۷٬۳۴۸
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
'''مبارزه''' علم ایجاد تغییر در جامعه است. انسان در طول تاریخ خود همواره برای رسیدن به آزادی و زندگی بهتر مبارزه کرده است. تاریخ انسان از نخستین روزها شاهد مبارزه مستمر انسانها برای نیل به آزادی بوده است. این مبارزه از زمان نظامهای برده داری تا کنون ادامه داشته است. | '''مبارزه''' علم ایجاد تغییر در جامعه است. انسان در طول تاریخ خود همواره برای رسیدن به آزادی و زندگی بهتر مبارزه کرده است. تاریخ انسان از نخستین روزها شاهد مبارزه مستمر انسانها برای نیل به آزادی بوده است. این مبارزه از زمان نظامهای برده داری تا کنون ادامه داشته است. | ||
مبارزات اقوام و ملیتهای مختلف در طول تاریخ همواره شاهد پیروزیها و شکستهای متعددی بوده است. امروزه پیچیدگی جوامع انسانی و نظامهای دیکتاتوری،مبارزه را به سطح یک دانش پیشرفته ارتقاء داده است. در واقع مبارزه یک علم است که باید آنرا آموخت. مبارزه دارای قوانین و اصولی است که عدول از | مبارزات اقوام و ملیتهای مختلف در طول تاریخ همواره شاهد پیروزیها و شکستهای متعددی بوده است. امروزه پیچیدگی جوامع انسانی و نظامهای دیکتاتوری،مبارزه را به سطح یک دانش پیشرفته ارتقاء داده است. در واقع مبارزه یک علم است که باید آنرا آموخت. مبارزه دارای قوانین و اصولی است که عدول از آنها هر جریان اجتماعی و سیاسی را دچار شکست میکند. | ||
این قوانین و اصول برآمده از قانونمندیهای جامعه است و نیروی انقلابی که | این قوانین و اصول برآمده از قانونمندیهای جامعه است و نیروی انقلابی که علیه دیکتاتوری مبارزه میکند، باید این قوانین را کشف کرده و بر طبق آن عمل کند. | ||
تسلط بر قوانین مبارزه مستلزم مطالعه عمیق و علمی تاریخ یک جامعه است که در سایه یک کار حرفهای و شبانه روزی میسر میشود. به عبارت دیگر مبارزه نیازمند عناصر حرفهای است که خود را وقف مبارزه کنند و به صورت حرفهای به مطالعه و تحقیق و سپس عمل بپردازند. پیچیدگی شرایط اجتماعی و سنگینی بار مبارزه انقلابی ایجاب میکند که افراد درگیر، مبارزه را به طور حرفهای انتخاب کنند. در ادامه تجمع افراد حرفهای مبارزه ضرورت ایجاد یک تشکیلات انقلابی را الزام آور میکند. زیرا مناسبات درونی افراد حرفهای درگیر در یک مبارزه، باید تعریف شود. همچنین مناسبات و روابط آنان با نیروهای دیگر نیز باید تعریف شود. مبارزه حرفهای باید استراتژی مشخص داشته باشد. | تسلط بر قوانین مبارزه مستلزم مطالعه عمیق و علمی تاریخ یک جامعه است که در سایه یک کار حرفهای و شبانه روزی میسر میشود. به عبارت دیگر مبارزه نیازمند عناصر حرفهای است که خود را وقف مبارزه کنند و به صورت حرفهای به مطالعه و تحقیق و سپس عمل بپردازند. پیچیدگی شرایط اجتماعی و سنگینی بار مبارزه انقلابی ایجاب میکند که افراد درگیر، مبارزه را به طور حرفهای انتخاب کنند. در ادامه تجمع افراد حرفهای مبارزه ضرورت ایجاد یک تشکیلات انقلابی را الزام آور میکند. زیرا مناسبات درونی افراد حرفهای درگیر در یک مبارزه، باید تعریف شود. همچنین مناسبات و روابط آنان با نیروهای دیگر نیز باید تعریف شود. مبارزه حرفهای باید استراتژی مشخص داشته باشد. | ||
خط ۱۰۱: | خط ۱۰۱: | ||
== شناسایی ماهیت دشمن == | == شناسایی ماهیت دشمن == | ||
