورقی">او که تحت نام «حاج آقا» معروف است، در زمرۀ «مسئولین بخش حفاظت ِ وزارت خارجه محسوب میشد و با تأسیس وزارت سپاه پاسداران در سال (1363) 1984 به سِمَت قائم مقام مدیر عامل ادارۀ «روابط برون مرزی» این وزراتخانه منصوب گردید».</ref> شامل معاملات اسلحه تا سازماندهی عملیات ترور بود.


قاسملو در سال ۱۳۶۵ پیغامی مبنی بر ترک مخاصمه به رهبران ایران داد.<ref>{{یادکرد وب |url=http://hashemirafsanjani.ir/content/پیغام-عبدالرحمن-قاسملو-به-هاشمی-چه-بود؟-گزارش-محمد-جواد-لاریجانی-از-سفر-پاکستان |title=پیغام عبدالرحمن قاسملو به هاشمی چه بود؟/ گزارش محمد جواد لاریجانی از سفر پاکستان |accessdate=۲۴ اکتبر ۲۰۱۹ |archiveurl=https://web.archive.org/web/20160704221325/http://hashemirafsanjani.ir/content/پیغام-عبدالرحمن-قاسملو-به-هاشمی-چه-بود؟-گزارش-محمد-جواد-لاریجانی-از-سفر-پاکستان |archivedate=۴ ژوئیه ۲۰۱۶ |dead-url=yes}}</ref>
ترور عبدالرحمن قاسملو در پوش مذاکره انجام شد. وی از طریق جلال طالبانی به جمهوری اسلامی پیام داده بود حاضر به مذاکره با حکومت تهران برای کنار گذاشتن مبارزه مسلحانه است. در مذاکرات دور اول طالبانی نیز حضور داشت و او را معاون وی نوشیروان امین همراهی می‌کرد.  


