۷٬۳۴۸
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۵۲: | خط ۵۲: | ||
}} | }} | ||
'''مسعود رجوی''' (زاد روز:۱۳۲۷) در شهر طبس به دنیا آمد. او فارغالتحصیل رشتهٔ حقوق در دانشگاه تهران است. مسعود رجوی در سال ۱۳۴۶ به عضویت [[سازمان مجاهدین خلق ایران]] درآمد و در ارتباط با [[محمد حنیفنژاد|محمدحنیفنژاد]] بنیانگذار این سازمان قرار گرفت. محمد حنیف نژاد وی را وارد گروه ایدئولوژی سازمان نمود و مسعود رجوی که بعدها به عضویت مرکزیت این سازمان درآمد، در این بخش مشغول به کار و تدوین ایدئولوژی سازمان شد. در سال ۱۳۵۰ صد درصد اعضاء مرکزیت و بسیاری از اعضاء بدنه این سازمان توسط ساواک دستگیر شدند. مسعود رجوی نیز جزو یکی از دستگیرشدگان بود. | '''مسعود رجوی''' (زاد روز:۱۳۲۷) در شهر طبس به دنیا آمد. او فارغالتحصیل رشتهٔ حقوق در دانشگاه تهران است. مسعود رجوی در سال ۱۳۴۶ به عضویت [[سازمان مجاهدین خلق ایران]] درآمد و در ارتباط با [[محمد حنیفنژاد|محمدحنیفنژاد]] بنیانگذار این سازمان قرار گرفت. محمد حنیف نژاد وی را وارد گروه ایدئولوژی سازمان نمود و مسعود رجوی که بعدها به عضویت مرکزیت این سازمان درآمد، در این بخش مشغول به کار و تدوین ایدئولوژی سازمان شد. در سال ۱۳۵۰ صد درصد اعضاء مرکزیت و بسیاری از اعضاء بدنه این سازمان توسط ساواک دستگیر شدند. مسعود رجوی نیز جزو یکی از دستگیرشدگان بود. آنها در دادگاه دفاعیات گستردهای داشتند که در خارج از زندان منتشر و منجر به شناخت بیشتر مردم و قشر تحصیل کرده از مجاهدین خلق شد. در این دادگاه اعضاء مرکزیت مجاهدین به اعدام محکوم شدند. همزمان دکتر کاظم رجوی از اساتید حقوق در دانشگاههای اروپایی فعالیتی گسترده و بینالمللی را برای جلوگیری از اعدام آنها آغاز نمود. فعالیتهایی که منجر به تقلیل حکم اعدام مسعود رجوی به حبس ابد شد. در سال ۱۳۵۴ سازمان مجاهدین توسط جریانی که مسعود رجوی آنها را اپورتونیستهای چپ نما نامید، متلاشی شد. آنها اعلام نمودند که این سازمان در ترقی خود به سمت چپ، مارکسیت شدهاست و دو تن از اعضاء این سازمان را نیز به قتل رساندند. یکی از دورانهایی که موقعیت مسعود رجوی را در سازمان مجاهدین بسیار برجسته میکند، نقش او در بازسازی مجدد این سازمان در زندان و اعلام بیانیهٔ ۱۲ ماده ای و تدوین مجدد ایدئولوژی مجاهدین خلق در برابر این جریان بود. او در بیانیه خود که به بیانیه دوازده مادهای معروف است اعلام کرد: «اسلام در چپ مارکسیسم قرار دارد» و با این اصل به مقابله با جریان اپورتونیستی پرداخت و شاخصهای میان چپ به معنای واقعی و اپورتونیسم راست و همچنین اسلام ارتجاعی را مشخص کرد. در ۳۰ دیماه ۱۳۵۷ پس از تظاهرات مردمی در راستای آزادی زندانیان سیاسی، مسعود رجوی به همراه شمار دیگری از زندانیان از زندان آزاد شدند. | ||
مسعود رجوی پس از پیروزی انقلاب ضدسلطنتی، به دلیل مخالفت با اصل ولایت فقیه از حاکمیت طرد و افراد سازمانش که به فعالیت مسالمت آمیز در کشور ملتزم بودند، مستمراً مورد حملهٔ حامیان خمینی قرار میگرفتند. | مسعود رجوی پس از پیروزی انقلاب ضدسلطنتی، به دلیل مخالفت با اصل ولایت فقیه از حاکمیت طرد و افراد سازمانش که به فعالیت مسالمت آمیز در کشور ملتزم بودند، مستمراً مورد حملهٔ حامیان خمینی قرار میگرفتند. | ||
خط ۷۱: | خط ۷۱: | ||
مسعود رجوی دوران دانشجویی | مسعود رجوی دوران دانشجویی | ||
]] | ]] | ||
مسعود رجوی در دوران دبیرستان، به آیتالله طالقانی و نهضت آزادی بازرگان علاقه داشت. او در دوران دانشگاه با مجاهدین آشنا شد و در سال ۱۳۴۶ بهعضویت این سازمان درآمد. مسعود رجوی در همین دوران با بنیانگذار سازمان مجاهدین، محمد حنیفنژاد آشنا شد. محمد حنیفنژاد وی را وارد گروه تدوین ایدئولوژی نمود. او | مسعود رجوی در دوران دبیرستان، به آیتالله طالقانی و نهضت آزادی بازرگان علاقه داشت. او در دوران دانشگاه با مجاهدین آشنا شد و در سال ۱۳۴۶ بهعضویت این سازمان درآمد. مسعود رجوی در همین دوران با بنیانگذار سازمان مجاهدین، محمد حنیفنژاد آشنا شد. محمد حنیفنژاد وی را وارد گروه تدوین ایدئولوژی نمود. او به همراه بنیانگذار مجاهدین مشغول تدوین ایدئولوژی سازمان مجاهدین شده و پس از مدتی به عضویت مرکزیت سازمان مجاهدین خلق درآمد. | ||
== دستگیری مسعود رجوی == | == دستگیری مسعود رجوی == | ||
[[پرونده:مسعود رجوی در دادگاه شاه.JPG|جایگزین=مسعود رجوی در دادگاه شاه|بندانگشتی|مسعود رجوی در دادگاه شاه]] | [[پرونده:مسعود رجوی در دادگاه شاه.JPG|جایگزین=مسعود رجوی در دادگاه شاه|بندانگشتی|مسعود رجوی در دادگاه شاه]] | ||
مسعود رجوی در سال ۱۳۵۰به همراه دیگر بنیانگذاران سازمان مجاهدین دستگیر شد. این حادثه زمانی رخ داد که یکی از اعضای مجاهدین در تلاش برای تهیه سلاح به یکی از اعضای سابق حزب توده به نام شاهمراد دلفانی که به عضویت ساواک درآمده بود مراجعه نمود. در این حادثه که پس از یک سلسله | مسعود رجوی در سال ۱۳۵۰به همراه دیگر بنیانگذاران سازمان مجاهدین دستگیر شد. این حادثه زمانی رخ داد که یکی از اعضای مجاهدین در تلاش برای تهیه سلاح به یکی از اعضای سابق حزب توده به نام شاهمراد دلفانی که به عضویت ساواک درآمده بود مراجعه نمود. در این حادثه که پس از یک سلسله تعقیبهای گسترده توسط ساواک انجام شد، صد در صد مرکزیت و نود درصد از اعضاء دستگیر شدند. براساس خطی که از طرف محمد حنیفنژاد ابلاغ شده بود، قرار بر این بود که اعضاء مرکزیت تمامی اتهامات را برعهده بگیرند تا منجر به صدور احکام سبکتر برای اعضاء شود. این امر شکنجهها روی اعضاء مرکزیت را افزایش میداد. | ||
مسعود رجوی در این دوران به کادرهای زندانی سازمان پیام داده که باید کار اصلی خود را در زندان روبرو شدن با دادگاه بگذارند. خط | مسعود رجوی در این دوران به کادرهای زندانی سازمان پیام داده که باید کار اصلی خود را در زندان روبرو شدن با دادگاه بگذارند. خط آنها برای مقابله با دادگاه چنین بود <blockquote>'''«دفاع ایدئوژیک (آرمانی و ریشهای) توسط کسانی که نقش ایدئولوژیک در سازمان داشتند و دفاع قانونی توسط کسانی که نقشهای تاکتیکی و ساده داشتند»'''</blockquote>همچنین بنیانگذاران مجاهدین به تقسیم موضوعات دفاعیه پرداختند. از جمله قرار بر این شد که مسعود رجوی دفاع تاریخی-سیاسی را برعهده بگیرد.<ref>[http://www.iran-efshagari.com/سالروز-30دی،-روز-آزادی-آخرین-دسته-از-زند/ ۳۰دی، روز آزادی آخرین دسته از زندانیان سیاسی]</ref> | ||
در ادامه این بازجوییها بود که دادگاه همه اعضاء مرکزیت از جمله مسعود رجوی را به اعدام محکوم نمود. پس از آن بود که برادر او دکتر کاظم رجوی که از اساتید شناخته شدهٔ حقوق در اروپا بود، یک بسیج گستردهٔ بینالمللی را برای جلوگیری از اعدام آنها آغاز کرد. در پی فعالیتهای جهانی دکتر کاظم رجوی برخی از شخصیتهای اروپایی چون فرانسوا میتران و همچنین عفو بینالملل و صلیب سرخ جهانی برای ممانعت از اجرای احکام وارد شدند. نهایتاً شاه زیر فشارهای بینالمللی از اعدام مسعود رجوی صرف نظر کرد اما دیگر اعضای مرکزیت سازمان مجاهدین را اعدام نمود. حکم اعدام مسعود رجوی به حبس ابد تعلیق یافت. با اینهمه ساواک تا سالها بعد همچنان وی را تحت شکنجهها قرار میداد. در مورد میزان شکنجههایی که بر مسعود رجوی اعمال میشد، همبندان او نقل میکنند که اغلب جسم نیمه جان او را در پتو پیچیده و از اتاق بازجویی به سلول بازمیگرداندند. | در ادامه این بازجوییها بود که دادگاه همه اعضاء مرکزیت از جمله مسعود رجوی را به اعدام محکوم نمود. پس از آن بود که برادر او دکتر کاظم رجوی که از اساتید شناخته شدهٔ حقوق در اروپا بود، یک بسیج گستردهٔ بینالمللی را برای جلوگیری از اعدام آنها آغاز کرد. در پی فعالیتهای جهانی دکتر کاظم رجوی برخی از شخصیتهای اروپایی چون فرانسوا میتران و همچنین عفو بینالملل و صلیب سرخ جهانی برای ممانعت از اجرای احکام وارد شدند. نهایتاً شاه زیر فشارهای بینالمللی از اعدام مسعود رجوی صرف نظر کرد اما دیگر اعضای مرکزیت سازمان مجاهدین را اعدام نمود. حکم اعدام مسعود رجوی به حبس ابد تعلیق یافت. با اینهمه ساواک تا سالها بعد همچنان وی را تحت شکنجهها قرار میداد. در مورد میزان شکنجههایی که بر مسعود رجوی اعمال میشد، همبندان او نقل میکنند که اغلب جسم نیمه جان او را در پتو پیچیده و از اتاق بازجویی به سلول بازمیگرداندند. | ||
خط ۸۵: | خط ۸۵: | ||
مسعود رجوی در زندان | مسعود رجوی در زندان | ||
]] | ]] | ||