نیروی انقلابی برای مبارزه و سرنگون کردن حاکمیت استبدادی باید ماهیت آنرا بشناسد و تعریف کند. به عنوان مثال دیکتاتوری وابسته با دیکتاتوری مذهبی متفاوت است و شیوه مبارزه با آن نیز طبعا متفاوت خواهد بود. حکومت پهلوی از این منظر یک دیکتاتوری وابسته بود در حالی که جمهوری اسلامی یک | نیروی انقلابی برای مبارزه و سرنگون کردن حاکمیت استبدادی باید ماهیت آنرا بشناسد و تعریف کند. به عنوان مثال دیکتاتوری وابسته با دیکتاتوری مذهبی متفاوت است و شیوه مبارزه با آن نیز طبعا متفاوت خواهد بود. حکومت پهلوی از این منظر یک دیکتاتوری وابسته بود در حالی که جمهوری اسلامی یک استبداد دینی است. همچنین تشخیص نوع اختناق از مهمترین مسائل یک مبارزه است. اینکه آیا اختناق، یک اختناق پلیسی-نظامی است، یعنی عنصر بارز در آن جو پلیسی و اطلاعاتی است یا یک اختناق نظامی-پلیسی است که عنصر بارز در آن فضای نظامی و سرکوب عریان است. | ||
مقابله با هر نوع از اختناق، یک نوع از مبارزه را طلب میکند. در زمان شاع عنصر پلیسی برجسته بود و مبارزه چریکی قصد در شکستن فضای سرکوب داشت اما در دوران جمهوری اسلامی سرکوب عریان جریان داشت. پاسداران با لباسهای علنی و با سلاحهای سنگین مردم و گروههای سیاسی را در خیابان هدف قرار میدادند. | مقابله با هر نوع از اختناق، یک نوع از مبارزه را طلب میکند. در زمان شاع عنصر پلیسی برجسته بود و مبارزه چریکی قصد در شکستن فضای سرکوب داشت اما در دوران جمهوری اسلامی سرکوب عریان جریان داشت. پاسداران با لباسهای علنی و با سلاحهای سنگین مردم و گروههای سیاسی را در خیابان هدف قرار میدادند. | ||
خط ۱۰۷: | خط ۱۰۷: | ||
در چنین شرایطی،نیروی انقلابی باید به شکلی قویتر و رادیکال تر به مقابله بپردازد. مجاهدین خلق در پاسخ به همین وضعیت دست به تشکیل ارتش آزادیبخش زدند. | در چنین شرایطی،نیروی انقلابی باید به شکلی قویتر و رادیکال تر به مقابله بپردازد. مجاهدین خلق در پاسخ به همین وضعیت دست به تشکیل ارتش آزادیبخش زدند. | ||
به این ترتیب باید کارکردها و خصوصیات ویژه دشمن را شناسایی کرد تا بتوان شیوه مبارزه با آن را نیز یافت. [[موقعیت انقلابی]] در جامعه ایران با شناخت | به این ترتیب باید کارکردها و خصوصیات ویژه دشمن را شناسایی کرد تا بتوان شیوه مبارزه با آن را نیز یافت. [[موقعیت انقلابی]] در جامعه ایران با شناخت استبداد مذهبی حاکم بر ایران سنجیده میشود. | ||
در تابستان ۱۳۶۱ سازمان مجاهدین در جمع بندی یک ساله مقاومت در مورد شناخت رژیم ولایت فقیه مطالبی را منتشر کرد که خلاصه آن به شرح زیر است:<blockquote>«ما از همان روز به قدرت رسیدن [[روحالله خمینی|خمینی]]، پایگاه طبقاتی او را خرده بورژوازی سنتی و رژیمش را به لحاظ سیاسی مادون سرمایهداری ارزیابی میکردیم. از نظر تاریخی، نیروی پشتوانه [[روحالله خمینی|خمینی]]، نیروهای عقبمانده و بیرون کشیده شده از اعماق تاریخ جامعه ما بودند، با پیشینهی خشکاندیشانه، متظاهر و ریاکارانه و فرمالیستی مذهبی. مثل غولی که سالیان سال در بند و به زنجیر کشیده شده و حالا آزاد شده باشد.