۷٬۳۴۸
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۸۴: | خط ۸۴: | ||
این در حالی است که همین سازمان پس از ۳۰ خرداد و تغییر فاز وارد نبرد مسلحانه شد. | این در حالی است که همین سازمان پس از ۳۰ خرداد و تغییر فاز وارد نبرد مسلحانه شد. | ||
=== تمرکز روی دشمن اصلی === | === تمرکز روی دشمن اصلی === | ||
خط ۹۵: | خط ۹۴: | ||
پس از انقلاب ضدسلطنتی، گروهها و جریانات مختلف در ایران بر سر تعیین تضاد اصلی به دو دسته تقسیم شدند. برخی سازمانهای مارکسیستی از جمله [[حزب توده ایران|حزب توده]] و سازمان چریکهای فدایی خلق اکثریت تضاد اصلی را پس از انقلاب امپریالیسم و ادامهی آن در ایران یعنی جریان لیبرال میدانستند. | پس از انقلاب ضدسلطنتی، گروهها و جریانات مختلف در ایران بر سر تعیین تضاد اصلی به دو دسته تقسیم شدند. برخی سازمانهای مارکسیستی از جمله [[حزب توده ایران|حزب توده]] و سازمان چریکهای فدایی خلق اکثریت تضاد اصلی را پس از انقلاب امپریالیسم و ادامهی آن در ایران یعنی جریان لیبرال میدانستند. | ||
چنین تشخیصی از سوی سازمانهای مارکسیستی به طور خودبخودی منجر به حمایت آنها از خمینی شد. زیرا خمینی پرچمدار شعارهای ضدامپریالیستی بود. به این ترتیب آنها عملا با خمینی در یک جبهه قرار گرفتند. | چنین تشخیصی از سوی سازمانهای مارکسیستی به طور خودبخودی منجر به حمایت آنها از خمینی شد. زیرا خمینی دستکم در ظاهر پرچمدار شعارهای ضدامپریالیستی بود. به این ترتیب آنها عملا با خمینی در یک جبهه قرار گرفتند. آنها در این مسیر تا لو دادن و فعالیت علیه گروههای دیگر و همکاری با خمینی پیش رفتند. | ||
یکی از گروههایی که پیش از همه این تحلیل را رد کرد سازمان مجاهدین خلق ایران بود. این سازمان تضاد اصلی را «جبههی ارتجاع» دانسته و اعلام نمود که خواستهی اصلی آزادی است. | |||
به این ترتیب تشخیص این که تضاد اصلی لیبرالیسم است یا ارتجاع،صف بندی جامعه ایران را در دههی شصت، تعیین کرد. عدهای در کنار خمینی قرار گرفته و شعارهای ضدامپریالیستی دادند و عدهای که در مرکز آنها مجاهدین خلق قرار داشتند، تضاد اصلی را ارتجاع تشخیص داده و خواستهی اصلی را آزادی میدانستند. | |||
== شناسایی ماهیت دشمن == | |||
نیروی انقلابی برای مبارزه و سرنگون کردن حاکمیت استبدادی باید ماهیت آنرا بشناسد و تعریف کند. به عنوان مثال دیکتاتوری وابسته با دیکتاتوری مذهبی متفاوت است و شیوه مبارزه با آن نیز طبعا متفاوت خواهد بود. حکومت پهلوی از این منظر یک دیکتاتوری وابسته بود در حالی که جمهوری اسلامی یک دیکتاتوری مذهبی است. همچنین تشخیص نوع اختناق از مهمترین مسائل یک مبارزه است. اینکه آیا اختناق، یک اختناق پلیسی-نظامی است، یعنی عنصر بارز در آن جو پلیسی و اطلاعاتی است یا یک اختناق نظامی-پلیسی است که عنصر بارز در آن فضای نظامی و سرکوب عریان است. | |||
مقابله با هر نوع از اختناق، یک نوع از مبارزه را طلب میکند. در زمان شاع عنصر پلیسی برجسته بود و مبارزه چریکی قصد در شکستن فضای سرکوب داشت اما در دوران جمهوری اسلامی سرکوب عریان جریان داشت. پاسداران با لباسهای علنی و با سلاحهای سنگین مردم و گروههای سیاسی را در خیابان هدف قرار میدادند. | |||
در چنین شرایطی،نیروی انقلابی باید به شکلی قویتر و رادیکال تر به مقابله بپردازد. مجاهدین خلق در پاسخ به همین وضعیت دست به تشکیل ارتش آزادیبخش زدند. | |||
