کاربر:Abbas/صفحه تمرین4: تفاوت میان نسخه‌ها

پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
== زندگی غزاله علیزاده ==
== زندگی غزاله علیزاده ==
[[پرونده:غزاله علیزاده1.JPG|جایگزین=غزاله علیزاده|بندانگشتی|غزاله علیزاده]]
غزاله علیزاده ۲۷ بهمن ۱۳۲۷ در مشهد زاده شد. مادر غزاله، منیرالسادات سیدی، شاعر و نویسنده بود.<ref name=":0">[https://tavaana.org/fa/GhazalehAlizadeh غزاله علیزاده در «خانه‌ی ادریسی‌ها»] - سایت توانا</ref> غزاله در کودکی درون‌گرا، شیطان و باهوش بود. در مدرسه گاه با بازیگوشی‌ها و شجاعت‌هایش دیگران را نگران می‌کرد، اما شاگرد زرنگی بود. مدرسه را در دبیرستان علوم انسانی مهستی به پایان برد و در همین زمان به گیاه‌خواری روی آورد. او در کنکور رشته ادبیات فارسی در مشهد و کنکور حقوق و فلسفه در تهران قبول شد و به خواست مادرش در رشته حقوق وارد شد.<ref name=":1">[http://cafe-dastan.ir/%D8%BA%D8%B2%D8%A7%D9%84%D9%87-%D8%B9%D9%84%DB%8C%D8%B2%D8%A7%D8%AF%D9%87-%D9%86%D9%88%DB%8C%D8%B3%D9%86%D8%AF%D9%87-%D8%A7%DB%8C-%DA%A9%D9%87-%D9%BE%D8%B1%D9%88%D8%A7%D8%B2-%DA%A9%D8%B1/ «غزاله علیزاده» نویسنده ای که پرواز کرد]- کافه داستان</ref> او لیسانس حقوق سیاسی خود را از دانشگاه تهران گرفت و پس از آن به فرانسه سفر کرد و در دانشگاه سوربن شهر پاریس در رشته‌های فلسفه و سینما درس خواند. البته او ابتدا برای تحصیل در رشته حقوق که رشته مورد علافه‌ی مادرش بود راهی فرانسه شده‌بود اما با تلاش فراوان رشته‌اش را به فلسفه اشراق تغییر داد. او قصد داشت پایان‌نامه‌اش را درباره‌ی مولانا، شاعر و عارف سرشناس ایرانی بنویسد، اما مرگ ناگهانی پذر مانع این کار شد.<ref name=":0" />
غزاله علیزاده ۲۷ بهمن ۱۳۲۷ در مشهد زاده شد. مادر غزاله، منیرالسادات سیدی، شاعر و نویسنده بود.<ref name=":0">[https://tavaana.org/fa/GhazalehAlizadeh غزاله علیزاده در «خانه‌ی ادریسی‌ها»] - سایت توانا</ref> غزاله در کودکی درون‌گرا، شیطان و باهوش بود. در مدرسه گاه با بازیگوشی‌ها و شجاعت‌هایش دیگران را نگران می‌کرد، اما شاگرد زرنگی بود. مدرسه را در دبیرستان علوم انسانی مهستی به پایان برد و در همین زمان به گیاه‌خواری روی آورد. او در کنکور رشته ادبیات فارسی در مشهد و کنکور حقوق و فلسفه در تهران قبول شد و به خواست مادرش در رشته حقوق وارد شد.<ref name=":1">[http://cafe-dastan.ir/%D8%BA%D8%B2%D8%A7%D9%84%D9%87-%D8%B9%D9%84%DB%8C%D8%B2%D8%A7%D8%AF%D9%87-%D9%86%D9%88%DB%8C%D8%B3%D9%86%D8%AF%D9%87-%D8%A7%DB%8C-%DA%A9%D9%87-%D9%BE%D8%B1%D9%88%D8%A7%D8%B2-%DA%A9%D8%B1/ «غزاله علیزاده» نویسنده ای که پرواز کرد]- کافه داستان</ref> او لیسانس حقوق سیاسی خود را از دانشگاه تهران گرفت و پس از آن به فرانسه سفر کرد و در دانشگاه سوربن شهر پاریس در رشته‌های فلسفه و سینما درس خواند. البته او ابتدا برای تحصیل در رشته حقوق که رشته مورد علافه‌ی مادرش بود راهی فرانسه شده‌بود اما با تلاش فراوان رشته‌اش را به فلسفه اشراق تغییر داد. او قصد داشت پایان‌نامه‌اش را درباره‌ی مولانا، شاعر و عارف سرشناس ایرانی بنویسد، اما مرگ ناگهانی پذر مانع این کار شد.<ref name=":0" />


