۱٬۱۸۸
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۸: | خط ۸: | ||
== قطبزاده از تولد تا زندگی سیاسی == | == قطبزاده از تولد تا زندگی سیاسی == | ||
صادق قطب زاده در سال ۱۳۱۴ در اصفهان به دنیا آمد. پدرش آقا حسین یکی از بازاریان مشهور تهران بود. قطب زاده فعالیت سیاسی خود را از ۱۷ سالگی آغاز کرد و با آغاز حرکت ملی کردن صنعت نفت او شیفته دکتر محمد مصدق شد و به جبهه ملی پیوست و به یکی از چهرههای اصلی شاخه دانش آموزی نهضت مقاومت ملی بدل شد.قطب زاده در سال ۱۳۳۷ برای ادامه تحصیل در رشته زبان انگلیسی به دانشگاه جرج تاون رفت؛ همان دانشگاهی که مادلین آلبرایت و الکساندر هیگ وزرای امور خارجه دولتهای مختلف ایالت متحده آمریکا در آن تحصیل کرده بودند. قطبزاده در آمریکا عضو کنفدراسیون دانشجویان ایرانی خارج از کشور شد. | صادق قطب زاده در سال ۱۳۱۴ در اصفهان به دنیا آمد. پدرش آقا حسین یکی از بازاریان مشهور تهران بود. قطب زاده فعالیت سیاسی خود را از ۱۷ سالگی آغاز کرد و با آغاز حرکت ملی کردن صنعت نفت او شیفته دکتر محمد مصدق شد و به جبهه ملی پیوست و به یکی از چهرههای اصلی شاخه دانش آموزی نهضت مقاومت ملی بدل شد. | ||
=== قطبزاده در آمریکا === | |||
قطب زاده در سال ۱۳۳۷ برای ادامه تحصیل در رشته زبان انگلیسی به دانشگاه جرج تاون رفت؛ همان دانشگاهی که مادلین آلبرایت و الکساندر هیگ وزرای امور خارجه دولتهای مختلف ایالت متحده آمریکا در آن تحصیل کرده بودند. قطبزاده در آمریکا عضو کنفدراسیون دانشجویان ایرانی خارج از کشور شد. | |||
دهه چهل اوج دوران فعالیتهای دانشجویی در داخل و خارج ایران بود. مبارزاتی که سرنخ اصلی آن در دستان دانشجویان چپگرا بود. بسیاری از مورخان و نویسندگان نقطه آغاز این مبارزه را بهمن ۱۳۴۰ میدانند. زمانی که دانشجویان به مجسمه محمد رضا شاه پهلوی در دانشگاه تهران حمله بردند. در ۱۳۴۱ وقتی که شاه به آمریکا سفر میکند دانشجویان تظاهرات علیه او را از فرودگاه شروع میکنند. قطبزاده در تظاهراتی علیه مراسم اعطای دکترای افتخاری به شاه در لس آنجلس و نیویورک شرکت کرد. در میان دانشجویان، قطب زاده مشهور شده بود زیرا او در مراسم ضیافت سفارت ایران در واشنگتن به گوش اردشیر زاهدی سفیر ایران سیلی نواخته بود. زمانی که زاهدی در این ضیافت مشغول سخنرانی بوده قطب زاده جسارت میکند، روی سن میرود و سیلی محکمی به گوش اردشیر زاهدی میزند. همین کار سبب میشود پاسپورت قطب زاده را از او بگیرند و از آمریکا اخراجش کنند. گفته میشود از آن پس است که ساواک تلاش میکند او را در اروپا ترور کند. علاوه بر این گفته میشود که در سال 1353 ماموران ساواک ضمن بازداشت برادر وی و گروگان نگاه داشتن وی به مدت 6 ماه از قطبزاده خواستند خود را معرفی کند، هشداری که از سوی او مورد بیتوجهی قرار گرفت. | دهه چهل اوج دوران فعالیتهای دانشجویی در داخل و خارج ایران بود. مبارزاتی که سرنخ اصلی