</blockquote><blockquote>سابقهی تاریخی این دار و دسته که خودشان هم پنهان نمیکنند، به امثال کاشانی و مشروعهخواهانی نظیر [[شیخ فضلالله نوری|شیخفضلالله نوری]] میرسد. یعنی همان جریان تاریخی که در زمان مصدق هم بهوسیله خود آن بزرگوار «توده - نفتی» نام گرفته بود. آنجا هم اجداد افرادی مثل کیانوری با اجداد مرتجعین امروزی | در تابستان ۱۳۶۱ سازمان مجاهدین در جمع بندی یک ساله مقاومت در مورد شناخت رژیم ولایت فقیه مطالبی را منتشر کرد که خلاصه آن به شرح زیر است:<blockquote>«ما از همان روز به قدرت رسیدن [[روحالله خمینی|خمینی]]، پایگاه طبقاتی او را خرده بورژوازی سنتی و رژیمش را به لحاظ سیاسی مادون سرمایهداری ارزیابی میکردیم. از نظر تاریخی، نیروی پشتوانه [[روحالله خمینی|خمینی]]، نیروهای عقبمانده و بیرون کشیده شده از اعماق تاریخ جامعه ما بودند، با پیشینهی خشکاندیشانه، متظاهر و ریاکارانه و فرمالیستی مذهبی. مثل غولی که سالیان سال در بند و به زنجیر کشیده شده و حالا آزاد شده باشد.</blockquote><blockquote>سابقهی تاریخی این دار و دسته که خودشان هم پنهان نمیکنند، به امثال کاشانی و مشروعهخواهانی نظیر [[شیخ فضلالله نوری|شیخفضلالله نوری]] میرسد. یعنی همان جریان تاریخی که در زمان مصدق هم بهوسیله خود آن بزرگوار «توده - نفتی» نام گرفته بود. آنجا هم اجداد افرادی مثل کیانوری با اجداد مرتجعین امروزی علیه مجاهدین، علیه مشروطهخواهان و علیه آزادیخواهان متحد بودند. یعنی آنها همیشه یک جریان و در یک طرف طیف بودند. ما و اجداد مبارزتیمان (صرفنظر از پایه طبقاتی و چتر ایدئولوژیکیخاصمان) نظیر [[دکتر محمد مصدق|مصدق]]، [[میرزا کوچک خان جنگلی|کوچکخان]]، [[ستارخان]]، [[باقرخان]]، و مجاهدین صدر مشروطه و همهی آزادیخواهان آن دوره، در طرف دیگر طیف قرار داشتهایم. پس این یک رژیم ارتجاعی، کهنه، رو به عقب، واپس گرا، از دور خارج و ضدتاریخی است.</blockquote><blockquote>بنابراین بحث ما، مشخصاً بر روی محور و صفحه مختصات سیاسی در مورد [[رژیم ولایت فقیه|رژیم ولایت فقیه]] است.</blockquote> | ||
*<blockquote>این رژیم رو به نفی و زوال است، رو به رشد و اثبات نیست.</blockquote> | *<blockquote>این رژیم رو به نفی و زوال است، رو به رشد و اثبات نیست.</blockquote> | ||
خط ۱۲۴: | خط ۱۲۴: | ||
=== رژیم ولایت فقیه === | === رژیم ولایت فقیه === | ||
درمورد [[رژیم ولایت فقیه]] نظرگاههای متفاوتی وجود دارد. یکی از اصلیترین دیدگاههایی که درست بودن آن اثبات شده و تا به امروز نیز در مورد کارکردهای جمهوری اسلامی میتوان به آن تکیه کرد نظرگاه [[سازمان مجاهدین خلق ایران|مجاهدین خلق]] است. در واقع در سالیان حاکمیت نظام ولایت فقیه تحلیلهای بسیاری درمورد ولایت فقیه وجود داشت که بنا را بر اصلاح این رژیم از درون آن میگذاشت. در طول سالهای متمادی غلط بودن این سیاست به اثبات رسید. جریان اصلاحات بارها در جمهوری اسلامی با گفتمانهایی چون میانه روی (در دوره رفسنجانی)، جامعه مدنی( در دوره خاتمی)، جنبش سبز( [[میرحسین موسوی]]) و اعتدال ( [[حسن روحانی]]) ظهور کرد اما نه میخواست و نه میتوانست قدمی در جهت اصلاحات بردارد. در [[تظاهرات دی ماه ۹۶|تظاهرات دی ماه ۱۳۹۶]] مردم با شعار اصلاحطلب،اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا، به | درمورد [[رژیم ولایت فقیه]] نظرگاههای متفاوتی وجود دارد. یکی از اصلیترین دیدگاههایی که درست بودن آن اثبات شده و تا به امروز نیز در مورد کارکردهای جمهوری اسلامی میتوان به آن تکیه کرد نظرگاه [[سازمان مجاهدین خلق ایران|مجاهدین خلق]] است. در واقع در سالیان حاکمیت نظام ولایت فقیه تحلیلهای بسیاری درمورد ولایت فقیه وجود داشت