غزاله علیزاده دو بار ازدواج کرد؛ بار اول با بیژن الهی که از این ازدواح دختری به نام «سلما» مانده است. غزاله از دو دختر بی‌سرپرست نیز نگهداری می‌کرد. علیزاده پس از جدایی از الهی در سال ۱۳۵۴ با محمدرضا نظام‌شهیدی ازدواج کرد. سلما الهی دختر غزاله و بیژن، از شاگردان موسیقی  خواننده‌ی ایرانی، پری زنگنه بود.<ref>[https://persianv.com/maharat/%D8%BA%D8%B2%D8%A7%D9%84%D9%87-%D8%B9%D9%84%DB%8C%D8%B2%D8%A7%D8%AF%D9%87-%D9%86%D9%88%DB%8C%D8%B3%D9%86%D8%AF%D9%87-%DA%A9%D8%B4%D9%88%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D8%B2-%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF.html غزاله علیزاده نویسنده کشورمان از زندگی تا مرگ بر او چه گذشت؟]- پرشین تی‌وی</ref>
غزاله علیزاده دو بار ازدواج کرد؛ بار اول با بیژن الهی که از این ازدواح دختری به نام «سلما» مانده است. غزاله از دو دختر بی‌سرپرست نیز نگهداری می‌کرد. علیزاده پس از جدایی از الهی در سال ۱۳۵۴ با محمدرضا نظام‌شهیدی ازدواج کرد. سلما الهی دختر غزاله و بیژن، از شاگردان موسیقی  خواننده‌ی ایرانی، پری زنگنه بود.<ref>[https://persianv.com/maharat/%D8%BA%D8%B2%D8%A7%D9%84%D9%87-%D8%B9%D9%84%DB%8C%D8%B2%D8%A7%D8%AF%D9%87-%D9%86%D9%88%DB%8C%D8%B3%D9%86%D8%AF%D9%87-%DA%A9%D8%B4%D9%88%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D8%B2-%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF.html غزاله علیزاده نویسنده کشورمان از زندگی تا مرگ بر او چه گذشت؟]- پرشین تی‌وی</ref>