در سال ۱۳۵۴ درحالی که مسعود رجوی و دیگر اعضای مرکزیت سازمان مجاهدین خلق ایران در زندان بسر میبردند، دو تن با نامهای تقی شهرام و بهرام آرام در خارج از زندان اعلام نمودند که سازمان مجاهدین مارکسیست شدهاست. این دو نفر آیه ای را که در آرم این سازمان وجود داشت حذف نموده و اعلام کردند از آنجایی که ایدئولوژی مجاهدین ما بین ایدئولوژیهای چپ (مارکسیست) و راست (اسلام سنتی) قرار دارد، لاجرم باید به سمت یکی ازین دو میل کند. | در سال ۱۳۵۴ درحالی که مسعود رجوی و دیگر اعضای مرکزیت سازمان مجاهدین خلق ایران در زندان بسر میبردند، دو تن با نامهای تقی شهرام و بهرام آرام در خارج از زندان اعلام نمودند که سازمان مجاهدین مارکسیست شدهاست. این دو نفر آیه ای را که در آرم این سازمان وجود داشت حذف نموده و اعلام کردند از آنجایی که ایدئولوژی مجاهدین ما بین ایدئولوژیهای چپ (مارکسیست) و راست (اسلام سنتی) قرار دارد، لاجرم باید به سمت یکی ازین دو میل کند. آنها همچنین دو تن از اعضای سازمان که با آنها مخالفت نمودند، به نامهای [[مجید شریف واقفی]] و [[مرتضی صمدیه لباف]] را کشتند. این حرکت عملاً منجر به متلاشی شدن تشکیلات سازمان مجاهدین شده و ضربه سختی را بر آنها فرود آورد. در آن زمان اعضاء سازمان مجاهدین که اغلب در زندانهای ایران پراکنده بودند، به دلیل نداشتن خط درست در برخورد با این مسئله پیچیده هر کدام واکنش متفاوتی نسبت به این موضوع داشته و در نتیجه موجودیت تشکیلاتی سازمان مجاهدین در هالهای از ابهام فرورفت. | ||
نقش مسعود رجوی در این دوران، در بازسازی مجدد سازمان مجاهدین بسیار برجسته است. او با تدوین مباحث ایدئولوژیک فرد به فرد به عضوگیری مجدد اعضاء پرداخت. وی این جریان را، «اپورتونیست چپ نما» نامیده و در یک بیانیه ۱۲ مادهای، مواضع سازمان مجاهدین را در مورد | نقش مسعود رجوی در این دوران، در بازسازی مجدد سازمان مجاهدین بسیار برجسته است. او با تدوین مباحث ایدئولوژیک فرد به فرد به عضوگیری مجدد اعضاء پرداخت. وی این جریان را، «اپورتونیست چپ نما» نامیده و در یک بیانیه ۱۲ مادهای، مواضع سازمان مجاهدین را در مورد آنها اعلام کرد. مسعود رجوی اعلام نمود که اسلام واقعی در چپ ایدئولوژی مارکسیسم قرار دارد و در نتیجه میل کردن آن به سمت چپ یعنی مارکسیسم یک توهم است. مسعود رجوی در عین حال اعلام نمود اگر چه ضربه ظاهراً از طرف چپ وارد شدهاست اما تهدید اعضاء سازمان این است که در واکنش نسبت به این موضوع به سمت راست یا آنچه وی آنرا «اسلام ارتجاعی» مینامید کشیده شوند. مسعود رجوی در مورد جریان اپورتونیستی نیز اعلام کرد که آنها میتوانند سازمان مارکسیستی خود را داشته باشند اما اجازه ندارند از آرم و نام سازمان مجاهدین استفاده کنند و یا آن را تغییر بدهند. | ||
یکی از نتایج ضربه جریان اپورتونستی در آن زمان قدرت گرفتن آخوندها و جریان اسلام سنتی بود که تا پیش از آنچه در زندان یا خارج از آن تحت هژمونی مجاهدین خلق قرار داشتند. | یکی از نتایج ضربه جریان اپورتونستی در آن زمان قدرت گرفتن آخوندها و جریان اسلام سنتی بود که تا پیش از آنچه در زندان یا خارج از آن تحت هژمونی مجاهدین خلق قرار داشتند. | ||
خط ۹۶: | خط ۹۶: | ||
* برخی از مارکسیستها که سازمان مجاهدین خلق ایران را به عنوان حامی ایدئولوژی خرده بورژوایی که دوران آن به پایان رسیده مورد حمله قرار میدادند. | * برخی از مارکسیستها که سازمان مجاهدین خلق ایران را به عنوان حامی ایدئولوژی خرده بورژوایی که دوران آن به پایان رسیده مورد حمله قرار میدادند. | ||
مسعود رجوی در زندان شاه عملاً مبارزه با این طرفهای سهگانه با ویژگیهای متفاومت ولی هر سه با هدف تلاشی سازمان مجاهدین را بر عهده گرفته و مباحث ایدئولوژیک خود برای خنثی کردن | مسعود رجوی در زندان شاه عملاً مبارزه با این طرفهای سهگانه با ویژگیهای متفاومت ولی هر سه با هدف تلاشی سازمان مجاهدین را بر عهده گرفته و مباحث ایدئولوژیک خود برای خنثی کردن آنها را به خارج از زندان نیز منتقل میکرد. او در هنگام جابجایی زندانیان از یک زندان به زندان دیگر و همچنین هنگام آزادی برخی از اعضاء، آنها را به عنوان پیکهایی به نزد دیگر مجاهدین فرستاده و هماهنگیها و آموزش بیانیه ۱۲ ماده ای را به آنها منتقل مینمود. مسعود رجوی به این ترتیب توانست بار دیگر پیکره مجاهدین را بازسازی نماید. | ||
دوران زندان یکی از دورانهایی است که نقش مسعود رجوی را در سازمان مجاهدین خلق ایران چه در آموزشها و بازسازیهای تشکیلاتی و چه در روحیه بخشیدن به دیگران بسیار برجسته میکند. | دوران زندان یکی از دورانهایی است که نقش مسعود رجوی را در سازمان مجاهدین خلق ایران چه در آموزشها و بازسازیهای تشکیلاتی و چه در روحیه بخشیدن به دیگران بسیار برجسته میکند. | ||
خط ۱۰۳: | خط ۱۰۳: | ||
== آزادی مسعود رجوی از زندان شاه == | == آزادی مسعود رجوی از زندان شاه == | ||
[[پرونده:مسعود رجوی قبل از آزادی از زندان قصر.JPG|جایگزین=مسعود رجوی قبل از آزادی از زندان قصر|بندانگشتی|مسعود رجوی قبل از آزادی از زندان قصر]] | [[پرونده:مسعود رجوی قبل از آزادی از زندان قصر.JPG|جایگزین=مسعود رجوی قبل از آزادی از زندان قصر|بندانگشتی|مسعود رجوی قبل از آزادی از زندان قصر]] | ||
در اواخر حکومت محمدرضاه پهلوی فشارها و تظاهراتها برای آزادی زندانیان سیاسی و بطور خاص در هراس از اعدام | در اواخر حکومت محمدرضاه پهلوی فشارها و تظاهراتها برای آزادی زندانیان سیاسی و بطور خاص در هراس از اعدام آنها در شرایط سقوط حکومت بالا گرفت. مردم روزانه در مقابل زندانها تظاهرات کرده و خواهان آزادی زندانیان سیاسی بودند. از جمله در یکی ازین تظاهرات در مقابل زندان قصر مردم از مسئولین زندان خواهان ملاقات با نمایندهٔ زندانیان سیاسی برای اطمینان از سلامت آنها شدند. زندانبانها خبر را به زندانیان سیاسی که از مجاهدین و گروههای دیگر هم در بین آنها قرار داشت رساندند. زندانیان مسعود رجوی را به نمایندگی خود انتخاب کردند. او به بالکن زندان قصر رفته و به ابراز احساسات مردم پاسخ داد. | ||
نهایتاً در روز سیام دیماه ۱۳۵۷ تحت فشارهای موجود، مسعود رجوی | نهایتاً در روز سیام دیماه ۱۳۵۷ تحت فشارهای موجود، مسعود رجوی به همراه همبندان خود از جمله موسی خیابانی، [[اشرف ربیعی]] و برخی دیگر از زندانیان سیاسی از زندان آزاد شدند. | ||
== دیدار مسعود رجوی با احمد خمینی == | == دیدار مسعود رجوی با احمد خمینی == | ||
خط ۱۱۲: | خط ۱۱۲: | ||
اگر شما از امام حمایت کنید و با مخالفانش مبارزه کنید، همهٔ درها به رویتان باز خواهد شد و همهٔ امکانات در اختیار شما قرار خواهد گرفت. مسعود رجوی با رد پیشنهادهای خمینی، گفت: «ما خواهان برقراری یک حکومت ملی و دموکراتیک هستیم و اگر خمینی در این مسیر حرکت کند البته برای او جانبازی هم خواهیم نمود.»<ref>دموکراسی خیانت شده- چاپ ۱۳۷۴</ref> | اگر شما از امام حمایت کنید و با مخالفانش مبارزه کنید، همهٔ درها به رویتان باز خواهد شد و همهٔ امکانات در اختیار شما قرار خواهد گرفت. مسعود رجوی با رد پیشنهادهای خمینی، گفت: «ما خواهان برقراری یک حکومت ملی و دموکراتیک هستیم و اگر خمینی در این مسیر حرکت کند البته برای او جانبازی هم خواهیم نمود.»<ref>دموکراسی خیانت شده- چاپ ۱۳۷۴</ref> | ||
هنوز چند روزی به حکومت شاه باقی مانده بود که احمد خمینی شخصاً به دیدار مسعود رجوی رفت. مسعود رجوی در این رابطه چنین میگوید:<blockquote>«هنوز رژیم شاه بهطور کامل سقوط نکردهبود و ما هم دوسههفته بود که از زندان آزاد شده بودیم. پایگاهی که من در آن بودم، مخفی بود و برای همین وقتی که مجاهدین میخواستند احمد را به آنجا بیاورند، خودش از بابت مخفیکاری پیشنهاد کرده بود اگر لازم است چشمم را ببندید! وقتی هم مرا دید گفت به برادرانتان گفتم که چشمم را ببندند، ولی خودشان این کار را نکردند. از اوایل شب تا صبح روز بعد جز چند ساعت که احمد همانجا روی تک تختی که داشتیم، خوابید، با من صحبت و درددل میکرد. اما چکیده حرف این بود که رهبری پدرش را بپذیریم و من هم از همین پرهیز داشتم. از بسیاری روحانیان و مراجع بد میگفت و اینکه خمینی از | هنوز چند روزی به حکومت شاه باقی مانده بود که احمد خمینی شخصاً به دیدار مسعود رجوی رفت. مسعود رجوی در این رابطه چنین میگوید:<blockquote>«هنوز رژیم شاه بهطور کامل سقوط نکردهبود و ما هم دوسههفته بود که از زندان آزاد شده بودیم. پایگاهی که من در آن بودم، مخفی بود و برای همین وقتی که مجاهدین میخواستند احمد را به آنجا بیاورند، خودش از بابت مخفیکاری پیشنهاد کرده بود اگر لازم است چشمم را ببندید! وقتی هم مرا دید گفت به برادرانتان گفتم که چشمم را ببندند، ولی خودشان این کار را نکردند. از اوایل شب تا صبح روز بعد جز چند ساعت که احمد همانجا روی تک تختی که داشتیم، خوابید، با من صحبت و درددل میکرد. اما چکیده حرف این بود که رهبری پدرش را بپذیریم و من هم از همین پرهیز داشتم. از بسیاری روحانیان و مراجع بد میگفت و اینکه خمینی از آنها دلش پرخون است مثلاً به خانواده صدر در عراق و لبنان بهشدت تاخت و تاز میکرد و میگفت اینها را از روز اول «سیا» علم کرد. برجستهترین حرفهایش که بهیادم مانده این بود که علیه کمونیستها موضعگیری کنید و با هرکس که «امام» وارد جنگ شد، شما هم وارد جنگ شوید که در اینصورت همه درها بهرویتان باز خواهد شد.»<ref>استراتژی قیام و سرنگونی- مسعود رجوی- صفحهٔ ۴۰</ref></blockquote> | ||
مسعود رجوی پس از سقوط شاه به عنوان برجستهترین عضو مرکزیت سازمان مجاهدین خلق، سخنرانیها و میتینگهای داشت که اغلب جمعیت زیادی از جوانان و قشرها مختلف را به خود جذب میکرد. تجمعات معمولاً با هجوم حامیان خمینی مواجه میشد. پدیده ای که در آن دوران مجاهدین آنرا چماقداری مینامیدند. | مسعود رجوی پس از سقوط شاه به عنوان برجستهترین عضو مرکزیت سازمان مجاهدین خلق، سخنرانیها و میتینگهای داشت که اغلب جمعیت زیادی از جوانان و قشرها مختلف را به خود جذب میکرد. تجمعات معمولاً با هجوم حامیان خمینی مواجه میشد. پدیده ای که در آن دوران مجاهدین آنرا چماقداری مینامیدند. | ||