به این ترتیب باید کارکردها و خصوصیات ویژه دشمن را شناسایی کرد تا بتوان شیوه مبارزه با آن را نیز یافت. [[موقعیت انقلابی]] در جامعه ایران با شناخت دیکتاتوری مذهبی حاکم بر ایران سنجیده میشود. | |||
در تابستان ۱۳۶۱ سازمان مجاهدین در جمع بندی یک ساله مقاومت در مورد شناخت رژیم ولایت فقیه مطالبی را منتشر کرد که خلاصه آن به شرح زیر است:<blockquote>«ما از همان روز به قدرت رسیدن [[روحالله خمینی|خمینی]]، پایگاه طبقاتی او را خرده بورژوازی سنتی و رژیمش را به لحاظ سیاسی مادون سرمایهداری ارزیابی میکردیم. از نظر تاریخی، نیروی پشتوانه [[روحالله خمینی|خمینی]]، نیروهای عقبمانده و بیرون کشیده شده از اعماق تاریخ جامعه ما بودند، با پیشینهی خشکاندیشانه، متظاهر و ریاکارانه و فرمالیستی مذهبی. مثل غولی که سالیان سال در بند و به زنجیر کشیده شده و حالا آزاد شده باشد.</blockquote><blockquote>سابقهی تاریخی این دار و دسته که خودشان هم پنهان نمیکنند، به امثال کاشانی و مشروعهخواهانی نظیر [[شیخ فضلالله نوری|شیخفضلالله نوری]] میرسد. یعنی همان جریان تاریخی که در زمان مصدق هم بهوسیله خود آن بزرگوار «توده - نفتی» نام گرفته بود. آنجا هم اجداد افرادی مثل کیانوری با اجداد مرتجعین امروزی بر علیه مجاهدین، بر علیه مشروطهخواهان و بر علیه آزادیخواهان متحد بودند. یعنی آنها همیشه یک جریان و در یک طرف طیف بودند. ما و اجداد مبارزتیمان (صرفنظر از پایه طبقاتی و چتر ایدئولوژیکیخاصمان) نظیر [[دکتر محمد مصدق|مصدق]]، [[میرزا کوچک خان جنگلی|کوچکخان]]، [[ستارخان]]، [[باقرخان]]، و مجاهدین صدر مشروطه و همهی آزادیخواهان آن دوره، در طرف دیگر طیف قرار داشتهایم. پس این یک رژیم ارتجاعی، کهنه، رو به عقب، واپس گرا، از دور خارج و ضدتاریخی است.</blockquote><blockquote>بنابراین بحث ما، مشخصاً بر روی محور و صفحه مختصات سیاسی در مورد [[رژیم ولایت فقیه|رژیم ولایت فقیه]] است.</blockquote> | در تابستان ۱۳۶۱ سازمان مجاهدین در جمع بندی یک ساله مقاومت در مورد شناخت رژیم ولایت فقیه مطالبی را منتشر کرد که خلاصه آن به شرح زیر است:<blockquote>«ما از همان روز به قدرت رسیدن [[روحالله خمینی|خمینی]]، پایگاه طبقاتی او را خرده بورژوازی سنتی و رژیمش را به لحاظ سیاسی مادون سرمایهداری ارزیابی میکردیم. از نظر تاریخی، نیروی پشتوانه [[روحالله خمینی|خمینی]]، نیروهای عقبمانده و بیرون کشیده شده از اعماق تاریخ جامعه ما بودند، با پیشینهی خشکاندیشانه، متظاهر و ریاکارانه و فرمالیستی مذهبی. مثل غولی که سالیان سال در بند و به زنجیر کشیده شده و حالا آزاد شده باشد.</blockquote><blockquote>سابقهی تاریخی این دار و دسته که خودشان هم پنهان نمیکنند، به امثال کاشانی و مشروعهخواهانی نظیر [[شیخ فضلالله نوری|شیخفضلالله نوری]] میرسد. یعنی همان جریان تاریخی که در زمان مصدق هم بهوسیله خود آن بزرگوار «توده - نفتی» نام گرفته بود. آنجا هم اجداد افرادی مثل کیانوری با اجداد مرتجعین امروزی بر علیه مجاهدین، بر علیه مشروطهخواهان و بر علیه آزادیخواهان متحد بودند. یعنی آنها همیشه یک جریان و در یک طرف طیف بودند. ما و اجداد مبارزتیمان (صرفنظر از پایه طبقاتی و چتر ایدئولوژیکیخاصمان) نظیر [[دکتر محمد مصدق|مصدق]]، [[میرزا کوچک خان جنگلی|کوچکخان]]، [[ستارخان]]، [[باقرخان]]، و مجاهدین صدر مشروطه و همهی آزادیخواهان آن دوره، در طرف دیگر طیف قرار داشتهایم. پس این یک رژیم ارتجاعی، کهنه، رو به عقب، واپس گرا، از دور خارج و ضدتاریخی است.</blockquote><blockquote>بنابراین بحث ما، مشخصاً بر روی محور و صفحه مختصات سیاسی در مورد [[رژیم ولایت فقیه|رژیم ولایت فقیه]] است.</blockquote> | ||