==== ترور عبدالرحمان قاسلملو دبیر کل حزب دمکرات کردستان ایران ====
گفته می‌شود طرف مذاکره ایرانی سعی می‌کند طالبانی را از روند مذاکرات خارج نمایند.  
در کتاب تاریخ مدرن کردها آمده‌است خمینی فتوای خود را در رابطه با او صادر کرده بود. برای او قاسملو یک فرد «طاغی» وحزب او «حزب شیطان» بود.<ref group="پاورقی">قاسملو به خود مختاری در چهارچوب ایران اعتقاد داشت. روزنامه لوموند در 6 مارس 1979 [به نقل از او] نوشت: «آنانی که شعار جدایی طلبی را طرح میکنند واپسگرا میباشند. کردهای چپگرا خواستار خودمختاری سازنده هستند». اما برای خمینی بین خودمختاری و جداییطلبی هیچ تفاوتی وجود نداشت. او فتوای خود را صادر کرده بود. برای او قاسملو یک فرد «طاغی» وحزب او «حزب شیطان» بود. (پ David McDowell: A Modern History of the Kurds. 1, S. 272..)</ref> حکم مرگ عبدالرحمان قاسملو یکی از آخرین فرمانهایی است که آیت الله خمینی شخصأ آن را امضاء نموده‌است. در روز ۳ ژوئن ۱۹۸۹ خمینی می‌میرد. کمیته عملیات ویژه<ref>اولین هدف عملیات «کمیته ویژه» ترور رهبری حزب دمکرات کردستان ایران بود. دادگاه برلین در رأی صادره در خاتمۀ پروندۀ میکونوس، فرمان ترور دولتی را چنین توضیح می‌دهد: «به منظور خفه کردن صدای قاسملو، رهبری سیاسی ایران تصمیم می‌گیرد که با رهبری حزب دمکرات کردستان ایران نه فقط با تکیه بر ابزار سیاسی مبارزه کند، بلکه او را از بین ببرد. ترور دبیر کل اسبق حزب دمکرات، دکتر عبدالرحمان قاسملو، و دو نفر از دستیارانش در 13 ژوییه 1989 در شهر وین نتیجه بلافصل این تصمیم بوده‌است. سرنخ قرمزی که وقایع وین و برلین را به یکدیگر گره می‌زند به وضوح قابل رؤیت می‌باشد». دفتر دادگاه برلین: حکم دادگاه در پروندۀ میکونوس. گزارش شماره 97/38 به خبرگزاریها به مورخۀ 10 آپریل 1.</ref> اجرای فرامین وی را در دستور کار قرار می‌دهد.<ref group="پاورقی">«شاهد C» در دادگاه میکونوس چنین اظهار داشت: «سلول اطلاعاتی پاسداران خبر داد که قاسملو بعنوان سخنگوی حزب دمکرات کردستان ایران میخواهد مذاکراتی را به منظور آرامکردن جو سیاسی انجام دهد. این مذاکرات میتوانند به عنوان یک فاکتور جدی سیاسی مطرح گردند. به همین دلیل او میبایست در فاز اولیه چنین فعالیتهایی از سر راه برداشته شود». نامه وزیر دادگستری، نیکلاس میشا لک، به خانم مادلینا پترو ویچ در 8 جولای1. [مترجم: اظهارات «شاهد سین» منعکس در پرودندۀ «دادگاه میکونوس».</ref> تصمیم‌گیری برای ترور او توسط کمیته‌یی اتخاذ شد که اعضای آن عبارت بودند از :رئیس جمهور علی اکبر هاشمی رفسنجانی، رهبر مذهبی علی خامنهای، وزیر اطلاعات علی فلاحیان، وزیر سپاه شمخانی و وزیر امور خارجه علی اکبر ولایتی. اجرای عملیات به تیم ضربتی «هیت» (Hit-Team) واگذار شد که از ایران برای اجرای عملیات به وین اعزام شد. این تیم در شمار زبدهترین و پیچیدهترین تیمهای ترور محسوب میشد که تا کنون برای انجام عملیات برونمرزی مأموریت یافته بود. از طرف کمیته امنیت سه نفر برای این منظور انتخاب میگردند. مرکز فرماندهی در قرارگاه رمضان پادگان پانزدهم سپاه پاسداران مستقر بود.<ref>این یکی از 16 پادگانی است که مستقیماً زیر نظر رفسنجانی اداره میشد و دارای سه وظیفۀ محوری است: انجام عملیات علیه عراق، سرکوب کردهای ایرانی و اجرای عملیات تروریستی در خارج از کشور. قرارگاه رمضان در شهر کرمانشاه و در حاشیه منطقه کردنشین مسقر است. محمود جعفری صحرارودی به عنوان فرد مورد اطمینان رئیس جمهور رفسنجانی فرماندهی این قراگاه را بهعهده داشت. این شخص در کردستان بسرعت مراحل ترقی را طی نمود: در سال (1365) 1986 او فرمانده طرح وعملیات پادگان شماره 15 پاسداران بود، سال (1366) 1987 فرمانده سپاه پاسداران وی را به فرماندهی قرارگاه فتح درمنطقه سقز منصوب گردانید، در سال (1367) 1988 به ستاد فرماندهی پادگان شماره 15 پاسداران در کرمانشاه منتقل گردید. قرارگاه «فتح» مسئول کنترل فعالیتهای کردها در خارج از مرزهای ایران میباشد. دفتر سازمان مجاهدین خلق ایران در آلمان. «توضیحات پیرامون قتل قاسملو» تاریخ 16 جولای 1 (25 تیر 1368)</ref>صحراردوی با نام مستعار«رحیمی» با گروه‌های کرد در ارتباط میباشد. مأموریت ‌ی مستتر صحراردوی در عملیات وین «رئیس هیاٌت اعزامی ایران» بوده‌است. برای او پاسپورت دیپلماتیک تهیه میگردد و مستقیماً زیر نظر رفسنجانی انجام وظیفه مینماید. امیر منصور بزرگیان اصل به عنوان مأمور رابط، پل ارتباطی بین وزارت امنییت در تهران و قرارگاه «رمضان» میباشد. او تحت عنوان محافظ شخصی به وین وارد میشود. وظایف محوله به حاجی مصطفوی آجوادی، قائم مقام مدیر عامل سپاه پاسداران<ref>او که تحت نام «حاج آقا» معروف است، در زمرۀ «مسئولین بخش حفاظت ِ وزارت خارجه محسوب میشد و با تأسیس وزارت سپاه پاسداران در سال (1363) 1984 به سِمَت قائم مقام مدیر عامل ادارۀ «روابط برون مرزی» این وزراتخانه منصوب گردید».