۶٬۵۳۲
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جعبه زندگینامه | {{جعبه زندگینامه | ||
| اندازه جعبه = | | اندازه جعبه = | ||
| عنوان = | | عنوان = | ||
| نام =وارطان سالاخانیان | | نام =وارطان سالاخانیان | ||
| تصویر =وارطان.JPG | | تصویر =وارطان.JPG | ||
خط ۱۹: | خط ۱۹: | ||
| ملیت =ایرانی | | ملیت =ایرانی | ||
| نژاد = | | نژاد = | ||
| تابعیت = | | تابعیت = | ||
| تحصیلات = | | تحصیلات = | ||
| دانشگاه = | | دانشگاه = | ||
خط ۷۲: | خط ۷۲: | ||
== دستگیری و شکنجه == | == دستگیری و شکنجه == | ||
[[پرونده:محمود کوچک ش.JPG|بندانگشتی|محمود کوچک شوشتری]] | |||
در اردیبهشت سال ۱۳۳۳، که نزدیک به یک سال از کودتای ۲۸ مرداد میگذشت و رژیم شاه هنوز نتوانسته بود محل چاپخانه را کشف کند. غروب ششم اردیبهشت، مأموران شاه به یک اتومبیل در دروازه دولت، که آن روزگار در خارج از تهران بود، ایست دادند. رانندهی ماشین جوانی ارمنی بود. او و جوان دیگری که در اتومبیل بودند با خونسردی به سؤالات مأموران پاسخ میدادند. یکی از مأموران خواست که به اتومبیل اجازه حرکت بدهد. مأمور دیگر مخالفت کرد و از راننده خواست صندوق عقب ماشین را برای بازرسی باز کند. صندوق عقب ماشین که باز شد، مأموران حیرتزده شدند. صندوق عقب لبالب از نشریهی “رزم”، ارگان سازمان جوانان حزب توده ایران بود. نشریهها تا نخورده بود و هنوز بوی مرکب چاپخانه میداد. ساعتی بعد دو سرنشین اتومبیل، وارطان سالاخانیان و محمود کوچکشوشتری در شکنجهگاه فرمانداری نظامی تهران بودند. درآن دوران، شکنجهگاه در لشکر ۲ زرهی قرار داشت و شکنجهگران زیر نظر بختیار و سرهنگ زیبایی، به شکنجهی مبارزان مشغول بودند. وارطان سالاخانیان و محمود کوچکشوشتری، بهمحض ورود به شکنجهگاه، تحت شکنجهی شکنجهگران قرار گرفتند. هردو در یک اتاق و در کنار یکدیگر شکنجه میشدند. هنوز روشهای پیشرفته شکنجه در اختیار شاه قرار نگرفته بود؛ و شکنجهها هنوز قرون وسطایی بود. شکنجهگران بیشتر به کوچکشوشتری که قامت ظریفی داشت، فشار میآوردند تا بلکه اطلاعاتی از محل چاپخانه بهدست بیاوردند؛ اما پاسخ شکنجهها سکوت بود.<ref name=":0" /> | در اردیبهشت سال ۱۳۳۳، که نزدیک به یک سال از کودتای ۲۸ مرداد میگذشت و رژیم شاه هنوز نتوانسته بود محل چاپخانه را کشف کند. غروب ششم اردیبهشت، مأموران شاه به یک اتومبیل در دروازه دولت، که آن روزگار در خارج از تهران بود، ایست دادند. رانندهی ماشین جوانی ارمنی بود. او و جوان دیگری که در اتومبیل بودند با خونسردی به سؤالات مأموران پاسخ میدادند. یکی از مأموران خواست که به اتومبیل اجازه حرکت بدهد. مأمور دیگر مخالفت کرد و از راننده خواست صندوق عقب ماشین را برای بازرسی باز کند. صندوق عقب ماشین که باز شد، مأموران حیرتزده شدند. صندوق عقب لبالب از نشریهی “رزم”، ارگان سازمان جوانان حزب توده ایران بود. نشریهها تا نخورده بود و هنوز بوی مرکب چاپخانه میداد. ساعتی بعد دو سرنشین اتومبیل، وارطان سالاخانیان و محمود کوچکشوشتری در شکنجهگاه فرمانداری نظامی تهران بودند. درآن دوران، شکنجهگاه در لشکر ۲ زرهی قرار داشت و شکنجهگران زیر نظر بختیار و سرهنگ زیبایی، به شکنجهی مبارزان مشغول بودند. وارطان سالاخانیان و محمود کوچکشوشتری، بهمحض ورود به شکنجهگاه، تحت شکنجهی شکنجهگران قرار گرفتند. هردو در یک اتاق و در کنار یکدیگر شکنجه میشدند. هنوز روشهای پیشرفته شکنجه در اختیار شاه قرار نگرفته بود؛ و شکنجهها هنوز قرون وسطایی بود. شکنجهگران بیشتر به کوچکشوشتری که قامت ظریفی داشت، فشار میآوردند تا بلکه اطلاعاتی از محل چاپخانه بهدست بیاوردند؛ اما پاسخ شکنجهها سکوت بود.<ref name=":0" /> | ||
خط ۱۰۲: | خط ۱۰۳: | ||
== وارطان سخن نگفت! == | == وارطان سخن نگفت! == | ||
[[پرونده:احمد ش1.JPG|بندانگشتی|240x240پیکسل|زنده یاد احمد شاملو]] | |||
احمد شاملو شاعر نامدار قرن معاصر، در پانویس شعر مرگ نازلی، که در مجموعه شعر هوای تازه و به یاد وارطان سالاخانیان سروده و به چاپ رسیده، دربارهی او که در تاریخ مبارزات سیاسی ایران اسطورهی مقاومت لقب گرفته، نوشته است: | احمد شاملو شاعر نامدار قرن معاصر، در پانویس شعر مرگ نازلی، که در مجموعه شعر هوای تازه و به یاد وارطان سالاخانیان سروده و به چاپ رسیده، دربارهی او که در تاریخ مبارزات سیاسی ایران اسطورهی مقاومت لقب گرفته، نوشته است: | ||
خط ۱۵۳: | خط ۱۵۵: | ||
== منابع: == | == منابع: == | ||
<references /> |
ویرایش