کاربر:Hossein/3صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۲: خط ۱۲:
مصداقی در کتابهایی که نوشته است و مصاحبه‌هایی که کرده است اینگونه نشان می‌دهد که از حافظه‌ای عالی برای بازگویی بسیاری از جزییات اتفاقات برخوردار است و در پاره‌ای از مطالب اطلاعات بسیار دقیقی را رو می‌نماید که در بررسی آگاهان سیاسی ظن تغذیه او از طرف وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی که تنها مرجع دارنده چنین اطلاعاتی است را تایید می‌کند.
مصداقی در کتابهایی که نوشته است و مصاحبه‌هایی که کرده است اینگونه نشان می‌دهد که از حافظه‌ای عالی برای بازگویی بسیاری از جزییات اتفاقات برخوردار است و در پاره‌ای از مطالب اطلاعات بسیار دقیقی را رو می‌نماید که در بررسی آگاهان سیاسی ظن تغذیه او از طرف وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی که تنها مرجع دارنده چنین اطلاعاتی است را تایید می‌کند.


مصداقی در کتابش تحت عنوان «نه زیستن نه مرگ» که در ۴ جلد، جلد اول - غروب سپیده، جلد دوم - اندوه ققنوس‌ها ، جلد سوم - تمشک‌های ناآرام و جلد چهارم - تا طلوع انگور نوشته شده است شرح مفصلی از زندان خودش می‌دهد  
مصداقی در کتابش تحت عنوان «نه زیستن نه مرگ» که در ۴ جلد، جلد اول - غروب سپیده، جلد دوم - اندوه ققنوس‌ها ، جلد سوم - تمشک‌های ناآرام و جلد چهارم - تا طلوع انگور نوشته شده است شرح مفصلی از زندان خودش می‌دهد. ناظران با استناد به بعضی گفته‌های خودش عنوان می‌کنند که او بارها با نوشتن توبه‌نامه و انزجار نامه از فشارها و شکنجه‌ها ونهایتا از اعدام در قتل‌عام ۶۷ گریخته است. او در جلد سوم کتاب خاطراتش تمشک‌های ناآرام صفحه ۱۴۳ آورده است: <blockquote>اوﻟﻴﻦ ﻧﻔﺮ ﻣﻦ را ﺻﺪا زدند .ﻟﺸﮑﺮﯼ  ﻣﺪت زﻳﺎدﯼ ﺑﺎ ﻣﻦ ﮐﻠﻨﺠﺎر رﻓﺖ ﺗﺎ ﭼﻴﺰﯼ را ﺑﭙﺬﻳﺮم .اﻳﻦ ﺑﯽ ﮔﻮﻧﻪ ﺑﺮﺧﻮرد از ﺟﺎﻧﺐ او، ﻻاﻗﻞ در راﺑﻄﻪ ﺑﺎ ﻣﻦ  ﺑﻮد بی‌ﺳﺎﺑﻘﻪ بود .ﺣﺘﺎ ﭘﺎﺳﺪاراﻧﺶ ﻧﻴﺰ ﺑﺎ ﺑﻬﺖ و ﺣﻴﺮت ﺑﻪ ﻣﺠﺎدﻟﻪ‌ی ﺑﻴﻦ ﻣﺎ ﮔﻮش  می‌دادﻧﺪ .ﻧﻤﯽ  داﻧﻢ ﭼﺮا؟ وﻟﯽ ﺑﺮﺧﻮردش ﺑﺎ ﻣﻦ ﻣﺘﻔﺎوت ﺷﺪﻩ ﺑﻮد. از زﻳﺮ چشمﺑﻨﺪ، ﭘﺎﺳﺪار"م " را   می‌دﻳﺪم ﮐﻪ در ﺧﺮدادﻣﺎﻩ ﺗﻼش ﮐﺮدﻩ ﺑﻮد ﺗﺎ ﺑﺎ ﮐﺸﺎﻧﺪن ﻣﻦ ﺑﻪ ﮔﻮﺷﻪاﯼ، ﻣﺎﻧﻊ از ﮐﺘﮏ ﺧﻮردن ﺑﻴﺸﺘﺮ ﻣﻦ ﺷﻮد .ﮔﺎﻩ ﮐﻨﺎر ﻟﺸﮑﺮﯼ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮد و گاه ﮔﺎهﯽ هﻢ ﭼﻴﺰﯼ  می‌ﮔﻔﺖ .ﺳﺮاﻧﺠﺎم ﻟﺸﮑﺮﯼ وﻗﺘﯽ ﺑﻌﺪ از ﺗﻼش ﺑﺴﻴﺎر ﻧﺘﻴﺠﻪ‌ای ﻧﮕﺮﻓﺖ، گفت:ﺑﻴﭽﺎرﻩ ﺑﺮو ﺑﺪﺑﺨﺖ  ! و ﻣﻦ را ﺑﻪ هﻤﺮاﻩ ﭼﻨﺪ ﻧﻔﺮ دﻳﮕﺮ ﺑﻪ ﻳﮏ ﺳﻠﻮل در ﺑﻨﺪ ﺳﺎﺑﻖ ﻣﻠﯽ ﮐﺶ اﻧﺪاﺧﺖ.</blockquote>زندانیان این نوع برخورد زندانبان با زندانی را ناشی از یک رابطه دوستانه که به نوبه خود محصول درهم‌شکستگی و همکاری با زندانبان است می‌دانند. او در صفحه ۱۴۶ همین کتابش می‌نویسد:
 