</ref> شامل معاملات اسلحه تا سازماندهی عملیات ترور میباشد. این ترور در پوش پذیرش مذاکره با قاسملو که از طریق طالبانی به جمهوری اسلامی پیام داده بود حاضر به مذاکره با حکومت تهران برای کنار گذاشتن مبارزه مسلحانه است صورت می‌گیرد. در مذاکرات دور اول طالبانی هم حضور داشت و او را معاون وی نوشیروان امین همراهی می‌کند. ملاقات بدون نتیجه به پایان می‌رسد. ایرانیها سعی می‌کنند طالبانی را از روند مذاکراتی که ساخته و پرداختۀ او بود خارج نمایند. دلایل آن‌ها هم به اعتقاد «تیم ضربتی مبارزه با تروریسم در وزرارت داخلۀ اتریش» (EBT) کاملاً روشن است: «طرف ایرانی نمی‌تواند این ریسک را بپذیرد که چنین شاهدی در عملیات ترور حضور داشته باشد. از طرفی هم ایرانیها نمی‌توانستند او [طالبانی] را به عنوان متحد خود که امکان داشت شاهدی پردرد سر شود از سر راه حذف نمایند. از طرفی دیگر آن‌ها مجبور می‌شدند او را هم به عنوان دوست نزدیک دکتر قاسملو از سر راه بردارند».<ref>«سوء قصد در 13 جولای1989 در وین»، گزارش EBT، «تیم ضربتی مبارزه با تروریسم در وزرارت داخلۀ اتریش». اکتبر 1990، ص. 46</ref> در ۱۹ ژانویه ۱۹۸۹ دومین دور مذاکرات در خیابان Harmonieggasse وین شروع می‌شود. قاسملو به تنهایی حضور پیدا می‌کند، ولی صحرارودی و آجوادی حالا یک مأمور حفاظتی را نیز با خود همراه آورده بودند: امیر منصور بزرگیان اصل. حالا تیم ترور جولای Hit-Team)) تکمیل شده بود. مذاکرات یکبار دیگر در روز ۱۳ ژولای ساعت ۱۵:۳۰ شروع می‌شود. جعفری صحرارودی، مصطفی آجوادی و امیر منصور بزرگیان به محل مذاکره می‌آیند. فاضل رسول<ref>نماینده حزب دمکرات در وین که از سالها پیش مقیم اتریش بوده و میزبانی و هماهنگی این مذاکرات را بر عهده داشته‌است. او در جریان همین ترور به قتل می‌رسد.</ref> از طریق آیفون درب ورودی منزل را برای قاسملو و قادری باز می‌کند. عبدالرحمان قاسملو و عبدالله قادری بدون هیچگونه حفاظ امنیتی به محل مذاکرات واقع در خیابان Like Bahngasse وارد می‌شوند:  بدون محافظین پلیس، بدون محافظین شخصی و بدون حمل سلاح. قاسملو احساس امنیت می‌کند. فاضل رسول هم مسلح نیست. آن‌ها هر دو سلاح کمریشان را در منزل گذاشته بودند. صحرارودی و آجوادی مذاکرات را شروع می‌کنند. بزرگیان به عنوان محافظ در راهرو ایستاده‌است. دور دوم مذاکرات آغاز و صحبتها روی نوار ضبط می‌شود. رفتار هیات ایرانی مشکوک است و گویا منتظر چیزی هستند. آن‌ها به‌جدّ وارد روند گفتگو نمی‌شوند.<ref>«بخش انتهایی صحبتهای ضبط  شده بر روی نوار نشانگر آن است که دکتر فاضل رسول و دکتر قاسملو تلاش مییکنند که مذاکرات 14 جولای 1989 را از ساعت 18:00 به جریان اندازند، ولی ایرانیها تمایل قابل توجهی در این زمینه نشان نمی‌دهند».</ref> بعد از آن صدای شلیک گلوله از دو اسلحه کمری شنیده می‌شود. قاسملو از پیشانی، گیجگاه و گردن مورد اصابت قرار می‌گیرد. به رسول سه بار در سر و دو بار به گردن شلیک می‌شود. هر دو در دم جان می‌سپارند. عبدالله قادری ظاهراً مقاومت می‌کند ولی او هم مورد اصابت قرار می‌گیرد. گزارش پزشکی قانونی چنین است: «گلوله‌های داخل بدن: یک گلوله در پشت گردن و یک گلوله در پشت ناحیۀ چپ، یک گلولۀ دیگر در پشت؛ از ۵ گلوله عبور کرده دیگر: یکی در جمجمه، یکی در گردن، یکی در پشت، یکی در شانه چپ، یکی به انگشت سبّابه راست اصابت نموده‌اند».<ref>گزارش در رابطه با سوء قصد .Linke Bahngasse, EBT «تیم ضربتی مبارزه با تروریسم در وزرارت داخلۀ اتریش». 2/3 سپتامبر 1، ص. 34.</ref> آدمکشان میخواستنند کاملاً مطمئن گردند. «در خاتمه هر سه کرد تیر خلاص دریافت می‌کنند».<ref>«سوء قصد در 13 جولای1 در وین»، گزارش EBT، «تیم ضربتی مبارزه با تروریسم در وزرارت داخلۀ اتریش». اکتبر 1، ص. 176.</ref> در دهانۀ صدا خفه‌کن یکی از اسلحه‌ها پوست و استخوان یکی از مقتولین چسبیده بود؛ پلیس از آن با واژۀ «اعدام» یاد می‌کند. به گفته کارشناسان ترور صحرارودی، بزرگیان و آجوادی قرار را خیلی خوب طرحریزی کرده بودند. در هتل چمدانها آماده و بسته‌بندی بودند. بهای بلیت به مقصد تهران هم پرداخت شده بود؛ ولی صحرارودی یک بدشانسی می‌آورد. یک گلوله کمانه کرده و به او اصابت می‌کند. پزشک قانونی چنین توضیح می‌دهد: «گلوله به قسمت بالای بازوی راست اصابت کرده و از ناحیه شانه خارج شده‌است و سرانجام از گردن وارد فضای داخلی دهان شده‌است. پوکه گلوله را جعفری از دهان بیرون انداخته و یا احتمالاً آن را قورت داده‌است».