آن در دستان دانشجویان چپگرا بود. بسیاری از مورخان و نویسندگان نقطه آغاز این مبارزه را بهمن ۱۳۴۰ میدانند. زمانی که دانشجویان به مجسمه محمد رضا شاه پهلوی در دانشگاه تهران حمله بردند. در ۱۳۴۱ وقتی که شاه به آمریکا سفر میکند دانشجویان تظاهرات علیه او را از فرودگاه شروع میکنند. قطبزاده در تظاهراتی علیه مراسم اعطای دکترای افتخاری به شاه در لس آنجلس و نیویورک شرکت کرد. در میان دانشجویان، قطب زاده مشهور شده بود زیرا او در مراسم ضیافت سفارت ایران در واشنگتن به گوش اردشیر زاهدی سفیر ایران سیلی نواخته بود. زمانی که زاهدی در این ضیافت مشغول سخنرانی بوده قطب زاده جسارت میکند، روی سن میرود و سیلی محکمی به گوش اردشیر زاهدی میزند. همین کار سبب میشود پاسپورت قطب زاده را از او بگیرند و از آمریکا اخراجش کنند. گفته میشود از آن پس است که ساواک تلاش میکند او را در اروپا ترور کند. علاوه بر این گفته میشود که در سال 1353 ماموران ساواک ضمن بازداشت برادر وی و گروگان نگاه داشتن وی به مدت 6 ماه از قطبزاده خواستند خود را معرفی کند، هشداری که از سوی او مورد بیتوجهی قرار گرفت. | ||
=== رفتن به کانادا === | |||
قطب زاده بعد از اخراج از آمریکا مدتی راهی کانادا شد و سپس به اروپا رفت و در پاریس ارتباط نزدیکی با ابوالحسن بنی صدر و حسن حبیبی پیدا کرد. این سالها مصادف بود با آغاز فعالیتهای جبهه ملی در تهران. فعالیتهای جبهه ملی دوباره اوج گرفته بود و همین دانشجویان ایرانی را به فکر انداخت تا با برگزاری میتینگهای مختلف از این حرکت حمایت کنند. | قطب زاده بعد از اخراج از آمریکا مدتی راهی کانادا شد و سپس به اروپا رفت و در پاریس ارتباط نزدیکی با ابوالحسن بنی صدر و حسن حبیبی پیدا کرد. این سالها مصادف بود با آغاز فعالیتهای جبهه ملی در تهران. فعالیتهای جبهه ملی دوباره اوج گرفته بود و همین دانشجویان ایرانی را به فکر انداخت تا با برگزاری میتینگهای مختلف از این حرکت حمایت کنند. | ||
او پس از اخراج از آمریکا و سفر کانادا و اروپا به کشورهای مختلف دیگری سفر میکند و ابتدا به الجزایر، مصر، سوریه و سپس به عراق رفت و در همین سفر با آیت الله خمینی دیدار کرد. پس از این ملاقات او با مصطفی چمران و ابراهیم یزدی آشنا میشود و در این ملاقاتها تصمیم میگیرند با کمک برخی چهرههای مصری تشکیلاتی ضد شاه راه بیندازند. چمران به عنوان مسئول شاخه نظامی این تشکیلات انتخاب میشود. قطب زاده در همین دوره آموزشهای نظامی میبیند و با امام موسی صدر رهبر شیعیان لبنان نیز آشنا میشود. در عین حال او به ملاقات معمر قذافی هم که در قطب مخالفین امام موسی صدر لبنانی قرار داشت میرفت و گفته میشود با سرویس امنیتی دولت معمر قذافی در لیبی همکاری میکرده است. قطبزاده بعد از تبعید آیتالله خمینی به ترکیه اولین دانشجویی است که به ملاقات او میرود. او روابطش با منزل خمینی گسترده میشود که گفته میشود واسطه آن صادق طباطبایی بوده است. او خودش را مقلد خمینی معرفی میکند. در عین حال گفته میشود که مصطفی خمینی فرزند آیت الله خمینی از مخالفین سرسخت قطبزاده بوده و به نقل از او گفته شده که قطبزاده را دشمنی بدتر از مارکسیستها میدانسته و حتی یک بار از ورود او به خانهاش ممانعت میکند..