غزاله علیزاده درباره خود و زندگی‌اش در گفت‌وگویی با مجله‌ ادبی «گردون»، شماره ۵۱، مهر ماه ۱۳۷۴ گفت: <blockquote>«دوازده، سيزده ساله بودم، دنيا را نمی‌شناختم. کی دنيا را می‌شناسد؟ اين توده‌‌ بی‌ شکل مدام در حال تغيير را که دور خودش می‌پيچد و از يک تاريکی می‌رود به طرف تاريکی ديگر. در اين فاصله، ما بيش و کم رويا می‌بافيم، فکر می‌کنيم می‌شود سرشت انسان را عوض کرد، آن مايه‌ حيرت‌انگيز از حيوانيت در خود و ديگران را. ما نسلی بوديم آرمان‌خواه. به رستگاری اعتقاد داشتيم. هيچ تاسفی ندارم. از نگاه خالی نوجوانان فارغ از کابوس و رويا حيرت می‌کنم. تا اين درجه وابستگی به ماديت، اگر هم نشانه‌‌ عقل معيشت باشد، باز حاکي از زوال است. ما واژه‌های مقدس داشتيم: آزادی، وطن، عدالت، فرهنگ، زيبايی و تجلی. تکان هر برگ بر شاخه، معنای نهفته‌ای داشت … اغلب دراز می‌کشيدم روی چمن مرطوب و خيره می‌شدم به آسمان. پاره‌های ابر گذر می‌کردند، اشتياق و حيرت نوجوانی بی‌ قرار را می‌دميدم به آسمان. در گلخانه می‌نشستم، بی‌ وقفه کتاب می‌خواندم، نويسندگان و شاعران بزرگ را تا حد تقديس می‌ستودم. از جهان روزمرگی، تقديس گريخته‌ است و اين بحران جنبه‌ بومی ندارد. پشت مرزها هم تقديس و آرمانگرایی به انسان پشت کرده و شهرت فصلی، جنسيت و پول گريزنده، اقيانوس‌های عظيم را در حد حوضچه‌هایی تنگ فروکاسته است.»<ref name=":0" /></blockquote>غزاله علیزاده داستان نویسی را از دهه‌ی ۱۳۴۰ به طور جدی شروع کرد. اولین داستان‌های این نویسنده در نشریه‌ی خوشه به چاپ رسید. او نوشتن را آرام آرام ادامه داد و توانست در مجموع آثاری قابل تامل و توجه از خود بر جای بگذارد.<ref name=":4">[https://www.bartarinha.ir/fa/news/866114/%D8%BA%D8%B2%D8%A7%D9%84%D9%87-%D8%B9%D9%84%DB%8C%D8%B2%D8%A7%D8%AF%D9%87-%D9%88-%D8%AE%D8%A7%D9%86%D9%87-%D8%A7%D8%AF%D8%B1%DB%8C%D8%B3%DB%8C%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%DB%8C%D8%B4-%D9%86%D8%A7%D8%A8%D8%BA%D9%87%E2%80%8C%D8%A7%DB%8C-%D8%A8%D8%A7-%D9%85%D8%B1%DA%AF-%D8%AE%D9%88%D8%AF%D8%AE%D9%88%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D9%87 غزاله علیزاده و خانه ادریسی‌هایش؛ نابغه‌ای با مرگ خودخواسته] - برترین‌ها</ref> «سفر ناگذشتنی» نام نخستین مجموعه داستان غزاله است که در سال ۱۳۵۶ منتشر شد اما از معروف‌ترین آثار وی می‌توان از رمان دو جلدی «خانه ادریسی‌ها» و مجموعه داستان «چهارراه» نام برد.<ref name=":5">[https://www.mag.cavack.com/%d8%ba%d8%b2%d8%a7%d9%84%d9%87-%d8%b9%d9%84%db%8c%d8%b2%d8%a7%d8%af%d9%87/ غزاله علیزاده] - کاواک </ref>
غزاله علیزاده درباره خود و زندگی‌اش در گفت‌وگویی با مجله‌ ادبی «گردون»، شماره ۵۱، مهر ماه ۱۳۷۴ گفت:  
[[پرونده:غزاله علیزاده و بیژن الهی.JPG|جایگزین=غزاله علیزاده و همسر اولش بیژن الهی|بندانگشتی|300x300پیکسل|غزاله علیزاده و همسر اولش بیژن الهی]]
<blockquote>«دوازده، سيزده ساله بودم، دنيا را نمی‌شناختم. کی دنيا را می‌شناسد؟ اين توده‌‌ بی‌ شکل مدام در حال تغيير را که دور خودش می‌پيچد و از يک تاريکی می‌رود به طرف تاريکی ديگر. در اين فاصله، ما بيش و کم رويا می‌بافيم، فکر می‌کنيم می‌شود سرشت انسان را عوض کرد، آن مايه‌ حيرت‌انگيز از حيوانيت در خود و ديگران را. ما نسلی بوديم آرمان‌خواه. به رستگاری اعتقاد داشتيم. هيچ تاسفی ندارم. از نگاه خالی نوجوانان فارغ از کابوس و رويا حيرت می‌کنم. تا اين درجه وابستگی به ماديت، اگر هم نشانه‌‌ عقل معيشت باشد، باز حاکي از زوال است. ما واژه‌های مقدس داشتيم: آزادی، وطن، عدالت، فرهنگ، زيبايی و تجلی. تکان هر برگ بر شاخه، معنای نهفته‌ای داشت … اغلب دراز می‌کشيدم روی چمن مرطوب و خيره می‌شدم به آسمان. پاره‌های ابر گذر می‌کردند، اشتياق و حيرت نوجوانی بی‌ قرار را می‌دميدم به آسمان. در گلخانه می‌نشستم، بی‌ وقفه کتاب می‌خواندم، نويسندگان و شاعران بزرگ را تا حد تقديس می‌ستودم. از جهان روزمرگی، تقديس گريخته‌ است و اين بحران جنبه‌ بومی ندارد. پشت مرزها هم تقديس و آرمانگرایی به انسان پشت کرده و شهرت فصلی، جنسيت و پول گريزنده، اقيانوس‌های عظيم را در حد حوضچه‌هایی تنگ فروکاسته است.»<ref name=":0" /></blockquote>غزاله علیزاده داستان نویسی را از دهه‌ی ۱۳۴۰ به طور جدی شروع کرد. اولین داستان‌های این نویسنده در نشریه‌ی خوشه به چاپ رسید. او نوشتن را آرام آرام ادامه داد و توانست در مجموع آثاری قابل تامل و توجه از خود بر جای بگذارد.<ref name=":4">[https://www.bartarinha.ir/fa/news/866114/%D8%BA%D8%B2%D8%A7%D9%84%D9%87-%D8%B9%D9%84%DB%8C%D8%B2%D8%A7%D8%AF%D9%87-%D9%88-%D8%AE%D8%A7%D9%86%D9%87-%D8%A7%D8%AF%D8%B1%DB%8C%D8%B3%DB%8C%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%DB%8C%D8%B4-%D9%86%D8%A7%D8%A8%D8%BA%D9%87%E2%80%8C%D8%A7%DB%8C-%D8%A8%D8%A7-%D9%85%D8%B1%DA%AF-%D8%AE%D9%88%D8%AF%D8%AE%D9%88%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D9%87 غزاله علیزاده و خانه ادریسی‌هایش؛ نابغه‌ای با مرگ خودخواسته] - برترین‌ها</ref> «سفر ناگذشتنی» نام نخستین مجموعه داستان غزاله است که در سال ۱۳۵۶ منتشر شد اما از معروف‌ترین آثار وی می‌توان از رمان دو جلدی «خانه ادریسی‌ها» و مجموعه داستان «چهارراه» نام برد.<ref name=":5">[https://www.mag.cavack.com/%d8%ba%d8%b2%d8%a7%d9%84%d9%87-%d8%b9%d9%84%db%8c%d8%b2%d8%a7%d8%af%d9%87/ غزاله علیزاده] - کاواک </ref>