خط ۱۱۷: | خط ۱۲۴: | ||
=== رژیم ولایت فقیه === | === رژیم ولایت فقیه === | ||
درمورد [[رژیم ولایت فقیه]] نظرگاههای متفاوتی وجود دارد. یکی از اصلیترین دیدگاههایی که درست بودن آن اثبات شده و تا به امروز نیز در مورد کارکردهای جمهوری اسلامی میتوان به آن تکیه کرد نظرگاه [[سازمان مجاهدین خلق ایران|مجاهدین خلق]] | درمورد [[رژیم ولایت فقیه]] نظرگاههای متفاوتی وجود دارد. یکی از اصلیترین دیدگاههایی که درست بودن آن اثبات شده و تا به امروز نیز در مورد کارکردهای جمهوری اسلامی میتوان به آن تکیه کرد نظرگاه [[سازمان مجاهدین خلق ایران|مجاهدین خلق]] است. در واقع در سالیان حاکمیت نظام ولایت فقیه تحلیلهای بسیاری درمورد ولایت فقیه وجود داشت که بنا را بر اصلاح این رژیم از درون آن میگذاشت. در طول سالهای متمادی غلط بودن این سیاست به اثبات رسید. جریان اصلاحات بارها در جمهوری اسلامی با گفتمانهایی چون میانه روی (در دوره رفسنجانی)، جامعه مدنی( در دوره خاتمی)، جنبش سبز( [[میرحسین موسوی]]) و اعتدال ( [[حسن روحانی]]) ظهور کرد اما نه میخواست و نه میتوانست قدمی در جهت اصلاحات بردارد. در [[تظاهرات دی ماه ۹۶|تظاهرات دی ماه ۱۳۹۶]] مردم با شعار اصلاحطلب،اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا، به نحوی بیاعتمادی کامل خود را نسبت به این جریانات نشان دادند. | ||
هفتمین نکته، ضعف مفرط ماهوی و شکنندگی حداکثر این رژیم بهویژه در برابر مجاهدین و کسانی است که در برابر آن محکم بایستند.<ref name=":3" /> | مجاهدین خلق در تحلیل جمهوری اسلامی میگویند: <blockquote>«در مورد [[رژیم ولایت فقیه|رژيم ولایت فقیه]] اول اینکه، با یک رژیم ضدتاریخی روبهرو هستیم که تعاریف دیکتاتوریهای شناخته شده و کلاسیک درباره آن صدق نمیکند زیرا سرسیاسی آن مادون سرمایهداری است.</blockquote><blockquote>دوم اینکه، اصلاح پذیر نیست و باید سرنگون شود.</blockquote><blockquote>سوم اینکه، [[سپاه پاسداران انقلاب اسلامی|سپاه پاسداران]] ابزار اصلی حاکمیت ولیفقیه است.</blockquote><blockquote>چهارم اینکه، این رژیم کودتا پذیر نیست (منظور کودتای نظامی است) مگر به انتهای خط رسیده و قبل از آن کودتای مفروض، امر سرنگونی بهطور عمده و محتوایی انجام شده باشد.</blockquote><blockquote>پنجم اینکه، صدور بحران و ارتجاع و تروریسم که به [[جنگ ایران و عراق|جنگ ضد میهنی ۸ساله]] منجر شد، لازمهی بقای این رژیم و بخش لاینفک موجودیت آن است.</blockquote><blockquote>ششم اینکه، سرنگونی چنین رژیمی خودبهخودی نیست و بهطور قانونمند باید سازمانیافته محقق شود.</blockquote><blockquote>هفتمین نکته، ضعف مفرط ماهوی و شکنندگی حداکثر این رژیم بهویژه در برابر مجاهدین و کسانی است که در برابر آن محکم بایستند.»<ref name=":3" /></blockquote> | ||
== تعریف اصل و قانون == | == تعریف اصل و قانون == |