خط ۱۲۹: | خط ۱۲۹: | ||
== دومین دیدار مسعود رجوی با خمینی == | == دومین دیدار مسعود رجوی با خمینی == | ||
==== ملاقات مسعود رجوی با احمد خمینی ==== | ==== ملاقات مسعود رجوی با احمد خمینی ==== | ||
در روز ۳۰ فروردین مسعود رجوی در ملاقاتی با احمد خمینی به بیان اعتراض خود در مورد رفتار با آیتالله طالقانی پرداخت. همچنین از رفتارهایی که با هواداران سازمان مجاهدین میشود شکایت میکند. احمد خمینی در این دیدار از مسعود رجوی میخواهد که مبانی اعتقادی خود را بنویسند و منتشر کنند تا این دشمنیها با | در روز ۳۰ فروردین مسعود رجوی در ملاقاتی با احمد خمینی به بیان اعتراض خود در مورد رفتار با آیتالله طالقانی پرداخت. همچنین از رفتارهایی که با هواداران سازمان مجاهدین میشود شکایت میکند. احمد خمینی در این دیدار از مسعود رجوی میخواهد که مبانی اعتقادی خود را بنویسند و منتشر کنند تا این دشمنیها با آنها پایان یابد. هدف و انتظار احمد خمینی از مسعود رجوی این است که او مطلبی در تأیید و پذیرش ولایت فقیه و رهبری خمینی بنویسد، اما مسعود رجوی ضمن استقبال از انتشار مبانی اعتقادی سازمان مجاهدین چیزی در این رابطه مکتوب نمیکند. مسعود رجوی در این رابطه میگوید:<blockquote>«من میدانستم که هدف او و پدرش، اذعان ما به ولایت و رهبری سیاسی و ایدئولوژیک خمینی است! با این همه، آن روز (۳۰ فروردین ۱۳۵۸) در جواب به احمد خمینی گفتم: ای به چشم، هم الآن اصول اعتقادیمان را مینویسم و امضاء و تقدیم ایشان میکنم. سپس همانجا، در حضور خودش، با لحن بسیار محترمانه خطاب به خمینی نوشتم: «حسبالامر آن پدر گرامی که از ارکان اعتقادی اینجانبان سؤال فرمودهاید، معروض میدارم که: ارکان عقیدتی مجاهدین همان ارکان عقیدتی دین مبین اسلام و مذهب حقّهٔ جعفری اثنیعشری است». در ادامه شهادتین نوشتم و سپس پنج اصل دین و مذهب را با یادآوری اینکه «در عموم کتب شرعیات (ابتدائی) آمدهاست» مکتوب کردم: توحید، عدل، نبوت، امامت و معاد». در مادهٔ چهارم (مربوط به امامت) عمداً در مورد ۱۲امام نوشتم که: «آخرین آنها زنده و غایب است (و) به منصب امامت رسیده»... (یعنی که امام دوازدهم خودش در منصب امامت حیّ و حاضر است و نیازی به زحمت سایرین نیست! وقتی این کاغذ را کپی گرفتم و نسخه اصلی را به احمد دادم تا برای خمینی ببرد، بهدقت خواند و گفت: همین؟ گفتم: بله، مگر نگفتند اصول اعتقادی را بنویسیم؟ من هم اصول اعتقادی را نوشتم و فردا هم منتشر میکنیم تا ببینیم چماقداری و ضدیتهایی که شما میگویید، تمام میشود؟ احمد گفت: آخر از رهبری امام و اقتصاد و مالکیت هیچچیز ننوشتهاید! گفتم: حاج احمد آقا! ایشان خودشان ارکان اعتقادی را خواستهاند، نه اقتصاد و مالکیت و مسائل بحثانگیز دیگر را»)».<ref>[https://news.mojahedin.org/i/news/170199 سی خرداد پاسخ به ضرورت تاریخ - قسمت چهارم]</ref></blockquote> | ||
==== ملاقات مسعود رجوی با خمینی در قم ==== | ==== ملاقات مسعود رجوی با خمینی در قم ==== | ||
[[پرونده:300px- D8 AF DB 8C D8 AF D8 A7 D8 B1 D9 85 D8 B3 c6796099486bd45de652617d657219c7.jpg|بندانگشتی| | [[پرونده:300px- D8 AF DB 8C D8 AF D8 A7 D8 B1 D9 85 D8 B3 c6796099486bd45de652617d657219c7.jpg|بندانگشتی| | ||
خط ۱۷۳: | خط ۱۷۳: | ||
=== علت کاندید شدن مسعود رجوی === | === علت کاندید شدن مسعود رجوی === | ||
در روز ۲۸ دی در دانشگاه صنعتی شریف مسعود رجوی علت پذیرش کاندیداتوری خودش را چنین توضیح داد:<blockquote>ما همچنان که بارها گفتهایم با حفظ نقطه نظرات خودمان در رابطه با قانون اساسی یعنی نقطه نظرات انقلابی خودمان نه ازموضع لیبرال نه از موضع انحرافی نه از موضع حقوقی صرف بلکه از موضع یک انقلابی و موحد راستین انقلابی که بیشتر میخواهد عناصر ترقیخواهانه بیشتری میخواهد. تمایلات عمیق و رادیکال بیشتری میطلبد به مقامات مسؤل درسطح عالیترین شخصیتهای کنونی کشور وضعیت خودمان را اعلام کردیم؛ و به ایشان گفتیم که در فضای موجود بایستی قدمی برداشت که حتی المقدور به جدائیهای انحرافی به جنگ افروزیها خاتمه بدهد یا مقداری | در روز ۲۸ دی در دانشگاه صنعتی شریف مسعود رجوی علت پذیرش کاندیداتوری خودش را چنین توضیح داد:<blockquote>ما همچنان که بارها گفتهایم با حفظ نقطه نظرات خودمان در رابطه با قانون اساسی یعنی نقطه نظرات انقلابی خودمان نه ازموضع لیبرال نه از موضع انحرافی نه از موضع حقوقی صرف بلکه از موضع یک انقلابی و موحد راستین انقلابی که بیشتر میخواهد عناصر ترقیخواهانه بیشتری میخواهد. تمایلات عمیق و رادیکال بیشتری میطلبد به مقامات مسؤل درسطح عالیترین شخصیتهای کنونی کشور وضعیت خودمان را اعلام کردیم؛ و به ایشان گفتیم که در فضای موجود بایستی قدمی برداشت که حتی المقدور به جدائیهای انحرافی به جنگ افروزیها خاتمه بدهد یا مقداری آنها را ترمیم کند. این نیت آن قدر مقدس و آنقدر انسانی بود که بلااستثنا تمام آنها تأیید کردند وحتی به خود من گفتند که شما فداکاری بزرگی را انجام میدهید به دلیل اینکه فشارهایی که بعداً رویتان خواهد آمد پذیرشش ریسک مهمی محسوب میشود. از نظر حقوقی صرف هم در هیچ جای جهان در هیچ مجموعه حقوقی سابقه ندارد که وقتی قانونی بعنوان اراده اکثریت تلقی شد اقلیت را کسانی را که حتی به آن رای ندادند وحتی با آن مخالفت کردند از حقوق موضوع آن قانون محروم بکنند. به هرحال ما برای اینکه شاید بتوانیم تا حدودی در جهت رفع پراکندگیها جنگ افروزیها مؤثر باشیم، دست به معرفی کاندیدا زدیم. اولین قدمی که در تحقیق این مطلب انجام دادیم، بررسی لایحه انتخابات اولین ریاست جمهور ایران مصوب شورای انقلاب بود که در تاریخ اول دی در روزنامهها منعکس است. در آنجا مطابق همان قانون ۴ شرط پیشنهاد شده بود برای ریاست جمهوری یعنی برای نامزدیش. شیعه ایرانی الاصل بودن، سن بیشتر از سی سال، عدم سوء پیشینه و ماده بعدی مدیر و مدبر و الی آخر. در این قانون به همان ترتیبی که گفتم در هیچ قانون دیگری در هیچکجای جهان هم، یا لااقل ما خبر نداریم، که بشود اقلیتی را از حقوق مصوب در قانونی که طبعاً اکثریت به آن رای داده محروم بکنند. طبیعتاً ما خبرگان نمیخواستیم ما مؤسسان میخواستیم، ولی وقتی ایجاد شد به هرحال میخواستیم تأثیر مثبت و سازنده خودمان را بگذاریم و با خیلی از نیروهای دیگر در آن شرکت کردیم. اینجا هم همینطور. یعنی از همان در صد یا قطره آزادی و دمکراسی هم هست که از کانال آن بشود تأثیر گذاشت؛ طبیعتاً نمیخواستیم دریغ بکنیم و این چیزی است که طبیعتاً جناح مقابل خیلی بایستی خواستار آن باشد. بر این اساس به ما گفتند که میتوانیدثبت نام بکنید؛ ولی بر خلاف سایر کاندیداها خودمان به هیچ وجه اعلام نکردیم برای اینکه به فرض اگر اشکال قانونی هست بازهم بررسی بشود. اجازه بدید عین نامه ای را که من به امضای خودم نوشتم (در آخرین روز امکان کاندیداتوری یعنی هشتم دی ماه). این نامه از طرف سازمان به وزارت کشور داده شده این فتوکپیش است:</blockquote> | ||
=== نامه به مصطفی میرسلیم === | === نامه به مصطفی میرسلیم === | ||
خط ۲۳۲: | خط ۲۳۲: | ||
=== میتینگ [[گردهمایی آینده انقلاب|آینده انقلاب]] === | === میتینگ [[گردهمایی آینده انقلاب|آینده انقلاب]] === | ||
[[پرونده:مسعود رجوی در سخنرانی مشهور به آیندهی انقلاب.JPG|جایگزین=مسعود رجوی در سخنرانی مشهور به آیندهی انقلاب|بندانگشتی|مسعود رجوی در سخنرانی مشهور به آیندهی انقلاب]] | [[پرونده:مسعود رجوی در سخنرانی مشهور به آیندهی انقلاب.JPG|جایگزین=مسعود رجوی در سخنرانی مشهور به آیندهی انقلاب|بندانگشتی|مسعود رجوی در سخنرانی مشهور به آیندهی انقلاب]] | ||
روز ۱۰ بهمن ۱۳۵۸ سازمان مجاهدین خلق یک میتینگ در دانشگاه تهران برگزار کردند که در آن از قتل و کشتار هوادارانشان شکایت کردند. مسعود رجوی در سخنرانی خود در این میتینگ گفت:<blockquote>«امروز، برای بزرگداشت شهدایی بس والا قدر و پر ارج و شأن جمع شدهایم، شهید اولین احمد، چه سمبل پر معنایی، نارنجک را کشید، خودش را قطعه قطعه کرد، به دشمن هیچ نداد نه سلاح، نه اطلاعات و نه حتی جسم خودش، آخر او یک مجاهد خلق بود، مظهری از اراده شکست ناپذیر خلقی قهرمان نسبت به غلبه بر ظلمات جهل و اسارت؛ و چنین بود که اینان به قول پدر طالقانی راه جهاد گشودند، البته اونروز نه کسی احمد و نظایرش را منافق خواند و نه از شکیات و سهویات | روز ۱۰ بهمن ۱۳۵۸ سازمان مجاهدین خلق یک میتینگ در دانشگاه تهران برگزار کردند که در آن از قتل و کشتار هوادارانشان شکایت کردند. مسعود رجوی در سخنرانی خود در این میتینگ گفت:<blockquote>«امروز، برای بزرگداشت شهدایی بس والا قدر و پر ارج و شأن جمع شدهایم، شهید اولین احمد، چه سمبل پر معنایی، نارنجک را کشید، خودش را قطعه قطعه کرد، به دشمن هیچ نداد نه سلاح، نه اطلاعات و نه حتی جسم خودش، آخر او یک مجاهد خلق بود، مظهری از اراده شکست ناپذیر خلقی قهرمان نسبت به غلبه بر ظلمات جهل و اسارت؛ و چنین بود که اینان به قول پدر طالقانی راه جهاد گشودند، البته اونروز نه کسی احمد و نظایرش را منافق خواند و نه از شکیات و سهویات آنها سئوال کرد و نه آنها را التقاطی قلمداد کرد، آخر آنروزها، فقط بحث رزم و میدان بود، طاغوت آنقدر سخت گرفته بود که مرز جنبش و ضد جنبش، مرز انقلاب و ضدانقلاب به معنی حقیقی کلمه و نه به معنی ابتذالیش واقعاً نمیتوانست مخدوش بشه. به این ترتیب جایی برای شیرین زبانی، خوش رقصی، مجاهد نمایی و مسلمان نمایی باقی نمانده بود. آخرآنروز در صحنه هیچ اثری از آنهایی که امروز ما را از قیام به مسئولیتهای تاریخیشان میترسونند نبود. چونکه بازی گرگم به هوا نبود، مبارزه سخت و خشن و جدی، و یا اگر هم از بعضی از اینها خبری بود، در پشت صحنه، در پشت جبهه و نه در صفوف نخستین، مرزها نمیتوانست مخدوش بشه. اهل اسلام و اهل نفاق به سادگی قابل تشخیص بودند. البته باز هم شکر خدا که با این آزمایشی که امروز در کورانش هستیم، باز هممرزها برامون روشنتر شد. فهمیدیم که هر کسی چه در دل داره و چند مرده حلاجه و در اوج همین آزمایش و در یکی از دقیقترین و حساسترین نقاط آن بود که تازهترین و آخرین شهید به خاک افتاد، عباس، مجاهد کارگر، کارگر شهید. </blockquote>مسعود رجوی در ادماه این سخنرانی در اعتراض به هجوم هواداران خمینی به اعضاء مجاهدین فریاد زد:<blockquote>«پس کجائید ای مسلمانها؟ مگر نمیبینید چه به روز ما و هوادارانمان و خانوادههایمان میآورند؟ مگر دائماً تکرار نمیکردید از قول رسول خدا «من سمع رجلاً ینادی یاللمسلمین! فلم یجبه، فلیس بمسلم»؛ در گوشه و کنار دنیا اگر کسی مسلمانها را به کمک بطلبد و اجابت نکنند، مسلمان نیستند. یا لاالمسلمین پس کجائید؟ چرا صدایتان در نمیآید؟ اللهاکبر! مگر نمیبینید که چطور طرفداران ما را سر میبرند در نظام جمهوری اسلامی: پس چرا سکوت پیشه کردید؟ مگر گناه ما چیست؟ ای کسانی که گوش دارید؟ مگر ما چه کردیم جز تحمل رنج و اسارت؟»<ref>10بهمن 58، سخنرانی در دانشگاه تهران: آیندهٔ انقلاب</ref></blockquote>مسعود رجوی همچنین برنامه و خواستههای سازمان مجاهدین را برای ایران چنین اعلام کرد:<blockquote>«پس بگذارید تصریح کنم، این آینده انقلاب است که برای ما اهمیت داره، و بنابراین، هیچکدام از ما، هیچکدام از ما، نه مشتاق و نه مدعی و نه خواهان هیچ پست و مقامی بوده و هستیم. ما آینده انقلاب را روشن و فیروزمند میطلبیم. بله ما هستیم یعنی از این پس به قول علی ع شعار ما اینه: العمل، النهایه، الاستقامه. عمل، دیدن نهایت و پاداش و پایان کار و استقامت روی این؛ بنابراین ما حول این برنامه، حول این خطوط اسلامی و انقلابی و مردمی، میگیم هر کس میخواد بیاد. هر کس برایش واجد اهمیته که تفرقهها برن کنار و تمام خلق رو به جلو بره چه بهتر. باین ترتیب، ملاحظه میکنید، که اگر معیارهای عملی بمیان بیاند، چقدر راهها و تشخیصها ساده خواهد بود. خواستهامون هم همان برنامه است، اجازه میخواهم، سرخطش را باز هم بخوانم که ما چه میخواهیم وحول چند نکته اش توضیح بدهم. شوراهای مردمی، استقلال، تمامیت ارضی و حاکمیت مردم، آزادی کامل احزاب، عقاید و مطبوعات حقوق ملیتها :) بخصوص در مورد کردستان، یک نکته بسیار باریکتر از مو هست که نبایستی ازش بگذریم و آن کلمه خودمختاری است، این کلمه برای مردم آنجا مقدس شده، سالهای سال بهشون ستم شده بود، ما بایستی موضع خودمانرا روشن بکنیم، آیا نسبت به کلمات حساسیم، آیا باید جنگ کلمات راه انداخت، اگر برای مردم این کلمه مقدس است. بایستی مفهوم و چارچوبش را روشن کرد و بهشون گفت و داد؛ و بعد مسئله برابری زن و مرد، هرچقدر میخواین، از حقوق مادر و اهمیت مادر و احترام به مادر صحبت بکنین، همه اش درست؛ ولی بیاین یک مقداری هم حقوق مساوی سیاسی و اجتماعی زن را بهش بدین تا درجه دوم تلقی نشه، بعد مساوات اسلامی تشیع وتسنن بود، ماده نهم، زمین برای دهقان و کار برای کارگر بود، و ماده دهم مسکن، بهداشت، و تحصیلات برای همه، اینها را برای این میخوانم که ما روش هستیم و خواهیم بود. یازده: مبازره با هرج و مرج بود و تأمین آسایش اجتماعی برای تمام مردم»</blockquote> | ||
=== میتینگ دانشگاه تهران- اسفند ۵۸ === | === میتینگ دانشگاه تهران- اسفند ۵۸ === | ||
خط ۲۴۱: | خط ۲۴۱: | ||
=== مسعود رجوی در میتینگ رشت === | === مسعود رجوی در میتینگ رشت === | ||
در میتنگ مسعود رجوی در رشت حدود ۳۰۰ هزار نفر شرکت داشتند. سعید قاسمی از فرماندهان سابق سپاه در این رابطه میگوید:<blockquote>«اینجا وقتی توی شمال سخنرانی کرد، بالای سر میرزا کوچیکخان، دویست هزار نفر دانشجو و جوون همینجوری ریخته بودن! وقتی صحبت میکرد، اینا همینجوری غش میکردن! چنین کاریزمایی! چیز چیزم نمیکرد! حرف بلد بود بزنه و اینها! اونقدرم خاطرخواه داشت!»<ref>سخنرانی سعید قاسمی در دانشگاه امام صادق، مهر ۸۸</ref></blockquote>مسعود رجوی که در رشت با استقبال و هیجان بسیار جمعیت مواجه بود گفت:<blockquote>«آخر مگر گناه ما چیست؟ مگر ما در سراسر این مدت حتی بهعنوان مثال یک گلوله هم شلیک کردیم؟ پس چه شد که برای | در میتنگ مسعود رجوی در رشت حدود ۳۰۰ هزار نفر شرکت داشتند. سعید قاسمی از فرماندهان سابق سپاه در این رابطه میگوید:<blockquote>«اینجا وقتی توی شمال سخنرانی کرد، بالای سر میرزا کوچیکخان، دویست هزار نفر دانشجو و جوون همینجوری ریخته بودن! وقتی صحبت میکرد، اینا همینجوری غش میکردن! چنین کاریزمایی! چیز چیزم نمیکرد! حرف بلد بود بزنه و اینها! اونقدرم خاطرخواه داشت!»<ref>سخنرانی سعید قاسمی در دانشگاه امام صادق، مهر ۸۸</ref></blockquote>مسعود رجوی که در رشت با استقبال و هیجان بسیار جمعیت مواجه بود گفت:<blockquote>«آخر مگر گناه ما چیست؟ مگر ما در سراسر این مدت حتی بهعنوان مثال یک گلوله هم شلیک کردیم؟ پس چه شد که برای آنها مجاهد محبوب دیروز، حالا منافق شد و ضدانقلاب؟»<ref>[https://www.youtube.com/watch?v=xqhHNJXzOUo میتینگ رشت - سخنرانی مسعود رجوی]</ref></blockquote> | ||
=== مسعود رجوی در میتینگ تبریز === | === مسعود رجوی در میتینگ تبریز === | ||
خط ۲۴۹: | خط ۲۴۹: | ||
سخنرانی مسعود رجوی در میتینگ امجدیه تهران | سخنرانی مسعود رجوی در میتینگ امجدیه تهران | ||
]] | ]] | ||
مسعود رجوی طی یک سخنرانی در خرداد ۵۹ در استادیوم صد هزار نفری امجدیهٔ تهران، که بهخاطر بزرگداشت قربانیان حملات جمهوری اسلامی به هواداران مجاهدین برگزار شده بود، پیدایش و رواج سرکوب در جامعه را محکوم کرد. مسعود رجوی در این سخنرانی که به سخنرانی «چه باید کرد» مشهور شد به کشته شدن تعداد زیادی از اعضاء این سازمان در حملات کور توسط افرادی که | مسعود رجوی طی یک سخنرانی در خرداد ۵۹ در استادیوم صد هزار نفری امجدیهٔ تهران، که بهخاطر بزرگداشت قربانیان حملات جمهوری اسلامی به هواداران مجاهدین برگزار شده بود، پیدایش و رواج سرکوب در جامعه را محکوم کرد. مسعود رجوی در این سخنرانی که به سخنرانی «چه باید کرد» مشهور شد به کشته شدن تعداد زیادی از اعضاء این سازمان در حملات کور توسط افرادی که آنها را منتسب به حکومت میدانست پرده برداشت: | ||
<blockquote>«۲۳ فروردین، برادر کارگر ما، رضا حامدی که قبل از انقلاب، حزب رستأخیر خمین را منفجر کرده بود و حالا در کنار یک مغازه، کتابفروشی طالقانی را دایر کرده بود، به ضرب ۶گلوله شهید شد. ۳۰ فروردین، خواهر کوچک ما نسرین رستمی ـ دقیقاً نمیدانم چند سال دارد شاید۱۴–۱۳ سال ـ در شیراز به ضرب گلوله از پا افتاد. ۳۱ فروردین در مشهد یکی از با ارزشمندترین برادران ما، شکرالله مشکینفام ـ که همین حالا فرزند سهسالهاش را در بغل من دیدید بهضرب گلولهٔ ژـ۳در محل دفتر مجاهدین در مشهد بهشهادت رسید. مجاهد شهید مرتضی حمزه لو شبانه رفت در غسالخانهٔ اراک و از پیکر رضا عکس گرفت و چاپ این عکس در نشریهٴ مجاهد ـ که پیکر سوراخ سوراخ شدهٔ رضا با رگبار مسلسل یوزی را نشان میداد ـ باعث شد تا داستان تصادف جمع بشود. با این همه، شکایت خانوادهٔ رضا و مجاهدین به هیچجا نرسید! (پاسداران رضا حامدی را در خمین با رگبار مسلسل شهید کرده بودند. بعد او را آوردند اراک و میخواستند در جواز دفنش بنویسند تصادف). سوم اردیبهشت، برادر ما احمد گنجهای در رشت در خیابان تختی به ضرب گلولهٔ نامردمانی که از تهران بهنام انقلاب فرهنگی رفته بودند، به ضرب ژ ۳ بهشهادت رسید. ۱۹ اردیبهشت، در درگز یک قاصدک جوان دیگر، برادر کوچکمان، مجاهدفروش، جلیل مرادپور، دانشآموز سال اول دبیرستان به ضرب دشنهای که در قلبش فروکردند، در خون غلتید»<ref>[https://www.mojahedin.org/news/170865/تصویب-تحریمهای-رژیم-آخوندی-به-مدت-۱۰سال-دی میتینگ امجدیه، چه باید کرد]</ref> </blockquote>این میتینگ نیز مورد حملهٔ حامیان خمینی قرار گرفت و تعداد قابل توجهی مصدوم و مجروح شدند. مسعود رجوی در این سخنرانی در میان شور و هیجان جمعیت گفت: وای به روزی که بخواهیم مشت را با مشت و گلوله را با گلوله پاسخ بدهیم! | <blockquote>«۲۳ فروردین، برادر کارگر ما، رضا حامدی که قبل از انقلاب، حزب رستأخیر خمین را منفجر کرده بود و حالا در کنار یک مغازه، کتابفروشی طالقانی را دایر کرده بود، به ضرب ۶گلوله شهید شد. ۳۰ فروردین، خواهر کوچک ما نسرین رستمی ـ دقیقاً نمیدانم چند سال دارد شاید۱۴–۱۳ سال ـ در شیراز به ضرب گلوله از پا افتاد. ۳۱ فروردین در مشهد یکی