که بنا را بر اصلاح این رژیم از درون آن میگذاشت. در طول سالهای متمادی غلط بودن این سیاست به اثبات رسید. جریان اصلاحات بارها در جمهوری اسلامی با گفتمانهایی چون میانه روی (در دوره رفسنجانی)، جامعه مدنی( در دوره خاتمی)، جنبش سبز( [[میرحسین موسوی]]) و اعتدال ( [[حسن روحانی]]) ظهور کرد اما نه میخواست و نه میتوانست قدمی در جهت اصلاحات بردارد. در [[تظاهرات دی ماه ۹۶|تظاهرات دی ماه ۱۳۹۶]] مردم با شعار اصلاحطلب،اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا، به گویاترین شکل بیاعتمادی کامل خود را نسبت به این جریانات نشان دادند. | ||
مجاهدین خلق در تحلیل جمهوری اسلامی میگویند: <blockquote>«در مورد [[رژیم ولایت فقیه|رژيم ولایت فقیه]] اول اینکه، با یک رژیم ضدتاریخی روبهرو هستیم که تعاریف دیکتاتوریهای شناخته شده و کلاسیک درباره آن صدق نمیکند زیرا سرسیاسی آن مادون سرمایهداری است.</blockquote><blockquote>دوم اینکه، اصلاح پذیر نیست و باید سرنگون شود.</blockquote><blockquote>سوم اینکه، [[سپاه پاسداران انقلاب اسلامی|سپاه پاسداران]] ابزار اصلی حاکمیت ولیفقیه است.</blockquote><blockquote>چهارم اینکه، این رژیم کودتا پذیر نیست (منظور کودتای نظامی است) مگر به انتهای خط رسیده و قبل از آن کودتای مفروض، امر سرنگونی بهطور عمده و محتوایی انجام شده باشد.</blockquote><blockquote>پنجم اینکه، صدور بحران و ارتجاع و تروریسم که به [[جنگ ایران و عراق|جنگ ضد میهنی ۸ساله]] منجر شد، لازمهی بقای این رژیم و بخش لاینفک موجودیت آن است.</blockquote><blockquote>ششم اینکه، سرنگونی چنین رژیمی خودبهخودی نیست و بهطور قانونمند باید سازمانیافته محقق شود.</blockquote><blockquote>هفتمین نکته، ضعف مفرط ماهوی و شکنندگی حداکثر این رژیم بهویژه در برابر مجاهدین و کسانی است که در برابر آن محکم بایستند.»<ref name=":3" /></blockquote> | مجاهدین خلق در تحلیل جمهوری اسلامی میگویند: <blockquote>«در مورد [[رژیم ولایت فقیه|رژيم ولایت فقیه]] اول اینکه، با یک رژیم ضدتاریخی روبهرو هستیم که تعاریف دیکتاتوریهای شناخته شده و کلاسیک درباره آن صدق نمیکند زیرا سرسیاسی آن مادون سرمایهداری است.</blockquote><blockquote>دوم اینکه، اصلاح پذیر نیست و باید سرنگون شود.</blockquote><blockquote>سوم اینکه، [[سپاه پاسداران انقلاب اسلامی|سپاه پاسداران]] ابزار اصلی حاکمیت ولیفقیه است.</blockquote><blockquote>چهارم اینکه، این رژیم کودتا پذیر نیست (منظور کودتای نظامی است) مگر به انتهای خط رسیده و قبل از آن کودتای مفروض، امر سرنگونی بهطور عمده و محتوایی انجام شده باشد.</blockquote><blockquote>پنجم اینکه، صدور بحران و ارتجاع و تروریسم که به [[جنگ ایران و عراق|جنگ ضد میهنی ۸ساله]] منجر شد، لازمهی بقای این رژیم و بخش لاینفک موجودیت آن است.</blockquote><blockquote>ششم اینکه، سرنگونی چنین رژیمی خودبهخودی نیست و بهطور قانونمند باید سازمانیافته محقق شود.</blockquote><blockquote>هفتمین نکته، ضعف مفرط ماهوی و شکنندگی حداکثر این رژیم بهویژه در برابر مجاهدین و کسانی است که در برابر آن محکم بایستند.»<ref name=":3" /></blockquote> | ||
خط ۱۷۴: | خط ۱۷۴: | ||
=== ارائه جایگزین === | === ارائه جایگزین === | ||