<ref>صادق قطبزاده از ریاست صدا و سیما تا اعتراف در صدا و [https://www.rouydad24.ir/fa/news/187116/%D8%B5%D8%A7%D8%AF%D9%82-%D9%82%D8%B7%D8%A8-%D8%B2%D8%A7%D8%AF%D9%87-%D8%A7%D8%B2-%D8%B1%DB%8C%D8%A7%D8%B3%D8%AA-%D8%B5%D8%AF%D8%A7-%D9%88-%D8%B3%DB%8C%D9%85%D8%A7-%D8%AA%D8%A7-%D8%A7%D8%B9%D8%AA%D8%B1%D8%A7%D9%81-% سیما]</ref> | === رفتن به الجزایر، مصر، سوریه و عراق === | ||
او پس از اخراج از آمریکا و سفر کانادا و اروپا به کشورهای مختلف دیگری سفر میکند و ابتدا به الجزایر، مصر، سوریه و سپس به عراق رفت و در همین سفر با آیت الله خمینی دیدار کرد. پس از این ملاقات او با مصطفی چمران و ابراهیم یزدی آشنا میشود و در این ملاقاتها تصمیم میگیرند با کمک برخی چهرههای مصری تشکیلاتی ضد شاه راه بیندازند. چمران به عنوان مسئول شاخه نظامی این تشکیلات انتخاب میشود. قطب زاده در همین دوره آموزشهای نظامی میبیند و با امام موسی صدر رهبر شیعیان لبنان نیز آشنا میشود. در عین حال او به ملاقات معمر قذافی هم که در قطب مخالفین امام موسی صدر لبنانی قرار داشت میرفت و گفته میشود با سرویس امنیتی دولت معمر قذافی در لیبی همکاری میکرده است. | |||
== آشنایی قطبٰزاده با خمینی == | |||
قطبزاده بعد از تبعید آیتالله خمینی به ترکیه اولین دانشجویی است که به ملاقات او میرود. او روابطش با منزل خمینی گسترده میشود که گفته میشود واسطه آن صادق طباطبایی بوده است. او خودش را مقلد خمینی معرفی میکند. در عین حال گفته میشود که مصطفی خمینی فرزند آیت الله خمینی از مخالفین سرسخت قطبزاده بوده و به نقل از او گفته شده که قطبزاده را دشمنی بدتر از مارکسیستها میدانسته و حتی یک بار از ورود او به خانهاش ممانعت میکند..<ref>صادق قطبزاده از ریاست صدا و سیما تا اعتراف در صدا و [https://www.rouydad24.ir/fa/news/187116/%D8%B5%D8%A7%D8%AF%D9%82-%D9%82%D8%B7%D8%A8-%D8%B2%D8%A7%D8%AF%D9%87-%D8%A7%D8%B2-%D8%B1%DB%8C%D8%A7%D8%B3%D8%AA-%D8%B5%D8%AF%D8%A7-%D9%88-%D8%B3%DB%8C%D9%85%D8%A7-%D8%AA%D8%A7-%D8%A7%D8%B9%D8%AA%D8%B1%D8%A7%D9%81-% سیما]</ref> | |||
علیرغم این گفته میشود که شخص خمینی به او اعتماد داشته و او را در نزدیک خود نگه داشته است. این اعتماد آنقدر است که گفته میشود وقتی که او از عراق به فرانسه رفت و میخواست از آنجا به الجزایر برود قطبزاده با حضور در فرودگاه و ایجاد جنجال مانع شده و ظرف دو ساعت خانهای ویلایی برای آیتالله خمینی پیدا میکند. این خانه به نام قطبزاده شد و بنیصدر هم پس از فرار از ایران در آنجا اقامت گزید. بعدا به دلیل