از با ارزشمندترین برادران ما، شکرالله مشکینفام ـ که همین حالا فرزند سهسالهاش را در بغل من دیدید بهضرب گلولهٔ ژـ۳در محل دفتر مجاهدین در مشهد بهشهادت رسید. مجاهد شهید مرتضی حمزه لو شبانه رفت در غسالخانهٔ اراک و از پیکر رضا عکس گرفت و چاپ این عکس در نشریهٴ مجاهد ـ که پیکر سوراخ سوراخ شدهٔ رضا با رگبار مسلسل یوزی را نشان میداد ـ باعث شد تا داستان تصادف جمع بشود. با این همه، شکایت خانوادهٔ رضا و مجاهدین به هیچجا نرسید! (پاسداران رضا حامدی را در خمین با رگبار مسلسل شهید کرده بودند. بعد او را آوردند اراک و میخواستند در جواز دفنش بنویسند تصادف). سوم اردیبهشت، برادر ما احمد گنجهای در رشت در خیابان تختی به ضرب گلولهٔ نامردمانی که از تهران بهنام انقلاب فرهنگی رفته بودند، به ضرب ژ ۳ بهشهادت رسید. ۱۹ اردیبهشت، در درگز یک قاصدک جوان دیگر، برادر کوچکمان، مجاهدفروش، جلیل مرادپور، دانشآموز سال اول دبیرستان به ضرب دشنهای که در قلبش فروکردند، در خون غلتید»<ref>[https://www.mojahedin.org/news/170865/تصویب-تحریمهای-رژیم-آخوندی-به-مدت-۱۰سال-دی میتینگ امجدیه، چه باید کرد]</ref> </blockquote>این میتینگ نیز مورد حملهٔ حامیان خمینی قرار گرفت و تعداد قابل توجهی مصدوم و مجروح شدند. مسعود رجوی در این سخنرانی در میان شور و هیجان جمعیت گفت: وای به روزی که بخواهیم مشت را با مشت و گلوله را با گلوله پاسخ بدهیم! | ||
خط ۲۷۱: | خط ۲۷۱: | ||
مسعود رجوی و سرهنگ خلبان بهزاد معزی | مسعود رجوی و سرهنگ خلبان بهزاد معزی | ||
]] | ]] | ||
در روز هفتم مرداد ۱۳۶۰ مسعود رجوی که سازمانش حدود یک ماه قبل روز ۳۰ خرداد را پایان امکان مبارزهٔ مسالمتآمیز و آغاز مقاومت سراسری اعلام کرده بود، تهران را با یک هواپیما از پایگاه یکم شکاری تهران به مقصد پاریس ترک کرد. سرهنگ خلبان بهزاد معزی، خلبان این پرواز بود. در این پرواز بنیصدر رئیس جمهور وقت جمهوری اسلامی نیز | در روز هفتم مرداد ۱۳۶۰ مسعود رجوی که سازمانش حدود یک ماه قبل روز ۳۰ خرداد را پایان امکان مبارزهٔ مسالمتآمیز و آغاز مقاومت سراسری اعلام کرده بود، تهران را با یک هواپیما از پایگاه یکم شکاری تهران به مقصد پاریس ترک کرد. سرهنگ خلبان بهزاد معزی، خلبان این پرواز بود. در این پرواز بنیصدر رئیس جمهور وقت جمهوری اسلامی نیز به همراه او بود. پیش از آن فضای سیاسی در حاکمیت علیه بنیصدر بسیار برانگیخته بود و احتمال دستگیری وی وجود داشت. این پرواز با طرحی بسیار پیچیده به سرانجام رسید. سرهنگ خلبان معزی که از بهترین خلبانان نیروی هوایی ایران و خلبان مخصوص شاه بود در کتاب پرواز در خاطرهها در این رابطه نقل میکند:<blockquote>«رادار تبریز ما را گرفت. دو سه بار صداکرد و من یکبار جوابش را دادم. گفت: خمینی گفته به شما بگوییم قول میدهم با شما کاری نداشته باشند. از لحاظ مادی و معنوی هم هرچه میخواهید در اختیارتان بگذارند. برگردید! من هم گفتم چند تا پرسنل نیروی هوایی در هواپیما هستند و هواپیماربایی کردهاند و ما هم داریم از این طرف میرویم. مکالمات ادامهداشت و من مخصوصاً ادامه میدادم تا وقتکشی شود. رادار مرتب میگفت رجایی که در آن موقع نخست وزیر و فکوری فرمانده نیروی هوایی بود در پست فرماندهی هستند و ازطرف ولایت فقیه به شما تأمین میدهند. ایرج برای وقت کشی گفت رجایی خودش باید تأمین دهد. رادار جواب داد خودش تأمین میدهد. یکی از بچهها گفت من قانع شدهام بگذارید رفیقم را هم قانع کنم. ازین طرف صدای «F۱۴» بلند شد. هواپیمای»F۱۴» که صدای ما را گرفت برگرد نرو! گفتم من نمیروم هواپیماربایی شده. گفت برگرد میزنمت نرو! گفتم چی را میزنی؟ هواپیما ربایی شده، یک مقدار بیا جلوتر خودت را نشان بده تا هواپیما رباها تو را ببینند و بترسند. با او که یکی ازشاگردانم بود مخصوصا اینطور صحبت کردم تا ببینم موقعیتش کجاست؟ گفتم بیا! چراغهای هواپیما را خاموش کردم و به بچهها گفتم بروند از محفظهٔ سوخت رسانی زیر هواپیما، بیرون را ببینند که آیا هواپیمایی دیده میشود یا نه؟ که دیده نمیشد. خوبیاش به این بود که رژیمیها نمیدانستند آقای رجوی و بنیصدر هم داخل هواپیما هستند. از این طرف خلبان «F۱۴» «تکرار میکرد برگرد میزنم! برگرد میزنم! بلندگوی دخل کابین روشن بود. در نتیجه صدایش را دیگران هم میشنیدند. به دفع الوقت ادامه دادم تا رسیدیم نزدیک پایگاه تبریز. این پایگاه موشکهایهاگ داشت. به لحاظ هواپیما، هواپیمایش «F۵» بود که قدرت رهگیری شب نداشتند ولی موشکهای هاگ داشت که زمین به هوا بود. برای اینکه از برد موشکهای هاگ دور بشوم نزدیک این پایگاه گردش بهراست کردم و رفتم سمت مرز شوروی. نزدیک مرز، دو هواپیمای شوروی بلند شدند و به موازاتما درمرز شوروی آمدند تا اگرخواستیم وارد خاک شوروی بشویم ما را بزنند. ما این طرف مرز میرفتیم و آنها آنطرف. حواسمان بود. تبریز را به صورت یک نیمدایره دورزدیم تا هم ازبرد موشکها درامان باشیم هم وارد شوروی نشویم. وارد خاک ترکیه شدیم. درتمام این مدت خلبان تعقیب کننده همچنان تهدید میکرد که ما را خواهد زد. من میگفتم بابا بیاجلو اینها ببینند میگفت میآیم. منظور اصلی من این بود که وقت بگذرانم. آخرشهم گفت به رادار سوریه میگویم شما را بزند<ref>پرواز در خاطرهها- ص ۱۴۵</ref> </blockquote>پرواز مسعود رجوی از طرف خبرگزاریهای بزرگ انعکاس پیدا کرد. در فرانسه کلود شسون وزیرخارجه وقت فرانسه هنگام فرود او در فردگاه حاضر شد. این حرکت یعنی پرواز و فرود آمدن در فرودگاه رسمی یک کشور مهم اروپایی به همراه رئیس جمهور وقت دولت ایران، نقش زیادی در رسمیت یافتن شورای ملی مقاومت به لحاظ بینالمللی داشت. این پرواز در حالی انجام شد که در سطوح بالای مجاهدین برای حفظ امنیت مسعود رجوی این روش مناسبتر تشخیص داده میشد که وی از راههای دیگری از کشور خارج شود. مهدی ابریشمچی از اعضای مرکزیت سازمان مجاهدین در این رابطه میگوید:<blockquote>«خاطرم هست در یک جلسه مرکزیت که در منزل شهید علی زرکش تشکیل شده بود، همه اعضای مرکزیت ازجمله سردارخیابانی و شهید محمد ضابطی حاضر بودند. میخواستیم تصمیمگیری نهایی کنیم. بررسیهای انجام شده و ریسکها، نقاط قوت و نقاط آسیبپذیر طرح بررسی شده بود. اما ما نمیتوانستیم تصمیم بگیریم. اگر جواب نه میدادیم، مصلحت عالیه راهگشایی سیاسی را چکار میکردیم؟ و اگر جواب مثبت میدادیم، ریسک روی جان مسعود را چهکسی میپذیرفت؟ بههمین دلیل تمامی مرکزیت سازمان از مسعود خواست که بهدلیل صعوبت این تصمیمگیری، هم از نظر ایدئولوژیک و هم بهلحاظ سیاسی، حرف آخر را خودش بزند و طبیعی بود که او طبق سنت همیشگیش، آن قسمتی را که ریسک روی جان خودش بود، انتخاب کند».</blockquote> | ||
== انقلاب ایدئولوژیک == | == انقلاب ایدئولوژیک == | ||
خط ۲۷۷: | خط ۲۷۷: | ||
مسعود رجوی در پاریس- انقلاب ایدئولوژیک | مسعود رجوی در پاریس- انقلاب ایدئولوژیک | ||
]] | ]] | ||
سازمان مجاهدین در سال ۱۳۶۳ وارد یک جمعبندی شد. یکی از نتایج این جمعبندی منجر به آغاز یک تحول بزرگ در این سازمان شد. مجاهدین در این جمعبندی به این نتیجه رسیدند که ردهٔ تشکیلاتی زنان و میزان حضور | سازمان مجاهدین در سال ۱۳۶۳ وارد یک جمعبندی شد. یکی از نتایج این جمعبندی منجر به آغاز یک تحول بزرگ در این سازمان شد. مجاهدین در این جمعبندی به این نتیجه رسیدند که ردهٔ تشکیلاتی زنان و میزان حضور آنها در سطوح فرماندهی با میزان مسئولیتپذیری و نقشی که در سازمان مجاهدین خلق ایفا کردهاند متناسب نیست. آنها معتقد بودند این آثار خودبخودی و شائبههای مردسالاری است که اینچنین نمود پیدا کردهاست. مجاهدین معتقد بودند با توجه به اینکه خصلت اصلی و بارز جمهوری اسلامی و اندیشه روحالله خمینی «زن ستیزی» است، آنها باید در این رابطه در نقطه مقابل قرار داشته و هیچ وجه اشتراکی با وی نداشته باشند. | ||
از سویی مرکزیت مجاهدین به این نتیجه رسید که این مشکل تنها با ارتقاء رده تشکیلاتی برخی از زنان در این سازمان برطرف نخواهد شد، بلکه راه حل باید ریشهای تر باشد. | از سویی مرکزیت مجاهدین به این نتیجه رسید که این مشکل تنها با ارتقاء رده تشکیلاتی برخی از زنان در این سازمان برطرف نخواهد شد، بلکه راه حل باید ریشهای تر باشد. آنها معتقد بودند زنان باید به مدار رهبری در این سازمان راه یابند. در آن زمان مسعود رجوی مسئول اول سازمان مجاهدین خلق ایران بود. در همین راستا بود که مریم رجوی به عنوان یکی از شاخصههای بسیار مشهور در میان زنان این سازمان به عنوان همردیف مسئول اول انتخاب شد. | ||
مریم رجوی پس از این واقعه به درخواست خود و با موافقت همسرش، از وی جدا شد. امری که با مخالفت مسعود رجوی مواجه گشت. طلاق وی نه یک طلاق معمول، بلکه ناظر بر این امر بود که مریم رجوی نقش خود به عنوان یک همسر در زندگی خانوادگی را، در شرایط فعلی، مغایر با ادامه مبارزهای میدید که تمامی انرژیها و توان او را میطلبید. | مریم رجوی پس از این واقعه به درخواست خود و با موافقت همسرش، از وی جدا شد. امری که با مخالفت مسعود رجوی مواجه گشت. طلاق وی نه یک طلاق معمول، بلکه ناظر بر این امر بود که مریم رجوی نقش خود به عنوان یک همسر در زندگی خانوادگی را، در شرایط فعلی، مغایر با ادامه مبارزهای میدید که تمامی انرژیها و توان او را میطلبید. | ||