در تکامل وحدت و همبستگی نیروها سرانجام به ارائه آنچه که باید جایگزین شود میرسیم. وقتی صحبت از سرنگونی یک نظام دیکتاتوری به میان میآید لاجرم باید آلترناتیو آن نیز ارائه شود. در دیالکتیک سیاسی و | در تکامل وحدت و همبستگی نیروها سرانجام به ارائه آنچه که باید جایگزین شود میرسیم. وقتی صحبت از سرنگونی یک نظام دیکتاتوری به میان میآید لاجرم باید آلترناتیو آن نیز ارائه شود. در دیالکتیک سیاسی و اجتماعی هم، تز و آنتی تز یعنی اثبات و نفی لازم و ملزوم یکدیگر هستند. | ||
بسیاری از تحلیلگران معتقدند در [[انقلاب ضد سلطنتی]] مردم میدانستند که چه نمیخواهند اما بهوضوح روشن نبود که چه میخواهند. بهدنبال [[انقلاب سفید]] و یکپایه شدن رژیم شاه و تغییر ساختار آن از یک رژیم بورژوا - ملاک به یک رژیم یکدست سرمایهداری وابسته در اثر سرکوبگری شاه و از دور خارج شدن نیروهای اصلاح طلب ملی یا رفرمیست ،مبارزه انقلابی مسلحانه شکل گرفت. اما یکی از ضربات مهمی که این مبارزه با آن مواجه شد کودتای اپورتونیستی بود. در اثر متلاشی شدن [[سازمان مجاهدین خلق ایران]] در کودتای اپورتونیستی ۱۳۵۴، هژمونی انقلاب در دست جریان خمینی افتاد که سازمان مجاهدین خلق آن را جریان ارتجاعی مینامید. بنا به تعبیر آنها نیروی ارتجاعی، رهبری انقلاب را ربود و حاکمیت مردمی را به ولایت فقیه تبدیل کرد. در واقع در خلاء وجود یک جایگزین و آلترناتیو مشخص مهمترین عاملی بود که به خمینی اجازه داد | بسیاری از تحلیلگران معتقدند در [[انقلاب ضد سلطنتی]] مردم میدانستند که چه نمیخواهند اما بهوضوح روشن نبود که چه میخواهند. بهدنبال [[انقلاب سفید]] و یکپایه شدن رژیم شاه و تغییر ساختار آن از یک رژیم بورژوا - ملاک به یک رژیم یکدست سرمایهداری وابسته در اثر سرکوبگری شاه و از دور خارج شدن نیروهای اصلاح طلب ملی یا رفرمیست ،مبارزه انقلابی مسلحانه شکل گرفت. اما یکی از ضربات مهمی که این مبارزه با آن مواجه شد کودتای اپورتونیستی بود. در اثر متلاشی شدن [[سازمان مجاهدین خلق ایران]] در کودتای اپورتونیستی ۱۳۵۴، هژمونی انقلاب در دست جریان خمینی افتاد که سازمان مجاهدین خلق آن را جریان ارتجاعی مینامید. بنا به تعبیر آنها نیروی ارتجاعی، رهبری انقلاب را ربود و حاکمیت مردمی را به ولایت فقیه تبدیل کرد. در واقع در خلاء وجود یک جایگزین و آلترناتیو مشخص مهمترین عاملی بود که به خمینی اجازه داد سرنوشت انقلاب ایران را تغییر دهد. | ||
همچنین ضرورت ایجاد [[اپوزیسیون|آلترناتیو]] سیاسی، در این است که رزمندگان و فعالان عرصهی مبارزه و مقاومت بدانند برای چه چیز و کدام جایگزین و کدام برنامه و چه هدفهایی مبارزه میکنند.<ref name=":0" /> | همچنین ضرورت ایجاد [[اپوزیسیون|آلترناتیو]] سیاسی، در این است که رزمندگان و فعالان عرصهی مبارزه و مقاومت بدانند برای چه چیز و کدام جایگزین و کدام برنامه و چه هدفهایی مبارزه میکنند.<ref name=":0" /> | ||
== پشتیبانی از دیگر نیروها == | == پشتیبانی از دیگر نیروها == | ||
یکی از اصول حاکم بر مبارزه | یکی از اصول حاکم بر مبارزه علیه دیکتاتوری در جهت سرنگونی آن و تغییر جامعه؛ پشتیبانی از نیرویی است که در جنگ علیه رژیم حاکم پیشتاز است و در راه مبارزه قیمت بیشتری میدهد. این یک اصل است که در مبارزه علیه دیکتاتوری و استبداد باید نیروی پیشتاز و با صلاحیتتر را تقویت کرد. [[مسعود رجوی]] فرمانده [[ارتش آزادیبخش ملی ایران|ارتش آزادی بخش ملی ایران]] در یک سئوال و جواب در جریان یک نشست درونی مجاهدین با یکی از زنان رزمندهی [[ارتش آزادیبخش ملی ایران|ارتش آزادیبخش]] که در نشریه مجاهد شماره ۳۱۷ در تاریخ ۲۹ شهریور ۱۳۷۲ منتشر شد این موضوع را اینگونه توضیح میدهد. | ||