مشکلاتی خمینی به نوفل لوشاتو نقل مکان کرد که منزل آنجا را ظریف عسگری عضو گروه جاما (دکتر کاظم سامی) با کمک دولت فرانسه تهیه شده بود. | علیرغم این گفته میشود که شخص خمینی به او اعتماد داشته و او را در نزدیک خود نگه داشته است. این اعتماد آنقدر است که گفته میشود وقتی که او از عراق به فرانسه رفت و میخواست از آنجا به الجزایر برود قطبزاده با حضور در فرودگاه و ایجاد جنجال مانع شده و ظرف دو ساعت خانهای ویلایی برای آیتالله خمینی پیدا میکند. این خانه به نام قطبزاده شد و بنیصدر هم پس از فرار از ایران در آنجا اقامت گزید. بعدا به دلیل مشکلاتی خمینی به نوفل لوشاتو نقل مکان کرد که منزل آنجا را ظریف عسگری عضو گروه جاما (دکتر کاظم سامی) با کمک دولت فرانسه تهیه شده بود. | ||
خط ۲۴: | خط ۳۲: | ||
نزدیکی وشهرت او در کنار خمینی باعث شد که قطبزاده در پرواز به سوی ایران درست بغل دست خمینی بنشیند و نقش مترجم او را بازی کند. | نزدیکی وشهرت او در کنار خمینی باعث شد که قطبزاده در پرواز به سوی ایران درست بغل دست خمینی بنشیند و نقش مترجم او را بازی کند. | ||
«اردشیر هوشی» از دوستان قطبزاده در مورد زندگی خصوصی او میگوید: | |||
قطبزاده وقتی از هواپیما پیاده شد، حتی یک چمدان هم همراه نداشت. خودش بود و لباس تنش. با ما به بهشتزهرا نیامد. اولین کارش این بود که همه را رها کرد و به دیدن مادرش در تهران رفت. بعد هم به منزل ما آمد. منزل ما در خیابان ایران بود. مدرسه علوی هم در همین خیابان قرار داشت. قطبزاده شبها برای خوابیدن به منزل ما میآمد. صبحها با هم به مدرسههای رفاه و علوی میرفتیم. واقعا لباس نداشت. هیچی. با همان یک دست کت و شلواری که سوار هواپیما شد، آمده بود. لباس دیگری نداشت. من رفتم از برادرش، فریدون (اسماعیل) که هماندازه قطبزاده بود، برایش لباس گرفتم. بهخاطر دارم در یک نطق تلویزیونی گفت: «من شلوار برادرم را میپوشم» [خنده]. من گفتم: «چرا این حرف را زدی؟» گفت: «مگر دروغ گفتم». گفتم: «بابا مرد حسابی برایت جوک درست میکنند». | |||
قطبزاده | == قطبزاده رئیس صدا و سیمای جمهوری اسلامی == | ||
نقل شده که بعد از پیروزی انقلاب، قطبزاده در مدرسه علوی به دیدار خمینی میرود و به او میگوید: «آقا اجازه بدهید من به فرانسه برگردم و به کارهایم برسم.» اما خمینی به قطبزاده جواب میدهد: «به تو حکم شرعی میکنم، بروی تلویزیون. ماهی دو هزار تومان هم بهعنوان حقوق طلبگی خودم به تو پرداخت میکنم.» به این ترتیب قطبزاده با حکم خمینی به صدا و سیما رفت. | |||
او در جواب کارکنان سازمان صدا و سیما که در جو انقلابی آن زمان و متاثر گروههایی مثل سازمان مجاهدین خلق ایران خواهان اداره شورایی تلویزیون بودند، گفت: «شورایی بیشورایی من به فرموده امام آمدم اینجا، حقوقم را هم از امام میگیرم. همه باید از من حرفشنوی داشته باشید.» | او در جواب کارکنان سازمان صدا و سیما که در جو انقلابی آن زمان و متاثر گروههایی مثل سازمان مجاهدین خلق ایران خواهان اداره شورایی تلویزیون بودند، گفت: «شورایی بیشورایی من به فرموده امام آمدم اینجا، حقوقم را هم از امام میگیرم. همه باید از من حرفشنوی داشته باشید.» | ||