<ref>گزارش دفتر پلیس دولتی، 26 جولای1989</ref> صحرارودی برای دومین بار هم بد شانسی آورد. یک کارگر فصلی حمل و نقل زباله شهرداری وین به نام گئورگ ساموئل در ساعت ۲۲:۳۰ یک جعبه پلاستیکی را پیدا می‌کند. او به داخل کیسه پلاستیکی نگاه کرده متوجه می‌شود که درکنار اشیای دیگر یک اسلحه هم قرار دارد. این کارگر یک اسلحه نوعBeretta  با کالیبر ۶۵/۷ و همراه با صدا خفه‌کن وعلاوه برآن یک سلاح دیگر از نوع Llama با کالیبر ۶۵/۷ و صدا خفه‌کن، دو خشاب اسلحه ۶۵/۷ میلیمتری  یک خشاب ۹ میلیمتری برای مسلسل Para و یک صدا خفه‌کن برای مسلسل در آن پیدا می‌کند. همراه این سلاحها مدارک دیگری وجود داشت که نقش مؤثری در صدور حکم جلب صحرارودی بازی خواهند نمود: این موارد شامل یک کلید موتور سیکلت مارک سوزوکی، یک برگ موتور سیکلت برای سوزوکی، GSX-500E و یک صورت حساب صادر شده از طرف شرکت Ferytag در تاریخ ۱۱ ژانویه ۱۹۸۹ به نام Mustafa M. Yalcin و یک توافقنامه خرید میان شرکت Ferytag و مصطفی مصطفوی برای یک موتور سیکلت سوزوکی، GSX-500E بوده‌است. بعدها فروشنده موتور سیکلت یعنی شرکت فایر تاگ جفعر صحرارودی را به عنوان خریدار شناسایی کرد. «در ادامۀ جستجوها مأمورین امنیتی در زباله‌دانهای در محل یاد شده پلاک ۴۵۱ در ناش مارکت را بازدید نموده و در دومین سطل آشغال یک کیسه پلاستیک حامل یک اسلحه کمری مدلBeretta پیدا نمودند». صحرارودی و آجوادی و سپس بزرگیان دستگیر می‌شوند و تحقیقات پلیس بلافاصله آن‌ها را به این نتیجه می‌رساند که برخلاف سناریویی که توسط تروریست‌های وزارت اطلاعات ریخته شده بود که ترور را توسط افراد ناشناس جلوه دهند تروریست‌ها همین فرد مجروح و آن فرد دستگیر شده‌است.<ref group="پاورقی">عملیات تحقیقاتی در محل ارتکاب جرم را اسوالد کسلر، رئیس ETB (دایره مبارزه با تروریسم)، با همکاری Fredrich Maringer از دفتر امنیتی آغاز مینمایند. کسلر و مارنینگر همراه با نمایندگان قاسملو پیروتی و بهرامی به آپارتمان ِ محل حادثه میروند: درب ورودی، راهرو، اتاق وقوع حادثه و سه جنازه. بلافاصله این موارد نظر کسلر را به خود معطوف مینماید: 1ـ بر روی در ورودی آپارتمان به هیچوجه آثار شکستگی دیده نمیشد. یعنی اینکه کسی با توسل به زور وارد آپارتمان نشده‌است. کسلر دستور داد که قفل در ورودی بوسیله مأمورین اطلاعاتی بازشده و مورد کنترل قرارگیرد. پس از بازبینی کوتاه او به این نتیجه میرسد: قاتلین به داخل آپارتمان راه داده شدهاند و یا اینکه آنها داخل آپارتمان بودهاند. 2ـ پس از شلیک گلولههای مرگبار، به پیشانی سه کرد ایرانی تیر خلاص زده شده‌است. «شاهد» ماجرا، صحرارودی، از معرکه جان سالم بدر برده‌است. 3ـ دو نفر از سه کرد ایرانی کاملاً غافلگیر شده ودر جایی که نشسته بودند به قتل رسیدند؛ بنابراین اگر شخص غریبهیی از بیرون وارد اتاق میشد، قربانیان ترور به هیچ وجه بیحرکت سر جای خود ننشسته بودند. 4ـ «قربانی» دیگری به نام آجودی فرار کرده و مخفی شده‌است. 5ـ درمقابل آپارتمان ـ محل سوء قصد ـ ساختمانی وجود ندارد که بتوان از آن محل این ساختمان را زیر نظر گرفت و آن را شناسایی نمود؛ بنابراین عاملین میبایست قبلاً با ورود به این آپارتمان به شناسائی محل وقوع جرم پرداخته باشند. 6ـ عاملین حتماً قربانیان را از قبل میشناختند تا افراد اشتباهی را با حمله سریع خود مورد اصابت گلوله قرار ندهند. 7ـ این سوء قصد در چهارچوب یک عمل کلاسیک تروریستی نمیگنجد بلکه از عملیات مأمورین اطلاعاتی بشمار میرود. این سوء قصد از نوع آن عملیات تیپیک تروریستی که قربانی و قاتل برای اولینبار در مکانهای عمومی (جلو درب هتلها، در فرودگاه‌ها و یا در جلو محل سکونت مقتول) رو درروی همدیگر قرار میگیرند، نبود؛ ولی این بار سوء قصد در داخل یک آپارتمان شخصی به وقوع میپیوندد. یعنی اینکه قاتل و قربانی حتماً از قبل همدیگر را میشناختند و عاملین ترور میبایست در روند یک پروسه اعتماد قربانیان را جلب میکردند. 8ـ محوریترین دلیل برای اسوالد از همان ابتدای امر این است: او از پیروتی و بهرامی که به محل وقوع جرم ملحق شده بودند کسب اطلاع مینماید که قاسملو و قادری با نمایندگان حکومت ایران درحال مذاکره بودهاند. برای او این امر محرز میگردد که تهران برندۀ اصلی این آدمکشی میباشد. تیم مبارزه با تروریسم  (EBT)تحت نظارت اسوالد کسلر از صحت فرضیۀ خود و موارد هشتگانۀ فوق کاملأ قانع شده‌است.</ref> این افراد بعدا و بنا بر گفته آگاهان پرونده این افراد ابتدا از ETB به پلیس وین منتقل شد که طبق تجربه چشم پوشی‌های زیادی نسبت به پرونده ترور دست چپی‌ها داشته‌است و سپس در چارچوب سیاست مماشات بین اتریش و جمهوری اسلامی این افراد آزاد شده و به ایران برگردانده شدند.<ref>حدود ساعت 21:30 زنگ تلفن قاضی پرونده پتر سِدا به صدا درمیآید. آن طرف خط آنتون شولتس فرماندۀ پلیس دولتی در وزارت کشور قراردارد. شولتس قبل از آن تلفنی با وزارت امور خارجه مذاکرهیی را به پایان رسانده‌است. بلندپایهترین مقام ارشد پلیس دولتی در جمهوری اتریش حالا به نفع ایران واسطهگری میکند. قاضی سِدا این تلفن غیرعادی را در پرونده ثبت نموده‌است: «او سعی میکند مرا متقاعد نماید که حکم جلب علیه افرادی که در سفارت مخفی شدهاند صادر نکنم. او دلیل اتخاذ این موضع را خطر تحولات دیپلماتیک ذکر مینماید». یادداشت در پرونده توسط قاضی سدا، به تاریخ 27 جولای1.</ref><ref>مشروح اتفاقات این پرونده را می‌توان در اطلاعیه سازمان مجاهدین خلق ایران که در کتاب اسکورت به تهران آمده‌است پی گرفت. اسکورت به سوی تهران: سازمان مجاهدین خلق، اصلیترین نیروی مقاومت ایرانی علیه رژیم تهران طی اطلاعیهیی از دفتر خود در کلن اطلاعات دقیقی راجع به صحرارودی وبزرگیان منتشر مینماید. سازمان مجاهدین خلق ایران شاخۀ آلمان، اعلامیه در رابطه با قتل قاسملو، 16 جولای1.</ref>