خط ۲۸۹: | خط ۲۸۹: | ||
قابل ذکر است که پیش ازین در اغلب سازمانهای چریکی، بطور اتوماتیک و به دلیل تقابل زندگی خانوادگی و مبارزه، موضوع ازدواج و تشکیل خانواده عملاً امری نکوهیده و بسیار نادر بود. بخصوص که زنان نیز تنها بصورت تکنمود در این سازمانها حضور داشتند. حال در شرایطی که سازمان مجاهدین با طیف گستردهای از زنان در صفوف خود مواجه بود، باید موضوع تقابل زندگی خصوصی و خانودگی با یک مبارزه چریکی و سرسختانه را حل میکرد. | قابل ذکر است که پیش ازین در اغلب سازمانهای چریکی، بطور اتوماتیک و به دلیل تقابل زندگی خانوادگی و مبارزه، موضوع ازدواج و تشکیل خانواده عملاً امری نکوهیده و بسیار نادر بود. بخصوص که زنان نیز تنها بصورت تکنمود در این سازمانها حضور داشتند. حال در شرایطی که سازمان مجاهدین با طیف گستردهای از زنان در صفوف خود مواجه بود، باید موضوع تقابل زندگی خصوصی و خانودگی با یک مبارزه چریکی و سرسختانه را حل میکرد. | ||
درادامه همین روند بود که مریم رجوی در اقدامی غیرمعمول به رغم اتهاماتی که میدانست به او زده خواهد شد، از مسعود رجوی تقاضای ازدواج نمود. مسعود رجوی در آنزمان و بطور خاص بخاطر نقش بلاجایگزینش در دوران مبارزه سیاسی و همچنین مبارزات زمان شاه، به یک رهبر کاریزماتیک و سمبلی از آرمانهای مجاهدین تبدیل شده بود. مریم رجوی معتقد بود این حرکت نمادین و در عین حال سنت شکنانه برای تمامی زنان و مردان مجاهدین این پیام را دارد که یک عضو مجاهدین زمانی که در صف مبارزه قرار میگیرد، باید آرمان و راهبر عقدتیاش در کانون عواطف خود قرار دهد. او با این حرکت به تمامی زوجهایی که در آن زمان در مجاهدین حضور داشتند شوکی وارد کرد که نشان میداد اولویت برای اعضاء مجاهدین نه زندگی خصوصی و خانوادگی بلکه آرمان و اهداف مبارزاتی است. این امر بخصوص برای زنانی که خود را در چارچوب زندگی خانوادگی محدود و محصور به همسر میدیدند یک خرق عادت جلو و نشانهٔ خوب در جهت کسب هویت مستقل مبارزاتی | درادامه همین روند بود که مریم رجوی در اقدامی غیرمعمول به رغم اتهاماتی که میدانست به او زده خواهد شد، از مسعود رجوی تقاضای ازدواج نمود. مسعود رجوی در آنزمان و بطور خاص بخاطر نقش بلاجایگزینش در دوران مبارزه سیاسی و همچنین مبارزات زمان شاه، به یک رهبر کاریزماتیک و سمبلی از آرمانهای مجاهدین تبدیل شده بود. مریم رجوی معتقد بود این حرکت نمادین و در عین حال سنت شکنانه برای تمامی زنان و مردان مجاهدین این پیام را دارد که یک عضو مجاهدین زمانی که در صف مبارزه قرار میگیرد، باید آرمان و راهبر عقدتیاش در کانون عواطف خود قرار دهد. او با این حرکت به تمامی زوجهایی که در آن زمان در مجاهدین حضور داشتند شوکی وارد کرد که نشان میداد اولویت برای اعضاء مجاهدین نه زندگی خصوصی و خانوادگی بلکه آرمان و اهداف مبارزاتی است. این امر بخصوص برای زنانی که خود را در چارچوب زندگی خانوادگی محدود و محصور به همسر میدیدند یک خرق عادت جلو و نشانهٔ خوب در جهت کسب هویت مستقل مبارزاتی آنها بشمار میرفت. | ||
این روند و حلقات تکمیلی آن در سازمان مجاهدین خلق به [[انقلاب ایدئولوژیک]] معروف است. مریم رجوی بخاطر این حرکت مورد اتهامات بسیاری قرار گرفت اما این حرکت را لازمهٔ بقا و حرکت سازمان مجاهدین خلق میدانست. همچنین انقلاب ایدئولوژیک که مجاهدین آنرا رمز تداوم بقاء خود در شرایط سرسخت مبارزه میدانند، اگر چه به نظر برای مجاهدین دستاوردهای بزرگی درایجاد انگیزه و روحیه جلو برنده مبارزاتی داشته، اما برای شخص مسعود رجوی جز سیل سهمگینی از اتهامات و ناسزاهایی که هنوز هم ادامه دارد، در پی نداشتهاست. | این روند و حلقات تکمیلی آن در سازمان مجاهدین خلق به [[انقلاب ایدئولوژیک]] معروف است. مریم رجوی بخاطر این حرکت مورد اتهامات بسیاری قرار گرفت اما این حرکت را لازمهٔ بقا و حرکت سازمان مجاهدین خلق میدانست. همچنین انقلاب ایدئولوژیک که مجاهدین آنرا رمز تداوم بقاء خود در شرایط سرسخت مبارزه میدانند، اگر چه به نظر برای مجاهدین دستاوردهای بزرگی درایجاد انگیزه و روحیه جلو برنده مبارزاتی داشته، اما برای شخص مسعود رجوی جز سیل سهمگینی از اتهامات و ناسزاهایی که هنوز هم ادامه دارد، در پی نداشتهاست. | ||
خط ۲۹۵: | خط ۲۹۵: | ||
== امضای طرح صلح == | == امضای طرح صلح == | ||
=== شرکت مجاهدین در جنگ علیه عراق === | === شرکت مجاهدین در جنگ علیه عراق === | ||
سازمان مجاهدین خلق پس از آغاز جنگ ایران و عراق، رسماً وارد این جنگ شده و اعضایش در جبههها علیه ارتش عراق جنگیدند. اما این موضوع از طرف حامیان خمینی تحمل نمیشد و گاه از پشت بر | سازمان مجاهدین خلق پس از آغاز جنگ ایران و عراق، رسماً وارد این جنگ شده و اعضایش در جبههها علیه ارتش عراق جنگیدند. اما این موضوع از طرف حامیان خمینی تحمل نمیشد و گاه از پشت بر آنها آتش گشوده میشد. تعدادی از افراد این سازمان نیز در جنگ ایران و عراق جان باختند. در تابستان ۱۳۶۱ و پس از فتح خرمشهر وقتی دولت عراق خواهان صلح شد موضع این سازمان نسبت به جنگ متفاوت بود. آنها معتقد بودند که باید به جنگ خاتمه داد. مسعود رجوی استمرار این جنگ را به گفتهٔ خود سرپوشی بر وضعیت نابسامان داخلی و بهانهای برای سرکوب آزادیها میدانست و شعار خمینی یعنی «فتح قدس از طریق کربلا و تشکیل هلال شیعی» را یک شعار مردم فریبانه توصیف میکرد.<ref>[https://www.hambastegimeli.com/ديدگاه-ها/74853-عبدالعلی-معصومی-جنگ-بنی-صدر-ـ-صلح عبدالعلی معصومی: جنگ بنی صدر ـ صلح «شورا» و مجاهدین در سیامین سال آتشبس تحمیلی]</ref> | ||
مسعود رجوی در نامهای به بنی صدر در این رابطه مینویسد:<blockquote>«میدانید که ما مجاهدین از آغاز با سیاست ضدملی و ضدانقلابی صدور به اصطلاح انقلاب خمینی مخالفت ورزیده و در دیدگاههای مندرج در برنامه شورای ملی مقاومت نیز به اتفاق امضاء نمودیم که به «جهان وطنی» قرون وسطایی و ارتجاعی خمینی اعتقادی نداریم. خمینی با ریاکاری در تحت لوای اسلام به «یک نوع جهان وطنی و نفی مرزها و حدود سرمایه داری تظاهر نموده و حسب المعمول فرصت طلبان دست راستی (امثال حزب توده) را به طمع میانداخت». و از همین فتنه صدور به اصطلاح انقلاب بود که جنگ ایران و عراق قویّاً زمینه سازی شد. به عبارت بهتر این رژیم خمینی است که جنگ را زمینه سازی نمود و الّا جنگ کاملاً اجتناب پذیر بود. البته ما تجاوز قوای عراق به خاک میهنمان را (در همان سال ۵۹) آشکارا محکوم نمودیم و شما خوب میدانید که ما (مجاهدین) در صفوف مستقل خود برای دفاع از مردم و میهن با قوای عراق جنگیدیم حال آن که مزدوران خمینی از پشت نیز بر ما آتش میگشودند و در بسیاری موارد دستگیر و شکنجه مان میکردند… پس از آن هنگام که خواست و نیاز عراق به صلح مسجّل شد (تابستان ۶۱) بدیهی بود که جز خمینی کسی خواستار ادامه جنگ نبود»<ref>کتاب گزارش مسئول شورا به مردم ایران در مورد جدایی بنی صدر</ref></blockquote> | مسعود رجوی در نامهای به بنی صدر در این رابطه مینویسد:<blockquote>«میدانید که ما مجاهدین از آغاز با سیاست ضدملی و ضدانقلابی صدور به اصطلاح انقلاب خمینی مخالفت ورزیده و در دیدگاههای مندرج در برنامه شورای ملی مقاومت نیز به اتفاق امضاء نمودیم که به «جهان وطنی» قرون وسطایی و ارتجاعی خمینی اعتقادی نداریم. خمینی با ریاکاری در تحت لوای اسلام به «یک نوع جهان وطنی و نفی مرزها و حدود سرمایه داری تظاهر نموده و حسب المعمول فرصت طلبان دست راستی (امثال حزب توده) را به طمع میانداخت». و از همین فتنه صدور به اصطلاح انقلاب بود که جنگ ایران و عراق قویّاً زمینه سازی شد. به عبارت بهتر این رژیم خمینی است که جنگ را زمینه سازی نمود و الّا جنگ کاملاً اجتناب پذیر بود. البته ما تجاوز قوای عراق به خاک میهنمان را (در همان سال ۵۹) آشکارا محکوم نمودیم و شما خوب میدانید که ما (مجاهدین) در صفوف مستقل خود برای دفاع از مردم و میهن با قوای عراق جنگیدیم حال آن که مزدوران خمینی از پشت نیز بر ما آتش میگشودند و در بسیاری موارد دستگیر و شکنجه مان میکردند… پس از آن هنگام که خواست و نیاز عراق به صلح مسجّل شد (تابستان ۶۱) بدیهی بود که جز خمینی کسی خواستار ادامه جنگ نبود»<ref>کتاب گزارش مسئول شورا به مردم ایران در مورد جدایی بنی صدر</ref></blockquote> | ||
خط ۳۱۶: | خط ۳۱۶: | ||