ﻓﮑﺮ ﮐﺮدم ﺑﻬﺘﺮ اﺳﺖ اﻣﺘﺤﺎن ﮐﻨﻢ و روزﻧﻪاﯼ را ﺑﺎز بگذارم. رو ﺑﻪ ﻧﻴﺮﯼ گفتم : ﺣﺎﺿﺮم در ﺻﻮرت ﺁزادﯼ ﺗﻌﻬﺪ دهﻢ دﻳﮕﺮ ﻓﻌﺎﻟﻴﺖ ﺳﻴﺎﺳﯽ ﻧﮑﻨﻢ .ﮔﻔﺖ ﻧﻴﺮﯼ  :ﭼﺮا ﻋﻨﺎد   می‌ورزﯼ؟ ﺑﺮو دو ﮐﻠﻤﻪ روﯼ ﮐﺎﻏﺬ ﺑﻨﻮﻳﺲ و ﺑﻴﺎر ﮐﻪ از اﻋﻤﺎل ﺳﺎزﻣﺎن اﻋﻼم ﺑﺮاﺋﺖ میﮐﻨﯽ . من باز هم روی گفته‌ی قبلی‌ام محکم ایستادم. حرف آخر را نیری می‌زد. گفت: پاشو برو بیرون! هر چه می‌خواهی بنویس!
 
مسعود ابویی که خودش نیز از شاهدان قتل‌عام بوده است در این رابطه می‌گوید: این نحوه برخورد زندانبان با زندانی اگر همانی باشد که مصداقی بیان کرده است نشان‌گر آن است که نوعی لطف و مرحمت خاص نسبت به این زندانی برقرار بوده است که علیرغم ایستادن روی حرفش در حالیکه به قول خودش در همان صفحه کتاب بقیه را با کمترین بهانه‌ای برای اعدام برده‌اند برای او اختیار انتخاب نوع نوشتن قائل شده‌اند. من خودم هم همین دادگاه را از سر گذرانده‌ام و می‌دانم در صورت هر ظنی مبنی بر مقاومت زندانی و محکوم نکردن سازمان امکان خروج از آن دادگاه وجود نداشته است و خودم هم در این رابطه و همانطور که در جمع مجاهدین بیان کرده‌ام و با هر استدلالی از هویت سازمانی دفاع نکردم و کلمه دلخواه آنان را در مورد اتهام بکار بردم تا از مهلکه رستم.


=== آنچه دیگر زندانیان نسبت به زندان ایرج مصداقی می‌گویند ===
اکبر صمدی زندانی سیاسی دهه ۶۰ در مقاله‌یی در مورد ایرج مصداقی می‌نویسد:
اکبر صمدی زندانی سیاسی دهه ۶۰ در مقاله‌یی در مورد ایرج مصداقی می‌نویسد:


۱٬۱۸۸

ویرایش

منوی ناوبری