دلایل آن‌ها هم به اعتقاد «تیم ضربتی مبارزه با تروریسم در وزرارت داخلۀ اتریش» (EBT) کاملاً روشن است:


«طرف ایرانی نمی‌تواند این ریسک را بپذیرد که چنین شاهدی در عملیات ترور حضور داشته باشد. از طرفی ایرانیها نمی‌توانستند او [طالبانی] را به عنوان متحد خود که امکان داشت شاهدی پردرد سر شود از سر راه حذف نمایند. از طرفی دیگر آن‌ها مجبور می‌شدند او را هم به عنوان دوست نزدیک دکتر قاسملو از سر راه بردارند».<ref>«سوء قصد در 13 جولای1989 در وین»، گزارش EBT، «تیم ضربتی مبارزه با تروریسم در وزرارت داخلۀ اتریش». اکتبر 1990، ص. 46</ref>


در ۱۹ ژانویه ۱۹۸۹ دومین دور مذاکرات در خیابان Harmonieggasse وین شروع می‌شود. قاسملو به تنهایی حضور پیدا می‌کند، ولی صحرارودی و آجوادی حالا یک مأمور حفاظتی را نیز با خود همراه آورده بودند که امیر منصور بزرگیان اصل نام داشت. به این ترتیب تیم ترور  Hit-Team تکمیل شده بود. مذاکرات در روز ۱۳ جولای ساعت ۱۵:۳۰ شروع می‌شود. جعفری صحرارودی، مصطفی آجوادی و امیر منصور بزرگیان به محل مذاکره می‌آیند. فاضل رسول<ref>نماینده حزب دمکرات در وین که از سالها پیش مقیم اتریش بوده و میزبانی و هماهنگی این مذاکرات را بر عهده داشته‌است. او در جریان همین ترور به قتل می‌رسد.</ref> از طریق آیفون درب ورودی منزل را برای قاسملو و قادری باز می‌کند. عبدالرحمان قاسملو و عبدالله قادری بدون هیچگونه حفاظ امنیتی به محل مذاکرات واقع در خیابان Like Bahngasse وارد می‌شوند