در بیانیه شورای ملی مقاومت در این رابطه آمدهاست:<blockquote>«شورای ملی مقاومت بااشاره به «توطئههای پنهان و آشکار رژیمخمینی و حامیان بینالمللیاش که بااستفاده از آلتدستهای «ایرانی» خود، علیه مقاومت حقطلبانه و خونین مردم ایران» انجام میشود، و بااشاره به شیوههای رایج رژیمخمینی «ازجمله گروگانگیری و شانتاژ سیاسی برای فلجکردن جنبش» مقاومت آمدهاست: «درواقع آنچه شورای ملی مقاومت را برای دشمنان رهایی ایران غیرقابلتحمل میکند، وفاداری شورا به اصل استقلال و سرسختی و پافشاریش در دفاع از اینآرمان والاست. نظربه همه اینملاحظات، برای خنثیکردن توطئههای دشمن ازیکسو و پاسخگویی بهالزامهای مرحله جدید تدارک قیام ازسویدیگر، محل اقامت آقای مسعودرجوی، مسئول شورا، از اروپا به خاک کشور عراق منتقل میشود»<ref>بیانیه اجلاس فوقالعاده شورای ملی مقاومت ۲۳ اردیبهشت سال۱۳۶۵</ref></blockquote>۱۳ فروردین همان سال بمبی در چند صد متری اقامتگاه مسعود رجوی منفجر شد. در روز ۲۶فروردین، روزنامه اطلاعات در ایران خطاب بهدولت فرانسه تصریح نمود: | در بیانیه شورای ملی مقاومت در این رابطه آمدهاست:<blockquote>«شورای ملی مقاومت بااشاره به «توطئههای پنهان و آشکار رژیمخمینی و حامیان بینالمللیاش که بااستفاده از آلتدستهای «ایرانی» خود، علیه مقاومت حقطلبانه و خونین مردم ایران» انجام میشود، و بااشاره به شیوههای رایج رژیمخمینی «ازجمله گروگانگیری و شانتاژ سیاسی برای فلجکردن جنبش» مقاومت آمدهاست: «درواقع آنچه شورای ملی مقاومت را برای دشمنان رهایی ایران غیرقابلتحمل میکند، وفاداری شورا به اصل استقلال و سرسختی و پافشاریش در دفاع از اینآرمان والاست. نظربه همه اینملاحظات، برای خنثیکردن توطئههای دشمن ازیکسو و پاسخگویی بهالزامهای مرحله جدید تدارک قیام ازسویدیگر، محل اقامت آقای مسعودرجوی، مسئول شورا، از اروپا به خاک کشور عراق منتقل میشود»<ref>بیانیه اجلاس فوقالعاده شورای ملی مقاومت ۲۳ اردیبهشت سال۱۳۶۵</ref></blockquote>۱۳ فروردین همان سال بمبی در چند صد متری اقامتگاه مسعود رجوی منفجر شد. در روز ۲۶فروردین، روزنامه اطلاعات در ایران خطاب بهدولت فرانسه تصریح نمود: | ||
«اگر فرانسویها میخواهند در رابطه با ایران تجدیدنظر کنند، پایگاههای منافقین را برچینند. چرا فرانسویها اسیر آمریکاییها بشوند؟ شما منافقین را از کشورتان اخراج کنید، آمریکا خودش میداند | «اگر فرانسویها میخواهند در رابطه با ایران تجدیدنظر کنند، پایگاههای منافقین را برچینند. چرا فرانسویها اسیر آمریکاییها بشوند؟ شما منافقین را از کشورتان اخراج کنید، آمریکا خودش میداند آنها را کجا ببرد، بختیار و بنیصدر مال شما؛ در چنین صورتی است که مردم ما باور خواهند کرد که فرانسه یککشور دوست است». | ||
=== پیشینهٔ سفر === | === پیشینهٔ سفر === | ||
خط ۳۲۴: | خط ۳۲۴: | ||
==== عملیات تروریستی علیه مسعود رجوی ==== | ==== عملیات تروریستی علیه مسعود رجوی ==== | ||
پیش از سفر مسعود رجوی به عراق جمهوری اسلامی یک کارزار فشار روی دولت فرانسه به دلیل اقامت مسعود رجوی در این کشور را آغاز کرده بود. همچنین تلاشهایی برای انجام عملیات تروریستی در این کشور علیه جان مسعود رجوی صورت گرفت که منتسب به ایران میباشد. در روز ۲۶ دیماه ۱۳۶۴ هفتهنامه VSD در مقالهای تحت عنوان «تهران خواستههایش را افزایش میدهد، بهای هولانگیز گروگانهای فرانسوی در لبنان» نوشت:<blockquote>«فعالیتهای سیاسی تبعیدیان محدود خواهد شد و حتی برخی از | پیش از سفر مسعود رجوی به عراق جمهوری اسلامی یک کارزار فشار روی دولت فرانسه به دلیل اقامت مسعود رجوی در این کشور را آغاز کرده بود. همچنین تلاشهایی برای انجام عملیات تروریستی در این کشور علیه جان مسعود رجوی صورت گرفت که منتسب به ایران میباشد. در روز ۲۶ دیماه ۱۳۶۴ هفتهنامه VSD در مقالهای تحت عنوان «تهران خواستههایش را افزایش میدهد، بهای هولانگیز گروگانهای فرانسوی در لبنان» نوشت:<blockquote>«فعالیتهای سیاسی تبعیدیان محدود خواهد شد و حتی برخی از آنها قربانی خواهند گردید. بهعنوان مثال، مسعودرجوی، رهبر مجاهدین خلق، که تا بهحال توسط دو اسکادران ژاندارم در محل اقامتش در اورسوراواز حفاظت شدهاست، اینخطر وجود دارد که یکی از نخستین کسانی باشد که بدوندفاع میماند»<ref>هفته نامه فرانسویVSD تاریخ 16 ژانویه 1986</ref></blockquote>در سال ۲۰۰۰ کتابی پرفروش به نام «جاسوس خدا» در فرانسه توسط «پاتریک راپیه» نویسنده و سردبیر هفته نامه فرانسوی ژورنال دودیمانش با همکاری دو مأمور سرویس ضدجاسوسی فرانسه منتشر شد. در این کتاب ماجرای دست داشتن جمهوری اسلامی را در چند عملیات تروریستی در پاریس در سالهای ۱۹۸۵ و ۱۹۸۶ با ذکر جزئیات افشا کرد. در این کتاب علاوه بر آن پرده از یک طرح ترورییستی علیه شخص مسعود رجوی برداشته شد. همچنین رولان ژاکار، نویسندهٔ فرانسوی در کتابش به نام «قاتلان بدون مرز- چاپ ۱۹۸۵ در پاریس» از دیگر طرحهای تروریستی جمهوری اسلامی برای از میان برداشتن مسعود رجوی خبر داد.<ref>[https://event.mojahedin.org/i/events/5577 وبسایت سازمان مجاهدین خلق ایران.]</ref> | ||
در چنین شرایطی بود که مسعود رجوی به گفتهٔ شورای ملی مقاومت برای خنثی کردن این طرحها و از طرفی برای سازمان دادن به بخش بزرگی از نیروهای نظامی مجاهدین که در مرزهای ایران و عراق حضور داشتند، تصمیم گرفت به این کشور نقل مکان کند. | در چنین شرایطی بود که مسعود رجوی به گفتهٔ شورای ملی مقاومت برای خنثی کردن این طرحها و از طرفی برای سازمان دادن به بخش بزرگی از نیروهای نظامی مجاهدین که در مرزهای ایران و عراق حضور داشتند، تصمیم گرفت به این کشور نقل مکان کند. | ||
خط ۳۵۱: | خط ۳۵۱: | ||
«اگر بپرسید برای چه میروی؟ در یک کلام میگویم، "که برفروزم آتشها در کوهستانها"… | «اگر بپرسید برای چه میروی؟ در یک کلام میگویم، "که برفروزم آتشها در کوهستانها"… | ||
بسیاری این سخن را نشانهای از قصد او برای تشکیل [[ارتش آزادیبخش ملی ایران|ارتش آزادیبخش ملی ایران]] میدانند. تا پیش ازین یکانهای رزمی مجاهدین در مرز ایران و عراق تنها به عملیاتهای محدود پارتیزانی دستی میزدند. از دیدگاه مجاهدین نیروهای رزمی | بسیاری این سخن را نشانهای از قصد او برای تشکیل [[ارتش آزادیبخش ملی ایران|ارتش آزادیبخش ملی ایران]] میدانند. تا پیش ازین یکانهای رزمی مجاهدین در مرز ایران و عراق تنها به عملیاتهای محدود پارتیزانی دستی میزدند. از دیدگاه مجاهدین نیروهای رزمی آنها در مرز باید در شکل و محتوا وارد یک جهش میشدند. از نظر مسعود رجوی این جهش تنها با تشکیل ارتش آزادیخبش ملی ایران امکانپذیر بود. | ||
در بهار ۱۳۶۶ در پی یک جمعبندی الزامات سیاسی-نظامی برای تشکیل ارتش آزادیخبش بررسی شد و در ۳۰ خرداد ۱۳۶۶ مسعود رجوی تشکیل ارتش آزادیخبش را اعلام نمود. در این رابطه گردانهای نظامی مجاهدین با شرایط جدید سازمان داده شده و آموزشهای جدید خود را آغاز نمودند. مجاهدین خلق معتقدند سنگ بنای ارتش آزادیبخش نه در سال ۱۳۶۶ بلکه در روزی بنا گذاشته شد که مسعود رجوی نیروهای ملیشیا (نیروهای جوان نیمه وقت) را تشکیل داد. این ارتش در پروسهٔ تکاملی خود به یک ارتش بسیار منظم پیاده و سپس در عرض مدت کوتاهی با غنائم بسیاری که در یکی از عملیاتهای خود بدست آورد به یک ارتش منظم زرهی تبدیل شد. در سال … فیگارو این ارتش را تحصیلکردهترین ارتش دنیا نامید. مانور زرهی این ارتش با نام طلوع از طرف خبرگزاریهای بینالمللی انعکاس داده شد. | در بهار ۱۳۶۶ در پی یک جمعبندی الزامات سیاسی-نظامی برای تشکیل ارتش آزادیخبش بررسی شد و در ۳۰ خرداد ۱۳۶۶ مسعود رجوی تشکیل ارتش آزادیخبش را اعلام نمود. در این رابطه گردانهای نظامی مجاهدین با شرایط جدید سازمان داده شده و آموزشهای جدید خود را آغاز نمودند. مجاهدین خلق معتقدند سنگ بنای ارتش آزادیبخش نه در سال ۱۳۶۶ بلکه در روزی بنا گذاشته شد که مسعود رجوی نیروهای ملیشیا (نیروهای جوان نیمه وقت) را تشکیل داد. این ارتش در پروسهٔ تکاملی خود به یک ارتش بسیار منظم پیاده و سپس در عرض مدت کوتاهی با غنائم بسیاری که در یکی از عملیاتهای خود بدست آورد به یک ارتش منظم زرهی تبدیل شد. در سال … فیگارو این ارتش را تحصیلکردهترین ارتش دنیا نامید. مانور زرهی این ارتش با نام طلوع از طرف خبرگزاریهای بینالمللی انعکاس داده شد. | ||
خط ۳۵۹: | خط ۳۵۹: | ||
ارتش آزادیبخش ملی ایران در مانورهای مختلف | ارتش آزادیبخش ملی ایران در مانورهای مختلف | ||
]] | ]] | ||
<blockquote>به نام خدا وبه نام خلق قهرمان ایران به نام انقلاب نوین مردم ایران به نام صلح و آزادی به نام شهیدان و زندانیان مقاوم خلق هممیهنان، مردم آگاه و آزادهٌ ایران؛ با تعظیم به روانهای والای شهدای انقلاب نوین ایران بهویژه سمبل زن انقلابی مجاهد اشرف رجوی و سردار شهید خلق موسی خیابانی و بیش از هفتاد هزار قهرمان بهخونخفتهٌ دیگر که پرچم بزرگترین مقاومت سراسری، سازمانیافته و مسلحانهٌ تاریخ میهن ما را برافراشتند و با یاد همهٌ قهرمانان اسیر و درزنجیری که رایت شرف و شکوه خلق ایران را در شکنجهگاهها و زندانهای دشمن سبع و ضدبشر بردوش میکشند؛ در آستانهٌ ۳۰خرداد، سالروز تظاهرات عظیم مردمی در ۳۰خرداد۱۳۶۰، سرآغاز انقلاب نوین مردم ایران و روز شهدا و زندانیان سیاسی، با میمنت و فرخندگی بنیانگذاری «ارتش آزادیبخش ملی» را به اطلاع میرسانم. تأسیس ارتش آزادیبخش ملی بهمثابه بازوی استوار و پراقتدار خلق از دیرباز در صدر آرزوهای عموم وطندوستان و آزادیخواهان این مرز و بوم و همهٌ مشتاقان استقلال بوده و کمبود آن یکی از مهمترین حلقههای مفقود در تاریخ جنبشهای رهائیبخش مردم ایران در دوران معاصر است. از مجاهدان آزادیستان صدر مشروطه تا مصدق فقید پیشوای نهضت ضداستعماری مردم ایران تنها بدینوسیله میتوانستند از سلطهٌ مجدد دشمنان آزادی و استقلال میهن ممانعت نموده و پیروزی پایدار ملت را تضمین کنند. اگر مبارزات مسلحانهٌ انقلابی بر ضد دیکتاتوری دستنشاندهٌ شاه نیز فرصت مییافت به بلوغی در حد یک ارتش رهائیبخش ملی و مردمی نایل شود، خمینی دجال و ضدبشر هرگز نمیتوانست بر امواج انقلاب