غزاله‌‌‌‌‌‌‌ علیزاده نویسنده‌یی مبارز و مخالف استبداد بود و با اعتقاد به‌دموکراسی، از دوران دانشجوییش در دهه‌‌‌‌‌‌‌ ۴۰ با مبارزان راه آزادی و استقلال ایران همراهی می‌کرد. پس از استقرار حاکمیت ولایت فقیه، به‌خصوص پس از ۳۰خرداد۱۳۶۰، که مبارزان و مجاهدان به‌شدت تحت‌تعقیب و شکنجه و کشتار قرار گرفتند، غزاله به‌حمایت از مبارزان آزادی برخاست، به‌آنها پناه داده، جا و مکان دراختیارشان قرار می‌داد. وی ازجمله به‌همین اتهام در معرض انتقام جویی جمهوری اسلامی واقع شد و تحت شکنجه و آزار قرار گرفت.<ref name=":6" />
غزاله‌‌‌‌‌‌‌ علیزاده نویسنده‌یی مبارز و مخالف استبداد بود و با اعتقاد به‌دموکراسی، از دوران دانشجوییش در دهه‌‌‌‌‌‌‌ ۴۰ با مبارزان راه آزادی و استقلال ایران همراهی می‌کرد. پس از استقرار حاکمیت ولایت فقیه، به‌خصوص پس از ۳۰خرداد۱۳۶۰، که مبارزان و مجاهدان به‌شدت تحت‌تعقیب و شکنجه و کشتار قرار گرفتند، غزاله به‌حمایت از مبارزان آزادی برخاست، به‌آنها پناه داده، جا و مکان دراختیارشان قرار می‌داد. وی ازجمله به‌همین اتهام در معرض انتقام جویی جمهوری اسلامی واقع شد و تحت شکنجه و آزار قرار گرفت.<ref name=":6" />
خط ۱۱: خط ۱۴:


== درباره کتاب خانه ادریسی‌ها ==
== درباره کتاب خانه ادریسی‌ها ==
[[پرونده:رمان خانه ادریسی‌ها.JPG|جایگزین=خانه ادریسی‌ها نوشته غزال علیزاده|بندانگشتی|350x350پیکسل|روی جلد رمان خانه ادریسی‌ها نوشته غزاله علیزاده]]
آنچه نام غزاله علیزاده را به عنوان نویسنده‌ای صاحب‌سبک و معتبر در قصه‌نویسی ایران به ثبت رساند انتشار رمان دو جلدی «خانه ادریسی‌ها» در سال ۱۳۷۰ بود. البته آثار دیگر علیزاده همچون «چهارراه»، «دو منظره»، «تالارها» و «شب‌های تهران» همه نشانه‌ای از تسلط نویسنده‌ای در حیطه‌ کار خود است.<ref name=":0" />
آنچه نام غزاله علیزاده را به عنوان نویسنده‌ای صاحب‌سبک و معتبر در قصه‌نویسی ایران به ثبت رساند انتشار رمان دو جلدی «خانه ادریسی‌ها» در سال ۱۳۷۰ بود. البته آثار دیگر علیزاده همچون «چهارراه»، «دو منظره»، «تالارها» و «شب‌های تهران» همه نشانه‌ای از تسلط نویسنده‌ای در حیطه‌ کار خود است.<ref name=":0" />


خط ۱۶: خط ۲۰:


== مرگ غراله علیزاده ==
== مرگ غراله علیزاده ==
[[پرونده:مزار غراله علیزاده.JPG|جایگزین=سنگ مزار غزاله علیزاده در امام‌زاده طاهر کرج|بندانگشتی|350x350پیکسل|سنگ مزار غزاله علیزاده در امام‌زاده طاهر کرج]]
درباره‌ی مرگ غزاله علیزاده روایت‌های گوناگونی وجود دارد. آن‌چه به طور رسمی در مورد مرگ او منتشر شده‌است خودکشی است. روایت دیگری نیز خبر از مرگ او به دست نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی می‌دهد.
درباره‌ی مرگ غزاله علیزاده روایت‌های گوناگونی وجود دارد. آن‌چه به طور رسمی در مورد مرگ او منتشر شده‌است خودکشی است. روایت دیگری نیز خبر از مرگ او به دست نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی می‌دهد.


خط ۳۳: خط ۳۸:


== غزاله علیزاده از نگاه سایرین ==
== غزاله علیزاده از نگاه سایرین ==
شهریار مندنی‌پور، داستان‌نویس، درباره آثار غزاله علیزاده می‌گوید: <blockquote>«بهترین جمله را درباره غزاله علیزاده، گلشیری گفته که او یک سیلی به همه ما زد و رفت. داستان او هم داستان تکراری نویسنده‌های دنیاست؛ یعنی هر کس به نحوی به سمت کلمه آمده و وارد این دنیا شده، انگار نحوستی دامن‌گیرش شده است. خیلی از نویسنده‌ها را می‌شناسیم که به مرگ طبیعی نمرده‌اند و هم زندگی و هم مرگ‌شان تراژیک بوده؛ غزاله علیزاده هم یکی از این‌هاست.»</blockquote>او نثر علیزاده را از پاکیزه‌ترین و منضبط‌‌ترین نثرهای زنان داستان‌نویس ایران توصیف می‌کند و می‌گوید، او روی نثرش کار کرده بود و حداقل در آثارش غلط‌های نحوی و دستوری به چشم نمی‌خورد.<ref name=":2" />
شهریار مندنی‌پور، داستان‌نویس، درباره آثار غزاله علیزاده می‌گوید:  
[[پرونده:غزاله علیزاده و هوشنگ گلشیری.JPG|جایگزین=غزاله علیزاده و هوشنگ گلشیری|بندانگشتی|غزاله علیزاده و هوشنگ گلشیری]]
<blockquote>«بهترین جمله را درباره غزاله علیزاده، گلشیری گفته که او یک سیلی به همه ما زد و رفت. داستان او هم داستان تکراری نویسنده‌های دنیاست؛ یعنی هر کس به نحوی به سمت کلمه آمده و وارد این دنیا شده، انگار نحوستی دامن‌گیرش شده است. خیلی از نویسنده‌ها را می‌شناسیم که به مرگ طبیعی نمرده‌اند و هم زندگی و هم مرگ‌شان تراژیک بوده؛ غزاله علیزاده هم یکی از این‌هاست.»</blockquote>او نثر علیزاده را از پاکیزه‌ترین و منضبط‌‌ترین نثرهای زنان داستان‌نویس ایران توصیف می‌کند و می‌گوید، او روی نثرش کار کرده بود و حداقل در آثارش غلط‌های نحوی و دستوری به چشم نمی‌خورد.<ref name=":2" />