== ترور ==
بدون محافظین پلیس، بدون محافظین شخصی و بدون حمل سلاح. آن‌ها هر دو سلاح کمریشان را در منزل گذاشته بودند. صحرارودی و آجوادی مذاکرات را شروع می‌کنند. بزرگیان به عنوان محافظ در راهرو ایستاده‌است. دور دوم مذاکرات آغاز و صحبت‌ها روی نوار ضبط می‌شود. رفتار هیات ایرانی مشکوک است و گویا منتظر چیزی هستند. آن‌ها به‌جدّ وارد روند گفتگو نمی‌شوند.<ref group="پاورقی">«بخش انتهایی صحبتهای ضبط  شده بر روی نوار نشانگر آن است که دکتر فاضل رسول و دکتر قاسملو تلاش مییکنند که مذاکرات 14 جولای 1989 را از ساعت 18:00 به جریان اندازند، ولی ایرانیها تمایل قابل توجهی در این زمینه نشان نمی‌دهند».</ref> بعد از آن صدای شلیک گلوله از دو اسلحه کمری شنیده می‌شود. قاسملو از پیشانی، گیجگاه و گردن مورد اصابت قرار می‌گیرد. به رسول سه بار در سر و دو بار به گردن شلیک می‌شود. هر دو در دم جان می‌سپارند. عبدالله قادری ظاهراً مقاومت می‌کند ولی او هم مورد اصابت قرار می‌گیرد. گزارش پزشکی قانونی چنین است: <blockquote>«گلوله‌های داخل بدن: یک گلوله در پشت گردن و یک گلوله در پشت ناحیۀ چپ، یک گلولۀ دیگر در پشت؛ از ۵ گلوله عبور کرده دیگر: یکی در جمجمه، یکی در گردن، یکی در پشت، یکی در شانه چپ، یکی به انگشت سبّابه راست اصابت نموده‌اند».<ref>گزارش در رابطه با سوء قصد .Linke Bahngasse, EBT «تیم ضربتی مبارزه با تروریسم در وزرارت داخلۀ اتریش». 2/3 سپتامبر 1، ص. 34.</ref> </blockquote>تروریست‌ها میخواستنند کاملاً مطمئن گردند. «در خاتمه به هر سه کرد تیر خلاص زده می‌شود».<ref>«سوء قصد در 13 جولای1 در وین»، گزارش EBT، «تیم ضربتی مبارزه با تروریسم در وزرارت داخلۀ اتریش». اکتبر 1، ص. 176.</ref> در دهانۀ صدا خفه‌کن یکی از اسلحه‌ها پوست و استخوان یکی از مقتولین چسبیده بود؛ پلیس از آن با واژۀ «اعدام» یاد می‌کند. به گفته کارشناسان ترور صحرارودی، بزرگیان و آجوادی قرار را خیلی خوب طرح‌ریزی کرده بودند. در هتل چمدان‌ها آماده و بسته‌بندی بودند. بهای بلیت به مقصد تهران هم پرداخت شده بود؛ ولی صحرارودی یک بدشانسی می‌آورد. یک گلوله کمانه کرده و به او اصابت می‌کند. پزشک قانونی چنین توضیح می‌دهد:
عبدالرحمن قاسملو روز ۲۲ تیر ۱۳۶۸ به گفته منابع جمهوری اسلامی توسط گروه ناشناسی<ref>{{یادکرد وب|عنوان=روزنامه کیهان (1385/07/01): آغاز بحران میکونوس|نشانی=https://www.magiran.com/article/1212464|وبگاه=Magiran|بازبینی=2019-07-29|نویسنده=|کد زبان=fa|تاریخ=}}</ref> و به گفته مخالفان در حالی که برای رسیدن به راه‌حل مسالمت آمیز در ایران با تنی چند از نمایندگان [[حکومت جمهوری اسلامی]] در وین بر سر میز گفتگو برای مذاکرات صلح نشسته بود، به همراه [[عبدالله قادری آذر]]<ref>{{یادکرد وب|عنوان=ناگفته‌هایی در رابطه با پرونده ترور  قاسملو|نشانی=http://www.akhbar-rooz.com/article.jsp?essayId=46712|تاریخ=۲۳ تیر ۱۳۹۱|ناشر=اخبار روز|accessdate=۲۶ اوت ۲۰۱۲|archiveurl=https://web.archive.org/web/20121004235516/http://akhbar-rooz.com/article.jsp?essayId=46712|archivedate=۴ اکتبر ۲۰۱۲|dead-url=yes}}</ref> به دست نمایندگان دولت کشته شد.<ref>{{یادکرد خبر|عنوان=صداهای ناشنیده از آخرین لحظات ترور رهبران کرد در وین|نشانی=http://www.bbc.com/persian/iran-features-49007137|تاریخ=2019-07-16|تاریخ بازبینی=2019-07-17|زبان=fa|نام=ژیار|نام خانوادگی=گل|ناشر=BBC Farsi|doi=|تاریخ بازدید=}}</ref> به گفته برخی اطرافیان وی، او در ماه‌های آخر معتقد بود که [[مسئله کردستان]] راه حل نظامی ندارد و همین می‌توانست علت کشته شدن او باشد. بخصوص که در این مسیر در حال مذاکره و رسیدن به تفاهم با مقامات رسمی ایران بود.


به گفته مخالفان جمهوری اسلامی، هاشمی رفسنجانی از برخی چهره‌های بین‌المللی از جمله رئیس‌جمهور وقت [[الجزایر]] برای وساطت و برقراری ارتباط برای ملاقات استفاده کرده بود. به گفته این منابع، تروریست‌ها با پوشش دیپلماتیک وارد اتریش شده و با همکاری سفارت ایران پس از ترور خاک اتریش را ترک کردند. به گفته همسر عبدالرحمن قاسملو، [[نسرین قاسملو]]، تروریست‌ها دولت وقت اتریش را تهدید کرده بودند در صورت افشای ترور، از آن‌ها به این دلیل که در جریان [[جنگ ایران و عراق]] اعلام بی‌طرفی کرده بودند ولی به هر دو طرف جنگ سلاح می‌فروختند (این امر بر خلاف [[منشور سازمان ملل متحد]] است) شکایت می‌کند. دولت وقت اتریش نیز به این دلیل در آن مورد ساکت ماند.<ref>{{یادکرد وب|عنوان=چگونه هاشمی، قاسملو را به مذاکره دعوت کرد، اما جوخه ترور را به محل ملاقات فرستاد
«گلوله به قسمت بالای بازوی راست اصابت کرده و از ناحیه شانه خارج شده‌است و از گردن وارد فضای داخلی دهان شده‌است. مرمی گلوله را جعفری از دهان بیرون انداخته و یا احتمالاً آن را قورت داده‌است».<ref>گزارش دفتر پلیس دولتی، 26 جولای1989</ref>  
|نشانی=http://news.gooya.com/politics/archives/027869.php|تاریخ= ۱۰ اردیبهشت ۱۳۸۴|ناشر=گویا نیوز}}</ref>