ضدسلطنتی سوار شده و رهبری آن را به سرقت ببرد… آری، ارتش آزادیبخش یک گنجینهٌ عظیم میهنی و سرمایهٌ آزادی و ا ستقلال و تمامیت وطن است. در همین راستا بود که سازمان مجاهدین خلق ایران در نخستین سال حکومت خمینی به سازماندهی میلیشیای مردمی همت گماشت…ارتش آزادیبخش ملی قبل از هر چیز وظیفه دارد بهمنظور درهمشکستن طلسم اختناق خمینی و تدارک قیام عمومی با اهرمها و دستگاه سرکوبگر و جنگافروز دشمن پلید چنگ در چنگ شده و با نبرد تمامعیار | <blockquote>به نام خدا وبه نام خلق قهرمان ایران به نام انقلاب نوین مردم ایران به نام صلح و آزادی به نام شهیدان و زندانیان مقاوم خلق هممیهنان، مردم آگاه و آزادهٌ ایران؛ با تعظیم به روانهای والای شهدای انقلاب نوین ایران بهویژه سمبل زن انقلابی مجاهد اشرف رجوی و سردار شهید خلق موسی خیابانی و بیش از هفتاد هزار قهرمان بهخونخفتهٌ دیگر که پرچم بزرگترین مقاومت سراسری، سازمانیافته و مسلحانهٌ تاریخ میهن ما را برافراشتند و با یاد همهٌ قهرمانان اسیر و درزنجیری که رایت شرف و شکوه خلق ایران را در شکنجهگاهها و زندانهای دشمن سبع و ضدبشر بردوش میکشند؛ در آستانهٌ ۳۰خرداد، سالروز تظاهرات عظیم مردمی در ۳۰خرداد۱۳۶۰، سرآغاز انقلاب نوین مردم ایران و روز شهدا و زندانیان سیاسی، با میمنت و فرخندگی بنیانگذاری «ارتش آزادیبخش ملی» را به اطلاع میرسانم. تأسیس ارتش آزادیبخش ملی بهمثابه بازوی استوار و پراقتدار خلق از دیرباز در صدر آرزوهای عموم وطندوستان و آزادیخواهان این مرز و بوم و همهٌ مشتاقان استقلال بوده و کمبود آن یکی از مهمترین حلقههای مفقود در تاریخ جنبشهای رهائیبخش مردم ایران در دوران معاصر است. از مجاهدان آزادیستان صدر مشروطه تا مصدق فقید پیشوای نهضت ضداستعماری مردم ایران تنها بدینوسیله میتوانستند از سلطهٌ مجدد دشمنان آزادی و استقلال میهن ممانعت نموده و پیروزی پایدار ملت را تضمین کنند. اگر مبارزات مسلحانهٌ انقلابی بر ضد دیکتاتوری دستنشاندهٌ شاه نیز فرصت مییافت به بلوغی در حد یک ارتش رهائیبخش ملی و مردمی نایل شود، خمینی دجال و ضدبشر هرگز نمیتوانست بر امواج انقلاب ضدسلطنتی سوار شده و رهبری آن را به سرقت ببرد… آری، ارتش آزادیبخش یک گنجینهٌ عظیم میهنی و سرمایهٌ آزادی و ا ستقلال و تمامیت وطن است. در همین راستا بود که سازمان مجاهدین خلق ایران در نخستین سال حکومت خمینی به سازماندهی میلیشیای مردمی همت گماشت…ارتش آزادیبخش ملی قبل از هر چیز وظیفه دارد بهمنظور درهمشکستن طلسم اختناق خمینی و تدارک قیام عمومی با اهرمها و دستگاه سرکوبگر و جنگافروز دشمن پلید چنگ در چنگ شده و با نبرد تمامعیار آنها را بشکافد و از هم بپاشد و به پیش برود. این یک ارتش مردمگرا ی انقلابی و ملی است که رزمندگان دلیر آن خود را با حداکثر انضباط و فداکاری وقف رزم بیامان علیه دجال خونآشام دوران کردهاند… از همهٌ دلیرمردان و شیرزنانی که نبرد با ستمگر دوران را اراده کرده و آمادگی حمل سلاح دارند و همچنین از نظامیان میهنپرست که نمیخواهند رودرروی خلق به رژیم خمینی خدمت کنند دعوت میکنم به ارتش آزادیبخش ملی بپیوندند. باشد که ارتش آزادی رسالت رهائیبخش خود را هر چه سریعتر محقق کند! باشد که این ارتش مردمی ضامن پایدار صلح و آزادی و استقلال و تمامیت ارضی ایران گردد! باشد که تاریخ ایرانزمین از این ارتش به نیکی یاد کند و رزمندگان پاکباز آن را قدر بشناسد! سلام بر خلق ـ سلام بر آزادی مسعود رجوی</blockquote><blockquote></blockquote> | ||
== نقش کنونی مسعود رجوی == | == نقش کنونی مسعود رجوی == | ||
خط ۳۷۱: | خط ۳۷۱: | ||
محمد حسین نقدی، یک دیپلومات ایرانی که در سال ۱۳۶۱ به شورای ملی مقاومت پیوست و در سال ۱۳۷۱ در رم به قتل رسید در مصاحبهای در دیماه ۷۱ بهدنبال گسترش شورا گفت:<blockquote>«ما شوراییها معمولاً ابا داریم از اینکه نقش افراد را هم در این رابطه برجسته بکنیم، ولی من واقعاً تصور میکنم بهحق و بهجاست بگوییم که بیش از هرکس، این خواست عمومی جامعه و این ارادهٔ عمومی جامعه و این نیاز را و این که چگونه میشود این نیاز را ماده و متبلور کرد، مسئول شورای ملی مقاومت ایران آن را درک کرده و من فکر میکنم که واقعاً خارج از هرگونه تعارفی، حضور او هم بالاتر از هرچیز در عرصهٔ سیاسی از دلایل دوام و پیشرفت شورای ملی مقاومت و مقاومت بهطور عام بوده و من تصور میکنم که در یک فرض ذهنی، عدم وجود مسئول شورای ملی مقاومت ایران، باعث میشد که مقاومت ایران اگر هم وجود میداشت، شکل و شمایلش طور دیگری بود و در مراحل قطعاً عقبتری از این چیزی که امروز هست، میبود». </blockquote>دکتر منوچهر هزارخانی، نویسندهٔ برجستهٔ ایرانی و مسئول کمیسیون فرهنگ و هنر شورای ملی مقاوت در همینزمان دربارهٔ نحوهٔ ادارهٔ جلسههای شورا گفت: <blockquote>«ما که در جلسهٔ شورای ملی مقاومت نشستهایم، همهمان نظر واحدی نداریم… سر راهحل سیاسی با هم دعوا داریم، والا بیخود جلسه تشکیل نمیدادیم. اینکه بایست چنین جلسههایی تشکیل بشود… را بهطور عام همه درک میکنند. اما اینکه کسی از عهدهٔ این کار بربیاید، این هنری است که اگر کسی این هنر را داشت، میشود رهبر. کسی که این ظرافتهای تعادل بخشیدن به یک نوع همکاری بین گروههایی که هیچکدامشان سیاستمدار حرفهای نبودهاند، را داشته باشد، هنری دارد که همان هنر رهبری است. ما این را داریم و گمان میکنم که راهمان تا حد زیادی به اینخاطر هموار است».<ref>دموکراسی خیانت شده ص ۱۳۹</ref></blockquote>با اینهمه مسعود رجوی در مورد شورا بر این باور است که هیچ تعصبی روی شورا یا مجاهدین وجود ندارد و هر زمان گروه یا آلترناتیوی پیدا شود که ظرفیت بالاتری برای سرنگونی جمهوری اسلامی و تضمین دموکراسی داشته باشد، حاضر است از آن برغم اختلاف عقیده دفاع و حمایت کند. | محمد حسین نقدی، یک دیپلومات ایرانی که در سال ۱۳۶۱ به شورای ملی مقاومت پیوست و در سال ۱۳۷۱ در رم به قتل رسید در مصاحبهای در دیماه ۷۱ بهدنبال گسترش شورا گفت:<blockquote>«ما شوراییها معمولاً ابا داریم از اینکه نقش افراد را هم در این رابطه برجسته بکنیم، ولی من واقعاً تصور میکنم بهحق و بهجاست بگوییم که بیش از هرکس، این خواست عمومی جامعه و این ارادهٔ عمومی جامعه و این نیاز را و این که چگونه میشود این نیاز را ماده و متبلور کرد، مسئول شورای ملی مقاومت ایران آن را درک کرده و من فکر میکنم که واقعاً خارج از هرگونه تعارفی، حضور او هم بالاتر از هرچیز در عرصهٔ سیاسی از دلایل دوام و پیشرفت شورای ملی مقاومت و مقاومت بهطور عام بوده و من تصور میکنم که در یک فرض ذهنی، عدم وجود مسئول شورای ملی مقاومت ایران، باعث میشد که مقاومت ایران اگر هم وجود میداشت، شکل و شمایلش طور دیگری بود و در مراحل قطعاً عقبتری از این چیزی که امروز هست، میبود». </blockquote>دکتر منوچهر هزارخانی، نویسندهٔ برجستهٔ ایرانی و مسئول کمیسیون فرهنگ و هنر شورای ملی مقاوت در همینزمان دربارهٔ نحوهٔ ادارهٔ جلسههای شورا گفت: <blockquote>«ما که در جلسهٔ شورای ملی مقاومت نشستهایم، همهمان نظر واحدی نداریم… سر راهحل سیاسی با هم دعوا داریم، والا بیخود جلسه تشکیل نمیدادیم. اینکه بایست چنین جلسههایی تشکیل بشود… را بهطور عام همه درک میکنند. اما اینکه کسی از عهدهٔ این کار بربیاید، این هنری است که اگر کسی این هنر را داشت، میشود رهبر. کسی که این ظرافتهای تعادل بخشیدن به یک نوع همکاری بین گروههایی که هیچکدامشان سیاستمدار حرفهای نبودهاند، را داشته باشد، هنری دارد که همان هنر رهبری است. ما این را داریم و گمان میکنم که راهمان تا حد زیادی به اینخاطر هموار است».<ref>دموکراسی خیانت شده ص ۱۳۹</ref></blockquote>با اینهمه مسعود رجوی در مورد شورا بر این باور است که هیچ تعصبی روی شورا یا مجاهدین وجود ندارد و هر زمان گروه یا آلترناتیوی پیدا شود که ظرفیت بالاتری برای سرنگونی جمهوری اسلامی و تضمین دموکراسی داشته باشد، حاضر است از آن برغم اختلاف عقیده دفاع و حمایت کند. | ||
مسعود رجوی پس از جنگ عراق تا کنون که اعضای سازمان مجاهدین به آلبانی منتقل شده اند، همچنان با اعضاء و هوادارانش در جلسات متعددی بصورت صوتی همراه بودهاست. همچنین او گاهی پیامها و بیانیههایی به مناسبتهای مختلف ارسال میکند که از سیمای آزادی تلویزیون ملی ایران و مجاهدین پخش میشود. از جمله او در طول قیام دیماه ۱۳۹۶ چندین پیام خطاب به قیام کنندگان ارسال کرد. استراتژی تدوین شده و اعلام شدهای که توسط مسعود رجوی برای سرنگونی جمهوری اسلامی اعلام شده و در پیامهای اخیر او نیز به | مسعود رجوی پس از جنگ عراق تا کنون که اعضای سازمان مجاهدین به آلبانی منتقل شده اند، همچنان با اعضاء و هوادارانش در جلسات متعددی بصورت صوتی همراه بودهاست. همچنین او گاهی پیامها و بیانیههایی به مناسبتهای مختلف ارسال میکند که از سیمای آزادی تلویزیون ملی ایران و مجاهدین پخش میشود. از جمله او در طول قیام دیماه ۱۳۹۶ چندین پیام خطاب به قیام کنندگان ارسال کرد. استراتژی تدوین شده و اعلام شدهای که توسط مسعود رجوی برای سرنگونی جمهوری اسلامی اعلام شده و در پیامهای اخیر او نیز به آنها اشاره شدهاست، استراتژی ارتش آزادیبخش با کمک کانونهای شورشی و شوراهای هماهنگی است. | ||
== پانویس == | == پانویس == |