مندنی‌پور دیگر ویژگی آثار غزاله علیزاده را محیط و ستینگ داستان‌های او می‌داند و می‌گوید، او جزو معدود نویسنده‌های ماست که ستینگی سوای ستینگ رایج داستان‌های ایرانی انتخاب کرده است. ما معمولا در داستان‌های‌مان با فضاهای روستایی، فقرزده و طبقه مصیبت‌کشیده زیر متوسط و حداکثر متوسط ربه‌روییم و محیط اشرافی، اشیای اشرافی و فضایی که علیزاده انتخاب کرده، تقریبا برای خواننده داستان ایرانی تازگی دارد. علیزاده این شجاعت را داشت که اشخاص را از محیط و طیف اجتماعی خودش انتخاب کند و به نظرم در این کار موفق هم بود. او در بعضی داستان‌های کوتاه و در رمانش، «خانه ادریسی‌ها»، توضیحات دقیق، روشن و هنرمندانه‌ای دارد که طبیعتا زاییده زبان دقیق اوست.<ref name=":2" />
مندنی‌پور دیگر ویژگی آثار غزاله علیزاده را محیط و ستینگ داستان‌های او می‌داند و می‌گوید، او جزو معدود نویسنده‌های ماست که ستینگی سوای ستینگ رایج داستان‌های ایرانی انتخاب کرده است. ما معمولا در داستان‌های‌مان با فضاهای روستایی، فقرزده و طبقه مصیبت‌کشیده زیر متوسط و حداکثر متوسط ربه‌روییم و محیط اشرافی، اشیای اشرافی و فضایی که علیزاده انتخاب کرده، تقریبا برای خواننده داستان ایرانی تازگی دارد. علیزاده این شجاعت را داشت که اشخاص را از محیط و طیف اجتماعی خودش انتخاب کند و به نظرم در این کار موفق هم بود. او در بعضی داستان‌های کوتاه و در رمانش، «خانه ادریسی‌ها»، توضیحات دقیق، روشن و هنرمندانه‌ای دارد که طبیعتا زاییده زبان دقیق اوست.<ref name=":2" />
 
[[پرونده:غزاله علیزاده، رضا براهنی، بیژن الهی و منصور کوشان.JPG|جایگزین=غزاله علیزاده، رضا براهنی، بیژن الهی و منصور کوشان|بندانگشتی|غزاله علیزاده، رضا براهنی، بیژن الهی و منصور کوشان]]
مندنی‌پور با اشاره به خودکشی علیزاده می‌گوید، با توجه به تصویری که از او داشتم، تا ماه‌ها پس از شنیدن خبر، سوالم این بود که او چگونه می‌توانسته به مغازه برود، طناب بخرد و به جنگل بزند و درختی را برای دار زدن خودش انتخاب کند. در آثار او هیچ ردی از این نوع خودکشی خشونت‌بار دیده نمی‌شود و همیشه برای من این سوال وجود دارد که او چرا درخت را به عنوان قاتل خود انتخاب کرد.<ref name=":2" />
مندنی‌پور با اشاره به خودکشی علیزاده می‌گوید، با توجه به تصویری که از او داشتم، تا ماه‌ها پس از شنیدن خبر، سوالم این بود که او چگونه می‌توانسته به مغازه برود، طناب بخرد و به جنگل بزند و درختی را برای دار زدن خودش انتخاب کند. در آثار او هیچ ردی از این نوع خودکشی خشونت‌بار دیده نمی‌شود و همیشه برای من این سوال وجود دارد که او چرا درخت را به عنوان قاتل خود انتخاب کرد.<ref name=":2" />


۲٬۳۹۰

ویرایش

منوی ناوبری