[[مسعود رجوی]]: حاضری به یک سؤال جواب بدهی؟ بارها در سخنان مختلف، چه مسئول اول سازمانتان و چه من گفتهایم، اگر کسی از نظر سیاسی از مجاهدین ذیصلاحتر باشد، ما در مقابل او زانو خواهیم زد. این جمله را به یاد میآوری؟ | [[مسعود رجوی]]: حاضری به یک سؤال جواب بدهی؟ بارها در سخنان مختلف، چه مسئول اول سازمانتان و چه من گفتهایم، اگر کسی از نظر سیاسی از مجاهدین ذیصلاحتر باشد، ما در مقابل او زانو خواهیم زد. این جمله را به یاد میآوری؟ | ||
خط ۱۹۸: | خط ۱۹۸: | ||
- چون معیار ما ایدئولوژیک است، من فکر نمیکنم که در عمل بپذیرم، برایم خیلی سخت است. | - چون معیار ما ایدئولوژیک است، من فکر نمیکنم که در عمل بپذیرم، برایم خیلی سخت است. | ||
- ما که نگفتهایم ایدئولوژی آن را بپذیر. بلکه گفتهایم و میگوییم با حفظ اصول و مرزبندیهای ایدئولوژیکی و سیاسی و تشکیلاتی خودتان بایستی هژمونی سیاسیاش را بپذیرید، یعنی قبول کنید که در عمل سیاسی و مبارزاتی از شما ذیصلاحتر است و لذا باید او را تقویت و پشتیبانی کرد و با او همجبهه شد | - ما که نگفتهایم ایدئولوژی آن را بپذیر. بلکه گفتهایم و میگوییم با حفظ اصول و مرزبندیهای ایدئولوژیکی و سیاسی و تشکیلاتی خودتان بایستی هژمونی سیاسیاش را بپذیرید، یعنی قبول کنید که در عمل سیاسی و مبارزاتی از شما ذیصلاحتر است و لذا باید او را تقویت و پشتیبانی کرد و با او همجبهه شد علیه دشمن. باید بپذیرید یا نباید بپذیرید؟ | ||
- با چیزهایی که گفتید فکر میکنم باید هژمونی و صلاحیت و اولویت سیاسی آنرا بپذیریم | - با چیزهایی که گفتید فکر میکنم باید هژمونی و صلاحیت و اولویت سیاسی آنرا بپذیریم | ||
خط ۲۶۵: | خط ۲۶۵: | ||
[[مسعود رجوی]] مسئول [[شورای ملی مقاومت ایران|شورای ملی مقاومت]] در بحبوحهی قیامهای سال ۱۳۸۸ در اینباره گفت: | [[مسعود رجوی]] مسئول [[شورای ملی مقاومت ایران|شورای ملی مقاومت]] در بحبوحهی قیامهای سال ۱۳۸۸ در اینباره گفت: | ||
[[پرونده:صحنهای از قیام آبان ۹۸ در ایران.JPG|جایگزین=نمایی از قیام آبان ۱۳۹۸ در ایران و مبارزه قهر آمیز|بندانگشتی|نمایی از قیام آبان ۱۳۹۸ در ایران و مبارزه قهر آمیز ]] | [[پرونده:صحنهای از قیام آبان ۹۸ در ایران.JPG|جایگزین=نمایی از قیام آبان ۱۳۹۸ در ایران و مبارزه قهر آمیز|بندانگشتی|نمایی از قیام آبان ۱۳۹۸ در ایران و مبارزه قهر آمیز ]] | ||
<blockquote>«ما با عبا و عمامه و شخص [[روحالله خمینی|خمینی]]، دعوا نداشتیم. دعوای ما با خط ارتجاعی حاکمیت آخوند تحت عنوان «ولایت فقیه»، بهجای حاکمیت مردم است. با کُت و کلاه و کراوات [[محمدرضا پهلوی|شاه]] و فرد او هم دعوا نداشتیم، دعوای ما با خط دیکتاتوری و وابستگی بود. حالا هم که به بحث قیام اشتغال داریم، با هیچکس در داخل یا خارج [[رژیم ولایت فقیه]]، دعوایمان فردی و شخصی و شکلی و ظاهری نیست. صورت مسئله اینست که کدام عنصر و خط مشی هدایت کننده میتواند، شر رژیم ولایت فقیه را از سر مردم ایران کم کند. سرنگونی دیکتاتوری ولایت فقیه، اصول خود را دارد. از یک طرف باید مشی و روش لازم برای این کار را دریافت که همان استراتژی و تاکتیکی است که باید متناسب و مبتنی بر قانونمندیهای این رژیم باشد و خصایص ویژهی [[رژیم ولایت فقیه]] و رابطههای ضروری ناشی از ماهیت آن را در نظر بگیرد. از طرف دیگر مشروط به وحدت و همبستگی نیروها و ارائهی آلترناتیو دموکراتیک است.