پس از [[ریاست جمهوری محمود احمدی‌نژاد]]، برخی رسانه‌های اتریش از دست داشتن وی در ترور سخن گفتند، اما این احتمال هنوز از سوی منابع رسمی اتریش تأیید نشده‌است.
صحرارودی برای دومین بار هم بد شانسی آورد. یک کارگر فصلی حمل و نقل زباله شهرداری وین به نام گئورگ ساموئل در ساعت ۲۲:۳۰ یک جعبه پلاستیکی را پیدا می‌کند. او به داخل کیسه پلاستیکی نگاه کرده متوجه می‌شود که درکنار اشیای دیگر یک اسلحه هم قرار دارد. این کارگر یک اسلحه نوعBeretta  با کالیبر ۶۵/۷ و همراه با صدا خفه‌کن وعلاوه برآن یک سلاح دیگر از نوع Llama با کالیبر ۶۵/۷ و صدا خفه‌کن، دو خشاب اسلحه ۶۵/۷ میلیمتری  یک خشاب ۹ میلیمتری برای مسلسل Para و یک صدا خفه‌کن برای مسلسل در آن پیدا می‌کند. همراه این سلاحها مدارک دیگری وجود داشت که نقش مؤثری در صدور حکم جلب صحرارودی داشت.
دو دهه بعد پس از آن واقعه دستگیری برخی دیپلمات‌های ایرانی در [[اربیل]] عراق توسط نظامیان آمریکا (به اتهام دست داشتن در انتقال تسلیحات و کمک به درگیریهای داخلی عراق) رسانه‌های اتریش احتمال دادند که یکی از دستگیرشدگان، از عوامل ترور قاسملو در اتریش است. گرچه این احتمال نیز از سوی دولت‌های اتریش و آمریکا تأیید نشد.<ref>{{یادکرد وب
|عنوان= «یکی از عوامل ترور قاسملو در بین بازداشت شدگان اربیل؟»|نشانی=http://www.radiofarda.com/content/o1_standard_ghasemlou_arbil/372660.html|تاریخ=۲۷ دی ۱۳۸۵|ناشر=رایو فردا}}</ref>


هاشمی رفسنجانی در خاطرات سال ۱۳۶۸ خود این مسئله را تأیید می‌کند که قاسملو به هنگام ترور در جلسه‌ای مشغول رایزنی با دیپلمات‌های جمهوری اسلامی بوده‌است. به گفته او ضاربان قاسملو، دیپلمات جمهوری اسلامی را نیز به قصد کشت هدف گلوله قرار داده بودند ولی از زدن تیر خلاص خودداری کرده بودند. این دیپلمات ابتدا توسط پلیس اتریش مورد بازجویی و سپس آزاد شد. بنا به نوشته مطبوعات اتریش دادگاه عمومی وین به علت فقدان دلیل و مدرک کافی حاضر نشده بود که حکم جلب وی را صادر کند. وزارت خارجه اتریش نیز با انتشار اعلامیه‌ای خاطر نشان کرد در این قضیه دقیقاً بر حسب قانون عمل کرده و هیچ نوع فشاری بر پلیس یا مقامات قضایی وارد نکرده‌است.<ref>کارنامه و خاطرات هاشمی رفسنجانی سال ۱۳۶۸، شنبه هفتم مرداد، متن و پاورقی صفحهٔ ۲۴۲</ref>
این موارد شامل یک کلید موتور سیکلت مارک سوزوکی، یک برگ موتور سیکلت برای سوزوکی، GSX-500E و یک صورت حساب صادر شده از طرف شرکت Ferytag در تاریخ ۱۱ ژانویه ۱۹۸۹ به نام Mustafa M. Yalcin و یک توافقنامه خرید میان شرکت Ferytag و مصطفی مصطفوی برای یک موتور سیکلت سوزوکی، GSX-500E بوده ‌است. بعدها فروشنده موتور سیکلت یعنی شرکت فایر تاگ جفعر صحرارودی را به عنوان خریدار شناسایی کرد.  