دولت موقت و شخص مهندس بازرگان هم از مخالفان مشی قطبزاده بودند و اعتقاد داشتند اخبار رادیو و تلویزیون یکسره بر ضد دولت موقت است. مهندس بازرگان درباره قطبزاده گفته بود: «آقای قطبزاده مثل تیمورتاش است در دولت.» | دولت موقت و شخص مهندس بازرگان هم از مخالفان مشی قطبزاده بودند و اعتقاد داشتند اخبار رادیو و تلویزیون یکسره بر ضد دولت موقت است. مهندس بازرگان درباره قطبزاده گفته بود: «آقای قطبزاده مثل تیمورتاش است در دولت.» | ||
البته نمیتوان رادیو و تلویزیون آن زمان را یکسره در قبضه قطبزاده دانست. احمد خمینی و روحانیون نزدیک به آیتالله خمینی هم نفوذ زیادی در رادیو و تلویزیون داشتند. برخی معتقدند بعد از ورود موسوی خوئینیها و معادیخواه به رادیو و تلویزیون است که آتش اختلاف میان قطبزاده و مهندس بازرگان شعلهور میشود. اینطور گفته میشود که بعد از ۱۳ آبان ۱۳۵۸ که گروگانگیری سفارت آمریکا رخ داد این اختلافات تشدید شد. | البته نمیتوان رادیو و تلویزیون آن زمان را یکسره در قبضه قطبزاده دانست. احمد خمینی و روحانیون نزدیک به آیتالله خمینی هم نفوذ زیادی در رادیو و تلویزیون داشتند. برخی معتقدند بعد از ورود موسوی خوئینیها و معادیخواه به رادیو و تلویزیون است که آتش اختلاف میان قطبزاده و مهندس بازرگان شعلهور میشود. | ||
== قطبزاده بعد از گروگانگیری سفارت آمریکا == | |||
اینطور گفته میشود که بعد از ۱۳ آبان ۱۳۵۸ که گروگانگیری سفارت آمریکا رخ داد این اختلافات تشدید شد. | |||
از بنیصدر که آن زمان سرپرست وزارت امور خارجه بود نقل شده است: «من قطب زاده را در فرودگاه دیدم. به او گفتم: بالاخره کار خودت را کردی؟ جواب داد: من کاری نکردم. به او گفتم این گندی ست که خودت زدی، خودت هم جمعش کن؛ و به این ترتیب پست وزارت امور خارجه را به او محول کردم.» هرچند قول خلاف آن نیز مطرح است که قطبزاده برای آزادی گروگانها تلاش زیادی انجام داد. همچنین قطبزاده با هماهنگی برخی ارکان نظام ملاقاتهای زیادی با آمریکاییها انجام داد. ملاقاتهایی که بعدها در دادگاه علیه او استفاده میشود. | از بنیصدر که آن زمان سرپرست وزارت امور خارجه بود نقل شده است: «من قطب زاده را در فرودگاه دیدم. به او گفتم: بالاخره کار خودت را کردی؟ جواب داد: من کاری نکردم. به او گفتم این گندی ست که خودت زدی، خودت هم جمعش کن؛ و به این ترتیب پست وزارت امور خارجه را به او محول کردم.» هرچند قول خلاف آن نیز مطرح است که قطبزاده برای آزادی گروگانها تلاش زیادی انجام داد. همچنین قطبزاده با هماهنگی برخی ارکان نظام ملاقاتهای زیادی با آمریکاییها انجام داد. ملاقاتهایی که بعدها در دادگاه علیه او استفاده میشود. |
ویرایش