</blockquote><blockquote>اما قبل از اینکه استراتژی سرنگونی را موضوع بحث و سوال و جواب قرار بدهیم من میخواهم روشن کنم و با صراحت بگویم که اگر [[میرحسین موسوی|موسوی]] و امثال او بتوانند قیام را به جانب سرنگونی این رژیم یا اصلاح آن هدایت کنند، که لازمهاش با همان شاخصهایی که در مورد [[اصلاحطلبی در جمهوری اسلامی|اصلاح طلبان]] واقعی گفتیم نفی ولایت فقیه است، البته که باید هژمونی و رهبری سیاسی آنها را با حفظ مواضع و نقطهنظرهای خودمان بپذیریم. این وظیفهی ماست و از آن به هیچ وجه رویگردان نیستیم و خجالت هم نمیکشیم و با صدای بلند هم میگوییم. آن چه خجالت دارد این است که آنها اهل این کار نباشند و ما با دنبالهروی از | <blockquote>«ما با عبا و عمامه و شخص [[روحالله خمینی|خمینی]]، دعوا نداشتیم. دعوای ما با خط ارتجاعی حاکمیت آخوند تحت عنوان «ولایت فقیه»، بهجای حاکمیت مردم است. با کُت و کلاه و کراوات [[محمدرضا پهلوی|شاه]] و فرد او هم دعوا نداشتیم، دعوای ما با خط دیکتاتوری و وابستگی بود. حالا هم که به بحث قیام اشتغال داریم، با هیچکس در داخل یا خارج [[رژیم ولایت فقیه]]، دعوایمان فردی و شخصی و شکلی و ظاهری نیست. صورت مسئله اینست که کدام عنصر و خط مشی هدایت کننده میتواند، شر رژیم ولایت فقیه را از سر مردم ایران کم کند. سرنگونی دیکتاتوری ولایت فقیه، اصول خود را دارد. از یک طرف باید مشی و روش لازم برای این کار را دریافت که همان استراتژی و تاکتیکی است که باید متناسب و مبتنی بر قانونمندیهای این رژیم باشد و خصایص ویژهی [[رژیم ولایت فقیه]] و رابطههای ضروری ناشی از ماهیت آن را در نظر بگیرد. از طرف دیگر مشروط به وحدت و همبستگی نیروها و ارائهی آلترناتیو دموکراتیک است.</blockquote><blockquote>اما قبل از اینکه استراتژی سرنگونی را موضوع بحث و سوال و جواب قرار بدهیم من میخواهم روشن کنم و با صراحت بگویم که اگر [[میرحسین موسوی|موسوی]] و امثال او بتوانند قیام را به جانب سرنگونی این رژیم یا اصلاح آن هدایت کنند، که لازمهاش با همان شاخصهایی که در مورد [[اصلاحطلبی در جمهوری اسلامی|اصلاح طلبان]] واقعی گفتیم نفی ولایت فقیه است، البته که باید هژمونی و رهبری سیاسی آنها را با حفظ مواضع و نقطهنظرهای خودمان بپذیریم. این وظیفهی ماست و از آن به هیچ وجه رویگردان نیستیم و خجالت هم نمیکشیم و با صدای بلند هم میگوییم. آن چه خجالت دارد این است که آنها اهل این کار نباشند و ما با دنبالهروی از «موسوی» و هرکس که به ولایت فقیه پایبند است، خاک در چشم قیام و قیام آفرینان بپاشیم و قیام، سرد و بیروح و خاموش شود. در زمان شاه هم، خجالت از آن اپورتونیستهایی بود که در یک مقطع، مجاهدین را با چپنماییهای میان تهی به سود [[روحالله خمینی|خمینی]] متلاشی کردند و الا تا سال ۵۴، همین رفسنجانی، می گفت: [[روحالله خمینی|خمینی]] بدون مجاهدین آب هم نمیتواند بخورد»<ref name=":1" /></blockquote> | ||
== ابزار سرنگونی دیکتاتوری == | == ابزار سرنگونی دیکتاتوری == | ||
خط ۲۷۴: | خط ۲۷۴: | ||