از جمله افرادی که به عنوان عامل ترور قاسملو یاد می‌شود فردی به نام [[محمد جعفری صحرارودی]] است.<ref>{{یادکرد خبر|عنوان=افشاگری علی دایی چه ارتباطی به قتل رهبر حزب دموکرات کردستان ایران دارد؟|نشانی=http://www.bbc.com/persian/iran-48162756|تاریخ=2019-05-04|تاریخ بازبینی=2019-07-29|زبان=fa|ناشر=BBC farsi|doi=|تاریخ بازدید=}}</ref>
صحرارودی و آجوادی و سپس بزرگیان دستگیر در جریان این حادثه دستگیر شدند و تحقیقات پلیس بلافاصله آن‌ها را به این نتیجه می‌رساند که برخلاف سناریویی که توسط تروریست‌های وزارت اطلاعات ریخته شده بود که ترور را توسط افراد ناشناس جلوه دهند تروریست‌ها همین فرد مجروح و آن فرد دستگیر شده‌است.<ref group="پاورقی">عملیات تحقیقاتی در محل ارتکاب جرم را اسوالد کسلر، رئیس ETB (دایره مبارزه با تروریسم)، با همکاری Fredrich Maringer از دفتر امنیتی آغاز مینمایند. کسلر و مارنینگر همراه با نمایندگان قاسملو پیروتی و بهرامی به آپارتمان ِ محل حادثه میروند: درب ورودی، راهرو، اتاق وقوع حادثه و سه جنازه. بلافاصله این موارد نظر کسلر را به خود معطوف مینماید: 1ـ بر روی در ورودی آپارتمان به هیچوجه آثار شکستگی دیده نمیشد. یعنی اینکه کسی با توسل به زور وارد آپارتمان نشده‌است. کسلر دستور داد که قفل در ورودی بوسیله مأمورین اطلاعاتی بازشده و مورد کنترل قرارگیرد. پس از بازبینی کوتاه او به این نتیجه میرسد: قاتلین به داخل آپارتمان راه داده شدهاند و یا اینکه آنها داخل آپارتمان بودهاند. 2ـ پس از شلیک گلولههای مرگبار، به پیشانی سه کرد ایرانی تیر خلاص زده شده‌است. «شاهد» ماجرا، صحرارودی، از معرکه جان سالم بدر برده‌است. 3ـ دو نفر از سه کرد ایرانی کاملاً غافلگیر شده ودر جایی که نشسته بودند به قتل رسیدند؛ بنابراین اگر شخص غریبهیی از بیرون وارد اتاق میشد، قربانیان ترور به هیچ وجه بیحرکت سر جای خود ننشسته بودند. 4ـ «قربانی» دیگری به نام آجودی فرار کرده و مخفی شده‌است. 5ـ درمقابل آپارتمان ـ محل سوء قصد ـ ساختمانی وجود ندارد که بتوان از آن محل این ساختمان را زیر نظر گرفت و آن را شناسایی نمود؛ بنابراین عاملین میبایست قبلاً با ورود به این آپارتمان به شناسائی محل وقوع جرم پرداخته باشند. 6ـ عاملین حتماً قربانیان را از قبل میشناختند تا افراد اشتباهی را با حمله سریع خود مورد اصابت گلوله قرار ندهند. 7ـ این سوء قصد در چهارچوب یک عمل کلاسیک تروریستی نمیگنجد بلکه از عملیات مأمورین اطلاعاتی بشمار میرود. این سوء قصد از نوع آن عملیات تیپیک تروریستی که قربانی و قاتل برای اولینبار در مکانهای عمومی (جلو درب هتلها، در فرودگاه‌ها و یا در جلو محل سکونت مقتول) رو درروی همدیگر قرار میگیرند، نبود؛ ولی این بار سوء قصد در داخل یک آپارتمان شخصی به وقوع میپیوندد. یعنی اینکه قاتل و قربانی حتماً از قبل همدیگر را میشناختند و عاملین ترور میبایست در روند یک پروسه اعتماد قربانیان را جلب میکردند. 8ـ محوریترین دلیل برای اسوالد از همان ابتدای امر این است: او از پیروتی و بهرامی که به محل وقوع جرم ملحق شده بودند کسب اطلاع مینماید که قاسملو و قادری با نمایندگان حکومت ایران درحال مذاکره بودهاند. برای او این امر محرز میگردد که تهران برندۀ اصلی این آدمکشی میباشد. تیم مبارزه با تروریسم  (EBT)تحت نظارت اسوالد کسلر از صحت فرضیۀ خود و موارد هشتگانۀ فوق کاملأ قانع شده‌است.</ref> این افراد بعدا و بنا بر گفته آگاهان پرونده این افراد ابتدا از ETB به پلیس وین منتقل شد که طبق تجربه چشم پوشی‌های زیادی نسبت به پرونده ترور دست چپی‌ها داشته‌است و سپس در چارچوب سیاست مماشات بین اتریش و جمهوری اسلامی این افراد آزاد شده و به ایران برگردانده شدند.<ref group="پاورقی">حدود ساعت 21:30 زنگ تلفن قاضی پرونده پتر سِدا به صدا درمیآید. آن طرف خط آنتون شولتس فرماندۀ پلیس دولتی در وزارت کشور قراردارد. شولتس قبل از آن تلفنی با وزارت امور خارجه مذاکرهیی را به پایان رسانده‌است. بلندپایهترین مقام ارشد پلیس دولتی در جمهوری اتریش حالا به نفع ایران واسطهگری میکند. قاضی سِدا این تلفن غیرعادی را در پرونده ثبت نموده‌است: «او سعی میکند مرا متقاعد نماید که حکم جلب علیه افرادی که در سفارت مخفی شدهاند صادر نکنم. او دلیل اتخاذ این موضع را خطر تحولات دیپلماتیک ذکر مینماید». یادداشت در پرونده توسط قاضی سدا، به تاریخ 27 جولای1.</ref><ref group="پاورقی">مشروح اتفاقات این پرونده را می‌توان در اطلاعیه سازمان مجاهدین خلق ایران که در کتاب اسکورت به تهران آمده‌است پی گرفت. اسکورت به سوی تهران: سازمان مجاهدین خلق، اصلیترین نیروی مقاومت ایرانی علیه رژیم تهران طی اطلاعیهیی از دفتر خود در کلن اطلاعات دقیقی راجع به صحرارودی وبزرگیان منتشر مینماید. سازمان مجاهدین خلق ایران شاخۀ آلمان، اعلامیه در رابطه با قتل قاسملو، 16 جولای1.</ref>


== جستارهای وابسته ==
* [[جمهوری مهاباد]]
* [[قاضی محمد]]
* [[صادق شرفکندی]]


== پانویس ==
== پانویس ==
{{پانویس|۲}}
{{پانویس|۲}}


== پیوند به بیرون ==
== پاورقی ==
* [https://web.archive.org/web/20150923214541/http://www.didehbancenter.com/fa/images/stories/picture/Terrorism/image222.jpg قاسملو در کنار مسعود رجوی برای تفاهمنامه پیوستن حزب دموکرات به شورای ملی مقاومت]
* [http://www.bbc.com/persian/iran-48977416 ترور قاسملو؛ صداهایی که شنیده نشده]
{{قتل‌های زنجیره‌ای ایران}}


{{ترتیب‌پیش‌فرض:قاسملو، عبدالرحمان}}
{{ترتیب‌پیش‌فرض:قاسملو، عبدالرحمان}}
خط ۱۵۴: خط ۱۶۲:
[[رده:نمایندگان مجلس خبرگان قانون اساسی]]
[[رده:نمایندگان مجلس خبرگان قانون اساسی]]
[[رده:ویکی‌سازی رباتیک]]
[[رده:ویکی‌سازی رباتیک]]
<references group="پاورقی" />

منوی ناوبری