از ۱۵ خرداد ۴۲ به بعد ابزار و راه و روش سرنگونی و مبارزه با دیکتاتوری شاه مبارزه قهر آمیز بود و برای پیشبرد آن تشکیل سازمانهای انقلابی مخفی مانند [[سازمان مجاهدین خلق ایران]] و [[سازمان چریکهای فدایی خلق ایران]] که مشی مبارزه مسلحانه را در پیش گرفتند در دستور کار انقلابیون قرار گرفت. | از ۱۵ خرداد ۴۲ به بعد ابزار و راه و روش سرنگونی و مبارزه با دیکتاتوری شاه مبارزه قهر آمیز بود و برای پیشبرد آن تشکیل سازمانهای انقلابی مخفی مانند [[سازمان مجاهدین خلق ایران]] و [[سازمان چریکهای فدایی خلق ایران]] که مشی مبارزه مسلحانه را در پیش گرفتند در دستور کار انقلابیون قرار گرفت. | ||
در مورد [[رژیم ولایت فقیه]] سرنگونی رژیم، یک امر خودبهخودی نیست. یعنی نباید انتظار داشت که رژیم خودبه خود بیفتد یا بیاید اعتراف و معذرت خواهی بکند که زیاد جنایت کرده و بعد هم خودش بگذارد برود. پس وقتی صحبت از سرنگونی [[رژیم ولایت فقیه]] به میان میآید این امر مستلزم قیام است. خود قیام، مستلزم ایناست که امکان پاگرفتنش وجود داشته باشد. به عبارت دیگر، بایستی موانع قیام، (یعنی چیزهائی که دست و پای تودهی مردم را میبندندکه نتوانند قیام کنند) برکنار و کنار زده بشوند. یعنی فرصت و لحظهی مناسب برای قیام، در دسترس قرار بگیرد. در سالهای اولیه بعد از ۳۰ خرداد ۶۰ که مجاهدین [[مبارزه مسلحانه|جنگ مسلحانه]] | در مورد [[رژیم ولایت فقیه]] سرنگونی رژیم، یک امر خودبهخودی نیست. یعنی نباید انتظار داشت که رژیم خودبه خود بیفتد یا بیاید اعتراف و معذرت خواهی بکند که زیاد جنایت کرده و بعد هم خودش بگذارد برود. پس وقتی صحبت از سرنگونی [[رژیم ولایت فقیه]] به میان میآید این امر مستلزم قیام است. خود قیام، مستلزم ایناست که امکان پاگرفتنش وجود داشته باشد. به عبارت دیگر، بایستی موانع قیام، (یعنی چیزهائی که دست و پای تودهی مردم را میبندندکه نتوانند قیام کنند) برکنار و کنار زده بشوند. یعنی فرصت و لحظهی مناسب برای قیام، در دسترس قرار بگیرد. در سالهای اولیه بعد از ۳۰ خرداد ۶۰ که مجاهدین [[مبارزه مسلحانه|جنگ مسلحانه]] علیه رژيم ولایت فقیه را شروع کردند، مجاهدین درپی استراتژی سرنگونی، میخواستند آن را با قیام شهری محقق کنند که البته لازمهاش این بود که ابتدا تور اختناق ولایتفقیه از هم بگسلد و پاره شود تا امکان تمرکز و تجمع نیرو برای قیام تودههای شهری فراهم شود. اما جنگ مانع بود. مانع جنگ باید کنار زده میشد. [[ارتش آزادیبخش ملی ایران|ارتش آزادیبخش ملی]] برای محقق کردن همین هدف در سال ۱۳۶۵ تآسیس شد.<ref name=":3" /> | ||
در ادامه و بعد از فراز و نشیبهای گوناگون در جنگ بین [[سازمان مجاهدین خلق ایران|مجاهدین خلق]] و [[رژیم ولایت فقیه]] استراتژی [[کانونهای شورشی]] در دستور کار مجاهدین قرار گرفت. این کانونها در واقع واحدها و یکانهای ارتش آزادی بخش هستند که در داخل ایران برای پاره کردن تور اختناق حاکم و فراهم کردن زمینهها و سمت و سو دادن به قیام تلاش میکنند. | در ادامه و بعد از فراز و نشیبهای گوناگون در جنگ بین [[سازمان مجاهدین خلق ایران|مجاهدین خلق]] و [[رژیم ولایت فقیه]] استراتژی [[کانونهای شورشی]] در دستور کار مجاهدین قرار گرفت. این کانونها در واقع واحدها و یکانهای ارتش آزادی بخش هستند که در داخل ایران برای پاره کردن تور اختناق حاکم و فراهم کردن زمینهها و سمت و سو دادن به قیام تلاش میکنند. |